نعمتهای خداوند- 18، شکر نعمت ها
موضوع: نعمتهای خداوند- 18، شکر نعمت ها
تاریخ: 72/01/02
بسم الله الرحمن الرحیم
1- شکر نعمت، مصرف نعمت در جای خودش است
محور بحث ما در ماه رمضان امسال نعمتها بود. بارها این را گفتم که ما نمیتوانیم نعمتهای خدا را بشماریم. امکان شمردن نعمتها برای ما وجود ندارد. اما یاد کردن از نعمتها بسیار خوب است. آشنایی با نعمتها میتواند اثر مثبتی داشته باشد. ما دربارهی شکر نعمتها بسیار حرف داریم. قرآن گله میکند و میگوید: «قَلیلاً ما تَشْکُرُونَ»(اعراف/10). به شما خیلی نعمت دادم ولی کم شکر میکنید. شکر نعمت چیست؟ آیا شکر نعمت گفتن الحمدالله است؟ شکر نعمت این است که انسان هر نعمتی را در جای خودش مصرف کند. الحمدالله هم شکر است، اما شکر واقعی این است که وقتی انسان به گناه رسید، خودش را نگه دارد.
کتاب «صحیفهی سجادیهی جامعه» اخیراًَ چاپ شده و کتاب بسیار مهمی است. ما دو صحیفهی داریم. 1- صحیفهی کامله 2- صحیفهی جامعه.
امام سجاد(ع) در این کتاب دعاهایی را نقل کرده است. امام زین العابدین(ع) میفرماید: خدایا تو را شکر میکنیم که خودت را به ما شناساندی. نعمتها را به ما شناساندی. رزقت را برای ما وسعت دادی. نعمتهای بسیاری به ما دادی و روز به روز هم نعمت هایت را توسعه دادی. آیا مصرفی که ما میکنیم، میتوانیم تولید کنیم. سالی چند کیلو برنج میخوریم؟ آیا این مقدار که میخوریم، میتوانیم تولید کنیم. مصرف ما از تولید ما بیشتر است. یعنی هرکدام از ما آن مقدار که مصرف میکنیم، نمیتوانیم تولید کنیم.
2- تشکر نکردن از خدا بیرون رفتن از مدار انسانیت است
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ. وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا». (صحیفه سجادیه/ دعاى 1) بعد میفرماید: «فَلَمْ یَشْکُرُوهُ» عدهای شکر نمیکنند. میگوید: «وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ» اگر عدهای شکر نکنند «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ» از مدار انسانیت بیرون میروند.
«فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا» امام زین العابدین میفرماید: خدایا اگر مردم از تو تشکر نکنند از مدار انسانیت خارج هستند.
3- آثار شکر نعمتهای الهی
شکر کردنی که میگوییم غیر از این که نعمتها را زیاد میکند، آثار دیگری هم دارد. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ»(ابراهیم/7) این یک مسئلهای است که قرآن گفته است. امام میفرماید: شکر نعمت در قبر هم اثر دارد. «حَمْداً یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 1). این خیلی مهم است. خدایا به من توفیق بده که طوری تو را شکر کنم که این شکر برای قبر من نور باشد. پیدا است که شکر خدا فقط باعث افزایش نعمت نمیشود و فقط برای این دنیا نیست بلکه میتواند برای قیامت هم مفید باشد. «وَ یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ»(صحیفه سجادیه/ دعاى 1). اگر کسی اهل شکر باشد روز قیامت هم وضع خوبی دارد. «وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ»(صحیفه سجادیه/ دعاى 1). روز قیامت هم که آدم شاکر در دادگاه عدل الهی احضار میشود، سرفراز است. «حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّیِّینَ»(صحیفه سجادیه/ دعاى 1). اگر کسی شاکر باشد جزء اعلی و علیین قرار میگیرد. «حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُِ»(صحیفه سجادیه/ دعاى1).
در روز قیامت شکر نعمت کارآیی بسیاری دارد.
4- انجام ندادن گناه شکر است
شکر چیست؟ همین که به گناه رسیدید و گناه نکردید، شکر است. «وَ نَهَانَا لِیَبْتَلِیَ شُکْرَنَا»(صحیفه سجادیه/ دعاى 1). خداوند در مورد یک سری از کارها گفته است که اینها را انجام ندهید. اگر ما این گناه را انجام ندهیم، خدا را شکر کردهایم. انجام ندادن گناه شکر است.
