آدم و شیطان-2

موضوع: آدم و شیطان (2)
تاریخ پخش: 76/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- کاربردی و فرازمانی بودن داستانهای قرآن
«قالَ ما مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی‌ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ» (اعراف/12) در جلسه قبل داستان ابلیس را گفتیم. گفتیم: خداوند وقتی آدم را آفرید به فرشته‌ها گفت: سجده کنید. همه به جز ابلیس سجده کردند. خداوند متعال به ابلیس فرمود: چرا سجده نکردی؟ گفت: «أَنَا خَیْرٌ» من بهتر هستم. نژاد من فرق می‌کند. نژاد من از آتش است. نژاد او از گل است. الآن وقت گفتن این حرف‌ها است. چون آدم الآن هم هست. ابلیس هم هست. الآن نژاد پرستی هم هست. الآن هم می‌گویند: من بهتر هستم. الآن هم کسی است که بگوید: من بهتر هستم و زیر بار خدا نرود. فکر نکنید که قصه برای گذشته است. تاریخ هست و تک تک ما فتوکپی تاریخ هستیم. وقتی می‌گویند: یوسفی بود. یعنی همه‌ی شما یوسف هستید. وقتی می‌گویند: او را به اسم بازی بردند. یعنی همه‌ی شما را هم می‌برند. فکر نکن که قصه یوسف تمام شده است. الآن هم برادر حسود وجود دارد. «قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فیها فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرینَ» (اعراف/13) خداوند به ابلیس گفت: بخاطر تکبرت «فَاهْبِطْ»، «فَاخْرُجْ» باید سقوط کنی. از این مقامی که داری، باید بیرون بروی. گفت: به من عمر طولانی بده. گفت: خیلی خوب! عمر تو را طولانی می‌کنم.
2- شیطان و توجیه خلاف و گمراهی دیگران
«قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‌ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ» (اعراف/ 16 و17) ابلیس گفت: «فَبِما أَغْوَیْتَنی» حالا که من را اغوا کردی و گول زدی. این خودش یک کلک شیطان است. خودش سجده نکرد. خدا گفت: برو بیرون! اینجا خدا را مقصر می‌داند و می‌گوید: تو من را گمراه کردی. خدا تو را گمراه نکرد. خدا دستور داد. همه انجام دادند. اما تو انجام ندادی. بعد هم به جای اینکه عذرخواهی کنی، گردن کلفتی کردی. خودت خودت را خراب کردی. می‌گوید: «اَغوَیتُ» مثل بچه‌ها! بچه‌ها خودشان درس نمی‌خوانند. بعد وقتی نمره صفر می‌گیرند، می‌گویند: معلم به من نمره صفر داد. نمی‌گوید: درس نخواندم. می‌گوید: به من نمره‌ی صفر داد.
«أَغْوَیْتَنی» به خدا می‌گوید: تو من را گمراه کردی. خدا شیطان را گمراه کرد؟ گاهی سئوال می‌کنند و می‌گویند: خدا عادل است. می‌گوییم: بله! می‌گوید: اگر خدا عادل است، چرا شیطان را آفرید؟ شیطان چه عیبی داشت؟ شیطان خودش با اراده خودش را خراب کرد. مثل اینکه بگوییم: چرا خدا آهن را آفرید؟ آهن هم از نعمت هاست حالا یکی از آهن خنجر درست می‌کند و سر امام حسین را می‌برد. این تقصیر آهن است؟ یعنی خداوند آهن خلق نکند، برای اینکه تو خنجر درست نکنی؟ خداوند آهن را خلق می‌کند و به تو اراده می‌دهد که مثل اداره برق به خانه‌ها برق بدهی. حالا اگر تو در خانه خودت را به برق وصل کردی و مردی. تقصیر اداره‌ی برق است؟
آدم نباید خلافکاری خودش را توجیه کند. نگفت: من بد هستم. گفت: «أَغْوَیْتَنی» تو من را گمراه کردی. بعد هم گفت: حالا که من را گمراه کردی «لَأَقْعُدَنَّ» این کلمه «لَ» لام مفتوحه است. در ادبیات عرب جلوی کلمه‌ای که معنایش قسم است می‌گذارند. والله قسم گمراهشان می‌کنم. می‌گویند: شیطان قسم خورده هست. یکجا می‌گوید: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ» (ص/82) به عزتت قسم که من گمراهشان می‌کنم. شیطان دشمن قسم خورده است. گفت: «لَأُغْوِیَنَّهُمْ» من می‌نشینم. «أَقْعُد» یعنی نشست. «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُد»، «اقعد اقوم» یعنی قیام می‌کنم. بلند می‌شوم. «اقعد» یعنی می‌نشینم. «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُد» یعنی خدایا به قوت تو بلند می‌شوم و می‌نشینم. گفت: من در کنار راه مستقیم تو می‌نشیسنم. شیطان جلوی خوب‌ها را می‌گیرد و به بدها کار ندارد. یکی می‌گفت: سر نماز حالی پیدا کرد و خیلی گریه کردم. بعد از نماز گفتم: چه نمازی بود. من خیلی سر نماز حال داشتم. همینطور که فکر می‌کردم یادم آمد که وضو نداشتم. چون وقتی نماز از اول باطل است دیگر لازم نیست که شیطان جلو بیاید. شیطان همیشه در نمازهای درست ظاهر می‌شود و برای نمازهای غلط می‌رود.
