پاکسازی درونی
موضوع: پاکسازی درونی
تاریخ پخش: 01/02/59
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
از نظر تعلیم و تربیت اسلام خیلی روی تربیت تکیه کرده و برای اینکه مسئله تربیت از تعلیم خیلی مهمتر است. ماممکن است زیاد دانشمند داشته باشیم اما در مسائل اخلاقی گاهی میبینید انسان لنگ میشود و یک پاکسازیهایی لازم است.
1- تزکیه و پاکسازی درونی
همهاش میگوئیم پاکسازی. . . وقتی مثلاً میگوئیم فلان جا باید پاکسازی شود، یعنی نفر باید بروند بیرون. اما امروز میخواهیم قدری درباره پاکسازیهای درونی بحث کنیم. اخلاق، به قول رسول الله جهاد اکبر، به قول قرآن یزکیهم، خودسازی، تزکیه و این پاکسازی درونی است که همین طور که عید میشود خانه هایمان را میتکانیم. باید گاه و بیگاه یک تکانی هم به خودمان بدهیم چطور خودمان را تکان میدهیم برای اینکه بازویمان رشد کند، چطور خانه وفرشمان را میتکانیم که گردو خاکش برود، باید گاهی هم خودمان را شستشو کنیم. برادران! یک مثال برایتان بزنم که از یکی از دوستان است و مثل خوبی است. اگر ظرفی نشسته باشد، هرچه شیر در آن بریزید، فاسد میشود. اگر شماخواستید شیر سالم باشد باید قبلاً ظرف را بشویید. قرآن میفرماید بعضی از ظرفها نشسته است: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» (بقره/10) ظرف که نشسته باشد، میرود درس میخواند. خودخواه است، دانشمند هم میشود. حریص است، دانشمند هم میشود. بنابراین هر کس خواست درس بخواند، باید قبل از اینکه درس بخواند یک مقداری از نظر انسانی رویش کاربشود و یا در کنار درس خواندن مقداری هم به خودش برسد. این چیزی است که فراموش شده و الان دنیای غرب دودش توی چشم خودش میرود. چون هیچ نیرویی برای انسان شدن جز توجه به مبدأ و معاد نیست. پس بحث امروز ما پاکسازی درونی خواهد بود.
حالا، افرادی هستند که حاضرند سرنوشتی را به خطر بیندازند برای خاطر یک خود خواهی بیجا. چون فلانی اینطورکرد، من چنین خواهم کرد. مثلاً در انتخابات گاهی با افراد صحبت میشود که شما به فلانی رأی دادید! یا میدهید! یاخواهی داد! و یا چرا به فلانی رأی نمیدهی و یا نمیخواهی بدهی؟ برای هر مسئلههای، میبینید مسئلهای را مطرح میکند که من به او نامه نوشتم و او جواب نامه مرا نداده است! چون یک کار شخصی داشتم، به من وقت نداد! گوشی را برنداشت و یا برداشت و گفت آقا معذرت میخواهم! یا رفتم درب خانه او و با او کار داشتم گفت الان گرفتارم! لطفاًبرگردید و یک وقت دیگر مراجعه کنید! چون به شخص من در یک مورد یک بار یا دو بار توهین شده من سرنوشت ملت را دست او نمیدهم. ببینید، در مسائل اجتماعی حساب شخصیاش را جلو میآورد. اینها خودسازی نکرده اند.
