آثار انفاق و كمك رسانی

1- پاداش كمك به مردم، برابر پاداش نماز و زيارت مستحبي
2- جلب محبت خداوند و مردم در سايه‌ي كمك رساني
3- دوري از بخل علمي و غرور علمي
4- انفاق در امر ازدواج جوانان
5- احسان در راه اصلاح ذات البين
6- انفاق، عامل تقرّب به خدا و دريافت درود پيامبر
7- دريافت هدايت و سعادت در سايه‌ي انفاق
8-توصيه‌هاي اسلام براي حفظ سلامتي

موضوع: آثار انفاق و كمك رساني

تاريخ پخش:  07/02/91

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

در خدمت عزيزاني هستيم كه وقتشان را صرف احسان به همنوع مي‌كنند، اين هم راجع به مسأله‌ي سلامت. سلام و سلامتي، شعار اسلام است. در قرآن 46 بار كلمه‌ي سلام آمده است. آرم ما سلام عليكم است، نه مرسي و فلان. اصلاً سلامتي كد ما است. اگر كسي وقتش را صرف سلامتي كند، چه پزشك و پرستار باشد، چه داوطلبانه باشد، چه در نيروهاي نظامي باشد يا شهرداري باشد يا هرجا، اين در همه‌ي خيرها شريك است. بنده مشكلي پيدا مي‌كنم، افرادي مي‌آيند براي سلامتي من برنامه‌ريزي مي‌كنند يا پول خرج مي‌كنند، يا آمپول و دوا و دكتر، تخصص و هرچه… آن گروهي كه سلامتي مرا تأمين مي‌كنند بعد من يك حديث مي‌خوانم چه در تلويزيون، چه بيرون تلويزيون، آن دانشجو درس مي‌خواند. دبيرستاني، راهنمايي، مدرسه، كارگر، كشاورز، كاسب، هركس هر خدمتي مي‌كند براساس سلامتي‌اش، آن كسي كه مسؤول سلامتي است اين شريك است در هر كار. بگذاريد يك حديث بخوانم.

1- پاداش كمك به مردم، برابر پاداش نماز و زيارت مستحبي

گروهي مدينه رفتند. يكي بيمار شد. يك نفر كنار بيمار ايستاد پرستاري كند. بقيه حرم پيغمبر رفتند. امام فرمود: آن كسي كه كنار مريض ايستاده ثوابش كمتر از آن كسي كه به حرم آمده، نيست. خيلي مهم است. يك قصه‌ي ديگر هم برايتان بگويم. اين هم براي اينهايي كه شب‌ها كشيك مي‌دهند، يا پليس هستند، يا در جاده‌ها.

جمعي به مكه رفتند. كفش‌هايشان را پيش يك نفر گذاشتند و گفتند: كنار كفش‌هاي ما بنشين، ما برويم طواف كنيم. امام فرمود: اين آقايي كه كنار كفش‌ها نشسته ثوابش كمتر از كسي نيست كه طواف مي‌كند. اينها خيلي مهم است. منتها به شرطي كه هدف خدا باشد كه «إِنْ شاءَ اللَّه‏» خدا هم هست.

خوب موضوع بحث ما در جلسه‌اي راجع به كمك‌رساني و انفاق بود، گفتيم: انفاق يك چيزهايي را كم مي‌كند. يك چيزهايي را هم زياد مي‌كند. حسادت را كم مي‌كند. سرقت را كم مي‌كند. عقده را كم مي‌كند. اختلافات طبقاتي را كم مي‌كند. وقتي من يك پولي دارم و بخشي از آن را به يك افرادي دادم كه ضعيف هستند، ديگر آنها به من حسادت نمي‌ورزند. نفرينشان را كم مي‌كند. فحش‌شان را كم مي‌كند. قصد انتقام نمي‌گيرند. اگر من هرچه دارم خودم بخورم. خبر مرگ مرا به هركس دادند، تا كي مي‌خواست عمر كند! خوب بسش بود ديگر! چرا؟ براي اينكه من هرچه گيرم آمد خودم خوردم و به اين ندادم. خبر مرگ آدم را مي‌گويد: بس است ديگر تا كي مي‌خواهد عمر كند. مرگ براي همه است! تمام شد. اما اگر يك كمكي به اين كنم، اِ… مرد! خدا او را بيامرزد. فرق مي‌كند بين آه مردم و نفرين مردم و دعاي مردم.

انفاق يك چيزهايي را هم زياد مي‌كند. آنچه زياد مي‌كند در اين كمك رساني، شما كمك مي‌كني، اصل كمك احسان است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ» (بقره/195) اين خدمتي كه به شما مي‌كند… البته خدمت علمي هم هست، حالا من يك بحثي اينجا دارم، بد نيست اين را اول بگويم. يك صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)

انواع كمك‌ها: كمك مالي، كمك بدني، كمك علمي، كمك در هنر، و صنعتي را آدم به كسي ياد بدهد. كمك در مسكن، كمك در عبادت، كمك در فرهنگ، كمك در ابزار خانه، همه‌ي اينها را شامل مي‌شود. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»

اسلام مطلق است، يعني دست ما را آزاد گذاشته است. گفته: «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ء» (سباء/39) «مِنْ شَيْ‏ء» يعني هرچه مي‌خواهد باش. نمي‌گويد: مثلاً چه باشد. مي‌گويد: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعام‏» (انسان/8) گرسنه را سير كن. حالا نان سنگك باشد يا بربري يا تافتون، پيتزا باشد يا ساندويچ، پلو باشد يا مرغ. انچه مهم است نبايد گرسنه باشد. يعني كلي گفته كه شامل همه چيزي مي‌شود. برهنه را بايد بپوشاني، ديگر حالا نوع لباسش در آداب و رسوم و امكانات و نياز و راجع به كمك چيزهايي كه زياد مي‌كند اين است.

