اسلام، مکتب اعتدال -2
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
رمضان 82 بحثمان بحث اعتدال است با هر یک از آقایان صحبت کردیم از اساتید دانشگاه، مراجع تقلید، علما، دوستان فاضل، فرهنگیها، دانشگاهیها، همه گفتند خیلی بحث مهمی است. چون خیلی از افراد توی بسیاری از کارها یا افراطی هستند یا تفریطی آدم میزان خیلی زیاد نداریم سه جلسه راجع به اعتدال صحبت کردیم و تا آخر ماه رمضان هم همینطور است منتهی هر روزی یک بحثی را خواهیم گفت اما توی این جلسه اصلاً حساب کنیم اعتدال چیه، اعتدال چیست؟ این بحث را ما داشته باشیم «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به صراط مستقیم هدایت کن موضوع بحث در جستجوی راه مستقیم، موضوع اعتدال یعنی نه افراط، نه تفریط، نه کندروی، نه تندروی، نه غلو، نه غلو، نه انکار. بعضیها غلو میکنند. حتی حدیث داریم در علاقه به اهل بیت غلو نکنید، غلو میکنند، قمه میزند، خودش را خون میکند، نماز جماعتاش کم رنگ است، نماز جمعهاش کمرنگ است، حالا نمیگوئیم بی رنگاند یا نمیرود، ولی فتیله عاشورا را بالا میکشد، فتیله نماز جماعت را پائین میکشد.
اعتدال میان دنیا و آخرت
بعضی منکرند، بعضی غلو میکنند نه ماده، فقط معنا، نه معنا، فقط مادیات، هر چه هست مادیات نه فقط معنویات هر دو «ربّنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه» حسنه در دنیا، حسنه در آخرت، در جلسه قبل گفتم 115 تا کلمه دنیا توی قرآن است، 115 تا کلمه آخرت یعنی باید هر دو با دو بال باید پرواز کرد، حتی توی بهشت نعمتهای مادی است «و لحم طیرا مما یشتهون» گوشت پرنده هر رقم اشتها داری. «و حور العین کامثال الّلؤلؤ المکنون» «انهار من عسل» «انهار» چی… نهر آب، نهر عسل، همسر زیبا نمیدانم چی در عین حال نعمتهای معنوی هم هست «و رضوان من اللّه اکبر» که خدا میگوید که: «سلام قول من ربّ رحیم» خدا به تو سلام رساند. یعنی هم آدم دریافت میکند. سلام خدا را هم میوه بهشتی «و فاکهه مما یتخیرون» اصلاً دین ما یعنی قرآن ما از گلابیاش نماز شب میچکد… ببینید میگوید: «کلّوا من الطیبات» غذای طیب و دلپذیر بخور. «واعلموا صالحاً» انگور خوردی. «واعملوا صالحاً» عمل صالح انجام بده میگوید از انگور عمل صالح از آن طرف میگوید عمل صالح انجام دادی «و فاکهه» میوهات میدهم، یعنی میگوید میوه کار خوب، کار خوب میوه، یعنی قاطی هم است، یعنی مثل حرف آیت الله مدرس که گفته بود سیاست ما عین دیانت ماست، دیانت ما عین سیاست ماست.
