اعترافات در قیامت (2)

موضوع: اعترافات در قیامت (2)

تاریخ پخش: 26/12/1402

عناوین:

1- انجام کارها با توکل بر خدا

2- برتری شغل معلمی بر دیگر مشاغل

3- نقش تربیتی معلم در کنار نقش آموزشی

4- محاسبه کارهای خود، در پایان هر روز

5- پایداری بر حرف حق، نه بر حرف مرد

6- عذرخواهی استاد از شاگرد و بزرگ‌تر از کوچک‌تر

 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

خدمت عزیزان دانشگاه فرهنگیان هستیم، آغاز هر کاری را به ما گفتند با بسم الله شروع کنید، اگر با بسم الله نباشد، کارتان بی‌عقبه می‌ماند. (بحار الأنوار، ج ‏73، ص 305) جمله‌ای معروف هست که می‌گویند: «همه‌ی قرآن در سوره‌ی حمد است، همه‌ی حمد در کلمه‌ی، (بگویید:) بسم الله الرّحمن الرّحیم است و همه‌ی بسم الله الرّحمن الرّحیم در بای بسم الله است.» این را شما چه جوری تحلیل می‌کنید؟ یک بار دیگر: «همه‌ی قرآن در سوره‌ی حمد، همه‌ی حمد در بسم الله است و همه‌ی بسم الله در بای بسم الله است.» این «ب» بسم الله یعنی چه؟ چه کسی می‌تواند بگوید به نام؟ باید قبولش داشته باشد، چون من اگر قبول نداشته باشم که نمی‌گویم به نام کی، این را می‌گویم قبولش دارم، دوستش دارم، چون اگر کسی هم از کسی بدش بیاید که نمی‌گوید به نام تو، دوستت ندارم که به نام تو باشد، هم ایمان داشته باشد، هم دوستش داشته باشد، او مشکلش را بتواند حل کند، یک کسی که هیچ مشکلی را نمی‌تواند حل کند، بگویم به نام تو؟ یک کسی به یک کسی گفت: «به عدد موهای سرم کمکت می‌کنم»، کلاهش را برداشتند، دیدند کچل است، اصلاً مو ندارد. حالا به نام کسی که اصلش زور ندارد، پول ندارد، او من را دوست ندارد، ممکن است من او را دوست داشته باشم، او من را دوست نداشته باشد، توکّل بر او کنم، در خطرها به او پناه برم، « قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» (فلق/ 1)، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» (ناس/ 1)، در خطرها به او پناه می‌برم.

1- انجام کارها با توکل بر خدا

همه چیزی در این بای بسم الله هست، ایمان داخلش هست، علاقه داخلش هست، قدرت داخلش هست، توکّل داخلش هست. الآن دنیا مشکلش این است که «اقْرَأْ» هست، «بِاسْمِ رَبِّ» نیست. قرآن به ما گفته: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّ» (علق/ 1)، به نام خدا کارت را شروع کن. حالا استاد دانشگاه بودیم، آیت الله شدیم، معلّم شدیم، دبیر شدیم، هر کی هست، آغاز کارمان را با نام خدا انجام بدهیم، خدایا به تو پناه می‌برم، دستم خالی است. آن وقت اگر این شد، در بزنگاه‌ها هم یک امدادهای غیبی می‌رسد که می‌گویی چه کنم، خدا کمکت می‌کند. «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/ 69). یعنی اگر برای خدا معلّم شدی، نه برای حقوق هان، ممکن است یک جای دیگر حقوق بیش‌تر هم بدهند، معلّمی حقوقش خیلی بالا نیست، اگر می‌خواهید خدا کمکتان کند، باید با خدا معامله کنید، قرآن گفته: «جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا». یک نکته‌ی تفسیری بگویم، عزیزان ماه رمضان بحث را ممکن است گوش بدهند، «جاهَدُوا» ماضی هست، یا مضارع؟ با هم بگویید: «ماضی». یعنی اگر در راه خدا جهاد کردید در گذشته، «لَنَهْدِیَنَّهُمْ»، «نَهْدِیَ» مضارع است، تو اگر در گذشته یک قدم خیری برداشتی و در طول، مثل یک بازاری، بازاری اگر رفتی در بازار خوش‌حساب بودی، یک قلم جنس خریدی، تا آخر عمر به تو نسیه می‌دهد، چون قدم اوّل خوش‌حساب بودی. من یک منبر خوب می‌روم یک جایی، مردم می‌پسندند، هر سال دعوتم می‌کنند. «جاهَدُوا» یعنی در گذشته میخ را سفت بکوب، «لَنَهْدِیَنَّهُمْ»، لام «لـَ» در ادبیات عرب یعنی حتماً، «لَـنَهْدِیَنَّهُمْ»، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَـفی‏ خُسْرٍ» (عصر/ 2)، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَـیَطْغى‏» (علق/ 6)، «لـَ» یعنی حتماً، «لَـظَلُومٌ کَفَّارٌ»، «لَـنَهْدِیَنَّهُمْ»، این «لـَ» یعنی حتماً. بعد هم «لَـنَهْدِیَنَّ»، نون تأکید، آن هم یعنی حتماً، اگر گامی برای خدا برداشتی، قطعاً قطعاً خدا در طول تاریخ کمکت می‌کند، «جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا». اعتراف به این‌که خدایا من ضعیفم، نمی‌توانم، بلد نیستم، نمی‌دانم، آن وقت خدا جبران می‌کند، چه جور جبران می‌کند؟

