آداب دعا و گفتگو با خدا
موضوع: آداب دعا و گفتگو با خدا
تاریخ پخش: 27/03/96
1- دعا برای استقامت در راه حق
2- خطر کمک به ظالمان، با همراهی فکری
3- دعا برای حُسن عاقبت
4- دعا برای نماز نسل و ذریه
5- تحصیل علم در کنار نماز و عبادت
6- نماز، عامل صلاح و سعادت انسان
7- اجابت دستور خدا، شرط استجابت دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بنا شد مقداری در مورد آداب دعا، زیارت و گفتگو با خدا، چه بخواهیم، چگونه بخواهیم، در چه زمانی بخواهیم؟ در چه مکانی بخواهیم صحبت کنیم. چون اینجا که… در اینکه چه بخواهیم دیشب در جلسه قبل گفتیم که حرکت صادقانه، «وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ» (اسراء/80) صاف باشیم، صادق باشیم، منافق نباشیم، به کجی تمایل پیدا نکنیم. دیگر از خدا چه بخواهیم؟ علم، «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» (طه/114) فکر نکنیم فارغ التحصیل هستیم. دائماً علم ما زیاد شود. حدیث داریم حضرت فرمود: اگر شبی بخوابم و در روز چیزی به من اضافه نشده باشد، علم من زیاد نباشد، آن روز برای من برکت ندارد. امام صادق(ع) فرمود: اگر هر شب جمعه علوم من زیاد نشود، به روغن سوزی میافتیم. «لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا» (بصائرالدرجات، ص 130) علم.
1- دعا برای استقامت در راه حق
پایداری «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» (آلعمران/8) یعنی اگر یک چیزی گفتیم، پای آن بایستیم. حضرت اسماعیل که کعبه را ساخت، قبرش هم پای کعبه است. یعنی پای کعبه مردم. قبر امام در بهشت زهرا کنار شهداست.
قبر امام کنار شهداست. یعنی پای انقلاب مردم، قبر آقای نجفی در کتابخانهاش است. یعنی پای کتابها مردم. قبر پیغمبر در مسجد است. یعنی بایستیم تا آخرین لحظه، فصلی و مقطعی نباشد. آمدیم مشهد نماز بخوانیم. از مشهد بیرون برویم نماز نمیخوانیم. ایمان موسمی به درد نمیخورد. قرآن انتقاد میکند از افرادی که در یک شرایطی ایمان میآورند. «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّین» (عنکبوت/65) فُلک یعنی کشتی، سوار کشتی میشود. گیر موج میافتد در اقیانوس و دریا، یا الله! یا الله! «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ» (عنکبوت/65) ایمان موسمی، ایمان منهای عمل، ایمان بی منطق و بدون استدلال، باید ایمان…
از خدا دیگر چه بخواهیم؟ قبولی عمل بخواهیم. ذریهی طیبه بخواهیم. تا اینجا را بخشی را دیشب گفته بودیم. یک چیزهایی هم امشب یادم افتاد که گفتم. حرفهایی که جلسه قبل نگفته بودیم، چند تا در این دو سه دقیقه بود. خودمان را فارغ التحصیل ندانیم. پیغمبر فرمود: شبی بخوابم و علم من زیاد نشود آن روز برای من بی برکت است. امام صادق فرمود… ما در هر شبی… بگویید… یادتان رفت… اگر علم ما در هر شب… هر شب جمعه، یعنی علم امامان هر شب جمعه اضافه میشود.
