گناه شناسی، عوامل بازدارنده گناه – 2
موضوع بحث: گناه شناسی، عوامل بازدارنده گناه – 2، رمضان 62
تاریخ پخش: 19/04/62
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
1- عوامل بازدارنده گناه
بحثمان گناه بود. بحثهای زیادی در زمینه گناه داشتیم. بحث اهمیت گناه و بحث تظاهر به گناه و کوچک شمردن گناه و گناهان کلیدی و گناهان نامرئی و جبران گناه و گناهان کبیره و گناهان افراد باشخصیت و زمینههای روانی گناه، زمینههای اقتصادی گناه، زمینههای سیاسی گناه، زمینههای گناه و همین طور هر روز یک بحثی را دنبال کردیم و الان بحثمان این است که عوامل بازدارنده از گناه چیست؟
2- توجه به حضور خداوند
عامل دوم را داریم بحث میکنیم. عامل اول فکر در عواقب گناه، عامل دوم توجه به حضور خدا و ثبت اعمال، که بحث امروز ما همین جمله است. این خط سیر بحثمان بوده. بحث بیست و پنجم از مباحث گناه شناسی، موضوع عوامل بازدارنده گناه که یک موضوعش فکر در عواقب گناه که دو جلسه درباره آن صحبت کردیم. یک جلسه هم الان درباره این که توجه داشته باشد انسان، به این که خدا حاضر است. این خیلی مسأله مهمی است و البته این حرف هم که میخواهم بزنم از دهان من هم بزرگتر است این حرفی است که باید امام بزند. باید اولیای خدا این حرف را بزنند ولی حالا فرض کنید یک ضبط صوتی هستم که نقل میکنم. چون مسأله خیلی بالاست، عالیترین درجه عرفان است، عالی ترین درجه یقین و ایمان است که انسان در هر حال خدا را حاضر بداند و دنیا را محضر خدا بداند و این حرف را کسی بزند که از خدا غافل است این شرمندگی است. حالا امیدوارم بحث را که گوش میدهید وقتی دعا میکنید به خودتان به همه دعا کنید، عمومی دعا کنید که شامل ما هم بشود.
مسأله ایمان به حضور خدا! در قرآن زیاد آیه داریم که خدا شما را میبیند. خدا میشنود. علامه طباطبایی وقتی در نجف تحصیل میکرد میخواهد بیاید ایران خدمت استادش میرسد میگوید: یک نصیحت به من بکن، میخواهم بروم ایران، نصیحتی که یادگاری باشد! ایشان میفرماید: بهترین نصیحتها کلام خداست و قرآن میفرماید که: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى»(علق/14) بشر نمیداند که خدا «یری» او را میبیند. این آیه قرآن است که استاد علامه طباطبایی به عنوان آخرین کادو و سوغاتی و نصیحت و سفارش آخربه علامه میکند. آیا نمیداند بشر که خدا او را میبیند؟ خدا میبیند، «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»(غافر/19) خدا میداند خیانتهای چشمها را، و آنچه صدور مخفی میکند. صدر یعنی سینه، یعنی آنچه در دلها میگذرد. میداند خیانت چشمها را، یعنی یک کسی که به یک کسی نگاه میکند ظاهرش این است که نگاه میکند اما در این نگاه چه میخواهد بگوید؟ نگاه عاشقانه است. نگاه عارفانه است. نگاه طبیعی است. نگاه شهوتی است. نگاه تهدیدی است. نگاه میکند بترساندش، نگاه آزمایشی است، نگاه میکند ببیند فلانی چطور آدمی است. یک نگاه است اما پشت این نگاهها، هدفها چیست؟ گاهی یک کسی کسی را نگاه میکند، بفهمدکیست؟ چه کاره است؟ نگاه آزمایشی داریم. نگاه علمی داریم گاهی آدم به یک چیزی نگاه میکند یاد بگیرد. گاهی نگاه میکند کیف کند، گاهی نگاه میکند امتحان کند، گاهی نگاه میکند بترساند. گاهی بی هدف نگاه میکند، اصلاً هیچ هدفی ندارد، همین طور نگاه میکند.
