گناهشناسی، زمینه های فرهنگی گناه
موضوع بحث: گناهشناسی، زمینههای فرهنگی گناه، رمضان 62
تاریخ پخش: 9/4/62
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. »
1- زمینههای گناه
بحث ما دربارهی زمینههای گناه بود و این جلسه هم دربارهی گناه صحبت میکنیم. مسائلی را مثل اهمیت گناه، اصرار به گناه، تجاهر به گناه، گناهان کلیدی و زمینههای گناه را مطرح کردیم. زمینهی اقتصادی و زمینهی سیاسی را در یک جلسه گفتیم. اکنون میخواهم زمینهی فرهنگی گناه را بگویم.
گاهی که انسان گناه میکند بخاطر نفهمی اوست. چرا انسان گناه میکند؟ زیرا نمیفهمد. زیرا اگر رشد فکری داشت گناه نمیکرد. گاهی گناه زمینهی اقتصادی دارد. چون وضعش خوب است گناه میکند. گاهی چون فقیر است و وضع او بد است گناه میکند. گاهی چون تربیت خانوادگی ندارد گناه میکند. گاهی چون از لحاظ فرهنگی پایین است گناه میکند. آیات زیادی را باید بگویم، البته اسلام فقط آنچه من میگویم، نیست. آن چه من میگویم آن چیزی است که من از اسلام شناختهام. درسهای من بهرهی من از اسلام است و حقیقت اسلام نیست. مثل اینکه شما دست خود را در یک اقیانوس بکنید و در بیاورید و بگویی که تر است. اینتری که نشان میدهی مقدار آبی است که به دست تو چسبیده است و این همهی آب نیست.
2- زمینهی فرهنگی گناه
زمینهی فرهنگی گناه: در این رابطه آیاتی داریم که به این شرح است. حضرت موسی(ع) وقتی قوم خودش را به منطقهای برد و از غرق شدن قوم نجات پیدا کردند و از دست فرعونیان رهایی یافتند، به منطقهای رسیدند و دیدند که مردم بت میپرستند. گفتند: ما نیز بت میخواهیم. به حضرت موسی گفتند: ای موسی تو برای ما یک بت درست کن. این خیلی جمله زنندهای است که به دشمن بت بگویند، برای ما بت درست کن. این مثل این میماند که مردم در حسینیه جماران جمع شوند و به امام بگویند: ما شاه میخواهیم. این خیلی بد است. کسی که عمرش و هدفش در بیرون کردن شاه قرار داده است حالا مردم بیایند از او شاه را بخواهند. گاهی آدم دلش برای انبیاء میسوزد که چقدر پیروانش آدمهای کم فرهنگی بودهاند. مردم به موسی گفتند: «یا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَهٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»(اعراف/138) یعنیای موسی(ع) برای ماخدایی درست کن که ما او را ببینیم و مجسمهای باشد. «کَما لَهُمْ آلِهَهٌ» همچنان که برای این مردم الهه است. اگر از شما سوال ایدئولوژی کردند و گفتند: آیا از نظر اسلام محیط در انسان اثر دارد؟ جواب بله است اما در سؤال ایدئولوژی به شما نمیگویند: آیهاش را بگو ولی مطلع باشید محیط در زندگی ما اثر میکند، به همین دلیل هم گفتهاند هجرت کن. ای موسی برای ما بت درست کن. همینطور که مردم بت دارند ما نیز بت میخواهیم. حضرت موسی فرمود: «قالَ إِنَّکُمْ» بدرستیکه شما قوم و گروهی هستید که «تَجْهَلُونَ» آدمهای جاهلی هستید. «قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» یعنی اینکه جاهل هستید. جهل زمینه فرهنگی گناه است.
3- نقش جهل در انجام گناه
قرآن میفرماید «یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَهٍ»(نساء/17) کار بد و عمل سوء میکنند. میگویند: فلانی سوء سابقه دارد، «یعملون السوء» یعنی عمل بد انجام میدهند. «بِجَهالَهٍ» عمل سوء گاهی بخاطر جهالت است. جهالت است که ریشهی عمل سو میشود. گاهی زمینهی فرهنگی گناه جهل است. گاهی مردم نمیدانند و کار سویی را انجام میدهند. یک مقدار از فسادها بخاطر جهل مردم است.