2- پیامبران ابتدا برای تزکیه و سپس برای تعلیم آمدهاند
قرآن میفرماید اصلاً انبیا که آمده اند. اول برای یزکیهم آمده اند، برای تزکیه آمدهاند و خودسازی، بعد برای تعلیم آمدهاند انبیا آمدهاند اول ظرفها را بشویند و بعد غذا بریزند. آمدهاند بسازند، تربیت کنند و بعد آموزش بدهند. مثلاً یکی از مسائلی که کم و بیش دختر و پسر و بزرگ و جوان ٬ با آن درگیر هستند، مسئله کینه است. قرآن میفرماید: روز قیامت هیچ به درد نمیخورد و همه گرفتارند «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ» (شعراء/89) تمام مردم در قیامت فریادها دارند، سختیها دارند، در دادگاه عدل الهی مگر کسیکه در دادگاه عدل الهی با یک قلب سالم حاضر بشود. قلب سالم چیست؟ قلب سالم قلبی است که کینه نداشته باشد و گاهی کینهها روی حساب هم نیست. مثلاً زمانهای ما خیلی هاهستند به خود امام نمیتوانند بد بگوبند، سعی میکنند هرکه را به امام نزدیک است، یک تهمت بزنند. من خودم افراد زیادی را میبینم که با افرادی بد هستند، میگویم آقا اگر دلیلی دارید بگوئید تا من هم با او بد باشم؟ میگویند نه، دیگرمن از این بدم میآید. خوب این انقلابی نیست، این هنوز خودش را اصلاح نکرده است، تمام ملاکها را خودش میداند، قرآن انتقاد میکند و میگوید بعضی افراد هستند خیال میکنند گل سرسبد موجودات هستند. وقتی فرمان خدا هم که میآید «کُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُهُمْ» (مائده/70) وقتی فرمانی میآید که با میل او جور در نمیآید) فرمان خدا راهم پس میزند.
بنابراین قرآن به ما سفارش کرده: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء/36) چیزی را که علم نداری، شاهد برای آن نداری، حق نداری روی آن تکیه کنی. یکی از دعاهای مسلمانان این است «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا» (حشر/10) این آیه قرآن است. ای خدا قرار نده در قلوب ما کینهای
3- کینه در قلب ناسالم است
در همه گروهها، در همه شهرها، دهات و منطقههای بزرگ و کوچک این هست که نسبت به هم خورده حساب و کینه ندارند، هیچکدام و یا بسیار کماند افرادی که یک پاکسازی کرده باشند. قلب سالم کم است، پاکسازی درونی کم است یزکیهم کم است. افراد مؤمن هستند که شعارشان این است و دنبال این شعار حرکت میکنند و از خدا میخواهند که «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا» (حشر/10) خدایا چرا من از این بدم میآید؟ آخر دلیلی دارم که فلانی آدم بدی است؟ سندی دارید؟ پروندهای دارید؟ میگوید نه من بدم میآید. کسی بدون دلیل کسی را استیضاح کند، از مسلمانی برنجد، مسلمانی را بکوبد، شخصیتی را ترور کند، اینها قلب سالم ندارند.
قرآن میگوید کسیکه قلب سالم ندارد، قلب که سالم نیست، غل است(غل یعنی کینه). در قلبی که کینه هست، سالم نیست و اینها گرفتاری دارد و اجازه میخواهم چند آیه از قرآن برایتان بخوانم.
4- فرونشاندن خشم
قرآن میفرماید: یک مقداری اهل بخشش باشید. بعضی مردم مثل استکان هستند اگر پنج ریالی توی آن بیندازی، آبش بیرون میریزد بعضی ها مثل حوض اند، سنگ بیندازی موج بر میدارد، بعضیها مثل دریا هستند، کشتی هم تویش تکان بخورد، طوریاش نمیشود. قرآن میفرماید: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ» (آل عمران/134) گیرم شما روی دلیلی هم غیظ کردید، مسلمان باید غیظ خودش را فرو نشاند. اصلاً پهلوان کیست؟ ما پهلوان به کسی میگوئیم که یک ماشین باری را سردست بلند کند. علی ابن ابیطالب میگوید پهلوان کسی است که هنگام غیظ کردن بتواند خودش را نگه دارد. کسی که در هنگام غیظ خودش را نگه داشت از کسیکه ماشین سردست بلند کند، مهمتر است. میگویند اگر خواستی با کسی رفیق شوی ببینید اگر 3 بار غیظ کرد و خودش را نگه داشت، این قابل رفاقت هست.
قرآن میفرماید: «ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ» (مومنون/96) ایام عید هم اگر باشد ما باید بیشتر این را مراعات کنیم. در روابطمان گیرم که به تو ظلم کرد، تو به او ظلم نکن.
