نقش مساجد و هیأتهای مذهبی در جامعه
موضوع: نقش مساجد و هیأتهای مذهبی در جامعه
تاریخ پخش: 25/05/1403
عناوین:
1- همراهآوردن فرزندان به مسجد و هیأت
2- خاطرهای از شهید رجایی درباره نقش مسجد
3- لزوم آمادگی برای حکومت جهانی امام زمان علیهالسلام
4- تشویق فرزندان به تحصیل علوم حوزوی و دینی
5- ساخت مسجد در مناطق پرجمعیت و کم مسجد
6- تعمیم کارهای مؤثر فرهنگی به دیگر مساجد کشور
7- سنت اذان گفتن برای نوزادان، توسط امام جماعت مسجد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
در آستانهی اربعین هستیم و بعد از عاشورا، در مسجدی هستیم که امام جماعتش از همکارها و از رفقای عزیز ما بود، مرحوم حجّت الإسلام و المسلمین آقای حسینی، اخلاق خانواده، ایران او را میشناسد و یادگار خوبی مانده. حالا ما اصلش راجع به اینکه کلّ عاشورا و مراسم عاشورا همهاش یادگار هست، چند جمله راجع به یادگار میخواهم صحبت کنم.
1- همراهآوردن فرزندان به مسجد و هیأت
یک آیه داریم که مسجد که میروید، بچّههایتان را هم با خودتان ببرید. آیهاش را کسی بلد هست؟ «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف/ 31). بله، درست هست، احسنت. قرآن یک آیه دارد میگوید: ای بشر، «یا بَنی آدَمَ» (اعراف/ 31) میگوید، نمیگوید «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، «یَا أَیُّهَا النَّاس». «یا بَنی آدَمَ» یعنی نسل بشر؛ «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»، مسجد میروید زینت با خودتان ببرید. خب زینت چیه؟ نه، میگوید: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَه» (کهف/ 46).
آقا زاده، بلند شو بیا. این زینت من هست. «الْمالُ»: اسکناس؛ «وَ الْبَنُونَ»: بچّه؛ «زینَه». بعد میگوید مسجد میروید زینت ببر، یعنی مسجد میروی یک پول در جیبت بگذار، دست بچّهات را هم بگیر با هم بروید مسجد.
یک بار دیگر، یک آیه میگوید مال زینت هست، آیهی دیگر میگوید مسجد میروید زینت ببر، یعنی مسجد میروی؟ «پول ببر». آیهی قرآن میگوید اولاد زینت هست، آیهی دیگر میگوید مسجد میروی زینت ببر، یعنی بچّههایت را هم ببر. مبنای اینکه آدم میرود مسجد، بچّهاش را هم ببرد. چیزی که در مسجد ساخته میشود، جای دیگر ساخته نمیشود. کنگره و کنفرانس و حوزه و دانشگاه و منبر و کتاب و مجلّه و جشنواره و فیلم و … همهی اینها سر جایش محترم هست، هر بخشی یک کار دارد، امّا هیچی کار مسجد را نمیکند.
مسجد جایی هست که سن نمیخواهد، سواد نمیخواهد، بلیط نمیخواهد. «آقا کی شما را میشناسد؟»، «به تو چه؟! من یک آدم ناشناس میخواهم بیایم مسجد». دم در نمیگویند: «شما کی باشی؟! کی شما را معرّفی کرده؟» معرّفی نمیخواهد، اضافهکار نمیخواهد. چیزی که توی هیئتها و مسجدها هست، چیز دیگر جای دیگر نیست. ما درسمان را میخوانیم، دانشگاه میرویم، حوزه میرویم، کتابخانه، جشنواره، هر کار فرهنگی میخواهید بکنید بکنید، ولی هیچ کدام کار این را نمیکند.