یک خاطره به مناسبت مشهد و اردوگاه شهید باهنر، دانشگاه فرهنگیان، یک خاطره‌ای دارم، برایتان بگویم، هم تجربه هست، هم خاطره هست. خدایا همه‌‌ی آرزومندان زیارت امام رضا را با معرفت نصیب بفرما. یک روز با مرحوم ابوی حرم امام رضا آمدیم، ایشان خیلی در حرم گریه کرد. جوری گریه کرد که هی من نگاهش کردم، آقا چشه ایشان؟ از حرم بیرون رفتیم، گفتیم: «آقا چت شده بود؟!» گفت: «دو تا خاطره را پهلوی هم گذاشتم، اشکم درآمد.» گفتم: «کدام خاطره؟» گفت: «پدر من کاشان می‌خواست بیاید مشهد امام رضا پول نداشت. قدیم هم با ماشین و این‌ها، پول نداشت. به تجّار کاشان گفت شما من را به مشهد ببرید، آنجا برای شما خدمت می‌کنم، غذا می‌پزم، نان می‌گیرم، چایی درست می‌کنم، بار و بنه‌تان را حمل و نقل می‌کنم.» می‌گفت: «تجّار کاشان به مشهد آمدند و به بابای من نگفتند بیا به عنوان خدمتگزار. بابای من کاشان مُرد و زیارت مشهد نرفت، این پدر من. آن وقت تو پسر منی (به من می‌گفت) یک ساعت پیش تهران بودی، بعد با هواپیما می‌آیی اینجا. نگاه کردم چه‌قدر امکانات در اختیار توست و چه‌قدر دست خالی پدرم بوده. دلم سوخت، گریه کردم.»

ما این قصّه را در همین اردوگاه بود، اگر اشتباه نکنم، برای مشهدی‌ها گفتیم، تربیت معلّمی‌ها گفتیم و دیگر خبر نداریم. سخنرانی برای طلبه‌ها بود، رفتیم و یکی از طلبه‌ها، سیصد، چهارصد تا طلبه بودند. یکی از طلبه‌ها بلند شد، گفت: «آقایان ما الآن شاگرد قرائتی هستیم، کلاس‌های قرائتی را می‌آییم استفاده کنیم از تجربیات ایشان، بیایید برای رضای خدا پدربزرگ ایشان مُرد و زیارت مشهد نرفت، امشب که می‌رویم زیارت به قصد پدربزرگ آقای قرائتی می‌رویم.» سیصد، جهارصد تا طلبه، همه‌شان آن شب زیارت امین الله خواندند به نیابت پدربزرگ ما. یعنی صد سال پیش یک کسی می‌خواسته بیاید مشهد، آرزوی مشهد به دلش مانده، یکی، دو قرن دیگر یک کسی که نه پدرش را می‌شناسد، نه مادرش را می‌شناسد، نه رابطه‌ای دارد هیچی، یک کسی برای یک کسی زیارت می‌خواند.

یک کار خیر بکنیم، جایش می‌آید، نگو مگر من نوکرش هستم؟! من تشنه‌ام نیست، سگ تشنه‌اش هست، اسلام می‌گوید حق نداری وضو بگیری، آب را بده به سگ، تشنه‌اش هست. وضو را چه کنم؟ وضو تیمّم کن. یعنی در وضو می‌گوید که حقّ سگ را فراموش نکن، این‌ها مهم است، یعنی به سگ رحم کنیم، درهای رحمت باز می‌شود.