هم ماده هم معنا، هم فرد، هم جامعه
بعضی فردگرا هستند. میگوید من راحت باشم گور پدر مردم. خانهاش را جارو میکند خاکروبهاش را میریزد توی کوچه. برفها را میریزد توی کوچه، پشت بام ما برفهایش پائین شد، حالا توی کوچه راهبندان شد یخ بست مردم مردند. بسمه تعالی به درک خانه من تمیز باشد، من اینجا ماشینام را پارک کنم ولو راهبندان بشود. من حمامم داغ باشد ولو دودهاش همسایهها را اذیت کند من کفترپرانی بکنم ولو مردم آسایش نداشته باشند. من عروس ببرم گرچه بوق زدن دو بعد از نصف شب همه همسایهها بیدار بشوند. من پشت بلندگو بخوانم گرچه همسایههای مسجد اذیت بشوند. این فقط خودش را میبیند، بعضیها هم فقط جمع را میبینند، یعنی میگوید انسان باید به مردم برسد بابا خیلی خوب رسیدی اما نماز خودت قضا شد. خیلی خوب حالا نماز میخوانم اول… میگوید عبادت به جز خدمت خلق نیست. این شعر غلط است. عبادت خدمت خلق هم هست غیر خدمت خلق هم هست. همه چیز عبادت است، تحصیل عبادت است، فکر عبادت است، کار عبادت است، نماز شب عبادت است، ملاقات فامیل عبادت است، احترام به والدین عبادت است، نوشتن عبادت است، نوشتن حرف خوب، تمام کارهای خیر عبادت است. اینکه آدم همهاش را بریزد توی اقیانوس اطلس بگوید اصول دین یکی است، عبادت بجز خدمت خلق نیست، اینطور نیست خدمت خلق هم از مهمترین عبادات است اما بجز چرا؟
نه تقدّسنمایی، نه تحجّرگرایی
همه ما گرفتاریم.بعضی از این مقدسین میروند مثلاً حرم امام رضا (علیه السلام) یک مسجد کوچک است، همه میخواهند دو رکعت نماز بخوانند، این مینشیند، انگار ارث پدرش است، هر چه مردم زوارها نگاهش میکنند تکان نمیخورد ای… خیال میکند عبادتست، شنیده که سدر زدن مستحب است، روز جمعه سدر میزند ولو حالا یک نفر توی حمام افتاد بیفتد من سدرم را بزنم نه عمل فقط، نه فقط عمل، نه فقط… هم عمل، هم فکر، بعضی هستند فقط رساله دکترا مینویسند. فقط رساله فوق لیسانس مینویسند. یعنی هی ایدهپردازی میکنند. از نظر علمی برنامهریزی میکنند اما دست به سیاه و سفید نمیزنند. پای کامپیوتر نشسته 734 حدیث داریم راجع به اذان، 360 تا مال اهل سنت است، 250 تا مال سنیهاست، اینقدرش مال شیعه. قرن اول 18 تا قرن دوم 17 تا قرن سوم… همینطور قرن قرن میکند. بالاخره معلوم میشود چند تا حدیث داریم، راوی هایش چیه نمیدانم… آخرش تا آخر عمر یک اذان خودش نمیگوید، مثل کبابیهایی هستند که به همه مردم کباب میدهند، آخر شب خودشان نان و ماست ترش میخورند بعضی دلاکها را من دیدم خودشان کچل هستند ولی همه جور زلف درست میکنند و بعضی حمامیها هم ممکن است همینطور باشند، خودش جنب است ولی همه مردم غسل میکنند توی حماماش. ما نباید مثل سوزن باشیم برای مردم لباس بدوزیم خودمان لخت باشیم. سوزن نباشیم دلاک کچل نباشیم. حمامی جنب نباشیم، کبابی ماست ترش خور هم نباشیم. چیزی میگوئیم، خودمان هم عمل کنیم.
هم عمل، هم فکر. نه تعلق، نه حسادت، بعضی متملق هستندها! سلام مشتاق دیدار. قربانت بروم، جیر جیر کنم، چاکرتم، غلامتم. ما نمیدانم حالا… تملق چاپلوسی. بعضی افراد حسودند هر که را میبیند هیچکس را تحویل نمیگیرند. کمالات دیگران را تحمل نمیکنند. بعضی یک مثقال کمال ببینند دو کیلو حرف میزنند. بعضی دو کیلو کمال میبینند یک سیر حرف نمیزنند. افراط و تفریط. بخشش بی حساب، بخل هر دو افراط و تفریط هستند. بعضی غرق در شهوتند، بعضی هر چه هست رهبانیت، تارک دنیا. بعضی فقط عقلیاند، بعضی فقط احساساتیاند. نه عقلِ فقط نه احساسات… باید با هم باشد. بعضی محبتشان تند است، بعضی غضبشان تند است «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به راه راست…. افرادی هستند عاشق یک چیز میشوند، آدم داریم توی مملکت من میشناسمش حاضر است میلیونها تومان بدهد که شماره شناسنامهاش با شماره ماشیناش با پلاک در خانهاش، با شماره تلفناش، شمارههایش یکی باشد. میلیونها آدم داریم که حاضر است که گل روی دمپاییاش با گل روی پردهاش با گل سقفاش با گل راهروش با گل قالیاش یک جور باشد. واقعاً ببینید انسان وقتی پوک شد عمرش را در چه راهی صرف میکند.
