نماز، سوره حمد – 2
موضوع بحث: نماز، سوره حمد – 2
تاریخ پخش: 73/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- ربوبیت خداوند
بحث ما در مورد سوره حمد است. در جلسهی گذشته دربارهی «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/6) گفتیم. اما خیلی سریع آن را بیان کردیم و عمیق نبود. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»(فاتحه/2) گفتیم «بسم الله» یعنی خدایا توکل من به تو است. عشق من به تو است. با «بسم الله» رنگ کارها را خدایی میکنیم. توکل و عشق من به تو است. تو هم بخشنده و هم مهربان هستی. دیگران بخشنده و مهربان نیستند. اگر هم بخشنده باشند، حقه باز هستند. میبخشد که استفادهی بهتری بکند. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»، گفتیم: خدا رب انسان نیست. «رَبِّ الْعالَمینَ» است. خداوند، پروردگار همهی جهانیان است. خداوند همهی هستی را خلق کرده است. اینطور نیست که خدای آسمانها با خدای زمین تفاوت داشته باشند. آیهی دیگری داریم «رَبُّ کُلِّ شَیْء»(انعام/164). «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(مریم/65)، خدا دارد همه هستی را تربیت میکند. از این آیه معلوم میشود که کل هستی، کل اتمها و سلولها، قابل تربیت هستند. «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»(فاتحه/4-3) وقتی کسی به ما لطف میکند ما از او تشکر میکنیم. حالا هم که خدا ما را آفریده است، ما او را شکر میکنیم. میگوییم: الحمدلله که خدا من را در رحم مادر تربیت کرد. «فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ»(زمر/6)، من هیچ بودم. خدا میگوید: بله! تو هیچ بودی، «وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً»(مریم/9) بی ارزش بودی و اصلا قابل ذکر نبودی. «وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً»(مریم/67)، آیه بعد میگوید: «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً»(دهر/1)، یعنی بودی ولی قابل ذکر نبودی. میگوید: چیز پستی بودی. «مِنْ ماءٍ مَهینٍ»(مرسلات/20) نطفه بودی. «یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ»(طارق/7) میگوید: میدانی کجا بودی؟ «فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ» در تاریکیهای سه گانه رحم مادر بودی. بعد میگوید: «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً»(نحل/78)، وقتی هم به دنیا آمدی، متوجه چیزی نمیشدی. تا به حال بچههای زیادی از پشت بام پایین افتادهاند. چون بچهها فاصله را درک نمیکنند. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»(فاتحه/4)، ما باید همیشه خدا را شکر کنیم. خداوند «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»(فاتحه/3) است. «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»(شورى/11) چیزی مانند خدا نیست. نمیشود برای خدا مثال زد. لطف خدا به ما مثل وصل کردن برق به لامپ است. اگر برق برود، لامپ خاموش میشود. اگر برق به لامپ نرسد، لامپ از خودش نوری ندارد. یعنی وجود ما مثل لامپ است. لطف خدا به ما مثل برق است. اگر یک لحظه لطف قطع بشود، ما هیچ هستیم. «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»، لحظه به لحظه لطف میکند. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»، «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ»(فاتحه/5) فقط بندهی تو هستیم. بندهی شرق و غرب نیستیم. بندهی پول و زور نیستیم. فقط از تو کمک میخواهیم. میخواهیم مصادیق «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» را بگوییم.
2- مردم چند دستهاند
مردم چهار دسته هستند. یک دسته مردم مستقیم هستند و راه هم مستقیم است. یک دسته از مردم منحرف هستند و راه هم منحرف است. «اهْدِنَا»، (نا) به معنی مردم است. «اهْدِنَا» یعنی مردم را هدایت کن. به آنها کمک کن که هم خودشان و هم راهشان مستقیم باشد. بعضی از مردم منحرف هستند، اما راه آنها مستقیم است. راهشان، راه اسلام است. دینشان دین اسلام است اما خودشان آدمهای عقدهای، عصبانی و بخیل هستند. بعضی از مردم مستقیم هستند، اما راهشان منحرف است. مثل بعضی از مسیحیها و ارمنیها که لجباز، کم کار، بد کار، کینهای، دروغگو، خیانتکار و دزد نیستند، اما راهشان منحرف است. بعضیها هستند که هم خودشان و هم راهشان منحرف است. مثل اسرائیل که هم خودش و هم راهش منحرف است. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» ما را به راه مستقیم هدایت کن. راه مستقیم چیست؟ انتخاب راه مستقیم مشکل است.
