حضرت زهرا سلام الله علیها کلمه طیبه الهی
2- حضرت زهرا سلاماللهعلیها، یادگار رسول خداص
3- خطر لغزش و انحراف در مسیر زندگی
4- انقلاب اسلامی، کلمهی طیّبه الهی
5- کارهای خدایی، ماندگار و استوار
6- جایگاه ویژه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
7- تغییر رژیم شاهنشاهی، معجزه الهی
موضوع: حضرت زهرا سلاماللهعلیها، کلمهی طیّبه الهی
تاریخ پخش: 18/11/97
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث را بینندگان دهه فجر، در آستانهی یعنی در دهه فجر سال هفتاد و… سال 97 پای تلویزیون گوش میدهند و هم 22 بهمن را جلو داریم و قبل از 22 بهمن شهادت حضرت زهرا(س) است.
من دیشب داشتم فکر میکردم چه بگویم که هم مربوط به حضرت زهرا باشد و هم بی تناسب نباشد به 22 بهمن، فکر کردم این جمله را بگویم. [پای تخته مینویسند] «کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» (ابراهیم/24) آیه قرآن است و مصداق روشن آن حضرت زهراست و مصداق جزئی هم میتواند حکومت حق باشد. حکومت اسلامی باشد، این آیه قرآن را معنا کنم. قرآن میگوید: کلمه «طیبه» طیّب، طیب میگویند: با طیب خاطر، یعنی دلپسند. کلمهی پاک و دلپسند مثل درختی است که شجره مبارکه است. شجره مبارکه میگوید: «اصلُها» یعنی ریشهاش، «أَصْلُها ثابِتٌ» ریشهاش ثابت است. «وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» شاخههایش در هوا است.
1- کارهای نیک ماندگار
گاهی وقتها انسان یک کاری میکند این مثل مثلاً حوزه علمیه قم، هفتاد، هشتاد سال پیش با کم و زیادش، یک عالم ربانی به نام حاج شیخ عبدالکریم حائری آمد قم حوزه علمیه قم را تأسیس کرد. امروز از حدود صد کشور دنیا آمدند قم درس میخوانند. از دل آفریقا، اروپا، لندن، فرانسه، حوزههای علمیه جدا جدا دارد. مثلاً طلبههای اروپایی یک مدرسه دارند. طلبههای آفریقایی یک مدرسه، طلبههای تاجیکستانی یک مدرسه دارند، طلبههای افغانی، هم مخلوط هستند و هم گروه گروه هستند. آدم باور نمیکند یک عالم ربانی بیاید یک حوزه علمیه درست کند و شاخههایش در همه دنیا پخش شود. «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» زهرا یک کلمه طیبه بود. درخت پاک هم 1- رشد دارد، 2- میوه دارد. 3- سایه دارد. 4- پایدار است. «تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ» (ابراهیم/25) جمله بعدش میگوید: سه شیفته… «کل حین» آخر میوهها بعضی جاها هر دو سالی یکبار یک میوه میدهد. یک سالی یکبار، بعضی زمینهای خیلی خوب میگویند: این قطعه زمین در سال چند بار میوه میدهد. ولی قرآن میگوید: اگر مبارک باشد، «تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ» کل حین یعنی مثل برگ زیتون، برگ زیتون زمستان و تابستان سبز است و پاییز ندارد و همیشه سبز است. «تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ» این خودش به ما درس میدهد و میگوید: اگر کار خیری میکنید یک کار خیری بکنید که دائماً بار بدهد نه گاهی. حسینیه بسازیم یا مسجد؟ حسینیه فقط عاشورا باز است. مسجد در طول سال باز است. پس اگر بنا شد حسینیه بسازیم یا مسجد، چه بسازیم؟ مسجد. عاشورا چه کنیم؟ عاشورا همان روضه را در مسجد بخوان.
