بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان عزیزم، خانمها و آقایان، انشاءالله هرجا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. در خدمت حاج آقای قرائتی عزیز هستیم. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله.
شریعتی: امروز برای ما چه به ارمغان آوردهاید؟
حاج آقای قرائتی: «بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» من چند جلسهای در مورد شغل و ایجاد اشتغال و مهارت صحبت کردم. گفتم برویم سراغ کسانی که کار میکنند و ببینیم شغلشان چیست؟ بحث کار و عمل را آوردم. 64 هزار بار کلمه کار را پیدا کردم. این را به چند چیز نسبت دادم. یکی اهمیت و ارزش کار، یکی آسیبهای کار، یکی تذکرات به کسانی که کار میکنند، امروز 106 تذکر اینجا نوشتم که ده موردش را بگویم. پشم یکسان است اما یکی این پشم را طوری میبافد که یک چیز قیمتی میشود. یکی هم با پشم پالون خر میبافد. آجر همه جا یکسان است، نقشه، نقشه است منتهی یک مهندس طوری طراحی میکند که روی نرخ خانه اثر میگذارد. این تذکرات به افرادی است که کار میکنند.
پدر من پای تلویزیون مینشست، به او گفتم: بحثهای من خوب است. گفت: هرجا از خدا و پیغمبر میگویی خوب است. تا از خوت میگویی دلواپس میشوم. یکی اینکه کار لازم است ولی رزق ما همیشه وابسته به کار نیست. بعضی فکر میکنند بیشتر کار بکنند رزقشان بیشتر میشود. ما آدمهایی داریم که در دنیای آخوندی خیلی درس خواندند و آخر یک بیماری پیدا کردند که اصلاً آخوندی و طلبگی را رها کردند. کار به اندازه باشد. حدیث داریم «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی وَسَّعَ فِی أَرْزَاقِ الْحَمْقَی لِیَعْتَبِرَ الْعُقَلاء وَ یَعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْیَا لَیْسَ یُنَالُ مَا فِیهَا بِعَمَلٍ وَ لا حِیلَه» (کافی/ج5/ص82) گاهی افراد ساده لوح چنان وضعشان خوب میشود که آدمهای تیز و زرنگ میمانند که اصلاً این را جزء آدم حساب نمیکردیم. حدیث داریم گاهی خداوند با افراد عادی چنان زندگیشان را توسعه میدهد که آدمهای زرنگ عبرت بگیرند.
من یک کسی را سراغ داشتم میگفت: روی هر حرفی من شغل دارم، گفتم: مثلاً شین، گفت: شوفری! شاطری، خودم نان میپزم. شاعری این دیوان شعرم است. هر چه گفتم یک چیزی گفت. در عین حال از گرسنگی و بی کسی و بی دوایی و بیماری مرد و کسی هم نفهمید. تا همسایهها دیدند خانه ایشان بو برداشته است. زنگ زدند به مسئولین و آمدند با جرثقیل رفتند جنازه را برداشتند. کار باید به اندازه معقول باشد. در قرآن کلمه معروف خیلی هست. معروف یعنی عادی و طبیعی. اگر محور ما قرآن باشد خوب است. ستاد نماز یک ساختمان در مشهد دارد که فعالین نماز برای تشویق آنجا میروند و چند شب آنجا هستند. از قوه قضاییه آمدند این ساختمان را برای ایامی که مهمان نداریم بگیرند. گفتم: وظیفه ما این است که ببینیم معروف چیست؟ جاهای مشابه قیمت کنید، یک حد میانگین بگویید، معروف این است. شما هم از قوه قضاییه میآیید پول خرج کنید وظیفه شما این است که هرکدام ارزانتر است. چون شما میخواهید پول بیت المال را خرج کنید. ما وظیفهمان است کار کنیم اما حرص زدن و به هر قیمتی هر نانی را خوردن درست نیست. بعضی کارها ذلت دارد، بعضی کارها باید آدم از دینش کم کند تا این کار را بکند. در بعضی پولها تملق است. افرادی هستند مثل لُنگ هر ساعتی دور پای کسی هستند. بله قربان گو هستند. شما به طور طبیعی کار کن اما فکر نکن رزق شما بند به کار شماست. بعضی بچهدار نمیشوند میگویند: یک بچه بس است. برای اینکه خرجش را نداریم. برادر! تو اگر از ترس خرجی یک بچه داشته باشی، همین بچه اینقدر مریض میشود که به اندازه ده تا بچه پول خرجش کنی! ممکن است شما شش تا بچه داشته باشی، همه سالم باشند. خدا خواسته باشد حال تو را بگیرد با یک بچه حال تو را میگیرد. با خدا ور نرو! خدا گفته: «کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُم» (اعراف/86) آمار مسلمانها بیرون برود. بچهدار شوید.
