انقلاب- دهمین سالگرد

موضوع: قانون و قانون گرایی
تاریخ: 20/11/67

بسم الله الرحمن الرحیم

دهمین سالگرد انقلاب بر همه امت و بر امام امت و بر همه بینندگان و بر شما عزیزانی که در این جلسه تشریف دارید، مبارکباد. رانندگان عزیز تاکسی که به قول خودشان تاکسی نیست و دانشگاه و مدرسه سیار است و روابط عمومی کشور است. هر اداره‌ای روابط عمومی دارد. کل کشور هم روابط عمومی دارد. روابط عمومی کل کشور تاکسی است. و تاکسی دانشگاه و مدرسه سیار است. شما خوب درد جامعه را می‌دانید و در انقلاب هم نقش خوبی داشتید. تنها در تهران 400 راننده تاکسی شهید شده و کمالات خوبی هم دارند. در میان شما رانندگان تاکسی کسی هست که به اقرار خود شما بیش از یک میلیون تومان پول مسافر که در تاکسی جا می‌گذارد، می‌رود و خانه‌اش به او می‌دهد. با این که خود راننده تاکسی به گفته خودتان در زیر زمین و در حالت فقر و محرومیت زندگی می‌کرده است. شغل حساسی است، خود تهران روزی سه میلیون مسافر را جابجا کردن، 400 شهید دادن، مجروحین را از راه‌آهن و فرودگاه تا بیمارستان مجانی بردن، یک لوطی گری‌هایی، مردانگی‌هایی و کمالاتی شما دارید. مثل آقایی که مریض را برد بیمارستان خوابید ولی راننده تاکسی دید که عکس و پرونده مریض در تاکسی مانده است، فوراً برد بیمارستان تحویل داد که مریض را زود بستری کنند، گزینش کنند. به هر حال خوش سابقه هستید. حالا گرچه بعضی از مردم هم می‌گویند تاکسی گران است ولی خوب آنها نمی‌دانند که روغن ترمز چند است و لاستیک چند است و بیمه نیستید وسوبسید بنزین نیست و مشکلات شما را بعضی‌ها نمی‌دانند.
با توجه به این که شما مشکلات دارید و با این سابقه‌ای که دارید، بحث امروز ما در این دهه انقلاب بحث قانون و حفظ قانون است. و خوشحالیم که با این برادرانی که این مدرسه‌های کوچک در خیابان‌ها هستند، (راننده‌های تاکسی) صحبت کنیم. در خدمت رانندگانی هستیم که یک نفر و دونفر و بعضی از رانندگانی که بچه‌شان شهید شده است. ما یک همچنین عزیزانی در رانندگان تاکسی داریم و یک صفات خوبی هم داریم و این‌ها همه از برکات انسان‌ است. دین است که می‌تواند این طورتعهد بسازد.
1- قانون و ضرورت احترام به قانون
تیترهای بحث امروزمان:
– قانون و خضوع در مقابل قانون
– قانون جمهوری اسلامی ایران.
– چگونه مردم را قانون پذیر کنیم؟ چه کنیم که مردم زیر بار قانون بروند؟
– مساوات در مقابل قانون و قانون شکنی و عوامل آن.
این‌ها موضوعاتی است که ان شاء الله امروز می‌خواهیم بحث کنیم.
قانون: درباره قانون همین بس که اگرقانون نباشد هرج و مرج است. سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. امیرالمؤمنین می‌فرماید: مردم حکومت می‌خواهند و حکومت ظلم از بی حکومتی بهتر است. چون هرکسی هرجا می‌خواهد ماشینش را پارک می‌کند. هر وقت هر کس می‌خواهد بوق می‌زند. هر که هر جوری می‌خواهد دکانش را می‌چیند. و یکروزه همه زندگی‌ها فلج می‌شود. قانون «وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ»(نهج‌‌البلاغه، نامه 47) لازم است. امیر المؤمنین وقتی ضربت خورد در وصیت خود فرمود: منظم باشید و فرمود بترسید که دیگران به قرآن عمل بکنند، اما مسلمان‌ها به قرآن عمل نکنند. و انسان در بعضی از کشورهای غربی می‌بیند این طور است. لب چهار راه دوچرخه و موتور همه می‌ایستند.
اسم سقراط را شنیده‌اید. طبق قانون بنا شد سقراط را بکشند، یک شربت مسموم را بنا شد سقراط بخورد و بمیرد. افلاطون شاگردش بود، آمد و گفت: من افلاطون شاگرد توام. در مملکت نفوذ و قدرت دارم. ما یک برنامه‌ای جور می‌کنیم تا تو فرار کنی. گفت: فرار نمی‌کنم. درست است که مرگ من خلاف است، اما چون سیر قانونیش را طی کرده من خودم را می‌کشم و این شربت زهر آلود را می‌خورم که احترام به قانون حفظ شود.
