موضوع: ورزش
تاریخ پخش: 71/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
در خدمت قهرمانان و ورزشکاران عزیز هستیم به مناسبت هفته تربیت بدنی و مسئولین محترمشان و خواهرانی که باز در این وادی گامهایی برداشته و میدارند و موضوع بحثمان بحث ورزش است.
1- سجده شکر در میدانهای ورزشی ارزش است
من امروز صبح که مطالعه میکردم دیدم چند تا بحث به ورزش میخورد. بحث فتوت و جوانمردی، بحث کسالت و نشاط، بحث تعادل بین جسم و روح و بحث ورزش، بنابراین مجموعهای از اینها را تلفیق میکنیم در این جلسه خدمتتان میگوییم و من اگر امروز هم بحث نبود، ارزش داشت که بیایم اینجا به عنوان یک برادری از عزیزان تشکر کنم که برای اولین بار دراستادیوم ورزشی، در مسابقات بین ایران و بعضی از کشورهای دیگر، خوب نماز خوان خیلی داشتیم و خیلیها هم میخواندند، اما این هفته طلسمی شکسته شد که نماز جماعت هم خوانده شد، آن چند دقیقهای که وقت استراحت بود استراحتشان را با رابطه با خدا پر کردند، نمازشان را اول وقت خواندند، بعد دور دوم مذاکراتشان، پیاده شد.
من باید به عنوان یک همکار که، یعنی به عنوان یک طلبه هم دین، هم وطن تشکر کنم و دستشان درد نکند. ما الان که ورزش در دنیا، و ورزشکار در دنیا پشت دوربینهای چندصدمیلیونی قرار گرفته، ما میتوانیم گاهی یک کارهایی بکنیم که خیلی ارزش دارد. کمیتی داریم و کیفیتی. گاهی یک شب است اما «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3-1)، قرآن میگوید یک شب به اندازه هزار ماه میارزد. این عملی که شما در این هفته گذشته انجام دادید و در مجلههای ورزشی و در روزنامهها هم آمد و به خاطر این که گل زدید سجده شکر انجام دادید، این سجده شکر یک فرهنگ ماست، در روایات داریم که خداوند نعمتی به شما داد سجده شکر کنید. اصلا ما چرا سجده نکنیم، اگر بناست برای کُشتی ملق بزنیم، برای خدا خودمان را به زمین متصل نکنیم؟ گاهی برای کشتی سروصورت ما خاکمالی میشود آن وقت برای خدا یک پیشانی روی خاک و یک سبحان ربی الاعلی و بحمده نگوید؟ اگر بناست خدا قدرت به ما داده چرا این قدرت را در عبادت خرج نکنیم.
2- در تمام عبادتها حرکت بدنی وجود دارد
بحثمان بحث ورزش است، حالا، بهر حال من قابل نیستم اما از همه قهرمانانی که در تمام بازیها در ایران و غیرایران در مسابقات شرکت کردند و برای ایران افتخاری بوجود آوردند از تک تکشان تشکر کنم و از این عمل زیبا که گره زدن ورزش با معنویت هست بخصوص تشکر میکنم. قطعاً همه مردم ایران هم این صحنه را میبینند و تشکر میکنند و لذت میبرند که بچهشان ورزشکاری است که عبد صالح خداست. ماجرای ورزش را من توی این زمینه حساب کردهام اصولا ورزش در عبادات ما، مثلاً میگویند هر قدمی که برای تحصیل علم برداری اینقدر ثواب دارد نمیگوید هر کلمهای که یاد گرفتی، هر قدمی که برداری، یعنی ثواب را برده است روی قدم زدن. میشد اما بگوید که برای هر کلمهای که یاد گرفتهای چقدر ثواب است، نگفته هر کلمهای که یاد گرفتهای، میگوید هر گامی که برای تحصیل برداری، خودش یک نکته است،
آخر یک وقت میگویند خانه فلانی این پیداست ببینم توی محله محور چی است، منبع آب است یا خانه فلانی، محور قدم زدن است، یا مثلا برای صله رحم، میگویند هر قدمی که برای دیدوبازدید صله رحم، نماز جماعت، هر قدمی که برای نماز جماعت. میبینم در تحصیل، در عبادت، در دیدوبازدید دوستان و فامیلها، ثوابها، محورش شده قدم زدن. این خودش یک نکته حرکت بدنی در همه عبادات ما هست. در نماز حرکت بدنی هست. البته نمیخواهم بگویم نماز برای ورزش است.
3- در اسلام مادیات و معنویات از هم جدا نیستند
آخر بعضیها میگویند نماز برای دیسک کمر خوب است. نه، نماز یک رابطه معنوی است منتهی توی این رابطه معنوی، اصولا یکی از امتیازات اسلام این است که معنویاتش و مادیاتش از هم جداشدنی نیست. اگر میگوید اینجا رابطهای با خدا داشته باشد، میگویدرابطه با خدا اثرش نعمتهای بهشتی است. و اگر هم میگوید از نعمتهای بهشتی استفاده کن، از نعمتهای خوب استفاده کن، «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» (مومنون/51)، «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ» بعد میگوید «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» اینها از هم جداشدنی نیست، اسلام هیچ چیزش از هم جدا نیست، عبادتش عین سیاستش است، سیاستش عین عبادتش است. نماز جمعه عین عبادت است ولی یک مانور و متینگ سیاسی هم هست، ماهمه زنده باد مرده بادهایمان توی نماز جمعه است. عبادت است ولی سیاست هم هست، رهبر عبادی و رهبر سیاسی یکی است. رسول اکرم(ص) هم رهبر عبادی بود و هم رهبر سیاسی، این از امتیازات ما است. این دسته بندیهایی که شده نمیدانم کی دسته بندی کرد. خدا چی بگویم، نفرین کنم. خدا جزا بدهد آن کسی که این رقم از هم تفکیک کرد. این تفکیک باید دو مرتبه با هم تلفیق بشود.
