عمل، حبط عمل-3
موضوع: عمل، حبط عمل (3)
تاریخ پخش: 70/01/22
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث را بینندهها آخر ماه رمضان سال هفتاد گوش میدهند. از بس که حدیث و نکته زیاد است، آدم نمیتواند در یک بحث نیم ساعتی همه چیز را بگوید. این است که ما مجبور شدیم هی وسط حرفها قیچی بیاندازیم.
1- عمل و حبط عمل
یکی از بحثهایی که مقداری گفتیم و مقداری نگفتیم مسئله عمل، قبولی عمل، حبط عمل است. در قرآن این را میگوئیم حبط. حبط یعنی آدم استخر را پر میکند، بعد زیر آب میزند و میگوید چقدر آب است، پر شد اما چون سوراخ داشت خالی شد. حبط عمل یعنی همین.
ما حبط عمل را مَثَل میزنیم به گاوی که نُه مَن شیر میدهد بعد پا میزند، شیر را میریزد. گاو نُه من شیرده. این مَثَل فارسی است در قرآن میگوید: «حبط عمل» یعنی این بنده خدا خیلی جان کند. اما آخرش خراب شد. یک کسی چهارده تا عملیات شرکت کرد در جنگهای پیغمبر بود با امیرالمؤمنین(ع) در خدمت ایشان شمشیر میزد یعنی از یاران پیغمبر بود در جبهه، از یاران حضرت علیعلیه السلام در جبهه بود از یاران امام حسن(ع) هم در جبهه بود، عاشورا شد، امام حسین(ع) نامه نوشت که بیا کربلا یار من هم باش. گفت: دیگر حالش نیست. نیامد کربلا. بعد هم که شنید امام حسین(ع) شهید شده است خیلی غصه خورد. گفت: عمری در جبهه بودهام امتحان آخر رفوزه شدم. این است که انسان نمیتواند تا امروز مطمئن باشد که خوب است و یا بد. یک موقع میبینی فردا صبح خراب میشود خیلی مشکل است. بنابراین بحثمان کار و قبولی کار و اینهاست من خیلی سریع حرف میزنم که بتوانم انشاءالله سی چهل تا حدیث را فشرده بگویم ولی خُب، هر حدیثی، کلی حرف دارد. ما حرفهایش را نمیزنیم که یک خرده خلاصه شود.
امّا راجع به کار، نکاتی که مانده است، این است که گاهی کار غلط است، آدم خیال میکند که درست است. به نظر خودش کار خوبی میکند ولی روز قیامت که پرده کنار میرود میبیندای بابا! کارش درست نبود. درست مثل این که فضله موش توی برنج است، بگوید آبکش کردم و دم کردم و خورشت و سالاد درست کردم همچین داره، آشپز خیلی خوشحال است. یک مرتبه میرود ظرف پلو بردارد میبیند عجب دیگ برنج پاک نیست قابل خوردن نیست، حالا، این آیهاش چیست؟ آیهای دارد که میگوید توی دیگ پلو است اما پلوش خوردنی نیست آیهاش این است «نَعْمَلْ صالِحاً» روز قیامت افرادی میگویند: «رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذی کُنَّا نَعْمَلُ» (فاطر/37) خدایا برگردانمان، برگردان برمان به دنیا، غلط کردیم. اگر برگردیم به دنیا عمل صالح انجام میدهیم «غَیْرَ الَّذی کُنَّا نَعْمَلُ» این خیلی آیه مهمی است. عنایت کنید نکته لطیفی تویش است. علامه طباطبایی در تفسیر میگوید که این آیه چه خاصیتی دارد این جمله بس است که آدم بگوید: خدایا! مرا برگردان به دنیا، کار صالح انجام دهم، کار خوب انجام میدهم، این جمله «مرا برگردان کار خوب انجام میدهم» بس است ولی چرا در ادامه میگوید، مرا برگردان کار خوب انجام میدهم غیر از آن کارهایی که قبلاً انجام میدادم این یعنی چه؟ یعنی خدایا آن کارهایی که انجام میدادم به نظر خودم کارهای خوبی بود حالا که پرده کنار رفته است معلوم میشود خوب نیست پس مرا برگردان کار خوب انجام میدهم. «غَیْرَ الَّذی» مثل اینکه آشپز میگوید: آقا مهلتم بده، نیم ساعت دیگه یک پلو به شما میدهم توی دیگی غیر از این دیگی که برای شما دم کردهام. یعنی آقاجان من این پلو را فکر میکردم پلو واقعی است بعد فهمیدم پلو خوردنی نیست نمیگوید مرا برگردان آشپزی کنم میگوید: مرا برگردان آشپزی کنم توی غیر از آن دیگ، غیر از آن دیگ یعنی چه؟ یعنی خیال میکردم دیگم پختنی است. «غَیْرَ الَّذی» یکی از خطرات کار، آفات کار، تزیین کار است «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» (کهف/104) خیال میکرد کارهایش خوب است بلندگو میگذارد مناجات، دو سه تا محله بلندگو میگذارد صدای بلندگو البته یک کسی به من نامه نوشته بود، خدا ذلیل کند تو را. چرا؟ نوشته بود: «برای اینکه تو و آمریکا یک جور هستید هم آمریکا میخواهد صدای الله اکبر نباشد و هم تو میگویی نباشد. »
ما کی گفتیم نباشد؟ گفتیم مزاحم همسایهها نشوید. الله اکبر را با حلقومت بگو. تو اگر خیلی حزب اللهی هستی با حنجرهات بگو. چرا میگذاری بلندگو بگوید؟ این آقا حال ندارد، با حنجرهاش نوار سی و دو سال پیش را با بلندگو میگذارد. خیلی حزب اللهی هستی برو پشت بام اذان بگو. صدای خودت را بیش از چهار تا همسایه نمیشنود و اذان هم بیش از سه دقیقه طول نمیکشد، سه دقیقه سه تا همسایه راضی هستند. با بلندگو و نوار سی و چهار سال پیش صد تا همسایه راضی نیستند. حالا در عین حال خوبی آن این است که آن کسی هم که به ما فحش میدهد دوستمان دارد، منتها میگوید خدا ذلیلت کند. خیلی اشکالها خیال است. مثلاً خیال میکند که من با اذان مخالفم خیال میکند.
یکی از کارها، زمان شناسی در کار است. زمان و مکان در عمل خیلی مهم است بعضی کارها در یک زمان خوب است در یک زمان دیگر بد است. این سنخیت میخواهد.
2- رعایت زمان و مکان در کارها
یک پیرمردی مرده بود در جلسهاش آقا رفت منبر، روضه علی اصغر خواند. خیلی ناراحت شدند گفتند آقا شما چرا حساب زمان و مکان را نمیکنی آن بنده خدا پیر بوده، تو روضه بچه… گفت: پدربزرگ شما اگرچه نود سالش بود اما به اندازه یک بچه شش ماهه عقل نداشت.
مسئله انتخاب زمان، انتخاب مکان، یک کاری در یک زمان عبادت است. همین کار در یک زمان دیگر بد است. آقا دارد سخنرانی میکند یک کسی وارد مسجد میشود میگوید که: سلام علیکم خوب این سلام، ثواب دارد. اما از آن جهت که، حواس آقا و مردم را پرت میکنی. این سلام گناه است، چون این آقا دارد حرفهای امام صادق(ع) را برای مردم میگوید، تو حواس همه را پرت میکنی.
