گریه و خنده
موضوع بحث: گریه و خنده
تاریخ: 25/12/67
بسم الله الرحمن الرحیم
بینندهها این بحث را آخرین جمعه سال میبینید. آخر سال یک عده خندان و یک عده گریان هستند. اگر خنده است به مناسبت اینکه در آستانه ولادت امام زمان(ع) و عید نوروز هستیم و اگر بحث گریه است، آن هم اشکال ندارد. انسان هر سال به عمرش اضافه میشود، باید ببیند اگر به رشد او چیزی اضافه نشده است، گریه کند. به خصوص وقتی ماه شعبان است. در آستانه ماه رمضان بد نیست بحث گریه و خندهای داشته باشیم. در این بحث خیلی مطالعه شده است. شاید این روایاتی که امروز برایتان میخوانم از 60 کتاب استخراج شده باشد.
1- گریه و اشک ارزشمند
اما اول بحث گریه را مطرح کنیم. اصولاً بعضی گریه را بد میدانند و بعضی اصلاً گریه نمیکنند. چشمشان خشک است. بعضی گریه را بد میدانند. پس سه نوع آدم داریم: افرادی که گریه نمیکنند، افرادی که گریه را بد میدانند و افرادی که میخواهند گریه کنند ولی نمیتوانند.
اصلاً گریه قداست دارد یا نه؟ گریه مقدس است. حالا ان شاء الله انواع گریه را خواهم گفت. ارزش گریه به قدری است که در زیارت امام داریم: «وَ عَبْرَهَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَهٌ»(کاملالزیارات، ص39) خدایا اگر چشمی از ترس تو گریه کرد، مورد لطف قرار میگیرد. امام باقر می¬فرماید: «لَوْ أَنَّ عَبْداً بَکَى فِی أُمَّهٍ لَرَحِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تِلْکَ الْأُمَّهَ بِبُکَاءِ ذَلِکَ الْعَبْدِ»(کافى، ج2، ص482) یک نفر در یک قافله اهل مناجات و گریه باشد، (به خاطر آن یک نفردل شکسته و آن قلب آماده و چشم گریان در خانه خدا) به خاطر او خدا به همه امت لطف میکند. گریه به قدری خوب است که امام صادق فرمود: زمانی که حالت منقلب شد و به گریه افتادی فوراً دعا کن. ساعت گریه دعا مستجاب میشود و امام سجاد در یک حدیث فرمود: دو قطره خیلی مهم هستند. قطره خون در راه خدا و قطره اشک در دل تاریک. قطره خونی که در روز روشن در جبههها و قطره اشکی که در شب تاریک ریخته میشود، خیلی مهم هستند. به همین خاطر حدیث داریم روز قیامت همه چشمها گریان است مگر سه نوع چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید. چشمی که نگاهی به نامحرم کرد، چون دید گناه میکند و شهوت است چشمش را بست. یا شب بیدار شد و از ترس خدا گریه کرد. امام صادق میفرماید: هر چیزی وزنی دارد. تنها چیزی که وزنش معلوم نیست، اشک است. یک قطره اشک چشم از نظر وزن خیلی کم است. اما: «إِنَّ الْقَطْرَهَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ»(کافى، ج2، ص481) یک قطره اشک دریاهای آتش را خاموش میکند. امام صادق فرمود: «إِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَیْنُ بِمَائِهَا لَمْ یَرْهَقْ وَجْهاً قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّهٌ»(کافى، ج2، ص481) چون آیهای داریم: «وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ»(یونس/26) افرادی هستند که روز قیامت، غبار روی صورتشان را میگیرد و رنگشان تاریک میشود. اما اگر چشم کسی پر از اشک شد، دیگرچنین روزی نخواهد داشت و پیغمبر فرمود: «یَا عَلِیُّ أَرْبَعُ خِصَالٍ مِنَ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسَاوَهُ الْقَلْبِ وَ بُعْدُ الْأَمَلِ وَ حُبُّ الْبَقَاءِ»(خصال صدوق، ج1، ص243)
اگر دیدی کسی گریه نمیکند، معلوم است شقاوت دارد. آخر بعضی کسی را مسخره میکنند و میگویند تا حرفی میشود فوراً گریه میکند، مثل بچه ها، مثل زنها و. . . خوب مگر بد است آدم مثل زنها باشد؟ خوب است انسان مثل بچهها باشد و زود گریهاش بگیرد. اینکه میگویند گریه بد است. گریه در برابر دشمن بد است. اما در ترحم و امثالش خوب است که انسان زود گریه کند.