راه خدا و پیامبران، راه مستقیم
«اهدنا الصراط المستقیم» راه مستقیم چیه؟ راه مستقیم راه خداست در جستجوی راه مستقیم، در جستجوی راه… راه خدا به چه دلیل «انّ ربّی علی صراط مستقیم» خدا بر راه مستقیم است. «انّ ربّی علی صراط مستقیم» خدا بر راه مستقیم است. خدا چه کرده توی قرآن: خدا گفته من، اگر میخواهید خط من باشید من این کار کردم «ان اول بیت وضع للناس» اولین جایی که من ساختم اول مسجدالحرام بود کره زمین اول، اولین جای کره زمین که از زیر آب درآمد مسجدالحرام بود «اوّل بیت» اوّل جای کره زمین مسجد بوده حالا ما چی؟ ما گاهی وقتها روستا و شهرک داریم، همه چیزی ساختیم فقط… یعنی «انّ آخر بیت» خدا میگوید اول مسجد. ما میگوئیم آخر مسجد «انّ ربّی علی صراط مستقیم» پیغمبر بر راه مستقیم است «انّک لمن المرسلین علی صراط مستقیم» «انّک لمن المرسلین علی صراط المستقیم» راه مستقیم محکم است باقی راهها متشابه است. راه مستقیم آدم را به مقصد میرساند، باقی راهها معلوم نیست آدم را به مقصد برساند.
راه مستقیم در شرائط مختلف فرق میکند. راه مستقیم دائمی است، اینطور نیست انسان حالا مثلاً ما سهشنبه راه مستقیم باشیم، چهارشنیه کج بشویم. یعنی میگوئیم خیلی خوب این لاستیکی که میخواهد برود حالا یکی دو کیلومترش باد داشته باشد، باقیاش بیباد باشد تا آخر خط لاستیکها باد داشته باشد. حالا این یک متر را بدوزد، باقیاش بینخ هم بود نه، اگر میخواهید بدوزد این نخ و سوزن از هم لحظهای نباید جدا بشود. اگر میخواهید لامپ برق بدهد باید دائماً برق متصل باشد. راه مستقیم لحظهای است ممکن است یک کسی نوجوانیاش مستقیم است، دانشجو پرت میشود، دانشجوییاش مستقیم است، کارمند میشود، منحرف میشود. اصلاً ممکن است یک کسی تا 10 دقیقه مانده به آخر عمرش مراعات بهداشت بکند، یک مرتبه یک قاشق سم بخورد. راه مستقیم یک چیزی است که… یعنی ما باید همهاش در نماز بگوئیم: «اهدنا الصراط المستقیم» اینطور نیست که خوب الحمداللّه، خوب بله حالا مثلاً بنده الان راه مستقیم… بنده که نشستم آقای قرائتی هستم و آخوند هستم و درس خواندم و بیست و چهار پنج سال هم توی تلویزیون حدیث خواندم، قرآن خواندم راه مستقیم هستم من حتماً؟ اجازه بدهید تلفن کنند از صدا و سیما الو… بفرمائید آقا برنامههای شما از این هفته تعطیل شد. الو… بفرمائید آقا مثلاً مسئولیتی که دارید توی مثلاً نهضت سوادآموزی به کس دیگر منتقل شد، مثلاً ستاد نماز چنین شد. آقا مثلاً یک چیزی یک جایی که من میخواهم بشود، نشود. بگذارید خلاف میل من میلام بشود. بعد ببینم حالا مثلاً من انقلابی هستم یا ضد انقلاب. افرادی هستند یک شانه تخم مرغ گران بشود فحش میکشند. پشت سر آقا نماز نمیخواند. میگوئیم آقا چرا نمیروید مسجد میگوید این آقا در فلان مسئله همچین کرد. میگوئیم خوب، این گناه بوده، گناه که نکرده، شما اگر یک گناه کبیره دیدید، حق ندارید پشت سر کسی نماز بخوانید، گناه کبیره که… نه خوب، گناه کبیره نه نبوده، اما من خوشم نمیآید. خوب پس تو دنبال هوس خودت هستی.