از اول یک ضرب المثلی است، میگوید: هرکس را دوست نداری ماهی به او بده. میخورد و میخوابد. هرکس را دوست داری ماهیگیری یادش بده. هرکس را خیلی خیلی خیلی دوست داری توربافی یادش بده. یعنی این شغل کلیدی است. خیلی از من پرسیدند: آقای قرائتی کهنه نمیشوی؟ گفتم: خودم که خیلی وقت است کهنه شدم. تاریخ مصرف من خیلی وقت است تمام شده است. پنجاه سال است معلم هستم، 55 سال هست آخوند هستم. کهنه شدم و تاریخ مصرف من تمام شده است. علت اینکه مرا نگه داشته این قرآن است. چون قرآن مثل ساختمان است، ساختمان امروز مهندس این را ساخت، یک قطعه زمین بغلش بود یک طور دیگر میسازد. برج شانزدهم یک طور و برج بیست و هفتم را طور دیگر میسازد. ولو آجر و سیمانش فرق نمیکند. آجر و سیمانش یکی است، اما هی عوض میشود. صبح به قرآن نگاه میکنی یک چیزی میفهمی، عصری نگاه میکنی یک چیز دیگر میفهمی. یکوقتی از نفت فقط یک استفاده میکردند. در چراغ میریختند. الآن از نفت دنیای پتروشیمی صدها چیزی در میآورد. «تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ»
2- حضرت زهرا سلاماللهعلیها، یادگار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
بسم الله الرحمن الرحیم، در آستانه شهادت حضرت زهرا هستیم و این جمله برای حضرت زهراست. همه شما پای تلویزیون و کسانی که اینجا هستید، این سوره یک سطر است. نیم دقیقه میکشد، همه با هم بخوانیم و ثوابش را به حضرت زهرا در مدینه هدیه کنیم. «بسم الله الرحمن الرحیم،إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» یکی به پیغمبر گفت: أبتر! أبتر یعنی بی عقبه، چون پیغمبر ما دو تا پسر داشت از دنیا رفتند. آن کسی که ماند زهرا بود. عربها برای دختر ارزش قائل نبودند و میگفتند: دختر جزء آدم نیست. بنابراین پیغمبر بمیرد پسرهایش مردند، دختر هم که ما حساب نمیکنیم در جامعه. پس پیغمبر ابتر است. ابتر یعنی بی عقبه! یک چیزی میگویند که اجاقش کور است. عقبه ندارد. خدا میگوید: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» دشمنت ابتر است. دشمنت با ده پسر فراموش میشود و تو با یک دختر در تاریخ فراموش نمیشوی. آنهایی که سید هستند پدر و مادر که سید هستند، آنهایی که پدرشان سید است که سید است. آنهایی هم که مادرشان سید است، آنها هم سید هستند. حالا خمس نمیشود به آنها داد یک تکلیف الهی است ولی آن کسی که مادرش هم سید است، سید است. حالا اگر بگوییم: کسانی که پدر و مادر سید هستند، یا پدر سید است، یا مادر سید است، دست بلند کنند، میبینید در هر جامعهای یک جمعی دست بلند میکنند. «تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ»، «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ»
میخواهید کار خیر بکنید. علمات میخرد، کلی پول میدهد علمات میخرد که روز عاشورا این را دور بدهد. یک کسی این پول علامات را به طلبه میدهد و میگوید: برو درس بخوان فردا یک مرجع تقلید و یک اسلام شناس برای جمهوری اسلامی شوی. او پول آهن داد در سال یکروز عاشورا، او هم دو ساعت، سالی دو ساعت آهن به عشق امام حسین جوش میدهد. ولی او هم یک اسلام شناس تربیت کرد. بلد باشیم پولمان را کجا خرج کنیم و چه چیزی وقف کنیم. چه حرفی بزنیم، چه هدیهای ببریم. طرف بچهدار شد. یک کتاب تربیت کودک برایش ببریم. عروسی کرده یک کتاب آئین همسرداری برایش ببریم. ما که گل میبریم این هم ببریم. یا عوض یک گل ببریم و یا کنار یک گل ببریم. عقلمان برسد که پولمان را کجا خرج کنیم. قدیم پول درآوردن عقل میخواست و حالا خرج کردنم هم عقل میخواهد. امام سجاد میگوید: خدایا عقلم بده که پولم را کجا خرج کنم. دعا کردن هم عقل میخواهد.