پس «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، موضوع بحث: آثار خدمات.

2- جلب محبت خداوند و مردم در سايه‌ي كمك رساني

اولين آثارش محبت خداوند؛ چون قرآن مي‌گويد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ…» مي‌توانيد بگوييد؟ آفرين «يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ». همين كه خدا آدم را دوست داشته باشد. اگر الآن بيايند به شما بگويند: آقا، مقام معظم رهبري سلام شما را رساند و گفت: من از فلاني راضي هستم. چقدر خوشحال مي‌شويد. يك رئيس جمهور اعلام كند كه من از فلاني راضي هستم. طرف خوشحال مي‌شود. خالق همه‌ي رئيس جمهورها، رهبرها، خالق همه بشر گفته: دوست دارم.

2- محبت مردم؛ مردم شخص نيكوكار را دوست دارند.

3- تثبيت خود انسان؛ قرآن مي‌گويد: «وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (بقره/265) اين آيه‌ي قرآن است. يعني آدمي كه كمك كرد، پايگاه خودش، يعني شخصيت خودش را هم مي‌يابد. عجب پس اين كار از من برمي‌آمد! ببين يك ماشين در جوي افتاده، شما مي‌آيي و اين ماشين را بيرون مي‌كشي. وقتي سوار ماشين مي‌شوي، خودت هم مي‌گويي: خوب شد!

پزشكي در استان فارس، قصه براي قديم است. در مطبش نشسته بود و بيماري به او مراجعه كرد و وضع بيمار را كه ديد احساس كرد اين امشب، شب آخر عمرش است. اين نمي‌ماند. منتها به او نگفت: تو امشب مردني هستي. آدرسش را گرفت و شب هم يك سري امكانات را در كيفش گذاشت و به خانمش زنگ زد من امشب نمي‌آيم. بيماري دارم بايد كنارش باشم. رفت در خانه‌ي بيمار را زد و اطرافيان بيمار ديدند پزشكي است كه عصر مطب او رفتند، گفت: آقا من پزشك عصري هستم، گفتند: بله شما را مي‌شناسيم. فرمايشي داريد؟ گفت: بله، من امشب آمدم كنار بيمار تا صبح بخوابم. پول هم نمي‌خواهم. گفتند: باشد. او را كنار بيمار بردند. طبق پيش‌بيني‌اش حال بيمار بد شد. نصف شب حالش به هم خورد و سريع بلند شد و با دارو و درمان و تخصص و امكاناتي كه داشت اين را از مرگ نجات داد. مي‌گفت: صبح گفتم يك شب من نخوابيدم، يك نفر را از مرگ نجات دادم. اين خيلي مهم است.

شما شنا به افراد ياد مي‌دهيد. مثلاً فرض كنيد اين از خدماتي است كه حتماً شهرداري تهران كرده يا نكرده؟ شنا ياد جوان‌ها بدهد. استخر مجاني هم داريد؟ [يكي از حضار: با حداقل…] با حداقل! مثلاً اگر شهرداري هر شهري بچه‌هاي شهر خودش را شنا ياد بدهد، اين مي‌ماند. يعني وقتي شهردار مي‌خواهد كنار برود، بازنشست شد، يا مي‌گويد: خوب زماني كه من بودم مثلاً بيست هزار نفر را شنا ياد دادم. لااقل بيست هزار نفر را از غرق شدن نجات دادم. خوب اين را آدم احساس مي‌كند كه لذت هم مي‌برد. اينها يك لذت‌هايي هم دارد. آدم لذت مي‌برد.

3- دوري از بخل علمي و غرور علمي

بخل چيز بدي است. من چيزي ندارم. ولي يك مقداري در اين چهل سال يادداشت دارم. چند هزار تا سخنراني، چند ميليوني خرج كرديم، تمام اين سخنراني‌ها را تايپ كرديم، تمام فيش‌ها را تايپ كرديم، در يك سي‌دي كرديم، به نام مجموعه آثار. قفل هم سي‌دي ندارد. فقط بيست هزار تا را بيست هزار طلبه‌ي خارجي گرفتند. طلبه‌هاي داخلي را كار نداريم. دهها هزار! بيست هزار تا را يعني الآن تمام آنچه من مطالعه كردم در بيست هزار خانه‌ي طلبه‌ي خارجي هست. از سياه پوست و سفيد پوست و اندونزي و مالزي و هرجا… عرب و عجم و تركيه و هرجا. اين آدم وقتي مي‌خوابد، احساس مي‌كند عجب تو سوادي نداري، ولي همين كه داشتي در يك سي‌دي بي‌قفل در اختيار گذاشتي. اين را آدم لذت هم مي‌برد. من نمي‌دانم اينهايي كه قفل مي‌كنند، گاو صندوق گوشتي هستند. پول دارد ولي پولش را به كسي نمي‌دهد. با گاو صندوق چه فرق دارد؟ منتها گاو صندوق فلزي است، اين گوشتي. 65 كيلو گوشت است، منتها گاو صندوق است. اين بخل چيز بدي است.