2- برتری شغل معلمی بر دیگر مشاغل

کار، کار مهمّی است. هر چه داریم مقدار کاری است که رویش شده. خاک خیلی ارزش ندارد، ولی یک خاک تبدیل می‌شود به خوراک گوسفند می‌شود پشم و لباس پشمی. چوب خیلی ارزش ندارد، ولی همین چوب برش داده می‌شود، رنگ‌آمیزی می‌شود، نجّاری می‌شود، در و پنجره می‌شود، کلّی قیمتی می‌شود. ارزش هر کاری مال کاری است که رویش شده، معلّم چه می‌کند؟ دانشگاه فرهنگیان چه می‌کند؟ اساتید دانشگاه، طلّاب چه می‌کنند؟ روی آدم‌ها کار می‌کنند، کار روی جماد ارزش را بالا می‌برد، چه برسد کار به معلّم. خودتان را با کار یک کسی دیگر مقایسه نکنید. یک مهندس می‌آید، یک همچین سالن برای شما می‌سازد، خب مهندس سالن ساخت، سالن که سالن نمی‌سازد، ولی معلّم آدم می‌سازد، آدم آدم می‌سازد. یک بار دیگر می‌گویم: مهندس سالن می‌سازد، سالن سالن نمی‌سازد، ولی معلّم آدم می‌سازد، آدم آدم می‌سازد، این مهم است. مهندس مغزش مهندس است، فکرش مهندس است، معلّم خصوصیاتش هم معلّم است،

از یکی از مراجع تقلید نقل شد که گفت: «رمز این‌که من مرجع تقلید شدم، دبیر فیزیکم بود. تعلیم و تربیت مال دبیر امور تربیتی نیست.»تمام کارها و لذا آموزش تابستان‌ها تعطیل است، ولی تربیت تعطیل نیست. رفتار معلّم خیلی مهم است.

از تجربیات معلّمی بگویم. قبل از انقلاب ما کاشان برای جوان‌ها کلاس داشتیم. عصرهای جمعه از قم می‌رفتیم کاشان، کلاس را اداره می‌کردیم، برمی‌گشتیم، چهار سال. شاگردهای جلسه‌ی ما رفتند دیدن یک آقایی و برگشتند، گفتند: «آقای قرائتی، آقا اون هست.» خب آقا اون هست، یعنی چه؟ یعنی قرائتی برو گمشو، وقتی شاگرد من، چهار سال مجّانی به معنای واقعی، یعنی یک ریال در این چهار سال پول درش نبود، من چهار سال مجّانی به شما درس دادم، شما رفتید دیدن یک روحانی، می‌گویید آقا اون هست یعنی چه؟ شما چی از او دیدید؟ آخر من خودم هم این آقا را قبول دارم، امّا شما یک ربع ملاقات چی دیدید؟! گفتند: «هیچی، ما رفتیم دیدن آقا و مشغول صحبت شدیم و همین‌طور که آقا با ما صحبت می‌کرد، نگاهش خورد به بیرون. تا نگاهش به بیرون خورد، یک خورده حسّاس شد. بلند شد رفت.» چرا نگاه کرد؟ چرا حسّاس شد؟ چرا رفت؟ بعد از مدّتی برگشت و ادامه‌ی مذاکرات و خداحافظی. در خداحافظی آمدیم دیدیم آقا که به بیرون نگاه کرد، دید آفتابِ کاشان، تابستانِ داغ آفتاب به کفش‌ جوان‌ها می‌تابد، کفششان داغ می‌شود، پایشان می‌سوزد، حسّاس شد، رفت گونی تر کرد، انداخت روی کفش بچّه‌ها که پای بچّه‌ها نسوزد. محسن قرائتی چهار سال رایگان تدریس کردم، آقای آیت الله آقا شیخ یحیی انصاری دارابی از مدرّسین حوزه، ایشان هم یک گونی تر کرد، گونی تر او ایدئولوژی من را برداشت رفت، معلّم یعنی این. شما با اخلاقتان می‌توانید کودتا کنید، این‌قدر تارک‌الصّلاه هست که می‌توانید نمازخوانش کنید، منتها با سخنرانی و تشر نه، با محبّت، با بیان خاص، باید لحن بچّه‌ها را بلد باشید، «بِلِسانِ قَوْمِهِ» (ابراهیم/ 4)، با چه زمانی؟ با چه بیانی؟ با چه تیتری؟ با چه محبّتی؟