به کسی گفتند: چون آدم خوبی هستی، سه تا دعای مستجابی داری. گفت: اِ… سه تا دعای مستجاب دارم. خوب الحمدلله! دعای اول، خدایا زن من زیباترین زنهای دنیا باشد. آمد خانه دید چه زنی شد. پچ پچ در همسایهها و خیابان افتاد و در شهر، مردم صف میکشیدند خانم این را ببینند. دید عجب این خانم دیگر برای همه شده است. مثل حلوای نذری هرکس میخواهد یک انگشت بخورد. زندگیاش به هم خورد. دعای دوم، گفت: خدایا زن من به قدری زشت باشد که هیچکس نگاهش نکند. زندگی من به هم خورد. آمد دید دماغ زن کج شد. چانهاش کج شد. دعای سوم گفت: خدایا زن من مثل اولش بشود. (خنده حضار) این را بی عقل میگویند. ممکن است دین هم داشته باشد، بعضی دین هم دارند عقل ندارند. مگر میشود؟ آره، قرآن یک آیه دارد میگوید: دین دارد ولی عقل ندارد. آیهاش این است «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136) یعنی ایمان دارد. بعد میگوید: این رقمی باش، این رقمی باش. آخر میگوید: «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُون» اگر عقل داری. به آمنوها میگوید: اگر عقل دارید. یعنی پیداست بعضی دین دارند. چه؟ عقل ندارند و نمیداند چه کند.
3- خطر لغزش و انحراف در مسیر زندگی
دائم باید بگوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی خدایا راه مستقیم برویم، کج نرویم. چون هی کج میرویم. یک کسی اخلاقش کج است. یک کسی اخلاقش خوب است و نماز نمیخواند. یک کسی نماز میخواند و در خانه بد اخلاق است. یک کسی خانه بد اخلاق نیست و نمازش را هم میخواند و با مشتری کلاهبردار است. یک کسی کلاهبردار نیست ولی چشم چران است. یک کسی چشم چران نیست، سوء ظن دارد. ما داریم دو تا مذهبی هستند، نمیتوانند بگویند. دو تا مذهبی بالا، شش ماه است زن و شوهر با هم قهر هستند. به خانم میگوییم: خانم چه شده؟ میگوید: من خواب دیدم شوهرم یک زن دیگر گرفته است. حالا تو خواب دیدی باید زندگی را به هم بزنی؟ آخر خواب هم حجت است؟ خواب یعنی چه؟ یعنی بر اثر خواب که هیچ اعتبار ندارد، خواب ارزش ندارد.
یکی از بزرگان خواب دید که صبح به مسجد برو و اولین موجودی که میآید را احترام کن. رفت مسجد ایستاد و هی نگاه کرد ببیند چه کسی میآید؟ دید یک سگ آمد. سگ نباید در مسجد بیاید. چوب زد و بیرونش کرد. شب دوم خواب دید مگر نگفتیم احترام کن. چرا او را زدی؟ گفت: سگ حرام است. گفت: ما به تو میگوییم. گفت: فردا، باز رفت و باز سگ آمد. سه روز خواب دید و سه روز سگ آمد. گفت: اگر هزار بار هم خواب ببینم سگ نباید در مسجد باشد. من دینم را با خواب عوض نمیکنم. خواب چیه؟ من خواب دیدم فلانی در جهنم است. هرکس را شما خواب ببینی جهنمی میشود؟ یک مؤمنی به نجف رفت و گفت: یا علی، ما به کربلا آمدیم و زوار تو هستیم. من امشب که میخوابم خواب ببینم که مجتهد اعلم کیست، میخواهم از او تقلید کنم. در علما چه کسی از همه بهتر است؟ میخواهم تقلید کنم. خواب دید فلانی است. گفت: خوب من مقلد فلانی میشوم. من به او گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم، شما غلط کردی! مگر اعلم را باید در خواب دید؟ اعلم را باید علمای قم و نجف بگویند: اعلم کیست؟ خواب دیدی چه کسی اعلم است. اگر شما خواب ببینی من سگ هستم، سگ میشوم؟ شما اگر خواب ببینی پولهایت را به من میدهی فردا میدهی؟ بگویی: آقا من چون خواب دیدم پولهایم را به شما میدهم این پولها را بگیر. خواب هیچ ارزشی ندارد. ارزش قانونی ندارد. بله خواب اولیای خدا یک حساب دیگر دارد، وگرنه خواب آدمهای معمولی هیچ ارزشی ندارد. خواب میتواند یک هفتادم وحی باشد اگر خواب رؤیای صادقه باشد.