قدیم توی جیب آخوندها تسبیح بود، زیر کت بعضی دیگر کلت. امام آمد، هنرش این بود، یکی از هنرهای امام و انقلاب، این بود که توی جیب آخوندها هم تسبیح است هم کلت، آخوند فقط میگفت تقوا داشته باشد. دنیا دست یک کسی بود، آخرت هم دست یک کسی دیگر بود، دنیا و آخرت از هم جدا نیست، در قرآن پنجاه و پنج تا کلمه دنیا است، پنجاه و پنج تا هم کلمه آخرت، یعنی چه؟ این پیداست تعداد کلمات دنیا و تعداد کلمات آخرت فرمول دارد. ما عبادتمان عین سیاست، سیاستمان عین عبادت.
ما باید مادیاتمان و معنویاتمان یکی باشد، این که گروهی فوتبالیستند، گروهی کشتی گیرند، وزنه بردارند، گروهی هم یک کار دیگر، نه، همه باید همه کاری بلد باشند، دکتری این نیست که بگوییم این متخصص حلق وبینی است، این متخصص امراض جلدی است، این متخصص کلیه است، این، پزشکی این نیست که بگوییم تخصص دارد، انسان صالح باید همه کارش صالح باشد و لذا قرآن میگوید: «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (عصر/3-1)، «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» یعنی چه؟ این صالحات گفته، من یک نکته بگویم، ما سه تا کلمه را برایتان میگویم، یکی میگوییم مسجد، یکی میگوییم مساجد، یکی میگوییم المساجد، فرقش چی است؟ مسجد یعنی یکی، مساجد یعنی چندتا، المساجد یعنی همه، همینطور که مسجد، مساجد، المساجد، اینجا میگوییم صالح، یعنی یک کار خوب، صالحات یعنی چندتا کار خوب، «الصَّالِحاتِ» یعنی، قرآن نمیگوید «عَمِلُوا صالِح»، «عَمِلُوا صالِح» توی قرآن نه، «عَمِلُوا صالِحاتِ» نه، «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» یعنی همه کاری باید صالح باشد، همه کا رها، چه مانعی دارد، چطور شد که از ما جدایی انداختند و گفتند حوزه چیزی است و دانشگاه چیزی دیگر، ما الان آخوند داریم معمم است و پزشک است. چند تا آخوند را من میشناسم که اینها مهندس برقند، معمم هم هستند. و ماداریم مهندس برق است، اطلاعات علوم اسلامی را خوب خوانده.
کمتر روزی است که ما برخورد نکنیم به افراد کت و شلواری که درسهای حوزه را هم خواندهاند ولی کت وشلواریاند، این که یک عده درس حوزوی بخوانند یک عده دانشگاه تفکیک حوزه و دانشگاه است تفکیک دین از سیاست، تفکیک نماز جمعه از زمین ورزش، این جداییها، ما ازش خیری ندیدهایم ما اگر به هم گره بخوریم لااقل نماز جمعه بروها را یکخورده شما بکسل میکنید، ورزشیشان میکنید، یکخورده هم نماز جمعه روها در تماشای ورزش جمع میشوند، یعنی آنها هم میآیند توی نماز جمعه، آنها میآیند توی زمین ورزش ویکی هستیم. قرآن میگوید همهتان یکی هستید، «بَعْضُکُمْ» آیه قرآن است، «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» (آل عمران/195)، برای بیرون کردن شاه مگر همه یکی نشدیم، برای دفاع هشت ساله، دفاع مقدس، مگر همه یکی نشدیم، هر وقت از هم جدا شویم، همه ظلمی به ما میرود، و هر وقت متحد شدیم.
4- طوری برنامهریزی شود بازی موقع نماز نباشد
بگذار ورزشکارها وقتی میرود خارج برای ورزش، بگذار پنجاه میلیون آدم صدقه بدهد و بعد از نماز صبح بگوید خدایا این عزیزان را پیروز کن. چه مانعی دارد شما در نماز جمعه شرکت کنید و همه امت به شما، اصلا توی نماز جمعه، امام جمعه به شما پشت تریبون تلویزیون دعا کند، بگوید خدایا ورزشکاران عزیز ما را سلامت بدار، اصلا همه مردم ایران آمین بگویند، چه مانعی دارد پنجاه میلیون را عقب خودت بکشی، و چه مانعی دارد من عقب شما بیایم و شما عقب من بیایی. تا هم میگویند الله اکبر، یکمرتبه، اصلا بازیها جوری برنامه ریزی بشود که به احترام اذان تعطیل بشود، نه اصلا قبلا بازیها، جوری برنامه ریزی بشود که به اذان نیافتد، یک ده دقیقه آن ورتر، آن بیست دقیقه توی اذان نیفتد.
خدا رحمت کند شهید مظلوم بهشتی را، وقتی ملاقات میگذاشتند با افراد خارج میگفت: وقت نماز را برای من جدا بگذارید، یا قبل از نماز یا بعد از نماز یا اگر ایشان هیچ وقت ندارد جز همان وقت پس پنج دقیقه توی پرانتز برای من.
اگر من آمدم در زمین ورزش شما، اول اذان تعطیل شد و سرویس بهداشتی و وضوخانه و نماز خانه خوبی در زمینهای ورزش بود. این همه صدها میلیون تومان خرج شده برای این استادیوم صدهزارنفری، آن وقت ما مثلا مشکل داشته باشیم برای این که آقا، مثلا صدمتر موکت میخواهیم، این آبروریزی است، آن بودجهای که هست، اگر یک نماز خانه شیک و مجهزی داشته باشیم. بچههای ما نماز میخوانند و مردم ما احساس میکنند که ورزش و عبادت یکی است. همه جوانها یکی هستند، ضرر نمیکنید شما.
