پیامبر اسلام (ص)، برخورد با مخالفین
موضوع بحث: پیامبر اسلام(ص)، برخورد با مخالفین
تاریخ: 25/11/63
بسم الله الرحمن الرحیم
بحمدالله بهمن را پشت سر گذاشتیم و الله اکبر از این راهپیمایی تهران! ولی با کمال تأسف تلویزیون آن طور که بود، نتوانست منعکس کند. یعنی شاید یک دهم آن هم منعکس نشد و همهی اینهایی که در راهپیمایی بودند غصه خوردند، راهپیمایی بسیار با عظمت بود.
گاهی اوقات آدم یک اشکالاتی را میبیند، میگوید: نکند مردم با انقلاب یک طوری شوند. ولی یک مرتبه یک راهپیمایی که میشود آدم میگوید: الله اکبر، مردم چه خوب با انقلاب هستند، آدم دلگرم میشود. این راهپیمایی اولین راهپیمایی با عظمت بود. راهپیمایی عملی شد و پیام امام هم کلمه به کلمهاش شرح دارد. و این در حد من نیست که پیام امام را تحلیل کنم اما حقش این است که سه جمله از پیام امام را تکرار کنم.
1- امام در این جملهاش، چهار مرتبه فرمود: دعای حضرت مهدی، یک جا فرمود: عبد صالح، ادعیهی عبد صالح یعنی دعای امام زمان، در یک پیام 4 مرتبه رهبر انقلاب بفرماید: دعای امام زمان، این یک چیزهایی هست. حالا قصه چیست، خودش میداند و آقایش. و در بارهی کارهای اجرایی و مدیریت هم فرمود: هر کس احساس کند نمیتواند کارخوبی انجام بدهد و دیگری میتواند، یکی از اعمال صالح این است که کنار بیایی و بگویی من بلد نیستم اداره کنم، فلانی لیاقتش از من بیشتر است. یعنی استعفا عمل صالح است و آن کسی هم که میتواند این کار را انجام دهد و خودش را عرضه نکند گناه کبیره انجام داده و کسی که بهتر از خودش سراغ دارد اگر استعفا بدهد عمل صالح انجام داده است. فرمایشات امام از مطالبی که برای همهی ارگانها، ادارهها، درس بود، لبریز بود.
1- محکم کاری و پرهیز از کم کاری
راهپیمایی الحمدلله عملی شد و پیام امام را هم شنیدیم. در خدمت برادران وزارت صنایع سنگین هستیم. کسانی که انواع ماشینها را میسازند و انواع خدمات را برای ما انجام میدهند. فقط من یک جمله برای تمام کارگرها بگویم، به قول یکی از دوستان میفرمود که چرا کارگر ما در جبهه حس عبادت دارد، ولی در کارخانه این احساس را بعضیها ندارند. و گاهی به خاطر یک پیچی که باید سفت ببندد و شل میبندد، ضرر به یک نفر میزند و اگر مقصر باشد کار به جای باریکی میرسد و قرآن میفرماید: «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»(سجده/37) یعنی خداوند هر چه که درست میکند، خوب درست میکند. امیرالمؤمنین ابن ملجم را هم که در اختیارش هست، به او شیر میدهد، و در اسلام به ما سفارش شده حتی کسی که فردا باید اعدام بشود، ولی امشب که در خانهی ما هست، باید خوب از او پذیرایی کنیم. در حدیث داریم. شخصی قبری را در زمان پیغمبر درز خشت هایش را میگرفت. گفتند: چقدر معطل میکنی؟ خاک بریز رویش، فردا میپوسد. فرمود: خدا دوست دارد که اگر کسی کار میکند، کارش را خوب انجام دهد. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ِبُّ مُتَحَرِّفَ الْأَمِینَ»(بحارالأنوار، ج100، ص96) خدا دوست دارد آدم حرفه داشته باشد و امین باشد. امین باشد یعنی خیانت و کم کاری نکند. الحمدلله شما اهل این کارها نیستید، اما انسان گاهی وقتها باید به یاد این حرفها باشد.
چرا باید به ما بگویند اجناس دیگری اینطور است؟ با کمال تأسف حاجیها وقتی میروند مکه سوغاتی بخرند، چیزهایی هست در کارتنهای در بسته، میگویند: باز کنیم ببینیم، میگویند: اینها شده است. مگر میشود کارتن شکستنی یک بشقابش شکسته باشد؟ قطعاً درست است.
