موضوع بحث: مسافرت
تاریخ پخش: 02/06/68
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
بحث امروزمان مسافرت است. امروز در خدمت عزیزان دانشجویی هستیم که انشاءالله در آینده در پلیس راه و ژاندارمری خدمت خواهند کرد و همچنین افسران آنها و رانندگان نمونه. یعنی کسانی که یا تخلف ندارند یا بسیار کم دارند. و ما امروز هم پیرامون سفر مادی و هم سفر معنوی صحبت خواهیم کرد.
1- سفر مقدس است و امنیت سفر با پلیس راه است
تمام برادرانی که مسئول امنیت در جادهها هستند، خوب است این آیه را داشته باشند «سیرُوا فیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنینَ»(سبأ/18) شبها و روزها حرکت کنید و در امنیت هستید «آمِنینَ»، به برکت وجود پلیس است. و به نظر من این آیه مناسب ترین آیه برای پلیس راه است. «سیرُوا فیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنینَ» شاید فیها هم در قرآن باشد. اصولاً سفر مقدس است چون چند بار در قرآن میفرماید: «سیرُوا فِی الْأَرْضِ»(انعام/11) اما اروپا و آمریکا جهان گردی کردند و هرکدامشان منطقهای را استثمار کردهاند. البته قرآن این گردش را جهت عیاشی و لهو و لعب نمیفرماید، بلکه برای تحصیل علم و. . . میفرماید. اما در سفر یک سری مسائل مربوط به راننده هاست، یک سری مربوط به جاده و دیگری مسافران. اولاً که راننده تبعیض نباید قائل شود.
2- افراد خوب پنهانند
یکی از طلبههای خوب میگفت: رفتم خدمت علامه طباطبایی و گفتم: آقا من تابستان که حوزهی علمیه تعطیل است میخواهم بروم تبریز و میخواهم بروم پهلوی یکی از اولیای خدا. علامه گفت: تبریز که رفتی برونزد فلان راننده و از قیافهاش هم نگران نباش چون او از اولیای خداست. خلاصه ما رفتیم و در راه کسی نوار زشتی را درماشین گذاشت. راننده که متوجه شد به این فرد گفت: که چرا این صدا را گوش میدهی. الآن هستی تسلیم خداست «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»(جمعه/1) تو هم تسلیم خدا باش. ما دیدیم که ما آخوند هستیم ولی راننده بلند شده است و این حرفها را میزند. خلاصه آن فرد هم گوش داد. خلاصه این طلبه میگفت که علامه فرمود: اگر ولی خدا رامی خواهی ببینی، فلان راننده را ببین و خلاصه در راه این اتفاق افتاد و من رفتم از این راننده پرسیدم که فلان راننده رامی شناسد یا خیر؟ او گفت: میشناسم و گفت: با من بیا و ما را به خانهی خودش برد. و این طلبه میگفت: من چند روز از این راننده درسی گرفتم که در حوزهی علمیه نگرفته بودم. پس خیلی به شغل و قیافه نباید اهمیت داد. خود ما در این چند روزه کسی را دیدیم که ابتدا او را تحویل نگرفتیم، ولی کسی که کنار ما ایستاده بود جملهای گفت: که من مجبور شدم در برابر ایشان آخرین درجهی ادب را اظهار کنم.
حدیث داریم خداوند افراد خوب را در بین دیگران پنهان کرده است و هیچ کس را تحقیر نکنید، شاید از اولیای خدا باشد. و هیچ گناهی را کوچک نشمارید که شاید شما را به جهنم ببرد و به هیچ عبادتی مغرور نشوید که شاید همان غرور شما را بشکند. خلاصه رانندگان بین مسافران تبعیض نگذارند، چون خلاف عدالت است.
علی بن ابیطالب(ع) در حال عبور بود و خانمی را دید که بچه داشت و 3 خرما و به هر کدام یکی داد و یکی را با دقت فراوان نصف کرد و علی(ع) به او فرمود: تو به خاطر همین عدالتت اهل بهشت هستی.