بعضي‌ها در سلام هم بخل مي‌كنند، مي‌گويد: من ليسانس هستم او بايد به من سلام كند. اوه اوه اوه! اين پنج تا كتاب خوانده مي‌خواهد همه به او سلام كنند. داريم رئيس دزدها چه كسي است؟ گفتند: آن كسي كه از نمازش بدزدد. «اسرق السراق» از نمازش مي‌دزدد. رئيس بخيل‌ها چه كسي است؟ آن كسي كه حتي در سلام كردن، بخل مي‌كند. خوب يك سلام كن. نه من كوچك مي‌شوم. مادرشوهر كه نبايد به عروس سلام كند. عروس بايد بيايد صبح به صبح دست مادرشوهر را ببوسد. من مادرشوهر هستم! احساس مي‌كند كه مثلاً همه بايد دستش را ببوسند.

اين را تثبيت مي‌گويند. تثبيت يعني آدم خودش را كشف مي‌كند كه عجب! پس من مي‌توانستم، الآن اين جوان‌هاي ما كه در ايران اختراع مي‌كنند اين هويت خودشان را كشف مي‌كنند. چون آدم خودش هم خودش را نمي‌شناسد. گاهي بگويند: چقدر مي‌تواني بدوي؟ مي‌گويد: من دو كيلومتر! اما يك گرگ دنبالت مي‌كند، سي كيلومتر مي‌دوي. اوه…! پس من مي‌توانستم سي كيلومتر بدوم. گاهي فشارهايي كه به آدم مي‌آورند، همين تحريم‌هاي اقتصادي و امثال اينها عين همان حمله‌ي گرگ است. حمله‌ي گرگ تلخ است، اما چون آدم مي‌خواهد خودش را نجات بدهد، مي‌دود و بعد معلوم مي‌شود كه اين توان در وجودش بوده است. تثبيت مي‌شود.

رونق ازدواج؛ الآن داشتم مي‌آمدم به من گفتند: مثلاً در شش ماه گذشته هفتاد و پنج هزار طلاق؟ هفتاد هزار طلاق در شش ماه گذشته. خوب يكسال مي‌شود 140 هزار تا. چرا بايد در جمهوري اسلامي در يكسال 140 هزار طلاق باشد؟ بخشي از اين طلاق‌ها براي اين است كه دير ازدواج مي‌كنند. پسر 35 ساله شده، 30 ساله. دختر 28 ساله شده، تنه درخت، شاخه كه كلفت شد ديگر پيوند نمي‌خورد، طناب كه شد اينها به هم گره نمي‌خورند. نخ قرقره زود گره مي‌خورد. ولي طناب…بعد وقتي پسر سن‌اش بالا رفت، چهار تا رابطه پيدا مي‌كند. دختر چهار تا تلفن به او  مي‌شود. انوقت اينها حواسشان جاي ديگر است. وقتي هم به هم نگاه مي‌كنند، نمي‌خواهي جاي ديگر مي‌روم! قبل از تو سي جاي ديگر بودم، سي و يكمي مي‌روم! (خنده حضار) يعني وقتي چشم‌ها باز شد، اردوها خيلي خوبي دارد، ولي اردوها يك بدي هم دارد. دختر و پسرهايي را كه اردو مي‌برند، ضمن اينكه خيلي خوبي دارد، بدي‌اش هم اين است كه دختر مي‌گويد: اِ… پس بيرون خانه هم مي‌شود خوابيد؟ پس مي‌شود دور از پدر و مادر هم خوابيد. اردوهاي ما «الْحَمْدُ لِلَّه‏» سالم است. اما كشورهاي ديگر اولين قدمي كه دختر ياد مي‌گيرد برود بيرون از خانه بخوابد، همين اردوهاست. اردوهاي ما مذهبي هستند «الْحَمْدُ لِلَّه‏» خوب زير نظر مربي است و به لطف خدا سالم مي روند و سالم مي‌آيند. حالا يك الا بگوييم، ممكن است يك كسي هم يك خلافي بكند ولي بدنه‌ي اردوهاي ما سالم است. اما وقتي تنه‌ي درخت شد، تنه‌ي درخت پيوند نمي‌خورد. طناب گره نمي‌خورد. مهريه‌ي بالا حديث داريم، حديث است و آمار هم تأييد كرده اين حديث را، كه بخشي از اين طلاق‌ها به خاطر مهريه‌ي زياد است.

4- انفاق در امر ازدواج جوانان

اگر در انفاق باز شود، افرادي بيايند يك خرده سر كيسه را باز كنند. شما مگر چهار تا بچه نداري، فرض كن پنج تا داشتي، چه مي‌كردي؟سه تا بچه داري، فرض كن چهار تا داشتي. دو تا داري، فرض كن سه تا داري. اگر بچه‌ي سومي داشتي چه مي‌كردي؟ البته بعضي از زن‌ها «الْحَمْدُ لِلَّه‏» اين كارها را كردند.

يك خانمي در قم يك مسجد ساخت به نام مسجد فاطميه. نزديك حرم هم هست. مقابل حرم يك گذري به نام گذر خان است، مي روي يك مسجد آجري است، آجر آجر است، هيچي ندارد. خدا مي‌داند اين مسجد چقدر با بركت است. من بارها شده در اين مسجد رفتم نماز بخوانم، گفتم: خوشا به حال آن خانمي كه خدا توفيقش داد و يك چنين مسجدي ساخت. چقدر خانم داريم كه پول دارد، ملك دارد، آب دارد، چند سالي هم ديگر بيشتر زنده نيست، عمر دست خداست، ولي بالاخره بياييد آخر عمرتان را يك مسجد خانم به اسم خودت بساز. ما دهها هزار منطقه داريم مسجد ندارد. بيا يك كار اينطوري كنيم. اين يك احسان است.