5- شیطان نمیتواند شاکران را گمراه کند
شکر برای چه؟ «ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍِ»(صحیفه سجادیه/ دعاى 1). نگو: الحمدالله سیر شدیم! اگر میخواهید حمد خدا را بکنید، بگویید: خدایا برای هر نعمتی که در هر آنی به هر موجودی دادی، تو را شکر میکنیم. این چنین خدا را شکر کنید. نگویید: خدایا شکر که دندانم خوب شد. الحمدالله درد سرم خوب شد. این شکر ضعیفی است. بگویید: خدایا برای هر نعمتی که در طول تاریخ به هر انسانی دادی، تو را شکر میکنیم. دعا هم همین طور است. امیرالمؤمنین در دعای خود نمیگوید: خدایا به من بده، حتّی نمیگوید: خدایا به ما بده. یک جمله از دعاهای امیرالمؤمنین این است که میگوید: خدایا آن چه در طول تاریخ گذشته بندگان خوب از تو خواستهاند و آن چه الآن بندگان خوب از تو میخواهند و در آینده متولد میشوند و از تو خواهند خواست، همه را به ما بده. به این یک دعای خوب میگویند. واقعیت این است که ما حمد و ستایش خدا را نمیدانیم. حمد ما زبانی است. شکر ما موضعی، موسمی، فردی، جزئی و مقطعی است. لذا نمیگویند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّی». میگویند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»(فاتحه/2). خدایی را شکر، که هستی را تربیت کرد. نگو: «رَبّی» بگو: «رَبِّ الْعالَمینَ».
اگر ما خدا را شکر کنیم، شیطان حریف ما نمیشود. دو آیه هست که اگر این دو آیه را به هم محکم کنیم و خوب بهم ارتباط بدهیم، خیلی زیبا میشود. این کار را علامه طباطبایی در تفسیر خود انجام داده است که من مثل آن را در جای دیگر ندیدهام. میگوید: شیطان گفت: همهی مردم را گمراه میکنم. از راست و چپ و از پیش و پس میآیم. آن قدر وسوسه میکنم تا مردم را منحرف کنم. اما شیطان در ادامه گفت: «إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ»(حجر/40). من حریف افراد مخلص نمیشوم. چون شیطان مثل سگ میماند. سگ به غریبهها میپرد اما به خودیها نمیپرد. شیطان به غریبهها میپرد امّا به آنها که «عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» هستند، نمیپرد. عبادِ مخلص خودی هستند و از اولیاء خدا هستند. شیطان میگوید من حریف اولیاءالله نمیشوم. اولیاءالله چه کسانی هستند؟ جای دیگر میفرماید: «وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ»(اعراف/17). از این دو آیه پیداست که اگر کسی شاکر نبود، شیطان میتواند او را شکار کند.
پس در یک جا شیطان میگوید: همه را جز مخلصین گمراه میکنم. و در جای دیگر میگوید: من افرادی که شاکر نیستند، گمراه میکنم. یعنی اگر شاکر باشند من حریفشان نمیشوم. در دعای مکارم الاخلاق آمده است: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ التَّمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِِ»(صحیفه سجادیه/ دعاى 20). خدایا اگر قرار است چیزی را به زبانم جاری کنم، به حق باشد. «وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَهِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِیَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍِ»(صحیفه سجادیه/ دعاى 20). «وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَکَ»(صحیفه سجادیه/ دعاى 20).
6- وداع امام سجاد با ماه رمضان
برادرها و خواهرها! شما در روزهای آخر ماه رمضان این بحث را میبینید. حج عمره یک بازار است. ماه رمضان یک بازار است. بعضیها در این بازار خیلی سود کردند و از بهترین ساعتها و شبها، بهترین استفادهها را کردند. اما بعضیها هم باختند. سیمای رمضان، سیمای شکر نعمتهاست. امیرالمؤمنین میفرماید: «الدنیا سوق الخسران»(غررالحکم/ ص142) دنیا بازار است. ماه رمضان هم بازار است. در این بازار چه کردید؟ کسانی که روزه نگرفتید و روزهی خود را خوردید، چه چیزی را از دست دادید؟ در این بازار دو گروه هستند. عدهای برنده و عدهی دیگر بازنده هستند. امام زین العابدین(ع) در روزهای آخر ماه رمضان، با این ماه خداحافظی میکند. میفرماید: خداحافظ ای ماهی که نیامده بودی، اما سجاد منتظرت بود. خداحافظ ای شبهای قدر! خداحافظ ای روزهای عزیز! خداحافظ ای ماهی که چشم ما در توتر شد! خداحافظ ای ماهی که قرآن در تو نازل شد! خداحافظ ای عید اولیاء خدا! خداحافظ ای ماهی که نرفته، دلتنگ تو شدهام! خداحافظ ای ماهی که در تو درهای بهشت باز بود! خداحافظ ای ماهی که درهای جهنم در تو بسته است! خداحافظ ای ماهی که چه قدر بندگان در تو بخشیده شدند! در این ماه افراد بسیاری از قهر خدا آزاد شدند.