قوم لوط اهل لواط بودند. حضرت لوط به آنها میگفت: «أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»(نمل/55) شما به جای اینکه ازدواج کنید، مردها به مردها اکتفا میکنید. شما برای شهوتتان به سراغ مردها میروید. «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» نمیفهمید. حضرت لوط به قوم خود فرمود: شماها آدمهای جاهلی هستید. لواط گناهی است که این پیامبر بزرگوار میفرماید دلیل این گناه نفهمی قوم است. والا شهوت حق است باید شهوت نیز از طریق حق دفع شود.
مسئله گناه لواط از نظر اسلام از همهی گناهان بدتر است. و لذا میگویند: بزرگترین گناه را میشود کشت، اما شخص لواط کننده را حتی بعد از کشتن به سوزاندن نیز اجازه دادهاند. البته همان اسلامی که دربارهی لواط اینقدر سختگیری کرده است دربارهی ازدواج مسئله را خیلی آسان گرفته است. همهی شما قصهی یوسف و برادرانش را میدانید و میدانید که آنها یوسف را بردند و در چاه انداختند. حضرت یوسف به برادرهایش گفت: میدانید شما با یوسف چه کردید؟ بعد حضرت یوسف میگوید: «قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ»(یوسف/89) برای اینکه شما نمیدانید و نفهمیدید. آیا شما «عَلِمْتُمْ» علم دارید. «ما فَعَلْتُمْ» چه کاری را با یوسف انجام دادید؟ «إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ» اینجا نیز دربارهی جهل میگوید. در این چهار آیه دلیل همهی گناهان جهل بوده است. ریشهی بت پرستی جهل است. ریشهی فساد جهل است. ریشهی لواط جهل است. ریشهی توطئه علیه پیغمبر جهل است.
4- جهل در روایات
باید بگویم و خدمتتان عرض کنم که منظور از جهل خواندن و نوشتن نیست. منظور از جهل نادانی و نفهمی است. گاهی ممکن است یک نفر، چهار مدرک دکترا نیز داشته باشد اما نفهمد. مثلا فرض کن ما تحصیل کردههایی داشتهایم که در میان مردم ایران عمری زندگی کردهاند اما روحیهی مردم ایران را نشناختهاند. یعنی در واقع مردم ایران را نشناختهاند. آدم هست که واقعا اسلام را نمیشناسد. ما فردی را داریم که سخنرانیهای امام را از طریق تلویزیون گوش میدهد اما امام را نشناخته است. ما میگوییم منظور از جهل این نیست که بتواند (آب و بابا) بخواند. ما خیلی آدمها را داریم که اهل جنایت هستند ولی واقعیتش این است که نمیدانند. اجازه بدهید مقداری راجع به جهل برایتان صحبت کنم. جهل یعنی اینکه انسان واقعیت را درک نمیکند گرچه خواندن و نوشتن را بلد است.
امیرالمومنین(ع) فرمودهاند: «الجهل معدن الشر»(غررالحکم، ص73) «الجهل أصل کل شر»(غررالحکم، ص73) «الجهل یفسد المعاد»(غررالحکم، ص75) جهل و نادانی آن است که واقعیاتی را که باید درک کند، درک نمیکند. «قصم ظهری رجلان عالم متهتک و جاهل متنسک»(معدن الجواهر، ص26) امیرالمومنین میفرماید: دو دسته کمر مرا شکستند: 1- باسوادی که دریده باشد و هتک حرمت بکند و فاسق باشد. 2- جاهلی که عابد باشد. (علم فاسق و خرمقدس) «و جاهل متنسک» وقتی قرآن را بر سر نیزه کردند، هرچه حضرت امیر فریاد زد که قرآن ناطق من هستم گفتند: نه! قرآن سر نیزه کردند که ما نمیجنگیم. جاهل اینگونه است.