گاهی وقت‌ها در مملکت ما هم به یک کسی زور گفته می‌شود. اما این که زور گفته شد، نباید قانون شکسته شود. نقل شد هنوز امام تشریف نیاورده بودند تهران، سال اول انقلاب که به جمهوری اسلامی رأی می‌دادند، حضرت امام رفتند در خیابان چهار مردان قم رأی انداختند. فیلمبردار نتوانست درست فیلمبرداری کند، چون شلوغ بود و دوربینش تکان خورد و نتوانست خوب فیلمبرداری کند. گفتند: اماما، قربانت برویم، شما یک بار دیگر رأی بینداز که ما عکس بگیریم. امام فرمود: من یک رأی بیشتر ندارم نتوانستید، نتوانستید. وقت‌های دیگر و در انتخابات دیگر فیلمبرداری کنید. ولی من نباید دو رأی بیندازم. امام یک رأی دارد و من باید قانون را خودم نشکنم. ادب در مقابل قانون خیلی مهم است. امیر المؤمنین فرمود حسن جان، حسین جان: ابن ملجم یک ضربت بیشتر به من نزده شما هم یک ضربت بیشتر به او نزنید. «فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَهً بِضَرْبَهٍ»(نهج‌‌البلاغه، نامه 47) یکی به یکی حتی درتورات آمده «السِّنَّ بِالسِّنِّ» دندانت را شکستند، دندان در مقابل دندان «وَ کَتَبْنا عَلَیْهِمْ فیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ»(مائده/45) بینی با بینی، گوش با گوش. دندان با دندان. «النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» قانون و عدالت. گاهی یه جاهایی به ضرر است، اما در جمع وقتی می‌بینیم، همه باهم نداریم، آرامش داریم.
2- پرهیز از تبعیض و بی‌عدالتی هرچند ناچیز
این عزیزانی که اینجا نشسته‌اند رانندگان تاکسی هستند که گفتم راننده تاکسی یعنی روابط عمومی کل کشور و لذا هر وقت آدم خواسته باشد، حرف دست اول، درد دل هر وزارتخانه‌ای هر وزیری و حتی نخست وزیر، هر مسؤول مملکتی خواست حرف ناب ناب ناب را بشنود باید راننده‌های تاکسی را جمع کند و بگوید مردم حرفشان چیست؟ و من به شما بگویم حرف مردم چیست! مردم از اسلام، امام و انقلاب راضی‌اند. یک نارضایتی دارند و آن هم این است که می‌گویند: چرا کم است؟ چرا گرانی است؟ این هم به خاطر نفت و دلار و. . . است و صبرمی کنند. فقط آن چیزی که مردم را ناراحت می‌کند و صبر نمی‌کنند، این است که چرا مثلاً به او دادند ولی به ایشان ندادند؟ این پارتی وتبعیض و. . . است که مردم را می‌رنجاند. گاهی یک مورچه می‌رود در بدن آدم تمام بدن را تکان می‌دهد. وقتی هم آدم پیراهن را بیاورد بیرون می‌بیند یک مورچه بیشتر نیست. اما یک مورچه کافی است که کل بدن را قلقلک کند. گاهی مثلاً یک تبعیض، مثلاً یک نفر یک پیکان الکی گرفته، یک موتور الکی گرفته، یک نفر است اما صدای توپ می‌کند، چون نقطه ضعف همیشه در دید همه است. خود شما هم همینطورید. 29شب سحری بخورید، به هیچکس نمی‌گویید که ما سحری خوردیم و روزه گرفتیم. خدا نکند یک روز سحری نخورید! فردا می‌گویی می‌دانی ما دیشب سحری نخوردیم. انسان خاصیتش این است که همیشه چیز منفی را زود می‌گوید. ما الان چند سال است توی تلویزیون هستیم، طوری نشده است، خدا نکند یک شب یک دست گل به آب بدهیم. فردا اعدام باید بشویم. اخراج باید بشویم. گفت: «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»(قدر/3) «نقطه الضعف اشد از هر نقطه قوه» این خاصیتش است.
تبعیض هم این طور نیست که حالا همه تبعیض بشوند، ولی کافی است در شهرداری، در نهضت سوادآموزی، در آموزش و پرورش، و کل تبعیض‌ها 2 هزار تبعیض در 50 میلیون ایرانی است، اما همین دوهزار تبعیض کافی است که مردم را به هم بریزد. پس ببینید مردم با اسلام با امام با انقلاب با شهدا با خانواده شهدا، هیچ حرفی ندارند. گرانی هم قابل تحمل است چون می‌گویند خوب ما الان نفت داریم و دلار است و وضعیت اقتصادی را کم و بیش خبر دارند، ولی این که می‌گویند چرا اینطور شد، چرا اینطور نشد؟ اگر یک جوری می‌شد بساط تبعیض گرفته می‌شد، حرف دیگری نداشتیم. خدایا مملکت ما را تا اینجا هدایت کردی، گاه و بی گاه خیانت‌هایی که بعضی‌ها می‌کنند، اگر قابل هدایتند، هدایت، و اگر قابل نیستند چون ضربه به انقلاب و امت می‌زنند دستشان را قطع کن.
3- برتری و جامعیت قانون جمهوری اسلامی ایران
قانون جمهوری اسلامی: در قانون جمهوری اسلامی چون تحت ولایت فقیه است ما باید عنایت بیشتری داشته باشیم. دو، سه اصل از قانون اسلامی برایتان بخوانم. ببینید قانون چه قانون خوبی است. حالا باید عمل شود، عمل به قانون حسابش جداست.
اصل: رسیدگی به اتهام رییس جمهور. اگر خدای نکرده رییس جمهور، نخست وزیر و وزیران متهم شدند به خلاف، رسیدگی به تهمت رییس جمهور و نخست وزیر و وزیران در مورد جرایم، در دادگاه عمومی انجام می‌شود. یعنی خدای نکرده حتی نخست وزیر و وزیر هم اگر خلافی کرد، باید همانجا بروند که بقیه می‌روند. در دادگاه عمومی باید انجام شود.