امیرالمؤمنین که در خیبر را با یک دست کند، کسی که جرأتش در جبهه همه را متحیر میساخت، مثل زن گریه میکرد. مثل کودک گریه میکرد. گریه شرف و کمال است. اگر کسی گریه نمیکند، قساوت قلب دارد. پیامبر فرمود: یا علی! اگر کسی گریه نمیکند شقاوت دارد. شقاوت چطور پیدا میشود؟ گناه که زیاد شد، انسان شقاوت پیدامی کند. انسان دفعه اول که گناه میکند، ناراحت است. گاهی خواب از سرش میپرد. مرتب در فکر است که من چه غلطی کردم. این چه گناهی بود؟ چرا چنین شد؟ حیف بودم. خلیفه خدا بودم. حزب اللهی بودم. مسلمان بودم. تو شیعه امیرالمومنین(ع) بودی. بعد گناه طوری میشود که اصلاً برایش عادی میشود. خدای نکرده کار به جایی میرسد که دیگر از گناه لذت هم میبرد و اینها خطراتی است که برای انسان پیش میآید.
اصل گریه مقدس است اما ببینیم خدا در قرآن گریه را تعریف کرده یا نه! در سوره مریم قرآن از افرادی که در حال گریه سجده میکنند، تعریف میکند. «إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا»(مریم/58) در این آیه قرآن میگوید، افرادی آدمهای خوبی هستند، تا آیات قرآن را میشنوند به سجده میافتند و اشک میریزند. در سوره اسراء باز تعریف میکند و میگوید یک سری افرادی هستند که «وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعاً»(اسراء/109) افرادی هستند که اهل گریه هستند.
ما خلبانی داشتیم که شهید شد. سلام و صلوات خدا بر او باد. یک خلبان شهید که در گردان خلبانان بود. ایشان دعای ندبه را نوار کرده بود و ضبط را میگذاشت و به سجده میرفت و دعای کمیل را در حال سجده میخواند و بسیار گریه میکرد. آدمهایی بودند که روز شیر بودند و شب عارف و زاهد. به هر حال امام صادق فرمود: بهترین حالات انسان، حالتی است که در سجده گریه کند.
شاید بگویید آقای قرائتی چرا شب عید بحث گریه میکنی؟ نه! بحث خنده را هم خواهد کرد. شما مقداری صبر کنید، بحث خنده را هم خواهم کرد. چون بحث امشب ما هم گریه است و هم خنده. این بحثها را آخر سال میگویم چون همه بازاریها، تاجرها و ادارهایها تسویه حساب میکنند. زنها خانهها را میشویند و تار عنکبوتها را میگیرند. بعد از یک سال میخواهند خانه تکانی کنند.
2- گریه یعنی توجه به کاستیها و خانه تکانی
مگر ماه شعبان نباید برای ماه رمضان خانه تکانی کنیم؟ روایت داریم امام سجاد وقتی نزدیک ماه رمضان میشد از ماه شعبان شروع به آماده کردن خود میکرد. آدم باید آماده شود. شما خلبانها را که دیده اید، هواپیما یک مرتبه نمیتواند بلند شود، بر عکس هلی کوپتر یک مرتبه بلند میشود. هواپیما باید یک مقداری در باند حرکت کند تا آماده پرواز شود و ما هم اگر بخواهیم ماه رمضان پرواز کنیم باید از ماه شعبان مقداری در باند فرودگاه حرکت کنیم. نماز هم همینطور است. نمازی هم که یک مرتبه «الله اکبر» بگویی، منظورم همین نمازی است که ما میخوانیم. اگر خواستیم در نماز پرواز داشته باشیم، باید اول کمی در باند حرکت کنیم. اذان، اقامه، بعد کمی تأمل «یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِیءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِیءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِیءُ»(البلدالأمین، ص6) خدایا یک مجرم و یک بی نهایت کوچک به تو رو میکند و در خانه بی نهایت میآید. ذلیلی در خانه عزیزی میآید. ضعیفی در خانه قوی میآید. جاهلی در خانه عالمی. کمی آمادگی و بعد باید گفت: «الله اکبر». بعد پرواز میکنیم. اینکه نمازهای ما پرواز ندارد برای این است که یک مرتبه بلند میشویم و یک مرتبه هم سقوط میکنیم. اگر خواستیم پروازکنیم، باید مقداری هم حرکت کنیم. خلبان در باند فرودگاه یک مرتبه خاموش نمیکند. همه مسافران پیاده میشوند ولی خود خلبان مینشیند. موتور هواپیما بعد از نشستن هم باید مدتی روشن باشد. ما نباید بگوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» برخیزیم و برویم. کجا رفتی؟ بایست، باید کمی موتور روشن باشد. تعقیبی، دعایی، ذکری، وردی و. . .