5- وحدت بین نماز جمعه و سالن ورزشی
مطمئن باشید که اگر بین نماز جمعه و سالن ورزشی گره خورد. در همه نماز جمعهها به شما دعا خواهند کرد و این حمایت مردمی خیلی برکات دارد اصلا امام با حمایت مردمی توانست بزرگترین گامها را بردارد. سوزن وقتی میتواند دوزندگی کند که پشتش نخ باشد، اگر سوزن هر چی هم قوی باشد پشتش نخ نباشد چیزی دوخته نمیشود باید این وحدت باشد، روزه، عبادت است ولی در سالم سازی یک چیز مهمی است. در حج، انشاالله مکه میروید، جنب و جوشی که در مکه هست، منا و عرفات، و سعی و طواف ورمی حجرات، اصلاً همهاش تلاطم است. جهاد یکپارچه تلاطم است، بنابر این ورزش در عبادات ما هست. از نمازش تا جهادش تا حجش.
خوب، تا اینجا چی گفتم؟ پاداشهای تحصیل و صله رحم و جماعت بر اساس رکعت نماز نیست بر اساس قدم زدن است. یعنی محور قدم زدن است. این یک، دو تفکیک دین از سیاست، استادیوم ورزشی از نماز جمعه، این تفکیک را جز دشمن کس دیگری ازش سودی نمیبرد من باید بیایم توی زمین ورزش، شما هم باید بیایی توی نماز جمعه، من که آمدم توی زمین ورزش به خوبی شما را تشویق میکنم و شماهم که بیایی توی نماز جمعه، به خوبی مرا تشویق میکنی.
«وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3)، «وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَهِ» (بلد/17)، سه تا «تَواصَوْا» توی قرآن است. تکفیک دین از دنیا، درست نیست، حالا ورزش انواعی دارد، بعضی ورزشها، حالا ممکن است افرادی پای تلویزیون، بگویید خوب حالا شما آقای قرائتی، این همه شما رفتهای با قهرمانان ورزش و کشتی و فوتبال و والیبال و با این چهرههای ورزشی صبحت میکنی پس به درد ما نمیخورد، ما کاسبیم. اصولا، صنعتگر، کارگر، رزمنده، کی هست که ورزش نمیکند؟
6- اسلام به جسم و روح اهمیت میدهد
در اسلام چقدر از تن پروری انتقاد شده. رسیدن به روح و جسم شما حساب کنید. روح، جسم، چقدر اسلام دین خوبی است؟ جسم، روح، برای جسم قرآن میگوید «وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» (نساء/5)، به محرومین غذا بدهید، «وَ اکْسُوهُمْ»، لباس بدهید، خوب این مال، خوراک، پوشاک، مسکن، خوب بعد میگوید چی؟ میگوید به روحشان هم برس، «وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»، بنشین برایش قصه بگو، گاهی یک بچه یتیم را آدم شب عیدممکن است یک برنج و روغنی، قندو چایی در خانهاش بدهد اما این کمبود بابا دارد. میگوید بنشین برایش قصه بگو. رسیدن به جسم، رسیدن به روح، روز جمعه و عید میشود به جسم غسل جمعه، غسل عید، همه عیدها غسل دارد و همه جمعهها غسل جمعه دارد، این مال رسیدن به جسم، رسیدن به روح، نماز عید، نماز جمعه و نماز عید. جسم، روح. در عبادات روزانه داریم وضو، داریم، خشوع، وضو مال جسم است، حضور قلب مال روح است.
اصلا در شستن، شستن در اسلام داریم، آخر یک کسی پرسید که ما چرا وقتی جنب میشویم غسل کنیم، هر قسمتی از بدن که نجس است همانجا را بشوییم، چرا همه بدن را آب بریزیم. آن بنده خدا بهش گفت آقا، چون جنب شدن مربوط به یک عضو نیست، مربوط به اعصاب سمپاتیک است و جریان خون و اعصاب سمپاتیک و جریان خون مربوط به همه بدن است. گفت خیلی خوب، فهمیدم. حالا میروم زیر دوش و همه بدن را آب میکشم. شما آخوندها ول کن معامله نیستید، میگویید برو زیر دوش، بگو غسل میکنم قربتهً، این دیگر چی است؟ این چه کار به اعصاب سمپاتیک دارد؟ میگوییمها، شما وقتی خواستی جنب بشوی یک مقداری دلت رفت رو به لذت، حالا زیر دوش دلت باید برود رو به قربهً الی الله، یعنی همان دقائقی که توجه به کیف داشتی، حالا توجه به رضای خدا، این برای این است که تعادل باشد مسئله این نیست که حالا یک جسم بی نشاط با شستشو با نشاط میشود. اعصاب سمپاتیک و پارا سمپاتیک خودشان را توازن میکنند، جریان خون را ما میتوانیم تعادل ببخشیم، این نیست، مسئله این است که دلی که چند لحظه از این ور شد حالا چند لحظهای از آن ور شود.
7- در اسلام تعادل بین جسم و روح است
داریم در جلساتی که مینشینید قهقهه میخندید، یکخورده فتیله غفلت زیاد شد، فوری، داریم که وقتی میخواهید بلند شوید بگویید «اللَّهُمَّ لَا تَمْقُتْنِی»(کافی، ج2، ص664) یعنی خدا اگر من بدمستی کردم معذرت میخواهم. چون گاهی آدم مینشیند، آن یک جوکی میگوید، آن یک جوکی میگوید، همه میگویند، آدم همینطور دنیای غفلت، بعد میگوید خوب من برای این بودم، یعنی هدف دیگر نبود، من فقط برای این بودم که همین؟ و لذا گفتهاند از جلسات عیاشی، یعنی از جلساتی که پرخنده است، وقتی میخواهید پاشوید بگویید معذرت میخواهم، «اللَّهُمَّ لَا تَمْقُتْنِی»، این حسابش، در بهشت هم تعادل است.