7- برنده و بازنده واقعی
برندهها چه کسانی هستند؟ بازندهها چه کسانی هستند؟
از بازندهها بگویم. در مورد بازندهها چند تعبیر است: 1- «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»(بقره/90) بد معامله کردند. خدا را به شکم فروختند. خدا گفت: نخور! شکم گفت: بخور! گفتند: زنده باد شکم! 2- «خَسِرُوا»(انعام/12) خسارت کردند. یک جا میگوید: «خُسْراناً مُبیناً»(نساء/119). «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدى»(بقره/16). یک عده در این بازار باختند.
یک عده هم در این بازار برنده شدند. یکی از لقبهای خداوند جبّار است، یعنی جبران میکند. در نماز عید که شرکت میکنید، در قنوت نماز عید میگویید: «أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ»(منلایحضرهالفقیه/ ج1/ ص512). جُود چیست؟ جبروت چیست؟ جود به معنی این است که خدایا به هرکس که ندارد، میدهی. جبروت به معنی این است که خدایا هرکس کم دارد، جبران میکنی. خداوند میتواند جبران کند. پس ما هم سعی کنیم که از همین حالا که چیزی به آخر ماه رمضان نمانده است، جبران کنیم. در روایت داریم که اگر یک وجب رو به من بیایی، من یک گام رو به شما میآیم. اگر آرام رو به من بیایید، من سریع و تند رو به شما میآیم.
8- از کسانی که باید تشکر کرد
از مردم هم باید تشکر کنیم. از چه کسانی تشکر کنیم؟ «أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ»(لقمان/14)، از پدر و مادرت تشکر کن. قرآن سفارش کرده است که اگر پدر و مادر از دنیا رفتهاند، برای آنها هدایایی بده.
شخصی بود که هر شب به یک نفر یک مقدار غذا میداد و میگفت: ببر و به محرومان بده و میگفت: ثواب این کار برای پدرم باشد. آن کسی که غذاها را میبرد تا به فقرا بدهد، یک شب غذا را در راه خورد و به فقرا غذا نداد. شب پدرش به خواب او آمد. گفت: دیشب برای ما چیزی نفرستادی. گفت: فرستادم. گفت: دیشب از غذا خبری نبود. آن مرد را صدا زد و گفت: مگر دیشب غذا را نبردی؟ گفت: چرا بردم. گفت: نه! دیشب پدرم به خواب من آمد. گفت: حالا که او از دنیا رفته است، بگذار خودم بگویم. من غذاها را خوردم. دنیا، دنیایی است که کانالها خیلی به هم نزدیک است.
تشکر از فرزند: این قدر آدمها هستند که وقتی میخواهند برای دخترشان گوشواره بخرند، میگویند: عید فطر برایت میخرم. یا وقتی روزه هایت تمام شود، برایت میخرم. اگر قبول شوی، برایت میخرم. خداوند در قرآن به پیامبرش میگوید: از آنهایی که میآیند و زکات میدهند، تشکر کن.
9- کیفیت تشکر نسبت به جایگاه و مقام افراد
چند نوع تشکر داریم:
1- تشکر نسبت به بالا دست.
2- تشکر نسبت به پایین دست.
3- تشکر نسبت به هم ردیف.