و چیزی که از ژاپن میآید و از این ور ایران به آن طرف ایران میرود، سالم است. اما ما در یک جعبه انار میبینیم زیر و رویش فرق میکند. پرتقال نایلونی بخریم تا معلوم شود، بعد معلوم میشود یک لولهی بخاری میگذارند وسط نایلون دور لوله را پرتقال سالم میریزند، آن وقت توی لوله را پرتقال خراب و بعد لوله را از توی آن میآورند بیرون. آن وقت جالب این است که همهی مردم ایران هم میدانند آن طوری که رویش است زیرش نیست. همه میدانیم در عین حال هم میخریم.
اجمالاً سر هم بندی، خلاف است. کم کاری، کج کاری، ظلم به بیت المال است و همینطور که در جبهه کار کردن عبادت است، در کارخانه کار کردن هم عبادت است. علاوه بر این که اگر به زمانی برسیم که بگوییم اجناسی که کارخانههای ایران تولید میکنند، از نظر استحکام حرف ندارد، کیفیت آن خوب است، رنگ آن ثابت است. اگر یک زمانی اینگونه شود، عزت جمهوری اسلامی است. بنابر این کار شما محض این نیست که مدیر عامل خوشش بیاید.
پارچههای ایران رنگش میرود، پارچههای خارج رنگش ثابت است. چیزهای ایرانی خراب است، چیزهای خارجی خوب است. این ذلت جمهوری اسلامی است. برادران عزیز برای این که ایران ما، اسلام ما، ذلیل نشود، سرهم بندی نباید بکنیم که انشاءالله نمیکنیم.
اما بحث طبیعیمان را شروع کنیم. نشستیم حساب کردیم چند ماه پیش که 26 شب جمعه داریم تا ماه رمضان. گفتیم این شب جمعهها زندگی پیغمبر را بگوییم و از ماه رمضان هم اگر عمر و توفیقی بود قصههای انبیا را بگوییم. تکه تکه قسمتهایی از زندگی پیغمبر را گفتیم. روش تبلیغ، تحلیلها، اخطارها، وعدهها، تشویقها. اما امروز در بحثمان ببینیم پیغمبر با مخالفین خود چه کار میکردند.
2- سیره پیامبر در برخورد با مخالفان
موضوع: سیرهی پیامبر اکرم
سیره یعنی روش زندگی، جهت گیریها، موضع گیریها و برخورد پیامبر با مخالفان. برخورد پیغمبر با مخالفش چگونه بوده است؟ چقدرخوب است که ما ببینیم رفتار پیغمبر با مخالفش چگونه بوده است؟ ما هم با مخالفینمان همین گونه باشیم. چون گاهی وقتها ما با مخالفینمان خیلی بد برخورد میکنیم. حدیث داریم: با هر کسی هم که بد شدی هر چیز را به آن نگو، یک بار میبینی فردا رفیق میشوی، دیگر خجالت میکشی که در چشمش نگاه کنی، به هرکس رسیدی همهی حرف هایت را نزن، ممکن است فردا دشمنت بشود و همهی زیر و بم کارت را بداند.
این سفارش خوبی است برای دخترها و پسرها. دخترها و پسرها گاهی با هم رفیق که میشوند دو تا دختر یا دو تا پسرکه با هم رفیق میشوند، همهی حرف هایشان را به هم میزنند. غافل از این که حدیث داریم، افرادی هستند که با هم رفیق میشوند زیر پای رفیق را میکشند. میگوید: خوب بله! میگفتی! عجب! عجب! هی عجب، عجب میکند تا تمام حرفهایی که داری از تو بیرون میکشد. حرفهایی که از تو بیرون کشید، در مغزش بایگانی میکند برای یک روزی که با هم دعوایتان شد. دعوا که شد میگوید: برو، برو نگذار بگویم من که میدانم. حدیث داریم: وای به حال کسی که با افرادی رفیق میشوند، برای این که یک تکههایی را بیرون بیاورند و بگویند و بعد برای یک روزی استیضاح کنند.
با کسی که مخالف میشوی از هر چیزی ناراحت میشوی نگو. اصلاً فحش ندهید. در جبهه لشکر علی(ع) فحش داد به دشمن «إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ»(نهج البلاغه، خطبه 206) حضرت فرمودند: من بدم میآید که شما فحش بدهید. گفتند: آخر آنها کافر هستند! فرمود: نه نباید فحش بدهید. فحش ندهید. حتی اگر کسی زناکار است بنا شد 100 ضربه شلاق بخورد. صد تا شلاق را بزن اما نگو خاک بر سر بدبختت بکنم. شلاقش بزن اما خاک بر سر به او نگو. این دستور اسلام است.