3- نقش تربیتی معلم در کنار نقش آموزشی

ما یک استاد داشتیم، آیت الله ستوده، تقریباً هفتاد، هشتاد درصد طلبه‌های قم شاگردش هستند با کم و زیادش. ایشان یک روز سر درس دیر آمد، گفت: «آقایان ببخشید، من خانمم مدّتی مریض بود، الآن هم که می‌خواستم سر درس بیایم، خانمم از دنیا رفت. ماندم چه کنم؟ بالأخره گفتم خانمم که زنده نمی‌شود، بروم درس طلبه‌ها را بدهم برگردم.»، من خیلی تعجّب کردم، استاد ما خانمش می‌میرد، ولی درسش را تعطیل نمی‌کند. خب این اثر چنان روی من گذاشت که وقتی می‌خواستم زمان شاه یخچال بخرم، آن زمان یخچال نه فوت و چهارده فوت و سیزده فوت و این‌ها بود، رفتم در خانه‌ی آیت الله ستوده، استادمان، گفتم: «آقا شما یخچال داری؟» گفت: «شما چه کار به یخچال من داری؟» گفتم که: «من یک چیزی از شما شنیدم که شما خانمت از دنیا رفت، ولی درس را تعطیل نکردی، من نامرد هستم که استاد من زنش مُرد، درس را تعطیل نکرد، من اوّل برای او یخچال نخرم، می‌خواهم اوّل برای شما یخچال بخرم، بعداً برای خودم یخچال بخرم.» گفت: «حالا که این‌طور است، بهت بگویم ما هم تا دو روز پیش یخچال نداشتیم، دو سه روز پیش خداوند یخچال قسمت ما کرد.» یعنی ببینید زنش می‌میرد، در من اثر می‌گذارد، من در یخچال خریدنم اثر دارد. تربیت علم نیست، عمل است، تربیت فن نیست. تربیت انسان کار مهمّی است، آن وقت بچّه‌ای که خوب تربیت می‌شود، می‌شود بازوی عزیز مهدی. می‌توانید شما، به حسب ظاهر سر کلاس هست یک درسی می‌دهید، ولی اگر بدانید که این‎ها کی هستند و کارهایی را می‌شود کرد، یاران حضرت مهدی را شما، معلّم یاران حضرت مهدی هستید، توجّه داشته باشید. این چند جمله برویم سراغ بحث خودمان، بحث اعترافات بود، یک صلوات بفرستید. اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.

4- محاسبه کارهای خود، در پایان هر روز

هر چه اینجا اقرار کنیم، قیامت راحت‎تریم. حدیث داریم کسانی که شب به شب که می‌خوابند، نگاه کنند امروز چه کردند، حرف زشتی زدند، حرف خیری زدند، عمل زشت، عمل خیر. اگر غروب به غروب، شب به شب، کارهایتان را یک بررسی بکنید، از خدا برای خوبی‌ها تشکّر کنید و از خدا برای بدی‌ها عذرخواهی کنید، خدا در روز قیامت از ایشان حساب نمی‌کشد، حدیث داریم، می‌گوید این در دنیا غروب به غروب، خودش از خودش حساب می‌کشید. از خودتان حساب بکشید، تا یک‌مرتبه نگویید اوه! سوختیم و باختیم! چی چی شد! به کجا رسیدیم! چون گاهی وقت‌ها یک گناه مثل یک نخ است، گناه دوّم نخ دوّم، گناه سوّم نخ سوّم، این نخ‌ها دور هم که شد طناب می‌شود، بعد که طناب شد، ما را خفه می‌کند.

بهترین راه دعوت به نماز این است که نعمت‌های خدا را بشماریم. «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى‏» (ضحی/ 6)، پیغمبر یتیم بودی هان، یادت نرود؛ «وَ وَجَدَک‏ ضَالاًّ فَهَدى‏» (ضحی/ 7): منحرف بودی هان، ما تو را نجات دادیم؛ «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى‏» (ضحی/ 8): فقیر بودی، غنی‌ات کردیم؛ «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ»؟ (بلد/ 8): یک جفت چشم به تو ندادیم؟؛ «وَ لِساناً وَ شَفَتَیْن‏»؟ (بلد/ 9): لب به تو ندادیم، گوش به تو ندادیم. نعمت‌های خدا را بشماریم، بگوییم خدا این نعمت‌ها را داده. از راه دعوت، «فَلْیَعْبُدُوا» (قریش/ 3)، عربی‎های که می‌خوانم قرآن است، «فَلْیَعْبُدُوا»: بنده‌ی خدا باشید، می‌گوییم چی؟ می‎‌گوید: «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش/ 4)‏، گرسنه بودی سیرت کردم، امنیت نداشتی امنیت به تو دادم.