ماه رجب و شعبان، ماه آمادگی است. چطور بچه مدرسهایها اول برای مقدمه دبستان به آمادگی میروند؟ ماه شعبان ماه آمادگی برای ماه رمضان است. اگر نباشد خانمها، خانه تکانی کنند، انبارها، انبار گردانی کنند. بازاریها سرمایه گذاری کنند، اگر بناست آدم شب عید نگاهی به زندگی خود بکند، به خودمان نگاهی بکنیم. امیرالمومنین فرمود: «مِنْ کَرَمِ الْمَرْءِ بُکَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ»(کنزالفوائد، ج1، ص93) مرد کریم و بزرگوار کسی است که بنشیند و بر گذشته هایش گریه کند.
سال تمام شد. عید نوروز چه میکنیم؟ تخمه میشکنیم. این که کاری ندارد. لباس نو میپوشیم؟ تازه مثل درختها میشویم که شکوفه میدهند. لباس نو را درختها هم میپوشند. ما به عنوان انسانیت باید کاری کنیم که نه درختها میکنند و نه میشها و آن این است که من از سال پیش تا به حال چند کتاب مطالعه کرده ام؟ چند محروم را، دلشان را به دست آورده ام؟ چه تصمیم خیری گرفته ام؟ آقا پشت بام ما کاهگل بود، شیروانی کردیم. همه اینها درست اما خودت چه کردی؟
حاجی رفت مکه، سرش را تراشید و برگشت. پرسید خوب سرت حاجی شد، خودت چطور؟ گیرم به مکه رفتی و سر را تراشیدی. کله تو حاجی شده است. خودت چه؟ آقاشب عیدی درها را رنگ کردیم. خب در خانه شما رنگی شده است. خودت چه؟ اتاق را سفید کردیم. قلبت چه؟ شب عید نمیخواهی، خانه تکانی که میکنی، غبارروبی هم بکنی؟ کینه کسی را نداشته باشیم. تلفن بزنیم که آقا شب عیداست، ماه شعبان است، در آستانه ماه رمضان است، از همه مهمتر در آستانه تولد امام زمان علیه السلام هستیم. شما میدانید که شب نیمه شعبان، شب قدر است و روایاتی داریم که شب نیمه شعبان شب قدر است. هم شب تولد امام زمان است و هم احتمال شب قدر دارد. بنا بر این از کسانی که سال پیش، شب نیمه شعبان بودند و امسال در بین ما نیستند، یادی بکنیم. خب لباس بچههای شما نو است. پس بچههای همسایهها چه؟ بچههای محرومین چه؟
امیرالمومنین فرمود: کریم کسی است که بنشیند و کمی به خود فکر کند. نکند هر روز دستمال کاغذی یا پارچه دست گرفتیم و روی تلویزیون را پاک کردیم اما ازسال پیش تا به حال خانه یک خانواده شهید سر نزدیم. دستی به سر تلویزیون کشیدیم و دستی به سر یتیم نکشیدیم. یادمان نرود، در و دیوار عید میشود، درختها عید میکنند، میشها عید میگیرند، چمنها سبز میشود، درختها سبز میشود، ما لباس نو میپوشیم، تخمه میخوریم، دید و بازدید میرویم. اینها همه خوب هستند اما «مِنْ کَرَمِ الْمَرْءِ» کرامت و بزرگواری به آن است که: «بُکَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ»
3- انواع گریه
چند نوع گریه داریم، گریه بر فرزند، گریه یتیم، گریه بر امام حسین، گریه وقت قرآن خواندن، گریه فراغ، گریه شوق، گریه حیله، گریه بی فایده و. . . اینها گریههای مختلف است.
اما گریه بر فرزند اشکال ندارد. بعضی خیال میکنند اگر در داغ فرزند گریه کنند زشت است. گریه بر فرزند اشکال ندارد. پیامبر اکرم بچهای به نام ابراهیم داشت که از دنیا رفت و پیغمبر زار زار گریه میکرد. گفتند: یا رسول الله! زشت است شمای پیغمبر گریه میکنید. فرمود: نه! «تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا مَا یَرْضَى رَبُّنَا»(تحفالعقول، ص37) دلم میسوزد، چشمم هم گریه میکند، اما چیزی که خلاف رضای خداست نمیگویم. این گریه اشکال ندارد. امام صادق فرمود: هیچ چشمی محبوبتر از چشمی نیست که در عزای حسین گریه کند و اگر قطره اشکی برای امام حسین ریخته شد، «وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَهَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَدَّى حَقَّنَا»(کاملالزیارات، ص80) انسان با حضرت فاطمه بیعت کرده است، با رسول خدا بیعت کرده است، حق ائمه را پیدا کرده است و چشمی که در عزای حسین گریه کرده است، در قیامت گریان نخواهد بود.