گاهی مهمان خانهها به راننده غذای چرب و شیرینی میدادند، از آن طرف انتقام آن را از مسافران میکشیدند و این غذا گویی حق ترمز جلوی این قهوه خانه بود. آیا این حلال است؟ یا حرام و رشوه است یا نه، نمیدانم، چون اگر حرام باشد در بچه تأثیر میگذارد.
امانت داری: رانندهای را داشتیم که چمدان طلا و جواهرات پیدا کرده، ولی آن را برده و به صاحب آن تحویل داده است. اگر چه به شدت این راننده نیاز داشته است.
3- ترساندن مردم، سبقت بیجا و سد معبر از گناهان است
حدیث داریم: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَهً لِیُخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ»(کافى، ج2، ص368) هر کس مؤمنی را بترساند، خداوند او را میترساند و برخی رانندههای پایهی یک که به جادهها هم آشناهستند، رانندههای تازه کار را میترسانند و لذت میبرند. چه با بوق بترساند، چه با نور بالا و یا شوهر، زن را بترساند و. . . خدا در قیامت او را میترساند.
رقابت نا به جا گناه است. در قرآن سبقت داریم «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»(بقره/148)، «سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ»(آل عمران/133) ولی نه درجادهها. حضرت امیر(ع)می فرماید: «حتى أسرح إلیک فی میادین السابقین»(مصباحالمتهجد، ص849) یعنی خدایا میخواهم در کمالات سبقت بگیرم. به امام سجاد(ع) گفتند: چقدر عبادت میکنی؟ و ایشان فرمود: من به علی(ع) نمیرسم.
در مورد سد معبر که گناه همهی کسانی است که دوبله پارک کنند و اگر کسی دوبله پارک کند و ترافیک ایجاد کند، ضامن همهی خسارات و افرادی است که معطل شدهاند و بی گواهینامه هم رانندگی کردن همین طور. مراعات نکردن حق پیادهها و لذا حدیث داریم که سواره به پیاده سلام کند چون سواره همواره غرور دارد و سواره به پیاده سلام کند تا تنظیم باد شود. و افراد پلیس هم بین بنز و ژیان تفاوتی نگذارند و تبعیض قائل نشوند. و همه را با یک چشم نگاه کنیم.
4- راننده میتواند جلو شایعه را بگیرد
رانندهها میتوانند به نفع انقلاب یا بر ضد آن شایعه سازی کنند. خدا رحمت کند شهید مظلوم بهشتی را. روزی آمده بود کاشان، ایستادم برای نماز که به آقا زاده فرمود که آن قصه را برای آقای قرائتی هم بگو. من هم به پسر ایشان گفتم که دیگر حال نماز ندارم. اول قصه را برایم بگو. ایشان را از صف جماعت بیرون کشیدم و گفتم حواس من دیگر پرت شده است. بعد معلوم شد که ماجرا این بوده که در اتوبوسی صحبت سر این بوده است که خانهی ایشان چند طبقه است و یک رانندهی مردی بوده است که به آنها گفته من خانهی ایشان را بلد هستم. اگر مردش هستید برویم در خانهی ایشان و خلاصه رفته بودند و دیده بودند که یک طبقه بیشتر نبوده است و این گونه یک راننده میتواند جلوی شایعه سازی را بگیرد. یا عمری میگویند: زن یک دنده کمتر دارد ولی هیچ کس هم نمیرود دندههای خاله یا عمهاش را بشمارد تا بفهمد صحت دارد یا خیر.
رانندههای ما در جبهه خیلی روسفید در آمدند و ما خیلی شهید دادیم. یک زمان ضد انقلاب میخواست از رانندههای شرکت واحد سوء استفاده کند، رانندههای پایه یک جمع شدند و گفتند ما حاضریم. جای هر کسی که نمیخواهد کار کند، کار کنیم.