2- خطر کمک به ظالمان، با همراهی فکری
اما امشب، دوری از نااهل «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» (اعراف/47) مواظب باشیم با ظالم نباشیم. خودمان ظالم نباشیم و با ظالم هم نباشیم. ممکن است ظالم نیستیم اما با ظالم هستیم. خانهات را به ظالم اجاره میدهی که در خانهات مرکز فساد درست کند. انگورت را به کسی میفروشی که میدانی شراب درست میکند. چاقویت را به کسی میدهی که میخواهد به کسی حمله کند. اسلحه به کسی میفروشی که این اسحه را به ضرر حق مصرف میکند. با ظالم نباشیم، خودمان ظالم باشیم نسبت به ظالم هم میگوید: ظالم نباش هم میگوید: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا» (هود/113)1- خودت ظالم نباش، 2- به ظالم تکیه نده. 3- کمک ظالم نکن. «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» (مائده/2) راضی به ظلم دیگران هم نباش.
«عقرَ» یعنی کشت، شتر حضرت صالح را یک نفر کشت. اما میگوید: «عقروا» امام میفرماید: ولو یک نفر کشت، چون باقیها راضی بودند نمیگوید: «عقرَ» میگوید: «عقروا» یعنی با هم کشتند. حضرت علی را یک نفر کشت. ابن ملجم، خدایا عذابش را زیاد کن. ولی میگوید: «اللهم العن قتله» نمیگوید: «قاتل علی» «قتله» یعنی جمعیتی که علی را کشتند. امیرالمؤمنین(ع) را یک نفر کشت اما چون یک جمعی هم راضی بودند، میگوید: شب نوزدهم صد بار بگو: «اللهم العن قتله» قاتلین علی،یکی کشت و باقیها هم راضی بودند. پس نسبت به ظالم 1- خودمان ظالم نباشیم. 2- به ظالم تکیه نکنیم. 3- به ظالم کمک نکنیم. «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» راضی نباشیم. به کار ظالم قلباً راضی نباشیم.
در مقابل اینکه از نااهل دوری کنیم، در عوض به خوبها متصل شویم. «وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» (یوسف/101) به افراد صالح ملحق شویم. یعنی از بدها جدا شویم، به خوبها وصل شویم.
یکی از دعاها دعای امنیت است. حضرت ابراهیم هم میگوید: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنا» (ابراهیم/35) بلد یعنی شهر، «بلد آمنا» یعنی این شهر مکه امن باشد. آیه دیگر داریم «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنا»، «هذا البلد» یا «بلد آمنا» دو بار حضرت ابراهیم گفته: خدایا مکه جای امن باشد.
برای رهبری آینده، آینده رهبر چه کسی میشود؟ حضرت ابراهیم خودش رهبر بود. گفت: خدایا من میمیرم ولی بعد از من «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» (بقره/129) یعنی بعد از مرگ من، رهبری جامعه را از خدا میخواست. دیگر چه؟
3- دعا برای حُسن عاقبت
برای حسن عاقبت، «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» (یوسف/101) مسلمان بمیرم. مسلمان بودن مهم نیست. مسلمان ماندن مهم است. آدم تسلیم شود. گاهی میگویند: این کار غلط است. بگوید: چشم! غلط است دوباره انجام میدهم. دست از این شغل بکش.
مسلمان ماندن مهم است. خیلی از افراد در یک شرایط مسلمان هستند، اما یک چیزی که میرسند و در ذوقشان میخورد. خدا حفظ کند هیأتها را راه افتادند. چند سال پیش ما به بعضی از هیأتیها میگفتیم: ظهر عاشورا خود امام حسین سر نماز است. امام زمان هم سر نماز است. تو چرا سینه میزنی؟ تعطیل کن. میگفت: آخر دسته ما به هم میخورد. یعنی نزد او هیأت و تشکیلات هیأت برایش مهمتر از… چه بخواهیم؟ حسن عاقبت بخواهیم.