3- راه‌های ورود و نفوذ شیطان و پذیرش اختیاری انسان
گفت: در صراط مستقیم جلوی آنها را می‌گیرم. «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُم» به خدا قسم به سراغشان می‌آیم. از کدام طرف می‌آیم؟ «مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ» از هر طرف جلوی آنها می‌آیم. از جلوی رو می‌آیم و در کمین می‌نشینم. گاهی از روبرو می‌آیم. «وَ مِنْ خَلْفِهِمْ» گاهی از پشت سر می‌‌آیم. «اَیمَن» گاهی از سمت راست می‌آیم. از چهار سمت می‌آیم. این را در جلسات قبل گفتم که شیطان از بالا و پایین نمی‌آید. اگر شیطان از چهار سمت بیاید، پس باز هم دو راه برای انسان باز است. یکی از پایین است که با سجده کردن شیطان نمی‌تواند نفوذ کند. یکی هم با دعا کردن است که دعا بالا می‌رود و شیطان نمی‌تواند نفوذ کند. این دو روزنه برای فرار است.
از جلو می‌‌آید و می‌گوید: تو پیر هستی. تو آینده‌ات خطرناک است. نمی‌خواهد خمس بدهی. نمی‌خواهد زکات بدهی. نمی‌خواهد مالت را در راه خدا بدهی. آینده را مطرح می‌کند و از پشت سر گناهان انسان را به فراموشی می‌گذارد که انسان فراموش کند که گناهانی را انجام داده است و توبه نکند. ببینید شیطان از جلو می‌آید و آینده را مطرح می‌کند که برای آینده‌ات یک فکری کن. پول هایت را جمع کن. نمی‌خواهد ببخشی. گناهانی که پشت سر انجام دادیم می‌‌آید و انسان را به فراموشی وادار می‌کند.
از سمت راست عبادت را برای من سنگین می‌کند. از سمت چپ گناه را برای من شیرین جلوه می‌دهد. گناهانم را فراموش می‌کنم. دائم از آینده برای من می‌گوید و بعد می‌گوید: «وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ» شیطان به خدا گفت: اکثر اینها که من به سراغشان می‌روم و گولشان می‌زنم، شاکر نیستند. یعنی اگر مردم اهل شکر باشند، من حریفشان نمی‌شوم. چون شاکر نیستند و از تو بریده‌اند، من از آن طرف حریفشان می‌شوم.
«قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعینَ» (اعراف/18) این آیه چه می‌گوید؟ این آیه هم می‌فرماید «قالَ اخْرُجْ مِنْها» خداوند فرمود: بیرون برو. «مَذْؤُماً مَدْحُوراً» بدبخت شدی. رانده شدی. از منزلت خویش بیرون برو. تو قسم خوردی گمراه می‌کنم. من هم قسم می‌خورم «لَمَنْ تَبِعَکَ» هرکس پیرو تو باشد به جهنم برود. از این معلوم می‌شود که انسان سراغ شیطان می‌رود. «تَبِعَکَ» تو سراغ شیطان می‌روی. روز قیامت یک افرادی به شیطان می‌گویند: خدا لعنتت کند. مرگ بر تو باد. شیطان می‌گوید: «فَلا تَلُومُونی‌ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ» (ابراهیم/22) من را ملامت نکنید. خودت را ملامت کن. من که مجبورت نکردم. «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‌» (ابراهیم/22) من دعوت کردم. پیش پیش کردم. خودت آمدی. من مثل باغبان بودم. باغبان در باغ می‌آ ید و شاخه‌هایی که خودش خشک شده است، اره می‌کند. باغبان شاخه را خشک نمی‌کند. شاخه خودش خشک می‌شود. باغبان هم اره می‌کند. تو خودت بدجنس بودی. تو خودت بنزینی بودی. من هم کبریت را نزدیک تو آوردم. مشکل در تو است. مشکل در من نیست.