5- گاهی بوق زدن جفا است
ما برای بوق حدیث داریم. «إِنَّ مِنَ الْجَوْرِ أَنْ یَقُولَ الرَّاکِبُ لِلْمَاشِی الطَّرِیقَ»(کافى، ج6، ص540) که کسی به کسی بگوید: الطریق، الطریق! یعنی راه نشان بده یا همان بوق زدن و یک حدیث هم داریم «إِنَّ مِنَ الْحَقِّ أَنْ یَقُولَ الرَّاکِبُ لِلْمَاشِی الطَّرِیقَ»(کافى، ج6، ص540) «مِنَ الْحَقِّ» یعنی در جایی بوق زدن حق راننده است ولی در جای دیگر جفا است.
مرحوم مجلسی میفرماید: اگر راه دیگری هست، بوق زدن جفاست و باید از جای دیگر برود. اما اگر راه دیگری نیست، بوق زدن اشکالی ندارد. مأمون الرشید سوار اسب بود در حال عبور از کوچه، همهی بچهها فرار کردند، اما امام جواد که بچه بود فرار نکرد. مأمون الرشید از ایشان پرسید چرا فرار نمیکنی؟ امام گفت: جا که تنگ نیست از آن طرف رد شو. پرسید: پسر چه کسی هستی؟ گفت: به ما مربوط نیست. گفت: فکر میکنم امام جواد باشی. چون امام رضا(ع) بچهاش را این گونه تربیت میکند.
6- احترام به حیوانات و حقوق انسانها
احترام به کودکان و حیوانات؛ خدا رحمت کند مرحوم دکتر ابراهیم آیتی را که شهید مطهری میفرماید: بهترین تاریخ شناس در ایران بود و بررسی تاریخ عاشورا و کتابهای خوب دیگری را هم ایشان نوشته است. ایشان در جاده سگی را دید و برای این که سگ را نزند ماشینش چپ شد و بالاخره خودش هم از دنیا رفت. اما این که ایشان چقدر مواظب حیوانات است برجای مانده است. حدیث داریم اگر پرندهای خواب است آن را شکار نکنید چون نامردی است. حدیث داریم حیوان را روبروی حیوان ذبح نکنید. حدیث داریم اگر ناخن دارید با ناخن شیر ندوشید چون پستان حیوان اذیت میشود و مقداری از شیر را بچهی حیوان باقی بگذارید.
حدیث داریم بیش از مقدار توان، بار حیوان نکنید یا اگر خم میشود حیوان برای خوردن افسار آن را نکشید و تنگ نگیرید. و اگر سوار حیوان هستید و میخواهید صحبت کنید پیاده شوید و صحبت کنید و حتی حدیث داریم وقتی ازشتر و گاو میخواهید زکات بگیرید بین مادر و فرزند جدایی نیندازید. و حدیثهای فراوانی داریم پس در جادهها مراقب حیوانات باشید. من به کسی گفتم: این قدر تند میروی مراقب باش و او گفت: من به تابلوی گاو و عابر پیاده کاری ندارم، فقط اگر تابلوی قاشق و چنگال و غذا باشد میایستم.
گاهی رانندههای تاکسی دروغ میگویند و به خاطر یک مسافر دیگر انسان را زودتر پیاده میکنند و میگویند مقصدنزدیک است. در حالی که طرف هر چه میرود نمیرسد. و نباید به مسافر دروغ گفت.
7- احترام به پلیس و قانون
احترام به پلیس: پلیس بر گردن ما حق دارد. دیدید که امام(ره) وقتی از دنیا رفت پزشکان ایشان فرمودند که بیمار به این مطیعی تا به حال ندیده بودیم و اگر میگفتند فلان غذا را نخور، ایشان میگفتند: چشم. در یک جادهای عکس شهدا را گذاشته بودند، پلیس راه میگفت: که این عکسها باعث تصادف میشود و وقتی مسئله را به امام گفتند، امام فرمود: نظر کارشناس را رعایت فرمایید و اگر این عکسهای شهید و فلان امام جمعه باعث تصادف بیشتر میشود، آن را بردارید.
