نظارت خداوند بر گفتار و رفتار انسان
1- بیتفاوتی، عامل خروج از ولایت الهی
2- خداوند، ناظر بر اعمال و آگاه از انگیزهها
3- وجدان، بهترین ناظر بر رفتار انسان
4- لزوم نظارت حکومت بر رفتار کارگزاران
5- امر به معروف، نظارت همگانی بر جامعه
6- حجاب، حافظ امنیت روان در نسل جوان
7- سکوت بجا، تأثیرگذارتر از فریاد بلند
تاریخ پخش: 26/03/95
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در جلسهی قبل بحث کمک را گفتیم. گفتیم کمک علمی هست، کمک وامی هست، کمک کاری هست. و آدمهایی که هیچ رقم کمکی نمیتوانند بکنند، اگر همین جنس ایرانی بخرند، خودش کمک به کارگر است. کمک به اقتصاد است. برای من هم فرق نمیکند که حالا این قبای من از لندن باشد، یا از بلژیک باشد، یا از کجا باشد، یا از ایران باشد. فرقی نمیکند. ما باید به جایی برسیم که آمریکا را تحریم کنیم. اگر سران کشورهای اسلامی سران لایقی بودند، میگفتند: ما نفت نمیفروشیم. شیر نفت را میبستند، کمر آمریکا میشکست. کما اینکه امام خمینی فرمود: شیر نفت را ببندید، کمر شاه شکسته شد. ما میتوانسیتم آمریکا را تحریم کنیم. به خاطر اینکه این خانم میخواهد قندانش، ظرفش، ماشینش، صندلیاش خارجی باشد، مرتب مصرف بازار خارج داغ میشود و بازار ایران رکود پیدا میکند و کارگر و جوانهای ما بیکار میشوند. ما میتوانستیم آمریکا را تحریم کنیم، نه اینکه آمریکا ما را تحریم کند.
جلسهی قبل یک حرفهایی زدیم و این جلسه راجع به… یک چند حدیث گیرم آمد، یعنی نتوانستم بخوانم. گیرم آمد که داشتم ولی نتوانستم… عرض کنم که اگر کسی کمک نکند. در جلسهی قبل گفتیم که کمک بکنید، حالا این جلسه میخواهیم بگوییم: اگر کسی کمک نکند، خدا چه میکند.
1- بیتفاوتی، عامل خروج از ولایت الهی
1- حدیث از کافی است که اگر کسی بتواند گرفتاری کسی را حل کند، حل نکند، از ولایت خدا قطع شده است. «فَقَدْ قَطَعَ وَلَایَهَ اللَّهِ» از ولایت و حکومت خدا بیرون است. یعنی در مدار خدا نیست. در مدار ابلیس است. در روایت دیگری داریم، که به خدا و پیغمبر و امیرالمؤمنین ایمان ندارد. چه کسی؟ کسی که برادر دینیاش به او نیاز دارد، به او مراجعه میکند، و او یا از پیش خودش، یا از طریق کمک از دیگران، میتواند مشکلش را حل کند، این هم با خنده! با خوشرویی! اگر کسی بتواند مشکل را حل کند، حل نکند، حدیث داریم به خدا و محمد و علی ایمان ندارد. «فَلا وَلایَهَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ» (بحارالانوار، ج 72، ص 176) این هم با خنده! این مهم بود. چون میگوید: از خودش یا از پیش کمک دیگران. چون گاهی وقتها آدم خودش پول ندارد، ولی آبرو دارد. میتواند از آبروی دیگران استفاده کند. در قرآن داریم که خودت هم نداری، دلالی کن. آیهی دلالی این است. «وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکِینِ» (حاقه/34) «یَحُضُّ» از حضَّ یعنی تشویق کن. خودت نداری، تشویق کن او بدهد. آیهی دیگری داریم: «یحاضون»! هم «یَحُضُّ» داریم و هم «یحاضون» یعنی گاهی وقتها آدم خودش نمیتواند ولی میتواند از دیگران کمک بگیرد. ماه رجب یک دعایی است دستشان را به ریششان میگیرند، چنین میکنند. یک نفری ریش نداشت، ریش بغلی را گرفت چنین کرد. گاهی وقتها ممکن است آدم خودش نداشته باشد. از دیگران بگیرد و کمک کند. آبرو که داشتی، باید از آبرویت استفاده کنی.