یکوقت یک جمعی از اساتید دانشگاه نزد ما آمدند که شما در تلویزیون به مردم بگویید: کم بچهدار شوند. گفتم: من نمیگویم. من معلم قرآن هستم. قرآن گفته: «کنتم قلیل» شما عددتان کم بود. «کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُم» شما را کثیر کرد. یعنی خدا با آمار زیاد بر ما منت میگذارد. از طرفی در دعا داریم آه و ناله میکنند. «فَقد نبینا» پیغمبر نیست، «و غیبه ولینا» امام زمان هم که غایب است. «و کثره عدونا و قله عددنا» یعنی عدد کم ناله دارد و عدد زیاد افتخار دارد. من با این آیه و حدیث چه کنم؟ گفتم: سراغ کس دیگر بروید. من نیستم.
پدرها بچههایشان را پارک میبرند، روی تاب مینشانند، میگویند: دو تا دستت را بگیر. اگر دو تا دستت را به این زنجیر بگیری، هرچه هم بیایی و بروی خیال پدر راحت است. «کتاب الله و عترتی» اگر این دو در دستت باشد خیالت راحت است. اما اگر دستت را از این دو برداشتی یا از یکی برداشتی کله ملق میشوی. آمریکا از اول انقلاب تا حالا فقط پایین افتاده است. یکجا آمریکا موفق نبوده است. صدام را تأیید کرد و بعد دید چه غلطی کرده است. طالبان را آورد شکست خورد. حالا داعش را درست کرد، چه غلطی کرده است. شاه را در ایران حفظ کرد شکست خورد. آمریکا با همه دانشمندانش در همه کارها شکست خورده است. ولی امام خمینی یکبار نگفت: پشیمان شدم.
کار همراه با عبادت خدا، معاشرت با دوستان و لذت حلال باشد. تقسیم کار باید کرد. امام رضا فرمود: کارهایتان را تقسیم کنید. ساعتی را برای لذت حلال بگذارید. خاطرات شیرین را برای همدیگر بگوییم. گفتگو با دوستان عبادت است. امام فرمود: آدم عاقل کسی است که یک مقدار به خودش فکر کند. کارهایش درست است یا نیست. اینکه آدم ببیند کارهایش درست است یا نیست. خودش را ارزیابی کند. همه وقتتان را صرف فوتبال نکنید. هفتهای یک کتاب بخوانید. شما اگر یک دستت بیست کیلو بود و یک دستت نیم کیلو فلج هستی. زنی زایید سر بچه چهار کیلو و بدنش نیم کیلو، این بچه مردنی است! باید تعادل باشد.
قرآن خنده را محور قرار داده است. «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکى» (نجم/43) ما در ایام عزاداری میگریانیم و باقی ایام میخندانیم. تنظیم این خنده و گریه مهم است. در 27 آیه قرآن وقتی میگوید: نماز بخوان، آن طرف هم میگوید: به فقرا رسیدگی کن. یعنی هم رابطه با خدا و هم رابطه با فقرا! اصلاً نماز بی زکات قبول نیست. مثل زنی که یک گوشواره دارد اصلاً عروسی نمیرود. باید با هم باشد. قطار باید روی دو تا ریل حرکت کند.