در مورد گریه یتیم حدیث داریم قَالَ الصَّادِقُ(ع): «إِذَا بَکَى الْیَتِیمُ اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ»(منلایحضرهالفقیه، ج1، ص188) اگر یتیمی گریه کند، عرش خدا به لرزه در میآید.
یکی از برنامههای عید را این قرار دهید که به خانههای یتیمان بروید و اگر لباسهای بچههای یتیم خیلی جالب نیست، شما با بچهای که لباس جالب پوشیده است به خانه آنها نروید. حدیث داریم: خداوند قسم خورده است و فرموده: به عزت و جلال خودم قسم، اگر یک یتیم که گریه میکند را آرام کنید، من بهشت را برایتان واجب میکنم. بیایید چنین معاملاتی بکنیم. دائم نگوئیم سکه چقدر و پیکان چقدر و. . . بیاییم و بگوییم «الحمدلله» من امسال، عید به خانه 5 بچه یتیم رفتم. 5 یتیم را دعوت کردم. گریه یتیم را آرام کردن به قدری عزیز است که علی بن ابی طالب، امیرالمؤمنین(ع) به بچهای رسید و خواست او را بخنداند، دید او غم زده است. حضرت امیر هر چه خواست چیزی بگوید، دید او همین طور غم زده نشسته است. با زانوها و دستانش راه رفت و صدای بزغاله در آورد تا یتیم خندید. کسی آمد و گفت: آقا زشت است. تو ولی مسلمین، رئیس حکومت اسلامی، صدای بزغاله در میآوری؟ بد است. فرمود: علی بن ابی طالب صدای بزغاله در بیاورد، مهم نیست اما مهم است یک یتیم بخندد. گریه بر فرزند اشکال ندارد. گریه بر امام حسین بهترین کمال است و از گریه یتیم عرش خدا به لرزه در میآید.
دیگر چه نوع گریهای داریم؟ یکی از گریه ها، گریه کودک است. حدیث داریم: «أَنَّ الْبُکَاءَ أَصْلَحُ لَهُ وَ أَجْمَلُ عَاقِبَهً»(توحیدالمفضل، ص53) امام صادق(ع) فرمود: کوچکترها که در قنداق گریه میکنند، بگذارید گریه کنند. بخاطر اینکه بچه وقتی متولد میشود، دو نوع رطوبت در بدن دارد. یک رطوبت در بدنش است و رطوبت دیگری در مغزش است. با گریه رطوبتهای مغزش بیرون میآید و با آبی که از دهانش بیرون میآید رطوبت بدن او بیرون میآید. امام صادق فرمود: اگر بچه نوزاد گریه نکند، رطوبتهایی در مغزش میماند که در بزرگی خل میشود. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «لَا تَضْرِبُوا أَطْفَالَکُمْ عَلَى بُکَائِهِمْ»(عللالشرائع، ج1، ص81) اگر بچه هایتان گریه میکنند، کتکشان نزنید. بنابراین، گریه کودک یک ارزش است.
نوع دیگر، گریه وقت خواندن قرآن است. امام حسین(ع) وقتی آیات عذاب را میخواند، گریه میکرد. امام حسین خیلی گریه میکرد. در مکه در بیابان عرفه به قدری گریه کرد که آن کسی که نگاه میکرد گفت: دیدم هنگام سجده شنی که زیر چانه مبارک امام حسین استتر شده و پیامبر فرمود: قرآن را بخوانید، گریه هم بکنید. با حال بخوانید.
ماه رمضان نزدیک است. برادرها ده سال از انقلاب میگذرد. زشت است شما قرآن را که باز میکنید، نتوانید بخوانید. بیایید قبل از رسیدن ماه رمضان یک برنامه ریزی کنید و مساجد به عوض سخنرانی، قرائت قرآن بگذارند. این چه مانعی دارد؟ انجمن اسلامیها قرائت قرآن بگذارند. ما خیال میکنیم دعای بیست و چهارم و شانزدهم و اینها را باید بخوانیم. این دعاها را نخوانیم، طوری نیست. در پاکستان پانصد هزار حافظ قرآن داشته باشیم و در ایران پانصد هزار نفر را نداشته باشیم که بتوانند روی قرآن را درست بخوانند، تا چه رسد به حفظ قرآن. بیاییم از زبیده، دختر 9 سالهای در روستاهای سیستان وبلوچستان که کل قرآن را حفظ کرده، یاد بگیریم.