در بهشت هم مثلا میگوید که لذتهای مادی، باغها، نهرها، میوهها، آخرش هم میگوید که باغها، همسرها، میوهها، بعد میاید میگوید که ور ضوان من الله اکبر، همین که رضایت خدا اهمیتش بیشتر است.
گاهی به یک قهرمان مدالی میدهند خوب این مدال ارزش، چند مثقال طلاست، اما آنی که مهم است این است که مردم ایران میگوینددستت درد نکند، این که دل مردم ایران خوشحال میشود این از آن چند مثقال طلا، خدا از ما راضی است. «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» (بحارالانوار،ج7،ص131) اگر امام، رهبر انقلاب بگوید آقا من تو را دوستت دارم، این از چند مثقال طلا بیشتر آدم کیف میکند. بنابراین در قیامت هم، مادیات هم هست که مربوط به جسم است، رضایت خدا هم هست. برای بدن. گفتهاند که فلان غذا را بخور، میوهها را، یک روایتی، ما تقریبا سه هزارتا حدیث برای خوردن داریم که چی بخور، انگور، کشمش، عدس، ماست، سبزی، سبزیها تک تک، برنج، حبوبات تک تک، روغن تک تک، شیر، لبنیات، عسل، نمیدانم نان جو، نان گندم، نمیدانم چی؟ برای همه اینها، کاهو، برای تک تکش، ترشیجات، مرباها، برای همه اینها حدیث داریم، برای اینها حدیث داریم.
اما در عین حال یکسری حدیث داریم برای روح می¬گوید فلان غذا را نخور، گوشت مرده نخور قساوت میآورد. زیاد گوشت نخور سنگدل میشوی. یعنی ضمن این که میگوید فلان غذا ویتامین دارد. غذاهایی که به روح انسان لطمه میزند این تعادل خیلی، مخصوص اسلام است که اسلام، روز عید که میشود، عید میشود میگوید، خودت که لباست را پوشیدی، باید مثلا یک کمکی هم به محرومین بکنی، اگر عید فطر است زکات فطره بده، اگر عید قربان است یک گوشت قربانی بده. یعنی حالا که خودت، لباست نو شده، یک غذای خوبی هم بده به فقرا بخورند حالا یا زکات فطر، مجموعهای از توجه اسلام به جسم و روح، حالا هر کجا ما دیدیم جسم چربید نامیزان است هر کجا دیدیم روح چربید آن هم نامیزان است. تعادل بین جسم و روح، این تعادل انشاالله باید، و ما باید امام باشیم، برادرهای قهرمان، ورزشکاران عزیز، کسانی که در کشورهای مختلف رفتید و بالاخره چشم و چراغ امت هستید، امام فرمود: من ورزشکار نیستم ولی ورزشکاران را دوست دارم، الله اکبر شما در کشورهای کفر خیلی اثر دارید.
یک حدیث داریم که بهترین عبادت «أفضل الجهاد کلمه حق عند سلطان جائر»(عوالی اللالی، ج1، ص432) بزرگترین عبادت، یعنی الان که شما بگویی مرگ بر شاه که خاصیتی ندارد، زمان قدرت شاه شما یک مرگ بر شاه به اندازه صدسال نماز شب، در دنیای کفر یک مرتبه شما میگویی الله اکبر، الله اکبر شما غیر از الله اکبر ایرانیهاست توی ایران. آنجا خیلی مهم است، چرا میگویند افطاری دادن ثوابش بیشتر از نهار دادن است؟ چون آن در فضای گرسنگی شما افطاری میدهید ناهار نه، خیلی گرسنهاش نیست، صبحانه، شب، گرسنهاش نیست، افطاری که میگویند مهم است چون در فضای گرسنگی شما، چرا می¬گویند در روز جنگ خندق، ضربت امیرالمومنین از عبادت انس و جن بهتر است؟ چون آن بهر حال شما که در کشورها تشریف میبرید و بردهاید و خواهید رفت، عنایت داشته باشید که باید شما امام باشید.
8- اهمیت مسجد و پر شدن مسجد از جمعیت
امام تنها بنیانگذار جمهوری اسلامی نیست، هر کسی در دنیای خودش میتواند امام باشد، یک قهرمان، وقتی رفت توی مسجد محل نماز خواند چند نفر را با خودش میبرد؟ میبینی مسجد پر میشود، بعد بگو خدایا به من آبرو دادی مردم دوستم دارند، بخاطر این که مردم دوستم دارند من هم خانه تو را پر میکنم، چطور آدمهای معروف و محبوب کاندیدا میکنند توی انتخابات که صندوقشان پر بشود؟ میگویم حالا که مردم دوستم دارند پس بگذار صندوق انتخابات را پر کنم. او صندوق انتخابات را پر میکند شما هم مسجد را پر کن.
ما میتوانیم با هم باشیم اگر با هم باشیم یک برکاتی گیرمان میآید مشکلات حل میشود من یکوقتی یک صحنهای دیدم، نمیدانم این را توی حرفهایم گفتهام دیدم یک کسی صبحانه میخورد، پنیر برداشت گذاشت روی نان، با چاقو صافش کرد، بعد این پنیر خشک بود یکخورده هم کره برداشت گذاشت رویش و با چاقو صافش کرد، من خندهام گرفت، یکخورده نگاه کرد گفتم این چربی اول توی دل این پنیر بود، این رابا یک دستگاه چربی از شیر کشیدند، کرهاش کردند، پیچیدند توی سردخانه گذاشتند حالا میبینند نمیشود خورد پنیر خشک را دوباره همان را آوردهاند، بابا خوش انصاف این چربی تویش بود، اول کشیدهاید بیرون، دومرتبه میبینید نمیشود قاطیاش میکنید.