قرآن میفرماید: خیانتهای چشمها را هم میدانم، یعنی این که انگیزه این دوربین تلویزیون میدانی چیست؟ این دوربین تلویزیون لب من را که به هم میخورد فیلمبرداری میکند. یعنی الان فیلمبرداری میکند که لب من به هم میخورد یا این گچ به تخته کشیده میشود اما آیا این لب من که به هم میخورد، این گچی که به تخته کشیده میشود هدفم این است که از تلویزیون پول بگیرم؟ هدفم این است که خودم را کاندیدا بکنم؟ هدفم این است که خودم را مطرح کنم؟ هدفم این است که اسلام را مطرح کنم؟ آن وقت اسلام را مطرح کنم اگر کسی دیگر بیاید جای من اسلام را مطرح کند خوشحالم یا این که اسلامی میخواهم که خودم هم گویندهاش باشم؟ هزارها نیت خبیث و دهها نیت پاک ممکن است باشد که این را دیگر دوربین علم و صنعت مادی نمیتواند فیلمبرداری کند این دوربین خداست که از دل من فیلمبرداری میکند. «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ» خیانتهای چشم و آنچه که مخفی کند، آنچه سینهها مخفی میکند وآنچه زیر پرده نگاه شماست خدا میداند. «إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً»(نساء/1) قرآن میخوانم. «إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً» به درستی که خداوند مراقب شماست. راستی اگر این ایمان مطرح بشود، دیگر لازم نیست آدم در اداره بگوید: چراکم کاری میکنی؟ مأمور اداره وقتی پشت میز مینشیند میداند خدا رقیب اوست. راستی دیگر لازم نیست که آدم بگوید که جاسوس بگذارد، چون یک ناظر قوی همیشه با ماست. رقیب است و عجب رقیبی! «وَ کانَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطاً»(نساء/108) خداوند بر شما احاطه دارد. «أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فی أَنْفُسِکُمْ»(بقره/235) آیهها خیلی روشن است. خدا آنچه در روح شماست میداند. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ»(مائده/99)
3- توجه آگاهی و علم خداوند
«و الله» یعنی خداوند «یَعْلَمُ» میداند «ما تبُدُون» آنچه را که اظهار میکنید «وَ ما تَکْتُمُونَ» و آنچه را که کتمان میکنید. هر چه میخواهی کتمان کن. خدا میداند و جالب این است که خدا میگوید «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ»(بقره/72) بالاخره نمیشود کسی خودش را انقلابی جا کند ولی ضد انقلاب باشد. بنی صدر باشد یا قطب زاده باشد یا دیگری. «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ» یعنی خدا اخراج میکند «ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ». اگر انسان ایمان به این داشته باشد دلیلی ندارد که منافق باشد چون خدا وعده داده دلیل ندارد دو سه رقم بازی کند خدا وعده داده هر چه در دل هست بیرون میآورد، دیر یا زود مشتت را بازمی کند. من اگر بناست فردا رسوا بشوم از حالا رسوا میشوم. دلیل ندارد، صاف بگو، راستش را بگو. «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»(ق/18) «ما یلفظ» یعنی تلفظ نمیکند «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ» تلفظ نمیکند هیچ کلامی، هیچ کلامی تکان نمیخورد لب از لب «إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ» مگر این که نزد او، هر چه بگویی دو فرشته ضبط میکنند. خوب میشود کسی اینها را باورش بیاید؟ دنیا محضر خدا باشد. خودش در حضور خدا باشد، ایمان به علم خدا داشته باشد! چرا در قرآن این همه گفته «إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ» یعلم علیم این همه که میگویند خدا علیم است عالم است یعلم در زیارت ماه رجب برایتان بخوانم «یَا مَنْ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ»(المصباحکفعمی، ص254) ای خدایی که میدانی در دل آنهایی که ساکتند. خیلیها ساکتند اما در دلشان چیزهایی میگذرد «یَا مَنْ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ» ای خدایی که میدانی صامت، یعنی ضمیر یعنی درون. ای خدایی که درون افراد ساکت را میدانی. «یَا سَامِعَ کُلِّ نَجْوَى»(کافى، ج2، ص560) ای کسی که هر نجوا و تنگ گوشی در عالم بشود میشنوی. «اتَّقُوا مَعَاصِیَ اللَّهِ فِی الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ»(نهجالبلاغه، حکمت 324) تقوا داشته باشید و از گناه دوری کنید. شاهد خودش حاکم است. آخر بعضیها میگویند حاکم شرع با شاهد فرق میکند حاکم شرع کسی است و شاهد کس دیگر. اگر جایی حاکم شرع خودش حاکم باشد این دیگر آدم راه پس و پیش ندارد. اگر شاهد کس دیگر باشد میشود آدم بگوید آقای حاکم شرع این شاهدان دروغ میگویند اما اگر حاکم شرع گفت خودم هم دیدم دیگر آدم هیچی، «فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ»، همانی که شاهد است همان هم حاکم است وقتی که همانی که شاهد است همان هم حاکم است دیگر آدم از چه کسی چیزی را مخفی میکند؟ «لَا تَهْتِکُوا أَسْتَارَکُمْ عِنْدَ مَنْ یَعْلَمُ أَسْرَارَکُمْ»(نهجالبلاغه، خطبه 203)، پردهها را پاره نکنید کسی که سر شما را میداند پردهها را نزد او پاره نکنید. خوب 49 مرتبه در قرآن میخوانیم سمیع. 51 مرتبه در قرآن میخوانیم بصیر. 100 مرتبه سمیع و بصیر در قرآن هست. خوب، یکی از عوامل بازدارنده گناه ایمان به علم خداست. این که در خداشناسی بحثهایی میکنند درباره صفات خدا، و یکی از صفات خدا را علم خدا مطرح میکنند به خاطر همین است که ایمان به علم خدا این نقش را دارد. رد شویم. در اینجا داستانهایی هست که گاهی صحنههای گناهی میخواسته پیش بیاید همین مقدار که خدا حاضر است و حتی اگر یک بچهای گاهی انسان را ببیند، آدم بفهمد که بچه میفهمد یک گناهانی را میکند که میخواهد بابا و ننهاش هم نفهمد، یک گناهانی میکند که میخواهد همسرش هم نفهمد، میخواهد بچهاش هم نفهمد آن وقت این ضعف ایمان است که آدم گناه را انجام بدهد و برای حضور خدا ارزشی قائل نباشد.