راه مستقیم، از مو باریکتر، از شمشیر تیزتر
راه مستقیم از مو باریکتر است از شمشیر تیزتر، خیلی ظریف هم هست. خیلی وقتها آدم فکر میکند کارش درست است، بعد معلوم میشود درست نیست. یک کسی آمده بود، میگفت آقای قرائتی به به!! چه ماه رمضانی داشتیم، چه عبادتهایی داشتیم، مکه رفته بود. اینقدر از ماه رمضان مکهاش تعریف کرد. گفت شبها تا صبح نماز جماعت میخواندیم. گفتم نماز جماعت نماز تَراویج است. نماز جماعت فقط در نمازهای واجب باید به جماعت خواند، نماز مستحبی را کسی حق ندارد به جماعت بخواند، عقیده ما این است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود نماز مستحبی را به جماعت نخوانید معلوم شد شب تا صبح عبادت خواند و حضرت علی (علیه السلام) هم از او راضی نیست. مثل اینکه آدم بیاید بگوید ای بانک صادرات دیشب آمدم تمام پولهای بانک صادرات را برداشتم، خودکار خریدم، یکی یک قران میگویم بسمه تعالی غلط کردی. میگوید آقا خودکار گران است من یک قِران خریدم. میگوید تو به اجازه کی خریدی.
ما کارمان به شرطی درست است که به امر خدا باشد. شما توی ارتش بگو من از بس که شما را دوستت دارم به سرهنگ بگو خیلی دوستت دارم، میخواهم دو تا دستم را بگذارم اینجا میزند توی گوشات. میگوید آقا به من اگر میخواهی احترام بگذاری، دستت را بگذار اینجا، بگو نه من خیلی به شما علاقه دارم، اجازه بده بگذارم بالاتر همانطور که گفتم. بگو آقای دکتر از بس که دکتر خوبی هستی شما گفتی این قرصها را دو ساعت به دو ساعت بخور من هر دو ساعتی 5 تای آنها را خوردم. اصلاً خیلی کارها… الان توی خیابان یک کسی دو تا کراوات بزند به او میگویند خل، بابا حالا اگر خیلی هم غربزده هستی و فکر میکنی علامت تمدن است… بعضیها خیال میکنند حالا مثلاً تمدن است، علامت علم است. اتفاقاً تنها لباسی که هیچ علامتی نیست کراوات است. بعضی لباسها علامت صنف است که این آقا لباس خلبانی است، این آخوند است، این پرشک است، این اتاق جراحی است. این نمیدانم… یک لباس فرم دارد، علامت سناش است، علامت سوادش است، علامت تخصصاش است. تنها لباسی که علامت هیچی نیست کراوات است یعنی نه سن، نه علامت سن است، نه علامت سواد است، نه علامت تخصص است، نه علامت… یک لباسی است که هیچ علامتی توی آن نیست اما حالا دلت میخواهد، اما حالا دو تای آن را روی هم بزنی کل اروپاییها به تو میخندند اینطور نیست که شما اگر فکر میکنید ما عبادتمان…
راه مستقیم، نه کندروی، نه تندروی
در سفر یک عده گفتند ما که روزه میگیریم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود بیائید ببینم! شما مگر مسلمان نیستید؟ بابا من پیغمبر مسلمانها هستم. ببینید این آب است و آن را خورد ماه رمضان آب را خورد فرمود در سفر روزه جایز نیست. وقتی که مدرسه باز است باید از در آمد تو، شما اگر روز جمعه بیایی توی مدرسه این هم از لب در، از بالای در بیایی تو را میگیرند و توبیخات میکنند. انضباطت را کم میکنند اینطور نیست که… آقا آمدم مدرسه، آمدم درس بخوانم. بله باید درس بخوانی، منتهی چه ساعتی، با اجازه کی، از چه دری؟ کارهای ما اگر از روی فرمول نباشد مثل نسخه دکتری که زیر سلیقه شخصی مرا… دوا را مصرف کنیم خیلی باید دقیق باشیم که… یک وقت خیال نکنیم کارمان درست است. تشخیص راه مستقیم خیلی سخت است، خیلی هم دقیق است.
