شناخت گناهان کبیره(3)
2- آثار مال حرام در نسل و ذریه
3- خطر ترک خمس و زکات
4- کتمان حقیقت، نشانه قلب گنهکار
5- انواع قلب در قرآن
6- خطر منّتگذاردن در کارهای خیر
7- خطر ریاکاری در مجالس دینی
موضوع: شناخت گناهان کبیره(3)
تاریخ پخش: 21/02/98
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحثمان راجع به گناه است. گفتیم مفهوم گناه در قالبهای مختلف، گناه، خطا، معصیت، فسق و فساد، سیئه، در هفده قالب حدود هفتصد بار با قالبهای مختلف در قرآن مطرح شده است و همه ما به آن گرفتار هستیم الا افراد نادر و معصوم. در این مورد صحبت کنیم.
به اینجا رسیدیم که گناه دو قسم است، گناه کبیره و گناه صغیره، گناهان کبیره را چند مورد شمردیم، شماره نه را بگوییم.
1- رباخواری، از گناهان بزرگ اقتصادی
رباخواری، قرآن دربارهی ربا میفرماید: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا» قاری: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ» (بقره/275) کسانی که ربا میخورند، مثل آدمهای دیوانهوار، آشفته حال هستند. پیلی پیلی میخورند و گیج هستند. شاید به خاطر این باشد که چون ربا نظام اقتصادی را به هم میزند، در قیامت هم اینها مثل آدمهای مستی که سرگیجه گرفتند راه میروند. ربا از گناهان کبیره است، ربا معنایش این است که من ده میلیون میدهم، یازده میلیون پس بده. دوازده میلیون پس بده. کارهای بانک چطور است؟ من مسأله فقهی بلد نیستم. به عنوان معلم قرآن گفتم: کلمه ربا در قرآن برای اسلام هم نیست. حتی یهودیها هم برایشان ربا حرام است. «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا» قاری: «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ» (نساء/161) یعنی یهودیها هم ربا میگرفتند با اینکه به آنها گفته شده نگیرید. یعنی این تحریم ربا.
متأسفانه الآن اقتصاد دنیا با ربا قاطی شده است. البته راههایی است که انسان مثل کلید است، اگر از یک طرف بچرخانی قفل میشود، از یک طرف بچرخانی باز میشود. راههایی هست که چگونه انسان سرمایهگذاری کند و سود هم ببرد و ربا هم نشود. این کارشناس نیاز دارد. به ما گفتند: «الفقه ثم المَتجَر» (کافی/ج5/ص150) اول برو مکاسب را یاد بگیر، راه حلال و حرام را یاد بگیر و بعد بیا وارد شو. گاز و ترمز مثل هم است، خیلی چیزها با نیت عوض میشود. چاقو کش و جراح هردو شکم پاره میکنند. از چاقو کش پول میگیرند و به جراح پول میدهند. چون نیت او کشتن بود و نیت او عمل جراحی بود. بعضی کارها قالبش فرق میکند. بخشیدم، اگر گفتی بخشیدم این پول خمس ندارد. به فتوای بعضیها! اما اگر گفتی این را به شما فروختم، خریدم، سودی به او دادی آن سود را میگویند خمس دارد. کسانی که دستشان در داد و ستد است، یک چند ساعتی وقت صرف کنند و حلال و حرام خدا را مواظب باشند. شما رو به قبله بایستی نمازت درست است. کج شوی نمازت باطل میشود. همهجا همینطور است. شما آمپول را در رگ بزنی خوب میشود. در گوشت بزنی درد میآید. دو شاخ تلفن را جای خودش بزنی تلفن جواب میدهد، دو شاخ را در برق بزنی، میسوزد. در ارتش دست را اینجا بگذاری احترام است، دو سانت بالاتر بگذاری مسخره است. دو سانت پایینتر بگذاری مسخره است. بنابراین برای اینکه به ربا مبتلا نشویم، یک دور مسائل… هرکسی هر شغلی دارد، نسبت به شغلش مسائلش را یاد بگیرد که یک مرتبه خدای نکرده میبیند عجب، یک عمری دنبال حرام دویده و نان حرام به بچههایش داده است. نان حرام هم ساده نگیرید، لقمه حرام پیر درمیآورد.