2- خاطرهای از شهید رجایی درباره نقش مسجد
شهید رجائی از کجا پیدا میشود؟ شهید رجائی بچّه مسجد هست. خدا رحمت کند، یک بار از من پرسید: «آقای قرائتی تو قرائتی با همزه هستی قرائت قرآن، یا قرائت با عین، «الْقارِعَهُ. مَا الْقارِعَهُ»؟» (قارعه/ 1 و 2)، من گفتم: «قرائت قرآن با همزه هست، قرائت با عین که نداریم»، گفت: «چرا میگویی نداریم؟»، فکر کردم قرائت با عین کجای قرآن است؟ خودش گفت: ««الْقارِعَهُ. مَا الْقارِعَهُ»»، یکی از سورهها سورهی الْقارِعَه هست، «قارِعَه» یعنی صدا، یعنی این نظام هستی با یک صدا پودر میشود، مثل که دیوار صوتی را میشکنند شیشهها میشکند، یک صدایی به وجود میآید تمام کوهها پودر، آرد میشود. «الْقارِعَهُ»: چه صدایی؟!، «مَا الْقارِعَهُ»: پیغمبر چه صدایی؟! «وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَهُ» (قارعه/ 3): پیغمبر تو هم نمیدانی چه صدایی هست! «قَرَءَ» با همزه یعنی خواندن، قرائت قرآن، خواندن قرآن؛ «قَرَعَ» با عین یعنی صدای بلند، کوبنده. بعد یک جمله رجائی گفت، جملهاش این بود، هم یک جمله «رجائی» اسم خودش در آن بود، «رجائی» چون محلّهی رجائی هست، بیمناسبت نیست بگویم، گفت یک دعا داریم، دعا این هست: «إلهی»: خدایا؛ «قَرَعتُ»، «قَرَع» با عین، کوبیدم، کوبنده؛ «باب»، «باب» یعنی چی؟ در، «بابَ فَضلِکَ»: در خانهی فضل تو را دارم میکوبم؛ «بِیَد»، «یَد» یعنی؟ «دست»؛ «بِیَدِ رَجائی»، خدایا در خانهی لطف تو را میکوبم با دست امیدم، با دست امید در خانهی لطف تو را میگیرم. خب من هم تازه مشهور شده بودم، بعد از انقلاب بود ایشان را دیده بودیم بعد از انقلاب، قبل از انقلاب ایشان را نمیشناختیم. گفتم: «آقای رجائی شما سوادت چهقدر هست؟»، گفت: «درسهای دبیرستان و دانشگاه را خواندم، ولی چیزهایی که بلدم، از مسجد بلدم». «إلهی قَرَعتُ بابَ فَضلِکَ بِیَدِ رَجائی». «رَجاء» یعنی امید، خدایا با دست امیدم در خانهی لطف تو را … خیلی این خاطره توی ذهن من جا باز کرد.
یک روز مرحوم بهشتی به من زنگ زد، گفت: «کارت دارم». آمدم، آدرس خانهاش را توی تلفن گرفتم، نزدیک حسینیهی ارشاد بود. رفتم دیدم یک بیست، سی نفر هستند. گفت: «شما این آقایان را میشناسید؟»، گفتم: «نه، من از قم آمدم، هیچ کدام را نمیشناسم.» گفت: «ما هر جا جلسه میگیریم، دولت تعطیل میکند، دولت شاهنشاهی. ساواک و برنامههایشان هر جا هست، برای ما نقشه میکشند. آخرش تنها راهی که آدم میتواند خانه به خانه، دانه به دانه، کوچه به کوچه کار بکند و گیر دولت نیفتد، جلسات هیئتها و محلّی هست. منتها حالا محلّه کجا پرچم بزنیم، میفهمند کجا روضه هست، موتور سوارها پشت ماشین پارک کنند، میفهمند اینجا چه خبر هست، موتوری زیاد هست. گفت: گفتیم آقا جلسات فامیلی درست کنیم. مثلاً فامیل الف، بگوییم از فامیل الف یک نفر که فرهنگی هست، یعنی خودش اهل نماز و تقوا و بیان و سواد و … یک آدمی باشد که فرهنگی باشد، در حدّ مثلاً یک دبیر، شبیه خود رجائی. یک نفر از فامیل بیاید، بچّههای محلّه را دعوت کند به اسم صلهی رحم، جمعهها عصری. یک پذیرایی، حالا چایی، شربت، بستنی، میوه، هر چی، یک پذیرایی بشود. ایشان برای بچّههای فامیلش بحث کند. ما میتوانیم صدها جلسه درست کنیم، جلسههای محلّی، خانوادگی، دولت هم حسّاس نشود، ما را هم نگیرند.» خب خیلی خوب هست. گفت: «میخواهیم این کار را تو بکنی.»
