بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام به همهی شما دوستان خوبم خانمها و آقایان خیلی خوشحالیم همراه شما هستیم در کنار شما هستیم و مهمان خانههای شما ظهر نیمهی شعبان مبارک شما باشد. افتخار این را داریم که امروز ویژه برنامهای را با مهمان عزیز و نازنین خدمت شما تقدیم بکنیم حاج آقای قرائتی سلام علیکم و رحمه الله
حاج آقا قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله در خدمت شما هستم.
شریعتی: سلامت باشید عید شما هم مبارک دلمان تنگ شده بود عیدی ما و بینندگان بوده دیدن شما.
حاج آقا قرائتی: ما دیگر کهنه شدیم.
شریعتی: خدا حفظتان بکند آقای قرائتی از چهرههایی هستند که حضورشان مایهی برکات فراوان بوده و است. آقای قرائتی یک مرکزی را هم در قم دارند شاگردان زیادی را تربیت میکنند در ذیل بحث مهدی شناسی و مهدویت که مرکز موفقی هم است سوالاتی که دوستانمان فرستادند را میپرسم پاسخش را شما بفرمایید. اساسا نیاز جامعهی ما و نیاز جوانان و نیاز ما آدمها به امام چیست؟
حاج آقا قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم انسان شک دارد یا نه؟ آدم وقتی گیج است متحیر است شک دارد یک راهنما میخواهد مادامی که بشر گیج است راهنما میخواهد دلیل میخواهد. انسان همه چیز را میداند یا نه؟ خیلی چیزها را نمیداند برای دانستنش معلم میخواهد. پس امام میخواهد. چون گیج هستیم امام میخواهیم چون جاهل هستیم معلم میخواهیم امام میخواهیم. انسان دسته گل آب میدهد یا نه؟ خلاف میکنیم بله نیاز داریم کسی را خاطرمان جمع باشد. امام زمان آرامش است. در مسائل روان شناسی محور همهی بحثها یا اکثر بحث هایشان آرامش است. دین ما دینی است که تمام دستوراتش آرام بخش است این که شما بدانید که صاحب دارد بدانید کاری که میکنید مزد دارد. قرآن گفته «إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا» (کهف/ 30) یعنی اجرتان را ضایع نمیکنم یعنی بدانید مزد دارید «وَیَزِیدُهُم مِّن فَضْلِهِ» (نساء/ 153) بیش از آن یک چیزی هم اضافه میدهم. شما در ماشین مینشینید اگر بدانید راننده هفتاد ساله تصادف نکرده گواهینامه اش هم پایه یک است با خیال راحت مینشینید هم تصادف نکرده هم گواهینامه اش پایه یک است خیالت راحت است. میگوید دستت را بگذار در دست مرجع تقلید چون هفتاد سال است گناه نکرده عادل است گواهینامهی پایه یک دارد اعلم است یک سر و گردن از همهی فقها بالاتر است. شما ببینی هفتاد سال است تصادف نکرده گواهینامهی پایه یک دارد در ماشین راحت مینشینید. ما بدانیم در مملکت ما کارهایمان زیر نظر است یک کسی است که ولی خداست دوستمان دارد. این ولی خدا طبق روایات مرتب به ما دعا میکند. حدیث داریم امام زمان فرمود اگر دعای من پشت سر شما نبود شما را قورت داده بودند روی کرهی زمین یک کشور نیست حتی آمریکا، یک کشور نیست که هشت سال به او حمله بکنند یک وجب زمینش را ندهد. هیچ کشوری این طوری نیست که هشت سال به او حمله بکنند یک وجب زمین ندهد. این دعای حضرت بوده است. من بارها گفتم در اسکناس یک نخ است آن نخ به اسکناس ارزش میدهد یک نخی در این نظام است با همهی ضعفها و غلطها و اشتباهها میبینیم که این تلویزیون بیست و سی است شبها هر شبی یک دسته گلی از یک مسئولی نشان میدهد همهی اینها درست، اما باز هم میبینیم یک چیزی هست. مثلا شما به من علاقه داری ولی من به شما علاقه دارم ولی یک مسئلهی جزئی این را از بین میبرد. چطور افرادی جوان دادند ولی علاقهی خانوادهی شهدا از امام از انقلاب کم نشد. اجمالا اول این که مملکت صاحب دارد ما صاحب داریم صاحبش وصل به علم بی نهایت خداست دوستمان دارد کارهایمان را در نظر دارد غم ما غم اوست. الآن در ادارات رسم شده میگوید این مشکل تو است. یعنی به من ربطی ندارد. ولی امام زمان به عکسش است میگوید «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ» (توبه/ 128) مشکل شما مشکل پیغمبر هم است یعنی تا شما مشکل دارید پیغمبر غصه میخورد عَنِت یعنی مشکل. یعنی مشکلی که شما پیدا میکنید برای پیغمبر عزیز است سخت است عزیز یعنی سخت. او هم غصه میخورد. این یک مسئله پس چون جاهل هستیم معلم میخواهیم چون متحیر هستیم راهنما میخواهیم چون دسته گل آب میدهیم معصوم میخواهیم به هر حال چون اضطراب داریم آرامش میخواهیم و ایمان به حضرت مهدی و امید به او و ظهور او و دعای او ارتباط با او اینها همه آرام بخش است.