من به مناسبت این صبحانه یاد مسجد افتادم، گفتم سابق تا میگفتند الله اکبر، «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» مسجد پر میشد مسجد که پر میشد، آقا فلانی مشکل دارد، فوری پولدارهای مسجد پر میشدند و با چشم و ابرو مشکل فلانی را الان هر چی میگویند «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» کسی نمیآید مسجد، آن وقت این فقیرها توی خانهها، محلهها میسوزند، کمیته امداد باید برود یک گروه قوی وعظیمی پیدا کند توی کوچه محلهها بگردد، فقیرها را شناسایی کند و یک کمکی بکند. این همه نمیخواهد، باز بنیاد 15 خرداد باز بهزیستی، الان سه تا سازمان مردمی، که دو سه تایش از فرزندان امام است. بنیاد 15 خرداد و کمیته امداد اینها موسسش حضرت امام است(رضوان الله) ما اگر مسجد را پر کنیم مشکلی نیست. از آسفالت، از محرومین، از حمایت، اصلش آدم احساس غربت نمیکند، اصلا گاهی وقتها آدم میگوید آقا، بچهام غریب است، بچهات غریب نیست، ایشان توی آن شهر که برود اهل مسجد است.
مسجدیها، شما حساب کنید یک مسجدی که از دنیا میرود چه موجی توی محله میافتد. اما آدمی که مسجدی نیست دو تا رفیقهایش با یک تاکسی تلفنی و از راههای دور میآیند، یک دسته گل میگذارند و خلاصه اما توی مسجد که آدم هست میبینی سالها میگذرد و هنوز ذکر خیرش هست. چی دارم میگویم؟ اسلام دینی است هم به جسم عنایت دارد و هم به روح.
9- دو داستان از رفتار امام رضا با مهمانش
من یک قصه بگویم برایتان از رهبر اسلام امام رضا(ع) مهمان داشت. خوب گفت آقا چند تا سؤال دارم. امام رضا گفت بیا خانه سوالهایت را جواب میدهم رفت شب خانه و عوض نیم ساعت هم امام رضا چند ساعت وقت بهش داد، هی سؤال و جواب و سؤال و جواب، ساعتها از شب گذشت و امام رضا فرمود خوب همینجا هم بخواب. گفت چشم، حالا شما بروی خانه رهبر انقلاب وبگوید امشب مهمان من باش. افتخار است. حالا امام رضا خیلی مقامش بالاتر است بعد حضرت برایش غذا آورد و بعد هم رختخواب آورد و رختخواب برای مهمان آوردو خوابید و این مهمان هی میگوید عجب شبی است، فردا بروم میگویم، میروم میگویم پنج ساعت با شخص امام رضا توی یک اتاق، میگویم چهل پنجاه تا سوال کردم امام برایم جواب داد. خود امام برایم شام آورد، خود امام برایم رختخواب آورد، هی داشت توی رختخواب، امام رضا توی اتاق دیگر رفته بودند بخوابند، فکر کرد که این مقدار پذیرایی ایشان، میزانش را به هم زده، یعنی مثل قیفهای کوچکی که سر میرود، این محبت، این ظرفیت این همه محبت را ندارد، امام رضا آمد شروع کرد در زد، این مهمان پاشد خوابش نبرده بود، سلام علیکم، فرمود که باد نگیردتها، حالا مهمان ما شدی که شدی، شام برایت آوردم، خوب حالا خوابیدی، یک وقت خیال نکنی کسی هستی، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (حجرات/13)، برو بخواب آرام باش. این یک حرکت مال امام رضا مال مسأله روحی، روح که اگر دید این روحش متلاطم است، ناآرام است، میآید آب میریزد این شعله را خاموش میکند. تا نامیزان را میزان کند.
در یک ماجرای دیگر امام رضا(ع) باز مهماندار شد، شب رفت رختخواب برایش بیاورد، مهمان تا رفت رختخواب را باز کند امام رضا فرمود: که شما بروید کنار، به مهمان گفت بروید کنار، رویتان هم آن ور کنید. مهمان رفت کنار و رویش را آن ور کرد امام رضا رختخواب را باز کرد و یک نگاهی کرد و گفت بفرمایید بخوابید مهمان آمد خوابید ولی نفهمید چرا امام گفت برو کنار رویت آن ور، صبح که از خواب بیدار شد باز امام رضا که وارد شد مهمان دوید کنار رویش را آن ور کرد، خیال کرد امام باید جمع کند، فرمود بیا جمع کن. مهمان گیج شد که دیشب خواست باز کند گفت برو کنار، صبح رفته کنار میگوید بیا جمع کن، گفت آقا مرا گیجم میکنی، دیشب چی بود صبحی چی بود چرا گیجم کردی؟ فرمود این رختخواب مال مهمانهای من است، من نگران بودم مهمانهای چند شب پیش، مهمان قبلی، وقتی خوابیده باشد از بوی عرق مهمان، آلودگی لباس، من نگران بودم ملافهاش کثیف باشد و تو نگاه کنی به این ملافه بدت بیاید توی این رختخواب بخوابی و لذا گفتم برو کنار رویت را بکن آن ور، من اگر صددرصد تمیز است بگویم بیا بخواب، آمدم دیدم صدردصد تمیز است گفتم بخواب، دیشب ممکن است تو لحاف را کثیف کرده باشی. آن وقت من صاحبخانه نگاه کنم به رختخواب شرمنده بشوی، گفتم خودت جمع کن که نگاه من به رختخواب، ببینید، چقدر دین ما دین خوبی است؟ خیلی دقیق است، یعنی اسلام این است، یعنی چنان به بعد روحی میرسد که اگر طرف هی میگوید عجب شبی، عجب شبی، چه خوب شبی، چهات است، بگیر بخواب، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»، یعنی این رهبر حق، این است.
