عید غدیر خم
موضوع: عید غدیر خم
تاریخ پخش: 74/02/28
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در محضر مبارک دانشجویان و اساتید دانشگاه نیروی هوایی هستیم. بینندهها غروب عید غدیر بحث را میبینند با عید غدیر آشنا هستیم. من فشردهای راجع به عید غدیر باید بگویم بعد راجع به اصل امامت صحبت کنم.
1- غدیر خم و حجه الوداع
ما سه رقم آدم داریم که بیننده تلویزیون هستند. بعضی بینندهها دل میدهند بعضی گوش میدهند بعضی نه دل میدهند و نه گوش میدهند فقط نگاه میکنند به مقدار آن حساسیت دل دادن چیزی میگیرند این بحثی که میکنم چون متن قرآن است باید مرتب تکرار بشود. مثل سوره حمد که باید هی تکرار بشود. آیه غدیر را میگویم. غدیر زمینی است که مثل بشقاب باشد آب جمع بشود. پیامبر اسلام شصت و سه سالش بود. سال آخر عمرشان اعلام کردند که میخواهم بروم حج و این حج آخر من است و لذا اسم آن را حجه الوداع گذاشتند همه اصحاب گفتند با کاروان پیامبر برویم آمدند مکه اعمال حج را انجام دادند و برگشتند در مسیر برگشت رسیدند به غدیر خم آیه نازل شد «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» (مائده/67) ای رسول آنچه که به تو گفتم بگو. بگو اگر نگویی رسالت الهی را انجام ندادهای و از گفتن آن نترس خدا تو را حفظ میکند.
2- تفسیر آیه غدیر
«یا ایها الذین آمنوا» مال مدینه است. «یا ایها الناس» مال مکه است مردم تا ایمان نیاوردند میگوید: «یا ایها الناس» اما تا ایمان آوردند میگویند: ای کسانی که ایمان آوردهاند. «یا ایها النبی» مال کارهای شخصی پیامبر است. «یا ایها الرسول» مال کارهای سیاسی پیغمبر است. این پیداست که در این آیه کار رسالت است کار مال عموم است، «بلغ» با «ابلغ» فرق میکند. بار «بلغ» بیشتر است یعنی محکم بگو، چیزی را که بسوی تو نازل شده است را بگو. بعد میگوید آن هم «من ربک» یعنی از طرف خداست و اگر انجام ندهی رسالت خدا را انجام ندادهای. این آیه غدیر خم است. شیعه قبول دارد، اهل سنت تقریباً همه قبول دارند. علامه امینی صاحب الغدیر سیصد و پنجاه و شش نفر از صحابه و تابعین را نقل کرده که اینها همه گفتهاند این آیه مربوط به غدیر خم است.
آن چیست که پیغمبر تا دو ماه به فوتش هنوز به مردم نگفته است این «ما» چیست؟ این «ما» جزو دین است دین هم یا اصول است یا فروع است. بگوییم توحید بوده است. بگوییم نبوت بوده است یا فروع است. بگوییم نماز یا روزه یا جهاد بوده است. چیست؟ هیچکدام نیست. چون توحید را رسول خدا بیست و سه سال پیش گفته بود. نبوت هم نیست، همه اینهایی که دور او هستند به عشق این آمدهاند که ایشان پیغمبر است. ای رسول! بگو که معاد هست. معاد هم قبل از هجرت همان روزهای اول بوده است. یعنی پیغمبر بعد از توحید دومین اصلی که مطرح کرد معاد بوده است. تمام آیاتی که بحث معاد توی آن است همان سالهای اول نازل شده است و الان بیست و سه سال است که گذشته است.