بعضیها میگویند: همه کار با خدا است. میگوییم: بلند شو کار کن. میگوید: خدا باید بدهد. حدیث داریم دعای کسانی که نشستهاند و میگویند: خدا میرساند، مستجاب نمیشود. دعای آدم بیکار مستجاب نمیشود.
بعضیها میگویند: خدا یعنی چه؟ آدم باید خودش برود و برای پیری و کوری ذخیره کند. اصلاً خدا را قبول ندارد. برای همین مقدار که پس انداز کرده است میگوید: میدانی من فکر عاقبت خودم را کردهام. من دیگر بدبخت نمیشوم. همهی پسرهایم دکتر و مهندس شدهاند. چنان مست شده است که خدا را فراموش کرده است. امام صادق(ع) فرمودند: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ»(کافی، ج1، ص160) بعضیها طرفدار جبر هستند. یعنی میگویند: همه چیز دست خدا است. میگوییم: چرا چنین شد؟ میگوید: خدا خواست. میگوییم: چرا امسال محصول باغ شما زیاد نیست؟ میگوید: خدا اینطور خواسته است. نمیگوید: خودم سم پاشی نکردم. آبیاری نکردم. علم کشاورزی را نمیدانم. میگوید: خدا چنین خواست. بعضیها همه کاری را کار خدا میدانند، بعضیها هم میگویند: همه کار، کار ما است. «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ» هیچ کدام درست نیست. خدا به ما عقل داده است و به ما دستور داده که از عقلمان استفاده کنیم. البته هر کاری خدا بخواهد، همان میشود. اما خدا به ما دستور تلاش داده است.
بعضیها انبیاء را به قدری پایین میآوردند که حتی میگفتند: اینها ساحر هستند. مجنون و دیوانه هستند. بعضیها هم انبیاء را در حد خدایی بالا میبردند.
بعضی از افراد هستند که به درخت نخ میبندند و به آن متوسل میشوند اما همان افراد توسل به حضرت ابوالفضل را شرک میدانند. یعنی هیچ کدام از آنها مستقیم نیست. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» یعنی اینکه درست فکر کنم. نه اینکه اینقدر پایین بیایم که به یک درخت متوسل بشوم. نباید آنقدر کج فکر کنم که اولیاء خدا را هم از گردونه خارج کنم. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» بعضیها آنقدر غیرت دارند که حتی به همسر خودشان هم خانم نمیگویند. میگویند: آهای! این بسیار زشت است. همسر خود را صدا بزن. میگوید: نه! آدم روبروی مردم اجنبی نباید اسم زن خود را ببرد. پس اگر اینطور است چرا ما اسم همسر پیغمبر را میدانیم؟ چرا اسم دختر پیامبر را میدانیم؟ بعضیها آنقدر غیرت دارند که حتی حاضر نیستند اسم همسرشان را ببرند. بعضیها هم به قدری بی غیرت هستند که همسرش میرود تا خودش را نشان پسرهای مردم بدهد. هیچکدام درست نیست.
3- نعمت مسئولیت میآورد
قرآن خیلی زیبا گفته است. مثلاً در خوردن راه مستقیم چیست؟ راه مستقیم در خوردن این است که گفته: «کُلُوا» بخورید، در قرآن چند بار «کُلُوا» آمده است. اما فقط نگفته بخورید، هرجا گفته است: «بخور» یک مسئولیت هم واگذار کرده است. «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(اعراف/31)، بخورید، بیاشامید ولی اسراف نکنید. بخور و به دیگران هم بده. میگوید: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیرَ»(حج/28) بخور و به دیگران هم بده. میگوید: «کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لا تَطْغَوْا فیهِ»(طه/81). طغیان نکن. بد مستی نکن. اگر خوردی، ملق نزن یک کار خیری بکن. یک جا میگوید: «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً»(مومنون/51) اگرخوردی عمل صالح هم انجام بده. یعنی در قرآن «کُلُوا» به تنهایی نیامده است. یعنی ما تنها برای خوردن نیستیم. درکنار مصرف یک دستوری داده است. این راه مستقیم است. حتی به حیوانات هم چنین دستوری داده شده است. قرآن به زنبور عسل میگوید: «ثُمَّ کُلی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً»(نحل/69) ای زنبور عسل! برو از این گلها بخور و همان طور که گفتم کار خود را انجام بده. یعنی خداوند به زنبور عسل هم دستور میدهد و تنها نمیگوید: بخور.