اين خانم‌هايي كه اينجا نشستند خيلي‌هايشان همسر ندارند و جوان هستند. داوطلبانه، درست مي‌گويم ديگر، يك جمعي‌شان داوطلبانه هستند. عمدتاً يعني اكثر اينها داوطلبانه هستند. اين جوان دختر تحصيل كرده آمده گفته من آمدم كه اگر يك زماني نياز بود، كمك كنم. خوب ايشان پول ندارد. از جواني و سوادش استفاده مي‌كند. حاج خانم! شما كه پول داري. جوان نيستي. شما بيا از پولت يك باقيات الصالحات بساز. اين حديث را شنيديد. يك بار ديگر هم بشنويد.

اگر نماز جماعت يكي بود، يعني پيش‌نماز يكي و پس نماز يكي. همين كه يكي به يكي اقتدا كرد، نماز جماعت يك نفره، ثواب يك ركعتش شد 150 تا، دو تا شود چقدر، سه تا شود چقدر، چهار تا شود چقدر؟ ده تا كه رسيد ديگر هيچ‌كس حسابش را ندارد. يعني آن فرشته‌هايي كه عدد قطرات باران، و شن‌ها و برگ درختان را دارند ثوابش را ندارند. يعني نماز جماعت از ده تا كه رد شد هيچ كس حسابش را ندارد.

شما يك مسجد بسازيد، يك جماعت ده نفري در آن باشد چقدر ثواب داريد؟ البته معنايش اين نيست كه براي وارث نگذاريم. ولي خيلي‌ها اگر ثلث مالشان را بدهند كارها حل مي‌شود. پيرمرد است، پيرزن است، پسرهايش داماد شدند، دخترهايش عروس شدند. يكي يك ساختمان يك جايي بسازيم. يكجايي مدرسه مي‌خواهد. يكجايي درمانگاه مي‌خواهد. يكجا نمي‌دانم… ما آدم داريم كه هوشش خوب است، مي‌تواند مثلاً مطهري شود. در دنياي آخوندي، اما به خاطر فشار زندگي‌اش مثلاً دست به كاري زده كه مثلاً ماهي يك مبلغي براي اداره‌ي زندگي‌اش بگيرد.

يكوقت يك كسي نزد من آمد و گفت: مي‌خواهم در نهضت سواد آموزي بيايم. طلبه بود. گفتم: تا كجا خواندي؟ گفت: فلان جا! نمره‌ات چطور است؟ هوشت چطور است؟من ديدم اين مي‌تواند يك طلبه‌ي دانشمندي شود. گفتم: چرا در نهضت سواد آموزي آمدي؟ گفت: فشار زندگي. گفتم: والله شما سه سال درس بخواني كه… مگر ماه چقدر خرج تو است؟ با يك كسي صحبت شد، گفت: آقا شما سه سال ماهي اين مبلغ را به ايشان بده برود دانشمند شود. الآن وسط كار قيچي نشود… ما چه آدم‌هايي را داريم كه مي‌توانند رشد علمي كنند، چه در دانشگاه، چه در حوزه، افرادي هم هستند اوه… اينقدر زمين دارد، بيابان دارد، اينقدر نمي‌دانم خيابان دارد. برج دارد.

اين خانم‌ها براي ما حجت هستند. اين خانم را فردا روز قيامت كنار يك تاجري، كنار يك حاج خانم مي گويد: اين خانم هيچي نداشت از جان خودش مايه گذاشت. حاج خانم، سلام عليكم! پسرهايت كه يكي كانادا، يكي بلژيك و يكي اتريش است. خودت هم كه سنت گذشته است. خيلي هم مال داري. نمي‌خواهي يك چيزي برايش بگذاري؟ بچه‌ها فقط به خاطر شما يك دقيقه سكوت خواهند كرد. وقتي خبر مرگ پدر و مادرها را به بعضي جوان‌ها مي‌دهند، مي‌گويد: به احترام آنها يك دقيقه سكوت كردند.

5- احسان در راه اصلاح ذات البين

اصلاح ذات البين، يك چيزي را از امام صادق بگويم و بعد يك چيزي را از امام خميني. امام صادق يك پولي به يكي از اصحاب داد. فرمود: گاهي بين شيعيان ما دعوا است. اين پول را بگير هرجا دعوا شد، مي‌بيني اختلاف سر پول است.بگو: آقا مشكل سر چند است؟ بيا من به تو مي‌دهم، همديگر را حلال كنيد. دو نفر دعوا كردند و اين بنده‌ي خدا هم رفت و اينها را آشتي داد و پول قصه را حل كرد. بعد گفتند: ما شرمنده‌ي شما هستيم پول دادي. گفت: نه، اين پول براي امام صادق است. به من گفته: نگذار بين شيعه‌ها اختلاف باشد. گاهي دو تا شيعه كه با هم دعوايشان است، با پول حل مي‌شود حل كنيد. ما چقدر آدم داريم كه در فاميل سر يك چيز جزئي با هم قهرند. و در همان فاميل هم پولدار است. احسان كنيم.