بعضیها زیارت امام حسین (علیه السلام) را شرک میدانند مثل وهابیها که میگویند پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) مرد. خوب مرد که مرد شما چرا سلامش میکنید، زنده که نیست، میگوئیم بابا اولیاء خدا زندهاند «لا تقولوا یقتل فی سبیل اللّه امواتا» به شهدا مرده نگوئید اینها زنده هستند. اصلاً خدا سلام کرده تو چرا… من میگویم السلام علیک یا رسول اللّه به من میگویی مشرکی؟ خدا هم سلام کرده «سلام علی نوح فی العالمین»، «سلام علی موسی و هارون»، «سلام علی ابراهیم» توی قرآن سلام سلام خیلی است. شما خودتان توی نمازتان سلام میکنید: «السلام علیک ایها النّبی» بنابراین سلام کردن… بعضی سلام کردم به امام حسین (علیهالسلام) را شرک میدانند از طرفی دیگر بعضی به درخت متوسّل میشوند این افراط و تفریط است، یعنی بعضی توسّل به امام را میگویند نه، بعضی توسّل به درخت را میگویند بله. بعضی پیغمبران و اولیاء خدا را تا خدا پیش میبرند. «لقد کفر الّذین قالوا ان اللّه ثلاثه» حضرت عیسی (علیه السلام) را تا مرز خدا پیش میبرند و بعضی اصلاً پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) را میگویند مجنون، هم به پیغمبر میگویند دیوانه، هم به پیغمبر میگویند خدا، افراط و تفریط.
اعتدال در رفتارهای سیاسی
یکی سیاست را از دین جدا میداند میگویند دین همان یک کار شخصی است برو توی یک اتاق نماز بخوان خودت و خدا رابطه را قطع نکن، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشد کار به حکومت و سیاست نداشته باش. توی قرآن صدها آیه مربوط به مسائل سیاسی است این حق رهبری دارد، این حق رهبری ندارد، سیاسی است این را عزل کنید، این را نصب کنید. سیاسی است، اینها را ولی سرپرست بپذیرید. آنها را به ولایت و سرپرستی قبولشان نکنید. سیاسی است با این بجنگید، با این نجنگید سیاسی است. با اینها قرارداد امضا کنید، با اینها قرارداد امضاء نکنید سیاسی است. ما صدها آیه سیاسی توی قرآن داریم کسی که میگوید دین از سیاست جداست یعنی صدها آیه قرآن را باید آتش بزند نمیفهمد چه میگوید از طرفی بعضی میگویند دین از سیاست جداست، بعضی همه کارها را سیاسیاش میکنند. افطاری میخواهد بدهد ماه رمضان میروی توی اتاق افطاری میبینی اینها همه طرفدار فلان روزنامه هستند یکی از آن روزنامههای مخالفی که… بابا آن روزنامهها اصلاً دین ندارند. مسلمان نیستند، روزه نبودند. یعنی توی این خرمایی که میخواهی به افطاریشان بدهید باید خط سیاسیات را اعمال کنی؟ یعنی بعضی به قدری سیاسی هستند که یک افطاری به جناح مخالف چی؟ نمیدهند. حتی میخواهد یک خرما بدهد میگوید فلانی از ما نیست. بعضی به قدری گشادند، فکرشان که همه را میگویند خودی مثل اقیانوس اطلس مار و مور و خرچنگ و پلنگ و… همه را میگویند خودی. بعضی هم بقدری رودهشان تنگ است که یک هسته انار توی آن گیر میکند یعنی اگر یک درصد سلیقهاش مثل سلیقه ما نباشد میگوید این از ما نیست.
افرادی هستند یک درصد مخالف را تحمل نمیکنند، میگویند از ما نیست افرادی هستند که میگویند همه مال ما شعار هم میدهند میگویند چه؟ میگویند (ایران برای همه ایرانیها) حالا چرا این شعار را میدهند توی انتخابات میخواهند مثلاً یک چهار تا ایرانی هم که در کشورهای دیگر هستند، حالا یا سلطنت طلب هستند، یا منافق هستند یا لیبرال هستند یا آدم خوبی هستند این شعار نصفاش درست است. ایران برای همه ایرانیها به شرطی که ایرانیها هم برای ایران باشند. چطور توی انتخابات باید ببینیم بلندگوهای اینترنتی آمریکایی و اروپایی میگوید که ایران برای همه ایرانی و او رادیو منافق و او فلان… آن وقت وقتی ایران جنگ میشود، خوناش مال بسیجیهاست؟ یعنی اگر ایران خطر پیدا کرد نه خود ایرانیها بجنگند. ما آنجا آرق میزنیم اگر برای ایران خطر پیش آمد آنها خوششان باشد اما اگر توی مسئله غنائمی بود پُستی، پولی، مقامی بود نه ما هم هستیم. ایران برای همه ایرانیها درست است به شرطی که چی؟ ایرانیها هم برای ایران باشند، یعنی اگر دیدند واقعاً ایران جنگ است دلار بفرستند، دوا بفرستند، دارو بفرستند، متخصصین را بفرستند، آن متخصصینی که نه از تخصص شان توی 8 سال دفاع مقدس، نه متخصص شان پا توی ایران گذاشت و نه دارو فرستادند و نه هیچ کمکی کردند. آن وقت این ایرانی که هیچ وقت پایش را از روی مار برنداشته، یک عطسه برای نظام نکرده. آن وقت حالا توی انتخابات باید ببینیم که نه ما باید هماهنگ باشیم با کی هماهنگ باشیم؟ بعضی به قدری گشاد فکر میکنند که هر مور و ملخی میگویند جزو ما است. بعضی به قدری تنگ فکر میکنند که اگر کسی یک درصد هم سلیقه خودشان نباشد افطاری به او نمیدهند خیلی… افراط و تفریط اُه اُه اُه!!!