4- هر چیز به اندازه
زنی بچهای را به خانهی پیغمبر فرستاد و گفت: برو به پیغمبر سلام من را برسان و بگو: من دلم میخواهد پیراهن شما را به عنوان تبرک داشته باشم. پیغمبر پیراهن را درآورد و به او داد. هنگام نماز بود. هرچه گفتند: «حَیَّ عَلَى الصَّلَاه»، «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ»، پیغمبر بیرون نیامد. چون پیراهن نداشت داخل خانه نشسته بود. آیه نازل شد «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، این راه درستی نیست. «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»(اسراء/29)، چه کسی گفت: که تو پیراهن خود را به فقیر بدهی؟ کسی که یک پیراهن دارد حق ندارد آن را به فقیر بدهد. چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.
5- راه مستقیم کدام است؟
امام حسین(ع) میگوید: «نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ»(معانیالأخبار، ص35) راه مستقیم ما هستیم. اگر خواستید بدانید که راه مستقیم چیست، ما نشانهی راه مستقیم هستیم.
امام رضا(ع) فرمود: ساعات عمر خود را چهار مرحله کنید. «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ»(فاتحه/7)، هرکسی میگوید: راه من مستقیم است. وقتی میگوییم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» یعنی خدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن. هرکسی میگوید: راه من مستقیم است. من به راه کج نمیروم. خدا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» را معنا کرده است. راه مستقیم راه کسانی است که به آنها نعمت دادی. خدا به چه کسانی نعمت داده است؟ آیا نعمت خانه، ماشین، تلفن، باغ و مزرعه و اعتبار است.
نعمت چیست؟ «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً»(نساء/69)، «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» چه کسانی هستند؟ کسانی که خدا به آنها نعمت داده است. ببینیم کسانی که خدا به آنها نعمت داده است، چه کسانی هستند؟ در سوره نساء، اسم چهار گروه برده شده است. «مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ»، انبیاء، صدیقین، شهداء صالحین «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» هستند. شما در نماز میگویید: «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، خدایا ما را در راه مستقیم قرار بده. راه مستقیم چه راهی است؟ راه کسانی که به آنها نعمت دادهای. به چه کسانی نعمت دادهای؟ به انبیاء صالحین، شهدا، صدیقین نعمت دادهای. پس ما هم راه مستقیم، راه انعمت، راه انبیاء را میخواهیم. شما روزی هفده رکعت نماز میخوانید. در این هفده رکعت، ده بار سورهی حمد را میخوانید. هفت بار هم «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ» میگویید. هر مسلمانی روزی ده بار به طرف خدا میایستد. همهی ما را به راه مستقیم هدایت کن. راه مستقیم راه کسانی است که به آنها نعمت دادهای. راه مستقیم راه انبیاء است. خدایا ما را به راه انبیاء، راه صدیقین، راه شهداء و راه صالحین هدایت کن. ما را در خط اینها قرار بده. اگر کسی روزی ده مرتبه بگوید: خدایا من میخواهم در خط صالحین و انبیا بروم، واقعاً تربیت میشود. ما یک عمری نماز خواندیم. گفتیم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، خدایا ما را در راه مستقیم قرار بده. راه مستقیم کدام راه است؟ «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، راه مستقیم هم راه کسانی است که به آنها لطف کردی. به چه کسانی لطف کردی؟ «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً»، روزی ده مرتبه میگوییم: خدایا ما را در راه شهداء، انبیاء و صالحین قرار بده. جوانی که روزی ده مرتبه میگوید: خدایا من میخواهم در این خط باشم، در خطهای دیگر نمیرود.
بعضیها هستند که یادشان میرود چه چیزی بگویند. نماز نمیخوانند یا اگر میخوانند نمیدانند چه میخوانند. لبی تکان میدهند. راه اینها «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» است. «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» کسانی هستند که به آنها غصب شده است. خدا در قرآن به چه کسانی غصب کرده است؟
6- یهود در قرآن
خدا به قارون غصب کرد. قارون چه کسی بود؟ قارون پولدار بی دین بود. خدا او را در خاک خفه کرد. فرعون را در دریا خفه کرد. دربارهی منافقان میگوید: «غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ»(فتح/6). برای منافق غضب است. به یهودیها باب غضب میگوید. یهودیها به چهار دلیل باب غضب شدند. یهودیها اول خوب بودند. خدا راجع به یهودیها میگوید: «فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ»(بقره/47) زنده باد بر شما! «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»(بقره/61). بعد گفت: خاک بر سرتان باشد. چرا خدا یکبار میگوید: زنده باد و یک بار میگوید: مرگ بر شما. چون یهودیها سه دسته شدند:
1- علمای یهود: «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ»(نساء/46)
2- تجار یهود: «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ»(نساء/161) «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا» حدیث داریم یک درهم ربا مساوی با زنای با مادر است. مثل کلید است که از یک طرف باز میشود و از یک طرف بسته میشود. ربا حرام است. باید مواظب باشید.