در روایات داریم کسی اگر بتواند مشکل مردم را حل کند و حل نکند، گناه عشار پایش مینویسند، عشار چه کسی است؟ [«خَطِیئَهُ عَشَّارٍ» (منلایحضرهالفقیه،ج4،ص15)] عشار کسی است که هر شبانه روز مورد لعنت خدا و رسول خداست. اینها تهدیدهای است. در روایات دیگری داریم که هر کس بتواند مشکل مردم را حل کند، قدمی برندارد، به گونهای گرفتار میشود که در راه حاجت دشمنان خدا گام برمیدارد. اگر برای دوست خدا اقدام نکنی، خدا زندگیات را طوری تاب میدهد که همین کمک را به دشمن خدا میکنی. خیلی مهم است. حدیث دیگری را داریم که اگر پول حقی را ندهی، دو برابرش را در راه باطل میدهی. این هم در کافی است. مثلاً یک میلیون در راه حق نمیدهی، خدا طوری زندگیات را چرخ میدهد، که دو میلیون در راه باطل خرج کنی. حدیثهای دیگری هم مشابه این است، دیگر تکرار نمیکنیم. صلواتی بفرستید.
این جلسه بحثمان بحث نظارت است. یک وقتی من دعوت شدم، سازمان بازرسی کل کشور، برای افراد ناظر این بحث را داشتم، ولی مطالب را نوشتم، و جزء یادداشتهایم بود و گفتم امروز اینها را بگویم. نظارت! ما یک افراد ناظری داریم. اگر بدانیم که خدا چقدر ناظر برای ما گذاشته است، یک مقداری خودمان را کنترل میکنیم.
بسم الله الرحمان الرحیم. موضوع بحث: نظارت! نظارت خداوند، نظارت رسول و ائمه، نظارت حکومت، نظارت مردم، نظارت اعضای بدن، نظارت فرشتگان… اصلاً دور تا دور ما دوربین مخفی است.
2- خداوند، ناظر بر اعمال و آگاه از انگیزهها
* نظارت خداوند. «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) قرآن است. خدا در کمین است. آیهی دوم: «وَ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلى ما تَعْمَلُون» (آلعمران/98) کاری که شما «تَعْمَلُون» عمل میکنید، خداوند «شَهِیدٌ» شاهد است. «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى» (علق/14) انسان نمیبیند که من هر لحظه او را میبینم؟ «إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیر» (بقره/110) «لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُون» (یونس/14) آیه زیاد است. آیات زیادی داریم که خداوند ناظر کارهای شماست. حالا کسی نفهمید، خدا که فهمید. گاهی آدم یک گناهی میکند، پلیس نفهمید. میخندد و میگوید: پانصد تومان جلو هستیم، ده هزار تومان جلو هستیم. یعنی ما اگر میایستیم، از ترس پلیس میایستیم، نه به خاطر اینکه عبور از چراغ قرمز بد است. عبور از چراغ قرمز بد است، چه پلیس باشد، چه پلیس نباشد. کلاه سر مشتری گذاشتن بد است، چه مشتری تیز باشد، برود و نرخ را مغازههای دیگر وارسی کند، یا حالیش نباشد. حالا اگر مشتری حالیش نباشد، خدا ناظر بر تو است. فهمیدی این مشتری ناشی است، کلاه سر زنت گذاشتی، کلاه سر شوهرت گذاشتی، که چه حالا مثلاً؟ آدم گاهی کلاه سر پدر و مادرش میگذارد، پدر و مادرهای پیر و پولداری هستند، این بچه چنان قربانش میرود، تا بالاخره این پدر را محضر ببرد و سند این خانه را به نام این کند. و لذا میگوید: اگر پدر و مادر را کمک می کنید، از روی محبت باشد، نه از روی کش رفتن پولهایش!!! اگر برای ناخنک زدن به ثروتش باشد، «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ» (اسراء/24) نه «مِنَ الشیطنه» «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ» یعنی بال تواضعت را باز کن. پدر و مادرت را با محبت تحویل بگیر، «مِنَ الرَّحْمَهِ» بر اساس رحم، نه بر اساس کلک! خوب خدا که ناظر ما است. خدایا تو خودت میدانی که ما چقدر خلاف کردیم، خلافهای گذشته ما را ببخش و بیامرز.