یک، حدود یک ماهی من تهران بودم، میدان توحید، یک ساختمان کانونی بود، از فامیلهای مختلف، که چند شب هم از یک ماه توی این محلّه خوابیدم، محلّهی؟ درخشان داشتیم اینجا؟ «بله»، خانهی درخشان یادم هست. هر شبی، یک کسی ما را به خانهاش میبرد، یعنی فکر آقای بهشتی در زمان خفقان این بود که بهترین کار جلسههای محلّی هست.
3- لزوم آمادگی برای حکومت جهانی امام زمان علیهالسلام
این قرآن هست، سه مرتبه تکرار شده در آن، این کلمهای که میخواهم بخوانم سه مرتبه تکرار شده، این سه مرتبه را یکیاش را من میگویم، نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید، «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ؟»، «کُلِّهِ» (توبه/ 33، فتح/ 28، صف/ 9)، با هم بگویید: «کُلِّهِ». یعنی اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. حالا این عزیز ما هنیه را شهید کردند، امام فرمود: «هر چه ما را بکشند زندهتر میشویم». «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» آیهی قرآن هست، سه بار هم، در سه تا سوره آمده، ترجمهاش هم این است: «اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت.»
خب اسلام خواسته باشد کرهی زمین را بگیرد، سه تا چیز میخواهیم:
1- اوّل یک رهبری میخواهیم که بتواند کرهی زمین را اداره کند. آن را خدا میگوید من ذخیره کردم، «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ» (هود/ 86)، امام زمان علیهالسلام ذخیره هست، رهبرش را خدا ذخیره کرده صدها سال هست که بتواند کرهی زمین را اداره کند.
2- یک مکتبی هم میخواهیم که اینقدر تبصره و قانون عوض نشود، این را هم قرآن میگوید: «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (حجر/ 9). یعنی قانونش هست حفظ شده، رهبرش هم تحت حفاظت حفظ شده.
3- یک آمادگی میخواهد، آمادگی این هست که در هر شهری چهار تا مطهّری باشند. امامی کاشانی از دنیا میرود جایش خالی هست، مطهّری میرود جایش خالی هست، بهشتی جایش خالی هست. هی از …، هستند فضلای خوبی داریم که جایگزین شوند، ولی تا این جای آن بنشیند طول میکشد.
اگر بچّهی تان، غصّهی زندگیاش را نخورید. اگر بنا باشد گرسنگی بخوری، شما تاجر طلا باشی ورشکست میشوی، طلایت را میدزدند، گرسنگی میخوری، اگر هم بنا باشد وضعت خوب باشد. اولاد شما یا ولیّ خداست یا دشمن خدا، سوّمی که ندارد. اگر اولاد شما ولیّ خداست، خدا ولیّاش را تنها نمیگذارد، نگو نان از کجا بیاورد بخورد، اگر ولیّ خداست خدا ولیّاش را تنها نمیگذارد. اگر دشمن خداست، به ما چه که برای دشمن خدا نان تهیه کنیم، خانه و زندگی درست کنیم که دشمن خدا کیفش را بکند.
4- تشویق فرزندان به تحصیل علوم حوزوی و دینی
چیزی که به ذهنم رسید که مناسب این مسجد باشد و عزیزان هم پای تلویزیون بشنوند، اگر دختر و پسری دارید که زمینه هست، آخر گاهی وقتها زمینهاش نیست، طرف اصلش توی باغ نیست، دوست ندارد، دوست ندارد. به ما گفتند: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاهَ وَ أَنْتُمْ سُکارى» (نساء/ 43)، وقتی بیحال هستید، مست هستید نماز نخوانید، یعنی نماز هم میخواهی بخوانی باید … ما نماز میخوانیم، امآ آنی که مهم بود، امام حسین علیهالسلام شب عاشورا فرمود: «إنِّی اُحّبُّ الصَّلوه»، «اُحِبُّ» نه یعنی چون واجب هست میخوانم، یعنی دوست دارم بخوانم.