اصل: دارایی رهبر. بیخود نیست که جنگ تحمیلی را راه انداختند. اگر این قانون عمل می‌شد تمام کشورها بازدید ما می‌آمدند. الان دهه فجر دعوت می‌کنیم که تو را به خدا بیایید و ببینید. اگر به این قانون‌ها عمل می‌شد، خودشان می‌آمدند و دیگر پول بلیطش را هم ما نمی‌دادیم. الان باید بگوییم بیا پلو بخور ببین. آن وقت اشکنه می‌خورد و خودشان می‌آمدند. نگذاشتند عمل شود. به همین خاطر منافقین و لیبرال و توطئه‌ها وخط بازی‌ها و از همه مهم‌تر جنگ تحمیلی است و همه چیزی بر ما حاکم شد، نگذاشتند آن اسلام ناب محمدی که نظر امام است، عمل شود.
خدا رحمت کند شهید مظلوم بهشتی را می‌گفت: همین که اصل دارایی رهبر را تصویب کردند، (رهبر یا شورای رهبری یا رییس جمهور، نخست وزیر، وزیران، همسرانشان، بچه هایشان، قبل از پست و بعد از پست، باید اموالشان در دیوان عالی کشور رسیدگی شود که بر خلاف حق افزایش نیافته باشد.) می‌گفت: تا این اصل تصویب شد و برنامه شد، خود رهبر انقلاب با دست مبارک خودش، اموال مختصری که داشت نوشت و داد به شهید مظلوم بهشتی. چون قانون می‌گوید رهبر هم باید معلوم شود که چه دارد و چه ندارد. نخست وزیر و وزیر هم باید این طور باشد. این چنین قانون‌هایی را ما داشتیم و قانون باید مراعات شود.
در قانون جمهوری اسلامی چون منبع ما از طرف خداوند است، بعد رسول الله و بعد امام معصوم و بعد ولایت فقیه است که نایب امام معصوم است. خط سیر ما این است. علت این که ما گوش به فرمان رسول می‌دهیم، چون خدا گفته است. علت این که گوش به فرمان امیرالمؤمنین (ع) می‌دهیم. چون امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم از طرف رسول خدا منصوب شد و امام زمان نیز فرمود: وقتی من غایبم بروید سراغ فقیه جامع الشرایط و مجتهد عادل. پس ما دستمان در دست ولایت فقیه است، چون او منتخب معصوم، امام معصوم منتخب رسول خدا، رسول خدا منتخب خداست. اجرای قانون انقلاب اسلامی واجب است. یعنی از چراغ قرمز رد شدن گناه است. اگر قانون بود 4 نفر را سوار کنید، 5 نفر را سوار کنید، خلاف است. خیابان یک طرفه را دو طرفه رفتن گناه است. هرچه که خلاف قانون است چون ترکش به ولایت فقیه می‌خورد، گناه است. فردا می‌آیند می‌گویند: کشورهای غیر مسلمان غرب، کشورهای اروپایی منظمند، کشورامام زمان منظم نیست. آبروی امام زمان در خطر است. یعنی حفظ و رعایت قوانین لازم است.
4- راهکارهای قانون پذیری مردم در اسلام و غیر اسلام
اما چگونه مردم را قانون پذیر کنیم؟ به چند طریق می‌شود مردم را به اطاعت از قانون وادار کرد. چگونه مردم را قانون پذیرکنیم؟
طاغوت چگونه قانون پذیر می‌کند؟ اسلام چگونه؟ طاغوت گاهی می‌گوید: مردم اگر ندانند: از روی جهل بله قربان می‌گویند. معاویه سفارش می‌کرد که شما از خدا بگویید، از شرک نگویید. گفتند: چرا؟ گفت: اگر از خدا بگویید بساط ما بهم نمی‌خورد، اما اگر بگویید غیر خدا، شرک است و دیگر کسی گوش به حرف ما نمی‌دهد و بساط ما بهم می‌خورد. بنابراین به آخوندها می‌گفت: از خدا هرچه می‌خواهید بگویید از شرک نگویید. بگذارید مردم بی خبر باشند و ندانند اطاعت از چند خدا شرک است. جهل است. اقبال لاهوری می‌گوید: آدم از بی بصری بندگی شیطان کرد، یعنی چون انسان بصیرت ندارد، بله قربان گو می‌شود. امیر المؤمنین می‌فرماید: بشر تو آزاد آفریده شدی، بنده دیگران مباش.
جهل یک دوم ترس است. گاهی اطاعت می‌کند به خاطر این که می‌ترسد و از روی ترس می‌گوید: بله قربان! «قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْری لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونینَ»(شعراء/29) فرعون می‌گفت: اگر خواسته باشید مرا پرستش نکنید، همه شما را زندان می‌کنم. همه گفتند بله قربان! ازترس.
از روی طمع: ساحرها آمدند در دربار فرعون گفتند: با سحر و جادو آبروی موسی را می‌ریزیم. پول می‌دهی؟ گفت: بله. پولتان را می‌دهم «إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبینَ»(اعراف/113) گفت: شما آبروی موسی را بریزید هر چه بخواهید به شما می‌دهم.