دادستان تهران، دادستان كل تهران به من مي‌گفت: مي‌گفت امام من را خواست زماني كه من دادستان بودم. گفت: گاهي افرادي با هم اختلاف دارند، سر مسائل مالي، و تا بروي قانون پيدا كني و تبصره، شش ماه طول مي‌كشد. اگر يك چيزي است با يك مبلغي مي‌شود حل كرد، حل كن. مي‌گفت: امام آن پول را به من داد، هيچ‌كس هم از آن پول خبر ندارد. مبلغش معلوم نيست. مبلغش معلوم است كسي مبلغ را خبر ندارد. فقط امام به من داده است. من هم ديگر از دادستاني كنار مي‌روم شما مي‌شوي. به دادستان جديد مي‌گفت: امروز شما دادستان هستي. بيا پول‌هايي كه امام دست ما گذاشته به تو مي‌دهم و در اختيار مشتري. خيلي از افراد متمول عرض كنم با يك مهماني با يك عرض كنم به حضور جنابعالي كه…

در يك خانه دعواست براي اينكه مرد مسافرت مي‌رود، نمي‌تواند زن را ببرد. به مرد مي‌گويد: بيا. شما زندگي‌تان را به خاطر يك سفر… حالا خانمت را هم ببر. پول نداري، بيا اين پول خانمت را من مي‌دهم. مي‌روي مشهد ايشان را هم ببر. مي‌روي عمره يا كربلا ايشان را هم ببر. سر چهارصد تومان، پانصد تومان كمتر يا بيشتر، سر يك حج عمره نگاريد بين عروس و داماد شكر آب شود. احسان…

آرامش؛ قرآن مي‌فرمايد: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ في‏ سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُم‏» (انفال/60) آيه‌ي قرآن است. هرچه در راه خدا بدهيد، خدا جاي آن را به شما مي‌دهد. شما يكوقت نگوييد ما عمرمان را مي‌دهيم. به خاطر اينكه شما از سلامتي، از علمت استفاده مي‌رساني به كسي، خدا هم به تو برمي‌گرداند. «بَرُّوا آبَاءَكُمْ يَبَرَّكُمْ أَبْنَاؤُكُم‏» (بحارالانوار/ج68/ص270) حديث داريم به پدر و مادرتان احترام بگذاريد، بچه‌هايتان به شما احترام مي‌گذارند. به پدر و مادرتان خير برسانيد، بچه‌هايتان به شما خير مي‌رسانند.

شب‌ها مي‌خواهي بخوابي. سه تا «قُلْ هُوَ اللَّه» خواندن ثواب يك ختم قرآن را دارد. سه تا «قُلْ هُوَ اللَّه» بخوان بگو: اين ثوابش براي مادرم. اگر مادرتان مرحوم شده است. اگر زنده است كه خدا به سلامت بدارد. هر شب سه تا «قُلْ هُوَ اللَّه» چقدر طول مي‌كشد؟ شايد هر «قُلْ هُوَ اللَّه»«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، اللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ، وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ» (اخلاص/1-4) ده ثانيه! سه تا «قُلْ هُوَ اللَّه» يك دقيقه طول نمي‌كشد. يك دقيقه خرج پدر مرحومت، مادر مرحومت، آنوقت شما هم زير خاك باشي، بچه‌هايت كمك تو مي‌كنند. حديث داريم احسان كنيد به شما احسان مي‌شود.

گاهي وقت‌ها يك خدمتي كسي مي‌كند، خداوند به خاطر خدمت او يك باران مبارك مي‌فرستد. گاهي وقت‌ها يك كنس بازي مي‌كند. به خاطر اين كنس بازي يك فتنه‌اي به پا مي‌شود. آيه‌ي قرآن است. يكي از اسم‌هاي خدا «وفي» است. وفي يعني به قول هايش وفا مي‌كند. «وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَه‏» (حج/47) خدا خلف وعد نمي‌كند. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ» هرچه احسان كني، در راه خدا «يُوَفَّ إِلَيْكُم‏» به شما داده مي‌شود.

6- انفاق، عامل تقرّب به خدا و دريافت درود پيامبر

در قيامت؛ قرآن درباره‌ي كساني كه خدمت مي‌كنند. انفاق مي‌كنند، مي‌گويد: «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره/62). پاداش؛ «يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُبات‏» (توبه/99) قربات يعني قرب به خدا پيدا مي‌كند. خدمتي كه مي‌كنيد. كسي كه پليس است و در راه است و در جاده، مسؤول امنيت است، پاسدار است، بسيج است، نيروي انتظامي است. آتش نشاني است. هركس بالاخره يك خدمتي مي‌كند، قرآن مي‌فرمايد: هركاري كه مي‌كني، «قُرُبات» يعني قرب به خدا پيدا مي‌كني. «وَ اللَّهُ يُضاعِف‏» (بقره/261) اجرهاي خدا هم زياد است.