یکی از حفاظ بصره خواب پیغمبر را دید. پیامبر در خواب به او گفت: تو خوب قرآن میخوانی. پیغمبر فرمود: این قرائت قرآن تو خوب است ولی قرآن که میخوانی گریه نمیکنی! باید با حال قرآن بخوانید. منتهی گریه کردن داد زدن نیست. پیامبر فرمود: اگر گریه کردی و دلت سوخت، «مَهْمَا یَکُنْ مِنَ الْعَیْنِ وَ الْقَلْبِ فَمِنَ اللَّهِ وَ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ مَهْمَا یَکُنْ مِنَ الْیَدِ و اللِّسَانِ فَمِنَ الشَّیْطَانِ»(مستدرکالوسائل، ج2، ص467) اگر آن سوز از چشم و دل بود، یعنی دلت سوخت و اشکت جاری شد، «فَمِنَ اللَّهِ» او خدایی است «وَ مَهْمَا یَکُنْ مِنَ الْیَدِ و اللِّسَانِ» اما اگر زد بر سرت و جیغ کشیدی، آن دیگر«فَمِنَ الشَّیْطَانِ» مناجات اصولاً از نجوا یعنی صحبت آهسته است. آمدند نزد رسول اکرم و گفتند ما داد بزنیم یا آهسته گریه کنیم؟ فرمود: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ»(بقره/186) وقتی دعا میکنید، آهسته دعا کنید. بعضی از اینها که دعا میکنند، آدم میفهمد او چه مشکلی دارد. در مسجد آدم دعا میکند. خدایا قرض مقروضین را ادا کن. یک دفعه یک نفر میان جمعیت بلند میگوید: «الهی امین» همه میفهمند که او قرض دارد. تا میگویند خدایا مثلاً چه کن؟ او که بلندتر آمین میگوید، مشکلش را معرفی میکند. أیها الناس بدانید که من این گرفتاری را دارم. نباید آمین و دعای ما طوری باشد که کسی بفهمد. اگر بحث گریه مطرح است، منظور گریه مخفی است.
گریه بی فایده چیست؟ روایت داریم افرادی در قیامت گریه میکنند. در قیامت چند موقف داریم. یکی از گمرکها و مواقف قیامت، «موقف البکاء» است. گریانند ولی آنجا دیگر گریه فایده ندارد. درباره گریه فراغ هم در قرآن داریم. آدم گاهی در فراغ یک نفر گریه میکند. حضرت یعقوب در فراغ یوسف گریه کرد. «وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ»(یوسف/84) یعقوب به قدری گریه کرد که نور چشمش را از دست داد. امام حسن گریه میکرد. گفتند: چرا گریه میکنی؟ فرمود: یکی برای حوادث برزخ. یکی هم برای «فِرَاقِ الْأَحِبَّهِ» (بحارالانوار،ج6،ص159) فراغ دوستانم. رسول اکرم آمد بر سر قبر مادرش آمنه «فبکی» گریه کرد. فاطمه زهرا بعد از آنکه دید، خط رهبری از امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب به کس دیگر منتقل شد، خیلی منقلب شد، خیلی منقلب بود و گریه میکرد، یک روز گفت: من برای اذان بلال دلتنگ شده ام، بلال هم دیگر اذان نگفته بود. هر کاری کردند که اذان بگوید. گفت: من به شرطی اذان میگویم که پیش از نماز رسول خدا باشد. من برای نماز دیگران اذان نمیگویم. گفتند: بگو «الله اکبر» گفت: در آن هم آدم باید خط سیاسی داشته باشد. هر الله اکبری ارزش ندارد. بالاخره یک روز گفتند: بلال، تو مؤذن پیغمبر بودی. فاطمه زهرا دلش میخواهد یک اذان بگویی. گفت: باشد. بخاطر فاطمه میگویم. رفت شروع کرد به اذان گفتن. مثل سرودهایی هست که دهه فجر به مناسبت سالگرد انقلاب میخوانند. تا آن سرودها را آدم میشنود، یاد حال و هوای اول انقلاب میافتد، تا بلال اذان گفت، فاطمه زهرا یاد زمان پدرش افتاد و وسط اذان غش کرد. آمدند و گفتند: بلال، بس است. دیگر اذان نگو. گاهی انسان در فراغ گریه میکند. گریه بر فراغ طوری نیست.