ما سؤالی که کردیم نماز را از کجا یاد گرفتید؟ سه تا سؤال جواب دادید: یک خانه، دو مدرسه، سه مسجد. خانه، مدرسه، مسجد. اکثراً گفتند نماز را ما در خانه یاد گرفتیم. در خانه سؤال کردیم از مادر یاد گرفتید، یا از پدر؟ بگویید؟ اکثراً گفتند از مادر. منتها در نماز یاد دادن تعاونی حساب کنید که مشتری بشوند، یعنی نماز را ساده یاد بدهید،

این وظیفه‌ای که شما سر کلاس دارید، کتابی و درسی و نمره‌ای و امتحانی، این‌ها حدّاقل است، حدّاکثر نیست، حدّاقل کارتان این است که در آموزش و پرورش دستور می‌دهند که باید ساعت تدریس چنین باشد، نمی‌دانم امتحان چنین باشد، چنان باشد، ولی ما وظیفه‌مان تغییر افراد است، «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقینُ» (حجر/ 99)، یعنی ما باید این‌قدر کار بکنیم که این عوض بشود. نگو آقا من دو بار گفتم. ده بار گفتم، گوش نداده! آقا یازده بار بگو. یازده بار گوش نداده، قرآن راجع به تکرار و اصرار می‌گوید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ»، بعد می‌گوید: «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» (طه/ 132). «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ» یعنی به بچّه‌هایت نماز را بگو، بعد می‌گوید حوصله کن، ممکن است بچّه دو بار، سه بار، ده بار بگویی گوش ندهد.

5- پایداری بر حرف حق، نه بر حرف مرد

اقرار عیب نیست. گاهی وقت‌ها می‌گویند: «آخر ما اقرار کنیم، می‌گویند از حرفش برگشته»، طوری نیست برگشته. یکی حرف‌های غلطی که در ایران هست این است، می‌گویند: «مرد حرفش یکی است»، نه، این حرف غلطی است، حرف مرد این است که حق باشد، حالا اگر نه مرتبه حرف زدی، نه تا باطل بود، بگو: «آقا، نه بار حرف زدم، نه تا باطل بود، حرف امروز من این است.» من بودم پای درس یک آیت الله عظمای مرجع تقلیدی، پای درسش نشسته بودم، آمد روی منبر نشست، گفت: «آن‌چه دیروز گفتم، دیشب مطالعه کردم، فکرم عوض شد، نظرم برگشت.» یک مرجع تقلیدی می‌گوید نظرم برگشت، طوری نیست. ما از حرفمان برگردیم. «حرف مرد یکی است»، نخیر. «آدم گوش به حرف خانمش نمی‌دهد»، یعنی چه؟! گوش به حرف هر کسی می‌دهیم، خانمت که عنصری مثل خودمان هست خانممان، گوش به حرف بچّه هم باید داد. یک بچّه به آیت الله خامنه‌ای نامه نوشت که شما چرا روز درختکاری، درخت تزئینی می‌کاری؟ شما که درخت می‌کاری، خب درخت میوه بکار. ایشان آمد گفت: «راست می‌گوید، بزرگان دور من متوجّه نشدند، این بچّه متوجّه شد.»