از این مسجدها باید مطهّریها خارج شود. این چند تا جوانی که اینجا فعّال بودند، خودشان هم بیایند طلبه بشوند، به شرطی که دوست داشته باشند. قرآن پر از نکته هست، امام رضا علیهالسلام فرمود: اگر علم میخواهید، «مَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ»، اگر واقعاً سراغ علم میروید؛ «فَلْیُثَوِّرَ الْقُرْآنَ»، «ثور» با س سه نقطه یعنی ناخونک بزنید، به قول امروزیها میگویند پژوهش کنید، اگر علم میخواهید قرآن را پژوهش کنید.
این مرکز باید کلاسی باشد، مقدّمهای باشد، برای کلاسِ، مدرسهی آقای مجتهدی، امثال مدرسهی آقای مجتهدی، حالا من همهی مدرسهها را بلد نیستم، بیایید فکر کنید، باقیات الصالحات باشد. آقای حسینی با خیّرین منطقه این مسجد را ساختند، این باقیات الصالحات است، شما هم بیا یک باقیات الصالحات درست کن.
بنده میآیم توی تلویزیون حدیث میخوانم، هر نفر، مقدار، تعدادی که جمع میشوند، ثوابش مال پدر و مادرم هم هست، چون او من را هل داد طلبه شدم. سرمایهگذاری کنید، اگر خشت و آجر شد، آجرها سنگ شد، مرمر شد، کاشیکاری محراب شد، نمیدانم آشپزخانهاش، کتابخانهاش، اگر همهی کارها را کردید، یک طلبه هم از تویش دربیاید یا نه؟ هر جا یک طلبهی قوی باشد، کار … لازم هم نیست مهم باشد هان، ممکن است طلبهی معمولی، جناب آقای فلّاح زاده طلبهی معمولی هست، ولی رابط بین مراجع تقلید و مردم هست، احکام در تلویزیون میگوید، احکام که میگوید، از مراجع فتوا را میگیرد، به مردم با بیان روان ابلاغ میکند. ببینید توی نسل شما میشود یک کسی باشد؟
یک وقت یک کسی پهلوی من آمد، میشناسمش چه کسی هست، خدا رحمتش کند، گفت: «من چند روز دیگر میمیرم، میخواهم یک کاری برای قیامتم بکنم. فکر کردم یک جوانی که میخواهد درس بخواند، ولی از نظر مالی پول ندارد، من خرجیاش را بدهم.» ما هم یک طلبه را معرّفی کردیم، گفتیم: «این طلبه …»، گفت: «شما ده سال درس بخوان، ماهی اینقدر هم من بهت میدهم، من دلم میخواهد وقتی مُردم، یک اسلامشناس، یادگار، باقیات الصالحات من باشد.»
ممکن است بچّههای شما، نوههای شما آمادگی نداشته باشند، امّا شما برو در حوزهی علمیه، بگو: آقا، یک طلبهی یک، باتقوا، خوشاستعداد، خوشآینده، با مشورت دقیق، بگویید آقا خرجت با من، خرجت با من. ما اسلامشناس کم داریم.
اگر یک روز بازار تهران خواسته باشد نماز جماعت بخواند، آبروی ما رفته، برای اینکه این مسجدهایی که در بازار تهران هست، مال زمان ناصرالدّین شاه بوده که بازار بیست هزار نفر تویش بوده، حالا که بازار تهران صدها هزار نفری تویش هستند، سه تا مسجد کم هست. خیلی از مناطق تهران چند کیلومتر میروی، مسجد نیست. حالا نگاه به این منطقه نکنید این منطقه پرمسجد هست. یک کاری بکنید همانطوری که آقای حسینی یک مسجد باقیات الصالحات ساخت، بسازید یک مسجد.