4- انقلاب اسلامی، کلمهی طیّبه الهی
پرت شدم به خواب رفتم، در بیداری برویم. کلمه طیبه، درخت پاک، رشد دارد، میوه دارد، سایه دارد، پایدار است و همه وقت میوه میدهد. ایمان و اعتقاد هم همینطور است. کسی که مؤمن شد تهدیدها کاری ندارد. این انقلاب ما به لطف خدا کلمه طیبه شده است. «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» درختی که میوه دارد، باد تکانش نمیدهد. گنجشک رویش بنشیند و بلند شود، کلاغ بنشیند و بلند شود. هر حیوانی بنشیند و هر حیوانی بلند شود، این درخت ریشه دارد. جمهوری اسلامی وقتی ریشه پیدا کرد، چهل سال توطئه، چقدر کار، چقدر بلا به جون اسلام… آیت الله اشرفی، صدوقی، طباطبایی، اشرفی، پیرمردها را در محراب کشتند، بعضیهایشان را، ترورهای کور، بمباران، جنگ و توطئه، طالبان، منافقین، لیبرالها، چه کاری میشد بکنند که نکردند. یعنی یک مورد اینها رحم نکردند. اما الآن جمهوری اسلامی موفق بوده و آمریکا شکست خورده است.
خیلی مسأله است که آمریکا بیاید چند سال این همه پول در افغانستان و سوریه و لبنان خرج کند و آخر هم لشگرش را بردارد و برود. دستش به هیچی نرسد. چرا؟ بخاطر اینکه امام خمینی، براساس خدا قیام کرد. انقلابی داریم، آدمهایی حرفهای انقلابی میزنند اما نیتشان چیست؟ فقط خدا، فکر نکنیم جو چیست سوار موج شویم. یک خاطره بگویم به مناسبت 22 بهمن که جلو داریم و حضرت زهرا کلمه مبارک. فاطمه زهرا کوثر شد، کوثر یعنی خیر زیاد،«أَصْلُها ثابِتٌ» یک دختر است اما از این یک دختر، امام صادق از این است. امام مهدی از این است. تمام سادات از او هستند و این برکت است. گاهی آدم یک خودکار ارزان دارد پنجاه صفحه نامه قشنگ مینویسد. گاهی یک خودنویس گران دارد یک صفحه هم نمینویسد. گاهی یک مهر کوچک دارد در خانه و کلی نماز میخواند. گاهی سجاده دارد اندازه یک بقچه حمام و یک رکعت نماز نمیخواند. داشتن مهم نیست، افرادی هستند خانههای تنگی دارند، روی موکت مهمانی میدهند و افطاری میدهند و صله رحم میکنند، آدمهایی هستند قالی دستباف و سالن بزرگ دارند، اما سال میآید و میرود یک یتیم سر سفرهاش یک غذا نمیخورد. عمر با برکت مهم است. مال با برکت، نسل با برکت، آدمهایی هستند یک اولاد دارند. از این یک اولاد چقدر خیر میبینند. آدمهایی هستند که چند اولاد دارند و از هیچکدام اولادهایش خیر نمیبیند. برکت! اگر جمهوری اسلامی اصلش ثابت شد، ریشه داشت. هیچ تهدیدی آن را عوض نمیکند. گزینه جنگ روی میز است، باشد. روی میز باشد، زیر میز باشد و بالای سرت باشد، تهدید، توطئهها او را نمیشکند.
نیشها، 43 رادیو زمان جنگ به امام خمینی جسارت میکرد. زمان جنگ 43 رادیو به امام جسارت میکرد و از صدام تعریف میکرد. حالا مقایسه کنید قبر صدام را با قبر امام. نام صدام با نام امام، عزت صدام با عزت امام، طاغوتها در هم نمیشکند. یکوقت رئیس جمهور آمریکا گفت: ما رابطهمان را با ایران قطع میکنیم، امام فرمود: اگر کارتر یک حرف حسابی زده باشد همین است. رابطه با آمریکا رابطه گرگ با میش است. «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ»
5- کارهای خدایی، ماندگار و استوار
اصولاً چیزی که خدایی باشد ماندگار است. «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ» (نحل/96) تخم مرغی که ما رنگ میکنیم با یک خرده آب دهان پاک میشود. چون ما رنگ کردیم. دم طاوسی که خدا رنگ کرده هرچه شیلنگ بگیری پاک نمیشود. «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ» چیزی که رنگ شما میپرد. «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» آن چیزی که برای خداست میماند.