3- تداوم در کار
تداوم عمل، یکی از کارها، تداوم عمل است یعنی اینطور نباشد که ماه رمضان مسجد پر باشد. بعد ماه رمضان چی؟ اینطور نباشد که بچهها فقط ماه فروردین و اردیبهشت درس بخوانند، برای امتحانات خرداد. باید عاشق علم باشند. یک بار درس خواندن، یک بار پول خرج کردن، اینطور نباشد که خانم هر وقت شوهرش برایش چیزی میآورد، لبخند بزند، اصلاً زن باید لبخند بزند گرچه آن وقتی که شوهرش ندارد.
مرحوم مطهری (ره) قصهای را نوشته است از یک زن خوبی که بچهاش از دنیا رفت، بچه کوچولویی داشت اما این خانم تصمیم گرفته بود، که هر وقت شوهرش میاید با لبخند با او برخورد کند. تصمیم گرفته بود که همیشه غصه را از دل شوهرش ببرد. بچهاش که از دنیا رفت، این را پیچید لای یک پارچه گذاشت روی صندوقخانه و مثل همیشه شاد و خندان آمد. سلام علیکم، خسته نباشید و پدر گفت: بچه مریض بوده، حالا چطور است؟ همینطور که غذا میخوردند گفت تو دین داری. گفت بله. گفت اگر یک کسی یک چیزی به تو امانت بدهد و بعد بیاید پس بگیرد بهش پس میدهی یا خیانت میکنی؟ گفت نه بهش میدهم. گفت نق نق نمیزنی. گفت نه. گفت بچه که برای ما نبوده، خدا داده است. امروز هم خدا گرفت. یعنی داغ بچه در شوهرداریش تأثیر نگذاشت. از آن طرف هم زن داریم نُه ماه با شوهرش بداخلاقی میکند که چرا به مادرزنت، سفت سلام نکردهای، خانه را جهنم میکند.
تداوم عمل در شوهرداری، زنداری، مخصوص به یک زمان نباشد. تحصیل مخصوص یک زمان نباشد. عبادت مخصوص یک زمان نباشد. شما که ماه رمضان قرآن خواندی، بعد ماه رمضان هم بخوان. ماه رمضان که یک خرده خودت را کنترل کردی بعد ماه رمضان هم خودت را کنترل کن. «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً» (جن/16) اگر استقامت کنند. خوب بودن همیشه مهم است. خوب بودن موقت که مهم نیست. اخلاص در عمل است که خیلی مهم است. اخلاص در عمل، بحث اخلاص را بعداً مفصل خواهم گفت.
گفتیم امیرالمؤمنین(ع) چقدر عنایت به قبولی عمل داشت. قبولی عمل شرایطی دارد. عمل قبول، شرایط قبولی عمل، اگر خواسته باشیم، خدا عمل ما را قبول کند، چند تا شرط دارد یک شرایط اعتقادی دارد، شرایط اقتصادی دارد. شرایط سیاسی دارد. شرایط اجتماعی دارد. شرایط خانوادگی دارد. شرایط بهداشتی هم دارد. درست مثل یک ماشینی که میخواهد حرکت کند باید لاستیک داشته باشد و ترمز داشته باشد و گاز داشته باشد. باید یک مجموعهای سالم باشد تا ماشین حرکت کند. هر کدامش نباشد ماشین میایستد. یک عمل خواسته باشد قبول شود باید اینها را داشته باشد
4- شرایطی که در قبولی اعمال دخالت دارند
شرایط اعتقادی ایمان. چون قرآن میگوید: «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» چند تا آیه داریم، که اگر کسی کاری انجام دهد اگر دین داشته باشد قبول است. میگویم از شما آب برای خوردن میگیرم به شرطی که در لیوان باشد. یعنی اگر آب را ریختی در سطل حلبی، آب بریزی در ظرف طلا نمیخواهم اگر بخواهی من آب بخورم باید تو شیشه و لیوان بلور باشد توی ظرف طلا نمیخورم توی نقره نمیخورم. خدا میگوید اگر میخواهی من قبول کنم باید کارت در ظرف ایمان باشد. «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ».