پس ببینید طاغوت وقتی می‌خواهد مردم را بله قربان گو بار بیاورد، یا از جهل استفاده می‌کند یا ازترس و یا از طمع استفاده می‌کند. اما اسلام می‌گوید: اگر می‌خواهید مردم گوش به حرفتان بدهند از چند راه استفاده کنید:
1- از راه فهم: مردم را آموزش دهید. چرا به قانون عمل نمی‌شود؟ چون مردم آموزش ندیده‌اند. چرا بی حجابی درست ریشه کن نمی‌شود؟ ریشه کن شده ولی هنوز بد حجاب داریم. بعضی‌ها هم با زور حجاب دارند. چرا بی حجابی؟ برای این که در تعلیمات دینی دختران یک بحث علمی، تحقیقی و اجتماعی برای حجاب نیست. این دختر دبیرستانی می‌خواند که زیمبابوه بادام زمینی دارد. کوه هیمالیا چند متر است. اما فلسفه حجاب برایش روشن نشده است. باید بفهمد. تحقیقی شود. البته فهم چند درصد راه است. ممکن است یکی مقاله علمی درباره ضرر سیگار هم بخواند اما باز هم سیگار بکشد. اما آدم‌هایی هم هستند که اگر بدانند چقدر ضرر دارد. . . چند درصد به خاطر فهم کنارمی گذارند.
2 – اطمینان: اگر خواستید مردم به قانون عمل کنند باید مطمئن باشند که قانون به نفع شخص و حزب و گروهی نیست. و مقدس است.
3 – از عواطف استفاده کنید: اگر خواستید مردم به قانون عمل کنند از عواطف استفاده کنید. «یَتیماً ذا مَقْرَبَهٍ أَوْ مِسْکیناً ذا مَتْرَبَهٍ»(بلد/16-15) فقیر خویش و قومتان است، مسکین است و روی خاک نشسته است. این که قرآن می‌گوید: «ذا مَقْرَبَهٍ»، «ذا مَتْرَبَهٍ»، «مَقْرَبَهٍ» یعنی فامیلت است. «مَتْرَبَهٍ» یعنی روی خاک نشسته. این که می‌گوید روی خاک نشسته، خویش و قومت است به خاطر این است که عواطف ما را تحریک کند.
4- مسأله رقابت: رقابت عامل خوبی است. عجب راننده تاکسی! بیش از یک میلیون تومان پول نقد از مسافر جاماند. . . از یک میلیون گذشت با این که خودش در فقر زندگی می‌کرد، پس تو هم که در بازاری، نمی‌خواهد کلاه سر مشتری بگذاری که نکند، شوفر تاکسی برنده شود روسفید شود ولی تو روسیاه! ببین پسر عمویم نمره 20 گرفت نکند نمره 18 بگیری. گاهی حزب الهی‌ها را با هم مقایسه کنید و گاهی حزب الله با حزب طاغوت.
امیرالمؤمنین می‌فرماید که حاضرم در این کشور اسلامی چند نفر از خودمان را بدهم یک نفر از طرفدارهای رقیبمان را بگیرم. آن‌ها در باطلشان سفتند شما در حقتان شل هستید. رقابت عامل خوبی است برای وادار کردن.
5- حکومت و کیفر: کیفر ضامن اجرای خوبی است. چگونه قانون اجرا بشود؟ واقعاً اگر کسی اجرا نمی‌کند آدم گوشش را بگیرد. برخورد بکند.
6- تشویق: عامل خوبی است. کسی که واقعاً آمده خدمتی کرده و توقعی هم ندارد گمنام است او اسمش گفته شود. ما هم جاهایی داریم برای تشویق. آن مردانگی‌هایی که از بعضی‌ها است، آن مردهای نمونه در هر قشری، آن‌ها را امام جمعه در نماز جمعه دستشان را بگیرد، بلند کند. دستشان را ببوسد. مسؤولین خانه‌شان بروند، تلویزیون نشانشان دهد که آقا این بود و. . . انسان بداند که تشویق می‌شود، خوب می‌شود. تشویق عمل به قانون است.
5- سران قانون ‌شکن جرم بیشتری دارند
7- مساوات: یکی از چیزهایی که باعث می‌شود مردم به قانون عمل کنند این است که همه مردم بدانند همه مثل هم هستند. آخر علت این که بعضی قانون را می‌شکنند، این است که مثلاً کنار چهار راه، باید ایستاد. می‌بیند یکی در رفت می‌گوید: پس ما هم در برویم. اگر همه عمل کنند، به قانون عمل می‌شود. پس ببینید اول کسی که قانون را می‌شکند گناه دیگران را هم که پشت سرش می‌آیند به گردن می‌گیرد. در زمینه مساوات چند خاطره خوب هم برایتان بگویم:
نهج البلاغه 79 نامه دارد. در نامه 70 امیرالمؤمنین به فرماندار مدینه در جواب نامه‌اش نامه می‌نویسد، چون فرماندار نوشته که: اماما مردم دارند دسته دسته در می‌روند.
«أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رِجَالًا مِمَّنْ قِبَلَکَ یَتَسَلَّلُونَ إِلَى مُعَاوِیَهَ فَلَا تَأْسَفْ عَلَى مَا یَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ وَ یَذْهَبُ عَنْکَ مِنْ مَدَدِهِمْ فَکَفَى لَهُمْ غَیّاً وَ لَکَ مِنْهُمْ شَافِیاً فِرَارُهُمْ مِنَ الْهُدَى وَ الْحَقِّ وَ إِیضَاعُهُمْ إِلَى الْعَمَى وَ الْجَهْلِ فَإِنَّمَا هُمْ أَهْلُ دُنْیَا مُقْبِلُونَ عَلَیْهَا وَ مُهْطِعُونَ إِلَیْهَا وَ قَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ وَ رَأَوْهُ وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِی الْحَقِّ أُسْوَهٌ فَهَرَبُوا إِلَى الْأَثَرَهِ»(نهج‌‌البلاغه، نامه 70) مردم مثل مسلسل دارند از دایره حکومت امیر المؤمنین درمی روند. امیر المؤمنین فرمود: «فَلَا تَأْسَفْ». بگذار درروند، غصه نخور! این نشانه آزادیست. مملکت ما 22 بهمن که پیروز شدیم، 23 بهمن فرودگاه باز بود. هر کشوری انقلاب می‌شود می‌گویند فرودگاه را ببندید کسی در نرود. بگذار درروند. هر که می‌خواهد بایستد و هر که می‌خواهد دررود. «فَلَا تَأْسَفْ عَلَى مَا یَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ» تعداد کم شود هیچ ناراحت نباش. بعد جملاتی مفصل است. می‌گوید: «فَإِنَّمَا هُمْ أَهْلُ دُنْیَا». اینها دنیا پرستند و می‌خواهند خوش باشند کار ندارند به حق. کار دارند که خوش باشند، اینها اصالت برایشان خوشی است. نه مکتب و نه دین «وَ قَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ» عدل را می‌دانند «وَ رَأَوْهُ وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ» منتهی می‌دانی چرا دررفتند؟ شعار ما این است: «وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِی الْحَقِّ أُسْوَهٌ». همه مردم نزد ما در حق اسوه هستند. اسوه یعنی مساوات، تمام مردم پیش من یکجورند. «فَهَرَبُوا إِلَى الْأَثَرَهِ» دررفتند پهلوی حکومتی که به بعضی بدهد و به بعضی ندهد.
فرماندار مدینه نوشت: اماما دررفتند. فرمود: در رفتند که در روند. بگذار در بروند. آنها در رفتند برای این که خوش باشند و برای این که سبیلشان چرب بشود.
البته به شما بگویم که بعضی کارها حلال است، اما خوردنی نیست. مگر هر پاکی را می‌شود خورد؟ آب جوبهای خیابان، آبهایی که در روستاها برای کشاورزی می‌برند، این آبها شرعاً حلال است، اما آب آشامیدنی نیست. خیلی وقت‌ها می‌گوید آقا حلالش کردم. چه را حلالش کردی؟ مگر می‌شود از حلال استفاده کرد؟ چون خیلی وقت‌ها این خبرها برای ما می‌آید. مثلاً از نظر قانون نمی‌شود. ایشان یک کسی را می‌بیند و یک پل هوایی می‌زند می‌آید و میانبر می‌زند. رابطه دارد زود خودشان را به یک منبعی می‌رساند، یک اجازه‌ای می‌گیرد و. . . خوب حالا گیرم که امام اجازه داد یا آیت الله فلانی اجازه داد که بنده از این وسیله از این خانه از این ماشین استفاده کنم. شرعاً حلال! چون رفتم مشکلم را گفتم امام فرمود اشکال ندارد. اما همان پاسداری که محافظ من است می‌گوید: چی شد؟ خویش و قومهای من می‌گویند چی شد؟ بالاخره من از کاشان که آمدم همه کاشانی‌ها می‌دانند که من چیزی نداشتم. همه فامیل من می‌دانند که من چیزی نداشتم آمدم تو نهضت بعد از 10 سال، 7 سال زندگیم را بررسی می‌کنند. 10 سال پیش چی داشت؟ حالا چی دارد؟ در یک حدش قابل تحمل است. خب قالی ماشینی گرفتیم. پیکان گرفتیم. دوچرخه گرفتیم. یک چیزهایی را مردم تحمل می‌کنند، اما دیگر می‌گویند این مقدارش دیگر قابل تحمل نیست. هر چه هم بگویم حلال است، می‌گویند حلالی است که روحیه تمام فامیل و همشهری‌ها و همسایه‌ها که مرا می‌شناسند، از بین می‌رود. پس هرحلالی هم قابل خوردن نیست. این را می‌دانید چرا گفتم؟ برای این که بعضی‌ها می‌گویند: رفتند حلالش کردند. این حلالی است که هر که بفهمد به ما می‌خندد.
به شما بگویم زندگی خوب چیست؟ زندگی خوب، زندگی است که اگر از هر کجا فیلمبرداری کردند صاحب زندگی خیس عرق نشود. برادرها هر که هستید با هر مقام و پستی که هستی اگر تلویزیون از10 سال پیش تا حالا زندگیت را فیلمبرداری کرد، خیس عرق شدی معلوم می‌شود که یک ریگی در کفشت هست. حالا یا ریگ حلال یا ریگ حرام. من که در چشمت زدم و کور شدی، حالا یا با سیخ آهنی بزنم یا با طلا برای شما فرقی نمی‌کند. مهم نیست آهن و یا طلا مهم این بود که چشم شما کور شد. جوان‌ها وقتی دیدند ناراحت می‌شوند. مردم وقتی دیدند ناراحت می‌شوند، کار ندارند می‌گویند: بیچاره کور شده است. حالا به ایشان بگو ببخشید، طلا به چشمتان خورد. می‌گوید: من کار ندارم طلا باشد یا سیخ یا میخ یا پاشنه کفش، کور شدم. بنابراین باید مواظب باشیم، این را برای مقدسین می‌گویم. مقدسین گاهی ربا می‌خواهند بخورند حلالش می‌کنند.