پيغمبر در حق شما دعا مي‌كند. قرآن در يك آيه مي‌فرمايد: «وَ صَلَواتِ الرَّسُول‏» (توبه/99) يعني رسول خدا به شما صلوات مي‌فرستد. خيلي مهم است. الآن به ما بگويند: فلاني سلامت را رساند. مي‌گويد: اِ… مدير كل! شهردار، وزير، معاون وزير، قاضي، امام جمعه سلام رساند. مي گويد: بابا خود رسول به شما… «وَ صَلَواتِ الرَّسُول‏» آيه‌ي قرآن است. متن قرآن است. مي‌گويد: كساني كه خدمت مي‌كنند رسول خدا به اينها صلوات مي‌فرستد. امام كاظم فرمود: مشكل يك مسلمان را حل كنيد، مشكل رسول الله را حل كرديد. نگو حالا اين كارش را عقب بيانداز. كارش را جلو بيانداز، برو فردا بيا. خوب اگر مي‌تواني اين را امروز امضاء كن، تمام شود برود. لفتش ندهيد. ما متأسفانه مملكتمان يك بيماري عجيبي دارد اين است كه خيلي لفت داده مي‌شود. الآن يك خانه كه مي‌خواهي در ايران بسازي، با فرودگاه مالزي يكجور است. سفير ما در مالزي گفت: بيا فرودگاه را ببين. ما را مالزي برد ديديم اوه، چه فرودگاهي! با قطار از اين طرف بايد آن طرف رفت. يك شهر است. گفت: به نظر شما چند سال اين فرودگاه را ساختند؟ گفتم: طبق فرودگاه امام خميني اگر باشد، بايد هشتاد سال باشد. گفت: اينجا را سه ساله ساختند. باور نكردم. بعد ما هم يك خانه مي‌سازيم سه سال. يك سال را تقريباً در شهرداري گير هستيم. مي‌شود كارها را… صنعت ما هم همينطور است.

به چين رفته بودم. ديدم همان بياباني كه پنبه مي‌كارند، كارخانه‌اي كه پنبه را از دانه جدا مي‌كند، كارخانه‌اش هم همانجا است. ماشيني هم كه، تشكيلاتي هم كه از اين دانه، روغن مي‌گيرند همانجا است. كارخانه‌اي هم كه اين پنبه را نخ مي كند، همانجا است. نخ را پارچه مي‌كند همانجاست. خياطي مي‌كند همانجاست، فرودگاهي كه اين پيراهن‌هاي بلند را سعودي مي‌فرستد همانجاست. يعني همه با هم جمع است.

يكي از كارهاي خوبي كه اخيراً در جمهوري اسلامي شده است، بعضي از وزرا  اداره‌هاي متعدد را برمي‌دارند متمركز قرار مي‌دهند. يعني سدر و كافور و كفن و سنگ قبر و همه يكجا است. اينطور نيست كه سدر مي‌خواهي برو آن طرف. كافور مي‌خواهي برو آن طرف. پير آدم درمي‌آيد. جمع و جورش كنيد. صرفه‌جويي در وقت.

اميرالمؤمنين آمد آرايشگري ريشش را درست كند. لب ها تكان مي‌خورد. گفت: يا علي لبت را نگه دار موي روي لب را قيچي كنم. حضرت فرمود: من لبم را نگه دارم، يك «سُبْحَانَ اللَّه‏» عقب مي‌افتم. اين يعني چه؟ يعني اميرالمؤمنين فرمود: بايد از ثانيه‌ها استفاده كرد.

گاهي وقت‌ها يك نفر را صدا و سيما مثلاً در برف است. حالا وقت‌هاي عادي باشد تو مي‌روي در برف. يك ماشين، يك تاكسي تلفني مي‌‌رود مثلاً آن طرف      تهران يك نفر را مي‌آورد، كه سه دقيقه در تلويزيون بگويد كه هواي همدان چقدر است، هواي بندرعباس چقدر است؟ «و السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه»… خوب اين… بابا تو از آنجا آمدي. خوب همين بغلي‌، آن كسي كه تا حالا اين خبر را مي‌گفت، اين يك دقيقه را هم او مي‌گفت. از زن‌هاي قديمي ياد بگيريم. زن‌هاي قديمي روضه‌ي علي اكبر مي‌خواند، مي‌گفت: آقا، خدا پدرت را بيامرزد. يك روضه‌ي علي اصغر هم براي من بخوان. همان كه بالاي منبر بود، يك پنج دقيقه هم يك روضه‌ي علي اصغر مي‌خواند. ديگر اين نمي‌گفت شما روضه‌ي علي اكبر را خواندي، بلند شو برو يك تاكسي بيايد او روضه‌ي علي اصغر را بخواند.

ما صرفه‌جويي نمي‌كنيم. قديم تنورها كه بود سيخ مي‌كردند در سيب‌زميني، مي‌گفتند: شاطر سلام اين سيب‌زميني‌ها را بپز. اين مي‌انداخت كنار تنور، همينطور كه نان پخته مي‌شد، سيب زميني اين هم پخته مي‌شد. يك مقداري كارها را جمع كنيم. صرفه‌جويي كنيم در زمان. به جوان‌ها بارها گفتم ولي بايد صد بار ديگر هم بگويم كه همه‌ي جوان‌هاي ايران بشنوند. آقا ورزش را تماشا نكنيد. خودت ورزش كن. خسته شدي بلند شو ورزش كن. اين نشسته يك كشور ديگر به يك كشور گل مي‌زند. چه چيزي گير تو مي‌آيد؟ هيچي! مثل اينكه به پولهاي بانك نگاه كنيم. (خنده حضار) خوب به تو كه نمي‌دهند. آخر تماشاي پول كه براي تو پول نيست. تماشاي ورزش تلف عمر است. بله اگر پايت در گچ بود…