مسأله دیگر اینکه کار ما کمک به ستمگر نباشد. این هم اصل سوم است. آتش به آسیاب دشمن نریزیم. بعضی وقتها کار ما کمک به دشمن است. مثلاً ما یک عیبی هم داریم یا مسئولین عیبی دارند. حالا اگر این را مطرح کنیم اولین کسی که شاد میشود دشمن است. وقتی موسی عصبانی شد و زلف برادرش را کشید، حضرت هارون گفت: نکن، دشمن شاد میشود! باید مواظب باشیم کاری نکنیم دشمن شاد شود. گفتند: اگر یک مجرم مسلمان بود و خلافکار بود در کشور کفر شلاقش نزنیم! چون میگویند: این آدم زناکار است. این دزد است. در کشور اسلامی ببرید و شلاقش بزنید تا دشمن شاد نشوید! داریم مجرم را در مسجد شلاق نزنید. چون او تا آخر عمر از این مسجد خاطره بد دارد. بچهاش هم همین حس را پیدا میکند. من به یکی از امام جمعهها گفتم، اگر کسی هم دسته گل آب داد، یکی قبل از این خطبهها بیاید بگوید: این کار غلط است. در نماز جمعه نباید یک کسی که نشسته بگوید: یا ابالفضل، الآن امام جمعه یک چیزی را بر سر ما میکوبد. خوب این هفته دیگر نمیآید. نماز جمعه را خدا گفته: ذکر الله! «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ» (جمعه/9) روز جمعه وقتی اذان نماز جمعه بلند شد، «فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ» خدا در قرآن به جای نماز جمعه گفته: ذکر الله! جای دیگر میگوید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) یعنی باید کسانی که به نماز جمعه میآیند، ممکن است یک خلافکار بیاید و حال خلافکار هم باید گرفته شود، ولی اینکه ما کجا حرف بزنیم.
بعضیها هستند تا مهمان میآید میگویند: این دختر را میبینی؟ پدر مرا درآورده لجباز است. این دختر هم بچه است و میبیند مادر او را به رگبار بسته است. یا پدری پسرش را تحقیر میکند. خوب او را کنار ببر و بگو: این کار تو غلط است. یعنی این مسأله مهمی است. یک نفر به من گفت: آقای قرائتی ما یک طرحی داریم ولی چون شما رُک هستی میترسیم بگوییم. گفت: یک طرحی داریم مخفیانه عیبش را بگو.
کار کمک به ستمکار نباشد. حتی کمک کم! امام سجاد حرفهایش را در دعا میزد. یک روز دید یک طاغوت جنایتکاری وارد شد و همه به احترامش بلند شدند. دید که در کربلا پدرش را کشتند. ایشان صحنهای میدید دعا میخواند. خدایا اگر ظالمی آمد و من جلوی پای او بلند شدم، مرا ببخش! یعنی مردم غلط کردید به خاطر ظالم بلند شدید! خدایا اگر مرکب در دوات ظالم ریختم مرا ببخش! یعنی غلط کردید. خدایا اگر قلم ظالمی را تیز کردم، اگر حاضر شدم یک دقیقه به عمر ظالم اضافه شود مرا ببخش. تمام کارهای غلط مردم را در قالب خدایا، خدایا… این هنر امام سجاد بود. تبلیغ هنر میخواهد.
یکوقت یکی از علما زندان بود. خانمش رفت او را ببیند، گفتند: شما حق نداری با خانمش صحبت کنی. خانمش که آمد، این آقا رو کرد به پلیس گفت: این درست است که شما شب روی زمین آب میریزی که من نتوانم بخوابم! زیر بدنم تر باشد. این درست است که شما یک پتو به من ندادید؟ یعنی خانم برو بگو که وضع من در زندان اینطور است. از آن طرف هم میگفتند: ایشان با خانمش حرف نزد. ولی همه حرفهایش را میگفت.
مطلب دیگر جبران کار فاسد با کار شایسته. حالا جوان بوده یک غلطی کرده است. یک کار خلاف شرع کرده است. دیگر نگوید: با کاری که کردم به درد نمیخورم! دیگر نماز نمیخوانم. قرآن میگوید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) برو نماز بخوان، آن نماز کار غلط تو را از بین میبرد. «یُذهِبنَ» یعنی از بین میبرد.
یک کسی خدمت امام آمد گفت: میخواهم در دستگاه طاغوت بروم، اجازه میدهید؟ فرمود: اگر طبق فرمان خدا و سیره پیغمبر عمل کنی، یارانت هم همفکر تو باشند، درآمدت را هم بین فقرا تقسیم کنی و زاهدانه زندگی کنی طوری نیست. گاهی انسان یک جایی به یک دلیلی گیر کرده است ولی نباید غرق شود و هضم شود.