شرایط اقتصادی مسئله زکات، روایاتی داریم که اگر کسی نماز بخواند زکات ندهد قبول نیست شرایط سیاسی گفتیم مسئله رهبری، رهبری الهی، عمری عبادت میکند. اما خط سیاسیش درست نیست قبول نیست آدم خوبی است ولی امام را قبول ندارد. خوب تو سرش بخورد. مگر خدا نماز میخواهد مگر لشگر یزید در کربلا نماز نمیخواندند. لشگر یزید قرآن را حفظ است ولی ایمان به رهبری معصوم ندارد، فایده ندارد. وزیر نفت سعودی همه قرآن را حفظ است. حفظ قرآن و نماز خواندن مهم نیست. خط سیاسی چه کسی را قبول داری؟
شرایط اجتماعی: اگر یک کسی غیبت یک کسی را بکند. عبادتش قبول نیست حدیث است از خودم نیست. خانوادگی اگر زن و شوهر بهم بگویند من که از تو شوهر خیری ندیدهام او هم بگوید من هم که از تو خیری ندیدهام اگر زن و شوهر خدمات همدیگر را نادیده بگیرند و به هم نیش بزنند عبادت شوهر محو میشود عبادت خانم هم محو میشود.
شرایط خانوادگی: در فضای سالم یک هواپیما وقتی میپرد. پرواز هواپیما به شرطی است که غبار نباشد مه نباشد، یخبندان نباشد، بنزینش سالم باشد، خلبانش سالم باشد، چرخهایش باز باشد، توی باند باشد، تو باند تپه خاکی، چاله، نباشد برای یک پرواز باند سالم هواپیما سالم، بنزین سالم. یک پرواز خیلی کار دارد.
بهداشتی: اگر کسی شراب بخورد عبادتهایش قبول نیست. ضرر دارد.
اینها شرایط مختلفی است حالا اینها روایتهایش را اینجا نوشتهام ولی فشرده گفتم.
شرایط اخلاقی هم داریم.
علامت قبول: به امام صادق(ع) گفت دوست دارم که بدانم کارهایم را خدا قبول کرده و یا قبول نکرده است. «عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ أَنَّهُ قَالَ لِلصَّادِقِ(ع) أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ عَلَامَهَ قَبُولِی عِنْدَ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ عَلَامَهُ قَبُولِ الْعَبْدِ عِنْدَ اللَّهِ أَنْ یُصِیبَ بِمَعْرُوفِهِ مَوَاضِعَهُ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ فَلَیْسَ کَذَلِکَ» (أعلامالدین/ص283) «فَقَالَ لَهُ» علامت قبول «عِنْدَ اللَّهِ أَنْ یُصِیبَ بِمَعْرُوفِهِ مَوَاضِعَهُ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ فَلَیْسَ کَذَلِکَ» علامت کار قبول این است که آدم بجا کار کند. یعنی کاری را که خدا نخواهد قبول کند، کار بجا مصرف نمیشود. جوانیش مصرف میشود اما هدر.
5- موانع قبولی اعمال
موانع قبول: چه چیزهایی باعث میشود که عمل قبول نمیشود؟ چه چیزی باعث میشود که آدم کارهایش قبول نشود؟ در روایات چند تا چیزی است که من اینها را، دسته بندی کردهام برایتان میگویم.
گناه، یک چیزهایی که عمل قبول نمیشود گناه است. چون قرآن به یک عده میگوید: «لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقینَ» (توبه/53) خدا کارتان را قبول نمیکند. بعد میگوید: «إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقینَ» چون شما فاسق هستید و از مرزهای الهی بیرون میروید و گناه میکنید چون شما گناهکارید عملتان قبول نمیشود فسق، گناه «إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقینَ».