شریعتی: إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ (بحارالانوار، ج 53، ص 175) چقدر پشت گرمی است برای همهی ما که حضرت نگاه مهربانانه شان را نسبت به همهی ما دارند. خیلی این روزها و شبها میبینیم که خیابانها چراغانی شده است مساجد و جاهای مختلف و بازارها فلسفهی این چراغانی چیست؟
حاج آقا قرائتی: ما چهار رقم آدم داریم. آدمهایی داریم که مثل مگس روی زخم مینشینند فقط نقاط ضعف را میبینند. آدمهایی داریم مثل زنبور هستند فقط روی گل مینشینند آدمهایی داریم که بی خاصیت هستند مثل سیب زمینی هیچ رگی ندارند. آدمهایی داریم که برای خوبیها نشاط پیدا میکنند و برای بدیها و تلخیها غم میخورند. این انسان است این چهارمی اش انسان است که هم اهل غم باشد هم اهل شادی باشد. قرآن هم میگوید هر دو لازم است «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى» (نجم/ 43) خدا هم میخنداند هم میگریاند ما همان طور که برای عاشورا و شهادت غم داریم برای تولد ائمه و مبعث و اعیاد باید شادی داشته باشیم. یک وقت مسیحیها به حضرت عیسی گفتند یک طبق غذا از آسمان بیاور تو میگویی پیغمبر هستم با خدا رابطه داری از خدا بخواه یک طبق غذا بیاور همان طور که یک قطره باران میآید ببینیم یک طبق غذا از آسمان آمد پایین ما اگر این طبق را ببینیم در طول تاریخ «قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّـهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَهً مِّنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَهً مِّنکَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» (مائده/ 114) این برای همیشه عید است حالا واقعا یک طبق غذا و خدا هم این را رد نمیکند. چون قرآن چیزهایی که نقل میکند اگر کج باشد میگوید کَلَّا خیری در آن نیست یا رد میکند اگر یک چیزی را خدا نقل کرد رد نکرد و کَلَّا نگفت و رد نکرد پیداست این را خدا قبول دارد. مسیحیها گفتند یک غذا بیاید برای همیشه عید میگیریم و خدا هم رد نکرد کَلَّا نگفت. این پیداست یک طبق غذای آسمانی میارزد که علامت عید باشد. وحی چطور؟ مبعث یعنی دری به روی شما باز شد از طریق وحی از طریق غیب از طریق یک نفر معصوم علومی را به شما یاد دادند علم واقعی این است این غذاها چیزی نیست چند ساعت در معده است تمام میشود ولی یک آیه در قرآن داریم که «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ» (عبس/ 24) حدیث داریم غذا این نیست که برود در معده غذا علمت عِلْمُهُ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ عَمَّنْ یَأْخُذُهُ (تفسیر برهان، ج 4، ص 429) تولد امام یعنی تولد یک معلم غیبی یعنی تولد یک معصوم یعنی تولد یک امید اگر وجود یک غذا میتواند سرچشمهی عید باشد وجود اولیاء خدا نمیتواند سرچشمهی عید باشد؟ علاوه بر این که در قرآن میگوید که چند جا میفرماید مزد پیغمبر مودت قربی است یک جا میگوید مودت ذی القربی یک جا میگوید راه خدا را انتخاب بکنید. پس پیغمبر من را نجات داد از چه کسی؟ از پرستشهای انحرافی هدایتم کرد. من مزد پیغمبر را میخواهم بدهم به من گفتند بچه هایم را دوست داشته باشید اهل بیت من را دوست داشته باشید. من میخواهم مزد پیغمبر را بدهم چطوری بدهم؟ برای امام حسینش عزاداری میکنم برای امام زمانش شادی میکنم. این یک نوع مودت فی القربی است.
شریعتی: بسیار خوب. دیشب جای جای شهر و کوچه پس کوچه هایمان چراغانی بود با سینیهای شربت و چای از مردم پذیرایی میکردند خیلی صحنهی قشنگی بود امسال هم الحمدلله مردم سنگ تمام گذاشتند. شاید خیلی از شما بپرسید حالا که ما در ایام غیبت به سر میبریم و منتظر امام زمانمان هستیم وظیفه مان چیست و چه کار باید بکنیم؟
حاج آقا قرائتی: کار امام زمان و برنامه هایش همان برنامههای پیغمبر است. هر کسی میخواهد در مورد امام زمان یک کاری بکند، من قبل از این که بیایم این جا یک شهرستانی بودم که از آن شهرستان مستقیم آمدم به سمت خدا. در آن شهرستان امام جمعه اش، فرماندارش، جمعیتی بودند. شاید چند هزار نفری بودند. جشن نیمهی شعبان بود. به من گفتند این جا دویست هزار نفر هستند پنج مسجد دارند. آدم یقین دارد حضرت مهدی غم میخورد. برای دویست هزار نفر پنج مسجد یعنی هر چهل هزار نفر یک مسجد. یعنی کسی اگر واقعا نمیدانم پای تلویزیون پولداری است؟ آقایانی که پول دارید پسرانتان داماد شده اند دخترانتان عروس شدند دیگر مشکل مالی ندارند در این مناطق یک مسجدی بسازید. مسجد مردم را بیمه میکند. وقتی که صدام لعنتی به ایران حمله کرد جوانها جبهه رفتند مسئول بنیاد شهید آقای رحیمیان آن زمان میگفت بیش از نود و پنج درصد جوانانی که لب مرز رفتند که نگذارند صدام ایران را تسخیر بکند از بچههای مسجد بودند. دادستان شیراز و بندرعباس آن دادستانی که میگویم حالا شاید دادستانها عوض شده باشند. دادستان وقت بندرعباس و شیراز و تهران و مشهد، اینها کلان شهرها هستند. گفت که اکثر اینهایی که گرفتار اعتیاد و زندان میشوند آنهایی هستند که از مسجد جدا میشوند. کسی اگر میخواهد امام زمان راضی باشد یک مسجد به نام امام زمان بسازد در منطقهای که مسجد نیست. مردم نماز خوان هستند ما یک منطقهای مسجدی رفتیم چند شب پیش دیدم جا نیست مسجد هزار متری پر پر بود. پانصد ششصد نفر بودند گفتند جا نیست. ما باور نمیکردیم مسجد این قدر جمعیت داشته باشد. کمبود مسجد داریم. این یک. دوم کسانی که چند پسر یا دختر دارند یکی شان را هدیه بکنند به حضرت مهدی. بگو برو طلبه شو. مبلغ شو. اسلام شناس شو. من چند دوره آفریقا رفتم. هر دفعه که رفتم مردم آفریقا از ما اسلام شناس میخواستند. یعنی الآن هر چند هزار نفری یک اسلام شناس میخواهیم. اصلا نداریم. بیایید بچه هایتان را وقف بکنید. یک وقتی معنایش این بود که طلبگی گرسنگی دارد آن وقت به هم تعارف میکردند میگفتند برویم یک نان طلبگی است طلبگی یعنی نان ساده. حالا این طور نیست. حالا لیسانسها هم گرسنگی میخورند. فوق لیسانسها هم گرسنگی میخورند. دکترا داریم کار ندارد. یعنی گذشت زمانی که فکر بکنید شما اگر طلبه باشید گرسنه هستید. نه حالا اگر داریم همه داریم اگر نداریم هیچ کدام نداریم. البته با زور نه. چاه باید خودش آب داشته باشد منتها پدر هم یک موتور سرش بزند. چاه خشک باشد موتور بگذاری دور دور میکند. یک کسی که ظرفیت دارد یعنی چاه خودش آب دارد انگیزهی درونی است. یکی از بچه هایتان را وقف بکنید برای طلبگی. البته هم طلبه هم ما جا نداریم. من چند وقت پیش حساب کردم تمام حوزههای علمیهی قم که دیگر قم مرکز حوزه است زمینش را پیش هم بچسبانی یک پنجم یکی از دانشگاههای قم است. یعنی صد تا مدرسه یک پنجم یکی از دانشگاه هاست. الآن ما جا نداریم. خیلی از افراد لیسانس فوق لیسانس میآیند طلبه شوند ما جا نداریم. یک قدمی بردار برای امام زمان خودتان را وقف بکنید به امام زمان بگو اینها هدیه است. هدیه البته شربت هم خوب است اما کسانی که ندارند شربت بدهند مثل آدمهایی که ندارد افطاری بدهد یک خرما بدهد. هر کسی به اندازهی خودش اما آن کسی که دارد شربت کم است دستش درد نکند ما خودمان هم میآمدیم شربت خوردیم. نگویند حرامت باشد شربت خوردی رفتی تلویزیون گفتی شربت ندهید. نه برای بعضی شربت کافی است قرآن بخوانم از خودم حرف بزنم ضعیف میشود از قرآن که میزنم قوی میشود قرآن میگوید «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ» (کوثر/ 2-1) پیغمبر به تو کوثر دادم بنابراین بز و میش کافی نیست. شتر نحر بکن. کسی که کوثر دارد. کوثر یعنی خیر زیاد. کسی که خیر زیاد دارد بز و میش نباید بکشد باید شتر بکشد. کسی که وضع مالی اش خوب است یک مسجد خوب بسازد یک بچه اش را وقف بکند یک مدرسه بسازد اینها میماند. الآن شاه عباس نه از تاجش خبری است نه از طلاهایش نه از فرش هایش نه حرم سرایش هیچ چیز از شاه عباس نمانده جز کاروانسرایی که در راه کربلا ساخته است باز اگر همین کاروانسرا را در راه مشهد و کربلا نساخته بود آن هم نمیماند. بیایید یک کاری برای خدا بکنید و خدا هم جبار است در نماز عید میگوییم اَهْلَ الْجوُدِ وَالْجَبَروُتِ جود یعنی ندارد به او میدهد جبروت یعنی کمبودها را جبران میکند. خدا جبران میکند. به هر حال وظیفهی ما این است که یک راه امام زمان اقامهی نماز است راه امام زمان این است که سهم امام زمان را بدهیم خمس بدهیم راه امام زمان این است که یک بچه مان را هدیه بکنیم به امام زمان. ممکن است بگویی بچههای من قبول نمیکنند خب بانی یک کس دیگری بشو. یک کسی که استعدادش را دارد من سراغ دارم کسی که طلبهی فاضلی بود یک تاجری دید این خیلی تیزهوش است رفت گفت شما مشکلی هم داری؟ گفت نه من مشکلی دارم گفت به هر حال اگر مشکلی برای تحصیلت داشتی من در خدمت شما هستم. ایشان دید یک بانی پیدا شده گفت من علمای قم را دیدم علمای نجف را ندیدم دوست دارم یک مدتی بروم نجف اساتید نجف را هم ببینم. گفت خرجت با من خانه ات با من زندگی ات با من. این تاجر آن آقا را طلبهی تیز هوشی هم بود، بانی شد بیست سالی نجف ماند برگشت یک مرجع تقلید شد مقلدین زیادی هم داشت دو سه سال پیش مرحوم شد. یعنی یک تاجر میآید منتها تیزهوش باشد با تقوا باشد. بعضیها روی چدن کار میکنند یا روی حلبی کار میکنند نه روی طلا کار بکنید. ارزشش را داشته باشد. یک طلبهای را با مدرسین صحبت بکنید که یک طلبهای که آینده اش دکتر بهشتی مطهری باشد بگویید من کمکت میکنم بچههای خودم نیستند ولی من بانی ات میشوم. از طریق یکی از علمای منطقه شناسایی شود دقت شود. نه به شکل زندگی اشرافی. این قدر باشد که در فکر نباشد. حالا این مسئلهی مهمی است. نمیدانم بگویم یا نگویم. یک وقت دکتر بهشتی زنگ زد گفت کارت دارم. قم هستی؟ گفتم بله. گفت یک ساعت میآیم خانه تان. معلمین زیادی گوش بدهند. طلبهها معلمین تجار هر کسی است این به درد همه میخورد یک خاطرهی عینی از خود من است. گفت من یک ساعت میآیم خانهی شما 55 دقیقه. گفتم بگو یک ساعت گفت نه میخواهم بعد از خانهی تو بروم خانهی حقانی که امام جمعهی بندرعباس بود شهید شد. گفتم بین خانهی قرائتی و حقانی پنج دقیقه فاصله است خیلی دقیق بود. جاده هم اتوبان نبود از جادهی قدیم آمد گفت کسی هم خانه تان نباشد. آمد به من گفت من چون خودم معلمی کردم در جاهای مختلف در معلمی تو را تشخیص دادم قوی هستی شما خرجی ات چقدر است؟ گفتم مثلا فلان گفت ماه به ماه برو بانک بگیر. تو از نظر زندگی نباید غصه بخوری. گفتم چرا؟ گفت برای این که نگران هستم که در فشار زندگی قرار بگیری تخته سیاه و بچهها را ول بکنی بروی جاهای دیگر را که پول میدهند قبول بکنی. دو پاکت پولت بدهند دهانت پر آب میشود آن وقت نیاز هم داری دست از معلمی برمیداری و من حیفم میآید تو معلم نباشی خرجی ات هر چه است من میدهم. گفتم چه پولی است؟ گفت سهم امام است گفتم آخه سهم امام باید با احتیاط خرج شود. من آدم محتاجی نیستم چیز خوبی هم گیرم بیاید میخورم. ولی این که شما از تهران بلند میشوی میآیی خانهی ما. سالها قبل از انقلاب است. زندگی من را تامین بکنی که من معلم بمانم برای نسل نو. خیلی این کار شما ارزش دارد. به خاطر ارزش کارت قول شرف میدهم که دست از معلمی برندارم. الآن هم که پای تخته سیاه نمیروم حال ندارم. وگرنه من نژادن معلم هستم. گاهی هم منبر میرویم ایام تاسوعا و عاشورا مناسبتی باشد منبر هم میروم ولی بدنهی کار من معلمی است. کاری که دکتر بهشتی کرد. یک دانشجوی واقعا تیزهوشی باشد منتها مشکل مادی داشته باشد برو بگو خرجت را من میدهم. به هر حال اگر میخواهی برای امام زمان کاری بکنی چایی شربت مال کسانی است که مثل مقدماتی است قرآن یک آیه دارد میگوید «نُزُلًا» (کهف/ 107) بهشتیها مقدماتی پذیرایی میشوند. نظر یعنی مقدماتی مثل هواپیما که یک شکلات اول میدهند بعد غذا میدهند این شکلات اولی است. برای امام زمان یک این که بخشی از پولمان را اختصاص بدهیم. دوم بچه مان را وقف بکنیم. اگه بچه مان نمیرود بانی شویم امورات یک دانشجو را به عهده بگیریم. من یک وقتی در هواپیما میآمدم. از کشورهای شوروی که تکه تکه شده، اوکراین. در هواپیما یک کسی به من گفت که میشود من پیش شما بنشینم؟ گفتم بفرمایید بنشینید. گفت من یازده سال است از ایران رفتم آن جا. دندان پزشک شدم و تخصص یافتم و حالا دارم برمیگردم بروم ایران. بچهی تبریز هم بود. آن جا مطب بزنم. همسرم هم مال آن جاست زبان آن جا را هم مسلط هستم اقامت آن جا را هم گرفتم. گفتم تبریز دندان پزشک زیاد است. بود و نبود تو خیلی فرقی نمیکند. شما همان اوکراین برو. ما الآن از کجا پیدا بکنیم یک آدمی که زبانش اوکراینی باشد زن و بچه اش اوکراینی باشد و شما آن جا یازده سال بودی با ترکهایی هم که ساکن آن جا هستند جلسه داشتی شبهای قدر و اینها مثلا یک دعایی داشتی. حضورت آن جا موثر است. نمیخواهد. گفت یعنی چه؟ یعنی تخصص پزشکی ام را کنار بگذارم؟ گفتم طوری نیست کنار بگذاری. خلاصه در هواپیما سه چهار ساعتی با هم بودم. بعد هم پیاده شدیم گفتم برویم خانهی ما در خانه بیست و چهار ساعتی با هم بودیم. بعد بردیم قم خدمت مرحوم آیت الله عظمی فاضل لنکرانی چون مقلد ایشان بود. گفتیم این را ما هواپیما ربایی کردیم. در هواپیما شستشوی مغزی دادیم حالا ایشان مقلد شما هم است. به او گفت برو. گفت آخر من اطلاعاتی ندارم. یک مقدماتی خوانده بود. ما هم یک چند ماهی قم یک خانه و اثاثیه و منزل و جهازیه دادیم یک مدتی هم قم خواند بعد هم رفت آن جا و مردم هم گفت خوشحال شدند که یک کسی آمده است در همان مسجد یک سوئیتی درست کردند دندان پزشکی هم است. یعنی حسینیه یک سالن بزرگی کنارش دندان پزشکی میکند آن جا هم مستقر است. تاریخ میگوید مسئله میگوید. چون در قم یک کسی باشد که به زبان اوکراینی حرف بزند، خانمش از آن جا باشد نیست. یعنی از این کارها باید کرد. هر کسی یک کسی را شکار بکند و او را هل بدهد مثل ماشین ها. گاهی اصلا دنده یکشان سنگین است هلش بدهی راه میافتد. اگر بخواهید کاری برای امام زمان بکنید یک کسی که ماشینش در جوی افتاده را هل بدهید.