کار فرشتگان! در قرآن باز آیه زیاد است. منتهی ما حالا تفسیر موضوعی نمیخواهیم بگوییم. باید یک طوری حرف بزنیم که پای تلویزیون ده ساله هم نشسته است، پانزده ساله هم نشسته است، پیرمرد هم نشسته است، پیرزن هم نشسته است، رقیق بگوییم که مثل آب جوش باشد. بحث تلویزیونی باید به آب جوش بخورد. یعنی به همهی معدهها بخورد. بحثهایی که چربی دارد و زعفران دارد و ترشی دارد، یک عده میخورند و سرفه میکنند. و لذا باید بحث رقیق باشد. عوام بفهمد، خواص هم بپسندند. هر کدام از اینهایی که میگویم، دلایلی زیادی دارد، منتهی من در بیست و هشت دقیقه بخواهم همه را بگویم، هر کدامی، یک فوت بیشتر سهمش نمیشود.
کار فرشتگان! «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِید» (ق/18) «یَلْفِظُ» همان لفظ است. لفظ همان تلفظ که میگویند. «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ» یعنی هر حرفی را که تلفظ میکنی، «إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِید» فرشتهها مینویسند، لبهایی که تکان میدهی، ثبت میشود.
کار انبیاء! خدا در قرآن میگوید: پیغمبر تو شاهد بر کار مردم هستی. «وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهِیداً» (نساء/41) پیغمبر ما تو را شاهد بر اعمال قرار دادیم. حضرت سلیمان سان میدید، از همه سان میدید، یک بار دید که هدهد نیست، فرمود: «ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ» (نمل/20) چطور شده است که من هدهد را نمیبینم؟ «وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ» ناظر بود که در این همه حیوان و پرندگان، هدهد نیست. توجه داشت به اینکه چه کسی هست و چه کسی نیست! «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّه» (حجرات/7) آیهی قرآن است. پیغمبر در میان شما است. یعنی شما…
3- وجدان، بهترین ناظر بر رفتار انسان
این را ننوشتهام. نظارت وجدان! در قرآن چند آیه داریم که میفرماید: «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون» (بقره/22) خودتان هم میدانید. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون» یعنی وجداناً خودت هم میدانی. یک آیه داریم میگوید که قیامت میگویند: «اقْرَأْ کِتابَکَ» نامهی عملت را بخوان، خودت بگو با تو چه کار کنیم؟ «کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبا» (اسراء/14) «اقْرَأْ کِتابَکَ» کتاب خودت را قرائت کن و بخوان. «کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبا» خودت هر چه گفتی، قاضی خودت خودت باش. خودت بگو چه کنیم. یک عمری با هر کس و ناکسی حرف زدی، یک رکعت نماز با توجه نخواندی، حالا بگو با تو چه کار کنیم؟ با هر کس حرف زدی، حواست جمع بود، تا الله اکبر میگفتی، حواست پرت میشد. خودت بگو! صد تومان به تو دادیم، حالا صد میلیون، صد میلیارد، صد تا یک تومان، حالا هر چه! در این صد تومان گفتیم، بیست تایش را به فقرا بده، هشتاد تایش برای خودت. نمیدهم! وجداناً بگو، یک باغ انگور کسی به شما بدهد، بگوید: یک پنج تا از این جعبهی انگورها را به فامیلهایتان بدهید، در کوچه به فقرا بده. باغ انگور برای من بود. باغ انگور را به تو بخشیدم. چهار تا صندوقش را بده. نمیدهم! خودت بگو چه نژادی هستی. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون» خودت هم میدانی. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون» آیات وجدان است. «کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ» وجدان است. این لباسی که به فقیر میدهی و فقیر میگیرد، قرآن میگوید: اگر خودت هم فقیر بودی، این لباس را به تو میدادند، میگرفتی؟ «وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ» (بقره/267) یعنی خودت فقیر بودی این لباس را نمیگرفتی. حالا او از درد استیصال و چون چارهای ندارد، از روی بدبختی میگیرد. اگر از بدبختی گرفت، رضایت از روی لاعلاجی، این رضایت نیست. رضایت باید از روی علاقه باشد.