2- آثار مال حرام در نسل و ذریه
روز عاشورا امام حسین هرچه حرف زد دید کسی گوش نمیدهد، آخر فرمود: شکم شما از حرام پر شده است. مواظب لقمه باشید. «مال الحرام یبین فی الذریه» لقمه حرام روی نسل اثر دارد. ربا از گناهان کبیره است. در آیهای داریم، کسی که ربا میگیرد، «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ» (بقره/279) کسی که ربا میگیرد اعلام جنگ با خدا دارد، خیلی مهم است. در بعضی از روایات، ربا تشبیه به زنا شده است. آن هم زنای با محرم. خوب از این بگذریم، سحر و جادو هم گناه کبیره است که الآن مورد نیاز نیست رد میشویم. زنا گناه کبیره شمرده شده است. باز این هم رد میشویم. سوگند دروغ گناه کبیره شمرده شده است،«إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ» قاری: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلًا أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ» (آلعمران/77) کسانی که با خدا پیمان میبندند، ولی پیمانشان را میشکنند. پیمان شکن، خیانت در غنائم جنگی «وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ» قاری: «وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ» (آلعمران/161) کسی که نسبت به غنائم جنگی خیانت کند، روز قیامت همان آقا را با همان چیزی که به او خیانت کرده با هم میآورند. غنائم جنگی فرقی نمیکند، خیانت به بیت المال،
نمیدانم چه بگویم. من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم، گفتم: دهه اول انقلاب نه ما فکر پول بودیم و نه مردم پول میدادند. یکجا هجده شهر سخنرانی کردیم و هیچکس به ما پول نداد. در راه آمدیم بنزین ما تمام شد و پول نداشتم، پاسدارهای من پول نداشتند، یک از این کدوهای بزرگ را خریده بودیم که تخمهاش را میشکنند. رفتیم پمپ بنزین گفتیم: آقا ماشین ما بنزین ندارد، میشود شما این کدوها را بگیری و به ما بنزین بدهی؟ کدو دادیم و بنزین زدیم. دهه اول انقلاب جوانها جان میدادند. دهه دوم لوح میدادند، دهه سوم شیرینی و پارچه و هدیه میدادند، دهه چهارم کم کم سر و کله پول هم پیدا شد. به مقام معظم رهبری گفتم: این پولی که به ما میدهند حلال است یا حرام است؟ برای اینکه ما با ماشین سپاه سخنرانی میکنیم. با ماشین سخنرانی میکنیم و با ماشین برمیگردیم و بالاخره بنزین، ماشین و نیروی انسانی همه برای دولت است، آنوقت من با امکانات دولت بروم سخنرانی کنم، پول بریزند در جیب خودم؟ ایشان فرمود: من خودم این کار را میکنم. ماشینهایی که خودم و خانوادهام از آن استفاده میکنیم من استهلاکش را حساب میکنم با بنزین و هرچه که خرج میشود، آن را از جیب خودم میدهم. شما هم این کار را کن، اگر یک جایی پول دادند که دیدی با ماشین دولت رفتی و برگشتی و پول گرفتی و در جیبت گذاشتی، استهلاک ماشین را خواستی احتیاط کنی، کار خوبی است. حالا که کشتی نفت را در دریا قورت میدهند، دیگر بحث اختلاس به نحو بی حیایی و علنی، دیگر زیرمیزی نمیخواهد، روی میزی. علناً میگوید: اینقدر بده کارت را درست میکنم! خوب نتیجه هم این است که خوب که جمع کردیم یا گیر اولاد نا اهل میافتد، یا یک کسی میخورد.