یک جعبه گز خدمت امام آوردند. امام مقداری از این گز را خورد و گفت: «گز خوبی است، بروید این جعبه گز را به فلانی بدهید.» حالا این فلانی چه کسی هست؟ از رفقای مهندس بازرگان بود و در کابینه‌ی ایشان بود، سال‌ها هم دیگر جدا شدند و روزنامه و مجلّه و کار و رفاقتشان، برای خودشان جدا شدند دیگر. آقا گفت: «بروید به او بدهید.» گفتند: «آقا ایشان جزء ما نیست.» گفت: «گز که خطّ سیاسی ندارد، به او بدهید بخورد.» گفتند شاید امام پشیمان بشود، خب ایشان جناحش از ما جداست. گفتند حالا صبر کنیم بلکه امام یادش برود، با ببینیم امام اصرار دارد یا نه. یک چند روزی گذشت، امام فرمود: «جعبه گز را دادید به فلانی؟!» دیدند امام پیگیر است. گفتند: «آقا درش باز شده خوب نیست، ما یک جعبه نو می‌خریم، به او می‌دهیم.» گفت: «نه، این‌که درش باز است خوب است، معلوم می‌شود من خوردم، خوشم آمده، باقی‌اش را به تو دادم. اگر جعبه در بسته باشد، می‌گویند چند تا جعبه آوردند، زیادی بوده در خانه‌ی ما آوردند، ارزشش به این است که بفهمند من خوردم، پسندیم این را برای شما آوردم.» بالأخره دیدند امام اصرار دارد، جعبه گز را بردند و در خانه‌ی ایشان را زدند و گفتند: «آقا، امام این جعبه گز را داده به شما.» گفت: «امام؟! برای من جعبه گز داده؟! تازه‌ای بوده، خبری بوده؟!» گفت: «نه، خوشش آمده گفته بدهید.» می‌گفت: «پشت در این بنده خدا وارفت، همین‌طور پشت در وا رفت.» قرآن می‌گوید یک جوری برخورد کنید که افراد در مقابل اخلاق شما وا بروند، «یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ» (رعد/ 22)، یعنی سیّئات را با حسنه جبران کن، نگوید او با من خداحافظی نکرد، من هم با او خداحافظی نمی‌کنم، او دیدن من نیامد من هم دیدنش نرفتم، عروسی دخترم نیامد من هم دامادی پسرش نمی‌روم. معامله می‌کنند. اگر می‌خواهید اثر بگذارید، معامله‌گر نباشید، با خدا معامله کنید.

6- عذرخواهی استاد از شاگرد و بزرگ‌تر از کوچک‌تر

هیچ اشکالی ندارد که از بچّه‌ها عذرخواهی کنیم، از آدم‌های عادی عذرخواهی کنیم، اعتراف کنیم. آقای ربّانی املشی اوّل انقلاب دادستان بود. امام یک موضعی گرفت راجع به یک مسئله‌ای که یک ترکشش هم به آقای ربّانی املشی خورد، یک خطابی امام به چند نفر کرد که این‌ها چرا توجّه ندارند؟ چرا؟ یک چیزهایی امام فرمود که به چند نفر ترکش خورد، یکی‌اش هم آقای ربّانی املشی بود. ایشان گفت: «امام پی من فرستید، گفت آقا ما چند روز پیش یک موضعی گرفتم، به چند نفر ترکش خورد، یکی‌اش هم شما هستی.» گفتم: «بله آقا، دریافت شد.» گفت: «شما من را ببخشید.» گفتم: «آقا شما هم مرجع من هستی، هم رهبر من هستی، هم معلّم من هستی.» گفت: «نه، رهبر و مرجع و این‌ها را بگذار کنار، من این کلمه را که گفتم به شما توهین شد، من از شما عذرخواهی می‌کنم، معذرت می‌خواهم.» امام خمینی از شاگردش عذرخواهی می‌کند.

یک قصّه برایتان بگویم. امام صادق می‌خواست بگوید ظلم به مردم جریمه دارد. به یکی از اصحابش گفت که: «شما دستت را در اختیار من بگذار»، امام صادق دست ایشان را گرفت و یک کمی با این انگشت شصت مثلاً فشار داد. دستش را برداشت، جا برداشت. گفت: «اگر این مقدار دست کسی را فشار بدهی که جای فشار بماند، همین مقدار هم دیه دارد.» منتها امام صادق می‌خواهد مسئله یاد طرف بدهد، اجازه می‌گیرد، اجازه می‌دهی من …

یک لیوان آب آوردند حضرت بخورد. حالا این فیلم‌ها قبل از ماه رمضان ضبط می‌شود، نگویند شیخ آب خورد. حضرت یک مقداری آب خورد و مقداری ماند و یک پسری این طرف نشسته بود، گفت: «یا رسول الله این باقی آب را به من بده، تبرّک شده بخورم.» تا حضرت رفت لیوان را به این پسر بدهد، چند تا پیرمرد این طرف نشسته بودند، گفتند: «یا رسول الله به ما بده، به ما بده، به ما بده.» گفت: «و الله نوبت این پسر هست، اگر این آقازاده اجازه داد، من به شما می‌دهم، اگر نداد نوبت را باید مراعات کرد.» گفت: «آقازاده شما اجازه می‌دهی که این لیوان آب را که می‌خواستم به شما بدهم، به این پیرمردها بدهم؟» گفت: «نه، حقّ من است.» گفت: «خب نه که نه، بسم الله، بسم الله.»