6- پرهیز از خلاف گرچه کوچک باشد
برادرها اگر یک زمانی دیدید قانون شکسته می‌شود، رمزش اینست که بعضی می‌بینند در عمل مردم مساوی نیستند. می‌گویند حالا که مساوی نیست، پس چرا او بخورد و ما نخوریم. خدایا خیلی خلاف کردیم، به خون شهدا ما را ببخش. ایمانی بده که خلاف نکنیم. خلاف‌های جزیی‌مان. منتهی این خلاف‌های جزیی آدم را مثل سیگار می‌ماند. سیگار یکی‌اش طوری نیست اما یک نخ یک نخ یک مرتبه می‌شود تنگی سینه و سرطان گلو. مثل خرما یک دانه خرما کاری به کسی ندارد، اما پشت سر هم خرما، می‌گویند خون کثیف شد. مو، مو، مو، مو، به هم می‌تابد می‌شود طناب خفه می‌کند. گاهی خلاف‌های جزیی است.
رفراندوم شد، سر و صدا و رأی گیری یکی گفت: فلان! دیگری گفت: فلان! هر کسی یک گناهی را گفت. آخرش گفتند: از خودش بپرسیم. «اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَر»(کافى، ج‌‌2، ص‌‌287) کدام گناهی است که خدا نمی‌بخشد؟ فرمود: گناه‌های کوچک را. چون گناه کوچک را آدم انجام می‌دهد و می‌گوید این که چیزی نیست. گناه بزرگ را خدا می‌بخشد اما گناه کوچک را می‌گوید این که چیزی نیست. خیلی اثر دارد شما که راننده تاکسی هستید مثلاً فلانی بیست و هفت ریال باید بدهد. پول خرده نیست سه تومان می‌دهد بگو برادر جان سه ریال طلبت است، آیا حلال می‌کنی؟ تا گفتی حلال می‌کنی؟ می‌گوید: حلال! اما می‌گوید آفرین به دینی که برای سه ریال از من عذرخواهی می‌کند و حلالیت می‌طلبد. این که می‌گویند تاکسی دانشگاه و مدرسه سیار است همین است. شما همین که گفتید ببخشید. . . . یا مثلاً خانمی جلو سوار شده است. شما می‌گویی اگر مرد سوار کنم، یک خانم بین دو مرد. پیغمبر اگر ببیند خجالت می‌کشم ولو 5 تومان بگذارد. از این 5تومان بگذریم. تا شب 5 تومان 5 تومان هم از خیرش می‌گذریم. 25 تومان خدایا تو خودت برسان ما از 5 تا 5 تومان گذشتیم به خاطر این که رسول الله اگر ماشین ما را ببیند بگوید آفرین! زن که به خانه می‌آید به شوهرش می‌گوید: امروز یک شوفر تاکسی دیدم چقدر متدین بود.
7- آثار پرهیز از خلاف و توصیه‌های خصوصی
خدا بصیر است یعنی دید که از 25 تومان گذشتی، یک جایی جبران می‌کند. خدا بصیر است. خدا شکور است. یکی از لقب‌های خداست. در قرآن می‌گوییم خدا شکور است یعنی اگر از یک جایی گذشتی، خدا یک جایی جبران می‌کند. بعد اگر از این گناهان کوچولو کوچولو ردشدی، یک آدم با تقوی می‌شوی. آدم با تقوا یک حمد به مریض بخواند شفا پیدا می‌کند. یک وقت می‌بینی بی تقوا سه هزار تومان داد خوب نشد. بگذار ما با تقوا شویم که نفسمان نفس عیسوی شود. وقتی خدا می‌گوید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»(طلاق/3-2) معنایش این است اگر تقوا داشته باشی از راه بی گمان خدا به تو می‌دهد. یک بچه سالم به شما می‌دهد با هزار تومان یک وقت می‌بینی همین زایمان و همین بچه برای شما 18 هزار تومان خرج برداشت. خدا در قرآن قول داده اگر تقوا داشته باشد از راه بی گمان به او پول می‌دهد. وعده خدا راست است، «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ»(حج/47)
برادران عزیز راننده تاکسی، سعی کنیم در ماشین ما گناه نشود. همین طور که بعضی‌ها می‌نویسند لطفاً سیگار نکشید، بنویسند لطفاً در این هوای کوچک گناه خدا نشود. غیبت، تهمت. گاهی وقتها شما با یک جمله یک، تک جمله می‌گویی که آدم‌ها را تکان می‌دهی. شما می‌توانی اثر سازنده داشته باشی! گاهی در ماشین ممکن است شما یک چیزی بگویی که سرنوشت یک نفر عوض شود. همه تبلیغات که جایش در تلویزیون نیست، گاهی آدم خصوصی حرف بزند اثرش از تلویزیون بیشتر است. من این را از یک دیوانه در کاشان یاد گرفتم. یک دیوانه آمد در مسجد کاشان، دید مسجد پر است گفت همه‌تان دزدید. خندیدند. خب دیوانه بود. هی فحش داد. هی مردم در مسجد خندیدند. ول کن نبود. رفت در محراب و گفت: حضرت آقا با تو بودم. بعد صف اول آمد و گفت: به تو بودم. به تو بودم. به تو بودم. . . تا گفت به تو بودم او را از مسجد انداختند بیرون ومن از این دیوانه یک چیزی یاد گرفتم. که گاهی آدم در تبلیغ باید بگوید به تو بودم. یعنی در تلویزیون عمومی بگوید، کسی نمی‌گوید که به من بود اما در تاکسی وقتی آدم خصوصی حرف بزند، این می‌گوید او با من بود. گاهی یک معلم و دبیر و امور تربیتی یک شاگرد را می‌برد 5 دقیقه با او حرف می‌زند. 5 دقیقه خصوصی از سخنرانی در صف صبحگاه گاهی بیشتر است.