خدایا تو را به مقام محمد و آل محمد ایمان به حضور خودت را در ما زنده کن. هر چه انسان بیشتر یاد خدا بکند از گناه دورتر میماند، چون انسان که ازخدا غافل شد غفلت مایه همه بدبختیهاست. غفلت از استعداد باعث شد که ما توسری خور ابر قدرتها بشویم. یعنی غافل بودیم که میتوانیم. الان کشورهای مستضعف، این کشورهای عربی مسلمان که توسری میخورند وخودشان را فروختند به خاطر این است که غافل شدند از استعدادشان. غفلت از این که ایمان چه نقشی دارد. علت این که آمریکا و محاسباتش، شوروی و محاسباتش لق شد به خاطر این که غافل بودند از نقش مکتب. هم ما غافلیم ازنقش مکتب، ما غافل بودیم از نقش مکتب هم حالا که ما توجه به مذهب و خط ولایت فقیه آوردیم. حالا که ما از غفلت بیرون آمدیم آنها غافل بودند که مکتب چه میتواند بکند و لذا هی برنامه ریزی کردند، برنامه ریزیشان، محاسبتشان به هم خورد. آنها غافل بودند از نقش مکتب و لذا محاسباتشان به هم خورد ما هم غافل بودیم از مکتب و لذا بله قربان گو بودیم. ما از غفلت آمدیم بیرون آنها گرفتار غفلتند. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً»(طه/124) کسی که خدا را از فکرش، از روحش، کسی که از خدا اعراض کرد زندگیش تلخ میشود. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28) آدم گاهی دلهره دارد چه میشود آیندهام چه میشود. فردا چه میشود، بمیرم چه میشود. بچه هایم چه میشود. همهاش انسان میگوید: چه میشود اما کسی که ایمان به خدا دارد دلش آرام است. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»
4- یاد و ذکر خداوند از عوامل بازدارنده گناه است
قرآن میفرماید: «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری»(طه/14) نماز بخوان برای این که نماز یاد ما را در تو زنده میکند. آن وقت وقتی نماز یاد خدا را در مازنده کرد «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»(عنکبوت/45) چه کنیم که گناه نکنیم؟ نماز بخوانید. چون بحثمان بحث گناه است. عوامل بازدارنده از گناه چیست؟ قرآن میگوید: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» نماز با توجه انسان را از فساد باز میدارد. برای این که انسان روزی چند مرتبه میگوید «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» (فاتحه/5) فقط باید بندگی خدا باشد نه بنده شرق نه بنده غرب، نه بنده زور، نه بنده تزویر. فقط از خدا باید کمک بگیریم. نه کمک از شرق نه کمک از غرب. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/6) خدا باید ما را هدایت کند. «مالِکِ یَوْمِ الدِّین» (فاتحه/4) ما در برابر تو جواب باید پس بدهیم. مالک قیامت تو هستی. حاکم و شاهد ما تو هستی. اگر کسی نماز بخواند الله اکبر او بزرگ است. خدا بزرگ است. بزرگتر از. . . . . ، بزرگتر ازفکرها، بزرگتر از گفتنیها، بزرگتر از نوشتنیها، بزرگتر از آنچه وصف بشود، اگر این نماز با توجه خوانده بشود قرآن وعده داده «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» نماز انسان را از فحشاء و منکر باز میدارد. این که نمازهای ما نماز نیست به خاطر این که نمازهای ما مثل تخمه پوک است. تخمه پوک سبز نمیشود. مغز ندارد. نمازی که توجه ندارد تخمهای است که پوک است سبز نمیشود. «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ»(نهجالبلاغه، خطبه 193) امیرالمؤمنین میفرماید: کسی که خدا پهلویش بزرگ شد، دیگران و چیزهای دیگر پهلویش کوچک است. کسی که خدا پهلویش بزرگ شد چیز دیگر کوچک است. آقا صدتومان