مسأله دیگر توجیه کار غلط ممنوع است. «إِنَّ الْخَطِیئَهَ لا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَهَ وَ لَکِنَّ الْحَسَنَهَ تَحُطُّ الْخَطِیئَه» (تفسیر عیاشی/ج2/ص162) گاهی وقتها کار میکند ولی کارش غلط است، توجیه میکند. مثلاً قاچاق حمل کرده و بعد گفته: یا ابالفضل! اگر این تریاک را از این منطقه به آن منطقه برسانم، روز تاسوعا پلو میدهم! یعنی تریاک بین مردم پخش میکند و بعد هم نذر میکند. این غلط در غلط است! یک کسی لجن برداشت به دیوار زیبا نوشت، نظافت را مراعات کنید! گفت: همین سفارش شما لجن کاری است. مثلاً کاری را کرده است و بعد برای اینکه خودش را توجیه کند دروغ میگوید. میگوید: من که نیستم، آنها هم هستند. کسی میگفت: پشت دیوار خانهام شعار مینوشتم. صاحبخانه گفت: دیوار به این زیبایی را خراب نکنید. گفت: بقیه هم نوشتند. من که تنها نیستم. گفت: باقیها گور پدرشان خندیدند. گفت: من هم گور پدرم میخندم! یعنی کار دیگران را توجیه نکنیم. افرادی هستند کارشان غلط است. وقتی میگوییم: کارت غلط است. میگوید: دیگران هم بودند. در حوزهها میگوییم: این درس چه فایده دارد؟ میگوید: دستور از قم است. حالا دستور از قم باشد حلال میشود؟ شما اگر ماه را دیدی فردا عید فطر است ولو همه مراجع بگویند: ماه رؤیت نشده است. ممکن است یک زمانی حرفی در یک جایی مفید باشد، اما در جای دیگر مفید نیست.
الآن کتابهایی که مطالبی دارند، هرچه میخوانیم متوجه نمیشویم به چه درد میخورد؟ این بحث چه مشکلی را حل میکند. بنده به مسئولین گفتم: یک روز می خواستم پاکستان بروم. نوه من کلاس چهارم بود. گفت: میخواهی پاکستان بروی؟ اسم شهرهای پاکستان را گفت. گفتم: اینها را از کجا یاد گرفتی؟ گفت: در کتابم هست. هرچه فکر کردم دختر یازده ساله ایرانی شهرهای پاکستان را حفظ کرده است. این چه علمی است؟ صدا و سیما یکوقت میخواست از من تجلیل کند. از شبکههای مختلف با دوربین آمدند و یک چیز بسته بندی به من دادند. گفتم: چه چیزی در این است؟ رفتم باز کردم دیدم سه تا کتاب کلفت است اسم کوههای ایران در آن است. مراغه چند تا کوه دارد؟ سنندج چند تا کوه دارد؟ آخر من با این کتابها چه سنخیتی دارم که باید نام این کوهها را بدانم؟ زمین شناس هستم؟ جغرافی دان هستم؟
بنده اتریش رفتم، یک انباری بود. کتابهای فهرست کتب خطی کتابخانهی آیت الله نجفی مرعشی آنجا بود. گفتم: خدایا، گیج هستند؟ خواب هستند؟ خائن هستند؟ مست هستند؟ فهرست کتب خطی کتابخانه آقای نجفی که آیت اللهها هم نمیدانند، اتریش است؟ مثل اینکه شما یک کراوات به یک آیت الله بدهی. به آیت الله باید کراوات داد؟ دیروز جایی سخنرانی بودم، حرفی زدم، خوششان آمد کف زدند! گفتم: کف تشکر است. اما از آخوند باید با صلوات تشکر کرد. الآن دکمه لباس من باید رنگ لباسم باشد. مثلاً پوستین را بندر عباس بفروشی. کراوات را مدرسه فیضیه بفروشی. خیلی از کتابهایی که میخوانیم ممکن است در بعضی جاها مورد نیاز باشد اما در همه جا به درد نمیخورد. باید کار ما همراه با این باشد که غلط نباشد. توجیه هم نکنیم که درآمدش را جای دیگر میگذاریم.
درآمد بدون کار ممنوع است. مثلاً یک استاد خیاط هست، پارچهی کت و شلوار را فلان مبلغ میخرد. بعد به شاگردانش میدهد و میگوید: شما بدوزید. این درآمد حرام است. جز اینکه این استاد خیاط یک نقشی داشته باشد. یعنی قیچی کند، ببرد. یک کاری باید بکند.