5- درسهایی از بزرگان دین
استاندار علی ابن ابیطالب٬ مالک اشتر دارد میرود، یک نفر او را نمیشناسد و به او جسارت میکند. بعد استاندارحرکت میکند و به یک مسجدی میرود. مردم به آن شخصی که جسارت کرده بود گفتند فهمیدی که این فرد که بود؟ گفت: نه. گفتند این شخص استاندار بود. مرد گفت من به او خیلی جسارت کردم. گفتند حتماً پدرت را در میآورد. دوید و رفت که او را پیدا کند و از او معذرت خواهی نماید. دید او وارد مسجد شد. جلو رفت و گفت آقا ببخشید! من نفهمیدم. مالک گفت به این خانه خدا آمدم که به تو دعا کنم که خدا به تو صبر بدهد.
جسارتهایی میکردند. به امام باقر(ع) جسارت کردند. جسارت زشتی که نمیخواهم بگویم. گفتند «أَنْتَ بَقَرٌ» فرمودند «لَا أَنَا بَاقِرٌ» من باقرم. باقر یعنی شکافنده علم، یعنی محقق. جسارت را تحمل میفرمود. گفتند مادرت آشپزی میکند. ناراحت نشد و فرمود آشپزی هنر است. زشت رو میگفتند، فرمود اگر آنچه میگویی، من اهل آن هستم، خدا مرابیامرزد و اگر اهل آن نیستم و تو دروغ میگویی، خدا تورا بیامرزد. (المناقب، ج4، ص207)
روحهای بزرگ داشتند.
یکی از علمای بزرگ از مراجع تقلید آقا سید ابوالحسن اصفهانی است. (قبل از امام و آیه الله بروجردی بود و قبل از آقای بروجردی هم آقا سید ابوالحسن اصفهانی) وی از مراجع تقلید خیلی مهم بود یکی از علمایی که الان قم هست، گفت من رفتم لب شط کوفه دیدم یک کیسه بزرگ آوردند و ایشان دست توی کیسه میکند و نامهها را توی شط میریزد. گفتم آقا مردم برای شما نامه مینویسند وشما توی شط میریزید؟ فرمود اینها نامههای فحش است میخواهی بخوانی؟ من یکی از نامهها را برداشتم و خواندم. به قدری به این پیرمرد مرجع تقلید فحش نوشته بودند که من مغزم داغان شد. گفتم همه این نامهها فحش است؟ گفت بله ما گاه و بیگاه یک کیسه فحش میآوریم و توی شط میریزیم. چه روحهای بزرگی! !
6- رفتار پیامبر با کسانی که به او جسارت و اذیت کردند
«وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ» (شوری/37) مؤمنین اینها هستند. وقتی غضب کردند، میبخشند. آدم هست که اگر به او بگویید به نظرم این نخ است، داد میزند که چرا به پشم من گفتید نخ! اینها هیچ از نظر انسانیت او را ندیده اند. اما امام. حدود 18 سال پیش خود من از امام شنیدم. اول طلبگی ما بود، ایشان در حین درس دادن بعضی اوقات هم صحبت میکرد، روزهای صحبت با ایشان ما میرفتیم. ایشان میفرمود: آمده اند و میگویند عکس تو را پاره میکنند. اگر عکس مرا پاره کردند هیچ اعتراضی ندارید. اگر به من بد گفتند شما کاری نداشته باشید.
«وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ» چقدر به پیامبر(ص) جسارت کردند! شبها تیغ توی راه پیامبر میریختند بلکه تیغها به پای او فرو برود. چقدر تهمت به او زدند. به او گفتند: شاعر است. وقتی آیههای جفت جفت را میخواند، میگفتند او طبع شعر دارد. مثل اینکه «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ» (تکویر/4-1) این رقم که آیههای جفت جفت و هم قافیه را میخواند، میگفتند شاعر است. وقتی که میدیدند حرفهای او اثر میکند میگفتند ساحر است. وقتی که میدیدند پیش گویی میکند میگفتند. . . وقتی که میدیدند حرفهای در سطح اعلی میزند میگفتند. . . ببینید! این هم به او حرفهای نامربوط زدند، این همه او را اذیت کردند! بعد وقتی که مکه رافتح میکند، مردم شعار میدهند امروز تلافی میکنیم، امروز تلافی میکنیم! یعنیای مردم بت پرست مکه، یک زمانی پیامبر را اذیت کردید و حتی در آخرین لحظه ریختید که اورا بکشید اما هجرت کرد، الان که با ارتش قوی آمدیم و مکه را گرفتیم و بتها را شکستیم، امروز تلافی میکنیم. توهین ها و شکنجهها را تلافی میکنیم. پیامبر(ص) فرمود: نه اینطور شعار ندهید، بگوئید: «الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَرْحِمَه» آنها میگفتند «الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَلْحَمَه»، امروز تلافی میکنیم اما پیامبرفرمود امروز آمدهام که به شما مرحمت کنم (شرحنهجالبلاغه ابنابىالحدید، ج17، ص272). برادران، تصمیم بگیرید که گذشت داشته باشید. یک کسی میآید و میگوید آقا من پشت سر شما چیزی گفته ام! فوراً بگوئید عیبی ندارد، مطلبی بوده که تمام شده است. بگوئیدچه گفتی؟ چند نفر بوده اند؟ به چه کسی گفتی؟ به تو چه ربطی داشت؟ خوب این که خورد میشود! اینقدر خود را خورد کرده، خوف خدا و تقوی وادارش کرده که بیاید و از من عذر خواهی کند. حالا من دو مرتبه ایشان را میکشم به حساب! هر کسی باید ظرفیتش به قدری باشد که اگر او را به حساب کشیدند، تحمل کند.
حدیث داریم افراد خود ساخته با تقوی کسانی هستند که اگر تمام شهر بر دیوار علیه آنها حرفهای نامربوط زدند، موج اجتماعی او را تکان ندهد.
7- کینه به خاطر اخبار افراد فاسق
دوم این که یک سری قلبهای سالم و کینهها به خاطر اخبار افراد فاسق است، یک آدمهای فاسق میآیند و یک چیزی را استنباط میکنند. آقا میدانید، فلانی نظرش درباره شما چنین بود! قرآن میفرماید «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» (حجرات/6) شما چرا از فلانی ناراحتی؟ شاید در همین منطقههای ما میلیونها نفر با هم قهر باشند و در قلبشان کینه باشد به خاطراین که زنی، مردی، دختری، یا پسری خبری آورده است و قرآن میگوید باید این خبرها را اعتنا نکنید.
8- آشتی دادن میان مسلمانان
مسئله سوم: همه ما وظیفه داریم اگر دیدیم میان مسلمانها(ایام عید وقت این کارهاست) اختلافی هست، برنامههایی تدارک دیده میشود و آنها را با هم صلح بدهیم. اسلام میگوید اگر دیدید که دو نفر با هم قهر هستند، اگر سه روز بیشترقهر باشند، اینها را به مسلمانی قبول ندارم و وظیفه هر فرد مسلمان است که جلسهای تشکیل بدهد و افرادی را که باهم قهر هستند، آشتی بدهد و امام فرمود اگر کسی دو نفر مسلمان را آشتی دهد، از هر چه نماز و روزه مستحبی است، ارزش بیشتری دارد. امام صادق(ع) بودجهای تعیین کرد و در اختیار بعضی یارانش قرار داد و فرمود این پول را بگیر وصرف محبت کن، یعنی دلهای فراری را با هم مهربان کن. و تعجب این است که گاهی گروههای منحرف با هم ائتلاف میکنند اما مسلمانها ائتلاف نمیکنند و همیشه دعواها بر سر مادیّت است. اگر دیدید در میان گروهی و امتی همه به هم حرفهای نامربوط میزنند، معلوم میشود که این امت یک امت جهنمی است چون قرآن میگوید: «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» (اعراف/38) جهنمیها به هم فحش میدهند.