به هر حال شغلتان مبارک باشد، لغزش‌هایتان را شب به شب بشمارید که قیامت گیر نباشید، خلاف کردید با کمال شهامت و صراحت عذرخواهی کنید. گاهی یک غلطی انجام می‌شود، می‌گویند او بود، او بود، او بود، همه گردن هم می‌اندازند، یک کسی بگوید آقا من بودم، من بودم. اعتراف کنیم به لغزش‌های خودمان تا اصلاح بشویم، دیگران هم اصلاح می‌شوند. من وقتی دیدم امام خمینی از آقای ربّانی املشی، شاگردش عذرخواهی می‌کند، خب در من اثر دارد. برای رشد مردم و رشد اخلاقی و ایمانی و انقلابی این‌ها اعتراف را داشته باشیم. در قرآن آیات زیادی است برای اعتراف در قیامت.

«و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=10507

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

sakura ciptakan kejutan besarsakura detik awal yang menegangkansakura drama hoki di mahjong wayssakura gak perlu kopi scatter hitam bikin meleksakura hadirkan drama scatter di awal spinsakura kayak dapat kabar baikaws disiplin spin rtp akurataws pola magnet scatter rtp liveaws prediksi scatter rtp awsbetaws turnamen pgsoft pragmatic profitasia3307asia3308asia3309asia3310pedagang kaki lima malam hari temukan pola gacor mahjong wins 3penjual bakso keliling temukan pola gacor mahjong wins 3tukang parkir terminal temukan pola scatter hitam mahjong wins 3petani garam pesisir kantongi 86881000 juta lewat mahjong wins 3 scatter hitamsensasi putaran tanpa henti mahjong wins membawa hiburanmahjong ways 2 sajikan jalan kemenangan luar biasaspin biasa bisa menang mudah di mahjong ways 2mahjong wins 3 jadi pilihan pemburu perkalian besarkombinasi maut scatter mahjong hari inisakura awal spin langsung panassakura bawa ketegangan seru mw2sakura bibir senyum hati tenangsakura bikin ketawa sendirisakura bukan scatter biasasakura bukan spin biasa mahjongmahjong wins 3 harapan kuli bangunanyoutube shorts gates olympus strategimahjong punya waktu emasmahjong mode balas dendammahjong lagi buka pintu jackpot besarmahjong butuh kesabaran tingkat dewafitur scatter hitam mahjong wins jepe besarperkalian besar di putaran mahjong winsputaran mahjong ways jadi legenda dengan scatter wildmahjong ways berikan scatter wild rahasia kemenanganmahjong wins hadirkan scatter anti boncosfakta mengejutkan jurnalis muda berhasil raup 430 juta dari strategi cerdas bermain mahjong wins 3perawat rumah sakit raih 370 juta lewat strategi pola unik di mahjong wins 3pegawai bank sukses kantongi 210 juta berkat strategi rapi di mahjong wins 3sopir truk sukses meraih 150 juta dengan kesabaran bermain di mahjong wins 3asia3303asia3304asia3305asia3306aws fitur scatter hitam cuanaws genz mahjongways2 scatteraws kejayaan olympus x500 rtpasia3299asia3300asia3301asia3302petani kopi untung rp140 juta dari mahjong wins sambil nunggu panen tibakisah penjahit pakaian wd rp90 juta dari mahjong setelah tutup usahaasia3295asia3296asia3297asia3298aws rutinitas wild bandito harianaws satpam scatter hitam mahjongaws scatter merah mahjong terungkapaws scatter merah turbo 7x5aws scatter merah vip qristeknik buy spin bongkar jackpotmahjong ways 2 free spin motorrtp live mahjong ways konsistenpemain freelance pola sweet bonanzamahasiswa akhir cuan mahjong wins 3tips scatter hitam mahjong ways abc1131aws rahasia fitri naga emasaws reza wild berjejer scatter hitamaws ritme mahjong wins3 scatter maxwinaws rtp live mahjong 19jutaaws rtp pgsoft scatter merah danapola scatter hitam mahjong waysbocoran sicbo dealer abc1131gates olympus x5000 viralasia3287asia3288asia3289asia3290asia3291asia3292asia3293asia3294pedagang asongan di terminal raup rp65 juta dari mahjong waysmahasiswa kostan raup rp360 juta dalam seharisakura momen pemain mahjong scattersakura ngamuk scatter di mahjongsakura