پیغمبر با مخالفینش چگونه بود؟ من یک تکههایی از قرآن برایتان میخوانم. خداوند بشر را آفرید برای عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(ذاریات/56) خدا میفرماید: من آفریدم برای این که مردم به خدا نزدیک شوند و خدایی شوند. «صِبْغَهَ اللَّهِ»، «لِوَجْهِ اللَّهِ»، «فی سَبیلِ اللَّه» داشته باشند. آیات قرآن قدم به قدم میگوید: بیایید سمت خدا، خدا بشر را آفرید تا خدایی بشود. در این مسیر طاغوتهای درونی و بیرونی، مزاحمت میکنند و پیغمبر چه کار میکند؟
3- رعایت حقوق و تعهدات با مخالف
مخالف تورم است، یک مخالف بی آزار است، یک مخالف موزی، بعضی مخالفها آزاری ندارند، بعضی مخالفها موزی هستند. مخالف اگر بی آزار است آیات قرآن زیاد است در این زمینه، مثلاً میفرماید: «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ»(توبه/4) تا مدتش عهدتان را تمام کنید. یعنی اگر قول دادید به قولتان عمل کنید، حتی به مخالف اگر قول دادید عمل کنید.
ما دو نوع حق داریم؛ یک حق اسلامی، یک حق انسانی. حق اسلامی یعنی این را اسلام گفته. حق انسانی یعنی گیرم مسلمان نیست، انسان که هست. به خاطر انسانیت باید خوب رفتار کرد.
یکی از حقوق انسانی، احترام والدین است. حدیث داریم: پدر و مادرت را باید احترام بگذاری، پدر و مادرت چه خوب باشد و اگر هم بد هستند احترام بگذار. چون احترام به پدر و مادر یک حق انسانی است. وفای به عهد، قول دادی ولو اگر چک تو در دست یک بهایی بود، ولو چکت دست یهودی بود. قول دادی، به قولت عمل کن. بگو بابا این کارخانه مال فلان پول دار است پس من بیایم و اینجا را خراب کنم. شما کارت را خوب انجام بده و اگر دیدی آن طاغوت است، جلوی طاغوت را از یک راه دیگری بگیر. آخر بعضی از افراد در اول انقلاب میگفتند: این خانه برای فلان طاغوتی است و خانه را میزدند و میشکاندند. آخر خودش طاغوت است، شیشه هایش که طاغوت نیست. قالی هایش که عیبی ندارد. قالیاش را هم از بغض صاحبش خراب میکرد.
یک جا رفتیم مهمانی دیر وقت بود، من به صاحب خانه گفتم، لطفاً من را برای نماز صبح صدا بزن، گفت: تو چه آقایی هستی؟ گفتم من خودم آقا هستم، خوابم آقا نیست، یک وقت میبینی خوابم برد تا آن ور آفتاب. حالا بابا خودش طاغوتی است، قالیاش که طاغوتی نیست. خانهاش را درست نگه دار، بعد هم اگر طاغوتی است او را تحویل قانون بده. «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ» عهد و پیمان که دارید تا همان مدتی که گفتید تمام کنید.
یکی هم رد امانت است. اگر یک کسی به شما یک چیزی امانت داد، مثلاً شمر آمد و گفت: همین خنجری که با آن امام حسین را کشتم، این پیش تو امانت باشد وقتی برگشت شما امانتش را به او پس بده.
اما بگذارید مردم به قولشان و اماناتشان عمل کنند و یک اطمینانی در جامعه باشد. اطمینان ارزش است. گرچه بعضی جاها به خاطر این که میخواهیم اطمینان داشته باشیم کلاه هم سرمان میرود. مثلاً حدیث داریم که اگر بچه خلافی کرد پدر و مادرش هم فهمیدند، آمد و گفتند: چرا؟ دختر و پسر یک عذری تراشیدند، پدر و مادر عذرش را قبول کنند. گر چه گاهی هم میفهمند که این بچه دروغ میگوید، اما باید تغافل کنند. یعنی زیر سبیلی رد کنند. چرا؟ برای این که در خانواده اگر دختر به پدر بگوید پدرم به من دروغ میگوید. پدر هم به دختر بگوید، دخترم به من دروغ میگوید. اصلاً اگر اطمینان نباشد هیچ به هیچ! ما اگر به هم مطمئن باشیم ولو ماهی دو بار کلاه سرمان برود، این خودش ارزش دارد. تا این که کلاه سرمان نرود، اما همه به هم بد بین باشیم. آقا چرا دیر کردی؟ مریض بودم. خدا انشاءالله شفا بدهد. حال فوقش کارگری میآید میگوید: مدیر عامل را شیره سرش مالیدیم. دو بار این کارگر شیره سر مدیر عامل میمالد، اما آن مدیر عامل در سخنرانی میگوید: کارگرها من به شماها ایمان دارم، برای شما ارزش قائلم، خودتان ارزش خودتان را پایین نبرید. این ارزشش بیشتر است.