زمان شاه من خيلي مسافرت مي‌رفتم. البته حالا هم سالي صد تا سفر تقريباً دارم. ولي زمان شاه يك كسي گفت: قرائتي خيلي مسافرت مي‌روي؟ گفتم: ببين تا شاه مرا نگرفته، مثل بزرگ‌ها را كه مي‌گرفت زندان مي‌كرد و تبعيد مي‌كرد. ما خاصيتي نداشتيم، آزادمان گذاشته بود. گفتم: دو سه روز ديگر ممكن است از آن بزرگ‌ها فارغ شود و سراغ ما كوچك‌ها بيايد. تا پا داريم راه برويم، وقتي ما را گرفتند و ممنوع المنبر شديم، آنوقت مطالعه مي‌كنيم. اگر تبعيدمان كردند آنوقت كتاب چاپ مي‌كنيم. هر زماني را براي يك كاري بگذاريد. الآن به من خبر دادند كه لباس‌هاي زيادي در خانه‌ها، شهرداري تهران جمع مي‌كند، اينها را بازسازي مي‌كند، البته نه لباس كهنه و بيمار و فلان، لباس‌هاي سالم و خوب و شيك كه حالا عروس چاق شده اين لباس عروس به او تنگ شده. خوب اين را يك عروس لاغر مي‌تواند بپوشد. خوب اين كار خوبي است. حالا داروها هم بايد اين كار بشود. در هر خانه‌اي چقدر قرص زيادي داريم. در هر خانه‌اي چند تا خودكار زيادي داريم. در هر خانه‌اي چند تا كتاب زيادي داريم.

در خياباني كه نهضت سواد آموزي است. خيابان دكتر فاطمي، نه تا سالن است. يك سالن حالا سالگرد نهضت سواد آموزي است در همين سالن مراسم مي‌گيرند. بعد وزارت كشور است. بعد جهاد كشاورزي است. بعد كانون فكري كودكان است. يك سالن همه مثل يك تابوت همه مي‌روند يك ساعت در آن مي‌خوابند تمام مي‌شود مي‌رود. شما حاضر هستيد براي هر خانه‌اي يك تابوت، براي هر انساني يك تابوت، مي‌شود از يك سالن چند منظوره ساخت. مهندسين ما سالن‌ها را طبقه‌ي چهارم مي‌سازند. قربانت بروم. من مهندس نيستم اما تو كه مهندس هستي اين سالن را پايين بساز، درش هم به خيابان باز شود. كه مردم خيابان هم بتوانند اگر از مكه آمدند، افطاري دادند، مراسمي داشتند، عروسي داشتند، خنده‌اي، گريه‌اي، در همين سالن. وقتي سالن مي‌سازي، در اداره آن هم طبقه چهارم، اين مخصوص كارمندهاي دولت مي‌شود. كارمندهاي دولت هم فقط بايد سالروز تأسيس‌شان مثلاً روز آتش‌نشاني است، روز مادر است، روز وقف است، اينقدر سالن بي‌خود ساختيم، خدا مي‌داند. اينقدر قرص بي‌خودي، اينقدر كتاب بي‌خودي.

اگر هر روحاني پنج تا كتاب زيادي داشته باشد، مي‌دانيد چند تا قطار كتاب زيادي داريم؟ اگر روحاني مثل من باشد كه هزارها جلد كتاب دارد، كه وقت مطالعه ندارم. يك كسي چند تا كتاب فرستاد گفت: آقاي قرائتي لطفاً مطالعه كن نظر بده. گفتم: خوشا به حالت به حضرت عباس! به من پول بدهي وقت ندارم بشمارم. البته كسي كه نمي‌دهد، ولي حالا. حوصله داري!معاون وزير آموزش و پرورش مي‌گفت: بعضي كشورهايي كه كاغذ توليد مي‌كنند و به دنيا مي‌فروشند، يكبار ديگر بگويم. توليد مي‌كنند و به دنيا مي‌فروشند. كتاب آموزش و پرورش‌شان را نه بار مي‌خوانند. يعني امسال مي‌خواند و به يك بچه‌ي ديگر مي‌دهد. نه تا بچه اين كتاب را مي‌خوانند. ما كاغذ مي‌خريم، كتاب را مي‌خوانيم و دور مي‌اندازيم. اصلاً كتاب براي ما كتاب نيست. كتاب اول سال كتاب است. هوا داغ مي‌شود باد زن مي‌شود. زمين نم است مي‌گذاريم روي آن مي‌نشينيم. موكت مي‌شود. دعوايمان مي‌شود در كوچه چماق مي‌شود. اين هم كتاب است هم چماق است، هم موكت است و هم بادزن. اين چند منظوره است.

7- دريافت هدايت و سعادت در سايه‌ي انفاق

هدايت؛ قرآن پشت سر «وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» (بقره/3) مي‌گويد: «اُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ» (بقره/5) ايمان به غيب و چه و چه… بعد مي‌گويد: وقتي در راه خدا پول دادي، «اُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى» اين هدايت خدا شامل حالت مي‌شود. قرآن خيلي‌ جاها مي‌گويد: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره/189) شايد رستگار شوي. دو جا گفته شايد ندارد، قطعاً رستگار هستي. از جمله جايي كه مي‌گويد: قطعاً رستگار هستي، جايي است كه به مردم كمك كني. مي‌گويد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» (اعلي/14) قطعاً. نمي‌گويد:«لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ». «لَعَلَّ» يعني شايد، «قَدْ» يعني حتماً. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى»، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/9) تزكي يعني قطعاً رستگار است كسي كه زكات فطريه‌اش را بدهد. كمك خيلي مهم است.