بگذارید یک حدیث بخوانم «مال الحرام لا ینموا» حدیث است مال حرام رشد نمیکند. «و انما لم یبارک» اگر رشد کند و مال زیاد شود، برکت ندارد. ابالفضل یک برادر بود وفا داشت. حضرت یوسف ده برادر داشتند و بی وفا بودند. ممکن است پولش سر از میلیارد در بیاورد اما برکت ندارد. من به کسی گفتم: خدا انشاءالله طول عمرت بدهد. گفت: خدا انشاءالله عرض عمرت بدهد. طول و عرض! من فکر کردم این دعای خوبی بود و من توجه نداشتم. ممکن است کسی طول عمر داشته باشد و عمرش هشتاد سال باشد ولی از این عمرش هیچ استفادهای نکند. در اتاق مهمانخانهاش قالیهای دستباف ابریشمی و گران قیمت در اتاق پذیراییاش است اما ماه رمضان میآید و میرود یک گرسنه، سیر نمیشود. آدم هست در خانهاش فرش بسیار ساده است، چه بسا موکت و گلیم دارد، اما افراد متعددی گرسنه میآیند روی همان فرش سیر میشوند. مهم نیست گاهی وقتها مال زیاد میشود اما برکت ندارد. این هم حدیث است. «مال الحرام لا ینموا و انما لم یبارک» دلمان را خوش نکنیم فلانی کجا بود و کجا رفت. چه داد و چه گرفت؟
3- خطر ترک خمس و زکات
ندادن زکات؛ «یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى بِها» قاری: «یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ» (توبه/35) قرآن میگوید: کسانی که کنز، گنج، کسانی که کنز دارند، گنج دارند، ذخیره دارند ولی انفاق نمیکنند و حق الله را نمیدهند، این فلز روز قیامت داغ میشود و به پیشانیاش میگذارند،«فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ» جباه، جبهه، جبهه یعنی پیشانی، فلز را داغ میکنند و به پیشانی او میزنند، «جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ» به پهلویش میزنند، پهلو و پیشانیاش را با فلز سرخ میکنند و بعد میگویند: «هذا ما کَنَزْتُمْ» این همان پولهایی است که پنهان کرده بودی. این سکههایی که پنهان کرده بودی، در فامیل بال بال میزدند و تو بیخیال بودی. نپرداختن زکات، نه یک حدیث و دو حدیث و سه حدیث، حدیثهای زیادی داریم که اگر مردم زکات مالشان را بدهند فقیری باقی نمیماند. هرجا فقیری هست به خاطر این است که اغنیاء زکات نمیدهند. حدیث داریم هرجا مالتان آتش گرفت، پیداست وجوهات شرعی را ندادید. «مَا تَلِفَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لا بَحْرٍ إِلا بِمَنْعِ الزَّکَاهِ» (بحارالانوار، ج 93، ص 20) نپرداختن زکات هم از گناهان کبیره است. گواهی دروغ گناه کبیره است.