ای رسول بگو که مردم نماز بخوانند یعنی مردم بعد از این همه سال نماز نمیخواندند؟ روزه و جهاد و خمس و زکات سال دوم هجری آمد و الان سال دهم هجری است یعنی هشت سال پیش اینها را گفتهایم، ای رسول بگو که مردم مکه بروند، این میشود؟ نه چون دارند از مکه برمیگردند. امر به معروف و نهی از منکر هم نیست. چون چیزی است که پیغمبر هم میترسد و وحشت دارد. میگوید: نترس! خدا تو را از مردم حفظ میکند. میگویند پیامبر معصوم است. یعنی از گناه محفوظ است. پیداست پیامبر دغدغه دارد. امر به معروف که ترس ندارد. پیغمبر روزی که یکی بود و با بتها درگیر شد، نترسید. حالا که دهها هزار مرید دارد از امر به معروف بترسد؟ قطعاً این نیست.
3- آیه غدیر و مسأله امامت
اگر نگویی زحمتهای بیست وسه سالهات هیچ، این «ما» باید یک چیزی باشد که جزو اصول و فروع نیست، اما همه اصول و فروع بند به آن است. امامت جزو اصول و فروع نیست ولی مادر اصول و فروع است. جز امامت چیز دیگری نمیتواند باشد، چون اگر امام بود، خدا خداست. اگر امامت نبود، بجای خدا طاغوت سبز میشود. امام است که خدا را در جامعه احیاء میکند. ما در مملکت خودمان بنام نامی شاهنشاه آریامهر بود. امام که آمد شد: باسمه تعالی! امام است که خط نبوت را تداوم میبخشد. اگر امام بود، نماز زور دارد. در مسجد الحرام نماز جماعت یک میلیون نفری برپا میشود، اما یک مگس از این نماز جماعت وحشت ندارد، چی شد؟ چطور این نماز نه جلوی فحشاء را میگیرد و نه جلوی منکر را، خیلی حمد و سورهشان خوب است جماعت آنها باشکوهتر است گیر توی این است که آن کسی که باید امام جماعت باشد امام جماعت نیست نخها سفت است. سوزن نیست که بدوزد گیر توی سوزن است. وقتی ما قرآن را بررسی میکنیم چیزی جز ولایت و رهبری نمیتواند باشد. حالا برویم سراغ روایات. یک دریا حدیث داریم که مراد از این آیه نصب علی بن ابی طالب (ع) در غدیر خم است.
امامت بحث روز است، فکر علوی یعنی زهد، ما کاری به گوشت و خون علی(ع) نداریم اما خط علی حاکم باشد یا خط غیر علی این دو تا خط است خط علی در کربلا سبز میشود. حسین(ع) که میگوید: سر به نی میدهم تن به ذلت نمیدهم! این یک خط است. یک فکر است. اگر الان خط علی بن ابی طالب(ع) حاکم باشد ما مشکل جنسی نداشتیم. مشکل شهوت نداشتیم. ما در تهران پانصد هزار زن جوان داریم که بیوه هستند و شوهر ندارند. فکر علوی میگوید: ازدواج موقت جایز است! آن دانشجویی که نمیتواند ازدواج دائم کند، میتواند ازدواج موقت کند. یک فکر دیگر است که خلفا میگویند: حرام است! بالاخره این جوان امروز فکر علوی را قبول کند یا فکر غیر علوی را؟ به علی گفتند یک دروغ بگو چهارده سال حکومتت جلو میافتد گفت نمیگویم غیر علوی میگوید بگذار حکومت را بگیریم ولو به هزار دروغ. فکر علوی یعنی همه کارهایش رنگ الهی دارد.
ما کار به تفکر علوی داریم مکتب علوی، ما با این کار داریم. فکر علوی بود که هشت سال جنگید و یک وجب خاک نداد. ما دوازده تا معصوم داریم که یازده نفر از آنها شهید شدند. خط ما خط شهادت است. شهادت پهلوی ما ارزش است. نابودی نیست. بنابراین بحث علی بحث فرهنگ است.