4- دعا برای نماز نسل و ذریه
از دعاها برای اقامه نماز، میگوید: «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاهِ» (ابراهیم/40) حضرت ابراهیم میگوید: خدایا من میخواهم جزء مقیمین نماز، برپا کنندگان نماز شوم. برای نماز دعا کنیم. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی» برای نماز بچههایتان هم دعا کنید. اینها آیه قرآن است. شعر و خواب و قصه و تاریخ نیست. از خدا چه بخواهیم؟ حالا دیگر شما خوبهای مملکت هستید. مسلمان و شیعه و زوار و مخلص و سی روز روزه گرفتهاید، آیا تا به حال در حرم گفتی: خدایا نسل من نمازخوان باشد؟ خدایا برای این دختر یک داماد خوب بفرست. برای پسر یک همسر خوب درست کن. این را هم بگوییم، دیگر چه؟ سربازیاش حل شود. کنکور قبول شود. آیا تا به حال مشهد آمدیم برای نماز نسلمان دعا کردیم؟«رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاهِ» آیا در خانه شما یک کتاب نماز هست؟ چون گاهی جوان در مورد نماز حرف دارد. میگوید: چرا نماز بخوانیم؟ یک کتاب باشد دلیل نماز را بگوید.
امشب اسم نماز شد، یک چند دقیقه در مورد نماز صحبت کنم. شما بلد هستید. نمیخواهم حرف نو بزنم. برای ما در سخنرانی اصل حرف نو نیست. اصل حرف مفید است. اگر بچه شما پرسید آقا جان چرا نماز میخوانی؟ خدا به نماز ما نیاز دارد؟ نه، مثلی که صد بار با کم و زیادش شاید گفته باشم، این است. اگر مهندس گفت: خانهات را رو به خورشید بساز، معنایش این نیست که خورشید به خانه شما نیاز دارد. همه شما رو به خورشید خانه بسازید چیزی گیر شما نمیآید. همه شما پشت به خورشید خانه بسازید، چیزی از خورشید کم نمیشود. همه ما نماز بخوانیم چیزی گیر خدا نمیآید. همه ما کافر شویم، چیزی از خدا کم نمیشود. منتهی اگر رو به خورشید خانه ساختی، نور داری حرارت داری. با خدا بودی آرامش داری. بیخدا بودی اضطراب داری.
5- تحصیل علم در کنار نماز و عبادت
میگوید: چرا کشورهایی که نماز میخوانند عقب افتاده هستند؟ جوابش این است که کشورهایی که نماز می خوانند به یک آیه عمل کردند، «واعبدوا» عبادت کن و نماز بخوان. اما به آیه «واعلموا» عمل نکردند. قرآن هم میگوید: «و اعبدوا» نماز بخوان. هم میگوید: «و اعلموا» درس بخوان. اگر شما درس نخواندی و رشد نکردی، تقصیر نماز نیست. مثل اینکه میگویند: یک لاستیک را باد کردی، یک لاستیک پنچر است. خوب راه نمیرود. هم «واعبدوا» هم … با هم بگویید… «واعلموا» درس هم باید خواند. شما نمیتوانی انگور بخوری بگویی: مزه خرما نداشت. مزه خرما میخواهی، خرما بخور. مزه انار میخواهی باید انار بخوری. ما نگفتیم شما نماز بخوانی هواپیمای اف چهارده میسازی. اف شانزده میسازی. میگوییم: نماز بخوانی رابطه با خدا باعث میشود یمن را بی خود بمباران نکنیم. در ایران هم الحمدلله موتور هواپیما میسازند.
رفتم برای اساتید دانشگاه صحبت کنم، گفتم: فرق شما و باقی اینهایی که هواپیما میسازند این است که باقیها هواپیما میسازند برای گرفتن دلار، بمباران غزه و فلسطین و یمن و همه جای دیگر، شما موتور میسازید «اقرا» خوب است، اما اگر یک موتوری همراه با ایمان نباشد، با همین هواپیما بمباران میکنید. نماز برای این است که دین داشته باشید. درس هم برای این است که هواپیما بسازید. اگر هواپیما ساختی، همراه با دین بود مفید است. هواپیما ساختی منهای دین، بمباران کشورهای مظلوم است.