یک کسی سوار شتر بود، وارد منطقهای شد که معاویه حکومت داشت. یک نفر از حزب معاویه یک نگاهی به شتر کرد و این مرد را پیاده کرد و گفت: شتر برای من است. گفت: اِ… گفت: اِ… ندارد. شتر برای من است. برو به دنبال کارت. هر چه چانه زدند، دید نه! قشنگ میگوید: شتر برای من است. داستان به دادگاه کشید. قاضی گفت: برو شاهد بیاور. خوب مرد شامی همشهریانش بودند، دو نفر آمدند و شهادت دادند. مرد غریبه گفت: من شاهد ندارم، من در شهر شما غریب هستم. قاضی هم شهادت داد و شتر را گرفتند و به او دادند. شتر نر و ماده دارد. به نرش ابل میگویند و به مادهاش ناقه میگویند. اینها همه میگفتند: این ناقه! یعنی شتر ماده. این مرد غریبه که صاحب اصلی شتر بود گفت آقا! این شتر همه گفتند: ناقه! یعنی شتر ماده! بابا این نر است. قاضی یک کمی سرش را پایین آورد و دید و گفت: راست میگوید این نر است. گفت: خوب اگر ما به نر ماده گفتیم، همه بگویید: بله قربان ماده است! حکومت جور این است. یک روز معاویه تصمیم گرفت چهارشنبه نماز جمعه بخواند. گفتند: بابا امروز چهارشنبه است. گفت: امتحان کنیم و ببینیم که مردم چقدر تسلیم من هستند. هیچی! چهارشنبه آمدند و نماز جمعه خواندند. و کسی جرأت نکرد بگوید که امروز چهارشنبه است. قوانین احمقانه در دنیا زیاد است. در کشورهای پیشرفته هم زیاد است. یک قوانینی که خلاف وجدان و خلاف عقل، خلاف عاطفه، خلاف حقوق بشر و خلاف همه چیزی هست.
در یک ماجرای دیگری ریزش یادم رفته است. ولی همینطور شبهش را میگویم. قاضی حکم کرد، به چیزی از او گرفتند و به یک نفر دیگر دادند، چون قاضی گفته است. ایشان گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» عجب کشوری و عجب قانونی! به این راحتی پول ما را گرفتند و به او دادند. خیلی چنین افتاده بوده و مرتب میگفت: «انا لله و انا الیه راجعون» بعد یک طوری راضیاش کردند، آمد خدمت حضرت و فرمود: آقا! راضیاش کردیم، بله ظلم بود، ولی ما راضیاش کردیم. امام فرمود: این رضایت بعد از آن حکم قاضی، دیگر رضایت اجباری است. تو برو به او بگو که حقت این است، اگر راضی شد. یک وقتی پیش من میآیی و میگویی: حاج آقا! شما یک حقی به گردن ما داری، ببخش! من هم میگویم: خدا تو را ببخشد، خدا من را هم ببخشد. یک وقتی یک چیزی خیلی بدی گفتی، تهمتهای مهمی به من زدی، اونجا که تهمتهای مهمی به من زدی، حالا گرچه هم من ببخشم، فهمیدم که چیست و بخشیدم یا نه؟ گاهی وقتها در معاملات انسان یک طوری ماستمالی میکند، که طرف راضی هم هست، منتها نمیداند چه بر سرش آمده است که راضی است. وجدان!
4- لزوم نظارت حکومت بر رفتار کارگزاران
حکومت باید نظارت کند. در نهج البلاغه سه رقم بازرس داریم. یک بازرس داریم که به قول مرحوم شهید رجایی میگفت: بازرس سی و شش میلیونی، آن زمان ایران سی و شش میلیون جمعیت داشت. حالا باید بگوییم بازرس هفتاد و پنج میلیونی، هشتاد میلیونی! یعنی هر کسی مسؤول است، خلاف دیدیم بگوییم. به ما چه؟ نخیر! به شما ربط دارد. شما فهمیدی که ایشان ماشین تریاک را خانه فلانی میبرد، فلانی هم چطور تقسیم میکند؟ جوانهای مردم را نابود میکند. ما که پلیس نیستیم، چرا جنابعالی پلیس هستی. همه پلیس هستیم. «کُلُّکُمْ رَاعٍ» اگر یک کسی فهمید که در مملکت یک خیانتی میشود، نباید گفت: مگر من کارمند وزارت اطلاعات هستم؟ مگر من کارمند پلیس هستم؟ همهی ما وزارت اطلاعاتی هستیم، همهی ما هم پلیس هستیم، همهی ما هم مسؤول هستیم. خلافی دیدید باید خبر بدهید. این سکوت شما باعث میشود که این تریاکها و موادها دائم جابجا شود و این جوانها نابود شوند. «بَلَغَنى انّک» یعنی مردم به من این گونه گزارش دادهاند. این «بَلَغَنى» یعنی گزارش پنجاه میلیونی، صد میلیونی. یکی نه! ناظری است که به او پول میدهیم و میگوییم: این پول را بگیر و فلان جا برو، بررسی کن و بازرسی کن و بیا! این را میگوید: «وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ» (نهجالبلاغه، نامه 53) عیون یعنی چشم! یعنی چشمهایی را برانگیز. یعنی پول بده به افرادی، حقوق بده به افرادی، بروند و کار بنده را وارسی کنند و بیایند و گزارش بدهند. که اینطور جاها غیبت هم جایز است. میآید مثلاً در نهضت سوادآموزی، کارهای من را بررسی میکند و میرود نزد مقام معظم رهبری، میگوید: آقا کار ایشان به این دلایل غلط بود. که حضرت امیر(ع) پول بدهد، بروند و عیب را پیدا کنند و بیایند، عیب را نقل کنند، که نقل عیب هم غیبت است، ولی اینجا چون رئیس حکومت است، باید از عیبها خبر داشته باشد. اینکه میگویند: غیبت حرام است، غیبت شخصی حرام است. وگرنه اگر یک توطئهای در کار است… ما چه کار داریم که غیبتش را بکنیم؟ بابا غیبت نیست! دارد مواد منفجره اینجا میگذارد. آخر بعضیها متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه، یک کارهای مقدسی غلطی میکنند. کارهای مقدسی غلطی میکنند. به نظر خودش غیبت است. چه کار داریم که نان مردم را آجر کنیم؟ به ما چه؟
یک بازرس ویژهای هم داریم. بازرس ویژه را حضرت امیر(ع) میگوید: «فَإِنَّ عَیْنِی بِالْمَغْرِبِ» یعنی بازرس ویژهای که در منطقه مغرب دارم به من گزارش داده است. پس سه تا بازرس داریم. بازرس امتی که همهی امت بازرس هستند و باید گزارش بدهند. بازرس کارمند وزارت اطلاعات. یکی هم بازرس شخصی، که خود نیروهای وزارتی هم باید بازرس داشته باشند. یعنی بازرس بر بازرسها!
زمین و زمان و اعضاء! قرآن میگوید: «وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهاد» (غافر/51) اشهاد یعنی شاهدهای زیاد! ما بازرسهای متعددی داریم. سوره اذا زلزلت میگوید: «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» (زلزال/4) یعنی روز قیامت همین زمین خبر میدهد. قبلاً میگفتیم زمین چطور خبر میدهد؟ الان شما این سیدیها را دیدهاید؟ یک سی دی را میگذاری، یک فلش کامپیوتر میگذاری صد سال گزارشات در این نوک فلش کامپیوتر است. الآن با این پیشرفتها خیلی چیزها حل شده است.
5- امر به معروف، نظارت همگانی بر جامعه
امر به معروف و نهی از منکر هم یک نوع نظارت است. امر به معروف و نهی از منکر یک نوع نظارت است که باید… تذکراتی راجع به نقش نظارت، هفت مورد را اینجا نوشتم. اگر نظارت شود مردم همه جامعه اصلاح میشود. چون زبانها باز است. منتهی با محبت باید گفت. هرج و مرج جلویش گرفته میشود. نظم جامعه برقرار میشود. پیشگیری میشود از خیلی خلافها! مجریان قانون را اجرا میکنند. چون همه در و دیوار نظارت میکنند. اگر کسی یک چیزی را از خودش خلق کند، در مقابل نسل اجتهاد کند یعنی سلیقه شخصیاش را خواست اجرا کند همه داد میزنند.
یکبار معاویه نماز میخواند، بسم الله را نگفت. وقت بحول الله گفت: الحمدلله. بسم الله نگفت. از وسط جمعیت گفتند: «أ نسیت او سرقت» فراموش کردی یا دزدیدی؟ بسم الله را نگفتی. دزدیدی؟ یا فراموش کردی؟ یعنی اگر مردم همه هورا بکشند، خیلی مهم است. ما نباید بیتفاوت باشیم نسبت به… حدیث داریم اگر نمیتوانی جلوی منکر را بگیری، چهرهات را عبوس کن. یک خانم بسیار بدحجاب از کنار شما رد میشود. میتوانی امر به معروف کن و نمیتوانی عبوس کن. این خانم فکر نکند کار قشنگی کرده است. من یک چیزی هم برای بیحجابی به شما بگویم. بیحجابها هم وجداناً حجاب را قبول دارند. منتهی بر خلاف وجدان عمل میکنند. حالا اینجا یک مشت زن هستند از زنها اقرار بگیریم. خوب گوش بدهید. آیا زنی حاضر میشود که شوهرش نود و نه درصد دوستش داشته باشد، یک درصد هم این شوهر یک خانم دیگر را دوست داشته باشد؟ زنها اجازه میدهند یا اجازه نمیدهند؟ با هم بگویید… نخیر… هیچ زنی اجازه نمیدهد شوهرش نود و نه درصد این را دوست داشته باشد و یک درصد هم یک خانم دیگر را دوست داشته باشد. خانم! تو که حاضر نیستی شوهر شما یک درصد جای دیگر علاقه داشته باشد، چرا با این قیافه در خیابان میروی؟ با این قیافه میآیی یعنی چه؟ یعنی مردم مرا ببینید. این مرا ببینید یعنی چه؟ یعنی یک درصد علاقه شما این طرف بیاید. تو که راضی نیستی علاقه شوهر شما جای دیگر برود، خودت هم با بیحجابی علاقه شوهر مردم را به خودت جذب نکن. این بهترین دلیل برای حجاب است. اصلاً کار به قرآن ندارم. بگذارید قرآن را کنار بگذارم. قرآن هم نباشد. تو وجدان داری یا نه؟ وجداناً حاضر هستی یک درصد علاقه شوهر جای دیگر برود. خودت هم با این قیافه در خیابان نیا علاقه شوهر مردم را به سمت خودت نکش.