كمك لا به لاي دين ما است. در همه دين ما كمك است. در نماز ما كمك است. نماز بخواني، زكات ندهي قبول نيست. در جلسه‌ي قبل گفتم. در روزه‌ي ما كمك است. روزه خوردي بايد شصت تا گرسنه را سير كني. كمك به فقرا، گرسنه‌ها. در حج ما كمك است. عيد قربان گوسفند كشتي، «وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقيرَ» (حج/28) يعني بايد گوسفند را به فقير بدهي. در جهاد ما كمك است. غنيمت جنگي گير آوردي، از غنايم جنگي بايد بخشي را كمك كني. خمس ما كل‌‌اش كمك است. زكات ما كل‌اش كمك است. يعني در تمام دين ما مسأله‌ي كمك جاسازي شده است. مسأله‌ي سلامت هم همينطور است. دين ما عبادت‌هايش روي سلامتي است. نمي‌گويد: هر عمه‌اي كه نگاهش كردي، چقدر ثواب دارد. مي‌گويد: هر قدمي كه براي صله رحم برداشتي. يعني ثواب ملاقات را روي قدم زدن قرار داده است. مي‌گويد: هر قدمي كه براي… نمي‌گويد: هر كلمه‌اي كه ياد گرفتي چقدر ثواب دارد. مي‌گويد: هر قدمي كه براي تحصيل علم برداشتي.

8-توصيه‌هاي اسلام براي حفظ سلامتي

اگر مادر مي‌خواهد روزه بگيرد و اگر روزه بگيرد، شيرش بي‌رمق مي‌شود يا كم رمق مي‌شود يا بي‌خاصيت مي‌شود. اگر اثري در شير مي‌گذارد، خدا مي‌گويد: من حقم را برداشتم. روزه‌ات را بخور، كه به سلامتي بچه‌ات لطمه نزني. اگر آب براي شما مضر است شما حق نداري وضو بگيري، بايد تيمم كني. اگر آبي كثيف است، حق نداري وضو بگيري. آب كثيف را به چشم‌هايت نزن. دم غروب مطالعه نكن. براي چشم ضرر دارد. شكم پر مطالعه نكن. براي چشم ضرر دارد. غذاي داغ نخور، براي چشم ضرر دارد. ميوه‌ها را بشوييد و با پوست بخوريد. چند هزار دستور براي خوردني‌ها است. اسلام به سلامتي خيلي عنايت دارد. آرم ما سلامتي است. چند تا آيه گفتم؟ امتحان هوش. چند تا آيه براي سلامتي گفتم؟ آفرين 46 تا. آرم ما سلام است. و شما كه در سلامتي نقش داريد دستتان درد نكند. منتها اين سلامتي ظاهري بايد با سلامتي ديني هم باشد. يعني نمازمان هم سالم باشد. اخلاقمان هم سالم باشد. فكرمان سالم باشد، سوء ظن نداشته باشيم. زبانمان سالم باشد. حرف ناروا از آن بيرون نيايد. نيت ما سالم باشد، براي خدا كار بكنيم.

خدايا سلامتي ايماني، سلامتي فكري، سلامتي عقلي، سلامتي اجتماعي، سلامتي سياسي، سلامتي اقتصادي، تمام انواع سلامتي‌ها را به همه‌ي ما و براي همه‌ي ما مقدّر بفرما. كساني كه در سلامتي ما سهم داشتند، كشور ما آسيب پذير بوده و از آسيب حفظش كردند، كشور ما آلوده به يك مفاسدي بوده، هركس در سلامتي خود ما و كشور ما نقش داشته، خدايا او را به سلامت بدار. افرادي هستند سلامتي‌شان در معرض خطر است. اسرائيل ميلياردها دلار جايزه مي‌گذارد براي كسي كه سيد حسن نصر الله را ترور كند. ميلياردها دلار جايزه براي كسي كه سيد حسن نصر الله را ترور كند. آنوقت اين سيد اولاد پيغمبر بايد هرشبي چند بار جايش را عوض كند. از شر توطئه‌ي… خدايا آنهايي كه سلامتي‌شان در معرض خطر است، امثال ايشان و ديگران، همين دكترهاي هسته‌اي ما، همه‌ي كساني كه وجودشان به درد مي‌خورد و سلامتي‌شان در معرض خطر است در پناه امام زمان همه را به سلامت بدار. قلب امام زمان را از ما راضي بفرما.  

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»


 

«سؤالات برنامه»
1- بر اساس آیه‌ی 195 سوره‌ی بقره خداوند چه كسانی را دوست دارد؟
1) اهل احسان و انفاق
2)  اهل جنگ و جهاد
3) اهل نماز و نیایش
2- بر اساس روایات، دزدترین مردم چه كسی است؟
1) كسی كه از كارش بدزدد
2) كسی كه از نمازش بدزدد
3) كسی كه از درسش بدذدد
3- نماز جماعت به چند نفر كه برسید، پاداش آن را جز خدا كسی نمی‌داند؟
1) ده نفر
2) صد نفر
3) هزار نفر
4- آیه‌ی 99 سوره‌ی توبه به كدام اثر انفاق و خدمت‌رسانی اشاره دارد؟
1) دعای مردم
2) دعای پیامبر
3) دعای فرشتگان
5- انجام واجبات دینی، مشروط به چه امری است؟
1) رفاه و راحتی
2) علم و آگاهی
3) حفظ سلامتی

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3421

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.