میگوید: بعضی از نمازخوانها خراب هستند. بعضی نانواییها هم بهداشتی نیستند. بعضی کله پاچهایها هم بهداشتی نیستند. اگر چند تا مغازه بهداشتی نبود شما دیگر نان نمیخورید؟ بعضیها میگویند: آقا فلانی هم خراب شد. فلانی هم خراب شد. آقا گیرم در یک بازار و در یک شهری، صد تا میوه فروشی است. یا در یک شهری 20 داروخانه است. نوزده تا را بستند. اگرشما خانم و بچه و یا یکی از بستگان شما مریض شدند، میتوانی بگویی: بیست دارو فروش در شهر بوده، نوزده تا تعطیل شده است. میگوید: بابا تعطیل باشد. یک دارو فروش که بود. برو دارو از آن بخر. روی کره زمین یک آدم خوب هست، شما باید آدم خوبی شوی. نمیگویی قرائتی که بد شد. خوب من بد شدم، او هم که بد شد. او هم که بد شد. نوزده دارو فروشی هم ببندند، شما حق نداری بی دارو بیایی به زنت بگویی: دارو فروشیها بستند. میگوید: اگر یک داروفروشی باز است باید بروی دارو تهیه کنی. یک آدم خوب روی کره زمین نیست.
ممکن است کسی بگوید: من نمیخواهم پولم را به آخوندها بدهم. خمس و زکات را خودم به فقرا میدهم. میگوییم: چرا؟ میگوید: فلان آخوند پسرش، دخترش، دامادش، خیلی خوب اول وارسی کنیم غلط کرد یا غلط نکرد؟ فرض کنید ثابت شد بنده غلطی کردم. داروخانه من بسته میشود. یک مجتهد، عالم ربانی که هست. یک عالم ربانی باشد کافی است. شما حق نداری بگویی: چون این و او و آن بد شدند، پس من هم دیگر این کار را نمیکنم. گاهی وقتها شیطان میآید این رقمی دیگر، من چه کار به کسی دارم.
چرا نماز را رو به قبله بخوانیم؟ ما اگر این طرف نماز بخوانیم جزء حزب یهودیها هستیم. یهودیها اینطرف نماز میخوانند. این طرف هم مسیحیها نماز میخوانند. این دو طرف نباید باشد. یا این طرف، یا آن طرف، این طرف امتیازاتی دارد. چرا نماز را عربی بخوانیم؟ تمام خلبانهای دنیا با هر فرودگاهی باید انگلیسی حرف بزنند. نمیشود یک خلبان که بلند شد در اهواز عرب شود، بیاید خرم آباد لر شود. بیاید تبریز ترک شود. بیاید شیراز، شیرازی شود. برگردد مشهد، مشهدی شود. تمام خلبانهای دنیا باید یک زبان داشته باشند. این یک ارزش است. خدا خواسته همه مسلمانها در چند کلمه شریک باشند. این کمال ارزش نیست. شما اگر نمازت خوب شد، باقی کارهایت هم خوب میشود.
6- نماز، عامل صلاح و سعادت انسان
یکوقتی جوان بودیم در قم درشکه زیاد بود. درشکهها تبدیل به تاکسی شد. یکبار نیروی انتظامی اینها را دعوت کرد گفت: همه شوفرهای تاکسی باید کراوات بزنند. اصلاً قم هم شهر کراوات نیست، این هم درشکه را فروخته بود، ماشین خریده بود. بلد نبود بزند. بعضیها خیلی مسخره گره میزنند. من به یکی از اینها گفتم: این چه توجیهی داشت که گفت: همه شوفرهای تاکسی باید کراوات بزنند؟ گفت: رئیس شهربانی ما را دعوت کرد گفت: اگر کراوات بزنید فکر میکنید مترقی هستید. مترقی که شدید به هم فحش خواهر نمیدهید! چرت و پرت نمیگویید. او از راه کراوات میخواست «ان الکراوات تنهی عن الفحشاء و المنکر» نه، آدم ممکن است کراوات بزند، چرت و پرت هم بگوید. کما اینکه خیلی از سران کشورها همه کراوات دارند و همه هم میدانید چه میگویم.