6- حجاب، حافظ امنیت روان در نسل جوان
وجداناً اینطور است. حجاب حقوق بشر است. دانشجو دارد درس میخواند. من دانشجو هستم میخواهم در دانشگاه درس بخوانم. این دختر با هر قیافهای میخواهد از کنار ما رد شود. خودش را آرایش میکند و نشان من میدهد. بالاخره وقتی نگاه من به کتاب است، تو را دیدم، دل مرا میبری یا نه؟ تا میآیم حواسم را جمع کنم یک دختر از این طرف میرود. کتاب دستم است و دلم این طرف و آن طرف است. و ظلم به من کردی و من کاری به حلال و حرامش ندارم.
یک کسی هندوانه دزدید و داشت میخورد. گفتند: حرام است. گفت: من به خاطر خنکیاش میخورم و کاری به حلال و حرامش ندارم. اصلاً کار به حلال و حرامش نداشته باشیم. این دانشجو آمده درس بخواند یا نه؟ تو با این قیافه حواس او را پرت میکنی یا نه؟ ظلم است. من قدرت ندارم، قدرت داشته باشم جاهایی که ظلم است را جلویش را میگیرم. باقیها که ظلم نیست میگوییم: خیلی خوب. مسلمانی گوش بده. نمیخواهی به اسلام عمل کنی گوش نده. ما چند رقم باید حرف بزنیم. یک حق وجدانی است. تشنه است باید آبش داد ولو یهودی باشد. امام صادق دید یک کسی دست و پا میزند فرمود: بروید ببینید چه شده است؟ رفتند و برگشتند، گفت: چه شده بود؟ گفتند: تشنه بود آب میخواست. گفت: آب دادی؟ گفتند: نه! فرمود: چرا آبش ندادی؟ گفت: یهودی بود. فرمود: یهودی باشد. مگر یهودی باید تشنه باشد؟ مگر یهودی باید بدون دارو و درمان باشد؟ مگر میشود یهودی را به درمانگاه راه نداد. بشر که هستیم. بشر دارو و درمان میخواهد ولو یهودی باشد. ما میگوییم: اگر قرآن هم نباشد این جوان آمده درس بخواند یا نه؟ با این اختلاطی که هست این آرامش دارد یا ندارد؟ تمرکز دارد یا حواسش پرت است؟ تو حواس این جوان را پرت میکنی خیانت میکنی. وجداناً نمیخواهی دل شوهرت جای دیگر برود، تو هم دل شوهر را جای دیگر نبر. اینها توجه نمیکنند. لااقل اگر نمیتوانیم امر به معروف کنیم لبخند نزنیم. یعنی این خانم احساس کند… یا آقایی که خلاف میکند. یک کسی سوار موتور است برای اینکه پز بدهد چرخ جلو را چه میگویند… تک چرخ میزند. اگر هرکسی را دید اینطور کند، رویش را برگرداند. این دیگر میبیند برای چه کسی پز بدهد. من میخواستم چرخ را بلند کنم همه نگاهم کنند. این مرا نگاه نمیکند. ما با همین نگاهها خیلی کارها میتوانیم بکنیم. نگاه طرف را آب میکند.
