موضوع: زکات
تاریخ: 71/02/31
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث امروز ما راجع به یک مسألهای است که احساس کردم فراموش شده ولی قرآن خیلی خیلی رویش تکیه کرده است. خیلی آیه داریم، خیلی حدیث داریم، خیلی در نهج البلاغه رویش مانور داده شده است. اما در جامعهی ما خیلی فراموش شده. چه بحثی است در قرآن خیلی زیاد است و در جامعهی ما خیلی کمرنگ؟ به نظر شما چه میرسد؟ موضوع بحث ما این است. از بیشترین و مهمترین مسائل و مورد غفلت، مسألهی زکات.
1- زکات فراموش شده
خمس را خیلیها میدهند. افرادی هستند که پس انداز دارند، تاجرند، کاسبند، بازاریاند، کارمندند؛ حساب سال دارند که وقتی خرجشان تمام شد اگر چیزی پس انداز کردند صد تومانی بیست تومان خمس میدهند، خمس چراغش خاموش نشده است اما زکات. چقدر افراد هستند دهها هزار من نمیدانم بگویم یک چندم بسیار کم هستند افرادی که گندمشان را برمیدارند از زمین و چون این بحث هم وقتی است که دور و بر خرداد ماه سال 71 هم بینندگان خواهند دید، گندم و جو را برمیدارد از زمین و بعد هم به سیلو میفروشد اصلا ً گویا که زکات در اسلام واجب نیست. اصلا ً هیچی به هیچی. مسألهی زکات خیلی عجیب مورد غفلت قرار گرفته است. منتها حالا نگویید: خوب این بحث زکات را برای ما میگویید چرا؟ ! خودمان چند ماه که کرایه خانهمان عقب افتاده. قسط و قسط و فلان. . . این بحث به درد آن کسانی میخورد که وضع مالیشان خوب است. به ما چه بحث زکات. من یک مقدار بحثم مال کسانی است که وضع مالیشان خوب است و بعد میرویم روی این بحث که هر کس باید زکات بدهد. چشم هم یک زکات دارد، پا زکات دارد، زبان زکات دارد، مدرک زکات دارد، آبرو زکات دارد، بعد میرویم روی بحثی که به درد همهی مردم میخورد اما فعلا ً بحث ویژهی آنهایی است که وضع مالیشان خوب است.
من قبلا ً یک یادداشتهایی از سالهای خیلی قبل داشتم. و بعد هم دیشب مطالعه کردم و وسائل و میزان الحکمه و الحیاه و. . . دیدم که یک سری هم روایت هست که آن وقت که من یادداشت برداشتم بهش نرسیده بودم. یعنی من به همهی حدیثها که نرسیدم، یک سری حدیثها را تمام کردم، شصت تا حدیث خودم نوشتم و ده تا پانزده حدیث جدید هم گیرم آمده ا ست. چند تا از اینها را برای شما انتخاب میکنم راجع به اهمیت زکات.
2- نماز و زکات با هم هستند
بسم الله الرحمن الرحیم. در ماه رمضان قانون زکات آمد که مردم زکات دهید. چون قرآن هر کجا میفرماید: «یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» (مائده/55) معمولا ًدر کنارش میگوید: «وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» نماز و زکات با هم هستند. «الصَّلَاهُ عَمُودُ الدِّین»(أمالی طوسی، ص529). نماز پایهی دین و چیزی که پهلوی پایه است معلوم است آن هم یک پایه است. پس میشود گفت: پایهی اول نماز است و پایهی دوم زکات.
نماز خیلیها میخوانند، زکات چه کسی میدهد؟ یعنی یک پایهاش لق شده، و من هم از خدا عذر خواهی میکنم که الآن 13 سال است در تلویزیون هستم بحث زکات را کمش گذاشتم. من خودم در بیان حکم زکات از خدا عذر خواهی میکنم چون ندادن زکات برکت را برمیدارد. یک سیلیهای مخفی انسان از خدا میخورد. پیغمبر افرادی را که زکات نمیدادند از مسجد بیرون میانداخت. روایت داریم: کسی که زکات ندهد نمازش قبول نیست. زکات مسألهی مهمی است حالا چطور شد که مورد غفلت شد شاید مقصر من بودم. در ماه رمضان قانون زکات که آمد حضرت یک نفر را فرستاد فرمود: مردم! توجه توجه. قانون خدا نازل شد باید زکات بدهید. سال بعد هم مأمرو فرستاد زکات را از مردم بگیرد و حضرت امام(رضوان الله)میفرماید: منکر زکات کافر است. یک وقت یک کسی زکات نمیدهد خوب این مسلمان است اما یک وقت یک کسی میگوید: اصلا ً زکات واجب نیست. نمیشود، از ضروریات دین است. اگر مردم زکات بدهند لکانوا عاشین بخیرزندگی مردم زکات بدهند شیرین میشود.