گیرمان آمد. الله اکبر خدا بزرگتر از این صد تومان هاست. آقا نمیدانی چه کیفی بود. خدا بزرگتر ازاین دنیاست و کیفهای دنیا. دنیا و همه کیفهایش و همه سرمایه هایش«مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ»(نساء/77) چیزی نیست. الله اکبر او بزرگتر است. یک کتکش زدم جگرم حال آمد. «الله اکبر» رضای خدا بهتر از این است که تو راضی بشوی و جگر تو حال بیاید. اگرانسان این معنای «الله اکبر» را در خودش زنده کند و خدا باید این الله اکبر را در ما زنده کند نه این کلاسها میتواند نقشی داشته باشد بی نقش نیست، آن که بیشتر نقش دارد این است که لطف خدا باشد. یکی از زنهای بهایی مسلمان شده بود بردندش خدمت یکی از مراجع. پرسید چه چیزی باعث شد که تو مسلمان شدی؟ آیا کتاب خواندی؟ کسی باتو بحث کرد؟ دلیل این که مسلمان شدی چه بود؟
این زنی که بهایی بود و مسلمان شده بود گفت یک لحظه لطف خدا. تا گفت یک لحظه لطف خدا آن مرجع پیرمرد بزرگوار آنقدر گریه کرد آنقدر گریه کرد که نمیتوانست خودش را نگه دارد دستمال را درآورد و زار زار گریه کرد. یک لحظه خدا باشد، که انسان دنیا پهلویش هیچی باشد. آن روحیهای که خداوند به رزمندگان ما داده میگویند: خدا بزرگتر است و آدم هم هست که اگر درختش خشک بشود پای درخت مینشیند گریه میکند. کشاورزی که برای خشک شدن درختش گریه میکند او خدا پهلویش بزرگ نیست درخت پهلویش بزرگ است اگر یک ارتشی یکی از قپههای سر دوشش پایین و بالا شد، هشتش هفت شد، یا هفتش هشت شد، یک خورده قپه و درجهاش بالا و پایین شد، بازاری اگر صد تومان کم و زیاد شد، کاندیدا شده، رأی کم آورده رفت خواستگاری دختر بهش ندادند، ماشین نو خریده بود تصادف کرد، ماشینش لوله شد، کسانی که پاگرفتن این و آن از یک درخت و ماشین و صد تومان پول و یک قپه این طور پایین و بالا میروند، اینها واقعش این است که باید معتقد بشوند. یعنی خدا پهلویشان بزرگ نیست. «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری» اگر نماز خدا را در نظر ما بزرگ کند آن وقت «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ» خدا پهلوی آدم بزرگ بشود چیزهای دیگر پهلوی آدم کوچک است.
چرا هر چه حادثه تلخ است میروند پهلوی امام و امام مثل کوه ایستاده؟ چرا مرحوم طالقانی (ره) میفرمود هر وقت من اعصابم خورد میشود در بن بست قرار میگیرم میروم خدمت امام آنجا یک خورده حال میآیم برمیگردم. چطور72 تن وقتی شهید میشوند همه مسؤولین مملکتی فکر میکنند که اگر امام متوجه بشود چه میشود. آن وقت در خانه امام میروند رادیو را برمیدارند امام سرش را کج میکند میگوید چیست؟ رادیو را میخواهید بردارید؟ من ساعت 6 شنیدم. بعد میبینند نه. یک ذره امام تکان نمیخورد. چگونه است که آخر مسأله هفتاد و دو تن را هر کس شنید دوست و دشمن سوختند البته دشمنان. . . نه دشمنان گول خورده، بی تفاوتهایی که بنی صدر بودند والا آن مهرههای اصلیشان که خودشان طراح قصه بودند. این چه مسألهای است که هر حادثهای یعنی اگر تمام دنیا زیر و رو شود امام یک ذره تکان نمیخورد؟ یعنی بیشترین مشکلات کره زمین متوجه امام زمان(ع) است و آرامترین دلهای کره زمین قلب مبارک حضرت مهدی است. چی توازن را حفظ میکند؟ شما الان اگر بفهمی کجا زلزله شده، کجا سوخته، به کی زدند، چه کسی را خوردند، آبروی چه کسی را ریختند شما اگر از ده تا ظلم با خبر بشوی دیگر خوابت نمیبرد. امام زمان(ع) از تمام جنایتهای کره زمین با اطلاع است. از امام زمان(ع) که در سطح عالم هست بگذریم در جمهوری اسلامی خودمان در یک منطقه کوچک بیشترین مشکلات را شخص امام معتقد است و اعصاب کسی که از همه در این مملکت قویتر است اعصاب امام است. چه مسألهای است که هر چه مشکلات بیشتر میشود اعصاب قوی است چی است قصه که از پا در نمیآید؟ روایتی داریم که پیغمبر فرمود هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد. هیچ رسولی به اندازه رسول اسلام اینقدر زجر نکشید و چطور اینقدر دلش آرام است؟ چرا ما صد تومان گول میخوریم؟ و چرا او هر چی. . امیر المؤمنین کیست؟ اگر به من دو هزار تومان دادند امضاء میکنم، بیست هزار تومان دادند امضاء میکنم صد هزار تومان بدهند یک دروغ میگویم اما امیرالمؤمنین میفرماید والله اگر هستی را بدهند به علی که پوست جو از دهان مورچه بگیرم نمیگیرم. او چه کسی است؟ آن اهرم چیست؟ که همه مفاسد هستی را میداند. حضرت مهدی دلش آرام است. همه مشکلات جمهوری اسلامی را تقریباً امام میداند و اعصابش از همه اعصابها قویتر است. و هستی را میدهند به امیرالمؤمنین علی(ع) که پوست جو از دهان مورچه بگیرد، میگوید: این مقدار ظلم هم راضی نیستم. دنبال این کیمیا برویم. کیمیایی که در آزمایشگاههای مادی قابل تجزیه و تحلیل نیست. این چیست؟ «یاد خدا» به همین خاطراست که میگویند دعا بخوانید.
این دعای جوشن چه دعایی است. خیلی دعای مهمی است. هزار کمال برای خدا. هزار وصف برای خدا. «یَا مَنْ لَا مَفَرَّ إِلَّا إِلَیْه یَا مَنْ لَا مَفْزَعَ إِلَّا إِلَیْه»(المصباح کفعمی، ص252) ای خدایی که هر جا فرار کنیم باز هم باید بیاییم سراغ خودت. خوب وقتی انسان این طور دارد با خدا مناجات میکند خدایا هر جا فرار کنم زمین توست خوب دیگر کجا فرار کنم. «یَا مَنْ لَا مَفْزَعَ إِلَّا إِلَیْه» «یَا مَنْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِه»(المصباح کفعمی، ص252) «یَا غَالِبُ غَیْرَ مَغْلُوبٍ»(جمالالأسبوع، ص278) ای کسی که پیروز میشوی و محال است شکست بخوری.
به هر حال توجه به خدا، یاد خدا، ذکر خدا، همین الله اکبرها این که گفتند ذکر خدا را بگویید برای همین جهت است. هرچه بیشتر ما خدا را در زندگیمان مطرح کنیم، هر چه بیشتر خدا را به خودمان تلقین کنیم، هر چه بیشتر روح خودمان را با یاد خدا خیس بدهیم، در حوادث محکمتریم. و لذا خودکشی در ایران از کشورهای غربی کمتر است. هر کشوری مذهبیتر است هر کشوری ایمان بیشتر درش مطرح است ضعف اعصاب و خودکشی هم در آن کمتر است.
5- جهان و زندگی از دیدگاه آدم مادی
اصولاً یک آدم مارکسیست دنیا را چه میداند. میدانید دنیا پهلوی مارکسیست چیست؟ برایتان بکشم عکسش را. جهان بینی مارکسیست. خوب آقایان مارکسیستها جهان بینیشان این است، یعنی دیدی که از هستی دارند تلقی و برداشتشان این است میگویند این هستی یک چیزی است اولش افتاده ما خبر نداریم، آخرش هم افتاده ما خبر نداریم. هستی کتابی است صفحات اول و آخرش افتاده. یعنی چه؟ یعنی میگویند این عالم هستی قبلاً هدف نداشته، این هستی طرح نداشته، چون خدایی نیست که این هستی را به وجود آورده، چون آنها که معتقد به خدا نیستند. میگوییم خوب این هستی از کجاست؟ میگوید هیچ طرح قبلی نبوده، همین طوری درست شده طراح هم نبوده، همین طوری درست شده. هدف هم نبوده نه طرح بوده نه طراح بعد ما همین طور کم کم یک چیزهایی درست شدیم. خوب بعد بعد هم که میمیریم هیچی نه حساب است و نه کتاب است و نه مسؤولیت است و نه هیچی. قبلش هیچی بودیم بعد از مردن هم هیچی میشویم. زندگی میان دو هیچ. هدف چیست؟
اصول دین سه تاست خوراک پوشاک مسکن.