رفاه باشد یا سختی، خوشی باشد یا ناخوشی، فقر باشد یا غنا، امام حسین روی دوش پیغمبر بود گفت: رضاً برضاک. زیر سم اسب هم که بود گفت: رضاً برضاک. چه روی دوش پیغمبر سوار شوی یا زیر سم اسب بروی، هردو من از خدا دل نمیکنم. این را صابر میگویند. ناراحت هست، تخم مرغ، گوشت، آب، برق و گاز، همه نابسامانیها و گرانیها، تورمها و تحریمها اذیت میکند اما دست از دین برنمیدارد. امام حسین روز عاشورا میخواست دو رکعت نماز بخواند سی تا تیر به او زدند. دو رکعت نماز 35 کلمه است. دو تا رکوع و چهار تا سجده دارد و شش تا، دو تا حمد دارد، دو هفت تا چهارده تا و شش تا، من حساب کردم 35 کلمه دارد. دو رکعت نماز 35 کلمه دارد. 35 کلمه و سی تا تیر، یعنی تقریباً هر یک کلمهای یک تیر، اما دست از نماز برنداشت. ما جوان داریم میگوید: حالا که در کنکور قبول نشدم پس من هم نماز نمیخوانم. اینها نادر هستند ولی خیلی ضعیف است.
6- جایگاه ویژه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
ما شنیده بودیم در آمریکا یکی رفت تقاضای طلاق کرد، به او گفتند: چرا؟ گفت: شوهرم آروغ میزند. گفت: بخاطر آروغ زندگیات را متلاشی میکنی؟ حالا در ایران مشابهاش را میبینیم. نه مادرت یک چنین کلمهای گفت من دیگر با تو زندگی نمیکنم. چی؟ مادرت چنین گفت. خوب مادرش یک چیزی گفت، گفت. آخر پس قرآن چه میگوید؟ «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظ» (آلعمران/134) دروغ است؟خدا گفته تو اگر مؤمن هستی قورتش بده. ببخش، «وَ لْیَعْفُوا» (نور/22) همدیگر را ببخشند. حالا یک کلمه مادر گفته، پدر گفته، عروس گفته، داماد گفته، دایی و خاله و عمه گفته، بخاطر یک کلمه زندگیات را آتش میزنی؟ مثل این آدمها مثل کسی است که میخواهد یک قالی ابریشمی را با چاقو پاره کند که شیشههای خانهاش را پاک کند. تو یک قالی ابریشمی را پاره میکنی برای اینکه شیشههای خانهات را پاک کنی؟ زندگیات را بخاطر یک حرف به هم میزنی، یک خواب، یک کسی چنین گفته… مبارک کسی است که ریشهاش فرو برود و شاخههایش پخش شود. زهرا وجود مبارکی است. یک زن مادر یازده عیسی شد. مریم مادر یک عیسی بود. زهرا مادر یازده امام است.
زهرا سه لقب دارد بی نظیر است. 1- دختر نبوت، مادر امامت، همسر ولایت. خیلی مهم است. با هم بگویید. دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت. خیلی لقبهای مهمی است. دختر کی، همسر کی، مادر کی؟ آدم اگر با خدا گره خورد ریشهاش ثابت است. وقتی ستمگرها تهدیدش میکنند میگوید: «إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ… لا ضیرَ لنا» (قلم/32) [لا ضیر انا در سوره شعرا داریم] فرعون به ساحرها، ساحرها را فرعون دعوت کرد، سحّار نه ساحر، سحار علیم، یعنی فوق تخصص، کسانی که در سحر و جادو فوق تخصص دارند، کسانی که در سحر و جادو فوق تخصص هستند. نمیگوید: ساحر، میگوید: «سَحَّارٍ عَلِیمٍ» (شعرا/37) فوق تخصصهای سحر و جادو را دعوت کرد و گفت: با سحر و جادو آبروی موسی را بریزید. اینها اول کاسب بودند، نزد فرعون آمدند و گفتند: ما با سحر و جادو آبروی موسی را بریزیم. چون موسی عصایش را میانداخت، اژدها میشد. فرعون هم گفت: شما با سحر و جادو کاری کنید که کار آن رنگ ببازد یعنی حنایش رنگی نداشته باشد. اینها وقتی بند به خدا نبودند، گفتند: «إِنَّ لَنا لَأَجْراً» (شعرا/41) آیا اجر و پول به ما میدهی؟ اگر با سحر و جادو آبروی موسی را بریزیم پولی در کار هست؟ یا مفت؟ «قالَ نَعَمْ» (شعرا/42) بله پول، «وَ إِنَّکُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ» به شما کارت سبز میدهم صاف در کاخ بیایید. پول چیه؟ شما جزء دربار میشوید. کی بنا بود بشوند؟ «أَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى» (طه/59) چاشت، کجا باشد؟ وسط شهر، «مَکاناً سُوىً» (طه/58) نمایش یک جایی باشد که همه مردم شهر بتوانند شرکت کنند و چاشت هم باشد که خواب آلود نباشند و صبحانه خورده باشند. «أَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى»، «مَکاناً سُوىً» چاشت باشد و وسط شهر باشد. همه جمع شدند. اینها گفتند: پول، گفت: پولتان آماده است. مشغول شوید. ساعت هشت، نه، منتظر بودند که مثلاً فرعون در زمان ما یک سکه بگیرند. وقتی معجزهشان را نشان دادند، با طناب و عصا و چه چه که داشتند و کارهایشان را کردند، تمام شد بله. آنوقت موسی عصایش را اژدها شد، تمام این طنابها و چوبها را قورت داد و بلعید. ساحرها نگاه کردند، اینها فوق تخصص هستند و همه افتادند. عربیهایی که میخوانم قرآن است «فَأُلْقِیَ السَّحَرَهُ ساجِدِینَ» (شعرا/46) همه سجده کردند. «قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ» همه ایمان آوردند. ربّ کی؟ «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ» (شعرا/48) فرعون دید عجب ما این فوق تخصصها را جمع کردیم که کمک ما بکنند، حالا اینها طرفدار حضرت… بگویید… حضرت موسی شدند.
7- تغییر رژیم شاهنشاهی، معجزه الهی
شاه، شهید بابایی را به آمریکا فرستاد که خلبان آنجا درس بخواند و تخصص خلبانی داشته باشد و بیاید بازوی شاه شود. بابایی با پول شاه، در زمان شاه، طرفدار شاه، آمریکا رفت درس خواند، تخصص و فوق تخصصاش را گرفت اما بازوی امام خمینی شد. چه چیزی بود و چه چیزی شد؟ پادگانهایی که جاوید شاه میگفتند، گفتند: مرگ بر شاه! آدمهایی که از یک پاسبان میترسیدند، حالا گفتند: تانک، توپ، مسلسل، دیگر اثر ندارد. چه بود و چه شد؟ جاوید شاه و مرگ بر شاه همه چیز عوض شد. «فَأُلْقِیَ السَّحَرَهُ ساجِدِینَ» ساحرها همه سجده آفتادند. فرعون گفت: تکه تکهتان میکنم. «من خلاف» یعنی ضربدری. نگفت: دو دست شما را قطع میکنم. چون آدم دو دستش قطع شود میتواند راه برود. دو تا پا را قطع کنند میتواند سینه خیز برود، گفت: دست راست با پای چپ و دست چپ با پای راست. ضربدری، «مِنْ خِلاف» (شعرا/49) آیه قرآن است. عنی ضربدری شما را میکشم که نه بتوانید سینه خیز بروید، نه بتوانید راه بروید. گفتند: «فَاقْضِ» (طه/72) یعنی قضاوت کن. بگویید، بگویید، دستورت را اجرا کن. ما را بکشند. امام فرمود: ما را بکشید ما قویتر میشویم. انقلاب مثل میخ، هرچه بیشتر چکش زدند، بیشتر فرو رفت. الآن مقاومت فلسطین از ماست.
سید حسن نصرالله که استخوان در گلوی اسرائیل است برای ما است. برای ما است یعنی نفس امام است. امام ثابت است و شاخههایش، «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» زهرا همینطور است. یک زن است و چه الگویی است. در تاریخ خیلی بخشش دادند. ملک، کاروانسرا، مدرسه، آب انبار، مسجد، زایشگاه، بیمارستان، درمانگاه، خوابگاه دانشجویی و حوزه علمیه، خیلی وقف کردند. اما هیچکس در تاریخ دیدید که عروسی شب عروسی پیراهن عروسیاش را در کوچه به فقیر بدهد؟ این یک چیزی است که شب عروسی یک فقیر آمد گفت: زهرا، من لباس ندارم. به خانم گفت: دور مرا بگیرید که کسی مرا نبیند، یک دیواری از خانمها دور خودش قرار داد و پیراهنش را به فقیر داد. عروس شب عروسی پیراهن عروسیاش را در کوچه بکند و به فقیر بدهد. این نمیشود! خدا جبران میکند. تو اینطور هستی؟ امام صادق از توست. حضرت مهدی از توست. «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» معامله با خدا اینطور است.