یک کسی از کسی طلب داشت. گفت: بده، گفت: برو فردا بیا. فردا آمد گفت: برو پس فردا بیا. عصبانی شد و خدمت امام صادق رفت: گفت: آقا ما از یک نفر طلب داریم، هرچه میگوییم: بده میگوید: برو فردا بیا. میخواستم در بازار او را بزنم. منتهی چون شیعه بود و از یاران امام صادق است. گفتم: بیایم به شما بگویم، گفت: چطور به او میگویی: بده. گفت: میروم میگویم: بده. او هم میگوید: برو فردا بیا. گفت: نه پول گرفتن هم روانشناسی میخواهد. گفت: چطور بگویم؟ گفت: برو بگو سلام علیکم، هیچی نگو… این نگاه سنگ را هم آب میکند. گاهی خانمها غفلت میکنند آش را شور میکنند. سر سفره میگذارد و هی به شوهرش نگاه میکند ببیند چیزی میگوید یا نه. شوهر همینطور میخورد و هیچی نمیگوید. این سکوت شوهر زن را اذیت میکند. اگر بگوید: شور شد تمام میشود. اما همین که چیزی نمیگوید این بیشتر میسوزد. گاهی وقتها انسان نباید حرف بزند. گفت: آقا به او میگویم: بده، نمیدهد. نگاهش کنم؟! گفت: نمیدانی اثر نگاه بیشتر از اثر فریاد است. در سخنرانی هم همینطور است. مثلاً من سخنرانی میکنم بگویند که این چه وضعی است؟ این چه وضعی است؟ این چه وضعی است؟ این اثرش بیشتر است یا اینطور بگویند: این چه وضعی است؟ میگویند: اگر به جای سه بار گفتن یک بار بگویی و ساکت شوی، این سکوت زورش از فریاد بیشتر است.
7- سکوت بجا، تأثیرگذارتر از فریاد بلند
زمان شاه یک راهپیمایی در اهواز راه انداختند. اکثراً جوانهای دانشجو بودند. فقط گفتند: راه برویم و هیچی نگوییم. مرگ بر شاه هم نگوییم. همینطور برویم. ساواک اینها را گرفت. گفت: ما چیزی نگفتیم. گفت: سکوت شما ما را کشت! مرگ بر شاه میگفتی میفهمیدم مرگ بر شاه است. اما اینکه هیچی نمیگویی، یعنی مرگ بر همه ما! گاهی وقتها اثر سکوت بیش از فریاد است. وقتمان تمام شد…
دو دقیقه وقت داریم. ناظر خودش هم باید بداند زیر نظر است. «أَ یَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ» (بلد/7) تو فکر میکنی ناظر هستی خودت ناظر نداری؟ نیت شما را هم خدا میداند. «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُور» (آلعمران/119) نه عملت را میبیند، نیت شما را هم میداند.
ناظر نباید اطلاعات خودش را برای دیگران و هرکسی بگوید. شما اگر خلافی دیدی به همان منشأ خودش بگو. اینکه بیایی به همه بگویی، خوب ما چه کنیم؟ پیاز گران است باید به قرائتی بگویی. من میتوانم پیاز را ارزان کنم؟ بعضیها میگویند: آقای قرائتی تلویزیون دست تو است. میگویم: بله، من در همه کانالها هستم جز کانال کولر! تلویزیون دست من است اما پیاز را کیلویی یک قران هم نمیتوانم ارزان کنم. بعضیها فکر میکنند چون من در تلویزیون هستم اگر امشب این کلمه را بگویم، فردا صبح همه درست میشود. ناظر اطلاعاتش را به هرکس نگوید.
ناظر نباید فاسق باشد و یک چیزی را کم و زیاد کند. گاهی روزنامه هم همینطور است. یک کلمه را پایین و بالا میکنی، قضاوت… اسرائیل به لبنان حمله کرد. این یک معنا دارد. اما اگر گفتی: اسرائیل متقابلاً به لبنان حمله کرد. یک کلمه متقابلاً که گفتی همه قضاوتها عوض میشود. با یک کلمه و با یک گزارش.
استفاده از افراد متخصص، چون نظارت هم یک کار فنی است. حضرت یک نفر را در جبهه فرستاد و گفت: ببینید دشمن چند نفر هستند؟ رفت گفت: آقا نمیدانم چند نفر هستند. دید کارشناس نیست. فرمود: برو ببین چند دیگر بار گذاشتم. از دیگهایشان پی ببر که چند نفر هستند. چون گاهی وقتها افراد با راههای مختلف میشود اینها را هدایت کرد.