4- کتمان حقیقت، نشانه قلب گنهکار
کتمان حق «وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»قاری: «وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ» (بقره/283) کتمام حقیقت، ببینید قرآن میگوید: علمای یهود و نصاری پیغمبر را مثل فرزند خود میشناختند. اما کتمان کردند. یعنی به یهودیها نگفتند: پیغمبری که بنا است بیاید، او این است. علمای مسیحیت و علمای یهود، پیغمبر را مثل فرزند میشناختند ولی به مردم نگفتند این همان است که بنا است بیاید. حق را کتمان کردند. الآن تمام یهودیت و مسیحیت که بر مسیحیت و یهودیت باقی ماندند، گناهشان گردن علمایشان است که فهمیدند و معرفی نکردند. کتمان حق؛ جنس عیب دارد کتمان نکن، بگو: این عیب را دارد. اگر عیب را بگویند، نمیخرند، نخرند! خدا بزرگ است. رزق شما دست مشتری نیست، دست خداست. گاهی صدای اذان میآید، صبح تا ظهر هم مشتری نبوده است، حالا که اذان میگویند، دو تا مشتری آمده است. از مسجد میگویند: «قد قامت الصلاه» دو تا مشتری هم آمده است. میگوید: نماز باشد بعد. فکر میکنیم اگر نماز را رها کنیم و به مشتری بچسبیم، رزق ما زیاد میشود. این مشتری چه میکند؟ کلی شما را معطل میکند تا نماز مسجد تمام میشود و بعد هم میگوید: حالا برویم بالا و برمیگردیم. سر کارت میگذارند. اما اگر گفتند: قد قامت الصلاه، رفتی نماز را خواندی، از خیر مشتری گذشتی، عصری ممکن است خداوند دو مشتری بفرستد، دو برابر آن صبحی که تو را سر کار گذاشت خرید کند و سود هم گیر شما بیاید. رزق دست زرنگی نیست. حدیث داریم، اینهایی که میگویم از خودم نیست. حدیث داریم رزق همه افراد از حلال اندازهگیری شده است. آنهایی که فکر میکنند تیز هستند و زرنگ هستند و ناخنک به حرام میزنند، خدا سهم حلالشان را کم میکند. روز قیامت هم بازخواست میکند.
چقدر باید جوانها از عروس و داماد استفاده کنند؟ خوب جوان هستند و شهوت دارند. یک جوانی ناخنک به حرام میزند. ناخنک به حرام میزند وقتی میخواهد ازدواج کند هی ازدواجش تاب میخورد. عروس میخواهد لیسانس بگیرد، برادر عروس کنکور دارد. مادر عروس درد دندان کرده است. الآن محرم و صفر است زشت است. بعد قمر در عقرب است، اینقدر تاب میخورد و یکوقت میبینی کسی سالها دنبال عروس میگردد یا عروس دنبال داماد میگردد، حدیث داریم چون کارشان به حرام ناخنک نزدی، خدا کار حلالت را تاب میدهد. این «آثمٌ قلبه» چند دقیقه در مورد قلب امروز عصری در یادداشتهایم مطالبی دیدم برای شما بگویم، با ذکر یک صلوات. (صلوات حضار)
در قرآن این قلبی که میگوییم، در فارسی میگوییم: دل بده. یعنی چه؟ یعنی روحت، مغزت متوجه من باشد. قلب را به مغز بگوییم درست است. به روح بگوییم درست است. توجه، آقا! درد دل دارد، درد دل دارد نه اینکه شکمش درد میکند. دلش، دلگیر هستم. یعنی چه؟ قلبم از دست شما ناراحت است. دلگیر، دل گرفته، دلبر، در فارسی که میگوییم: دل، همین معانی است. در قرآن بیست تا قلب داریم. اگر بتوانم بیست مورد را در پنج دقیقه، هفت دقیقه بگویم خوب است. اگر هم نشد هرچه توانستیم میگوییم. چقدر وقت داریم؟ یک ربع. انشاالله بتوانیم بگوییم.
5- انواع قلب در قرآن
یک قلب سلیم؛ قلب سلیم قرآن میگوید: «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ» قاری: «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (شعرا/89) قیامت مردم گیر هستند جز اینکه با قلب سالم نزد خدا بیایند. قلب سلیم قلبی است که تکبر ندارد. قلب سلیم در مقابل قلب مریض است. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» قاری: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» (بقره/10) بیماردلان! قلب سلیم آدم هست که فقط برای خدا فکر میکند. کفر و نفاق و اینها در او نیست. بعضیها قلبشان سالم سالم است مثل بچهها، بچهها معمولاً قلبشان سالم است. از قدیم میگفتند: حرف راست را از بچه بشنوید، چون حیله پیله ندارد. هرچه هست راستش را میگوید. فهم…
قلب دوم قلب منیب است. داریم «وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ: قاری: «وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ» (ق/33)قلب سلیم، قلبی است که آلوده نشده است. قلب منیب قلبی است که آلوده میشود، این با انابه و توبه مهارش میکند. قلب سلیم مثل پارچهای است که آلوده نشده و قلب منیب مثل پارچهای است که آلوده شده، آدم میشوید. منیب یعنی انابه، با گریه و با تضرع، با دعا، این هم قلب سلیم، قلب منیب.