تشکر نسبت به بالادست اطاعت است. مثلاً اگر خواستید از رهبر تشکر کنید، باید اطاعت کنید. تشکر نسبت به پایین دست، این است که کمکش کنید و تشکر نسبت به همردیف برادری است. تشکر باید به اندازه باشد. افرادی هستند که زیادتر از حد تشکر میکنند. مثلاً نیم کیلو خوبی میبینند اما دو کیلو تعریف میکند. امیرالمؤمنین میفرماید: اینها که زیاد تشکر میکنند، تملق میکنند. اگر تشکر از اندازه زیادتر شود، تملّق است. اگر شما به حجه الاسلام، آیت الله گفتی، او را بالا نبردی، بلکه خودت را پایین آوردهای. یعنی آدم پست و متملّقی هستی که به آمپول زن، دکتر میگویی. اگر تشکر بیش از اندازه باشد، تملّق است. بعضیها کم تشکر میکنند. خوبی را میبینند ولی کم تشکر میکنند. میگوید: آقا! فلانی واقعاً خدمت کرد! میگوید: برو بابا! پول دارد باید بدهد. یعنی حاضر نیست که بگوید: فلانی آدم خوبی است که پول خرج کرد. وقتی هم میگویی فلانی کار خوبی کرده است، میگوید: کاری نکرده است، باید انجام دهد.
اگر خوبی دیدی و از خوبی او چیزی نگفتی، حسود هستی. علامت حسود این است که آدم خوبی مردم را نگوید. اگر نتوانستی خوبیها را بگویی، حسود هستی. اگر بیش از اندازه گفتی چاپلوس هستی. تشکر لازم است ولی باید به اندازه باشد. امیرالمومنین(ع) میفرماید: «الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ»(نهجالبلاغه/حکمت 347).
10- انگیرههای تشکر
افرادی که تشکر میکنند چند نوع هستند: 1- گاهی تشکر میکنند که باز هم انجام شود. این انگیزهی خوبی است. اگر ما تشکر کنیم، ایشان خوشحال میشود و باز انجام میدهد. طرف را خوشحال میکند که باز این کار بکند. مثلاً «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»(توبه/103). پیامبر از مردم با صلوات خود تشکر کن. اگر از مردم تشکر کنی باز هم مردم کار خوب انجام میدهند.
2- یک وقت انگیزه از تشکر سود شخصی است. مثلاً چای آوردند و شما خوردی. میگویی: واقعاً دست شما درد نکند. یعنی دومین چای را هم بیاور.
3- گاهی تشکر برای کلاه برداری است. مثلاً من بگویم: بنده مدتی بود که دلتنگ شما شده بودم. شما به گردن ما حق دارید. لازم بود برای دست بوسی خدمت شما برسیم. این یک کلاه برداری است.
4- گاهی تشکر برای نمک گیر کردن است. مثلا بعضی از تجار به بعضی از شهرها وارد میشوند. آن طرفی که میخواهد کلاه سر این بگذارد، برایش گوسفند میکشد. او را به باغ میبرد. به استقبالش میآید. برایش کادو میآورد. مثل پنبهای که آمپول زنها میمالند و این برای این است که بعد از پنبه آمپول بزنند. این کارها را به افتخار او میکند به خاطر این که پاگیرش و نمک گیرش کند.
«هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ»(الرحمن/60) انگیزهها مهم است. امام فرمود: اگر کسی بیخودی از تو تعریف کرد، بیخودی هم خرابت میکند. اگر کسی از تو تشکر میکند و شما میدانی که او بیخودی دارد تشکر میکند، بدان که همان طور که بیخودی تو را بالا میبرد، بیخودی هم پایین میآورد. حدیث است: «مَنْ شَکَرَکَ مِنْ غَیْرِ صنیعه فلا تأمن ذمه من غیر قطیعه»(غررالحکم/ ص467). یعنی پیداست کسی که بیخودی از تو تعریف میکند، بیخودی هم تو را پایین میآورد. یعنی کارهایش معیار ندارد. یک روز خوشش میآید و از تو تعریف میکند. یک روز هم غیظ میکند و بدی تو را میگوید. شب انتخابات چند نفر از این کارگرهای غریب را به خاطر چسباندن عکسهای نمایندهها گرفتند. گفتیم: چه میکنید؟ گفت: صد تومان دادند تا ما این عکسها را بزنیم. اصلاً نمیداند که چه کسی به مجلس برود. میگوید: به من صد تومان دادند تا ما پوستر این آقا را بچسبانیم.
حالا اگر بگویند: صد و پنجاه تومان میدهیم، برو چشم هایش را سوراخ کن. میرود این کار را میکند. اینها آدمهای هرزه و بی هدف هستند. آدمی باید تمام حرکاتش روی نیت باشد. حدیث داریم: تمام حرکاتتان از روی نیّت باشد.
