سوال– از نظر دین و قرآن، بهترین مال چه مالی است؟
پاسخ – ارزش مال به خصوصیات آن است و اِلا کوه ها بیشتر از تاجرها مال( طلا) دارند. در دعای جوشن کبیر داریم: کوه های طلا، خزانه ی خدا هستند. مهم این است که این مال از کجا بیاید و چطور خرج شود و چه مشکلی را حل کند. داشتن مال بد نیست. حضرت سلیمان و حضرت یوسف پولدار بودند. در قرآن داریم: همه ی امکانات در اختیار ذوالقرنین بود. قرآن به مال چند لقب خوب و بد داده است. لقب های خوب مال در قرآن عبارت است از: مال خیر، فضل و زینت است. چیزی که بد است افراط و تفریط است. در قرآن داریم: عده ای وقتی به ارث می رسند آن را می بلعند و به حرام آن کاری ندارند. جمع کردن مال بد نیست بلکه دلبستگی به مال بد است. این بد است که انسان همه ی کمالات را رها کند تا به پول برسد. یعنی همه را زیر پا بگذارد تا به پول برسد. تند رفتن با ماشین خوب است ولی انسان نباید طور تند برود که در زمستان به مردم آب باران بپاشد یا افرادی را بترساند. پس هم ماشین، هم تند رفتن ماشین و هم رانندگی ماشین خوب است ولی رانندگی باید طبق مقررات باشد و حقی ضایع نشود. پس مسئله ی مال در اسلام مهم است. داریم که حتی اگر شما به پول احتیاج ندارید باز بیکار نباشید و در خانه نمانید. معصومی از فردی پرسید که چرا در منزل نشسته ای؟ او گفت که من پیر شده ام. معصوم گفت کار کن و پول کمتری بگیر ولی در خانه ننشین. انسان با کارکردن می تواند مشکلات مردم را حل کند و به مردم خدمت کند. خود فضای کسب و کار مهم است. گاهی امامان هم تجارت می کردند. امام صادق (ع) پولی به فردی داد و گفت که با آن کار کن(مضاربه).مال خصوصیاتی دارد. امیرالمومنین می فرماید: حسابت خودت را بیاور تا ببینم آنرا از کجا آورده ای. در قرآن داریم: انسان باید به طعامش بنگرد تا ببیند که از کجا آمده است. ناشری کتابهایش را برای من هدیه فرستاد. من از کتابها خوشم آمد ولی فردی به من گفت که خیلی خوشحال نشو زیرا پول این کتابهای تو را روی کتاب های دیگران می کشد. ما باید ببینم که مال مان در کجا صرف می شود. خیلی وقت ها پولها هدر می رود. آیا درست است در حالی که چند منطقه مسجد ندارد ما در یک منطقه مسجد چند میلیاردی بسازیم؟ یکی از کارهای بد ما این است که لقب ها را عوض می کنیم و بعد فکر می کنی که کارخوب شده است. مثلا در خانه، خانم غذای زیادی می پزد و می گوید که ممکن است کم بیاید و آبروی مان برود. یعنی به اسم آبروداری اسراف می کند. در وزارتخانه ها می گوییم که این کار اسراف است ولی می گویند که این شأن نظام است. مذهبی ها به اسراف، شعائر دینی می گویند. اینها توجیه است. مهم این است که پول در کجا هزینه می شود و مهم است که چگونه هزینه می شود. مردی نزد پیامبر آمد و گفت که مادرم پیراهن شما را بعنوان تبرک می خواهد. پیامبر پیراهنش را به آن مرد داد و وقتی می خواست به مسجد برود لباس نداشت. آیه نازل شد که چرا این قدر انفاق می کنی؟ آیه داریم: مومن کسی است که وقتی انفاق می کند نه زیاده روی کند نه کم روی. یعنی انفاق هم حدوسط دارد. امام معصوم یک مشت شن برداشت و دستش را مشت کرد که شن ها نریزد و فرمود:این غلط است و بعد دستش را باز کرد و همه ی شن ها ریخت، فرمود: این هم اسراف است. به حضرت گفتند که فلان میت تمام اموالش را وقف کرده است،حضرت فرمود:اگر او بچه داشت کار اشتباهی کرده زیرا بچه هایش گرسنه می مانند. حضرت فرمود که اگر این را به من می گفتید من نمی گذاشتم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید. گاهی افراد می خواهند مال شان را وقف کنند و وقتی ریشه یابی می کنیم،می بینیم که این کار برای خدا نیست بلکه از روی لجبازی با همسر و فرزندان است. این کارها قصد قربت نیست. اینکه کسی از روی کینه تمام اموالش را وقف می کند، کارغلطی است. قبیله ای شتری را کشتند و به همه مردم غذا دادند، اتفاقا یک ظرف غذا هم برای رئیس قبیله ی دیگر بردند، او ناراحت شد و ظرف غذا را پرت کرد و از روی چشم و هم چشمی به قبیله ی خودش گفت که صد شتر بکشند و به مردم بدهید. حضرت علی (ع) فرمود: گوشت ها را در بیابان بریزید زیرا این گوشت خوردنی نیست.پس باید مشخص بشود که این مال برای خدا خرج می شود و از روی کینه نباشد. بعضی ها برای پُزدادن پول خرج می کنند و بعضی برای خدا پول خرج می کنند، نیت ها مهم است.یک وقت به شما آب تعارف می کنند و شما تشنه نیستید و نمی خورید اما یک وقت شما ناراحت هستید و بخاطر قهر بودن آب نمی خورید. یک وقت شما آب نمی خورید زیرا می گویید که فرد دیگر تشنه تر از من است. این آب نخوردن شما ارزش دارد. اعمال ما به نیت های آن است. نیت به کار، رنگ می دهند. چاقوکش و جراح، هردو شکم را پاره می کنند اما از چاقوکش پول می گیرند ولی به دکتر پول می دهند. نیت ها به کار ارزش می دهند. ممکن است که انسان در جای مقدسی باشد ولی نیتش مقدس نباشد. گاهی محل و کار مقدس است ولی نیت مقدس نیست. و عمل را فاسد می کند. من به منبر می روم و برای اینکه منبر من شلوغ تر ازمنبرهای دیگر باشد، بحث بهتر و علمی تری را ارائه می دهم تا از من تعریف کنند. در رقابت اخلاص وجود ندارد. اگر انسان بخواهد کارش مخلص باشد باید جایی برود که رقابت نباشد. مثلا اگر من به افریقا بروم، درآنجا نه رقیبی است نه روضه خوانی نه دوربینی است، آنجا نیت، خدا می شود. مقدار مال مهم است. ما باید در عبادت هم میانه رو باشیم. گاهی فردی هر هفته به جمکران می رود و گاهی سالها به جمکران نمی رود. در کشور ما افراط و تفریط زیادی وجود دارد. گاهی افراد را زیاد بزرگ می کنیم. و دروغ هایی را در مورد آنها می گوییم.ما می خواهیم با توهمات یا دروغ،دیگران را بزرگ کنیم. گاهی هنوز طرف دکتر یا آیت الله نشده به او دکتر یا آیت الله می گوییم. قرآن می فرماید:خوششان می آید به کاری که نکرده اند ستایش شوند. گاهی ما داستان را از کتابی نقل می کنیم ولی اسم آن کتاب را نمی گوییم بلکه کتاب مرجع را می گوییم که بگویند:چقدر باسواد است. گاهی میهمان را به اتاق مطالعه یا کتابخانه می بریم. ما نباید عوام فریبی یا مقدس نمایی کنیم.