امیرالمومنین دربارهی فساد جهل میفرماید: «لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً»(نهج البلاغه، حکمت 70) آدم جاهل یا افراط میکند یا تفریط میکند. یا کم میگذارد یا زیاده روی میکند. یعنی جاهل نمیتواند میانه رو باشد. جاهل یا تند میرود و یا کند میرود «لَا تَرَى الْجَاهِلَ» جاهل دیده نمیشود «إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» یا افراط کار است یا تفریط کار. یا تند میرود و یا کند. خلاصه جاهل میزان نیست و اعتدال ندارد. «إِیَّاکُمْ جُهَّالَ َ الْمُتَعَبِّدِین»(قرب الإسناد، ص34) مواظب جاهلهایی که اهل عبادت هستند، باشید. امیرالمومنین میفرماید: «إِلَى اللَّهِ أَشْکُو مِنْ مَعْشَرٍ یَعِیشُونَ جُهَّالاً»(نهج البلاغه، خطبه 17) خدایا پناه میبرم به تو از مردمی که جاهل هستند. جهل چقدر باعث مذمت شده است. خصوصیات آدم جاهل در سفینه البحار به طور کامل آمده است. پیغمبر فرمود: «إِنْ صَحِبْتَهُ عَنَّاکَ وَ إِنِ اعْتَزَلْتَهُ شَتَمَکَ وَ إِنْ أَعْطَاکَ مَنَّ عَلَیْکَ وَ إِنْ أَعْطَیْتَهُ کَفَرَکَ وَ إِنْ أَسْرَرْتَ إِلَیْهِ خَانَکَ وَ إِنْ أَسَرَّ إِلَیْکَ اتَّهَمَکَ وَ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ کَانَ فَظّاً غَلِیظاً وَ إِنْ افْتَقَرَ جَحَدَ نِعْمَهَ اللَّهِ وَ لَمْ یَتَحَرَّجْ وَ إِنْ فَرِحَ أَسْرَفَ وَ طَغَى وَ إِنْ حَزِنَ آیَسَ وَ إِنْ ضَحِکَ فَهِقَ وَ إِنْ بَکَى خَارَ یَقَعُ فِی الْأَبْرَارِ وَ لَا یُحِبُّ اللَّهَ وَ لَا یُرَاقِبُهُ وَ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ وَ لَا یَذْکُرُهُ إِنْ أَرْضَیْتَهُ مَدَحَکَ وَ قَالَ فِیکَ مِنَ الْحَسَنَهِ مَا لَیْسَ فِیکَ وَ إِنْ سَخِطَ عَلَیْکَ ذَهَبَتْ مِدْحَتُهُ وَ وَقَّعَ [وَقَعَ] فِیکَ مِنَ السُّوءِ مَا لَیْسَ فِیکَ فَهَذَا مَجْرَى الْجَاهِل»(تحف العقول، ص18) «إِنْ صَحِبْتَهُ عَنَّاکَ» نشانه جاهل این است که وقتی با او رفیق میشوی، ذلیلت میکند. اگر با آدم جاهل دوست شوی تو را خار میکند. «وَ إِنِ اعْتَزَلْتَهُ شَتَمَکَ» اگر او را ترک کنی به تو فحش میدهد. اگر با او رفیق شوی به تو توهین میکند. تو را تحقیر میکند. آدم جاهل نیش میزند. «وَ إِنْ أَعْطَاکَ مَنَّ عَلَیْکَ» اگر چیزی به تو بدهد منت میگذارد. خانمی میگوید: برای زایمان فلانی خیلی به او کمک کردم. برایش غذا بردم و. . . «وَ إِنْ أَعْطَیْتَهُ کَفَرَکَ» اگر تو به او کمک کنی، کفران نمیکند. نمک میخورد و نمکدان میشکند. «وَ إِنْ أَسْرَرْتَ إِلَیْهِ خَانَکَ» اگر گفتی: یک چیزی را به کسی نگو، به همه میگوید. در راز تو خیانت میکند. درد بی درمان است. «وَ إِنْ أَسَرَّ إِلَیْکَ اتَّهَمَکَ» اگر او یک چیزی را به شما گفت، بعد میرود و به همه میگوید که حرف مرا فاش کرده است. یعنی به تو تهمت میزند. «وَ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ» پول دار میشود، از خوشحالی بالا میپرد و ظرفیت ندارد. «وَ إِنْ افْتَقَرَ جَحَدَ نِعْمَهَ اللَّهِ» اگر دو روز پول گیرش نیاید به تمام هستی و نیستی فحش میدهد. آدمهای پست و جاهل هستند. «وَ إِنْ فَرِحَ أَسْرَفَ وَ طَغَى» اگر خوشحال شد، خیلی بد مستی میکند.