شریعتی: به نظرم باید بنشینیم فکر بکنیم ببینیم که ما برای امام زمان چه کار میتوانیم بکنیم. بر اساس داشته هایمان توانایی هایمان.
حاج آقا قرائتی: نسیه ندهیم نقدی معامله بکنیم. الآن تابستان است دوازده میلیون بچه مدرسهای داریم. پنج میلیون دانشجو داریم. یک میلیون معلم داریم. البته تقریبی. آقا مقام معظم رهبری هم فرموده یعنی اقتصاد مقاومتی ببینیم این مسئلهی حرفه را نهضت حرفه راه بیندازیم مکانیکها بگویند ما روزی دو ساعت مجانی به این بچهها درس میدهیم خیاطها بگویند ما روزی یک ساعت به دخترها خیاطی یاد میدهیم آشپزها بگویند ما روزی یک ساعت به دخترها یاد میدهیم. دیگری بگوید من شنا بلد هستم به اینها شنا یاد میدهم یعنی اگر هر کسی یک حرفه داشته باشد اقتصاد مقاومتی معنا دارد. وگرنه همه آدمهای بی عرضه هستیم محفوظات داریم مدرک داریم اما هنر نداریم این طوری نمیشود اقتصاد را راه انداخت. به کارهای موجود قانع نباشیم. گاهی وقتها مثلا میگوید بس من است. ما در اسلام بس نداریم خدا به پیغمبر میگوید هیچ وقت نگو بس است «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ» (انشراح/ 7) وقتی فارغ شدی نگو بس است اصلا ما در اسلام بازنشستگی نداریم. به نظرم چین بود. ما ماشین را رفتیم پارک بکنیم. یک پیرزن بود موهایش سفید سفید بود شاید نود سالش بود پیر پیر بود. روی چهار پایه نشسته بود سوت کشید. گفت این پلیس است. گفتم این؟ صد سالش است. گفت چین از پیرهایش هم استفاده میکند میگوید بنشین برای ماشین خلافها سوت بکش. ما چرا یک جوان مثل شاخ شمشاد را در خیابان علافش بکنیم از این بازنشستهها بگذاریم آن جوان را مهارتی یاد بدهیم. مملکت ما مشکلش جگر است. جگر نداریم اراده نداریم. میترسیم خط شکن نیستیم. در جبههها آنهایی کسی که جبهه را پیش میبردند خط شکنها بودند. گاهی باید دست به کارهای نو زد. یک وقت زمان شاه امام فرمود که نیمهی شعبان را چراغانی نکنید. آخه نیمهی شعبان است همه میخواهند چراغانی بکنند امام فرمود چراغانی نکنید میخواست بگوید من از دست شاه ناراحت هستم. شهربانی و اینها میگفتند چراغانی بکنید اما امام فرمود به نشانهی اعتراض چراغانی نکنید. یک روز شاه آمد قم امام فرمود هیچ کسی از خانه اش بیرون نیاید. شاه وارد قم شد دید هیچ کسی نیست در خیابان دو سه اتوبوس مینی بوس از اطراف آوردند ولی همه فهمیدند ضایع شدند خود شاه هم فهمید. گاهی وقتها گفته بسمه تعالی از خانه بیرون نیایید. این نامردهایی که در کشورهای اطراف دور ما هستند اینها اگر یک جو غیرت میداشتند همان طور که امام فرمود شیر نفت را ببندید سربازها از سرباز خانه فرار بکنند کمر شاه شکست. ما میتوانستیم آمریکا را تحریم بکند چرا آمریکا ما را تحریم بکند. یک روز نفت را ببندید آمریکا کمرش میشکند. تحصیل کردههای ما در آمریکا به قصد اعتراض بلند شود بیایند ایران. خیلی از متخصصین درجهی یک آمریکا ایرانی هستند. اینها یک کارهایی است که جگر میخواهد که نیست همت میخواهد که نیست، عزم میخواهد نیست خدا به آدم گفت چرا گندم خوردی مگر به تو نگفتم نخور؟ به آدم گفت این گندم است نخور. هر چیزی میخواهی بخور «وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا» (بقره/ 35) اما این یکی را نخور. آدم آن یکی را خورد. بیرونش کردند. آدم را که بیرون کردند حالا 124 هزار پیغمبر میخواهند بکنند داخل بهشت نمیشود. یعنی یک پیغمبر به راحتی همه را بیرون کرد 124 هزار پیغمبر میخواهند بکنند داخل نمیشود. به آدم میگوییم آدم چرا چنین کردی؟ میگوید «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (طه/ 115) عزم نداشت یعنی ماه رمضان جلو است نمیتوانیم یک نهضت قرآن آموزی راه بیندازیم؟ منتظر سازمان تبلیغات دفتر تبلیغات و حوزه نباشیم بسیج شویم همه با هم مثل جبهه. در جبهه مگر منتظر ارتش بودید؟ همه کمک کردند بگوییم سال 95 نهضت قرآن آموزی باشد. هر کسی با یک شاگرد در اداره در مسجد باشد. الآن هم که رادیوها و تلویزیونهای مختلف تلاوت دارند. بنشینیم همراه قرآن بخوانیم. دیگر بد است بعد از 37 سال.