شما اگر نماز بخوانی خودت خوب میشوی. من اگر قبای سفید پوشیدم، خودم روی زمین سیاه نمینشینم. خواسته باشی نمازت قبول شود باید لقمه حلال بخوری. خواسته باشی نماز بخوانی باید مسواک بزنی، اگر شما مسواک زدید، یک رکعت نماز با مسواک هفتاد برابر میشود. مسواک یک رکعت را هفتاد برابر میکند. گلاب و عطر بزنی سی تا هم برای عطر و گلاب اضافه میشود. شانه هم بکنی سی تا هم برای شانه، شانه سی تا، عطر و گلاب سی تا، مسواک هفتاد تا، داماد و عروس هم بشوید یک رکعت شما هفتاد برابر میشود. حالا اگر آدم دو تا زن بگیرد، میشود 140 تا! (خنده حضار)
نماز که شد حضور در صحنه است. قد قامت الصلاه، همه حاضر هستند. یک شیپوری است که همه در صحنه حاضر میشوند. در نماز نظم هم هست چون صفها باید منظم باشد. در نماز یاد شهداء هم هست. سفارش شده مهر کربلا باشد. در نماز احترام افراد هست. صف اول افرادی باشند که علم و تقوایشان بیشتر است. در نماز ولایت هم هست، اگر کسی عمری نماز بخواند و خط فکریاش درست نباشد، نمازش قبول نیست. در نماز معاد هم هست. «مالک یوم الدین» در نماز آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند هست. چون شما در نماز میگویید: «الله اکبر» خدا بزرگ است. اگر خدا بزرگ شد دیگر آمریکا بزرگ نیست. الآن این صحن جامع بزرگترین صحنهای مشهد است. تا پایین هستی بزرگ است. اگر سوار هواپیما شوید و بالا بروید این صحن جامع اندازه یک خانه دویست متری میشود. بالاتر بروید اندازه یک قالی دوازده متری میشود. بالاتر بروی اندازه یک جعبه پرتقال میشود. بالاتر بروی اندازه یک صابون میشود. بالاتر بروید اندازه یک قند میشود. بالاتر بروید اندازه یک لپه میشود. یعنی هرچه در آسمان اوج بگیری، این صحن بزرگ،کوچک میشود. هرچه ایمان شما به خدا بزرگتر باشد، آمریکا نزد شما کوچکتر میشود. «عَظُمَ الْخالِقُ فى انْفُسِهِم» اگر خدا نزد شما بزرگ شد، غیر خدا کوچک است.
نماز بخوانیم مواظب رنگ هم هستیم. چون نماز با رنگ سفید ثوابش بیشتر است. یکی از خوبیهایی که زنها دارند و مردها ندارند همین است که زنها چادر نمازشان سفید است. نماز با رنگ سفید ثوابش بیشتر است. در نماز حرکت ورزشی هم هست. رکوع و سجود، البته رکوع و سجود برای ورزش نیست. رکوع و سجود برای بندگی خداست، منتهی اینها هم درونش است. مثل زنی که لباس میشوید یا مردی که لباس میشوید، ولو نیت شستن لباس است، ولی غذایش هم هضم میشود. عرق بدنش هم در میآید. ایام فراغتش هم پر میشود. لباس که تمیز شد، شاد میشود. هرکسی هم به لباس سفید نگاه کند، او هم شاد میشود. من حدود 140 نکته در نماز پیدا کردم که اگر نماز ما درست شود، همه چیزهای ما درست میشود. آن رئیس شهربانی میخواست کراوات را درست کند،در سایه کراوات مردم اخلاقی شوند، نه! نماز چه کسانی قبول نمیشود؟ در نماز جماعت یکی به یکی اقتدا کند، یک نفر است. پیشنماز یک نفر و پس نماز یک نفر، یکی به یکی اقتدا کند 150 رکعت میشود. دو تا بیشتر، سه تا بیشتر، ده تا که شد دیگر حساب ندارد. برای نمازتان، هرکدام یک کتاب نماز در خانه داشته باشید. اگربچه شما، عروس شما، داماد شما، برادر شما،خواهر شما، در مورد نماز بیاعتنا است، یکوقتی برای کسی بگیرید، ایشان با او صحبت کند. یک کتاب نمازی به آنها هدیه بدهیم.