5- توکل داشته باشید و زود قطع رابطه نکنید
یادم نمیرود فردی یک رادیو به قیمت 15 یا30 تومان خریده بود. رادیو را به گردن میانداخت و خود را تکان میداد. خودش هم با رادیو همکاری میکرد و شعر میخواند. حالا یک رادیو خریده بود، فکر میکرد که کلید فتح هندوستان را خریده است. این طور آدمها اصلا ظرفیت ندارند. اصولا نشانه سر و صدا برای کم ظرفیتها است. تشت آبی که آب کم دارد صدا میکند. پشت ماشینهای خراب مینویسند، بر چشم بد لعنت! این خاصیت کم ظرفیتی است. «وَ إِنْ فَرِحَ أَسْرَفَ وَ طَغَى» اگر شاد شود ظرفیت ندارد. لذا میبینی کبابهایی که دمبهاش زیاد است دودش بیشتر است. «وَ إِنْ حَزِنَ آیَسَ» اگر محزون شود مایوس میشود. یک جا شکست خورده و نمره نیاورده است. در امتحان رانندگی موفق نشده است. دکتر رفته و خوب نشده زود مایوس میشود. دعا کرده و مستجاب نشده و نا امید است. میگوید نه دیگر از ما گذشته است. حالتی نظیر حالت بچه دارد. اگر بچه دو ریال پیدا کند، به هرکس که میرسد میگوید: دو ریال پیدا کردهام. نمیتواند تحمل کند. اگر هم دو ریال گم کند گریه میکند. دنیا نزدش تاریک است. نمیتواند تحمل کند که چرا دو ریال گم کرده است. افراد جاهل کم ظرفیت هستند. «وَ إِنْ ضَحِکَ فَهِقَ» وقتی خندهاش میگیرد قهقه میزند «وَ إِنْ بَکَى خَارَ» وقتی هم که گریه میکند، جیغ میزند. در هیچ چیز تعادل ندارد. «یَقَعُ فِی الْأَبْرَارِ وَ لَا یُحِبُّ اللَّهَ وَ لَا یُرَاقِبُهُ وَ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ وَ لَا یَذْکُرُهُ» ازخدا خجالت نمیکشد و گناه میکند. «إِنْ أَرْضَیْتَهُ مَدَحَکَ» وقتی چیزی به او میدهی میگوید: من مخلص شما هستم. خدا سایهات را از سرما کم نکند. قربانت بروم. وقتی به او کمک میکنی چاپلوس است و به یک نحوی زبان بازی میکند و تملقهایی میگوید «وَ قَالَ فِیکَ مِنَ الْحَسَنَهِ مَا لَیْسَ فِیکَ» میگوید: در دنیا مثل تو پیدا نمیشود. ای دروغ گو! «وَ إِنْ سَخِطَ عَلَیْکَ ذَهَبَتْ مِدْحَتُهُ وَ وَقَّعَ [وَقَعَ] فِیکَ مِنَ السُّوءِ مَا لَیْسَ فِیکَ» اگر هم دشمن تو شود چیزی به تو میبندد که در تو نیست. اگر از تو خوشش بیاید، تعریفی میکند که در تو نیست. وقتی یک پتو به او میدهی، میگوید: خدا اجرت بدهد. به خدا قسم اگر ده نفر در مملکت مثل تو باشند مملکت آباد میشود. این دلیل بر بدبختی اوست که با یک پتو اینگونه مجیز میگوید. وقتی به او نمیدهی هم میگوید: این چه مملکتی است. «فَهَذَا مَجْرَى الْجَاهِل» واقعا پیامبر چقدر زیبا سیمای جاهل را ترسیم کرده است. صفات آدم جاهل را گفتیم. گفتیم اگر با آدم جاهل قهر کنی به تو فحش میدهد. اگر رازی را به او بگویی راز تو را فاش میکند و. . . البته آدمهایی هستند که سالها درس خواندهاند و این صفات را دارند و آدمهایی هم هستند که درس نخواندهاند و هیچ یک از این صفات را ندارند.
از نظر من مردم ایران با فرهنگ هستند. گرچه 15میلیون آدم داریم که خواندن و نوشتن را نمیدانند ولی فرهنگ دارند. چون فرهنگ غیر از خواندن و نوشتن است. الآن ایرانی به جایی رسیده است که فرزندش از جبهه باز میگردد میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» یا وقتی که شهید میشود میگوید: خدایا قبول کن. در هر دو مورد خدا میگوید. این را فرهنگ میگویند. در مجالس بین المللی حقوق دانان آدم داریم که اگر یک روز کرواتش لک شود شب تا صبح خوابش نمیبرد و اعصابش خورد میشود.