اما اگر دیدید در یک جامعه همه به همدیگر محبت میکنند، معلوم میشود که این جامعه، جامعه بهشتی است چون در بهشت قرآن میگوید ملتها که به همدیگر میرسند «إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً» (واقعه/26)
اگر اینجا سلاماً سلاماً بود، در سرای دیگر هم سلاماً سلاماً است، اگر دراینجا بدبینی و کینه بود، در آنجا هم بدبینی وکینه هست یک مسئله دیگر این است که همین برنامههای عیدی، دید و بازدیدها که فلانی باید به دیدن من بیاید، درست نیست. پیامبر بزرگ گاهی به دیدن اصحابش میرفت. در رژیم طاغوت همیشه باید افراد بروند و در مقابل شاه رژه بروند و وقتی کسی شاه کوچولو بود میگفت پس باید افراد ده بیایند دیدن من، من بزرگم! این بزرگ منشیهای طاغوتی باید از بین برود. کوچکی و بزرگی به تقوا است، و به علم است.
اصلاح و رفاقتها بوجود بیاید، سعی کنیم سالی، ماهی، هفتهای یکی دو نفر دلهای فراری را به هم گره بزنیم. دروغی که این همه بد است، اسلام میگوید اگر خواستی دو نفر را با هم آشتی بدهی و به واسطه دروغ هم میتوانی بین اینهاجاذبه بوجود بیاوری، اینجا دروغ گفتن هم اشکالی ندارد. تمام روزنههایی که میتواند محبت بیاورد، اسلام میگویدا گر کسی سلام کرد، شما بگوئید سلام علیکم و اگر گفت سلام علیکم شما بگوئید سلام علیکم و رحمه الله، یک کسی میگوید سلام علیکم و رحمه الله شما بگوئید سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
9- دستورات اسلام در برخورد با دوست و مهمان
اسلام میگوید دو نفر با هم دست میدهند، دست را که نگه داشتید ول نکنید، سفت نگه دار. اگر دیدی او شل کرد، توهم دست او را شل کن. اگر او نگه داشته است ه تو که دست او را شل میکنی معنایش این است که من تو رانمی خواهم.
اسلام میگوید مهمان که میاید برو و ساک او را بگیر و به داخل منزل بیاور اما وقتی دارد میرود، بگذار ساکش راخودش ببرد وقتی ساک او را گرفتی یعنی خوش آمدی. ونکند که این ناراحت بشود.
اسلام میگوید وقتی مهمانی میدهید، اگر آب آوردید که دستهایشان را بشویند، اگر قبل از غذا از سمت چپ دستهای مهمانان را شستید، بعد از غذا از سمت راست دستها را بشوئید تا آن فردی که یک دفعه آخر شده است، دفعه بعد نفراول باشد. اگر قبل از غذا چای را از سمت چپ دادید، بعد از غذا از سمت راست بدهید.
چقدر دستورات ظریف و چقدر دستورات دقیقی داریم. اسلام میگوید غذا که میخوری، چیزهای هسته دار مثل هلو یا استخوان غذا را در بشقابی که در معرض دید همگان است قرار ندهید زیرا ممکن است بغل دستی شما ناراحت شود.
اسلام میگوید اگر ناراحتی دارید، ناراحتی خود را نقل نکن زیرا اگر من ناراحتی خودم را برای شما نقل کردم شما ازاوضاع داخلی من ناراحت میشوی و ممکن است علاقهات به من و آبروی من نزد شما کم بشود. بقدری اسلام دقیق است و باید این حدیثها را به عنوان مکتب خودمان قرار بدهیم.
جامعه ما هنوز اخلاقش اسلامی نیست. هنوز میگوید او باید به دیدن من بیاید، من دو تا بازدید از او طلب دارم. یک حرفهای بچه گانهای میزنند!
به امید روزی که این انقلاب اخلاقی هم در کنار انقلابهای دیگر ما ظهور کند. این ما هستیم که باید قدم به قدم خود رابسازیم. پهلوان کسی است که باید جلوی هوس خودش را بگیرد و پهلوان تنها آن نیست که ماشین باری را روی دست بلند کند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»