احترام به قانون: مسافرین باید عنایت داشته باشند که هوای اتوبوس برای همه است و سیگاریها نباید هوای همه را آلوده کنند. حتی اگر در اتوبوس 40 نفری 35 نفر هم سیگاری باشند کسی حق ندارد سیگار بکشد. چون هوای سالم حق هر انسانی است. و حق با کسی است که سیگار نمیکشد. و اگر همه میخواهند در یک اتاق، شب بیدار بمانند و یک نفرمی خواهد بخوابد، چون شب برای خوابیدن است حق با کسی است که میخواهد بخوابد. آمار گرفتن و آمار و اعداد برای جایی است که هر دو طرف حق داشته باشند و قرآن هشتاد و چند مرتبه از اکثریتها انتقاد نموده است و آن هم همین اکثریتهایی است که ملاکش حق نباشد. و این که در انتخابات اکثریت را ملاک قرار میدهند بدین خاطر است که راه حق است، ولی اگر مسیحی باشند که نباید ما هم مسیحی بشویم، چون همیشه اکثریت خوب نیست. ولی وقتی کاندیدا هر دو حزب اللهی و خوب بودند برای انتخاب کردن یک نفر، رأی گیری میکنیم. پس اکثریتی ارزش دارد که درراه حق باشد.
8- توجه به حقالناس
آسیب رسانی: بارها گفتهام که اگر شما در جادهی خاکی غبار ایجاد کنید و روی عمامهی من بنشیند پول تاید من را شما باید بدهید واگر زمستان هم گل باشد همین طور. چون حق الناس است و مثل حق الله نیست که با گریهی شب و بیست و یکم آمرزیده بشود. یا آقا به جای پیاده شدن بوق میزند تا صاحب خانه در را باز کند. و اجمالاً باید درهمهی کارها دقت کرد. و با عرض تأسف باید اعتراف کنم که رانندگان و مسافران در کشورهای غیر اسلامی دقت بیشتری دارند و تاچراغ زرد میشود میایستند ولی ما تا چراغ زرد میشود سریعتر میرویم تا قرمز نشده است و وقتی عبور میکنیم میگوییم از یک 1000 تومانی فرار کردیم. و اینها خصلتهای خوبی نیست و باعث میشود که دود بیشتری به چشمان خودمان برود. چون هر چه تصادف بیشتر شود، بیمارستان بیشتر میخواهد و پولش را هم دولت از ما مالیات میگیرد و جریمهی ما را بیشتر میکند. «وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(اسراء/7) قرآن میفرماید: اگر بدی کنید به خودتان ظلم میکنید.
حفظ مال مردم و ماشین لازم است و وقتی از ما میپرسند بچه چند ساله است؟ دروغ نگوییم به خاطر 20 تومان و خیانت به اموال بیت المال و اشخاص نباید کرد. جادهها و ترمینالها در کشورهای خارجی کاملاً تمیز است ولی ما گمان میکنیم که ریختن آشغال در جاده اشکالی ندارد. در قدیم در شهرهای کوچک خانمها حتی نذر میکردند که اگر فلان حاجتشان برآورده شود یک ماه کوچه را آب و جارو کنند ولی الآن ما تن پرور شدهایم و شهرداری نظافت را انجام میدهد و پولش را موقع خانه ساختن که عوارض شهرداری از ما میگیرد ناراحت میشویم.