در دنیا امام شش رقم تعیین میشود:
1- با کودتا 2- اتفاق همه 3- اکثریت 4- اقلیت 5- جانشینی 6- خدا
کودتا قانون جنگل است. منطق ندارد. اتفاق همه هم محال است. اکثریت منطقی نیست، اکثریت راه حل است، نه راه حق! مثل قرعه که راه حق نیست راه حل است. یعنی ما را از بنبست نجات میدهد. استخاره معنایش این نیست که این حق است و این باطل! استخاره یعنی شما از گیجی در میآیی، حالا اگر غلط هم میکنی، راحت غلط میکنی. فرق است بین راه حق و راه حل. اقلیت هم تضیع حق اکثریت است. جانشینی تحمیل است. حالا اگر من مُردم و مردم نخواستند پشت سر پسر من نماز بخوانند چه کنند؟ این هم تحمیل است. تنها راهش این است که امام را خدا تعیین کند قرآن هم میگوید: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» (بقره/30) «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (بقره/124) «إنی» یعنی من، امام باید از طرف خدا باشد بدلیل اینکه امام و پیغمبر فتوکپی همدیگر هستند یعنی نیاز به امام همان نیاز به پیغمبر است امامت تداوم بخش راه پیغمبر است.
4- نقش امام در دین و سرنوشت انسانها
در قرآن دو مرتبه بحث مشورت شده است «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ» (شورى/38) یکی میگوید «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» (آلعمران/159) چه اشکالی دارد مردم خودشان امام تعیین کنند؟ میگویم نه، «امرهم» یعنی کار مردم مشورتی است. امامت عهد الهی است. در نماز صبح حق نداریم رأی بگیریم که چند رکعت است. نماز عهد الهی است. چیزی که عهد الهی است، مشورتی نیست. اگر آن چیز برای مردم بود، درمانگاه بسازیم یا مدرسه؟ ببینیم مردم چه میگویند. در کار الهی مشورت نداریم و امامت کار الهی است. چطور؟ چون وقتی خدا به ابراهیم گفت: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (بقره/124) من تو را امام کردم حضرت ابراهیم گفت: «و من ذریتی» خدایا! ذریه من هم امام باشد. خدا فرمود: چانه نزن. «لا ینال عهدی الظالمین» این عهد من است، بر ستمگر نمیرسد. بچههای تو بعضیهایشان خوب هستند، بعضیها بد! اینطور نیست که توی ذریه ابراهیم همه خوب باشند. امامت عهد خداست.
جامعه بیامام آسیبپذیر است، وقتی امام علی(ع) نصب شد آیه نازل شد: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ» (مائده/3) یعنی جامعه وقتی امام دارد، دشمن مأیوس است. امام از دنیا رفت. ضد انقلابها سریع به فرودگاه آمدند ایران بیایند. یک مرتبه خبرگان جمع شدند، گفتند: آیت الله خامنهای امام مسلمین است. تا اعلام شد، گفتند: پس هیچ! جامعه بیامام آسیبپذیر است. بچهای که دستش در دست پدرش نیست، لاتها به او نگاه میکنند. اما اگر دیدند دستش در دست پدرش است، میگویند: نمیشود، این بیمه است.
لطیفه:
یک کسی میگفت هواپیما به این بزرگی را چه طور میدزدند؟ یک کسی گفت پائین اینقدر بزرگ است، میبرند بالا کوچک میشود، بعد میدزدند. مردم تا با امام هستند نمیشود با آنها کاری کرد. اگر امام از مردم جدا شد، حتی اگر امام حسین(ع) باشد، شهید میشود و یک نفر مثل یزید حکومت میکند.
کسانی که یک دقیقه در تاریخشان بتپرست بودهاند، نباید امام بشوند. چون خدا فرمود: «لا ینال عهدی الظالمین» بتپرست ظالم است؟ بله! «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» (لقمان/13) شرک ظلم است، مشرک مؤمن میشود، توبهاش قبول میشود، بهشت هم ممکن است برود، اما این امام نمیشود. امامت عهد خداست. امام نفر اول هستی است، رابطه فیض بین خالق و مخلوق است.
امامت را باید به چه کسی بدهیم؟ «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» (نساء/58) امامت را به اهل آن بدهید و بزرگترین مسئولیتها سپردن امامت است. امامت مربوط به دنیا نیست. «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا» (إسراء/71) روز قیامت هر کسی با امامش محشور میشود. یعنی انتخاب امام در دنیا، انعکاس آن انتخاب امام در آخرت است. پشت سر این آیه میگوید: «وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلًا» (إسراء/72) آن کسی که در دنیا کور است، قیامت هم کور است. پیداست کور کسی است که امام را درست تشخیص ندهد، مواظب باشید در دنیا در انتخاب امام کور نباشید. آیه بار دارد.