الان شما حساب کن رهبر انقلاب در یک سفر وقتی میخواهد برود مسافرت اول نمیرود اصفهان بعد برود شهر کرد، اول میرود شهر کرد، یعنی چه؟ یعنی اول مستضعفین، یعنی اول مناطق محروم، یعنی اول عشایر، ضمن این که پهلوی عشایر میرود توی چادرشان مینشیند، از کنار او میآید پهلوی خلبانهای پایگاه وحدتی، این یعنی چه؟ عشایر چادری، خلبانان، این اصلا معنای رهبری این است، یعنی عشایر، خلبان، هردو، روح جسم، هر دو.
ما گیرمان این است که ورزشکار ما نماز جمعه کم میآید، نماز جمعه ما زمین ورزش کم میآید. البته حالا خوب است، حالا خیلی خوب شده، یعنی بسیاری از تماشاچیها نماز جمعه میروند، بسیاری از ورزشکاران ما علنی، ولی این باید بیشتر بشود، این باید یکخورده درهم، مثل امام که فرمود. . . ، خدا رحمت کند شهید مفتح را، شهید مطهری را، شهید بهشتی را، اینها میگفتند حوزه و دانشگاه یکی بشود، باید نماز جمعه و سالن ورزشی یکی بشود. چون همه بچه مسلمانند، ما هر چه داریم از خدا داریم. اگر من امروز وزنه برداشتم، من همان هستم که توی قنداق قاشق چایخوری بلند کردم، بعد آمدم بیرون یکذره یکذره، هی زور، زور، این قدرت رفته بالا، هر وقت هم بخواهد میگیرد، کسی از خودش چیزی ندارد.
10- امر به معروف و نهی از منکر برای همه است
من یک جمله بگویم شاید شما قبول نکردید، حالا قبول هم نکردید، نکردید، بعد قبول میکنید حضرت عباسی راست میگویم، حالا میخواهید قبول کنید، میخواهید قبول نکنید. ما مسئله، یکی از افرادی که بسیار دوستش داریم، خیلی دوستش داریم، همهتان هم دوستش دارید، همهتان خیلی دوستش دارید، ایشان گفت خدا یکمرتبه حافظه را از من گرفت هر چه بلد بودم یادم رفت، حتی یادم رفت اسم خودم چیست، ما باید بدانیم هر لحظه مثل این لامپ این لامپ، خیلی پروژکتور نور دارد، اما وصل به برق است، وصل به کارخانه، ما هر چه داریم از اوست، «لاحول و لاقوه الا بالله» اگر قدرت داریم، «قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحِی»(مصباحالمتهجد، ص849)، ماشین خوب این نیست که تند برود، ماشین خوب این است که ماشینهای توی جاده را هم بکسل کند.
آن وقت هم که امام فرمود امر به معروف و نهی از منکر، مقام معظم رهبری فرمود امر به معروف و نهی از منکر، گاهی یک قهرمان زورش از من بیشتر است. آقاجان یک تیمسار وقتی نصیحت کند، این تیمسار اثرش از یک طلبه بیشتر باشد، شاید ندارد خیلی جاها حتما. خیلی مهم است، یک پزشک جراح میتواند دانشجوهای دانشگاه پزشکی را چنان امر به معروف کند که هرگز، ممکن است دیگران نتوانند انجام بدهند. اینطور نیست که امر به معروف مال قشر، شما به عنوان اینکه ورزشکار و قهرمانید، به عنوان اینکه محبوب هستید، مسئول هستید، هر کس به مقداری که محبوب است مسئولیت دارد. چون شما محبوبید باید یکجوری کنید که این سکانی که بین بعضی از تماشاچیها و بعضی از نماز جمعهایها هست، آنها که هستند که هستند، قشر عظیمی از تماشاچیها نماز جمعه هم میروند قشری از آنها هم هست، ماباید با هم یکی باشیم.
راجع به کسالت من یکی دو تا جمله بگویم، دینداری با ضعف نمیشود، قرآن در جایی میگوید: «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ» (مریم/12)، یعنی اگر بخواهی دین داشته باشی باید قوی باشی. اصولا ما در جبهه خط شکن بودیم، ما در جبهه بسیجیانی داشتیم نه نام خط شکن، در خیلی کارها باید خط شکن باشیم. امیرالمومنین اول قهرمان بود. در قلعه خیبر را یکدستی میگرفت، باید بگوییم رئیس قهرمانان حضرت امیر است و این ورزشهای سنتی یاد علی امیرالمومنین زیاد است امیرالمومنین که رئیس قهرمانان بود در عین حال در همه کار قهرمان بود. انشاالله راه کربلا باز بشود، انشاالله برویم نجف، وارد حرم حضرت امیر شدیم یکی از جملات این است: علی جان تو کسی بودی که «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ» (مائده/54)، تو کسی بودی که از نیش نمیترسیدی. یعنی خط شکن بودی.