قلب سوم چه؟ قلب مخبت، «فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ» قاری: «فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ» (حج/54) قلب متواضع، وقتی میفهمد حق است میگوید: حق با تو است. لجبازی نمیکند. حق را بپذیرید، از خانم بود، از مادر بود، از عروس بود، داماد بود، بچه بود، دشمن بود. از دشمن هم حق را بپذیرید. یکوقت یک کسی خدمت امام صادق آمد، سؤال داشت، امام فرمود: این شاگردان هستند، سؤالت را از این شاگردان بپرس، این شاگردان جواب میدهند. من مینشینم تماشا میکنم. امام صادق نشست و سؤالهای این آقا را با جوابهای شاگردانش ملاحظه کرد. وقتی جلسه تمام شد گفتند: ای امام صادق خوب بحث کردیم، خوب جواب دادیم؟ فرمود: اینجا خوب بود. اینجا بد بود. اینجا ضعیف بود، اینجا قوی بود، به یکی گفت: تو آدم بی انصافی بودی، حق طرف را قبول نمیکردی. مثلاً طرف میگفت: آیا قبول داری این کتاب است؟ شما میگفتی: از کجا، شاید هم نباشد. یعنی حتی چیزهای روشن هم لجبازی میکردند. حق را قبول کنید. خداوند در قرآن چند بار از یهودیها تعریف کرده است. گفته: بعضی یهودیها آدمهای خوبی هستند. اگر کلی ثروت به او بدهی پس میدهد و امین است. بعضی هم یک قران بدهی، پس نمیدهند. بعضی مسیحیها را گفته این مسیحیها خوب هستند. بعضی دیگر را گفته نه. یعنی حتی شراب، وقتی خدا میخواهد بگوید: شراب بد است، میگوید: ببین، شراب یک خوبیهایی دارد. «فیهما منافع» قاری: «فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ» (یس/73) حاج آقا: «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ» قاری: «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» (بقره/219) شراب خیلی فایده دارد. آنهایی که انگور میکارند به نون میرسند. کارخانههای شرابسازی نان درونش است. شیشههایی که شراب میکنند، کارخانههای شیشهسازی نان میخورد. این شیشهها را بعد در کارتن میکنند. کارتن سازها هم نان میخورند. کامیونها که شراب را این طرف و آن طرف میبرند پول میگیرند. شراب را جا به جا میکنند. مغازههای شراب فروشی، خیلی از افراد از شراب نان میخورند. میگوید: «منافعُ» منافع دارد اما بعد میگوید: «و اثمهما اکبر» ضررش بیشتر است. چون این شراب هم روی چشم شما اثر دارد و هم روی ریه شما اثر دارد، هم روی قلب شما اثر دارد، هم روی نسل شما اثر دارد، هم روی عقل شما اثر دارد. سودی دارد اما ضررش بیشتر است. یعنی انصاف داشته باشیم. حتی شراب هم در بست نگوییم. تریاکیها که تریاک میکشند نعشه میشوند، نعشگی هم خودش یک عالمی دارد. منتهی ضررش بیشتر است. وقتی معتاد شد دیگر همه چیز را به آتش میکشد.