یکی از اصحاب پیامبر، فقیر و سیاه و کوتاه قد بود. وضعی داشت که کسی با او ازدواج نمیکرد. دلش به هیچ چیز خوش نبود. بالاخره یک روز او خودش به خواستگاری رفت و به پدر دختر گفت: وضع ما را میبینی. نه وضع مالیام خوب است و نه ظاهر خوبی دارم. دخترت را به من میدهی یا خیر؟ (ان تزوجونا الحمدلله و ان تمنعوناالله اکبر) اگر دخترت را به ازدواج من در میآوری (الحمدالله) خدا را شکر میکنم. نمیگوید: اگر دخترت را به ما میدهی خدایا سایهات را از سر ما کم نکند. (و ان تمنعونا) اگر هم دختر را به ما نمیدهی(الله اکبر) خدا بزرگ است. هیچوقت بخاطر اینکه دخترت را به من نمیدهی قهر نمیکنم. اعصابم خورد نمیشود. نمیگویم که در عشق شکست خوردم. هیچ اتفاقی نمیافتد.
خدا ان شاءالله قسمتتان کند که به سامرا بروید. دو تا از امامان عزیز ما آنجا دفن هستند. امام هادی(ع) و امام حسن عسگری(ع) و مادر امام زمان نیز آنجا هستند. خانهی شخص امام زمان و سرداب خود حضرت مهدی(ع) هم آن جاست. خدا ان شاءالله روزیتان کند که به آنجا بروید. زمانی حوزهی علمیهای آنجا بود. یک طلبه خیلی فقیر میشود و از بی پولی خسته میشود. میگوید: ای امام دهم، ای اما یازدهم، جانم قربانتان من دیگر از فقر خسته شدهام. اینجا حرم شما و خانهی شماست. من اینجا مینشینم و چیزی نیز به کسی نمیگویم. من مهمان شما هستم. یک کسی خودش پولی محترمانه به من بدهد و من را پذیرایی کند. همینطور کنار صحن نشسته بود، آیت الله شیرازی میآید و عبای خود را سر او میکشد و یک حصیر با یک مقدار پول به او میدهد و میگوید: تو دفعهی اولت است که مهمان امامها شدهای. ما در ایام طلبگیمان خیلی مهمان امامها شدهایم.
سیمای جاهل از زبان رسول خدا(ص) گفته شد. اگر ما آمار بگیریم و از جرمها و جرایم و رابطهی جرم و جنایت مردم با بی سوادی بگوییم، بسیار تعجب میکنید. یعنی مناطقی که بیسواد هستند گناهشان بیشتر است یا مناطقی که با سواد هستند؟ اگر آمار خوبی داشته باشیم بیشتر میتوانیم در این زمینه کار کنیم. کار من بیشتر دربارهی قرآن و حدیث است و من بیش از این مطالعه ندارم.
در مناجات میخوانیم «فَعَصَیْتُکَ بِجَهْلِی»(إقبال الأعمال، ص385) خدایا معصیت کردم اما از روی نفهمی معصیت کردم. او هم زمینه گناه را جهل میداند. یکی از زمینههای گناه، زمینهی اجتماعی گناه است. گاهی برای گناه زمینههای اجتماعی پیدا میشود. من حرف جهل را زدم. سزاوار نیست که دربارهی جهل در ایران صحبت نکنم.