تلاش دنیا برای چیست؟ تلاش دنیا برای زندگی و رفاه خوب شما دم از کارگر میزنی میخواهی چه کنی؟ میخواهی خوراک و پوشاک و بیمه و مسکن و کارگر را برسانی. خوب کارگر بعد از این که زندگیش تأمین شد بعد. بعدش هیچی. خوب اگربناست بعدش هیچی از الان هیچی یعنی همه کارگرها را جمع کنید همه را بسوزانید. مثل سینما رکس. اگر بناست بعدش هیچی از حالا هیچی. این مثل این میماند که آدم میخواهد یک سالن را منفجر کند تلفن کند الو آقا لطفاً این کولرها را نصب کنید برق بکشید پردهها را بزنید فرش کنید صندلیها را تمیز کنید یا الله بلندگوها را همه را بگذارید خوب بعدش چی؟ میخواهم منفجر کنم. خوب اگر میخواهی منفجر کنی من برای چی اینقدر زحمت بکشم؟ راستی اگر بناست بعد از زندگی بشویم هیچی! یک سؤال میکنم ما چه دلیلی دارد الان باشیم از یک مارکسیست بپرسم بگو اصلاً به چه دلیل باشم. به خاطر این که شما میگویی عمری جان بکنم بعدش بشوم هیچی، همین الآن دستم را میگذارم به سیم برق. من که بعد از شصت سال جان کندن میخواهم بشوم هیچی از حالا میشوم هیچی. تو اگرمی خواهی با بنزین مرا بسوزانی چرا میبری طبقه هفتم از همین جا آتشم بزن. این قدر بالا رفتن از پلهها برای چیست؟ آنها زندگی برایشان نمیدانم چطور معنا دارد. آقا خدمت به خلق. خلق مگر اینها نیستند؟ خوب الان شما خلقید. بسم الله بنده بیایم فدای خلق بشوم. خوب شما چه کسی هستید؟ شما موجوداتی هستید تصادفی یعنی خدا نیست. هدف نیست. نقشه نیست. نه طرح است نه طراح نه مسؤولیت نه وظیفه هیچی همین طوری، همین طوری درست شد. پس شما یک چیزی همین طوری. من هم یکی چیزی هستم همین طوری.
وقتی من و شما صاحب نداریم، حساب هم نداریم. الان در این خانهای هم که زندگی میکنیم خانه هم خانه صاحب حسابی ندارد پس دو تا آدم بیصاحب و بیحساب در یک خانه بیصاحب و بیحساب تصادفاً به هم خوردهایم. آقا من مسئولم. نخیر من چرا فدای تو شوم تو فدای من شو. دلیل ندارد که من فدای خلق بشوم. خلق باید فدای. . . . برای این که تو هیچی بودی هیچی میشوی بنده هم هیچی بودم هیچی میشوم، هدف و برنامه قبلی هم در کار نبوده. دو تا موجودی که قبلش هیچی بعدش هیچی، بی نقشه، بی هدف، بی طرح، بی طراح، یک مرتبه به هم خوردیم. حالا من فدای تو بشوم چه خبر است؟ تو فدای من شو. اصلاً چرا باشم من میخواهم همین الان سیم را پاره کنم دستم را بگذارم روی سیم. من که بعد از یک عمر میشوم هیچی از همین الان خودم را هیچی کنم. یک پنجاه سال غصه به نفع من است. تمام اصلاً فکر مارکسیستی من نتوانستم بفهمم که اگر راستی خدا را از هستی برداریم بهترین راهها این است که همان آن، آدم خودش را بکشد. به خاطر این که میخواهم بعد پنجاه سال جان کندن بشوم هیچی خوب از حالا میشوم هیچی. من نمیفهمم خدا را از هستی برداریم چه میماند. به چی آدم دلش خوش است. خوراک، خوب گاو که بیشتر میخورد. پوشاک تازه انسانهای پولدار پوست گرگ را برمیدارند یک خورده یقه پشت گردنشان یا پوست پلنگ یا پوست شغال یا پوست چی، یعنی ما خیلی متمدن که شدیم از سی وجب از چند متر پوستی که روی شغال است یک وجبش گیر پشت یقه ما میآید. وقتی خیلی پولدار شدیم. آن وقت پوست شغال دیگر اتو و پرو و دوخت نمیخواهد. ازدواجش هم مهریه و دفتر ازدواج اصولاً زندگی را ایمان را اگر از آن برداریم چی میماند. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً»(طه/124) خدا را از هستی برداری زندگی تلخ میشود. زود آدم زمین میخورد. پشتوانه ندارد. شما اگرنفت را از پشت اسکناس یا طلا یا خزانه را از پشت اسکناس برداری اسکناس میشود چی؟ کاغذ. اسکناس، اسکناس است به خاطر پشتوانه. اصولاً ایمان تنها نیرویی است که انسان را از درون اصلاح میکند. یاد خدا انسان را از درون اصلاح میکند. این قوانین حقوقدانان اول که دروغ میگویند ما یک ریال یک فلز ارزش ندارد یعنی اگر حقوقدانان بین الملل بیایند از خیابانهای تهران بروند این شهر 6 و 7 میلیونی من فکر نمیکنم یک بچه 8 ساله ایرانی به یکی از اینها یک سلام بکند. بالاتر بگویم تمام ایرانیها آنقدر تف میاندازند که اینها در تف ایرانیها غرق شوند. اصلاً ما ارزشی برای این حقوقدانان قائل نیستیم. که اصلاً دیدند دزفول را، دیدند فلسطین را، دیدند ایران را، دیدند صدام را، دیدند توحش را هیچ کاری نکردند.