تُخبت، یعنی قلبش متواضع است. لجباز نباشید. بگو: آقا من اشتباه کردم. ماه رمضان است، زنگ بزن، الو! سلام علیکم، من فلانی هستم. در یک ماجرایی من و شما با هم جر و بحث داشتیم. ماه رمضان است، ماه رحمت است، میخواهم مرا ببخشید و من از شما عذرخواهی میکنم. خودت را بشکن. خودت را بشکن و یک نفر جلو بیاید. یکی از قلبها قلب وجل است. میفرماید: «والذین یؤتون» قاری: «الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ» (مؤمنون/60) بعضیها میگوید: اینها آدمهای خوبی هستند، پول هم خرج میکنند اما باز هم «قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ» باز هم نگران هستند. بعضی وقتی پول میدهند میگویند: نه دیگر ما مرغ بهشت هستیم. افطاری دادیم، روضهخوانی کردیم، عاشورا خرج دادیم، فکر میکند حالا که پول خرج کرد دیگر مسئولیت ندارد. قرآن میگوید: نه اینها آدمهای خوبی نیستند. آدمهایی خوب هستند که هم پول خرج کنند و هم دلواپس خودشان باشند. به خودتان مطمئن نباشید. همین کارهایی که میکنیم، میخواهید در یک دقیقه بررسی کنیم. بسم الله!
اول این کارها قصد خدا هست یا نیست؟ اخلاص درونش است؟ نه. خیلی از کارها از اول ریاست. از اول خراب است. گاهی کارها اولش برای خداست، وسط کار غرور میگیرد، باز غرور خراب میشود. گاهی کارها اولش خداست، وسطش خداست، بعد از کارها یک گناهی میکند که از بین برود. گناهانش حبط میشود. این سه مورد. بعد از کجا ادامه داشته باشد؟ نمیدانیم. امیرالمؤمنین خیلی عبادت میکرد. گفتند: آقا چرا اینقدر خودت را خسته میکنی؟ حضرت علی(ع) فرمود: نمیدانم کار من قبول شده یا نه؟ اگر بدانم کارم قبول شده دغدغه ندارم، من نگران هستم. بعضی میگویند: آقا ما خمس دادیم، خوب حالا که خمس و سهم امام دادی در محله شما دیگر فقیر نیست؟ چرا خیلی فقیر است. خوب اگر شما خمس و سهم امام دادی باز هم در محله شما فقیر هست مسئول نیستی؟
6- خطر منّتگذاردن در کارهای خیر
انسان باید همیشه، خانم چادری است و حجابش خوب است. زوار امام رضا است. مکه هم میرود، کربلا هم میرود. روضهخوانی میرود. به فقرا کمک میکند. خیریه هم دارد و همه کارهای خوب میکند اما از کجا این برایش بماند؟ ممکن است منت بگذارد و بگوید: من چنین کردم. تا بگوید من چنین کردم لازم هم نیست خودش بگوید. بد نیست این تکه که میگویم چیز مهمی است میگویم. زیادی گوش بدهید. منت این نیست که من به شما پول بدهم و بعد بگوید: من بودم که به تو وام دادم. لازم نیست به خودش بگویی. به کسی دیگر هم بگویی، امام فرمود: این منت است. مثلاً من یک پولی میدهم این برادر عزیزمان و میگویم: برو ماشین بخر! لازم نیست بگویم: من بودم که به تو وام دادم ماشین خریدی. اگر بودم من بودم وام دادم و منت بگذاری… حتی اگر این پولی که به ایشان دادم به دیگران بگویم. مثلاً من به شما بگویم و به این حافظ قرآن و قاری قرآن وام دادم. به خودش نمیگویم. همینکه به شما بگویم منت است. این را اخیراً فهمیدم. من تا حالا فکر میکردم منت این است که به خود طرف بگویی من پولت دادم، من جهازیه دادم. میگوید: نه، کار خیری که میکنی به هرکس بگویی منت است ولو به خودش نگویی و به کسی دیگر هم بگویی. منت که گذاشتی باطل میشود. «لا تبطلوا صدقاتکم» قاری: «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) خدماتی که میکنی، صدقات، انفاقها و کمکهایی که میکنی باطل نکنید، چطور؟ «بِالْمَنِّ» منت میگذاری «وَ الْأَذى» اذیت میکنید، از امام رضا بگویم؟