در کار مواظب لغزشهای نفسانی باشید. بعضی کار میکنند ولی روی هوس خودشان است. دستور خدا نیست. کار مهم نیست، استقامت هم مهم نیست. حدیث داریم پیغمبر فرمود: سوره هود مرا پیر کرد. «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْت» (هود/112) زمان شاه تودهای داشتیم سی سال زندان بود. مخالف شاهنشاهی بود. این استقامت میکند اما «کَما أُمِرْت» نیست. «وَ مَنْ تابَ مَعَک» گاهی میگوید: مردم را چه کنم؟ گاهی آدم حریف خودش میشود اما حریف مردم نمیشود. یکوقت یکی از خطوط سیاسی پیش من آمد، گفت: خوشا به حالت! تو موفق هستی. ما در خط سیاسی افتادیم و خیلی توفیقات ما کم شد. گفتم: به این حرف معتقد هستی؟ گفت: بله. من به حال تو غبطه میخورم. گفتم: دست بردار. گفت: آخر من یک باندی راه انداختم. روزنامه و حزب و تیم دارم. خودم هم برگردم، با آنها چه کنم؟
یکی از کسانی که حق اهل بیت را خورده بود. پشیمان شده بود. گفتم: بگو. گفت: نه، حاضر هستم جهنم بروم ولی حاضر نیستم برگردم! گاهی وقتها میگوید: این را گفتم باید تا آخرش بایستم. پناه میبرم از اینکه بعد از اینکه بصیر شدم دوباره منحرف شوم و پناه میبرم از اینکه کار میکنم اما دنبال هوا و هوس هستم. یک عمری کار میکنم هوس! خیال کردم آدم خوبی هستم. در قرآن چند تا «یَحسَبون» داریم. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» (کهف/104) خیال میکند کارش درست است. «وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» (اعراف/30) خیال میکند راهش درست است. در دنیای خیال است.
کسی مرتب صف اول نماز جماعت میرفت. یکبار آمد دید نماز جماعت شروع شده و صف اول پر است و صف آخر ایستاد. آنروز نمازش تمام شد گفت: معلوم میشود برای خدا نبوده است. انسان گاهی ممکن است خیلی هم زحمت بکشد ولی برای خدا نباشد. بنده خدایی بود آب انبار و حسینیه و کاروانسرا و مسجد و زایشگاه و خیلی خیّر بود. یکوقت یک جایی ایستاده بود. جوانی گفت: این همه کار خیر کردی، مردی بیا مرا هم داماد کن. گفت: اگر ده هزار تومان داشته باشم داماد میشوم. گفت: از کجا بدانم راست میگویی؟ گفت: والله میروم داماد میشوم! ایشان هم ده هزار تومان داد. این آدم خَیّر از دنیا رفت. یکی از علما این را برای من نقل میکرد. میگفت: یک شب به خواب یکی آمد و گفت: هر کاری کردم همه لغو شد. گفتند: برای خدا نبود! تو اصرار داشتی با کاشی کاری بنویسی که بانی این فلانی است! کنار خیابان ده هزار تومان به جوانی دادی، هم یادت رفت بنویسی و هم یادت رفت به کسی بگویی. همین برایت ماند و قبول شد! هرچه را خودت نوشتی خدا پاک کرد. هرچه را خدا نوشت ماند. حدیث داریم خدا میگوید: «أنا خیر الشریک» من شریک خوبی هستم. اگر یک درصد برای کسی دیگر است، میگویم: همه را به او بدهید. گاهی وقتها آدم کار میکند ولی براساس هوا و هوسش کار میکند.