گاهی اوقات انسان پولدار می شود ولی خیلی از کمالات را زیر پا می گذارد. مثل اینکه کسی با قرآن میخ را بکوبد یعنی قرآن را پاره می کند که میخ خودش کوبیده شود. باید ببینیم در ازای پولی که بدست آورده ایم،چه چیزی را از دست داده ایم ؟ممکن است که انسان پولدار شود ولی از خیلی چیزها محروم شود. در مسیری پولدار شدن نه به جبهه رفته ای نه به یتیم کمک کرده ای نه به نماز جمعه ای رفته ای، باید دید که این پولها چطور جمع شده است. مهمتر از همه این است که ببینم این مال چقدر برکت دارد. در قرآن داریم که خدا قول داده است که مال ربا را پودر کند و مال با صدقه را رشد دهد. ممکن است که فرد مال داشته باشد ولی خیر آن را نبیند. خیر در مال خیلی مهم است. مهم است که ما از مالمان، چقدر به دیگران وام داده باشیم. مسئله ی دیگر این است که ما چقدر به مال، دل بسته ایم. انسانهایی که به دنیا چسبیده اند خیلی سخت می میرند مثل چسبی که به روی موهای دست چسبیده باشد که موقع کندن دردآور است. تاجری منشی داشت که خیلی مذهبی بود. تاجر مذهبی نبود. تاجر بیمار شد و منشی فکر کرد که نکند او در این بیماری بمیرد، بنابراین به آیت الله خوانساری گفتم که اگر شما به منزل او بیایید و او بفهمد که یک مرجع به خانه ی او آمده،شاید در آخر عمر، دل از مالش بِکند و خمس بدهد. آیت الله العظمی خوانساری به منزل ایشان آمد ولی تاجر گفت که نمی توان از مال خودم بگذرم و خمس بدهم. آیت الله خوانساری رفت و آن تاجر هم مُرد. قرآن می فرماید: به زمین چسبیده است. ممکن است که فردی که به زمین چسبیده است روحانی باشد نه تاجر. مثلا به روحانی می گویند که فلان روستا روحانی ندارد ولی او می گوید که می خواهم در جوار حضرت معصومه باشم. این روحانی هم به زمین چسبیده است. اسلام روی سه پایه است:خمس، زکات و حج است. افرادی هستند که هر سال به حج عمره می روند. بعضی ها از دین فقط عزاداری را می بینند یا بعضی خانم ها از دین، فقط حجاب را می بینند ولی با همین حجاب دروغ می گویند و غیبت می کنند. حجاب یک بخش دین است، دین بخش های دیگر هم دارد.
سوال – صفحه 194 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – در این صفحه داریم: اگر آنها مرد جنگ بودند شمشیرهایشان را تیز می کردند.
اگر شما منتظر میهمان بودید، خانه را مرتب می کردید.
حضرت امیرالمومنین می خواست به حج برود بنابراین به بازار رفت که حوله احرام بخرد. به حضرت گفتن که چه عجب شما به بازار آمده اید؟ حضرت فرمود: می خواهم به جهاد بروم. این تفسیر به رای نیست این استفاده از قرآن است. اگر کسی مصداق را عوض کرد این تفسیر به رای نیست.ما باید از آیات قرآن استفاده، به روز بکنیم و اِلا به ما ارتباطی پیدا نمی کند زیرا آیات قرآن تاریخی است. مثلا در 1400 سال پیش قوم قریش در تابستان به یک منطقه و در زمستان به منطقه ی دیگری می رفتند. این به ما ربطی ندارد. قرآن حی است. این آیه می خواهد بگوید که شما هم کوچA کنید و در تابستان جابجا بشوید تا کارهای تان تعطیل نشود. ما می توانیم آیات قرآن را در موارد دیگر هم مصرف کنیم.
سوال – در مورد اینکه مال حلال پربرکت است توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ- قرآن می فرماید: اگر در را خدا بدهید ما جایگزین می کنیم. اگر مادر به فرزندش شیر بدهد، شیر بیشتر می شود و جای آن پُر می شود و اِلا شیرخشک می شود. خون در بدن انسان جایگزین می شود. هر فرزندی روزی جایگزین پدرش می شود. ما فکر می کنیم که اگر مال مان را مصرف کنیم کم می شود ولی این طور نیست ممکن است که مال کم بشود ولی با برکت می شود.
اگر ما می ترسیم که انفاق کنیم بخاطر این است که مشکل توحیدی داریم و به وعده های خدا اعتقاد نداریم. ما درعقیده مشکل داریم. هرچه لامپ بالاتر باشد،نور بیشتری پخش می کند. بعضی ها می گویند که اگر بغل مغازه ی ما مغازه ی دیگری بزنند، سود ما کم می شود ولی این فکر اشتباه است. ما مشکل ایمانی داریم.قرآن می فرماید: کسانی که پول هایشان را ذخیره می کنند و در راه خدا نمی دهند، این پولها مهری داغی می شود که بر پیشانی و پهلویشان می خورد.
یک سلام ساده یک زیارت است. آنچه در قرآن کمال است، امام حسین(ع) داشت. درقرآن امر به معروف و نهی از منکر، اخلاص، نماز و… وجود دارد، این صفات در امام حسین(ع) هم وجود داشت.
خدایا معرفت ما را نسبت به دین زیاد کن.