پست ترین موجودات پهلوی ما حقوقدانان بین المللی هستند. حالا بر فرض اینها عوض شدند و یک مشت حقوقدان خوب روی کار آمدند. حقوقدانان بین الملل فقط میتوانند یک قوانین. . . . درست کنند. درون ما را میخواهند چه کنند. اگر یک چاه خشک است هی با سطل آب بهش ریختند این که آبدار نمیشود. چاه باید از خودش آب داشته باشد. زیبایی باید از خود انسان باشد وگرنه بزک کردن با یک مشت آب از بین میرود. مردم ایمان به خدا که اصل کاری است و موتور درونی است و آب درون چاه است، آن ایمان را کنار گذاشتند آن وقت میخواهند با قوانین که طبق ماده فلان از قانون فلان و تبصره فلان از فلان و فلان میخواهند با بخشنامه آدم درست کنند. آدم با بخشنامه درست نمیشود.
قویترین عاملی که انسان را درست میکند مسأله ایمان است. من باید ایمان داشته باشم که آبی که در جوی میرود مال مسلمانان است نباید بدزدم، نباید تف بیندازم، نباید خاکروبه بریزم، نبایدلباس آلوده و حتی غیر آلوده بشویم. من باید بدانم آب جوی مال مسلمانهاست. یک کسی آمد خدمت امام گفت آقا یک چاه آبی است من هم نیاز دارم به آب اجازه میدهی بروم در چاه غسل کنم؟ امام فرمود «لَا تُفْسِدْ عَلَى الْقَوْمِ مَاءَهُمْ»(کافى، ج3، ص65) آب مردم را خراب نکن. باید ایمان داشته باشم که اگر من بروم در این چاه غسل کنم آب آلوده میشود، خدا راضی نیست اگر ایمان بود درست است والا اگر شما ایمان را برداشتی از طریق سپاه بهداشت. خوب تا او رویش را آن طرف کند گناه میکنی. اگر پولی که خرج جاسوس میکند بیاید خرج ایمان کند، ببینید خدا رقیب ماست لازم نیست از طرف کسی بازرس بیاید. ما پولی که میدهیم به بازرسان که بروند در ادارهها ببینند کدام مأمور اداره کم کار میکند، یا خوب کار میکند پولی که خرج بازجویی ادارهها میکنیم پول را خرج ایدئولوژی و ایمان ادارهها بکنیم قصه حل میشود. دنیا راه را گم کرده دنیا تحیر دارد. دنیا بیمار است دنیا مریض است. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً»
یکی از راههایی که انسان را از گناه بازمی دارد مسأله ایمان به حضورخداست. «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى»(علق/14) نمیبینی خدا میبیند «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ»(غافر/19) نگاهت را میداند هدف از نگاهت را هم میداند. «إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً»(نساء/1) خداوند رقیب شما هست.
آخرین شب جمعه ماه رمضان بحث را گوش میدهید، فرصتهای آخر است. فردا روز قدس است. کشورهای اسلامی نفت دارند آدم هم دارند کمبودشان کمبود رهبر است. کمبود ایمان است. اگر یک رهبری میداشتند مثل رهبر عزیز ما که فرموده: اگر هر مسلمانی یک سطل آب سر اسراییل بریزد اسراییل غرق میشود، اگر رهبرشان مثل رهبر ما فکرش این بود که روز قدس که روز قدس نیست روز اسلام است. و از افتخارات جمهوری اسلامی این است که هفته وحدت درست شد. از افتخارات جمهوری اسلامی این است که روز قدس داریم.