برادرها و خواهرها که پای تلویزیون هستید. بیسوادی در ایران غوغا میکند. ما الان حدود 1 میلیون بچهی مدرسهای داریم که پشت در مدرسه هستند و مدرسه ساخته نیست که این بچه در آن جا درس بخواند. اینها10 سالشان که بشود اگر مدرسه نیز ساخته شده باشد چون ده سالشان است، بیشتر از ده سال است دیگر به مدرسه راه ندارند و باز اینها میمانند. به طور متوسط سالی یک میلیون جمعیت ایران زیاد میشود و تعداد مدرسههایی که آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی در زمان مرحوم رجایی و باهنر ساخته است زیاد است. مدرسههایی که بعد از انقلاب ساخته شده است بیش از مدرسههایی است که در طول چندین سال زمان شاه ساخته شده است. مسئله بیسوادی مسئله مهمی است، بیایید این کار را عمومی کنید. اگر در کانال تلویزیون یک روشی گذاشته شود که همه مردم یاد بگیرند، به بزرگسالها آموزش بدهند. هرکسی به نهضت سواد آموزی بیاید و یک کتاب بگیرد و در خانه به اعضای خانواده درس بدهد. 80 درس بیشتر نیست. حداقل خواندن و نوشتن را یاد میگیرند. بیایید برای رضای خدا مسئلهی جهل را که از آثار شوم طاغوت است و به دامن جمهوری اسلامی افتاده است را حل کنیم. برای ما داشتن جهل زشت است زیرا انقلاب ما دارای امتیازاتی است. از جاهایی که باعث شده است که ما سرمان را پایین بیاندازیم اینجاست. مثلا فلان کشور میگوید: ما در سال اول انقلاب بی سوادی را در کشورمان حل کردیم. شما که الآن چهار سال است انقلاب کردهاید چه کردید؟ ما در بعضی جاها خیلی سر فراز هستیم ولی در بعضی جاها جلوهی خوبی نداشتیم. انصاف نیست که هزار دیپلمه دختر و پسر ومیلیونها بی سواد داشته باشیم. اینها قدرت یاد گرفتن دارند. شما مسئول و مدیون هستید و باید درس بدهید. همه با هم بلند شوید و از هم آموختن را یاد بگیرید. هیچ مانعی ندارد کسی که چیزی را میداند به کسی هم بیاموزد. مانعی ندارد که پدر نزد فرزندش درس بخواند. چه مانعی دارد پدر بزرگ نزد نوهاش درس بخواند. این تکبرها را کنار بگذارید. امیدوار هستم که این مسئله نیز حل شود. بحثمان دربارهی زمینههای گناه است که یکی از اینها جهل است. و ما هم محصول جهل هستیم و باید اقدام کنیم.
6- افراد در جامعه چند دستهاند
قرآن میفرماید: «لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنینَ»(سبأ/31) گروهی میگویند «لَوْ لا أَنْتُمْ» اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم. افراد منحرفی به مستکبرین میگویند که تقصیر شماست. اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم. شما جامعه را فاسد کردید و ما هم در آن فساد غرق شدیم. شما استخر ساختید و ماهم غرق شدیم. البته این حرف درست نیست. انسان دارای اراده ای است که میتواند در جامعهی فاسد هضم نشود.
اصولاً ما در جامعه سه نوع آدم داریم. 1- آدمهایی که در جامعه فاسد هضم میشوند. 2- در جامعه فاسد تنها خودشان راحفظ میکنند. 3- جامعه را عوض میکنند.
گروهی در جامعه فاسد هضم میشوند «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ»(مدثر/45) یعنی روز قیامت به اینها میگویند: چطور شد شما بدبخت شدید. میگویند: جامعه بد بود ما هم در آن غرق شدیم. (خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو) یک عده در جامعه فاسد دارای ارادهی ضعیف هستند. همینکه به یک فردی سیگار میدهند نمیگوید: نمیکشم. میگوید: دست شما درد نکند. میگوییم: آیا جناب عالی سیگاری هستید؟ میگوید: نه! او داد ما هم گرفتیم. چقدر تو بی اراده هستی. یعنی همین مقدار برای سیگاری کردن ایشان کافی است. اگر خواسته باشی یک کسی را سیگاری کنی، گفتن یک بفرمایید کافی است. بعضی در جامعه فاسد حل میشوند «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» بعضی در جامعه فاسد هضم نمیشود، قدرت هم ندارند که جامعه را عوض کنند ولی خودشان را نجات میدهند. مثل اصحاب کهف هستند. در قرآن سورهای به نام کهف است. کهف به معنی غار است. در این سوره قصه جوانمردانی نقل شده است که در جامعهی بت پرست و فاسد هضم نشدند. دیدند که جامعه فاسد است اینها مردم شهر را عوض نکردند اما خودشان را نجات دادند. دو گروهی هستند که جامعه را عوض میکنند. مثل رهبر انقلاب «فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهیمُ»(انبیاء/60) ابراهیم یک جامعه را عوض میکند. یک مرد، یک انسان یک منطقهای را عوض میکند. ما جوان مرد زیاد داریم. اینقدر پسر داریم که منطقه را عوض کرده است. گاهی در یک کارخانه دو نفر، سه نفر انجمن اسلامی به خاطر سواد و اخلاق و زرنگی و کار و تخصص کاری میکنند که همه کارخانه عوض میشود. البته نه با پوستر و شعار، بلکه با اخلاق و برخورد و جاذبه و علم و تقوا تحول و تغییر ایجاد میکنند. پوستر و بقیه چیزها هم جو ظاهرشان است اما واقع کارشان بیش از نمودشان است.