ما داشتیم کسانی را که در مورد یک موضوع 130 جلد کتاب نوشته است. من خانهاش رفتم، بنده خدا عمرش را صرف چه کاری کرده است؟ چه بحثی مورد نیاز است؟ نیاز امروز ما چیست؟ در تلویزیون یکوقت یک گاوصندوقی زیر آب بود. گفتند: هرکس زیر آب شیرجه برود و در گاوصندوق را باز کند، جایزه میدهیم. هی میرفتند و نفسشان میگرفت و بالا میآمدند. من این را دیدم و گفتم: در تاریخ کدام گاو صندوق زیر آب گیر کرده است؟ در هیچ کشوری گاوصندوق داخل آب گیر نکرده است. یا تابلو دیدم که هرکس یک ساندویچ شانزده کیلویی را در یک ربع بخورد، یک ماشین برنده میشود. این چیست؟ چه جایزهای است؟ کارهایی است که نفس است. در دنیای خیال است. در خواص و عوام هم هست. یعنی اگر فردا به من بگویند: آقای قرائتی شما به جای درسهایی از قرآن شبکه یک و سمت خدا شبکه سه، بیا به آفریقا برو! من راحت میروم یا نه؟ گاهی فکر میکنیم همه ایران ما را دیدند. آیت الله بهاءالدینی هم دورهی امام بود. به من گفت: قرائتی، اگر در تلویزیون بحث کنی و همه مردم ایران هم گوش بدهند، فکر نکن برای قیامت تو ذخیره شده است. یک میمون هم برقصد همه مردم نگاهش میکنند. مواظب باش میمون نباشی. مهم نیست چقدر بیننده هست. ممکن است یک حرف در دو نفر اثر بگذارد، مخاطب تو دو نفر باشد ولی حرف تو اثر کند. ممکن است میلیونها نفر باشند و اثر نکند. یعنی قدر منار به این است که چقدر اذان روی منار میگویند. نگویید: منار هشتاد متر است. کاشی کاری آن برای زمان احمدشاه و ناصر الدین شاه است. داریم آدمهایی که در حرم امام رضا میآیند، امام رضا مقابلش است، میگوید: احمد آقا این لوستر به نظرم الآن دو سه میلیارد ارزش دارد. برای زمان ناصر الدین شاه است. امام رضا را ول کرده و لوستر را قیمت میکند.
مسأله دیگر اینکه محبت افراد ضعیف به منزله عمل است. کسی کار نمیکند ولی آدمهایی را دوست دارد. خدا میگوید: چون این را دوست داری و این آدم خوبی بود. این دوستی را به جای کار میپذیرم. این یک چیز نویی بود. خدمت امام میآمدند، میگفت: بعضی آدمها شیعه هستند، شما را دوست دارند. اما کارش غلط است. مثلاً ممکن است نمازش هم غلط باشد. ولی امام صادق را دوست دارد. امام حسین را دوست دارد. میگوید: «فیدخله الله عزّ وجل الجنه» این محبت دستمایه میشود که بعد وارد بهشت شوند. «ان الرجل لیبغضکم و ما تدری ما تقولون» بعضی آدمها هم کینه ما اهل بیت را دارند. بغض دارند. آدمهایی هستند از آخوند خوششان میآید ولی نمیدانند این کیست؟ میبیند آخوند است سلام میکند ولی نمیداند چه کسی است؟ حدیث داریم امام فرمود: این محبتها هم به جای عمل حساب میشود.
مسأله دیگر اینکه عملگرا باشیم نه خیال گرا. «العاقل یعتمد علی عمله الجاهل یعتمد علی أمله» (غررالحکم، ص 151) به عمل آدم عاقل نگاه کن. نگو: انشاءالله ارشدش را میگیرد. بعد دکترا میشود. بعد جزء هیأت علمی دانشگاه میشود. ممکن است یک جوان باشد فعلاً هیچ پولی ندارد اما از کار فراری نیست. علاقه به کار دارد. اعتماد کنید روی توانایی کارش. اعتماد نکنید که بعداً چه خواهد شد.