شبهاتی اگر کسی در مورد نماز دارد بنویسد، از یک اسلام شناس تلفنی بپرسد و جواب بدهد. وظیفه ما است. «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاهِ» ابراهیم… جالب این است که تمام مردمی که مکه میروند یا برای حج میروند یا برای عمره میروند. خود حضرت ابراهیم که بنیانگذار مکه بود میگفت: خدایا مکه آمدم، نه برای حج آمدم نه برای عمره آمدم. «رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاه» (ابراهیم/37) برای نماز آمدم.
حالا نمیخواهم دست بلند کنید. چون میترسم کسی این کار را نکرده باشد آبروریزی شود. در حرم غیر حرم شب جمعه دعا میکنید، دعا کنید نسل شما نماز خوان باشد. کارهایمان را به نماز گره بزنیم. چطور؟ برای دخترت گوشواره میخری، اگر نمازت را درست خواندی گوشواره میخرم. میخواهیم کفش بخریم روز جمعه برویم در راه نماز جمعه رفتن یا برگشتن، کفش هم میخریم. یعنی این کارها را به اینها گره بزنیم. برای نماز موقوفات داشته باشیم.
این را تازه دیروز یاد گرفتم. حضرت ابراهیم جایی که دعا میکند «ذریه طیبه» و چه و چه… به نماز که میرسد دو تا دعا میکند. یکی میگوید: «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاهِ» بعد هم دوباره میگوید: «وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» (ابراهیم/40) قبول هم بکن. چون کربلا هم طرفداران یزید نماز خواندند، اما رهبرشان که بود؟ رهبرشان یزید بود. اینها برای چه دعا کنیم؟ یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
دعا در هر حال، اصولی درباره دعا، دعا در هر حال، «دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً» (یونس/12) دعا خوابیده، نشسته، ایستاده. در هر حال دعا کنید. لازم نیست عربی دعا کنیم، فارسی دعا کنیم.
7- اجابت دستور خدا، شرط استجابت دعا
دعا باید طرفینی باشد. بعضی میگویند: چرا دعای ما مستجاب نشد. در قرآن دو آیه داریم یکی را ایرانیها حفظ هستند و یکی را یادشان رفته است. آن آیهای که ایرانیها حفظ هستند را نصفش را من میگویم و نصفش را همه با هم بگویید. چون به نظرم همه شما حفظ باشید. «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم» (غافر/60) خدا گفته: دعا کنید من مستجاب میکنم. پس چرا من دعا کردم، مستجاب نشد؟ استجب را همه حفظ هستید، یک آیه دیگر هم داریم که «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» (انفال/24) «استَجب» یعنی تو بگو و من دعایت را مستجاب میکنم. «استجیبوا» یعنی پیغمبر هم که حرف میزند تو گوش بده. طرفینی است. تو حرفهای پیغمبر را گوش بده، من هم حرفهای تو را گوش میدهم. ما هرچه پیغمبر گفت، گوش نمیدهیم. تجارت ما درست است.
گاهی وقتها من نگاه میکنم وقت نماز اطراف مسجد مغازههایی ایستادند، این یک ربعی که آقا نماز مغرب میخواند با کم و زیادش چند جوراب میفروشی؟ چند مثقال زعفران میفروشی؟ چه اشکال دارد لااقل شهر مشهد، شهر قم، مغازههایی که اطراف مسجد هستند یک ربع تعطیل کنند. خدا خواسته باشد بدهد در یک ربع بعد میآورد.