بی نمازی قرآن در سوره توبه میفرماید: «وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاهَ إِلاَّ وَ هُمْ کُسالى وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُونَ» (توبه/54) میدانی چرا پول خرج کردنشان فایده ندارد؟ برای اینکه اینها با عشق نماز نمیخوانند. خیلی کار خوب میکند صبح سر وقت میرود اداره. هر کاریش میگویند انجام میدهد. اما حال ندارد نماز بخواند، نشاط نداشتن در نماز باعث رد عمل است. این متن وحی است.
فرار از جبهه: قرآن میفرماید که افرادی هستند «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقینَ مِنْکُمْ وَ الْقائِلینَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنا وَ لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلیلاً» (احزاب/18) آنهایی که در جبهه حاضر نمیشوند. هر چه هم کار خوب بکنند، اینها را خدا میفرماید: «فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ» (احزاب/19) کسی که همه کارهای خیر را میکند. اما میگوید من از دین فقط جبههاش را قبول ندارم، من توی تعزیه نعش میشود. میخوابم، بلندم کنید میگویم بابا توی تعزیه گاهی هم باید شمر شد و گاهی هم باید امام حسین(ع) شد میگوید: نه من توی تعزیه چون نعش شدن خیلی خوب است آدم میخوابد، بلندش میکنند کسانی را که «الْمُعَوِّقینَ مِنْکُمْ» وقتی میگوییم جبهه بروید نمیروند اینها را خدا میگوید: «فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ» (احزاب/19).
اعتراض به قوانین الهی، اگر کسی نسبت به بعضی از احکام خدا نق میزند این هم آیه داریم که اعمالش قبول نمیشود. کمکم شامل ما هم میشود چون بالاخره کسی نیست که نق نزند. میگوید «کَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ» (محمد/9) کراهت دارند به بعضی از قوانین خدا. میگویند نمیشد این نماز صبح را بیندازند نزدیک. حالا نمیشد خدا بگوید این دخترهای کوچولو روزه نگیرند، اگر مریض میشود بخورد. اما اگر مریض نمیشود روزه بگیرد. دیگر حالا این حجاب نمیشد نباشد. «کَرِهُوا» ناراحت هستند از حجاب، ناراحت هستند از نماز صبح، ناراحت هستند از جبهه، «کَرِهُوا» یعنی کراهت دارند «کَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ» از قانون خدا ناراحت هستند، میگوید: «فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ» تو که از قانون خدا ناراحت هستی، باقی اعمال خیرت را هم قبول نمیکنیم. آقا جان اگر یک ماشینی چرخ نداشته باشد شما سوار این ماشین نمیشوی. هی شوفر میگوید: همه ماشین سالم است. بابا چرخ ندارد. حتی اگر زاپاس نداشته باشد شما سوار نمیشوی، در مسافرتهای طولانی خود شما وقتی میخواهی ماشین سالم باشد. باید شوفرش مست نباشد، باید آبش، روغنش، بنزینش شما که میخواهی یک ماشین سوار شوی، صد تا شرط دارد. مگر شما هر چه شوهرت گرفت قبول میکنی. مگر شما هر چه خیاط دوخت قبول میکنی. خیلی وقتها مدی که من گفتم خیاط نمیدوزد. قهر میکنم، پولش را هم نمیدهم از خیر پارچهام هم میگذرم. میگویم: آقا آن چیزی که من گفتم تو ندوختی به بنا میگوئی آن چیزی که من گفتم نساختی. چطور شما قبول کردنت شرط دارد. خدا که اینطوری نیست هر چه بنجل است بخرد.