من فکر نمیکنم بلایی به اندازه بلای افراط و تفریط توی جامعه ما گرفتارش باشیم. دیروز گفتم یک جا نجس میشود با دستمال کاغذی پاک میکنیم یک جا شیلنگ میگیرد سقف خانه را میشورد. یک بار سه ماه سه ماه نگاه به کتاب نمیکند، تابستان شب امتحانها هم شب تا صبح میخواند زیر چراغهای خیابان همهاش افراط و تفریط. یکی اقتصاد را اصل میداند حالا… این خیلی خطر دارد، خیلی خطر دارد حالا… مثلاً خوارجی داریم این خوارج میگویند اگر کسی یک گناه بکند، یک گناه کبیره بکند، این فاسق است و میشود با او جنگید یک گروهی داریم به نام مرجئه، مرجئه می گویند قلبت پاک باشد، هر کاری کردی طوری نیست هر دوی آنها غلط است قلبت پاک باشد کافی نیست. وگرنه قرآن میگفت «والعصر* ان الانسان لفی خسر*الا الذین ءآمنوا» دیگر «و عملوا الصلحت» نداشت. ما این همه توی قرآن داریم: «آمنوا و عملوا الصلحت» این «عملوا الصلحت، آمنوا» یعنی قبلت پاک باشد، عمل صالحات را بکن، کارهایت هم درست باشد. ایشان پسر خوبی است ولی حالا نماز نمیخواند، دختر بسیار باشخصیتی است. حالا نماز گاهی میخواند، گاهی نمیخواند این نمیشود.
استمرار و ثبات در راه مستقیم
تازه «عملوا الصالحات» میگوید: «عملوا الصالحت» ببینید یک کار تو درست باشد کافی نیست. ببینید این سه تا کلمه فرق دارد. یک وقت شما میگوئید مسجد، یک وقت میگوئید مساجد، یک وقت میگوئید المساجد. مسجد یعنی یکی، مساجد یعنی چند تا. المساجد یعنی کل مسجدها. یک وقت میگوئید صالح یعنی یک کار صالح، یک کار خوب. یک وقت میگوئید صالحات یعنی چند تا کار خوب. یک وقت میگوئید الصالحات یعنی همه کارهایت باید درست باشد. قرآن نگفته: «و عملوا صالحا» نمیگوید یک کار تو درست باشد. این فقط درساش خوب است ولی خیلی بد دهان است. حرفهای زشتی میزند. این نه حرفهایش مؤدب حرف میزند اما 16 تا تجدیدی دارد نه قرآن میگوید صالح باشید نه میگوید صالحات باشید میگوید چی؟ «والعصر* ان الانسان لفی خسر* الاالّذین آمنوا»، «و عملوا صالحا» توی قرآن نداریم و «عملوا صالحات» هم نداریم. «عملوا الصالحت» آمده یعنی باید همه کارها درست باشد، همه کارها فکر خوب مطالعه خوب، کار خوب، احترام استاد خوب، بعضیها به استاد احترام میگذارند. به پدر و مادرشان جسورند. بعضیها به پدر و مادرشان جسورند، حرفهای استاد را خوب گوش نمیدهند. سر کلاس بازی در میآورند. «الصلحت» همه کارها درست باشد.به هر حال این افراط و تفریطها خیلی…
اعتدال در همه کارها و امور
اسلام مکتب اعتدال است میانه روی حالا ما به راه… راه مستقیم چه کنیم 56 تا حدیث داریم در کتاب بحار 56 تا حدیث داریم که مصداق نمونه راه مستقیم «اهدنا الصراط المستقیم» مصداق نمونهاش اهل بیت هستند. پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) و اهل بیت آنها راهشان مستقیم است، یعنی همه کارهایشان درست است همه کارهایشان درست است. اصلاً نمره 5/19 توی هیچ کارشان نیست 56 تا حدیث داریم مراد از… «نحن صراط المستقیم» حدیثی داریم که ما راه مستقیم ما هستیم. راه مستقیم