سه نوع آدم داریم: 1- آدمهایی که در جامعه فاسد هضم میشوند. «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» فرو میرفتیم با اینهایی که فرو میروند. یعنی از خودمان اراده نداشتیم. ارادهی ما ضعیف بود. 2- تنها خود را حفظ میکنند. «إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ»(کهف/13) جوانمردانی که مانند اصحاب کهف هستند «فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ» اینها ایمان آوردند و خدا نیز کمکشان کرد. 3- جامعه را عوض میکنند «فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهیمُ»(انبیاء/60)
میخواهم بحث را جمع بندی کنم و دنبالهی این بحث را برای جلسهی بعد بگذارم. بحث امروز ما درباره زمینههای گناه(فرهنگی) بود. گفتیم یک سری گناهان به خاطر جهل است. اگر ما بتوانیم مفاسد مشروبات الکلی را به همه عرق خورها بگوییم، چند درصد از جمعیت عرق خورها کم میشود. اگر مفاسد سیگار را به همه جوانها بگوییم چند درصد سیگاری کم میشود. اگر مفاسد پرخوری را بگوییم، مقدار زیادی از پرخوری افراد کم میشود. یک بخش از گناهان به خاطر جهل است. آیات و روایاتی گفتیم که از موسی تقاضا کردند که برای ما بت درست کن و. . . حضرت یوسف از برادرانش پرسید، میدانید چرا مرا درچاه انداختید؟ زیرا جاهل بودید. چرا به جای ازدواج، مسئله لواط را مطرح میکنند؟ زیرا جاهل هستند. «فَعَصَیْتُکَ بِجَهْلِی» (بحارالانوار،ج84،ص242) در مناجات داریم. «الجهل معدن الشر»(غرر الحکم،ص73) «الجهل أصل کل شر»(غرر الحکم،ص73) چقدر اسلام گفته که یاد گرفتن علم به زمان نیاز ندارد. (ز گهواره تا گور دانش بجوی). علم یاد گرفتن مکان ندارد. برادرها و خواهرهایی که در مناطق سردسیر هستند بی انصافی است اگر مطالعه نکنند. البته هوای تابستان دزفول با هوای تابستان دماوند فرق میکند. شاید انصاف نباشد که افرادی که در جاهای سردسیر هستند بیشتر از افرادی که در جاهای گرمسیر هستند، مطالعه کنند. انسان باید همیشه کار بکند. حداقل هفتهای یک کتاب مطالعه کنید. روزی چند ساعت مطالعه کنید. انسان همیشه نمیتواند درس بخواند. درست است که گفتهاند: تا گور درس بخوانید ولی امکانات همیشه یک جور نیست. الان در همه مسجدها کتابخانه است. سازمان تبلیغات بسیار زحمت کشیده و در همهی بخشهای فرهنگی مساجد روحانی و طلبه گذاشتهاند. شما که رفیق استخر و کوهنوردی و هم بازی داری، یک رفیق آخوند نیز داشته باش. یک رفیق اسلام شناس نیز داشته باش. اگر مشکلی است، تلفن کن و بپرس. خود شما در تابستان در مساجد جمع شوید و مطالبی را بیاموزید. مسجدهای ما باید از هم تفکیک بشوند. باید مسجد بچهها هم داشته باشیم مثل اینکه پزشک اطفال داریم. یک مسجد باشد که بچههای شهر بدانند که این مسجد برای اینها است. آخوند هم میآید و برای بچهها حرفی میزند که به درد بچهها میخورد. البته در مسجد یک مراکز عمومی مثل نماز جمعه و راهپیمایی و احیا و سخنرانی است اما یک کلاسهای تخصصی نیز باید در کنار مراکز عمومی مساجد وجود داشته باشد. چون من که در مسجد به منبر میروم میبینم که پیر مرد و بچه و بزرگ همه در کنار هم نشستهاند و به سخنرانی گوش میدهند. من این موضوع را چندین بار گفتهام اما گوش نمیدهند. فرق ما با بزرگان این است که بزرگان هرچه میخواهند انجام میشود ولی ما هرچه میخواهیم انجام نمیشود. یک کسی میگفت فرق شهر و ده چیست؟ گفت: در شهر هرچه میخواهی هست و در ده هرچه میخواهی نیست. ما میگوییم بلکه ان شاءالله این کار انجام شود.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»