من یک مثل بزنم. صبح تا ظهر مشتری نیامده، حالا که اذان میگویند، مشتری میآید. این آقای مغازه دار دل نمیکند. میگوید: حیف است، مشتری از دست من میرود. خیلی خوب، یک مشتری را وقت نماز راه میاندازد، حالا دو فلز هم سود میبرد. میدانی خدا چه میکند؟ عصری دو تا خانم یا دو تا آقا در دکان ایشان میفرستند، میخواهند جنس بخرند. یک بیست دقیقه، نیم ساعت ایشان را معطل میکنند، آخر هم نمیخرند، میگویند: میرویم و برمیگردیم. این به جای آن! گفتند: «قد قامت الصلاه»، گوش ندادی. بخاطر پول! در عوض عصر یکی میآید دو برابر وقت نماز در دکان تو را الاف میکند و بعد هم نمیخرد. ولی اگر گفتی: «قد قامت الصلاه» و رفتی نماز خواندی، مشتری برایت میآید، اگر خدا رازق است، بیرون این یک ربع هم رازق است. اگر هم خدا رازق نیست و فقط در این یک ربع «قد قامت الصلاه» میخواهد رزق تو را بدهد، ندهد. ما برای خدایی نماز میخوانیم که بیرون از این یک ربع هم قدرت دارد رزق بدهد.
به پدر من بعضیها گفتند: چرا پسرت را طلبه کردی؟ من طلبه شده بودم. پدرم بازاری بود. بازاریها میگفتند: آخوندها بچههایشان را میفرستند طلبه شوند. تو که تاجر هستی چرا بچهات را فرستادی؟ شب جمعه است. خدایا همه مردهها را بیامرز. پدر من گفت: پسر من یا خوب است یا بد است. اگر پسر خوبی باشد، خدا بنده خوبش را رها نمیکند. اگر هم پسر من بد است، به من چه که برای دشمن خدا خانه و زندگی درست کنم؟ اگر دوست خداست، خدا دوستش را تنها نمیگذارد. اگرگنهکار است و فاسد است، من برای بچه فاسد نمیخواهم تجارت کنم. اگر رزق من در این یک ربع است این را عقبتر بیانداز. یا قبل از یک ربع بیاید یا بعد از یک ربع بیاید. من این دو تا مشتری را بخاطر دو تا یک ربع نمیخواهم! حالا میخواهد قالی بخرد یا طلا بخرد یا هرچیزی. ما جگر نداریم با خدا معامله کنیم. تا نگذریم به جایی نمیرسیم.
حرف مرا به عنوان معلم قرآن قبول کنید. من به عنوان معلم قرآن میگویم: تمام کسانی که به جایی رسیدند، یک چیزی دادند یک چیزی گرفتند. از خواب شب کندی؟ «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع» (سجده/16) تو که از رختخواب کندی و نماز شب خواندی یک چیزی میدهم. 2- از شهوت کندی «هَیْتَ لَکَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ» (یوسف/23) زلیخا درها را بست و خودش را آرایش کرد و به یوسف گفت: بیا دو تایی خلوت کنیم. فرمود: پناه بر خدا! از شهوت کند و یوسف شد. از خواب کند…
3- ابراهیم را خواستند در آتش بیاندازند، او را بسوزانند. ابراهیم شد. امام حسین زیر سم اسب رفت، امام حسین شد. از شکم باید گذشت. «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» (بقره/249) به نهر آب رسیدند، فرمانده نظامی مؤمنین گفت: از این آب نخورید. هرکس بخورد از ما نیست. از شکم بگذرید. باید از یک چیزی گذشت. از شکمی، از شهوتی، از پست، باید گذشت. رأی نیاوردم، نیاوردم دیگر هیچی به هیچی! نه حالا که رأی نیاوردم باید چنین و چنان کنم. یکبار دیگر میگویم. تا از چیزی نگذریم، خدا به ما چیزی نمیدهد.