نوع دیگری از گریه، گریه شوق است. به دستور مأمون الرشید مأمورین حکومت عباسی امام رضا(ع) را از مدینه به مرو میآوردند. در نیشابور، مردم نیشابور دور امام جمع شدند. حدیث داریم دهها هزار نفر مردم نیشابور، تا حضرت را دیدند، گریه کردند. این گریه، گریه شوق است. یک روز رسول اکرم امیرالمؤمنین را ندیده بود، اشاره به لباسش کرد. گفتند این لباس را چه کسی به تو داده است. گفت: کسی که دارای چنین کمالهاست آنقدر تعریف کرد و بعد شروع به گریه کردن کرد. گفتند چه مشکلی داری؟ گفت: چند روزی است علی بن ابی طالب را ندیدم. رسول اکرم خیلی به علی بن ابی طالب عشق میورزید. یک روز حضرت علی آمد و نشست. هوای مکه و مدینه داغ بود و حضرت عرق کرده بود. پیشانی حضرت امیر عرق داشت. حضرت رسول دست گذاشت روی پیشانی امیرالمؤمنین و عرقهایش را گرفت. بعد گفت: این عرق حضرت علی بن ابی طالب است و به بدنش مالید، به لباسش مالید و گفت: تبرک است.
اما گریه حیله هم داریم. گاهی برای حیله گریه میکنند. مادرشوهر گریه میکند که پسر را علیه خانمش بشوراند. خانم گریه کند که پسر را علیه مادرش بشوراند. گریههای حقه بازی است. به نظر شما در قرآن گریه حیله هم داریم؟ بله. یک آیه در این رابطه میخوانیم «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ»(یوسف/16) یعنی آمدند و یوسف را به چاه انداختند. بعد گریه کردند که یوسف را گرگ خورده است. این گریه حیله است. جرم شناسان اداره آگاهی، گفتند ما گاهی برای اینکه قاتل را پیدا کنیم میبینیم تشییع جنازه چه کسانی هستند؟ چون گاهی خود قاتل میآید و پشت جنازه بر سرش میزند، ما میفهمیم که او قاتل است. یکی از راههای جرم شناسی این است که چه کسی بیشتر از همه گریه میکند؟ میگوییم: او خودش است. البته نه همیشه. ولی گاهی هم اینطوری است. حرف زدن خیلی مشکل است. خوب از مسأله گریه بگذریم و وارد خنده شویم.
4- خنده و شادی و انواع آن
ما چند نوع خنده داریم؟ خنده مثبت و خنده منفی، خنده بد وخنده خوب، خنده زیاد، خندهای که آدم جک گو باشد، خنده در تشییع جنازه، خندههایی که تأیید خطی باطل باشد، خنده مسئولین، خنده در مسجد، خنده غفلت، خنده نیش دار، خنده بخاطر فرار از قانون و قانون شکنی و. . .
حالا یکی یکی بگویم: اما در مورد خنده زیاد داریم «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحینَ»(قصص/76) خنده نباید مستانه باشد. حالا سیزده بدر است، عید است، تولد امام زمان است، خوشحالی سر جایش، اما مستانه نباشد. «من کثر بکائه» کسی که زیاد بخندد، در قیامت هم زیاد گریه خواهد کرد، خنده معمولی خوب است اما «کَثْرَهُ الضَّحِکِ تُمِیتُ الْقَلْبَ»(کافى، ج2، ص664) حضرت فرمود: خنده زیاد، ایمان را محو میکند و «کَثْرَهُ الضَّحِکِ تَمْحُو الْإِیمَانَ»(وسائلالشیعه، ج12، ص118) و قلب را میمیراند. ما باید بخندیم اما نه آنچنان قهقههای که صدای مظلومین دیگر به گوشمان نرسد. نه خندهای که مسلمانی را دست اندازیم. گاهی کسی را دست میاندازند. کوتاهی، یا بلندی را پیدا میکنند، گردی را پیدا میکنند، نقص عضوی را پیدا میکنند، یا کسی که بد حرف میزند، بد راه میرود، او را دست میاندازند و میخندند. خنده اینها به قیمت ریختن آبروی مسلمان است. قهقههای که صدای مظلومین را نشنویم. باید مواظب این خندهها باشیم. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُبْغِضُ الضَّحَّاکَ»(تحفالعقول، ص392) نباید زیاد بخندیم.