شریعتی: ما پارسال طرحی داشتیم طرح خانههای نورانی یک تعدادی قرآن هدیه کردیم بینندگان بانی شدند به آنهایی که داوطلب برگزاری این مراسم و دور همی بودند ارسال کردیم الحمدلله امسال در نمایشگاه کتاب تهران دوستانی که به ما مراجعه میکردند میگفتند ما این جلسات را هم چنان داریم در خانه شان جلسهی قرآن ماه رمضان برگزار میشد. این خیلی اتفاق خوبی است که در ماه مبارک امسال هم اتفاق بیفتد.
حاج آقا قرائتی: الآن تابستان در پیش است میلیونها آدم شنا بلد نیستند. کشوری که شمالش آب است جنوبش هم آب است آن وقت آقا میافتد مثل آجر میرود پایین غرق میشود این بد است خطاطهایی داریم میلیونها آدم بد خط است قرآن داریم به انواع قرآنهای چاپ شدهی زیبا، میلیونها آدم نمیتوانند قرآن را بخوانند. مشکل هنر است زنها هر کدام هنرمند باشند از پوست پرتغال مربا درست میکنند. هر کدام بی هنر باشند برنج رشت هم بدهی کوفته اش میکنند. ما باید بنشینیم صدا و سیما و همهی ارگانها باید این مهارت را زنده بکنیم در کشور. آموزش را زنده بکنیم. از جاهای سردسیر ما استفاده بکنیم به یکی از امام جمعههای مرکز استانی که استانش خنک است اسم نمیبرم. استانش خنک است پانزده درجه با قم فرق دارد. به او گفتم شما نمیتوانید چهار حسینیه مسجد مدرسه را با موکت فرش بکنید یک آشپزی باشد پلو عدسی آبگوشتی هم درست بکنید لا اقل طلبههایی که در بندرعباس و بوشهر و زاهدان و قم و سمنان و خوزستان و شهرهای گرم هستند اینها که دارند در هوای داغ میسوزند هر چهل تایی را جمع بکنی. لا اقل آنهایی که زن و بچه ندارند. گفت اگر شود میشود که. ما خیلی روستا داریم هوایش معتدل است خیلی شهرها داریم با یک پنکه میشود زندگی کرد. خیلی شهرها هم هستند با کولر گازی هم آدم بال بال میزند. باید بنشینیم سرمایه هایمان را نقد بکنیم. من بارها این مثال را زدم گفتم اگر کسی به من بگوید آقای قرائتی چقدر میتوانی بدوی؟ میگویم دو؟ گذشت. ولی یک گرگ دنبالم بکند سی کیلومتر میدوم. چون مجبور هستم. گرگ میآید من را شکوفا میکند. ما تابستان جلو داریم. ماه رمضان هم جلو داریم. یک مدیریتی میخواهیم نخ داریم سوزن داریم پارچه هم پاره شده. پیداست خیاط نیستیم. اصلا خیلی جاها هم میشود شب درس خواند. جاهایی که امکانش است شب که خنک تر است. اینهایی که میگویم آرزو نیست من خودم این کارها را کردم. چند سال تابستان شبها درس میخواندیم. مانعی ندارد. مثلا ساعت ده شب درس باشد تا دو بعد از نصف شب تا سه بعد از نصف شب. روز که داغ است سر آدم گیج میرود روز استراحت بکند. ولی شبهایی که هوا بهتر است استفاده بکنیم. از شبها استفاده بکنیم چرا نکنیم؟ از بین الطلوعین. چه کسی گفته ساعت هشت؟ مگر اداره قند و شکر است برویم ساعت هشت کارت بزنیم؟ وقتی مخمان میکشد تاریک روشن بین الطلوعین برویم. مگر خمیر گیرها چه کار میکنند؟ بین الطلوعین بیدار میشود. وقتی هوا داغ است ما ساعت را عوض بکنیم مکان را عوض بکنیم. زمان را عوض بکنیم. اصلا معنای «لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ، إِیلَافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ» (قریش/ 2-1) همین است. نمیخواهد بگوید قوم قریش تابستانها سرد سیر میرفتند. میرفتند که میرفتند من چه خاکی به سرم بکنم؟ میخواهد بگوید تو هم پیام بگیر تو هم جا به جا شو به خاطر هوای گرم و سرد کار را تعطیل نکن هجرت بکن. الآن ماهیها پرندهها هجرت میکنند. الآن در خود ایران عشایر هجرت میکنند. چه اشکالی دارد؟ این سوره اگر تاریخ باشد یعنی قرآن کتاب تاریخ است اما قرآن نمیخواهد تاریخ بگوید. بنابراین خدمت به امام زمان خدمت به امت امام زمان است. خدمت به امت زمان خدمت علمی است خدمت هنری است. بیاید یک نفر قالی باف بگوید تمام این ده دختر را من قالی بافی یاد میدهم این باقیات الصالحات است. تابستان جلو است ماه رمضان هم جلو است. یک مسئلهی فقهی هم بگویم. اگر کسی خواب است چهار دقیقه به غروب از خواب بیدار شد حق ندارد نماز ظهر بخواند. چون آن چهار دقیقهای که به غروب مانده وقت نماز عصر است ما الآن چهار دقیقه به غروب هستیم یعنی ماه رمضان است دو هفتهی دیگر ماه رمضان داریم. در همهی مسجدها تفسیر بگویند من تقاضا میکنم از همهی برادران روحانی من دستتان را میبوسم تو را به حضرت عباس فتیلهی شعر و خواب و قصه را یک مقدار بکشید پایین. ماه قرآن است بگویید این آیه میخواهد این را بگوید خیلی کش اش ندهید هر آیه دو دقیقه سه دقیقه چهار دقیقه. روی منبر از قرآن بگوییم. خدا به پیغمبر میگوید میخواهی سخنرانی کنی از قرآن بگو آیه اش هم این است «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل/ 44) یعنی هر چه از خدا نازل شده بیان بکن. شما رفتی روی منبر خواب میگویی خواب ما نزل است؟ شعر ما نزل است؟ تاریخ ما نزل است؟ از قرآن بگو. نمیگویم شعر نباشد. چون بعضی شعرها حکمت است آنها چاشنی باشد. ساختمان باید از سیمان باشد. منتها حالا یک لوستری یک قابی یک فرشی میخواهی بگذاری قشنگش بکنی قشنگ بکن. یا متنوع باشد. بنا از قرآن باشد. بدنهی سخنرانی ما باید قرآنی باشد. یک تحولی باید در مساجد باشد. باز من این را میگویم به عنوان یک وظیفهی شرعی. صدای غیر از اذان بیرون مسجد بیاید جایز نیست. فقط اذان. آن هم آدم خوش صدا. پیشوند و پس وند هم ندارد قبل از اذان شروع بکنی مناجات بکنی. نه اذان که شد الله اکبر. یک اذان خوش صدا باشد. نباید خانهی بغل مسجد ارزان تر از خانههای دیگر باشد. میگوید ما میخواهیم بخوابیم همه اش یکی مرده یک بار فاتحه اش یک بار هفته اش یک بار چهلمش یک بار سالگردش برای هر مرگ و میری چهار پنج بار باید آسایش نداشته باشیم. صدا بیرون مسجد نیاید فقط صدای اذان. مراسم طول نکشد. به آقایتان بگویید تفسیر بگوید. تفسیری هم بگوید لازم نیست مرتب باشد آیهی 16 و 17 و 18 نگاه بکند به آیات آن آیهای که فعلا مورد نیاز است. گاهی ممکن است من بروم روی منبر از آیهی طلاق بگویم. جوان برمیگردد میگوید من هنوز در ازدواج گیر کردم او دارد از طلاق میگوید. یا آیهی جبهه و جنگ را میگویند. مملکت ما که الحمدلله جبهه و جنگ ندارد. یا زنها بلند میشوند میگویند جهاد بر زن واجب نیست. ما باید بدانیم که چون گاهی هم ما خلاف عمل میکنیم. یک آمپول زن بود سمت راست را پنبه میمالید آمپول را سمت چپ میزد. کج فکر میکرد. یک کسی درس میداد حرفهایی که میزد با دستش تضاد داشت. مثلا میگفت یوسف را که در چاه انداختند. برای چاه دستش را بالا میبرد بعد میگفت پیغمبر هم که معراج رفت دستش را پایین میبرد. سمت راست را پنبه میمالید سمت چپ را آمپول میزد. ما حساب بکنیم قرآن میگوید علم اللن ان فیکم ضعفا خدا میداند حال ندارید کوتاه آمد. ما باید کمک بکنیم الآن ماه رمضان است خیلیها دخترانشان نه ساله شده است میگوید بچهی نه ساله چطور روزه بگیرد میگوییم اول این که کار سنگین به او ندهید. دوم غذاهایی که دیر هضم میشود را بدهید مثل سرشیر ارده شیره تلیت آبگوشت. برنج زود هضم میشود. بخوابد. بعد اگر میتوانی یک جایی ببرش آب و هوای خنکی داشته باشد. اگر هم واقعا ضربه دارد ضرر دارد دختر نمیتواند روزه بگیرد نگیرد منتها نگو دخترم ضعفش گرفته. بنا است ضعفمان بگیرد دیگر. ضعف که باید باشد. گاهی وقتها میگویند دختر ما ضعفش گرفته است. ضعف مجوز نیست. اما ضرر مجوز است برای روزه نگرفتن.
شریعتی: خیلی ممنون وقت قرار روزانهی ماست یک صفحه آیات قرآنی که ما هر روز میخوانیم مشرف میشویم به ساحت نورانی قرآن کریم. صفحهی 223 آیات 16 ام تا 19 ام سورهی مبارکهی هود را تلاوت میکنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ?13? فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّـهِ وَأَن لَّا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ?14? مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ ?15? أُولَـئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَبَاطِلٌ مَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ?16? أَفَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَهً أُولَـئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَکُ فِی مِرْیَهٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ?17? وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ کَذِبًا أُولَـئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الْأَشْهَادُ هَـؤُلَاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَهُ اللَّـهِ عَلَى الظَّالِمِینَ ?18? الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّـهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَهِ هُمْ کَافِرُونَ ?19?