یک جوان نزد من آمد گفت: آقا 1400 سال پیش حق یا با علی بوده یا با غیر علی! این بحثهای امامت را ول کنید. شیعه و سنی و این حرفها… 1400 سال پیش حق با هرکسی بوده، حرف جدید بزن. گفتم: جدید بسم الله! چرا داماد نمیشوی؟ گفت: حاج آقا پول ندارم. گفتم: ازدواج موقت! گفت: میشود؟ گفتم: علی میگوید: میشود. آنها میگویند: نمیشود. گفت: قربان علی بروم! (خنده حضار)
من دیدم خیلی وقتها لحن را عوض کنی صحنه عوض میشود. نظارت باید به موقع باشد. اقدام عجولانه نشود. از یک منبع اطلاعات نگیریم. یک خبری که شنیدی خبرهای دیگر را هم بشنوید. خبرها را روی هم بریزید، آنوقت میتوانی بفهمی حق با چه کسی است. با یک کسی که آقا یک چیزی گفت، یک کسی گفت، خبر را از یک نفر نگیرید، از افراد مختلف بگیرید. گزارشها بررسی شود. قرآن میگوید: اگر خبری شنیدید که مملکت امنی است و به کجا حمله کردند، زود قضاوت نکنید. «لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُم» (نساء/83) به اهل استنباط بدهید خبرها را تحلیل کنند. تحقیق و بررسی را به تأخیر نیندازید. فتنه گران را رسوا کنیم. به حرف گمان و تخمین تکیه نکنیم. اینها بیست مورد است که وقت نداریم.
ما همه زیر نظر هستیم. چه نیتی کردیم. چه حرفی زدیم. گاهی وقتها عمل ما هم مهم نیست، آثار عمل مهم است. ببین یک کسی لامپ را خاموش میکند و فرار میکند. نباید گفت: لامپ را خاموش کردی؟ نه آقا یک سیلی کم است. چون این لامپ را که خاموش کرد، سه نفر از پله افتادند. آن هم پای حسابش بنویس. چند تا بشقاب شکست. آتش قلیان فرش را سوزاند. بچهها در تاریکی ترسیدند و جیغ زدند. آبروی مهمان هم رفت. همه را حساب کنید و پای حساب او بنویسید. گاهی وقتها یک کسی یک کار میکند اما یک کار، کار کلیدی است. «نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» (یس/12) گاهی وقتها آدم یک حرفی میزند فکر میکند حرف سادهای بود. حرف ساده نبود. گاهی وقتها قیافه این است که میگوید: من بررسی کردم اینطور نبود، ولی همینطور که میگوید: اینطور نبود، اینطور بود. مثلاً میگویند: اما آقای قرائتی جوان خوبی است. یا پیرمرد خوبی است. بحثهایش خوب است. و اما اینکه میگویند: یهودی است. ما تحقیق کردیم، نخیر یهودی نیست! اِ… مردم میگویند: قرائتی یهودی بود! میگوید: تحقیق کردم یهودی نیست. اما این یهودی نیست در ذهنها میاندازد که همچنین مسألهای… البته میگویم: من چنین مسألهای ندارم. تصورش هم احدی نکردند. نه دوست نه دشمن! من میخواهم بگویم: گاهی وقتها میگویند: نیست. ولی نیست یعنی چه؟ هست. نه دختر خوبی است. البته بعضیها میگویند: با یک پسری رابطه دارد. ولی دروغ میگویند. میگوید: دروغ میگویند، ولی یعنی یک رابطهای هست. گاهی وقتها قضاوتها یک چیزی است که نه میگوییم، ولی معنایش آره است.
خدایا تو خودت میدانی چقدر خلاف کردیم. خلافهای پیدا و ناپیدا، خلافهای ریز و درشت. خلافهایی که بیاثر بوده یا آثار طولانی داشته است. خدایا همه خلافهای ما را ببخش و بیامرز. تو ناظر ما هستی. ایمانی به ما بده که نظارت تو را باور کنیم. قلب امام زمان را از ما راضی بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
1- آیه 34 سوره حاقّه، به چه امری اشاره دارد؟
1) تشویق دیگران به اطعام نیازمندان
2) اطعام نیازمندان در ماه رمضان
3) اطعام مؤمنان، نیازمند و بینیاز
2- آیه 14 سوره فجر، چه هشداری به انسان میدهد؟
1) نزدیک بودن روز قیامت
2) نظارت خداوند بر انسان
3) آزمایش انسان توسط خداوند
3- بر اساس آیه 18 سوره ق، فرشتگان چه مسؤولیتی دارند؟
1) رزق و روزی انسان
2) حفظ سلامتی انسان
3) ثبت و ضبط گفتار انسان
4- آیه 14 سوره اسراء، به کدام ناظر انسان اشاره دارد؟
1) فرشتگان
2) وجدان
3) پیامبران
5- بر اساس قرآن، مبنای کیفر و پاداش انسان، در قیامت چیست؟
1) کارهای نیک و بد
2) آثار کارهای نیک و بد
3) هر دو مورد