شریعتی: نکات خوبی را شنیدیم. امروز صفحه 52 قرآن کریم آیات 16 تا 22 سوره مبارکه آل عمران در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ «16» الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحار «17» شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیم «18» إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِساب «19» فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِباد «20» إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیم«21» أُولئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِین «22»
ترجمه: (پرهیزگاران) کسانىاند که مىگویند: پروردگارا! براستى که ما ایمان آوردهایم، پس گناهان ما را ببخشاى و ما را از عذاب آتش حفظ فرما. (پرهیزگاران، همان) صابران و راستگویان و فرمان برداران فروتن و انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرها هستند. خدایى که همواره به عدل و قسط قیام دارد، گواهى داده که معبودى جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (نیز به یگانگى او گواهى دادهاند) جز او که مقتدر حکیم است، معبودى نیست. همانا دین (مورد پذیرش) نزد خداوند، اسلام (وتسلیم بودن در برابر فرمان خداوند) است و اهل کتاب اختلافى نکردند، مگر بعد از آنکه علم (به حقّانیت اسلام) برایشان حاصل شد، (این اختلاف) از روى حسادت و دشمنى میان آنان بود و هرکس به آیات خداوند کفر ورزد، پس (بداند که) همانا خداوند حسابگرى سریع است. (از این رو) پس اگر با تو به گفتگو و ستیز و محاجّه برخاستند، (با آنها مجادله مکن و) بگو: من و پیروانم روى به خدا تسلیم کردهایم. و به اهل کتاب (یهود و نصارى) و امیّین (مشرکان بىسواد مکّه) بگو: آیا شما هم (در برابر خدا) تسلیم شدهاید، پس اگر تسلیم شدند و اسلام آوردند همانا هدایت یافتهاند و اگر سرپیچى کردند (نگران مباش، زیرا) وظیفهى تو فقط رساندن دعوت الهى است، (نه اجبار واکراه) و خداوند به حال و عمل بندگان بیناست. براستى کسانى که به آیات خداوند کفر مىورزند و پیامبران را به ناحق مىکشند وکسانى از مردم را که فرمان به عدالت مىدهند مىکشند، پس آنان را به عذابى دردناک بشارت ده. آنان کسانى هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده و هیچ یاورى براى آنها نیست.
شریعتی: انشاءالله خداوند توفیق عمل به این آیات نورانی را به همه ما عنایت کند. امروز آخرین نماز یکشنبه ماه ذی القعده است. انشاءالله از این نماز غافل نشویم. این هفته از علامه مجلسی تجلیل میکنیم. عالمی که خیلی از ما سر سفره با برکت بحارالانوار ایشان نشستیم. اگر نکتهای هست بفرمایید.
حاج آقای قرائتی: اصولاً بد نیست به اسمی که رسیدیم و دیدیم خدمتی کرده است، اگر قرآن نمیخوانیم، حداقل یک صلواتی بفرستیم و ثواب صلوات را به آنها هدیه دهیم. الآن هم صلواتی بفرستیم و ثوابش را به مرحوم علامه مجلسی هدیه کنیم. از خیابان طالقانی رد میشویم یک صلوات بفرستیم و ثوابش را به آیت الله طالقانی هدیه کنیم. چون شهید زنده است و وقتی به او هدیه میدهی، «فَحَیُّوا بِأَحْسَن» (نساء/86) وقتی یک صلوات به دکتر بهشتی هدیه کردم، این صلوات تقدیم او میشود و دکتر بهشتی میگوید: انشاءالله از عمرت خیر ببینی! از علامه مجلسی یاد بگیریم. سوخت ولی اسلام را معرفی کرد. شما علم نداری ولی پول که داری. فامیل جمع شوید. سی نفر شریک شوید و مسجد بسازید. دیروز به ما اطلاع دادند منطقهای ده هزار نفر جمعیت دارد، مسجد ندارد. ممکن است کسی نتواند یک خانه یا یک مسجد بسازد. حتی عید قربان شد و ندارید گوسفند بکشید، شریک شوید و یک گوسفند بکشید. به موسی گفتند: نزد فرعون برو! گفت: شریکی! «وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی» (طه/32) هارون بیاید شریکی برویم.