5- ساخت مسجد در مناطق پرجمعیت و کم مسجد
ما در ستاد نماز یک مجمع خیرین داریم، یک چند تا کار میکنیم، منتها هم به شرطی که جایش را ما تعیین کنیم. آخر یک کسی میگوید: «آقا من میخواهم توی محلّهی خودم باشد، توی روستای خودم باشد، محلّهی پدریام باشد.» خب اینها، بگوید: «کجا مسجد لازمتر هست؟» یک وقت ممکن است جادّهی چالوس نمازخانهاش بیشتر نیاز باشد، چون باقی مسجدها ساعتی صد تا ماشین رد میشود، جادّهی چالوس ساعتی پانصد تا ماشین رد میشود. کجا مسجد لازم هست؟ اگر یک منطقه، آن وقت ما چه میکنیم در ستاد نماز؟ در ستاد نماز این کارها را میکنیم:
1- پول نقشه نداریم، چون اینها را دیگر صحبت کردند با مسئولین، قول دادند، ما الآن که خدمت شما نشستیم، بیش از دو هزار مسجد ساخته شده، بیش از دو هزار مسجد در این چند ساله ساخته شده. قبلاً شما در جادّهها میخواستید نماز بخوانید، نمازخانه یا نبود، یا کثیف بود. الآن صدها مسجد تمیز در جادّهها ساخته شده. اگر شما تصمیم گرفتید یک مسجد مثل آقای حسینی، مسجد باقیات الصالحات شد و همکارانش، شما هم یک مسجد بسازید، یک جایی که پر جمعیت باشد. ما شهرک داریم چهار هزار نفر جمعیت دارند، مسجد ندارد. خب این بد هست، چهل سال از انقلاب میرود، چهار هزار تا مسلمان در جمهوری اسلامی نماز میخوانند، مسجد ندارند.
پول نقشه لازم نیست بدهید، پول ناظر لازم نیست بدهید، پول شهرداری لازم نیست بدهید، پول خاکبرداری لازم نیست بدهید، اینهایش را ما، ستاد نماز کمک میکنیم، منتها شما هم دنبال هوست نباشد، «میخواهم اسم من باشد»، به اسم شما نباشد، خدا که میداند مال چه کسی هست. به اسم هم باشد مانعی ندارد هان، ولی حالا یک کسی میخواهد به اسمش باشد، به اسمش نباشد. ما یک جاهایی که پاک میکنیم خدا مینویسد، جایی که ما مینویسیم، خدا پاک میکند.
یک خاطره برایتان بگویم هم قرآن هست، هم تفسیر. پیغمبر اسلام صلّیاللهعلیهوآله چهل سالگی به پیغمبری رسید. سیزده سال مکّه بود تحت فشار بود، سیزده سال و چهل سال شد پنجاه و سه سال، آمد مدینه و مدّتی ماند و خواست به مکّه برود، عمره انجام بدهد. مشرکین مکّه بیرون آمدند، گفتند: «نمیگذاریم، مکّه مال بتپرستهاست، ما هم بتپرست هستیم، اصلاً اجازه نمیدهیم مسلمانها بیایند داخل مسجد.» آنجا نزدیک بود درگیری بشود، گفتند: «نه، صلحنامه». یک ورقهای آوردند صلحنامه، قرارداد صلحنامه این بود که: «ما مردم مکّه صلح میکنیم با محمّد رسول الله»، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم. کفّار گفتند: «چی؟! ما دعوایمان این هست که شما محمّد رسول الله نیستی، اگر بدانیم که محمّد رسول الله هست که بفرمایید داخل، ما پیغمبر را قبول نداریم، باید پاک کنی.» امیرالمؤمنین و یک عدّهای دیگر ناراحت بودند از اینکه محمّد رسول الله را پاک کنند؟! نزدیک بود جنگ بشود، پیغمبر فرمود: «مصلحت این هست که صلح کنیم. خودم هم پاک میکنم. پیغمبر ما خودش را پاک کرد. تا پیغمبر محمّد رسول الله را پاک کرد، آیه نازل شد، آیه این هست: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» (فتح/ 29)، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم. این یعنی چه؟ یعنی اگر خودت را پاک کنی خدا مینویسد، امّا اگر خودت را بنویسی خدا پاک میکند. هر جا ما نوشتیم، کمک کنید، خدا؟ «پاک کرد»، پاک میکند، هر جا ما نبودیم خدا میآورد. نیاز به اسلامشناس زیاد داریم، جای پرورش اسلامشناسها مرکزش اینجاست، این مسجدهای این رقمی هست، زور نه. این یک نمونه کار فرهنگی هست.