4- تنوع مخالفان و برخورد با آنان با پایبندی به تعهدات
تغافل، رد امانت، حقوق انسانی، احترام به والدین، وفای به عهد و. . . یک حق اسلامی هم داریم مثلاًحق خرجی با چه کسی است؟ اسلام میگوید: معامله که میکنند در چه صورتی میتوانند معامله را به هم بزنند.
بعضی از حقوق را اسلام گفته بعضی از حقوق را انسان. یکی از حقوق انسانی حقوقی است که «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ»؛ «فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ»(توبه/7) تا مادامی که مخالفین شما استقامت کردند و پابند به قراردادها هستند «فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ» شما هم پایدار به قراردادها باشید. یعنی هیچ وقت شماها اول کسی نباشید که تخلف کند. مثل جنگ ایران و عراق، تا مادامی که او کار نداشته باشد، ما کار نداریم. او شهرهای ما را میزند ما هم باید بزنیم. او حمله میکند، ما هم حمله میکنیم «فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ» اگر آنها پایبند بودند، شما هم استقامت داشته باشید. «لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ»(ممتحنه/8) آنهایی که دست به اسلحه نمیزنند «فِی الدِّینِ» تا مادامی که «لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ» دست به اسلحه نبردند و «لَمْ یُخْرِجُوکُمْ» تا مادامی که «لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ» شما را آواره نکردند و با شما جنگ نکردند «أَنْ تَبَرُّوهُمْ» «تبروا» یعنی «بر»، یعنی «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى»(مائده/2) یعنی کمک کنید. «تَبَرُّوهُمْ» نیکویی کنید با اینها «وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» مخالف ما است اما چون آزاری ندارد «تبروا» و «تقسطوا» چون مخالف بی آزار است.
چون من گفتم تو را قبول ندارم، یا تو را نمیپسندم، بعد اگر یک مقام مسئولی از شما پرسید: که میخواستیم فلان مسئولیت را به او بدهیم نظر شما چیست؟ بگویی چون ایشان به من گفت: من تو را قبول ندارم، پس. . . من اگر انسان مسلمان باشم میگویم: آقا ایشان متدین است، تخصصش هم خوب است. این کار را هم میتواند انجام بدهد، توانایی کار دارد منتهی بررسی کنید اگر به یکی از روحانیون آشنا هست کافی است، ممکن است من را نمیپسندد اما با اصل اسلام خوب است. پشت سر من نماز نمیخواند، اما در مسجد دیگری نماز جماعت میخواند.
یک وقت یک کسی میگوید من از کسی که قرآن و حدیث بلد است، بدم میآید. یک وقت یک کسی با اصل روحانیت بد است، ولی یک وقت یک کسی از فرد خاصی بدش میآید. حالا اگر کسی از من بدش میآید، من باید پشت تلفن نانش را قطع کنم؟ سر به نیستش کنم؟ با چشم و ابرو و حرف «لا حول و لا» پدرش را دربیاورم. ما گاهی وقتها با «لا حول ولا» پدر کسی را در میآوریم. میدانی؟ مثلاً میگویند آقای قرائتی فلانی چه جوری است؟ میگویم: «سبحان الله» این یک سبحان اللهی بود که طرف نیست شد. چون این سبحان الله همه رقم غیبتی در آن بود. آقا ایشان اگر با تو بد است، معنایش این نیست که با همه بد باشد. ممکن است با شما بد باشد ولی در واقع با اسلام، با اسلام شناس، با حدیث، اگر گفتی فقه این است، میگوید: چشم! اگر گفتی فتوا این است، میگوید: چشم! یعنی تسلیم اسلام هست ولی لازم نیست هر کس تسلیم اسلام هست، تسلیم فرد به فرد هم باشد.
5- هر مخالفی معاند نیست
مخالفی که «لَمْ یُقاتِلُوا» جنگی با ما ندارد «لَمْ یُخْرِجُوا» ما را اخراج نکرده، نه اخراج کرده، نه درگیری بوده، نسبت به اینها «تَبَرُّوا» نیکویی میکنیم. «تُقْسِطُوا» این برخوردهای پیغمبر ماست، بعضیها مخالف هستند، اما از روی نفهمی مخالف هستند. ما هزارها زن و دختر بی حجاب داشتیم که بعد حجاب دار شدند، زنهایی داشتیم بی حجاب تا دیروز بی حجاب بودند و حالا در جمهوری اسلامی حجاب دار شدند، الان هم معتقدند. بعضیها هم از ترس با حجاب هستند. حالا هر کس بی حجاب است، باید بگوییم بی دین؟ گاهی وقتها نمیداند. حضرت موسی به افراد بت پرست که به موسی گفتند: «یا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَهٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»(اعراف/138) موسی ما میخواهیم بت پرست باشیم، گفت: «إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» شما نمیفهمید. حضرت موسی به مخالفینش میگوید: «تجهلون» نمیفهمید!