خدا رحمت کند شهید قدوسی را. حوزه علمیه قم یک قسمتش در اختیار شهید قدوسی بود. ایشان به من می‌گفت: آقای قرائتی گاهی نیم ساعت خصوصی با یک طلبه صحبت می‌کنم.
این طور است مردم وارد تاکسی می‌شوند و از مشکلات می‌گویند، تا از مشکلات گفتند شما باید از شیرینی‌ها بگویی، مثل زنی که تا دید ترشیش زیاد است، شیرینیش را زیاد می‌کند. از تلخی‌هایش گفت: از شیرینی هایش هم بگو. آقا 10 سال از انقلاب رفت هر روز بدترشد. چه بدتر شد؟ گران‌تر شد، اما بدتر نشد. شما خط امام را با خط آمریکا یکی می‌دانی؟ نماز 10 نفره را با نمازجمعه چند صد هزار نفره یکی می‌دانی؟ قانون آمریکایی را با قانون شورای نگهبان یکی می‌دانی؟ رییس مجلس را یکی می‌دانی؟ رییس جمهور را یکی می‌دانی؟ مسئولین را یکی می‌دانی؟ بخور بخورها را یکی می‌دانی؟ بچه‌های عاشق سینما و شعرهای هرزی که حفظ بودند، حالا بچه‌های حزب الهی را یکی می‌دانی؟ بی حجابی و. . .
8- توجه به داشته‌های خود و مشکلات دیگران
چه چیز را یکی می‌دانی؟ بله گران شده، کمیاب شده، اما هزار تا خوبی داریم 10 تا هم بدی داریم. و در ثانی این بدی‌ها هم مال ما نیست، حالا اسمش را می‌ترسم بگویم که وزارت امور خارجه زنگ بزند و بگوید: چرا گفتی؟ روابط بین الملل بهم خورد. حالا اسمش را نمی‌گویم. یک کشور بودم قیمت برنج در همین چند ماهه چند برابر پارسال شده بود. یک کشور دیگر آیت الله جوادی آملی می‌گفت: سیبی که پهلوی ما گذاشتند از سیبی که فقرا بخورند بدتر بود، در حالی که ما هیئت این چنینی بودیم. یک کشور دیگر بود، خرچنگی در سفارتخانه پیدا شد، ریختند سر خرچنگ دعوا کردند. خرچنگ را تکه تکه کردند و هر کدام یک تکه گوشت خرچنگ خوردند. یک کشور دیگر بود خودکار 9 تومان بود، از چند سال پیش که اینجا خودکار یک تومان بود. این طور نیست که ما گرانی خود را فقط بگوییم، گرانی‌های جای دیگر را نمی‌دانیم. وقتی گرانی‌ها را با هم مقایسه کردیم، مردم یک کم تسکین پیدا می‌کنند. مکه یک کسی گفت: آقای قرائتی! گفتم: بله؟ گفت: گم شدم. گفتم: خوشا به حالت! گفت: چرا؟ گفتم تو تنها گم شدی، اما من با کاروانم با هم گم شدیم. گاهی وقت‌ها یک مشکلات هست، شما وقتی گفتی: آقا تو مشکل داری؟ او هم مشکل دارد و این هم مشکل دارد، وقتی دیدند همه مشکل دارند، مشکلات آسان می‌شود. آقا خوبی‌هایی داریم که در دنیا هیچ کس ندارد. کمبود و گرانی داریم که کشورهای دیگر هم دارند، پس در بلاهای ما دیگران شریکند.
قرآن می‌فرماید: «إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُون»(نساء/104) دردسر داری دیگران هم دردسر دارند اما «وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُون». اما شما یک چیزهایی دارید که دیگران ندارند، ما یک چیزهایی داریم که دنیا ندارد یک غصه‌هایی داریم که دنیا دارند. البته 5 – 6 تا کشور داریم که وضعشان خوب است. اگر از آن 5-6 تا رد بشویم، باقی‌ها مشکلات اقتصادی ما را دارند، آن کشورها هم که شکمشان به راه است، انسانیت در آنجا شکست خورده است. هر دو دقیقه یک نفر در آمریکا دیوانه می‌شود. هر چند دقیقه یک نفر روانی می‌شود. شما اگر دیدید خیابانشان، آسفالتش چاله ندارد پلهایش چنین است. مدرسه‌اش، خودکارش، میز و نیمکت و کامپیوترش چنین و چنان است، مشکلاتی دارد. اما مرض روانی، قرص خواب، مسائل جنسی، طلاق، مشکلاتی دارند که الحمد لله ما آن مشکلات را نداریم. خلاصه هر وقت خواستید بگویید وضع چه جور است، خواهش می‌کنم جمع بندی کنید.