6- تعمیم کارهای مؤثر فرهنگی به دیگر مساجد کشور
یک وقت یک کار فرهنگی توی مسجد میکنید، خب این حدّاقل هست، «وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ» (نساء/ 36)، قرآن یک آیه دارد میگوید: «بغل دستیات را به پا». فامیلت را به پا: «لَا صَدَقَهَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاجٌ» (من لا یحضره الفقیه، ج2، باب فضل الصّدقه، ح 1740، ص 68)، اگر فامیلت فقیر هستند، لازم نیست به غریبهها پول بدهی، به فامیلت بده. مسئلهی همسایه و فامیل را روی چشم، منکر اینها نیستیم، امّا یک خورده بالاتر از این فکر کنیم. اگر روز قیامت خدا به من بگوید: «آقای قرائتی، تو چند سال توی تلویزیون بودی؟»، میگویم: «من از اوّل انقلاب، تقریباً، چهل و چهار سال»، «این چهل و چهار ساله، یک سال میرفتی زبان اردو یاد میگرفتی، میرفتی هندوستان، منطقهی گاوپرستها، اگر یک هجرت میکردی با زبان اردو، کلّی از هندوها مسلمان میشدند. تو سرت را پایین انداختی، رفتی خانهات تلویزیون، خانهات تلویزیون، خانهات تلویزیون، خب اسلام ترقّی نکرد.» گاهی وقتها باید بالاتر از …
یک استاد دانشگاهی بود، استاد دانشگاه بود، در تلویزیون هم کلاسهای مهمّی داشت، آدم دانشمندی بود استاد تمام. ایشان چند وقت پیش از دنیا رفت، من هم ایشان را نمیشناختم. بچّههایش آمدند منزل ما، ستاد نماز، میدان فلسطین که بابای ما مُرده، وصیت کرده: «از فلان کتاب بخرید، نصفه قیمت سوبسید بدهید، بدهید به طلبهها این کتاب را بخوانند، گفتم حالا که من از این کتاب استفاده کردم، مقدارش را بخرم، به طلبهها بدهم که طلبهها هم مطالعه کنند، باسوادتر بشوند». یعنی یک کتاب که خواندی، خوشت آمد، ده تایش را بخر، به ده نفر بده.
به من گفتند که اینجا مردم منطقه وقتی بچّهدار میشوند، بچّه را اینجا میآورند، تحویل امام جماعت محترم میدهند، ایشان اذان میگویند، اقامه میگویند، همه دعا میخوانند. درست هست؟ «بله»، خیلی خب. حالا چرا مردم این مسجد؟ شما الآن چند سال هست این کار را کردید؟ دو سال هست؟ پنج سال هست؟ «از زمان آقای حسینی»، ده سال هست؟ بیست سال هست؟ از زمان پدرش، چند سال هست؟ بیست سال هست دیگر؟ آقای حسینی پدر بزرگوارتان چند سال هست این کار را کرده؟ «حدّاقل پانزده سال». پانزده سال، پانزده سال هست، مردم مسجد، بچّههای این منطقه در گوششان اذان گفته، خب بچّههای منطقه … چرا محلّی فکر کنیم؟ این سنّت را جاری کنید، مردم ایران اینجا مسجدی هست، جناب آقای حسینی، اخلاق خانواده، خدا رحمتش کند، امام جماعت هست، حالا آقازادهی ایشان هست، هر زنی اینجا بچّهدار شد، بچّهاش را به مسجد میآورد، امام جماعت دست میگیرد، اذان در گوش راست، در گوش چپ، هدیه، دعا میکنند، مردم آمین میگویند، از روز اوّل بچّه را با مسجد آشنا میکند. خب این مسجد را، همهی مسجدهای ایران یاد بگیرند. اصلاً یک چیزی خوبی دیدید، فوری، چه طور الآن یک فیلم میبینند، فوری این فیلم را منتقل میکنند، «ببین ببین فیلم را ببین»، الآن فساد را هی منتقل میکنند، شما این کار را منتقل کنید، این کار را منتقل کنید.
سراغ دیگران هم برویم. اگر فقط خودت خوب بودی و خانمت و زن و بچّهات و داماد و عروست اینها خوب بود، این، قرآن به پیغمبر میگوید که «ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» (مدّثّر/ 4)، لباسهایت را تمیز کن، این لباست را تمیز کن مال الآن نیست، چون پیغمبر که الآن نیست، لباسهایش هم نیست، پس این آیهی «ثِیابَکَ فَطَهِّرْ»، لباسهایت را تمیز کن، به چه کسی میگوید؟ پیغمبر نیست، لباسهایش هم نیست؟ میخواهد بگوید: «مربّی جامعه باید تمیز باشد، حالا ولو پیغمبر نباشد، لباسهایش هم نباشد.»