یک کسی به پیامبر رسید. خیلی پیامبر را بالا برد. پیامبر فرمود: دیگر شورش را درآوردی. اگر کسی از شما تشکر کرد و گفت: سلامٌ علیکم. شما بگو: سلامٌ علیکم و رحمه الله. اگر گفت: سلامٌ علیکم و رحمه الله. بگو: سلامٌ علیکم و رحمه الله و برکاته. دیگر بیش از این نگو. ما نباید از مردم انتظار تشکر داشته باشیم، ولی مردم باید تشکر کنند. «لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»(دهر/9). راجع به تشکر حرف زیاد است.
امام حسین(ع) میفرماید: «لَوْ عُمِّرْتُها أَنْ أُؤَدِّیَ شُکْرَ وَاحِدَهٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذَلِکَ»(إقبالالأعمال، ص341). خدایا اگر خواسته باشم یکی از نعمت هایت را تشکر کنم، توان ندارم. خداوند به موسی گفت: موسی یک تشکری از من کن که از روی حق است. موسی گفت: من از خداوند تشکر میکنم، آن هم تشکری که اهلش است، نمیتوانم. خداوند فرمود: همین که گفتی نمیتوانم، همین تشکر است. اصلاً خداوند دوست دارد که آدم برود و در خانهاش ذلیل شود. ذلّت همه جا بد است جز در خانهی خدا! این حدیث در اصول کافی است. همین که موسی گفت: نمیتوانم تشکر کنم. خدا فرمود: همین تشکر است.
امام صادق(ع) فرمود: «تَمَامُ الشُّکْرِ اعْتِرَافُ لِسَانِ السِّرِّ خَاضِعاً لِلَّهِ تَعَالَى بِالْعَجْزِ عَنْ بُلُوغِ أَدْنَى شُکْرِهِ»(بحارالأنوار، ج68، ص52)، همین که انسان بگوید: خدایا نمیتوانم از تو شکر کنم، شکر خدا است. خداوند از افرادی که ناشکری میکنند، انتقاد میکند. میگوید: «أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِام نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ»(واقعه/70-68). شکر باران کردی؟ آیا شما باران را از ابرها نازل میکنید یا ما نازل میکنیم؟ بعد میگوید: چرا شکر نمیکنید؟ شمارش نعمتها و شکر نعمتها بسیار مهم است. ما باید خیلی شکر کنیم. چون نعمتهای ویژهای داریم. «وَ آتاکُمْ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ»(مائده/20).
11- شکر نعمت ولایت و رهبری
خداوند به ما نعمتی داده که به احدی نداده است. نعمت ولایت امیرالمؤمنین و داشتن رهبری معصوم را داده است. در روی کرهی زمین هیچ گروهی جز شیعه عقیده ندارد که رهبر باید معصوم باشد. روی کرهی زمین فقط ما هستیم که میگوییم رهبر باید معصوم باشد. در زمان غیبت معصوم، رهبر باید عادل باشد. عدالت و عصمت را هیچ کس در رهبری شرط نمیداند. ما اختیارمان را به هر کسی نمیدهیم. من انسان هستم. نمیآیم بله قربان گوی گنه کار بشوم. اگر قرار باشد که پیرو گناهکار باشیم، خودمان گناهکار هستیم. اگر قرار است که دنبال یک آدم هوس باز بروم، مگر خودم هوس ندارم؟ زمانی که صدام حمله کرد، یکی از امام جمعهها میگفت: اگر قلدر میخواستیم که شاه را داشتیم. سپردن انسان به دست رهبر غیر معصوم ظلم به انسانیت است. (نعمت ولایت)
12- شکر بخاطر نعمتهای ویژهای که به ما داده
نعمت قرآن
کتابهای همهی ادیان، جز دین ما تحریف شده است. رهبران همهی دینها جز دین ما ظالم و خیانتکار هستند. همهی دنیا به جز ما از آمریکا میترسند. خدا نعمتهای ویژهای به ما داده است و ما باید خدا را شکر کنیم. شکر این است که آدم از نعمتها خوب استفاده کند. شکر کتابخانه چیست؟ شکر معلم خوب چیست؟ شکر مسجد محله چیست؟ این است که در مسجد بسته باشد؟ حدیث داریم که در روز قیامت سه گروه شکایت میکنند. مسجدی که در آن بسته است. عالِمی که به آن مراجعه نمیکنند و قرآنی که خوانده نمیشود. اینها روز قیامت شکایت میکنند. نباید مسجد رفتن ما مخصوص ماه رمضان باشد. قبل از آن که ماه رمضان در مسجد بسته شود، برادرهایی که در مسجد هستید بیایید دور هم بنشینید تا صبحها در مسجد باز باشد. با کمال تأسف اکثر مسجدها برای نماز صبح باز نیستند. این برای ما زشت است. مگر خدا، خدای ماه رمضان است؟ از آنهایی که فقط در ماه رمضان عبادت میکنند، انتقاد شده است. مردم ما مردم خوبی هستند به شرطی که در مسجد باز باشد. اگر آقا به وقت بیاید، اگر اذان گو خوش صدا باشد، اگر به وقت اذان بگوید، همه خوب میشوند. گاهی وقتها میبینیم که ما با حل کردن یک چیز جزئی، آمار نمازخوآنها را بالا میبریم. یک مسجدی که همهی کارهایش از روی حساب باشد، پر جمعیت است. به هر حال یکی از مسائل شکر نعمت است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»(فاتحه/2) در هر نمازی ما باید این شکر را انجام بدهیم و مهمترین شکرها، شکر هدایت و نعمت است.