هم انسان را از کوتاه فکری بالا میبرد، هم از بلندپروازی پائین میآورد. کوتاه فکرها را میبرد بالا و بلند پروازها را میآرود پائین. بعضیها بلند پروازند، حالا یک شله زرد پخته، هی هر شب میگوید ببینم امشب خواب حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) را میبینیم، ندیدیم حالا بلکه حضرت زینب (علیها السلام) را خواب ببینیم. بابا حالا یک شله زرد چی چی از جان اهل بیت میخواهی. افرادی هستند یک کار خوب میکنند میخواهند 124 هزار پیغمبر هر شب بیایند به خوابشان، یک سطل زباله داده به شهرداری، پشتاش مینویسد بانی سطل زباله محسن قرائتی، بر پدر و مادر کسی که ته سیگار بیندازد لعنت. یعنی همه جا میخواهد اسمش مطرح باشد ولو به سطل زباله. یک شله زرد داده هر شب میخواهد خواب ببیند، مغرور است حالا مثلاً یک کاری کرده خوب در آمده فکر میکند که همه باید به او سلام کنند.
امامان معصوم، بهترین الگوهای راه مستقیم
راه مستقیم شما را از بلندپروازی میآرود پائین و از کوتاه فکری میبرد بالا راه مستقیم است. راه مستقیم امام صادق (علیه السلام) فرمود راهی است که انسان را به محبت خدا و دین سوق بدهد و از هواپرستی و سلیقههای و آرای شخصی نجات بدهد. البته تشخیص راه مستقیم هم مشکل است. هر کسی میگوید راه من درست است او تند میرود، او کند میرود. الان به من میگویند آقای قرائتی راه مستقیم چیه؟ میگویم راه مستقیم راه بنده، اینهایی که تند میروند تندرو هستند. اینهای که کند میروند کندرو هستند. هر کسی خودش را راه مستقیم میداند باز برای اینکه هر کسی خودش را راه مستقیم نداند. ببینید ماشین قراضهها خودشان نمیتوانند بالای 70 تا بروند، اینها که تند… نه که چه فایدهای دارد جانشان را به خطر میاندازند. احتیاط خوب است ماشیناش قراضه است. میگوید احتیاط خوب است، چون این سرعت خودش را میزان میداند، هر کسی راه خودش را درست میداند، باقیها را یا میگوید بد یا میگوید خوب. برای اینکه کسی ادعا نکند که من درست هستم، کی بد است و کی خوب. گفته آقا مصداق راه مستقیم افراد معصوم هستند.
خدایا! تو را به حق محمّد و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) هر چه تا حالا کندروی و تندروی، افراط و تفریط نامیزانی در ما بوده در این ماه عزیز همه را ببخش و بیامرز.
به آبروی آنهایی که در راه مستقیم بودند، محمّد و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) و بندگان صالح خودت ما را نه صالحی قرار بده نه صالحاتی. ما را جزو گروه الصالحات همه کارهایمان را میزان قرار بده.
آنی ما را از راه مستقیم دور نگردان.
وقت لغزش از راه مستقیم خودت با انواع مددهای غیبی دستمان را بگیر.
کسانی که ما را به راه مستقیم دعوت کردند، انبیاء، اوصیاء، مراجع، علما، شهدا، اساتید، مربیان، نیاکان هرکس که در تعلیم و تربیت و انقلاب و اخلاق در هر کاری ما را به راه مستقیم دعوت کرد جزای خیرشان بده.
و ما را پاسدار خونها و شهدای آنها و خدمات آنها قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»