تهدیدش میکنند، میگوید: «إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ… لا ضیر لنا» هرکاری میخواهی بکن. میخواهد تبلیغ کند، میگوید: برای خدا تبلیغ میکنیم. «إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ» (یونس/72) من برای پول منبر نمیروم. دادند میگیرم و ندادند طی نمیکنم. برای خدا، عصبانی شود، «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظ» میخواهد ازدواج کند. قرآن میگوید: کسانی که میخواهند ازدواج کنند از فقر نترسید. من آرزو داشتم یک نفر روی کره زمین پیدا کنیم، یک نفر، حالا اگر شما دارید به من نشان بدهید که در مصاحبه بگوید: من قبل از اینکه ازدواج کنم وضعم خوب بود، بخاطر ازدواج فقیر شدم. تمام اینهایی که در خیابان راه میروند وضعشان بعد از ازدواج بهتر شده است. قرآن میگوید: تو از بچهدار شدن جلوگیری میکنی و میگویی: خرجش را ندارم. من خواسته باشم پولت را آتش بزنم با یک بچه هم آتش میزنم. یک بچه به تو میدهم دائم مریض شود. تمام پول این بچه را خرج یک بچه کنی. «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ» بعد میگوید: «وَ إِیَّاکُمْ» عجب قشنگ است… نمیگوید: «نرزقکم» میگوید: «نرزقهم» ما بخاطر بچهها به تو هم خوب میدهیم. خیلی وقتها پدر و مادر وضعشان خوب میشود، صدقه سر این بچه است. اگر این بچه نبود وضع من خوب نبود. مثل جوب آب، جوب آب اگر آب را به مزرعه نرساند، مردم مینشینند سرش ادرار میکنند. اینکه در جوب آب میرود بخاطر اینکه این جوب میخواهد آب را به مزرعه برساند. چون میخواهد آب را به مزرعه برساند، درختهای خودش هم سبز میشود. اگر این آب را به مزرعه نرساند، آشغالهایش را در جوب میریزند. چون این پدر و مادر میخواهد به بچه غذا بدهد خدا صدقه سر بچه، خدا رحمت کند همه اموات شما و ما را.
پدرم میگفت، ما یک سال میخواستیم کربلا برویم، قصه برای شاید صد سال پیش است. مادر پیری داشتم گفتم: او را ببرم. میگفت: در تمام ادارهها و مرزها و گذرنامهها، هرجا رفتم اول گذرنامه مادرم را دادند و بعد گفتند: گذرنامه خودم را، من از این پیام گرفتم که خدا میخواهد بگوید: زوار اصلی کیه؟ بگویید… مادرت. تو بخاطر اینکه نوکر مادرت باشی، عصا کشی، تو را بخاطر او میبرم. سینه مادر که پر از شیر میشود برای خودش نیست، اگر برای خودش بود که همیشه شیر داشت. از وقتی حامله میشود سینهاش شیر میآید. یعنی چه؟ یعنی حواست جمع باشد این شیر برای اوست. شیر برای اوست! خدای حکیم به بچه میگوید: بمک! یک بچه نیست، از این میلیاردها آدم متولد شده و مرده است. یکی فوت نمیکنند و همه میمکند. حالا اگر زنی زایید این بچه فوت میکند. عزیز بمک! عزیز بمک!
سراغ مراجع تقلید برویم. اساتید دانشگاه، کارشناسها، اس ام اس به کره زمین بزنیم، آقا این زن من زاییده، همه میمکند این یکی فوت میکند. روز اول چطور میخواستی مکیدن را یاد بچه بدهی؟ آن کسی که سینه را پر از شیر کرد، به بچه گفت: فوت نکنی، بمکی. یک فوت یک بچه به سینه مادر نمیکند همه میمکند. این بچه مکیدن را کجا یاد گرفت؟ چطور فوت نمیکند؟ آخر یکی نباید فوت کند؟ اگر تصادف است یکی هم فوت کند. چه تصادفی است که همه میمکند. تصادف نیست، حکمت است. دستی پشت انقلاب است. در اسکناس یک نخ است که آن نخ به اسکناس ارزش میدهد. این انقلاب ما یک نخی درونش است. اخلاص امام، اخلاص یک جمعی از مؤمنین و بسیجیان و ارتشیهاست. یک چند تا مخلص پیدا شدند، این اخلاص نخ بود، بخاطر این چهل سال با آمریکا مبارزه کرد و شکست نخورد. خیلی مهم است. اگر رئیس جمهور آمریکا یک کلمه به شاه ایران یک حرفی میزد، امکان نداشت شاه بگوید نمیکنم. آمریکا هرچه میخواهد ما میگوییم: نه. همه دنیا را آرام کرده و حریف ما نشده است. اسرائیل همه جا سیطره دارد و حریف سید حسن نصر الله نشده است. حریف مقاومت نشده است. زهرا وجود مبارکی است ولذا قرآن به زهرا گفته: کوثر است. کوثر یعنی خیر زیاد. هرچیز زیادی کوثر نیست، شنهای بیابان هم کوثر است. به آن زیادی کوثر میگویند که هم زیاد باشد و هم با برکت باشد. ممکن است چیزی زیاد باشد ولی برکت نداشته باشد.