perkalian mahjong scatter pemainsakura pesta kemenangan scatter mahjongsakura rasakan sensasi beruntun scattersakura scatter cuan melimpah gilasakura setiap hari scatter mahjong wayssakura turun scatter mahjong cuan besarasia3283asia3284asia3285asia3286gelombang perkalian tinggi menghentak hati pemain saat scatter hitam turun berkat mahjong wins 3mahjong wins 3 scatter hitam memicu ledakan kemenangan yang membuat layar berguncangsetiap reel mahjong ways 2 terpikat scatter wild naga emas yang menjanjikan perkalian tinggiscatter wild emas turun aura cuan menguasai setiap putaran mahjong ways 2saat dunia mahjong wins 3 dikuasai oleh scatter hitam yang menggila anda bisa menang dengan mudahpemain terhipnotis oleh kekuatan scatter hitam yang tak pernah kehabisan keberuntunganketika reel menyala mahjong ways jadi arena panas dengan hujan kemenangan dari scatter wildreel mahjong ways membara scatter wild emas jadi pusat ledakan profit setiap saattak ada yang bisa menandingi getaran scatter hitam saat menembus jalur kemenangankekuatan absolut scatter hitam yang menyapu semua simbol di mahjong wins 3kekuatan scatter hitam mengguncang dunia mahjong wins 3 dengan perkalian dahsyatinilah momen legendaris scatter hitam mahjong wins 3 tampilkan kekuatan tanpa tandingaura keemasan mahjong ways 2 membawa energi positif menuju jepe paus sensasionalkekuatan scatter mahjong ways 2 mengubah setiap kemenangan jadi lipat gandaketika scatter hitam beraksi semua simbol takluk pada keberuntungan anda disinisetiap scatter hitam menjadi kunci menuju dunia bonus mahjong wins 3 tak terbatasmahjong ways 2 jadi panggung jepe saat scatter wild ganda menggetarkan setiap putarangelombang mahjong ways 2 scatter wild ganda mengantarkan pemain ke dunia cuan yang mendidihsensasi tak terduga saat scatter hitam ganda menyala dan menggandakan setiap peluang pecahangetaran dahsyat di setiap reel saat scatter hitam turun menggelegar setiap putaranbakso keliling jackpot ratusan juta abc1131rtp tinggi pola scatter hitam mahjongabc1131 cek rtp macau mahjong bonanzalagi nyuci piring denger suara naga jackpot mahjong ways 2hansip pensiun dini bukan karena mahjong ways 2 tapi wins 3niatnya nostalgia mahjong ways 2 malah saldo nambah di wins 3pilih indomie susah apalagi cuan mahjong ways 2 vs wins 3bokap setia pola naga mahjong ways 2 anaknya beli tanahgetaran maxwin mahjong wins 3 lebih dahsyat dari gempadulu hp kentang sekarang iphone baru berkat mahjong wins 3s rezeki anak senja spin santai di mahjongs santai aja tinggal klik rejekis scatter hitam nongol lagis scatter lebih cepat dari flash sales seru parah scatter hitam siap bikin dompets spin panas kayak debat capress trending mahjong ways 2s waktu pas scatter wild muncul bersamaanajang pembuktian scatter emasaura scatter terpesona jepe instanledakan sensasi mahjong cuanmagnet scatter perkalian tinggimomen terjadi scatter mahjongpeluang emas aktif sensasionalputaran panas mahjong scatterscatter atmosfer mahjong winspenjual bakso scatter hitam mahjong winsteknisi laptop scatter merah mahjong wayspola 30 20 10 mahjong waysslot depo 10kslot thailandasiaklubmacauklubgaruda76pondok88asiawin189heylink macauklubheylink asiaklubheylink hksbetheylink kapten76heylink mpoxoheylink garuda76heylink pondok88heylink leo1131viral asiaklubviral macauklubviral garuda76viral pondok88linklist garuda76linklist pondok88rawit303mpoxlASLI777Asli777pardenafis.irPekabuanaMpogalaxyMPOGALAXYsitus gacor server luar negeripsychopsyslot gacor hari inibathroomremodelingideadjakarta-miningclubdsiledslot gacor qrisscatter hitamabc1131Link Platfrom Situs Slot Online Gacor Gampang Menang