حضرت لوط به قومش میگوید که «أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»(نمل/55) شما عوض ازدواج به دنبال عمل فجیع دیگر میروید، «أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» همانا نمیفهمید. پیغمبر دیگرمی فرماید: «قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ»(احقاف/23) من حرف هایم را زدم اما «وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ» خلاصه این که پیغمبران ما با مخالفینشان نمیگفتند که شما حتماً مغرض هستید. به بعضیها میفرمودند: «أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» شما نمیدانید. پس گاهی مخالف هست اما نمیداند. پس باید فرق بگذاریم بین کسی که نمیداند و. . .
یک وقتی امام یک قصهای فرمود: در آن زمانی که تفسیر سورهی حمد را میفرمودند، فرمود: یک کسی آمد و گفت: سه نفر باهم دعوا داشتند یکی میگفت «عنب» یکی میگفت «انگور» یکی هم به ترکی میگفت «اوزوم» بعد این سه نفر با هم دعوایشان شد، چهارمی رسید و گفت: بابا حرف همهی شما یکی است.
پس همهی مخالفین ما مغرض نیستند، البته مخالف مغرض هم داریم که خیلی رندی است و همهی برخوردهایش برخوردهای خطی است. اما خیلی باید دقت کنیم و فرق بگذاریم بین کسی که مخالف است از روی آگاهی و یا مخالف است از روی نادانی. ما داشتیم افرادی که مرید صد در صد فلانی بودند، وقتی فهمیدند فلانی وضعش خراب است براحتی از او دست برداشتند. کلی سالها به آن ارادت داشته ولی نمیدانسته. خلاصه به همهی مخالفین به یک چشم نگاه نکنید.
قرآن میفرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ»(توبه/6) اگر احدی از مشرکین پناهندگی خواست «فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» به او پناهندگی بده تا این که کلام خدا را استماع کند. اگر مشرکی گفت: میخواهم تحقیق کنم، شما به او اجازهی تحقیق بده. مخالف است ولی مخالف بی آزار است و بنا دارد تحقیق کند.
صفوان شخصی بود که وقتی مکه فتح شد، دوید و در شهر جده پناهنده شد. این که به جده میگویند: «جده» میدانید چرا؟ چون جدهی همه ما حضرت حوا قبرش در آن جاست. رفت به جده، از آن جا نامه نوشت به پیغمبر و گفت: شما مکه را فتح کردید، من که آمدم مکه شما یک نامه به من بده که من در امان هستم. چون من میخواهم در مورد دین تحقیق کنم. پیغمبر ما عوض این که نامه به او بدهد عمامه خودش را فرستاد. گفت: عمامه من را سر بگیر و عوض دو ماه، چهار ماه به او مهلت داد.
به صفوان کافر پیغمبر عوض دو ماه چهارماه مهلت میدهد و شما این قصهی صفوان را مثل پتک در دهان کسی بزنید که میگوید اسلام دین زور است یا اسلام با زور شمشیر پیش میرود.
6- برخورد مسالمت آمیز و گرنه قهر آمیز
حکومت ما روزهای اول تلویزیونش را برای همهی بحثهای آزاد گذاشت، کیانوری میآمد حرف میزد، طبری میآمد، از گروهکها میآمدند و صحبت میکردند و الآن هم خدا میداند مسأله این است که حسن نیت نیست و گر نه اگر حسن نیت باشد، حتی امام بزرگوار که خیلی بزرگ است. . . امام که خیلی حیف است، دکتر مطهری و بهشتی هم خیلی حیف هستند، لا اقل یک طلبه کم سواد مثل بنده، حاضرم یک بحث تلویزیونی با اینها بگذارم تا اینها قشنگ حرف هایشان را بگویند و ما هم بگوییم تا مردم بفهمند که چقدر اینها پوک و روشن فکرانه چیزی مینویسند. (یک کسی گفت اگر یک پشه که گرفتی، چشم راستش را باز کن سنجاق از کتت بیرون بیاور و بزن در چشم راستش تا از بین برود. گفت: پشه با یک دست از بین میرود. بعد من این همه کار بکنم؟) منتهی دیگر حسن نیت گذشت، چهار پنج سال مجلهها و روزنامهها بحث آزاد و تریبون آزاد داشتند و هر کس امتحان خودش را داد. دیگر حسن نیتی نمانده است، یعنی اگر اول جمهوری اسلامی «احد من المشرکین» یکی از مشرکین میآمد میگفت: من ایمان به اسلام ندارم، من یکی از مشرکین هستم، ولی در عین حال «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» به من مهلت بدهید تا ببینیم اسلام چه میگوید و حرف هایتان را بشنویم ولی مسأله. . .