امام رضا مهمان داشت. شب شد، چراغی وسط اتاق بود. فتیله چراغ رنگارنگ میشد. مهمان دست دراز کرد فتیله چراغ را صاف کند. امام رضا(ع) دست طرف را گرفت و عقب کشید و گفت: من خودم فتیله را درست میکنم. گفت: آقا من… گفت: ببین اگر مهمان در خانه کار کند، این معنایش این است که صاحبخانه نامرد است. این جفا است که تو مهمان من باشی و کار کنی. گفتم: آقا این کار نیست. گفت: همین مقدار که شما فتیله میخواهی درست کنی، همین مقدار هم درست نیست. من صاحبخانه هستم و باید خودم کار کنم. اخلاق امام رضا این است. الآن ما، آدمهای مسئول ما، دانه درشتهای ما، حاضر هستند با نوکرشان غذا بخورند؟ حتی دستشوییهایشان جداست. میگویند: آن مستراح برای ادرار استاد است. این مستراح برای ادرار شاگرد است. در دستشویی حاضر نیستند شریک باشند. صندلی و اتاقشان، به امام رضا زهر داده بودند. فرمود: با بردهها میخواهیم با هم غذا بخوریم، بگویید بیایند. بردهها آمدند، زهر مثل اسید دل اندرون امام را اذیت میکرد. امام هی میسوخت و خودش را نگه داشت. بردهها هم خبر نداشتند که امام دارد میسوزد. یکی یکی با آرامش بیرون رفتند. نفر آخر که بیرون رفت، امام رضا دید دیگر کسی در اتاق نیست. خوابید روی زمین و غلتید، غلتید، سوختم، سوختم، سوختم، گفتند: آقا… گفت: مدتی است میسوزم منتهی اگر میگفتم: سوختم، غذا به دل این بردهها نمینشیند. من تشخیص دادم بسوزم ولی غذا به دل بردهها بنشیند. امام رضا این است، ما خیلی فاصله داریم.
نمونه دیگر از امام رضا، امام رضا مهماندار شد. شامش داد و رختخواب برایش انداخت. این مهمان خیلی مغرور شد و گفت: چه شبی است؟ خود امام رضا برای من غذا آورد، خودش برای من رختخواب آورد، سؤالات من را جواب داد، امشب، فردا میروم میگویم که امام چه احترامی به من گرفت. امام رضا رفت بخوابد، فکر کرد که این ظرفیتش کم است و دارد غرور او را میگیرد. آمد در را زد، مهمان بلند شد و گفت: بفرمایید. گفت: من برایت سؤالهایت را جواب دادم و مهمان من شدی و برای غذا آوردم، تو را باد نگیرد. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم» (حجرات/13) ارزش تو به تقوای تو است، نه به اینکه مهمان که بودی و با چه کسی غذا خوردی و با چه کسی عکس گرفتی. ببین توجه امام رضا به حالات مهمان، فتیله چراغ را خودم باید درست کنم. میسوزن ولی با بردهها غذا بخورم. الآن تحصیل کردگان ما متأسفانه بعضیها اینطور هستند که یک مهمان که میآید، میگویند: مامان از خانه بیرون نیا. تو لهجه محلی داری، دانشجوها آمدند و میخواهم، میترسم بگویند: مادرت فلان لهجه را دارد. به پدر و مادرش میگوید: بیرون نیا، برای اینکه من جلوی رفقای سوپردولوکسم خوار میشوم. لهجه داشته باشیم، چه اشکالی دارد؟ پدر و مادرمان را از پهلوی مهمان دور میکنیم برای اینکه به مهمان بگوییم پدر و مادر من مثلاً امروزی هستند. قدیمی نیستند. اگر درس و دانشگاه آدم را تا اینجا برساند که ارزش چندان ندارد. ارزش به علم این است که آدم هرچه باسوادتر میشود، ادبش نسبت به خدا و پیغمبر و همسایه بیشتر باشد. امام سجاد میگوید: خدایا هرچه عزیزتر شوم، تواضع من بیشتر شود. اگر آمپول زن هستم بگویم: سلام، پزشک شدم بگویم: سلام علیکم، شدم مدیر کل بهداری، سلام علیکم و رحمه الله! شدم وزیر بهداشت سلام… امام سجاد میگوید: خدایا طوری کن که هرچه باسوادتر هستم، عزتم بیشتر است، ادبم به مردم بیشتر شود. این علامت علم مفید است. وگرنه بعضی دو کلمه درس میخوانند انگار عصا قورت دادند. آخر چوب قورت بدهی خوب است. بالاخره با آب پایین میرود یا بیرون میآید. عصا سرش کج است، عصا که قورت میدهی همینطور میایستم. مذهبیها هم بعضی همینطور هستند. چند تا نهضت سوادآموزی آمدند و با من گفتگو میکردند، همه حرف زدند جز یکی. گفتم: چرا ایشان چیزی نگفت؟ گفت: ایشان دارد خودسازی میکند. گفتم: خودسازی یعنی عبوس کردن؟
یک کسی در خیابان راه میرفت، نگاهش به شکمش بود. گفتند: چرا نگاهت به شکمت است؟ گفت: دکتر گفته مواظب شکمت باش. مواظب شکمت باش یعنی نگاه به شکمت کن؟ اصلاً بعضی نمیدانند تقوا یعنی چه؟ اخلاص یعنی چه؟
7- خطر ریاکاری در مجالس دینی
خیلیها دست و پا میزنند ریاکاری کنند نمیشود. بعد میگویند: خدایا این جلسه بی ریا را قبول کن. نه آقا بی ریا نبود. تو رفتی ریاکاری کنی، نگرفت. یک جلسه میگیریم به همه زنگ میزنیم، اس ام اس میفرستیم بیایید، بیایید. هرچه زور بزنیم کسی نمیآید. بعد میبینیم جلسه خلوت است میگوییم: خدایا، این جلسه بی ریا را قبول کن. چه کسی گفت: بی ریا است؟ تو تمام تلاشت را کردی که ریاکاری کنی. نگرفت! این مسأله مهم است. دل تواضع، هرکس… و لذا داریم افراد سواره به مردم نگویند: الطریق الطریق، برو کنار، برو کنار! درست است ما پیاده هستیم و شما سوار اسب هستید. ولی شما حق ندارید بروید کنار، بروید کنار بگویید. ما قُرق در اسلام نداشتیم. به امام سجاد گفتند: شما میخواهید حمام بروید. اجازه بدهید حمام را قُرق کنیم. فرمود: چرا؟ من هم مثل باقیها حمام میروم. قرق نداریم، یکوقت مسأله امنیت است. امنیت حفظ جان واجب است، چون واجب است آدم هم دشمن دارد و او حسابش جداست.
خدایا تو را به قلبهای سلیم، قلب ما را قلب سلیم قرار بده. تو را به قلبهای منیب که آلوده میشوند ولی با تضرع برمیگردند، قلب ما را قلب منیب قرار بده. خدایا ما را از کسانی که در قرآن گفتی «فی قلوبهم مرض» اینها روحشان بیمار است. از این گروهها قرار نده. از آن دلهای خاشع، از آن علمهای مفید، از آن اخلاقهای مبارک نصیب ما بفرما. برکات ماه رمضان را نصیب همه بفرما. اموات ما را ببخش و مریضها شفا مرحمت بفرما. به آبروی خوبان تاریخ هرچه به خوبان تاریخ دادی و هرچه برای خوبان تاریخ در رمضان شب قدر مقدر میکنی، همه آنها را برای همه ما مقدر بفرما.