داریم: اگر مردم زکات بدهند فقیری در زمین باقی نمیماند، گرسنهای نیست مگر به گناه آنهایی که زکات نمیدهند. «أَسْخَی النَّاسِ مَنْ أَدَّی زَکَاهَ مَالِهِ»(منلایحضرهالفقیه، ج2، ص7)، افرادی هستند بریز و بپاش میکنند، عید میشود چند هزار تومان عیدی میدهند، افطار میشود چند هزار تومان افطاری میدهند، محرم میشود پول برای خرج میدهند، یعنی برای امام حسین(ع) میدهد، افطاری میدهد، ولی با این حال نمیتوانید به ایشان بگویید: آدم سخاوتمندی است، چون زکات نمیدهد. زکاتش را بدهد، هیچی ندهد اهل بهشت است، تمام پولها را خرج کند زکات ندهد گیر است. سخی ترین مردم کسی است که زکات بدهد. داریم که: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ لِلْفُقَرَاءِ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ مَا یَکْفِیهِمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَزَادَهُمْ وَ إِنَّمَا یُؤْتَوْنَ مِنْ مَنْعِ مَنْ مَنَعَهُمْ»(کافی، ج3، ص497) خدا رزق فقرا را در مال اغنیا قرار داده «وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَزَادَهُمْ» همین مقدار هم زکاتی که تعیین کرده، حالا حدودش را میگویم، اگر بدهند همه شکمها سیر میشود. «حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاهِ»(کافی، ج4، ص61) نگویید: زکات بدهیم کم میشود، مثل درخت انگور است، درخت انگور اینطور نیست که اگر شاخهاش را قطع کنی انگورش کم شود، حجمش کم میشود، بارش زیاد میشود. «حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ»، مالتان را حفظ کنید با زکات یعنی اگر زکات ندهید. . .
3- عاقبت ندادن زکات در روایات
روایت داریم: افرادی که مالیات شرعیشان را ندهند خمس و زکات ندهند خداوند یک قسمتهایی از زمین را به سرشان میاندازد که شروع کنند به بنایی کردن، زمین پولشان را هُش میکشد، یعنی همینطور که زمین مال قارون را هُش کشید زمین مال افراد دیگر را هم هش میکشد. خوب، امام زین العابدین مشغول طواف بود. از ایشان پرسیدند: جواد کیست؟ آدمی که جود و سخاوت دارد کیست؟ چون جواد یعنی آدمی که جود و سخاوت دارد. فرمود: کسی است که کار واجبش را انجام بدهد. آنقدر آدم داریم. دهها هزار آدم داریم در سور و خرجی و عیدی و کادو همچین گُرّ و گُر پول خرج میکند اما حساب سال ندارد. امام سجاد فرمود: آنی که واجب است بدهید. یک کسی گفت: یک لیوان آب بیاور، شما بروید 20 کیلو ارده بیاورید ایشان هیچ از شما تشکر نمیکند. یک کسی گفت: آقا یک صندلی بیاور، شما رفتید50 تا کلنگ آوردید گفت: من گفتم صندلی بیاور تو رفتی کلنگ آوردی؟ آن چیزی که گفتند باید انجام بدهید.
روایات زیادی داریم درباره¬ی زکات که امام باقر فرمود: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا مُنِعَتِ الزَّکَاهُ مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَکَاتِهَا»(کافی، ج3، ص505) مردم زکات ندهند زمین برکتش را از اینها حذف میکند. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَالٌ لَا یُزَکَّی»(کافی، ج3، ص504). مالی که زکاتش داده نشود مورد لعنت خداوند است. امام صادق فرمود: کسی که زکات نمیدهد لحظهی جان دادن میگوید: خدایا برم گردان زکات بدهم میگویند: نه، نفس آخر است. یعنی لحظهی آخر میفهمد که بد کرده، اما دیگر فایدهای ندارد. نهج البلاغه میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَی سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ»(نهجالبلاغه، حکمت 328)، فقیری در فقر نمیسوزد مگر اینکه مالش در حق تجار است. افرادی که زکات نمیدهند، هر مالی که زکات داده نشود گنج است. گنج لازم نیست که زیر زمین باشد، روی زمین باشد زکاتش داده نشود گنج حساب میشود. داریم دربارهی زکات: «مَنْ مَنَعَ قِیرَاطاً مِنَ الزَّکَاهِ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُسْلِمٍ»(کافی، ج3، ص503)، کسی اگر زکات ندهد نه مسلمان است نه مومن، یعنی اسلام و ایمانش قابل قبول نیست، در گزینش رد میشود.