4- حرص آدم راه نفوذ شیطان و اخراج از بهشت
«وَ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ» (اعراف/19) از تکبر بیرون آمدیم. حالا مسئله حرص را می‌گوید. به آدم گفتیم: «وَ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ» تو و همسرت در این باغ باش. «فَکُلا» بخورید. «مِنْ حَیْثُ شِئْتُما» از هر گونه و هر طور که می‌خواهید، بخورید. «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ» فقط این یکی را نخور. اینجا نخور. «فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ» از ستمگران می‌شوید. بدبخت می‌شوید. همه نوع را بخور. این یکی را نخور. «فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ» با بودن حلال چرا حرام می‌خوری؟ اگر چیز ترش می‌خواهی، لیمو ترش بخور. اگر شیرین می‌خواهی عسل بخور. توت بخور. اگر ترش و شیرین می‌خواهی انار بخور. به آدم و هوا گفتیم: هرچه می‌خواهید بخورید. همین یکی را نخورید. اما همان یکی را خوردند. تو گفتی: نخور. اما همان را خوردند.
«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَهِ إِلاَّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ» (اعراف/20) «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ» شیطان آدم و حوا را وسوسه کرد. از خود وسوسه می‌شود فهمید که شیطان آدم را مجبور نمی‌کند. آخرین زور شیطان وسوسه‌اش است. وسوسه زور نیست. «فَوَسْوَسَ لَهُمَاُ» هم آدم را وسوسه کرد. هم هوا را وسوسه کرد. از این معلوم می‌شود که زن و مرد هر دو در تیررس شیطان هستند. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ» شیطان آدم و حوا را وسوسه کرد. «لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما» چون عورت هایشان را بر آنها مخفی کرده بود. تا این گیاهان را خوردند لباس هایشان ریخت.
از این معلوم می‌شود که اولین سیلی که شیطان به آدم زد کشف حجاب است. برهنگی اولین گناهی است، اولین سیلی است که انسان خورده است. پس چطور گول زد؟ مگر خدا نگفته بود: نخور! پس چرا آنها خوردند. «وَ قالَ» شیطان آمد. ابلیس آمد و به آدم و هوا گفت: «ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَهِ» خدا برای این گفته است نخور، چون اگر بخوری یا برای همیشه خوش خواهید بود یا فرشته خواهید شد. خدا نمی‌خواهد شما فرشته بشوید. اگر از این گیاه بخورید، برای همیشه فرشته هستید. یا برای همیشه زنده هستید. خدا نمی‌خواهد شما فرشته باشید. همیشه زنده باشید. برای همین گفته نخور. خلاصه توجیه کرد. نتیجه گناه رسوایی است. «لِیُبْدِیَ لَهُما» کشف حجاب، عشق به حیات، گفت: اگر این گیاه را بخوری، همیشه زنده می‌مانی و خدا می‌خواهد که تو زنده نمانی.
5- نفوذ از راه حیله‌گری و سوگند دروغ و دروغ سازی
بعد هم قسم خورد «وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحینَ» (اعراف/21) «قاسَمَ» یعنی قسم خورد. قسم خورد که من خیرخواه شما هستم. از این گیاه بخورید. اولین کسی که قسم دروغ خورد، شیطان بود. پس معلوم می‌شود که هرکس قسم دروغ بخورد، کار شیطان را انجام داده است. معلوم می‌شود به هر قسمی نمی‌شود اطمینان کرد. قرآن آیات زیادی دارد. «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً » (مجادله/16) اینها قسم می‌خورند و زیر قسم خودشان را پنهان می‌کنند. اصولاً ما باید طوری باشیم که به هیچ چیزی اطمینان نکنیم. به اشک اطمینان نکن. اگر دیدی گریه کرد، اطمینان نکن. چون یوسف را در چاه انداختند و نزد پدر خود آمدند و گریه کردند. گفتند: گرگ او را خورد. «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ» (یوسف/16) معلوم می‌شود که گریه قلابی هم داریم. سوگند قلابی هم داریم. اینجا ابلیس سوگند خورد.