انسان اگر احساس کند که قصه طبیعی است، چون باکی نداریم «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»(بقره/256) قرآن میگوید: حق و باطل چیزی نیست که آدم بخواهد از آن فرار کند. اصلاً این که آخوند عمامه سر میگیرد، فلسفهی این لباس چیست؟ ما این لباس را پوشیدیم تا شناخته شویم که اگر در مورد اسلام حرفی دارید، بیایید و بگویید. خدا به زنان پیغمبر میگوید: به زنانتان بگو فلان فرم لباس هایشان را بپوشند «ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ»(احزاب/59) تا شناخته بشوند که اینها زن پیغمبر هستند، ما اصلاً لباسی که پوشیدیم برای این است که آقا اگر مشکلی داری بگو. بله یک سری سؤالها را من جواب میدهم، یک سری را آقای مطهری، یک سری را علامه طباطبایی و. . . اجمالاً این که اگر واقعاً صادقانه باشد، خیلی خوب است و چقدر خوب است که برادران و خواهران این همه دفتر تلفن دارید، یک شماره تلفن یک اسلام شناس هم داشته باشید.
ممکن است یک جا یک چیزی در ذهنتان باشد و یا یک کسی یک چیزی در ذهنتان القاء کند. همینطور که یک آدم هفتاد کیلویی تیغ به پایش میرود نمیتواند راه برود، ممکن است یک آدمی هم یک وقت چیزی برود در ذهنش و دیگر نتواند خوشبین باشد. آقا یک ذره خرج کن، شماره را میگیری؛ آقا «سلام علیکم»، بنده شخصی هستم ناشناس، من نسبت به اسلام چنین اشکالی دارم، شما جوابم را بدهید. یک کسی را پیدا کنید که مشهور نباشد، وقت هم داشته باشد، کار هم زیاد نداشته باشد. عیب این است که تا میگوییم اسلام شناس ذهن میرود طرف 10 تا 20 تا 30 تا 40 تا. . . افرادی هستند دانشمند، فاضل، تلفن هم دارند، تلفنش را خودت پیدا کن.
یک کسی به من گفت آقای قرائتی آدرس خودت را میتوانی به من بدهی؟ گفتم آدرس را به تو بدهم میآیی؟ گفت: بله. گفتم: بنویس جهنم. چون قرآن میگوید: «وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها»(مریم/71) یعنی همهتان وارد جهنم میشوید، بعد میگوید: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا»(مریم/72) منتها خوبها از پل عبور میکنند. ما رفتنمان قطعی است، بیرون آمدنمان مشکوک است.
«وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها»(انفال/61) اگر دشمن شما آماده شد برای مسالمت و این که کنار بیاید شما هم بالت را باز کن، استقبال کن از پیشنهاد صلحش. اما به شرط این که پیشنهادش توطئه نباشد. در حجاز امسال از ما میپرسیدند: صدام میگوید بیایید صلح کنیم چرا ایران صلح نمیکند؟ آیهی قرآن آوردم، فرعون تا دید دارد غرق میشود، گفت: «آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائیلَ»(یونس/90) من ایمان دارم، خدا فرمود: حالا دیگر «آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدینَ»(یونس/91) گفتم پیشنهاد صلح صدام مثل فرعون است.
اگر دو نفر با هم قهر کردند، یکی میگوید: آقاجان، معذرت میخواهم، بیا با هم آشتی کنیم. نگو: نخیر من قبول نمیکنم. خدا در قرآن میگوید: کافر اگر گفت بیا صلح کنیم، صلح کن منتها به شرط این که توطئه نباشد. خوب این زن حالا به شوهرش میگوید: معذرت میخواهم، خیال میکند هر چه بیشتر غیظ کند شوهرتر است. شما اگر شوهر خوبی باشی دست خانمت را هم میبوسی. خوب و بدی به شل وسفت گرفتن عصبانیت نیست.
«قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلینَ»(انفال/38) به مخالفینت بگو «قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا» به کفار بگو «إِنْ یَنْتَهُوا» اگر دست ازخرابکاری هایشان بردارند «یُغْفَرْ لَهُمْ» ما یک قانونی داریم در فقه که «الاسلام یحّب ما قبله» (بحار الانوار/ج21/ص115) ما قبل اسلام را میپوشاند، یعنی اگر انسان قبلاً یک جنایتی کرده، حالا که مسلمان میشود و نیتش و اسلامش و همهی کارهایش را از سر میگیرد و لذا اگر کافری مسلمان شد، نمیگوییم نمازهایش را قضا کند، روزهاش را قضا کند. آخر این تازه مسلمان شده و مهمان است. شما اگر من سخنرانی میکنم، اصلاً پای منبر من نیایی، هیچ عیبی ندارد، این همه آدم پای منبر من مینشینند، اما اگر آمدی و وسط منبر بلند شدی! اگر لخت شدی و در میدان توپ بازی گفتی که بنده نیستم! با هواپیما رفتی آنجا گل بزنی، و وسط بازی گفتی: من نیستم. اگر نمیخواستی بروی باید از اول میگفتی. اما حالا که آمدی در رفتی. . . فلذا اگر کسی گفت مسلمانم و وسط کار در رفت، یک پس گردنیهایی هست. مهمان آمد خانهی شما اگر از اول گفت که نمیآیم، طوری نیست. اما اگرآمد سر سفره وقتی شما گفتی بخور، گفت: نمیخورم، من با شما قهرم. (خوب اگر قهری باید نیایی) این آدم را زجر کش میکند. کسانی که بیایند وسط راه و جا بزنند اینها پس گردنی دارند. آن کافر که تا حالا نیامده، حالا هم که آمده باید برود اتاق مهمان.
7- تنوع در مجازات و کیفر اعمال
بچه مسلمانها میپرسند فلانی که کافر است و بد است این همه جنایت میکند، عیبی ندارد، اما ما که بچه مسلمان هستیم اگر یک کاری بکنیم تا شب نشده چوبش را میخوریم. چه طور شد آنهایی که همیشه خراب هستند همیشه خوش هستند اما ما که گاهی وقتها یک کاری میکنیم باید. . .
خدا بعضیها را گذاشته برای امتحانات ثلث سوم، یعنی کارشان ندارد. ما سه رقم عذاب داریم: عذاب زود، عذاب دیر، عذاب دیرتر. خدا میگوید آدم خوب را زود عذاب میکنیم. «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ»(شورى/30) یعنی اگر یک وقت یک خلافی کردی، فوری یک سیلی به تو میزنیم «لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»(انعام/42)، «لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ»(اعراف/94)، «لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ»(توبه/12) یعنی آدم خوب را زود گوشمالی میدهیم تا حواسش جمع شود. حزب اللهی یک روز نماز نمیخواند، هشدارش میدهیم. اما بعضیها را صبر میکنیم تا پیمانهاش پر شود. قرآن میفرماید: «وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً»(کهف/59) شاه خیلی جنایت میکرد، اما زود به زود او را عذاب نمیکردیم و یک موعدی برایش میگذاریم و یک سری را میگذاریم به روز قیامت. روز قیامت قرآن میفرماید: «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ»(آل عمران/178) خوبها عذاب زود دارند، متوسطها عذابشان دیر است، آنهایی که جنایت کار هستند دیرتر. «نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا» «الاسلام یُحِبُّ ما قبله»، «قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ» بگو «إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ» قرآن میگوید: «فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»(توبه/11) اگر همین کفار توبه کنند «وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ» و نماز به پا دارند و زکات دهند، پس برادران دینی شما هستند.
8- خلاصه بحث
برای کسانی که تازه تلویزیون را روشن کردهاند، بگویم: «بسم الله الرحمن الرحیم» گفتم الحمدلله بهمن را پشت سر گذاشتیم، راهپیمایی شد، که چشم دشمن درآمد و آنچه که در تلویزیون دیدید، یک دهم آن بود، خیلی راهپیمایی عظیمی بود. الحمدلله این راه پیماییها به آدم نیرو میدهد که مردم چه جور حاضرند و در خط هستند و شاد هستند.
پیام امام را دیدیم که چهار مرتبه فرمود: دعای حضرت مهدی، ادعیهی عبد صالح. این که نایب حضرت مهدی خبر داد که حضرت مهدی به شما دعا میکند، این یک بشارتی بود. در مسائل اجتماعی هم فرمود اگر کسی لیاقت ندارد و میداند بقل دستی او لیاقت دارد، استعفا بدهد که عمل صالح است و اگر هم کسی میتواند و لیاقت دارد باید لیاقتش را ارائه کند و بگوید من توان این کار را دارم و عیبی ندارد که بگوید من توان این کار را دارم.