در همه خانهها فاطمه باشد. در همه خانهها زهرا باشد. نگویید: خواهرم فاطمه دارد. خوب خواهرت یخچال هم دارد. ما دیگر یخچال نمیخواهیم. برادرم یخچال دارد. تلفن، موبایل میخواهی؟ نه نه نه. داداشم موبایل دارد، ما دیگر نمیخواهیم. چطور موبایل را دانه دانه، تلویزیون خانه به خانه، آنوقت به زهرا که رسید نه، دیگر خانه ما یک زهرا بس است. اشکال دارد در همه خانهها زهرا باشد، فاطمه باشد. چه کمالی کی دارد که زهرا نداشته باشد؟ سخنرانی حضرت زهرا شعاعش این شد که بالاخره بعد از خلیفه سوم، پست را به امیرالمؤمنین دادند. اگر فریادها و نالههای حضرت زهرا نبود، تا آخر عمرشان به علی هیچ پستی نمیدادند و لذا بعد از خلیفه اول و دوم و سوم خلیفه چهارم را گفتند: علی شود. این خلیفه بودن و نبودن حضرت علی هم بخاطر شعاع نالههای حضرت زهرا بود. ولایتمداری، حضرت زهرا سفر شد برای امیرالمؤمنین، آمد پشت در آن حادثهای که رخ داد بخاطر دفاع از ولایت بود. اخلاصش، عبادتش، شوهرداریاش، اصلاً از شوهرش تقاضا نکرد. تربیت دختر، زینب کبری، تربیت پسر امام حسین، سخنرانی، تفسیر قرآن میگفت برای زنها، کار خانه، هم بچه را شیر میداد و هم با دستش گندمها را آرد میکرد. با کنیزش کار را مساوی کرد. گفت: یک ساعت یک روز تو کار کن و یک روز ما، اینطور نیست که تو کنیز هستی و من خانم هستم، کار برای کنیز باشد. تقسیم کار خانم با کنیز یکجور بود. ما افتخار میکنیم که حضرت زهرا را میشناسیم. بچههایش را میشناسیم.
خدایا به آبروی زهرا، انقلاب ما را از همه خطرها حفظ کن. ناآگاهان را آگاهی و مقرضان را نابود بفرما. به خون شهدای ما که مخلصانه رفتند و گمنام و مفقود الاثر و مفقود الجسد شدند، شهدای گمنام، به آبروی مخلصینی که در راه انقلاب خون دادند، شر آمریکا و اسرائیل را به خودشان برگردان.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
1- آیه 24 سوره ابراهیم، بر محور کدام یک از واژگان قرآنی است؟
1) شجره طیبه
2) حیاه طیبه
3) ذریه طیبه
2- وعده خداوند در سوره کوثر چیست؟
1) پیروزی اسلام بر کفر
2) شکست توطئههای دشمنان
3) کثرت جمعیت مسلمانان
3- کدام دعاست که مسلمانان برای حفظ از لغزشها، باید دائم از خدا بخواهند؟
1) ربّ زدنی علماً
2) ربّ اغفر لی و لوالدی
3) اهدنا الصراط المستقیم
4- آیه 96 سوره نحل بر چه امری تأکید دارد؟
1) فانی بودن امور انسانی
2) باقی بودن امور الهی
3) هر دو مورد
5- پس از مبارزه ساحران با حضرت موسی، اولین کسانی که به او ایمان آوردند، چه کسانی بودند؟
1) مشرکان و بتپرستان
2) ساحران و جادوگران
3) درباریان فرعون