11- گاهی ریا کردن واجب است
من پریروز با بعضی از قهرمانان صحبت کردم، گفت آقا من خودم، پدرم، خانواده مذهبی هستیم نمازخوانیم، اما یک سؤال دارم آقای قرائتی، گفتم بگو آقا جان برادران خادم بودند، کشتی گیرها، گفتند که ما یک سؤال داریم ما اگر وسط زمین ورزش ما سجده شکر کنیم یا وقت نماز، نماز بخوانیم نمیگویند این ریاکار است. نمیگویند این حالا میخواهد، گفتم ریا، اول گفت حالا که شما کمبودی ندارید، آخه ریا مال کسی است که کمبود دارد میخواهد بگوید من آدم خوبی هستم، شما که کمبود ندارید از همه گذشته کی گفت ریا گناه است، بعضی جاها ریا واجب است من اگر بدانم بروم نماز بخوانم بچههای تماشاچی هم به نماز علاقمند میشوند این ریا واجب است برای ما، چه اشکالی داره آن ریایی حرام است که آدم خواسته باشد گفته باشد من آدم خوبی هستم، یکوقت میخواهی بگویی من آدم خوبی هستم از مردم پول جمع کنی، رای جمع کنی، وکیل شوی، وزیر شوی، آن ریا حرام است که آدم برای خودنمایی باشد یکوقت میگویی نه من کاری ندارم نه به وکالت نه وزارت میخواهم، نه پول میخواهم نه درجه، ولی من بخاطر این که بچهها دارند نگاه میکنند، حالا که دارند نگاهم میکنند این کار را بکنم آنها هم به این کار خوب دعوت میشوند، بنده اگر یک صدتومان دادم همه پول میدهند. بنده اگر گفتم بسم الله الرحمن الرحیم، همه بسم الله میگویند، بنده اگر یک صلوات فرستادم همه صلوات میفرستند، این ریا نیست، ثواب هم دارد یکوقت وسوسه نکند.
ممکن است برای این که شما را، کور کنند ذوقتان را، بگویند اوه، آقا حالا دیگر نمازش را هم، بگو بله، من تا حالا نمازم را پشت میخواندم حالا هم رو، ما باید نمازمان را مطرح کنیم، برادرهای قهرمان، من یک سوالی میکنم همهتان شنیدید که امام حسین ظهر عاشورا نمازش را آمد توی معرکه خواند، با این که خیمه هم بود، چرا امام نمازش را نرفت توی خیمه بخواند؟ نماز خواندن جلوی چشم مردم یک ارزش است و گرنه امام میتواند نمازش را توی خیمه بخواند مطرح کنید، شما که نمازخوان هستید نمازتان را ببینند.
ما توی هتلها میرویم، هتلهای ایران، مثل هتلهای اروپایی است وقتی وارد میشوی حالا ارشاد انشاءالله آنها را درست کند. وقتی وارد میشوی غرفههای شیک، جاجیم فروشی، صنایع دستی، میگوییم آقا ببخشید نمازخانه، میگوید آن پشت انبار سیب زمینی، آخر این، چرا سفال ایران بیاید توی ویترین، نماز ایران برود، خوب این توهین به نماز است.
خدا کم ارزش است، عبادت کم ارزش است؟ ما همینطور که غرفههای شیک و جاجیمهای صنایع دستی و سفالهای ایران و قالی شویی میگذاریم یک غرفه هم باشد برای نماز. بسیاری از نمازخوانها ما دیوار است من اصلش معتقدم خدا انشاءالله یک پولی بدهد، این مغازههایی که مانع مسجدند، این مغازهها را بخرند، اصلا نماز توی ویترین باشد، آخر این ما نماز را میرویم پشت، هر چه ما نماز را مطرح کنیم فُکلش میرود تو، یعنی یک فکلی، وقتی راه میرود، اینها، اُه اُه، همه دارند اذان میگویند، فورا فکلش را میکشد تو، اما اگر ببیند هیچ آب از آب تکان نمیخورد، هی میآید بیرونتر، شما اذان را بکش بیرون، فکل میرود تو، اذان برود تو، فُکُُل میآید بیرون.
12- سه رقم جوان داریم
ما سه رقم جوان داریم، حرفهایم را جمع کنم، چقدر وقت داریم؟ سه دقیقه، خیلی خوب یک دقیقهاش رفت. ما سه تا جوان داریم ببینید شما کدامهایید، جوانی داریم که توی جامعه آب میشود، شعرش هم این را میخواند، میگوید خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. میگوید حالا که هم کف میزنند من هم کف میزنم، حالا که همه سوت میزنند من هم سوت میزنم، همه ور میجهند من هم ور میجهم، یکی خط پذیر است، یعنی هر خطی بهش بدهند همان را قبول میکند، سیگارش دادند میگوید یاعلی، هر چی، بهش غذا دادند مینشیند میخورد. مثل آب که توی هر ظرفیش بریزی شکل همان ظرف در میآید. آدمهایی هستند توی جامعه آب میشوند، قرآن میگوید، آیه ایش این است: «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» (مدثر/45) هر جوری زدند ما هم رقصیدیم. این یکدسته جوان، یکدسته جوان نه، خودشان خط دارند جهت دارند کار ندارد که مردم چی میگویند، میگویند آقا این را، من عقیدهام این است شما هر کاری میخواهی بکنی بکن. این هم یکدسته جوانند که توی جامعه خودشان را نگه میدارند کار به هیچکس ندارند، یکدسته جوان هستند میگویند من باید جامعه را عوض کنم، که قرآن میگوید: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً» (فرقان/74)، من میخواهم امام متقین بشوم یعنی میخواهم جامعه را عوض کنم یک سوال میکنم، قهرمانان ایران میتوانند در دنیا، یا لااقل توی ایران سیمای ورزش را، ورزش سیاسی، مذهبی، خدماتی کنند؟ میتوانند یا نمیتوانند.