اما خندههایی که جک گویی است. پیامبر فرمود: یا اباذر! «وَیْلٌ لِلَّذِی یُحَدِّثُ فَیَکْذِبُ لِیُضْحِکَ بِهِ الْقَوْمَ»(أمالىطوسى، ص537) وای به حال کسی که برای مردم به دروغ قصه میگوید «فَیَکْذِبُ» دروغ میگوید «لیُضْحِکَ» برای اینکه مجلس را گرم کند، آسمان و ریسمان را به هم میدوزد. دروغی شاخدار میگوید تا مردم بخندند. سه مرتبه پیامبر در این حدیث فرمود: وای بر کسی که حاضراست دروغ بگوید تا مردم بخندند. من عکس شاه را دیدم که در این عکس آتشی روشن بود و شاه به عنوان چهارشنبه سوری در حال پریدن از روی آن بود. حالا فراموش نکنیم که اوضاع چگونه بود؟ ما به بت پرستان انتقاد میکنیم. ایران قدیم، وضعشان از بت پرستان بدتر بود. چون بت پرستان سنگ میپرستیدند و ما به آتش احترام میگذاشتیم. رحمت به گور پدر سنگ. آب روی سنگ بریزی از بین نمیرود ولی آتش با یک سطل آب خاموش میشود. اصلاً خدای ما خاکستر میشد. باز رحمت به گور اعراب که سنگ میپرستند. سنگ پرستی به مراتب از آتش پرستی بهتر است. پیغمبر سه مرتبه فرمود: «وای بر کسی» که خود را دلقک کند تا دیگران بخندند.
5- خنده نابجا و غافلانه
گفتهاند در تشییع جنازه نخندید. داریم اگر کسی خط انحرافی دارد، «مَنْ ضَحِکَ فِی وَجْهِ عَدُوٍّ لَنَا مِنَ النَّوَاصِبِ وَ الْمُعْتَزِلَهِ وَ الْخَارِجِیَّهِ وَ الْقَدَرِیَّهِ وَ مُخَالِفِ مَذْهَبِ الْإِمَامِیَّهِ وَ مَنْ سِوَاهُمْ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ طَاعَهً أَرْبَعِینَ سَنَهً»(مستدرکالوسائل، ج12، ص322) اگر کسی در صورت دشمن اسلام بخندد «لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ طَاعَهً أَرْبَعِینَ سَنَهً» اگر چهل سال عبادت کند، خدا قبول نمیکند. برای اینکه با خندهاش یک نفر طاغوت را تشویق کرد. امام صادق(ع) به یک نفر گفت: اگر تو حکومت بنی عباس را تأیید نمیکردی، آنها ما را خانه نشین نمیکردند، مواظب خندهها باشیم. گاهی وقتها کسی یک سیلی میزند، به او میگوییم دستت درد نکند. روز قیامت میگویند: آقای قرائتی تو سیلی زدی! میگویم: نه والله من نزدم. میگویند: نزدی اما گفتی دستت درد نکند. کسی که بزند و کسی که کمک کند و آن کسی که بگوید دستت درد نکند، سه نفر در گناه شریک هستند.
خنده مسئولین: «کثره الضحک توحش الجلیس و تشین الرئیس»(غررالحکم، ص222) کسی که مسئول یک اداره و مؤسسه است، اگر زیاد بخندد، دیگرپشمی به کلاهش نیست. یعنی بقیه او را دست میاندازند. به قول بزرگواری که میگفت: «لا یرون فی کلاهه پشما»! میگفت: تواضع خوب است اما اگر آدم بخواهد زیاد شل بگیرد دیگر نمیتواند مسئول باشد، رئیس باشد. رئیس باید از یک ابهتی برخوردار باشد نه که ژست بگیرد. نه! ژست نگیرد اما دلقک هم نباشد.