عید غدیر بزرگترین عیدهاست. هر کس عید غدیر به یک مسلمان مهمانی کند، انگار به همه انبیاء غذا داده است. عدهای از یهودیها آمدند و گفتند: در قرآن آیه است که اگر در تورات میبود ما آنرا عید میگرفتیم. چون میگوید: امروز دین شما کامل شد، امروز خدا از شما راضی است، امروز دشمنها از شما مأیوس شدند، این روزها جز با روز عید غدیر نمیخواند.
5- دشمنان در غدیر ناامید شدند
کفار همه کاری کردند، نشد! به پیغمبر انواع تهمتها را زدند، فقط گفتند: خسته شدیم. پیغمبر پیر شده است، دارد میمیرد، پسر هم ندارد. خلاص…! یک مرتبه در غدیر خم چنان دست علی(ع) را بلند کرد و فرمود: «من کنت مولا فهذا علی مولا» روزنه امیدی که منتظر بودند بعد از پیغمبر خلاص شوند، دیدند هنوز نمرده است. کسی را نصب کرد که اگر هم پسر بود، از این بهتر نبود. همه کفار ماستشان را در کیسه ریختند. روزی که همه کفار مأیوس شدند، روزی بود که پیغمبر از دنیا نرفته برای خودش جانشین تعیین کرد.
روزی که علی شهید شد، مخفیانه جنازهاش را خاک کردند. تا صد سال هیچ کس جرأت نکرد بگوید: علی کجا دفن شد! صد سال بعد از پیغمبر نوشتن حدیث ممنوع! صد سال رفتن سر قبر علی ممنوع! تمام طرفدارهای علی را اعدام کردند. این امامزادههایی که توی دهاتها هستند، اینها نسل بنی هاشم هستند که از دست بنیامیه و بنیعباس میآمدند و به کوهها پناهنده میشدند. آدم فکر میکند که توی ده امامزاده آمده چه کند؟ مدینه کجا اینجا کجا؟ اینها همه فراریها بودند، با اینکه خط اهل بیت اینقدر اعدامی و شهید داشت یک قرارداد امضا کردند با حکومت رئیس بنیعباس گفت تو قول بده یک قال الصادق در حرفهایت نباشد، من هم که رئیس حکومت هستم قول میدهم که مذهب رسمی کشور مذهب تو باشد. قرار داد امضا میکردند. یعنی شیر را توی پستان تقسیم میکردند، امامهای ما را یکی پس از دیگری شهید کردند، تا رسید به امام حسن عسگری که دیگر خانهاش توی پادگان بود.
با یک وضعی امامان ما امام شدند. حتی امام کاظم(ع) که شهید شد، حکومت گفت جنازه امام را روی پل بغداد بگذارید جاسوسها بروند و کنار بایستند. آن کسانی که میآیند و جیغ میزنند، پیداست اینها شیعه هستند. سه روز جنازه را دفن نکردند، برای اینکه طرفدارهایی که گریه میکنند، از راه گریه اینها را شناسایی کنند. خود حضرت علی(ع) فرمود تیر در چشمم است، استخوان در گلویم است و در چاه داد میزد. این همه مظلومیت در عین حال شیعه این همه رشد کرد. روزی که امام حسین(ع) را شهید کردند، پنج نفر روی کره زمین بودند که میگفتند بعد از امام حسین(ع) امام زین العابدین(ع) امام است. بعد یک امام که فاصله شد، تا کرسی درس امام صادق(ع) چهار هزار تا شیعه نشسته بود این رشد شیعه بوده است. خط اهل بیت خطی که سر به نی میدهد، تن به ذلت نمیدهد، خط تقوا، خط زهد و هر چی از این خط دور بشویم ضرر کردهایم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»