13- اثرگذاری ورزشکار و قهرمان بیشتر از دیگران است
شما نمیدانید اگر یک طوماری پر کنید صدهزار تماشاچی اینها، حمایت خودشان را از مظلومین بوسنی اعلام داشتند، رادیو تلویزیون ما بگوید تماشاچیان بعد از این جلسه، بعد از پایان برای مسلمانان لبنان و فلسطین دعا کردند، نمیشود ما هم بازی کنیم و هم دعا کنیم و هم پول جمع کنیم، هم بازی کنیم و هم یک خطی را حمایت کنیم. هم بازی کنیم و هم اعلام وجود کنیم. آخر اگر من یک امتیازی بین ما و دیگران باشد آقا، ما و همه شیرجه میرویم منتهی مسلمان وقتی شیرجه میرود زیرآب میگوید که شیرجه میرویم قصد غسل جمعه هم بکنیم، از آن در استخر که میآید بیرون یک غسل جمعه هم گیرش آمده. ما میتوانیم حالا که انداختنمان توی استخر. الکی نیاییم بیرون، حالا که افتادیم توی آب یک قصد غسل هم بکنیم.
میشود، حالا که جمع شدهایم، صدهزار نفر هر انسانی میانگینش پنج ساعت میشود پانصدهزار ساعت، نیم میلیون ساعت، از این نیم میلیون ساعت از نظر جسم، تفریحی بود، خندیدیم، از نظر روحی خوب بعدش پایان این را میخواهیم چه کنیم؟ حالا این پایان ورزش، حالا بعد از ورزش چه کنیم؟ برویم مادرمان را دوهفته ندیدهایم ببینیم. ما که پنج ساعت نشستهایم گل زدن را دیدهایم. الان چهار هفته نرفتهام دیدن مادرم، بروم نیم ساعت هم مادرم را ببینم. آن وقت این میشود ورزشکار خوب، یعنی رفته گل را زده، بعدش هم رفته مادرش را بوسیده، من که چهار بار برای گرفتن گل افتادم زمین، حالا یکدفعه هم برای خدا بیفتم زمین. سجدهای کنم، یک نمازی هم بخوانیم.
من که این همه وزنه سردست بلند کردم، حالا برویم، چهار تا بشویم برویم محله، خانوادههای شهدا احوال بچهها را بپرسم. آن وقت بچه شهید هم وقتی ببیند ورزشکار، قهرمان محله آمده محله، غیر از من است چهارتا، یکوقت مثلا انجمن اسلامی میرود، مسجدیها، یک مشت آدم معمولی میروند. خوب این بچه یتیم کیف نمیکند، مامان مردم محله آمدهاند البته مردم محله خیلی خوب است میروند ولی یک آدم سرشناس که میرود من بعضی جاها بنا دارم ریاکاری کنم، مثلا بروم بیمارستان، میبینم بیمار از حال میرود اول نگاه میکنم نمیشناسد خوب میبینم کم کیف میکند بعد میگویم آقا من قرائتی هستم که توی تلویزیون است، میگوید هه هه میگویند آقا ریا شد، میگویم من میخواهم که ریا کنم اصلا آمدهام ریا کنم که این مریض یک خورده بخندد.
قهرمان وقتی برود عیادت مریض فرق میکند با عمهاش، با خالهاش، این قهرمان محله است. این چشم و چراغ است بنابراین بعد از این که به جسممان رسیدیم چه مشکلی از مسلمانهای فلسطین، بوسنی، چه مشکلی از مادر، صله رحم، چه مشکلی از جمعه، جماعت، این است آن وقت یک کارهایی هستند که مثلا مردانگی را القا کردن است. ببینید بعضی کارها قابل تقلید نیست مثلا زبان اصفهان، زبان رشتی، زبان کاشانی، قمی، زبان را میشود آدم تمرین کند مثل زبان، اما شکل را نمیشود، من شکلم را شکل فلانی کنم. ممکن است جوانهایی باشند توی محله نتوانند شما را دوست داشته باشند. یعنی خوششان بیاید مثل شما قهرمان باشند اما از آن ور هم نمیتوانند مثل شما باشند. مثل یک کسی، ما آدم داریم دویست هزارشعر حفظ است توی همین ایران، آدم داریم توی ایران دویست هزار شعر حفظ است آدم هم داریم میگفت: پسر من نابغه است گفتند چه کرده؟ گفت یازده سالش است با بابایش میگوید مامان. خیلی خوب این عقب ماندگی ذهنی دارد بعد از یازده سال به بابایش میگوید مامان.
یک کسی هوشش خوب است، حالا برادرهای قهرمان ممکن است در یک خصلتهایی نتوانند دیگران از آنها تقلید کنند اما در یکسری مردانگیها چی؟ مشکلات محله را حل کردن. خلاصهاش این که باید فوتبالیستهای ایران با همه دنیا فرق کنند، همه وقتی گل زدند میروند کول هم، اینها وقتی گل زدند سجده کنند، همه ورزششان غفلت است ما ورزشمان غفلت نباشد، همه از چهره شدن فقط استفاده، چهره شدنشان بی خاصیت است. ما چهره هامان باید خاصیتهای زیادی داشته باشد. در تایید حق، در تایید انقلاب و الحمدالله این کارها را کردید منتها من میخواستم بگویم، چون این هفته عرض کردم لازم بود که، یعنی این را به شما بگویم، قطعا حضرت مهدی شادشد از کارتان، شما گل که زدید توی ایران، یک مشت کف زدند، پدرو مادرتان هم خوشحال شد دوستانتان هم خوشحال شدند اما با این سجده شکری که توی این هفته توی استادیوم صدهزار نفری کردید، بخاطر پیروزی سجده شکر، با سجده شکر خدا را هم راضی کردید، شما که میتوانید هم خودتان را راضی کنید هم خلق و هم خدا را، چرا خدا را راضی نکنید، تا حالا از دست رفته، باید انشاءالله با همکاری همه مسئولین، با همکاری دولت، یک نماز خانه مجلل،
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»