در مورد خنده غفلت در سوره «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ»(مطففین/1) چند آیه داریم. افرادی هستند که حزب اللهیها را دست میاندازند. «إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ»(مطففین/29) قرآن در سوره مطففین میگوید مجرمین به مؤمنین میخندند. در همین عید دختران حزب اللهی رو میگیرند و دخترخالهها و دختر عمهها و خویش و قوم میخندند. «وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ»(مطففین/30) وقتی عید دور هم جمع میشوند، غمزه میآیند، چشمک میزنند تا یکی میگوید آقا وقت نماز است، من بروم نماز بخوانم، با ابرو میگویند: «شیخ شده است». مجرمین غمزه میآیند و میخندند. «وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهینَ»(مطففین/31) مجرمین دور هم که مینشینند صفحه کوک میکنند. «فَکِهینَ» یعنی فکاهی میگویند. نبودی، دختر یا پسر فلانی آمد و همه انس داشتیم و. . . یک مقدار متلکها را باید شنید. بعد هم نسبت ارتجاع میدهند. «وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ»(مطففین/32) قرآن میگوید: مجرمین که به مؤمنین میرسند، میگویند اینها گمراهند. پس ببینید اگر مسلمانها بخواهند دینشان را حفظ کنند، چهار متلک میشنوند: «یَضْحَکُونَ» میخندند. «یَتَغامَزُونَ» غمزه میآیند. «فَکِهینَ» فکاهی میگویند. «لَضالُّونَ» نسبت ارتجاع و گمراهی میدهند.
6- لزوم هوشیاری و پرهیز از غفلت
خب چه کنیم؟ میگوید طوری نیست. این متلکها را بشنو اما دینت را از دست نده. این خیلی مهم است. شما همینطور که اهل نماز هستی، اهل نماز باش. تکان نخور. نگو حالا اینجا اینگونه میشوم، خوب هر جا میخواهد باشد. بعد یک عده هم خوشحالی می کنند. خوب شد که ما جبهه نرفتیم، فلانی رفت، الان مفقود، اسیر یا شهید است یا بچهاش اینطور است. ما که الحمدلله تمام بچه هایمان نزدمان هستند. قرآن درباره اینهایی که خوشی میکنند که جبهه نرفتهاند هم در یک آیه میگوید که این خندههای مرگبار است. اینها که خوشی میکنند که خوب شد در رفتیم. «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»(توبه/81) خوشی میکنند که به جبهه نرفتند. بعد قرآن میگوید: اینها نخندند. «فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً»(توبه/82) نمیخواهد بخندید که جبهه نرفتید. او که رفت شهید شد الان نزد حضرت ابرهیم است. او کنار سفره سعادت است. ما کنار سفره سماقیم. چون هفت سین ما باید هفت سین داشته باشد. سرکه و سبزی و سنجد و سیر و سماق و سرکه. خلاصه ما کنار سرکه و سماق هستیم و او کنار سعادت و شرف است. خیلی نمیخواهد غصه بخوریم که هستیم. چند هزار لیتر آب دیگر خواهیم خورد و بالاخره میرویم. اما خوشا به حال آنهایی که مقاومت کردند و نگذاشتند اجنبی در مملکت ما حکومت کند. آنها برنده هستند و این ما هستیم که باید عید به خانه آنها برویم و در خانه آنها را بوسیم و احوالشان را بپرسیم و بعضی افراد هم خوشی میکنند که ما نیش زدیم که امیرالمؤمنین میفرماید: «الْمِزَاحُ یُورِثُ الضَّغَائِنَ»(تحفالعقول، ص85) بسیاری از کینهها بخاطر یک شوخی است. حالا این شوخی و خنده تو باعث کینه شد. امام صادق میفرماید: «الْمِزَاحُ السِّبَابُ الْأَصْغَرُ»(کافى، ج2، ص665) مزاح و شوخی هم فحشی کوچک است. مواظب باشیم تعادل خود را حفظ کنیم. نوع خنده ما قهقهه نباشد.
مواظب باشیم که در ماه شعبان هستیم. کسانی که سال پیش ماه رمضان، روزه هایشان را خوردند، تا ماه رمضان امسال یک فرصت دارند که قضا کنند و چون آستانه ماه شعبان است. کسی که به هرعذری سال پیش خورده، ماه رمضان نشده باید قضا کند.
خدایا عیدی تولد حضرت مهدی و عید نوروز و تولدهایی که در ماه شعبان است این قرار بده که دشمنان اسلام سقوط کنند، اسیران آزاد شوند. در این عیدی نماز جمعهها را رونق بدهید. خدایا یک سال از عمر ما گذشت. اگر عمر ما به درد میخورد، آنرا طولانی کن. داریم وارد ماه رمضان میشویم. به ما لیاقت درک فیوضات ماه رمضان را عنایت فرما. در آستانه شب نیمه شعبان هستیم. به آبروی مادر او حضرت زهرا، قلبش را از ما شاد فرما. رهبر عزیز انقلاب را در پناهش حفظ کن. عیبها، نقصها و خطاهای ما را جبران بفرما. توطئهها را خنثی و توطئه گران را نابود کن. خدایا خنده و گریه ما را الهی و مقرب قراربده. ما را از غافلین در دنیا و خاسرین در قیامت قرار نده.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»