استادی داشتم در قم که خدا رحمتش کند. یک شب درس میداد، خیلی آن شب خندیدیم، یک بار وسط درسش فرمود: من چند تا دختر بزرگ دارم، هرکس میخواهد بیاید آنها را بگیرد. آن قدر ما طلبهها آن شب خندیدیم و بعد دیدیم که صفای اسلام اقتضا میکند که اگر من دختر بزرگ دارم، خودم بگویم. فکر نکنیم که زشت است. زشتی ندارد. خود حضرت یوسف آمد و گفت: «قالَ اجْعَلْنی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ»(یوسف/55) به من پست بده «إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» من هم بیت المال راحفظ میکنم و هم علیم و آگاهم. یعنی اگر کسی توان دارد بیاید خودش را مطرح کند که اگر کنار بنشیند گناه است. گناه کبیره و اگر کسی توان ندارد. . .
گفتیم در خدمت عزیزان وزارت کار هستیم. کارمندان و کارگرانی که در صنایع سنگین هستند. تذکری داده شد. همینطور که کار کردن در جبهه عبادت است، کار کردن در اینجا هم عبادت است، کم کاری نکنید. قرآن برایتان خواندم که خدا در بارهی خودش میفرماید: «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»(سجده/7) یعنی خدا هر چیزی را درست کند خوب درست میکند. شما هم بندهی خدا هستید و در راه او هستید، سر هم بندی نکنید، یک جوری نکنید که بگویند آن چه از کارخانههای غیر ایران بیرون میآید، خوب است و این ذلت است برای جمهوری اسلامی که اینچنین باشد و امیدوارم که مواظب باشید اینچنین نشود.
حساب نکنید حقوق شما کم است، حساب کنید که این کار بد روی جمهوری اسلامی است، نگو حالا که به من کم پول میدهند من هم آن را سر هم بندی میکنم. اگر او به تو کم بدهد، حق یک فرد را از بین برده، اما شما که سر هم بندی میکنی، آبروی میلیون را میبری. شما به خاطر 5 تومان که فکر میکنید در حق شما کم است، آبروی جمهوری اسلامی را در معرض خطر قرار ندهید.
این تذکر را دادم که چون شما مستمعین، کارمندها و کارگرهای وزارت کار و صنایع سنگین بودید. بعد بحثمان را شروع کردیم، بحث ما سیرهی پیغمبر است که پیغمبر ما با مخالفینش چگونه برخورد میکرد. مخالفین چند گروه هستند، مخالفین بی آزار و مخالفین موزی. در این شب جمعه بحث ما این بود که پیغمبر با مخالفین بی آزار چه میکرد. مخالف پیغمبر بود اما کارشکنی هم نمیکرد. اگر کسی بی آزار باشد، تا مادامی که آنها استقامت دارند ما هم استقامت میورزیم.
اگر کسی بی آزار باشد یعنی «لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ»، «وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ» اگر دست به اسلحه و آوارگی نزند «أَنْ تَبَرُّوهُمْ» خدا به ما گفته با آنها نیکویی کنید. این سیاست خارجی ما است.
سؤال: نسبت به دولتها و کشورهای دیگرسیاست خارجی شما چیست؟
جواب: سیاست خارجی ما این آیه است. هر کشوری که «لم یقاتلونا»، «لم یخرجونا» هرکشوری که با ما جنگ نداشته باشد و ملت ما را آواره نکند، ما مأموریم طبق آیهی قرآن «تَبَرُّوهُمْ»، «وَ تُقْسِطُوا» به او نیکویی میکنیم و عدالت را انجام میدهیم. اگر یک کسی مخالف شما است و خواست تحقیق کند، همهی کتابخانههای ما و همهی اسلام شناسهای ما برای بحث آزاد آماده هستند. قرآن به ما دستور داده «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ»(توبه/6) اگر احدی از مشرکین «اسْتَجارَکَ» مهلت خواست «فاجره» مهلتش بده «حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» تا کلام خدا را استماع کند. ماجرای تاریخی صفوان که ضد انقلاب بود و از مکه آمد مدینه 2 ماه مهلت خواست که پیغمبر 4 ماه به او مهلت داد. قرآن میگوید: اگر کسی واقعاً دست از جنایت کشید و تمایلی برای صلح پیدا کرد ما هم با او صلح میکنیم. اما نه تمایلی مثل صلح صدام. صلح صدام مثل توبهی فرعون است.
«إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ» اگر کفار دست بکشند، خدا آنها را میبخشد، چون یک قاعدهی فقهی داریم که «الاسلام یحبُّ ما قبله» اسلام قبلیها را میپوشاند «فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ»(توبه/11) و اگر کفار دست بکشند برادر دینی ماهستند. این برخورد ما و سیاست ما نسبت به کفار و منافقین بی آزار است. در شب جمعهی دیگر در مورد مخالفین موزی صحبت خواهیم کرد.
عزیزانی که در راهپیمایی دشمن را کور کردید، در شرکت نماز جمعه هم کور کنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»