در آیاتی که تلاوت شد، خدای متعال میفرماید: «الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحار» همه کمالات را یکجا میگوید. میگوید: ضمن اینکه نماز شب بخوانید باید سخاوت هم داشته باشید. افرادی هستند ممکن است نماز شب بخوانند ولی به کسی پول ندهند. افرادی سخاوت دارند ولی اهل نماز نیستند. اینها باید با هم باشد. اگر چهار لاستیک را با هم باد کردی، میرود. اگر یک لاستیک پنجر باشد و یکی پر باد باشد، یکبار از من پرسیدند، چرا کشورهایی که نماز میخوانند عقب هستند؟ گفتم: برای اینکه به یک آیه عمل کردند «و اعبدوا» عبادت کن. به این آیه عمل نکردند «و اعلموا» درس هم بخوان! قرآن گفته «و اعبدوا و اعلموا» هم عبادت کن و هم درس بخوان. اینجا قرآن تجلیل میکند از کسانی که صابرین، مقاوم هستند. «صادقین» صداقت دارد. «قانتین» اهل تواضع است. «منفقین» اهل انفاق هست و سخاوت دارد. «مستغفرین» استغفار. حالا اگر کسی سحر بلند شد و حال خواندن نماز شب را ندارد. تشنه شد، دستشویی پیدا کرد. بچهاش گریه کرد. همین که سحر از خواب بیدار شدی این کلمه را بگو که خدایا مرا ببخش! همین را بگو و بخواب! این همت و غیرت میخواهد و خوشا به حال آنهایی که دارند. اما اگر مادری بچهاش نصف شب بیدار شد و گریه کرد. حالا سحر بیدار شدی، یک استغفار بکن. بگو: خدایا مرا ببخش. یا بگو: «استغفر الله ربی و اتوب الیه». این حداقل استغفار است. در این اتوبان میروی یک صلوات برای شهید همت بفرست. برای شهید ستاری یک صلوات بفرست. خیر میبینید. خیر برسانید خیر میبینید.
جایی رفته بودم، روی تابلو نوشته بود: «احترم تحترم» قرآن هم همین را میگوید: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُم» (بقره/152)، «زاغُوا أَزاغَ اللَّه» (صف/5) «تَنصُر یَنصُر» خیر برسانید، خیر میبینید. نگو: مگر من نوکرش هستم؟ شما میروی نان بخری یک نان هم برای پیر زن همسایه بگیر. چشمش کور! بچههایش آمریکا هستند. بابا برف آمده، در خانه تنهاست. یک نان هم برای او بگیر. خیر برسانی، خیر میبینی! آب را سه رقم میتوانیم بخوریم. یکوقت تشنه هستیم آب میخوریم. گربه هم تشنه شود آب میخورد. یکوقت آب میخورم و میگویم: سلام بر حسین! یاد عطش امام حسین میافتی سلام میکنی. امام حسین هم سلام میکند. میگوید: سلام علیکم و رحمه الله! یک آب خوردن میلیاردی است. خدایا برای هر قطره آبی که به حق نازل شد و به حق مصرف شد، الحمدلله! چند قطره آب به حق مصرف شده است؟ هر قطره آبی که به حق نازل شد و به حق مصرف شد، الحمدلله! هنر ما باید این باشد که بتوانیم از جرقه جریان درست کنیم. وگرنه اینکه از هر خیابانی رد شویم و یادی از شهدا نکنیم، فایده ندارد. این توجه مهم است.
یک کسی به یکی از بستگان ما در کاشان گفت: شما فامیل آقای قرائتی هستید؟ گفت: بله. شروع به تعریف کردن از من کرد. فامیل ما گفت: برادر من با شهرتهایش برای تو! یک بستنی بده بخوریم. شما کاری کردی، یک استغفرالله بگو و از خدا بخواه که خدایا مرا ببخش. یک دعا به دیگران بکن که خدایا مشکلات مردم را حل کن. دعا هم میلیاردی باشد. اگر سر نماز بگویید: سمع الله لحمدی! یعنی خدا حمد و ستایش مرا میشنود. اما وقتی بگویی: سمع الله لمن حمده! یعنی هرکس حمد و ستایش خدا را بکند، خدا میشنود. سمع الله لمن حمده که گفتی، میلیاردی شد. چشم انداز ما باید میلیاردی باشد. حتی یک ریال هم که صدقه میدهید بگو: دفع بلا از همه موجودات. نه دفع بلا از من و ماشین من! ما میتوانیم با چشم انداز ابدی، دعای میلیاردی، حتی آنهایی که به ما ظلم کرده است. خدایا هرکس به ما ظلم کرده را ببخش. «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (نور/22) بخشیدی، من هم تو را میبخشم!
شریعتی: خیلی از بیانات شما استفاده کردیم. دعا بکنید و همه آمین بگوییم.
حاج آقای قرائتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا هر آنی که تلف شده، اسراف شده، هر خلافی که از ما سر زده است را ببخش. کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن. همه ما را در همه کار برای همیشه به راه مستقیم هدایت بفرما. مشکلات فرد و جامعه ما را حل کن. قلب امام زمان را از ما راضی بفرما.
شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»