روز قدس در کنار شب قدر است. شب قدر را پشت سر گذاشتیم. روز در کنار شب، قدس در کنار قدر. شب قدر گذشت و روز قدس در پیش است. شب قدر ما با توبه از شر شیطان رهایی پیدا کردیم و روز قدس باید با راهپیمایی و فریاد و همبستگی و وحدت از شر ابرقدرتها مسلمانها نجات پیدا کنند. شب قدر از گناه جستیم و روز قدس باید از شیطان بزرگ برهیم و این است نظر امام و سخن امام و رهبر انقلاب.
6- امام سجاد و ماه مبارک رمضان
آخرین شب جمعه است. خداحافظیتان را بکنید با شب جمعه ماه رمضان. آیا از شب جمعههای ماه رمضان دیگر شما سهمی دارید یا سهمیهتان تمام شد. آیا خدا بخشیدتان یا نبخشید و رسول خدا فرمود: اگر ماه رمضان بگذرد و خدا شما را نبخشد معلوم میشود انسان خیلی بدبخت است.
امام زین العابدین(ع) آخرهای ماه رمضان جیغ میکشد، ضجه میزند. میگوید: خداحافظای ماه رمضان. هنوز نرفته خداحافظی میکند، میگوید: ای ماه رمضان خداحافظ. دلم میگیرد. هنوز نرفته دلتنگ تو شدم. خداحافظای شب قدر. خداحافظای ماهی که در تو گناهان ما بخشیده شد. خداحافظای ماهی که در تو چشمهای ما تر شد. خداحافظای ماهی که شیطان در تو گم شد. خداحافظای ماهی که عبادتهای ما به خاطر تو قبول شد. خداحافظ ای ماهی که یک آیه قرآن خواندن در ماه رمضان مثل یک ختم قرآن درغیر ماه رمضان است. خداحافظ ای ماهی که هنوز نیامده امام زین العابدین منتظرت بود. خداحافظای ماهی که هنوز نرفته دلتنگت هستم. خداحافظ ای ماهی که آدمهایی که قدر تو را ندانند میگویند خوب شد تمام شد. خداحافظای ماهی که آنهایی که قدر تو را دانند غصه میخورند که چطور شد تمام شدی. و آخرین شب جمعه آخرین شب مناجات. باید حداکثر استفاده را بکنیم. برای خودمان، برای قدس عزیزمان. نماز جمعه را یادتان نرود. اهرم انقلاب درجمهوری ما نماز جمعه است. کسی قدر نماز جمعه ایران را میداند که برود نماز جمعه سعودی را ببیند. دو تا خطبه نماز جمعه سعودی بیست دقیقه طول نمیکشد. دو تا خطبههایش، آخوندش درباری، خطبه هایش ساده. یک مگس از نماز جمعه آنها نمیترسد. و درود بر امام جمعههای ایران و درود بر نمازگزاران ایران. دهان روزه روی زمین داغ ساعتها مینشینند و به خصوص تهران.
سلام بر جمعه تهران و سلام بر نماز جمعه تهران و سلام بر نمازگزاران روزجمعه. سابق هر کس میآمد تهران بی دین میشد. یک پدری که در شهرها بود به پسرش میگفت: تهران نرو بی دین میشوی، چون میروی آن جا فیلم میبینی، زن لخت میبینی. حالا هر کس میآید تهران جماران میبیند. نماز جمعه میبیند. روی کل کره زمین تنها جایی که دانشگاه صدای الله اکبر بلند میشود تهران است. روی کره زمین تنها جایی که علم و دین با هم گره خورده دانشگاه است. و مردم تا میگویند دانشگاه تهران زن لختی در ذهنشان نمیآید. سجده گاه مردان خدا در ذهنشان میآید. وحدت در ذهنشان میآید. همبستگی در ذهنشان میآید. کمک به جبهه در ذهنشان میآید. و این چه آبرویی برای دانشگاه شد و چه عزتی مسلمانان پیدا کردند. نماز جمعه، راهپیمایی، روز قدس و آخرین سلام این که اگر هر مسلمانی یک سطل آب سر اسراییل بریزد اسراییل غرق میشود.
خدایا آخرین شب جمعه ماه رمضان است اگر تا حالا ما را نبخشیدی تو را به مقام اولیائت ما راببخش. الهی امین خدایا بحثی کردیم که اهل عملش خیلی کم است. بحثی کردیم که ایمان به حضور تو اگر ایمان بود ما از اول وضعمان درست بود. خدایا بحثش را کردیم خدایا تو را به مقام محمد و آل محمد این آیهها و این بحثها را علیه خودمان روز قیامت قرار نده. الهی امین. خدایا ایمان به خودت را در ما روز به روز بیشتر کن. الهی امین. رهبر عزیزانقلاب را به سلامت بدار.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»