3- عوام آنها ترسیدند. گفتند: «إِنَّا هُنا قاعِدُونَ»(مائده/24). یعنی ما مینشینیم. ما برای جنگیدن به جبهه نمیرویم. علمایشان قانون خدا و تورات را تحریف کردند. تجارشان سراغ ربا رفتند. عوامشان ترسیدند. برای همین خدا به آنها غضب کرد. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ».
7- غضب شدگان چه کسانی هستند؟
مغضوب علیهم چه کسانی هستند؟ چه کسانی غضب میشوند؟ عالمی که حرف میزند و به حرفش عمل نمیکند، مغضوب است. قرآن میگوید: «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ»(صف/3)، شما که حرف میزنید اما به آن عمل نمیکنید، مورد غضب هستید. عالم بی عمل مورد غضب است. دیگر چه کسانی مغضوب هستند؟ ابولهب مغضوب است. ابولهب کارشکن بود و مغضوب است. قاتل مغضوب است. «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً»(نساء/93)، در قرآن اسم قارون، فرعون، منافق، یهود، عالم بی عمل، ابولهب، قاتل برده شده است. غضب خدا در مورد همهی این افراد به کار رفته است. پس وقتی شما میگویید: خدایا من غیر از مغضوبین هستم، یعنی حساب من با غضب شدهها جداست. یعنی خدایا من نمیخواهم جزء پولدار بی دین باشم. نمیخواهم زوردار بی دین باشم. نمیخواهم منافق باشم. نمیخواهم جزء رباخواران باشم. نمیخواهم جزء ترسوها باشم. نمیخواهم عالم بی عمل باشم. نمیخواهم کارشکن باشم. نمیخواهم قاتل باشم. اینها همه مغضوب هستند و من، «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ» هستم. من غیر از مغضوبین هستم. من میخواهم جزء کسانی باشم که تو به آنها نعمت دادی.
8- تولی و تبری در نماز
میگویند: در نماز تولی و تبری است. انبیاء و شهداء تولی هستند. تولی کسانی هستند که ما آنها را دوست داریم و میخواهیم در خط آنها باشیم. «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» تولی است. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ» تبری است. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ» خدا بعضیها را خدا غضب نمیکند ولی راه آنها کج است. «ضال» به معنی منحرف است. فعلاً خدا با آنها کاری ندارد. خدایا من نمیخواهم جزء مغضوبین باشم. خدایا تو بخشنده هستی، دیگران بخشنده نیستند. خدایا تو از روی مهربانی به همه میبخشی اما دیگران از روی کلک به همه نمیبخشند. ستایش برای تو است. اگر کسی ستایش کس دیگر را میکند برای این است که راه را گم کرده است. تو رب هستی. هستی را تربیت میکنی. «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» اتصال ما به خدا، مثل اتصال لامپ به برق است. اگر برق نباشد لامپ از خودش نوری ندارد و خاموش است. تو لحظه به لحظه به ما لطف میکنی. تو «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» هستی. تو «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» هستی. سرو کار ما در قیامت با تو است. گذشته و حال ما در دست تو است. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» فقط بنده تو هستیم. بندهی شرق و غرب نیستیم. فقط از تو کمک میخواهیم. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» خدایا من راه حق میخواهم. میخواهم هم خودم و هم راهم مستقیم باشد. «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» راه انبیاء و شهدا و صدیقین را میخواهم. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ» به مغضوبین کار ندارم. من نمیخواهم جزء مغضوبین باشم «وَ لاَ الضَّالِّینَ» من نمیخواهم که جزء منحرفین باشم. فقط«أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» را میخواهم. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» دعایی است که واجب است. هر مسلمان در نمازش باید این دعا را بخواند. خواندن سوره حمد در هر نماز واجب است. در سورهی حمد گفتن «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» واجب است. بر هر مسلمانی واجب است که روزی ده مرتبه از خدا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» را بخواهد.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»