7- سنت اذان گفتن برای نوزادان، توسط امام جماعت مسجد
ما وقتی میگوییم این مسجد اذان در گوش راست میگوید باید یک سنّت بشود برای هر بچّههایی که متولّد میشود، باید مسجدهای دیگر هم یاد بگیرند. شما امام جماعتهای مسجدهای دیگر را یک شب دعوت کنید، همان شبی که بچّهها را میآورند، آن مراسم را ببینند، فیلمبرداری. فیلم تا حالا در تلویزیون نشان دادید؟ بالأخره بیست تا شبکه تلویزیون هست، خب یکیاش مال این کار باشد، پنج دقیقه فیلمبرداریاش هست، چهطور مادر با پدر، عروس و داماد میآیند، بچّهی شان را میآورند، اذان و اقامه گفته میشود، مردم در حقّش دعا میکنند، بلند میشوند میروند و گاهی هم پدر بیپول هست، پولدارهای مسجد بگویند: «آقا این پدرش بیپول هست، بیایید یک گوسفند بگذاریم عقیقه کنیم»، بگویند: «آقا جان، شما پدر این بچّه هستی، مادر این بچّه هستی، ما ده نفر هستیم، پول روی هم گذاشتیم، این چند میلوین را بگیر، عقیقهی بچّهات باشد.» این بچّه مسجدی میشود، این بچّه مسجدی میشود.
قرآن میگوید توقّف نکن. سه تا حرکت داریم:
– بعضیها حرکت به جلو، روز به روز بهتر میشوند. سنّت خوب را افشاء کنید، «وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَهِ»، در دعای مکارم الإخلاق داریم، امام سجّاد علیه السلام میگوید خدایا یادم بده خوبیها را پخش کنم. حالا که بیست تا شبکهی تلویزیون هست، این کار را توسعه بدهید، ارزان هم باشد که حالا اگر کسی پول هم ندارد، خجالت نکشد. افرادی هم که …، خیر ببیند از مسجد، بگوید: «وام میخواستم مسجد به من وام داد، گرسنه بودم مسجد سیرم کرد، مشکل داشتم مسجد حل کرد.»
بچّهیتان را طلبه کنید، سه مرتبه «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ» آمده. برای اینکه اسلام کرهی زمین را بگیرد رهبر میخواهیم داریم، کتاب آسمانی میخواهیم داریم، آمادگی میخواهیم که آمادگی مال اسلامشناس هست. با زور نه، اگر علاقه دارد، این کار را انجام بدهیم.
خدایا کسانی که در طول تاریخ، با جان خود، با خون خود، با پول خود، با فکر خود، با بیان خود، با قلم خود، به هر نحوی به اسلام و مسلمین کمک کردند، همه را با محمّد و آل محمّد محشور بفرما. یادمان بده چه کنیم، توفیق بده عمل کنیم. یادمان بده چه نکنیم، تقوا بده دوری کنیم. در فهم حق و باطل ما را سردرگم و گیج قرار نده. از الآن تا ابد قلب امام زمان علیهالسلام را از ما راضی بفرما. نثار روح همهی شهدا و به خصوص شهدای اخیر صلوات بفرستید.
«السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- بر اساس آیه 46 سوره کهف، زینت زندگی دنیا چیست؟
1) مال و فرزندان
2) همسر و فرزندان
3) مال و همسر
2- آیه 33 سوره توبه، به چه امری اشاره دارد؟
1) غلبه صالحان بر ظالمان
2) غلبه اسلام بر همه ادیان
3) غلبه مسلمانان بر کافران
3- آیه 36 سوره نساء، توصیه به چه کاری میکند؟
1) توجه به همسایگان
2) توجه به فرزندان
3) توجه به معلّمان و مربیان
4- آیه 4 سوره مدثّر به چه امری فرمان میدهد؟
1) نظافت مسجد
2) نظافت بدن
3) نظافت لباس
5- آیه 43 سوره نساء به چه امری اشاره دارد؟
1) نماز به جماعت
2) نماز در حال توجه و هشیاری
3) نماز در مسجد