سخنرانی قلابی هم داریم. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‌ ما فی‌ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ» (بقره/204) وقتی بعضی از مردم حرف می‌زنند، آدم می‌گوید: به به! چقدر خوب حرف زد. در حالی که «وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ» نمی‌دانی چه پدر سوخته‌ای است. «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ» حرف که می‌زند، توهم تعجب می‌کنی. یعنی نه با بیان گول بخورید. نه با سوگند گول بخورید. نه با قسم گول بخورید و نه با عبادت گول بخورید. حضرت امیر فرمود: ابلیس 6000 سال عبادت کرد. اما معلوم نیست که سال دنیایی است. یا سال آخرتی است. چون سال دنیایی با سال آخرتی خیلی فرق می‌کند. «وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» (حج/47) یک روز قیامت به اندازه 1000 سال دنیایی است. وقتی 6000 سال عبادت کرد، آیا سال هایش دنیایی بوده است یا آخرتی بوده است؟ اما در عین حال گول خورد. پس به عبادت گول نخورید. به امیرالمؤمنین گفتند: چقدر می‌گویی «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) تو که راهت مستقیم است. فرمود: تا به حال راهم مستقیم بوده است. معلوم نیست که فردا چه می‌شود؟ ممکن است فردا بد عاقبت شوم. ما چه افرادی داشتیم که در عمرشان خوب بودند اما بعد بد شدند. این ایام مبارک مهمترین دعایتان همین باشد. واقعا آدم خودش را نمی‌شناسد.
6- استقامت در ایمان و عاقبت به خیری
ما یک چیزهایی داریم که بد نیست بگویم. ما در قرآن چیزی به نام حبط داریم. حبط یعنی چه؟ در قرآن داریم: «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» (بقره/217) یعنی عمری عبادت می‌کند. بعد همه را خراب می‌کند. هفتاد سال بهداشت را رعایت می‌کند. اما یکباره یک قاشق سم می‌خورد. در روایات یک بابی به نام باب معارین داریم. معارین در اصول کافی هست. یعنی کسانی که ایمانشان عاریه‌ای است. هشتاد سال دین دارد ولی دینش برای خودش نیست. دینش عاریه‌ای است. لحظه‌ی مردن بی دین می‌شود. در قرآن آیاتی داریم: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (نساء/137) «آمَنُوا» دین داشتند اما «ثُمَّ کَفَرُوا» ولی سپس کافر شدند. بد عاقبت شدند. آیاتی داریم که خدا پرست بودند. اما تا گوساله سامری را دیدند، سراغ گوساله رفتند. «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ» (بقره/51)، «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ» می‌دانید قارون مبلغ و سخنران بود؟ فامیل موسی هم بود. کلاس درس داشت. ایدئولوژی می‌گفت. اما به خاطر پولش منحرف شد. «بلعم بائورا» دانشمند بود و منحرف شد. در خود انقلاب ما افراد بسیاری بودند که از راه خود خارج شدند. انسان نمی‌داند چه می‌شود؟ بگذار فردا تلویزیون را از من بگیرند. بعد به شما می‌گویم: قرائتی دین دارد یا بی دین است. هر بشکه‌ای در سرازیری بیفتد حرکت می‌کند. ماشین سالم در سربالایی کند می‌رود. در سر بالایی معلوم می‌شود که انسان می‌تواند برود یا نمی‌تواند. به هرحال در ماه رمضان بیشترین دعا این باشد. در غدیر خم چقدر آدم آمدند با علی بن ابی طالب بیعت کردند و بعد علی را رها کردند. در جنگ با امام حسن(ع) بیعت کردند و بعد امام حسن را تنها گذاشتند. در جنگ امام حسین 12000 نامه نوشتند که به کوفه بیا. چطور یکباره همه امام حسین را رها کردند؟ وقتی امام حسین شهید شد، روی کره زمین چهار نفربودند که می‌گفتند: امام ما امام زین العابدین است. در مسلم کوفه 18000 نفر با مسلم بیعت کردند. اما شب یک نفر نبود که او را حمایت کند. انسان نمی‌داند چه می‌شود؟ افرادی در جبهه‌ها هستند که بعد از اینکه جنگ تمام می‌شود، منحرف می‌شوند. با پول گول می‌خورند. افرادی هستند که می‌روند قاچاقچی‌ها را بگیرند. اما خودشان قاچاقچی می‌شوند. انسان نمی‌داند چه طور است؟ جوهره انسان یک جوهره مخفی است. انسان وجودی است که خودش هم خودش را نمی‌شناسد. ماه رمضان از خدا بخواهید که پوک نباشیم. وقتی پوک می‌شویم زود آتش می‌گیریم. جنگل‌هایی که در دنیا آتش می‌گیرد، همه اینطور نیست که آتش بگیرد. چون خشک است آتش می‌گیرد. وقتی انسان خشک است، زود آتش می‌گیرد. با یک قاشق ماست سردش می‌شود. با یک دانه کشمش گرمش می‌شود. این پوک است. «وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ» (ابراهیم/43)
«فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبینٌ» (اعراف/22) بالاخره آنقدر قسم خورد و گفت: من ناصح هستم و خیرخواه تو هستم. تو اگر این گیاه را بخوری برای همیشه می‌مانی و زندگی ابدی داری. زندگی ابدی هم که جزء آرزوهای آدم و حوا بود. وسوسه کرد.
7- پیامدهای گناه و نافرمانی
«فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ» شیطان آدم و همسرش را با غرور و حیله فریفت و به سقوط کشاند. «فَلَمَّا ذاقَا»، «ذاقا» یعنی چشیدن گناه لازم نیست. یعنی گام اول با گام آخر یکی است. همین که گناه را چشیدی تا آخر می‌روی. یک تروریست که 18 نفر را ترور کرده بود، گرفتند. قاضی به او گفت: از اینکه تو 18 نفر را کشتی، نلرزیدی؟ گفت: نفر اول را که کشتم، لرزیدم. اما بعد دیگر آسان شد. یعنی چشیدن گناه مهم است. وقتی پرده پاره شد، دیگر مهم نیست. وقتی سیگار اول را بکشی، سیگار دوم و سوم برایت آسان می‌شود. و لذا در دعای کمیل داریم «اللَّهُم‌اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَم» (مصباح‌المتهجد/ص‌844) یعنی خدایا مرا از آن گناهی که پرده را پاره می‌کند، حفظ کن. اگر پرده پاره شود و حیا از بین برود، دست به همه کاری می‌زند. «فَلَمَّا ذاقَا» یعنی چشید. وقتی یکی را بچشد، بقیه‌اش هم انجام می‌دهد. «بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما» لباس هایشان افتاد و زشتی و برهنگی‌شان برای آنان آشکار شد. آنجا که کسی نبود. فقط آدم و هوا بود. اما زن و مرد روبه روی همدیگر نباید لخت باشند. آدم و حوا غریبه نبودند. وقتی لباس هایشان ریخت «وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ» با برگ خودشان را پوشاندند.