دنیاطلبی کم کم شامل ما هم میشود افراد دنیا طلب را قرآن میفرماید: «مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ» (هود/15) کسی که فقط دیدش دید مادی باشد. شغل، پول، کجاست؟ استخدام، پول کجاست؟ فقط میگوید: پول کجا، میآئی برویم، چی بخوریم نمیگوید کجا؟ میگوید بیا برویم. نمیگوید: کجا برویم؟ میگوید: چیست، بخوریم. کسانی که دیدشان دید مادی باشد هیچ حسابی نمیکنند به اینکه پاک است و یا ناپاک، حق است یا باطل، فقط به دنیا. از زاویهی دنیا نگاه میکنند «مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زینَتَها» کسی که فقط روی دنیا خیز میگیرد و اینها بعد میفرماید «زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ» یک چیزهایی به آنها میدهیم منتها «أُولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فیها وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» (هود/16) کارهای خیرشان محو میشود. «وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» میفرماید: کسی که معیارهایش فقط دنیا باشد آن هم کارهایش درست نیست، حبط میشود. دنیا هست، آخرت هم هست. دنیا و آخرت را باید با هم حساب کرد، اگر پنجاه و پنج تا کلمه دنیا در قرآن است پنجاه و پنج تا کلمه آخرت هم در قرآن هست. دنیا و آخرت باید باهم باشد.
بی ادبی نسبت به مقدسات. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ» (حجرات/2) میآمدند پشت خانه پیامبر، عربها میآمدند پشت دیوار میگفتند: «محمد» بابا! پیغمبر است اینطور صدایش نزن. میگوید «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ» نعره نکش، «وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ» همینطور که در خانه خودمانیها با هم داد میزنید با پیغمبر خیلی خودمانی نشوید بعد میگوید: «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ» کسی که نسبت به مقدسات بیادب است، کارش باطل است. پیغمبر حریمی دارد. قرآن حریمی دارد. شما اگر کتابت را با یک دست بر میداری، قرآن را دو دسته بردار،
خوشم آمد یک نامه به من نوشتند این نامهها چقدر اثر خوبی دارد، خیلی به من نامه مینویسند، موعظه میکنند، از تمام اینهایی که مرا موعظه کردهاند تشکر میکنم. یک کسی نامه نوشته بود که آقای قرائتی شما چرا قرآن را که بر میداری، با یک دست برمیداری؟ گاهی شده من وسط درس تلویزیونیم مثلاً میخواهم قرآن بردارم، گیج سخنرانی هستم توجه ندارم با یک دست قرآن را برمیدارم، دو دسته بردار. ببوس محترمانه قرآن را باز کن بی وضو دستت را بر آیات آن نگذار، آرام بخوان قرآن خواندن ادب دارد. ذکر خدا ادب دارد. نماز ادب دارد. مقدسات ادب دارد. امام ادب دارد. پیغمبر ادب دارد، حرم ادب دارد. مال مردم احترام دارد.
یک نفر میگفت بنیانگذار جمهوری اسلامی امام(ره) وارد یک سالن شد مردم در سالن منتظر بودند پشت سالن کفش بود امام(ره) هر کاری کرد دید نمیتواند برود آنجا همهاش کفش بود و برگشت. یکی از امام جماعتها که سالها خدمت امام(ره) بوده است میگفت گفتیم آقا چرا برگشتی؟ گفت: پشت سالن پر از کفش است. من باید پایم را بگذارم روی کفش مردم، مال مردم محترم است. من چرا پایم را بگذارم روی کفش مردم. گفتیم آقا کفشها را کنار میزنیم. فرمود: اگر کنار بزنی آن وقت تا به تا میشود وقتی بر میگردند وقتشان تلف میشود. گفتیم آقا! نماز جماعت از دست میرود. فرمود: خوب نماز فرادا بخوانند، لازم نیست که اگر من میخواهم جماعت بخوانم، پایم را روی کفش مردم بگذارم. ما چه میکنیم؟ ما گاهی وقتها برای اینکه به نماز جماعت برسیم، دو سه تا خیابان را راه بندان میکنیم. ماشین را صاف وسط خیابان پارک میکنیم،
خدایا عبادتهای ما را بیامرز. گناهان که هیچی. خدایا عبادتهای ما را بیامرز.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»