البته من نمیخواهم همهی کارها را توجیه کنم، چون خداوند میفرماید: گاهی برخی کارهای را یک عدهای انجام میدهند ولی چوب آن را دیگران میخورند. «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً»(انفال/25) چون جامعه مثل کشتی است که اگر جای خودت را هم سوراخ کنی، آب همهی کشتی را خواهد گرفت. و اسلام به همین علت نهی از منکر را قرارداده است. زنی را دیدم که میخواست زباله را در رودخانه بریزد. از او پرسیدم چرا چنین میکنی؟ ابتدا میخواست بگوید به تو چه! ولی وقتی دید من قرائتی هستم، کانال عوض کرد و گفت: مقداری خرده نان در سطل زباله بود ترسیدم از بین برود، گفتم، یک کیلو خرده نان را 1 تومان به گاو میدهند، اما شما این طوری کل نهر آب را کثیف میکنی.
بزرگترین عیب این است که در شهرهای ما گمان میکنند که آشغالها را اگر از جلوی مغازه داخل جوب بریزند و جلوی مغازهشان تمیز بشود، کار درستی کردهاند و به فکر جنوب شهر نیستند که جوب آشغالها را به کجا میبرد. شما مگر انسان دوست و مسلمان نیستید؟ و نمیدانید که مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند، مسلمانی که فقط به عزاداری نیست. ما بسیار میبینیم در جادهها که افرادی دست تکان میدهند و کمک میخواهند، ولی اعتنا نمیکنیم. حدیث داریم کسی که مسلمانی را ببیند که کمک میخواهد و بی اعتنا عبور کند، اصلاً مسلمان نیست. ولی هیچ کدام عمل نمیکنیم.
یا اگر شما که پنچری گرفتی، سنگهایی را که گذاشتی برنداری و کسی با آن برخورد کند و صدمه ببیند، شما ضامن هستی یا اگر پوست خربزه یا برف ریختی و اتفاقی برای کسی افتاد، شما ضامن هستی. یا حتی اگر شب مهمان دعوت کردی و کوچه تاریک بود و اتفاقی برای وی بیفتد و شما کوچه را روشن نکرده باشی، مسئول هستی. اگرهمه تصمیم بگیریم مشکلات حل میشود. همهی اینها برای سفر عادی بود.
9- سفر معنوی و توجه به موانع آن
و اما سفر الی الله: کل ما در سفر هستیم «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»(بقره/156) و هر چی در این سفرها هست در سفر معنوی هم هست. در سفر مادی مقصد هست، مقصد سفر معنوی هم خداست چون «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» در سفر باید توشه برداشت و هرچه سفرطولانیتر باشد باید توشهی بیشتری برداشت. علی(ع) میفرماید: آه از سفر طولانی و توشهی کم. «آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ»(نهجالبلاغه،حکمت77) «مَنْ تَذَکَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ»(نهجالبلاغه، حکمت 280) علی(ع) میفرماید: اگر بدانی سفر قیامت چه سفر طولانی است بیشتر آماده میشوی. در سفر چیزهای فاسد شدنی را بر نمیداریم. در سفر معنوی هم کارهایی که با غرور و ریا و عجب و خودنمایی فاسد میشود به درد این سفر نمیخورد.
در این سفرها دزد سرگردنه وجود دارد. در سفر معنوی هم در روایات میخوانیم که دزدان سر گردنه دانشمندان منحرف هستند که مسیر افراد را عوض میکنند. مثلاً جوانی با یک دانشمند پول پرست مشورت میکند که چه راهی را انتخاب کند؟ و این دانشمند میگوید: در فلان راه پول نیست و. . .