پوشش با هر وسیله لازم است. یک کسی داشت تاریخ اقتصاد می‌گفت. تاریخ اسکناس می‌گفت. می‌گفت: تاریخ پول از کجا شروع شد؟ می‌گفت: اصحاب کهف وقتی از خواب بیدار شدند، یک ورقی دادند و گفتند: برو غذا بگیر و بیاور. «فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ» (کهف/19) این ورق را ببرید و غذا بگیرید و بیاورید. معلوم می‌شود که این کاغذ اسکناس بوده است. پس تاریخ اسکناس تا اصحاب کهف هم سابقه دارد. بعد گفت: بالاتر از این هم هست. وقتی آدم و حوا لباس هایشان ریخت «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ» معلوم می‌شود آنجا هم اسکناس بوده است. با اسکناس خودشان را پوشاندند. نه! این حرف درست نیست. «وَرِق» با «وَرَق» فرق می‌کند. «وَرَق» به معنی برگ است. این آقا این دو را اشتباه گرفته است. دو شاخه را دیده است. اما نگفته که این دو شاخه برای تلفن است یا برای برق است؟ دو شاخه‌ی برق را به تلفن می‌زند و دو شاخه‌ی تلفن را به برق می‌زند. به همین خاطر می‌گویند: هرکس می‌خواهد راجع به اسلام صحبت کند باید اسلام شناس باشد. گاهی اسلام شناس‌های ما اشتباه می‌کنند. یک دیوانه روز اول دیوانگی‌اش شروع به خواندن آیه‌ای کرد. دارم به کربلا می‌روم. یک دیوانه‌ی دیگر به او رسید و گفت: کجا می‌روی؟ گفت: به کربلا می‌روم. گفت: چه موقع دیوانه شدی؟ گفت: امروز صبح! گفت: من بیست سال قبل از تو دیوانه شدم و هنوز به امام‌زاده‌ی شهرمان نرفتم. حالا تو در روز اول دیوانگی‌ات می‌خواهی به کربلا بروی؟
8- ضرورت هوشیاری و پرهیز از خود محوری
گاهی ممکن است که ما اشتباه کنیم. به هر حال کار، کار مشکلی است. برای همین تفسیری که الآن دارم می‌گویم، سه سال کار کردم. 15 سال هم در تفسیر نمونه بودم. 8 سال است که تفسیر نور را می‌نویسم. 23 سال در قرآن کار کردم. اگر چهار سال در دانشگاه کار می‌کردم، الآن یک مهندس شده بودم. الآن هم یک شورای نگهبان تشکیل دادم تا متوجه شوند این آیاتی که می‌گویم درست است یانه؟ آیت الله سید مهدی روحانی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله استادی، سه آیت الله قوی هستند که بر حرف‌های من نظارت می‌کنند. اگر درست باشد، برای چاپ می‌رود. مرحوم مطهری می‌خواست یک ترجمه بنویسد. یک مدت رفت و آمد و گفت: کار سختی است. کد تلفن تهران 021 است. با جابه جا شدن یک دندانه031 می‌شود. اسلام شناسی دقیق است و مشکل است.
شیطان آدم و حوا را گول زد. اینها از میوه‌ها خوردند. «ذاقَا» یعنی کشیدند. گناه کشیدنش مهم است. اولین ارتباطات دختر و پسر خطرناک است. اینکه بگویی: حالا یک بستنی می‌خوریم، درست نیست. وقتی هم به آنها تذکر می‌دهی، می‌گوید: آقا خواهش می‌کنم جانماز آب نکش. باید مواظب شرع باشیم. این بستنی که خوردی دنبالش لبخند است. دنبالش دست دادن است. داریم اگر یک زن و شوهر در یک خانه نماز بخوانند و محرم نباشند، سومین نفر شیطان است. من به جایی رفتم. در را باز کردم. دیدم یک خانم خوش تیپ در را باز کرد. داخل اتاق رفتم. گفتم: آقا شما هستید؟ این خانم منشی شما است؟ گفت: بله! گفتم: محرم شما است؟ گفت: نه! گفتم: شما نگاهت به این خانم نمی‌افتد؟ گفت: نه! از من گذشته است. گفتم: آقا جانماز برای من آب نکش. پهلو قاضی ملق بازی! من که تو را می‌شناسم. بعد حدیث خواندم که به علی ابن ابیطالب گفتند: چرا به خانم‌ها سلام نمی‌کنی؟ پیغمبر سلام می‌کرد. گفت: پیغمبر که سلام می‌کرد، سی سال سنش از من بیشتر بود. من چون جوان هستم، می‌ترسم سلام کنم و آن خانم جواب بدهد و دل من را بلرزاند. علی می‌ترسد. آن وقت تو ایمانت از علی بیشتر است؟ البته یکی می‌گفت: من شجاعتم از علی بیشتر است. گفتم: چطور؟ گفت: چون علی از دشمن نمی‌ترسید. من از خدا هم نمی‌ترسم. بعد می‌گفت: سخاوتم هم از علی بیشتر است. گفتم: چطور؟ گفت: چون علی از دنیا گذشت. من هم از دنیا و هم از آخرت گذشتم. «ذاقَا الشَّجَرَهَ» یعنی همین که چشیدی، گناه است. ما باید سعی کنیم که اولین گناه را نکنیم. خدایا تو را به محمد و آل محمد وقت گناه تقوا و ایمانی به ما بده که آن تقوی و ایمان همه ما را حفظ کند.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2419

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.