بازاری های محترم! به امید روزی که تا صدای اذان بلند شد، معلم دیگر درس ندهد. استاد دانشگاه درس ندهد. خدمت شهید مظلوم بهشتی بودم. از کشورهای مختلف دنیا آمده بودند با او مصاحبه میکردند. تا صدای اذان را شنید گفت: الآن وقت نماز است. با اجازه، الله اکبر!
چند تا رئیس جمهور زمان جنگ خدمت امام آمدند که مسائل جنگ را آشتی کنند. امام یک خرده حرف زد و گفت: الآن وقت نماز است. سران جبهه میآمدند گزارش جنگ را بدهند، امام فرمود: الآن وقت نماز است. ما نماز برایمان جدی باشد. تا حالا شده کسی از خواب بیدار شود، ببیند آفتاب زده و نمازش قضا شده است،گریه کند؟ عجب! غصه بخورد. بگوید: خدایا لابد گناهی کردم محروم شدم. نماز برای ما جدی نیست. لذا دیدید که میگویند: نمازِ را بخوان راحت شی! نمازِ… مثلاً به شما میگویند: کجا بودی؟ من! رفته بودم جلسه قرائتیه! این قرائتیه یعنی چه؟ یعنی آدم حسابی نیست و حرف حسابی ندارد. نمیگوید: نماز، میگوید: نمازِ… حتی میگوید: نمازت را بخوان راحت شوی. یعنی گیر افتادم. این کلمه راحت شویم، ما که نماز خواندیم راحت شدیم، یعنی گیر کرده بودیم. نماز برای ما نور چشم نیست. نماز برای ما عزیز نیست. هم برای نماز خودتان، سوغاتی مشهد زعفران نیست. زعفران شهر خودتان هم هست. زرشک هست، نبات هست، نخود و کشمش هم هست. همه اینهایی که در بازار هست در شهر خودتان هم هست ولی کم و زیاد. سوغاتی مشهد این است که من رفتم، نمازم غلط بود آنجا درست کردم. من رفتم یک کتاب نماز خریدم. من رفتم تصمیم گرفتم با امام رضا…
میگویند: وقت تمام شد. حالا من میگویم خواستند تلویزیون قیچی کنند،بکنند. حیفم میآید نگویم. در قرآن اسم چند گروه است. یهود، مجوس، نصاری، صابئین، اسم صابئین یک فرقهای هستند در قرآن اسمشان آمده است. رهبری داشتند به نام عمرو صابئی رهبر دانشمندی بود. چند جلسه با امام رضا بحث کرد. در یکی از جلسهها گفت: «الآن لان قلبی» دلم نرم شده است. امام رضا شما درست میگویید. تا گفت: درست میگویی، صدای اذان بلند شد. امام رضا فرمود: نماز. گفتند: آقا این آدم عادی نیست. رهبر فرقه صابئین است. زیر بار نمیرود. الآن نرم شده است. بنشین یک خرده دیگر ادامه بده یکباره مسلمان شود. فرمود: میخواهد مسلمان شود و میخواهد نشود. نماز… نماز میخوانیم بعد. یعنی امام رضا که به پابوسش آمدید، مهمترین جلسات تاریخ را بخاطر نماز اول وقت تعطیل کرد. روز عاشورا به امام حسین سی تا تیر زدند. نماز اول وقتش را خواند. سوغاتی مشهد نماز اول وقت است.
خدایا هرچه اولیای تو در طول تاریخ از تو خواستهاند و به آنها دادی، به آبروی همه آن اولیاء همه آنها را به همه ما مرحمت بفرما. خود ما و نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مقیمین نماز قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»