من خدا را گواه می‌گیرم. اهل تملق نیستم خیلی هم رک می‌گویم. یکی از اشکالاتی که به من می‌گیرند، می‌گویند: خیلی رک حرف می‌زنی. رک گو هستم، اما بعد ازاین که چند تا کشور را رفتم و دیدم در جمع بندی ما نمونه هستیم. عرض کردم مشکلاتی داریم دیگران هم دارند، چیزهایی داریم که هیچ کشور دیگر ندارد. دو سه تا کشور وضع کشورشان به راه است، وضع مرض‌های روانی و آمارجنون و طلاق به نسبت جمعیت بیشتر است. این‌ها را باید با هم حساب کرد. خیلی خوب حرفهایمان را جمع کنیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم» دهه فجر 10 سال از انقلاب گذشت. الحمد لله رب العالمین در این 10 سال توطئه‌ها خنثی شد. خدایا همه توطئه‌های دیگر که در خطر تهدید می‌کند ما را همه را خنثی کن. امام ما در این 10سال سالم بود خدایا تا ظهور امام زمان به سلامتش بدار. گفتیم در محضر رانندگان تاکسی هستیم، همان شوفرهای تاکسی که 400 تا شهید دادند در همین شهر تهران و همین راننده‌های تاکسی که تاکسیشان یک کلاس سیار است. و همین راننده‌هایی که در ماشینشان صندوق جواهر پیدا شد.
ماجرا از این قرار بود که صندوق جواهر در یک اسباب‌کشی که اسباب خانه می‌بردند، صندوق جواهر یک حاج خانم که چند صد هزار تومان بوده در ماشین جامانده و حاجی خانم به عروسش تهمت زده بود که حتماً عروس صندوق جواهر را برده است. یک توطئه کردند که عروس را طلاق بدهند. زندگی متلاشی شود، یک مرتبه دیدند شوفر تاکسی در خانه را می‌زند. کیست؟ این جعبه جواهرات که در ماشین جامانده بود! مادر شوهرگفت: تو فرشته هستی! نزدیک بود خانواده ما متلاشی شود.
9- تهدید قانون‌ شکنان و تشویق قانون ‌مندان
این خطر سوء ظن را هم مطرح کنم که زود به کسی سوءظن نبرید. بحثمان درباره قانون بود گفتیم اگر قانون نباشد هرج و مرج است. هر زندگی اجتماعی قانون می‌خواهد. مورچه‌هایی که با هم زندگی می‌کنند، آنها هم قانون دارند. زنبورهای عسل که با هم زندگی می‌کنند آنها هم قانون دارند. قانون ظلم از بی قانونی بهتر است. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»(نهج‌‌البلاغه، خطبه 40) مردم حکومت می‌خواهند، خوب یا بد. حکومت بد از بی حکومتی بهتر است. قانون جمهوری اسلامی به خاطر این که بند به ولایت فقیه است و ولایت فقیه منصوب به امام زمان، امام زمان منصوب به رسول الله، و اطاعت از قانون اسلامی واجب و لازم است.
چگونه مردم را قانون پذیر کنیم؟ طاغوت از راه ترس و طمع و جهل، اسلام از راه این که می‌گوید آموزش دهیم. چه کنیم که دختران ما با حجاب شوند؟ یکی اینکه در مورد بحث حجاب چند صفحه‌ای در تعلیمات دینی دختران باشد. حجاب را از ابعاد مختلف بررسی کنید نه فقط از راه قرآن و حدیث. مردم بفهمند زیر بار می‌روند.
اطمینان داشته باشند که قانون مقدس است. در این قانون غرض و مرض و سود فرد و گروهی درش نیست. عواطف مردم را به حساب بیاوریم. ایجاد رقابت کنیم. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»(واقعه/10) «حتى أسرح إلیک فی میادین السابقین»(دعای کمیل) دیگران عمل کردند تو چرا ماندی؟ واقعاً قانون شکن را پس گردنش بزنیم. تشویقش کنیم، راننده تاکسی که جواهر را می‌برد و به صاحبش می‌دهد، یک میلیون پول را می‌برد و به صاحبش می‌دهد، در نماز جمعه مطرح شود در روزنامه‌ها مطرح بشود. مردم ببینند همه عمل می‌کنند. نه این که می‌گویند مرگ خوب است اما برای همسایه. قانون خوب است برای آن.
حدیث داریم این که خداوند اقوامی را هلاک کرد، این بود که مستضعفین که خلاف می‌کردند چوب می‌خوردند، مهره‌های درشت که خلاف می‌کردند، چوب نمی‌خوردندو خداوند قهر و عذاب کرد.
خدایا! به خون شهدا، به بازمانده‌های شهدا و اسرا مفقودین صبر و اجر عنایت بفرما. به خون شهدا به ما ایمان کامل که اطاعت از قانون آسمانی بکنیم مرحمت بفرما. دلهامان را به هم مهربان کن. اسیرانمان را آزاد کن. مریض‌هایمان را شفا بده. از این که خدمتتان رسیدم و با شما آشنا شدم خوشحالم. نماز جمعه را یادمان نرود. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1799

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.