در جادهها تابلو است و چه جنایتی میکنند کسانی که به تابلوها اعلامیه میچسبانند و هیمن طور کسانی که اعلامیهها را تغییر میدهند یا میدزدند. و اینها در تمامی حوادث تلخ شریک هستند. و نمیدانم اینها وجدان ندارند. و اگر کسی تابلو را نبیند و اشتباه برود مقصر کسی است که تابلو را چسبانده است. در جاده معنوی هم تابلو داریم «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ»(المناقب، ج3، ص256) یا «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن»(إرشاد مفید، ج2، ص127) پس مراقب باشید «إِنَّ فَاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنِّی»(نوادر راوندی، ص14) یعنی فاطمه جگر گوشهی من است، ببینید فاطمه طرفدار کیست، یا ببینید ابوذر کجاست چون ابوذر راست گواست و آسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده است. پس ببینید ابوذر و عمار کجاست و طرفدار کیست؟
10- موانع در جادهها و ثواب برداشتن مانع
درجاده اگر ماشینی چراغ نداشته باشد، تصادف میکند، سواد و علم هم همچون چراغ است و خیلی اوقات بی سواد عبادت میکند ولی عبادتش اشتباه است. یا میخواهد بی سوادی خدمت کند ولی نمیداند چه بکند؟ همین طور که در زمستان باید ضد یخ و زنجیر چرخ و. . . برای جادههای لغزنده برداشت در سفر معنوی نیز وسیله برای جادههای لغزنده تقوی است که امروز شما را حفظ میکند و فردا هم راه بهشت است.
در مورد جریمه، کسی که جریمه میکند، مأمور دولت است و برای خودش جریمه نمیکند و اگر هم ناراحت میشوید، باید به خاطر تخلف خودتان باشد. در عین حال اگر غیر از مأمور کسی بخواهد شما را جریمه کند شما زیر بار نخواهید رفت و باید با لباس و ماشین رسمی باشد. همین طور راهنماها هم باید معجزه داشته باشند و بی دلیل کسی پیامبر و امام و مجتهد و. . . نمیشود. و پیامبر باید معجزه داشته باشد و مجتهد باید عادل و عالم باشد و با شفاعت و شناسنامه باشد. در این مسیری که میرویم اگر در جاده سنگی است، باید آن را برداریم تا جاده برای دیگران صاف شود.
امام سجاد(ع) سوار شتر بود و پیاده شد و سنگ یا تیغی را کنار گذاشت و اصحاب گفتند: چرا نگفتید تا ما این کا را انجام بدهیم و امام(ع) فرمود: نمیدانید من به خاطر این عمل چه ثوابی نصیبم شده است و اگر کسی جادهای را آسفالت کند از تمام خیرات آن ثواب خواهد برد. چون علت بسیاری از امور مثل نرفتن معلم، پزشک و حتی مرگ بیماران به خاطر عدم وجود جاده است. گاهی اوقات در جاده باران یا برف میآید و مانع دید راننده میشود و راننده از برف پاک کن استفاده میکند، یا اگر مه بشود باید چراغ بزند تا مه شکن باشد.
11- موانع سفر معنوی
همان طور که برف پاک کن و مه شکن لازم است در سفر معنوی هم گاهی شهوت و رفیق و پول جلوی دید انسان را میگیرند و نماز و قرآن و رفیق خوب یاد خدا هستند.
تا کدورتها را کنار میزنند، انسان واقعیت را میبیند. اما اگر همهی رفیقهای انسان مادی و بد باشند به جای این که به عمر خود و شرایطش فکر کند، فقط در یک بعد خواهد نگریست. پس گاهی رفقا هم همچون رگبار باران و مه جلوی دید انسان را میگیرند و فقط از پول صحبت میکنند و اصلاً به این فکر نیستند که امروز در این سفر چه دردی را دوا کردهاند و به برکات کار و اعمال فکر نمیکنند.
به امید روزی که رانندهها بگویند: ما بچهها را میخواهیم به مدرسه ببریم و لو با حقوق نصف، چون خیالمان جمع است که بچه را به مدرسه یا دبیرستان و دانشگاه رساندهایم و به امید روزی که رساندن بچه به مدرسه ارزش باشد. نه رساندن فلانی به فلان جا ولو با پول بیشتر. چون گاهی رفقا و اطرافیان دید معنوی انسان را کور میکنند وهمان طور که دید مادی برف پاک کن میخواهد، دید معنوی هم یاد خدا میخواهد. وقت من تمام شد ولی، 40 نکته پیرامون تشابه سفر مادی و معنوی جمع آوری کرده بودم و انشاءالله در وقت دیگری خواهم گفت.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»