ترجمه:
بلکه [در برابر همه قرآن میایستند و] میگویند: او این قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت میدهد] بگو: اگر راستگویید، شما هم ده سوره مانند آن بیاورید و هر کس را غیر خدا میتوانید، به یاری خود دعوت کنید. (??) پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند [که هرگز اجابت نمیکنند] بدانید که آنچه نازل شده به دانش خداست وهیچ معبودی جز او نیست، پس آیا تسلیم [حق] میشوید؟ (??) کسانی که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان میدهیم و در اینجا چیزی از آنان کاسته نخواهد شد. (??) اینان کسانی هستند که در آخرت، سهمی جز آتش برای آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بی اثر میشود، و آنچه همواره [ریاکارانه] انجام میدادند، باطل است. (??) آیا کسانی که از سوی پروردگارشان بر دلیلی روشن [از بصیرت و بینش] متکی هستند و شاهدی از سوی او [چون قرآن برای تأیید آن دلیل روشن] از پی درآید و پیش از قرآن [هم] کتاب موسی در حالی که [برای مؤمنان] پیشوا و رحمت بود [بر حقّانیّت قرآن گواهی داده مانند کسانی میباشند که چنین نیستند] اینان [که متکی بر دلیل روشن اند] به قرآن ایمان میآورند، و هر کس از گروهها [چه یهود، چه نصاری و چه مشرکان] به آن کفر ورزد، وعده گاهش آتش است؛ پس [ای انسان!] درباره قرآن در تردید مباش که آن از سوی پروردگارت حق است، ولی بیشتر مردم [به خاطر کبر باطنی، لجاجت و جهل] ایمان [به آن] نمیآورند. (??) و ستمکارتر از کسانی که به خدا دروغ بندند چه کسی است؟ اینان [در قیامت] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، وگواهان [اعمال] میگویند: اینان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد. (??) آنان که مردم را از راه خدا باز میدارند و میخواهند آن را [با وسوسه و اغواگری] کج نشان دهند و به آخرت کافرند. (??)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: قولش را میتوانیم بگیریم که حاج آقای قرائتی بار دیگر در سمت خدا حضور داشته باشند؟
حاج آقا قرائتی: نیازی نیست ماشاء الله علما فضلا هستند
شریعتی: اختیار دارید سلامت دارید هر گلی یک رنگ و بویی دارد. امروز این خبر را هم به بینندههای خوبمان بدهم که دو تا مهمان عزیز و نازنینی داریم که امروز آمدند به بهانهی حضور حاج آقای قرائتی دیداری تازه بکنیم با هم. حاج آقای مهدیان عزیز که همیشه نسبت به ما و بینندههای عزیزمان لطف داشتند و دارند و حاج آقای حسینی قمی. خیلی تا پایان فرصت نداریم از امام مهدی در قرآن میشنویم
حاج آقا قرائتی: در قرآن یک سری آیاتی است که اگر امام زمان نباشد این آیات آویزان است. یعنی معلق است سرش بی کلاه است. مثلا سه مرتبه قرآن فرموده «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (توبه/ 33) سه بار این کلمه آمده است ترجمه اش هم این است که اسلام کرهی زمین را میگیرد. تا حالا که نگرفته پس باید یک روزی باشد که بگیرد. چون خدا دور داده است «وَلَن یُخْلِفَ اللَّـهُ وَعْدَهُ» (حج/ 47) خدا وعده که داد عمل میکند. «وَاللَّـهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ» (یوسف/ 21) «إِنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ» (یونس/ 55) یا مثلا آیه داریم «وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ» (نور/ 55) خدا وعده داده است که حکومت دست یک گروه مومنین باشد تا حالا که نشده. یا قرآن میفرماید که «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/ 105) وارث زمین بندگان صالح هستند و ما هر روز در نماز با بندگان صالحی که یاران امام زمان هستند ارتباط پیدا میکنیم منتها خودمان متوجه نیستیم. چون قرآن میگوید که «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» در نماز هم میگوید بگو اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِ اللهِ الصّالِحینَ سلام بر صالحین. ««أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» یکی از مصادیق عبادت الله الصالحینی که ما میگوییم السلام علینا و علی عباد الله الصالحین یکی از مصادیقش یاران امام زمان است یعنی هر روز ما به یاران حضرت مهدی سلام میکنیم. این طوری هم میتوانیم ارتباط برقرار بکنیم. امام زمان 313 تا یار درجهی یک دارد ولی آغازش از ده هزار نفر در مکه شروع میشود. این 313 نفر دانه درشتها هستند اینها حلقههای اولیه هستند. ولی حرکت از مکه با ده هزار نفر است از این 313 تا هم میگویند 50 تا هم خانم هستند و به هر حال خداوند وعده داده است که «وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» (اعراف/ 128) آیهی قرآن است لِاَهلِ التَّقوَا به هر حال آیات زیادی داریم آیههای مهدویت است تفسیرش هم نوشته شده است چاپ هم شده است یکی از کارهای خوبی که ما میتوانیم در ماه رمضان بکنیم مسئلهی کتاب رسانی است چون کتاب گران است کاغذ گران است حوصله کم است ما بتوانیم این کتابهای بزرگ و کلفت را تلخیص بکنیم بروشور بکنیم. یعنی اگر این آهن آمپول شد و نازک شد در همهی رگها میرود اما اگر تیر آهن شد میرود در سقف. ما باید تیرآهنها را تبدیل بکنیم به آمپول. یعنی کتابهای ضخیم را تبدیل بکنیم به یک بروشور چکیده. اینها را در سفرهها در مهمانیها پخش بکنیم. یک مقداری هدیهی کتاب باید رسم شود در جامعهی ما. خدا شما را حفظ بکند من شرمندهی الطاف مردم هستم خودم میگویم باید کهنه شده باشم ولی مردم میگویند بیایید.
شریعتی: اختیار دارید از محضرتان استفاده میکنیم. خیلی ممنون التماس دعا خدانگهدار