من باید در این جا از همهی مردم ایران تشکر کنم. چهارده سال است که وقتشان را در اختیار ما گذاشتهاند. من امیدوارم که ضرری به وقت شریف شما نزده باشم و اگر در حرف هایم اشتباهی کردهام، باید از خداوند معذرت بخواهم. باید از شما معذرت بخواهم. این حرفهایی که من میزنم برای من نیست. مثال من مثال لامپ شیشه است که شیشه هیچ چیز نیست و با یک سنگ میشکند. اگر این شیشه به شما برق داد، به خاطر کارخانهی برق است.
به خاطر دولتی است که برق را آورده است. اگر بنده پای تلویزیون حدیثی خواندهام، این حدیث برای من نیست. برای آن بچههایی است که در جبهه شهید شدهاند و جسدشان مفقود است. برای آنهاست که پاره پاره شدند. برای آنهاست که هنوز در بدنشان ترکش است. برای آنهاست که هنوز آزاد نشدند و هنوز اسیر هستند. برای آنهاست که سالها اسیر بودند. برای کتک ابوذر است. برای تبعید اولیاء خداست. برای من نیست. برای خون شهدا است. علمای قدیم ما چه زجری کشیدند؟ با چه سختی کتاب اسلام را به ما رساندند و ما باید از اینها تشکر کنیم. لذا باید از خداوند تشکر کنیم. از پیامبر خدا تشکر کنیم. از اوصیاء تشکر کنیم. از علما تشکر کنیم. از خانوادههای شهدا تشکر کنیم. اگر حدیثی خواندیم از من نیست.
امام زین العابدین(ع) نماز شب که میخواند میگفت: خدایا نماز شب خواندم ولی هیچ چیزش از من نیست. آبی که وضو گرفتم از تو بود، از خواب بیدار شدم، توفیق تو بود. دین داشتم، به هدایت تو دین داشتم. بلند شدن و نشستن من از تو بود. حالا اگر شما روزه گرفتی یا عبادتی کردی یا قرآن خواندی یا من حدیثی خواندم یا قرآن را نقل کردم، هیچ چیزش از ما نیست و باید به این مسئله اقرار کنیم. خداوندا نه میتوانیم تو را بشناسیم و نه میتوانیم نعمت هایت را بشناسیم. نه میتوانیم قرآنت را بشناسیم و نه میتوانیم تو را شکر کنیم. به ضعف خودمان اقرار میکنیم. این اقرار ما را به عجز خودمان و به جای شکر از ما بپذیر.
از مردم عزیز تشکر میکنم. از کسانی که دست اندر کار تهیه و تولید بودند چه در تهران، چه در مشهد و چه در اصفهان تشکر میکنیم. از همه التماس دعا داریم. امکان دارد که افرادی خیال کنند من در حرف هایم به کسی غرضی دارم، ولی غرض من به آنها نیست. یک کسی به من گفت: آقای قرائتی یک روز مرا در تلویزیون خیلی خراب کردی. گفتم: چرا؟ گفت: یک جا برای افطاری رفته بودم. بچه هایم را هم بردم. شما در تلویزیون گفتید: چرا هر جا میروید بچه هایتان را با خود میبرید؟ میگفت: من هم بچه هایم را برده بودم و خیلی خجالت کشیدم.
ممکن است من یک چیزی بگویم و به کسی بر بخورد، اما من غرضی ندارم. البته شاید یک چیزی بگویم که تصادفاً باعث شود که به کسی بر بخورد.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما.
«والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»