و اگر کسی زکات ندهد این را توجه کنند که دیمی میکارند، بالآخره الحمدلله در سایهی حرکت جهاد سازندگی و دیگر وزارتخانهها یا ارگانها یا سازمانها بالآخره خیلی از روستاها برق رفته و الآن حرف من را روستاییها هم میشنوند، افرادی که دامدار هستند، گاودارند، افرادی که طلا دارند، افرادی که نقره دارند، افرادی که خرما و کشمش دارند، افرادی که جو و گندم دارند، زکات بر نه چیز است حالا این را هم میگویم که: پیغمبر فرمود: باقیش را عفو کردم. در رسالهها نوشتند نه تا چیز اما روایت میگوید: پیغمبر باقیش را بخشید. معنایش این است که بعد از پیغمبر آن کسی که حاکم اسلامیست بخاطر اینکه فقیر بیشتر بشود ممکن است باقیش را نبخشد، مثل یک معلمی که ممکن است به شاگردش ارفاق کند، یک نمره بدهد، این شاگرد میگوید: آقا دبیر فیزیک به ما ارفاق کرد یک نمره داد خوب شما که دبیر شیمی هستی شما هم یکی بده، میگوید: آقا من میخواهم ارفاق میکنم نمیخواهم نمیکنم. زمان پیغمبر فقیر کم بوده یا شرایط یکجوری بوده که همین مالیات نه چیز بس بوده ممکن است در شرایطی باشد که بس نباشد.
4- کسی که زکات ندهد، دو برابر آن را در راه باطل خرج میکند
امام صادق فرمود: «مَنْ مَنَعَ حَقّاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْفَقَ فِی بَاطِلٍ مِثْلَیْهِ»(کافی، ج3، ص506) اگر کسی آنی که خدا گفته بده، ندهد یک صحنهای خدا برایش روزی میکند دو برابر آنی که واجب بوده در راه باطل خرج میشود. دو تا بچه یتیم آمدند خانه اش، میخواست دو تا صد تومانی بهشان عیدی بدهد. گفت: میدانی، نمیخواهد بدهی، دل دو تا بچه یتیتم را خوش نکرد میآید بیرون ماشینش پنچر میشود یک مرتبه میبینی صد هزار تومان باید بدهد.
روایت داریم: اگر یکجایی یک حادثه پیش آمد حالت را گرفتند فکر کن چه حادثهی خیری بوده، در رفتی گیر حادثهی شر افتادی. امام صادق فرمود: «مَنْ مَنَعَ حَقّاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» اگر حق الهی را منع کنی و ندهی، «أَنْفَقَ فِی بَاطِلٍ مِثْلَیْهِ» در راه باطل دو برابرش را میدهی.
یکی از وزرا میگفت: یک عطر خیلی خوبی داشتم یک معلول جانباز جبهه تو چرخ نشسته بود رفتم این را ببوسمش این بوی عطر این جانباز را متوجه کرد و جانباز گفت: آقای. . . میشود این شیشهی عطرت را به من بدهی؟ میگفت: عطر، عطر خوبی بود، دلم نیامد بدهم گفتم: من یک شیشه عطر برای شما میخرم، فرمود: اگر میخواهی همین را بده که داری اگر هم نه که خداحافظ، یک خورده پا به پا کردم و بالآخره دل نکندم از این عطر. بعدا ً میگفت: رفتم توی دستشویی تا رفتم بلند شوم شیشهی عطر افتاد توی سوراخ مستراح، این آقای وزیر میگفت: در مستراح را بستم یک ساعت گریه کردم. خوب بله کسی که نمیرود قرآن یاد بگیرد باید جدول روزنامه حل کند. کسی که علم مفید نمیخواند علم غیر مفید میخواند. کسی که در برابر خدا یک دفعه «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» نمیگوید برای دیسک کمرش چهل بار باید همچین کند خوب بابا یک بار خم شو. کسی که در برابر خدا نگوید الله اکبر آن وقت ابر قدرتها باید بگوید الله اکبر. کویت اجازه نداد امام بااجازه وارد خاکش بشود، صدام بی اجازه وارد شد. کویت باید بفهمد چطور شد صدام آمد مالش را آتش زد. امام پشت دروازه¬ی کویت اجازه خواست وارد کویت شود کویت راه به امام نداد. کسی که امام، ولی خدا را بااجازه راه نداد، دشمن خدا بی¬اجازه میآید، خوشا به حال کسی که بفهمد، خوشا به حال کسی که بفهمد از کجا. . .
آخر گاهی وقتها آدم نمیفهمد یعنی هی سیلی میخورد و میگوید: آخر بابا جون ببین چیه. یک شن داخل دیگی انداختند این شن رفته زیر دندان کسی، یک شنی انداخته توی دیگت، دندانت. . . مکافات است و دنیا حساب دارد. چه حسابی، چه کتابی. یک مرد صالحی از دنیا رفت دو تا سه تا بچهی کوچولو داشت، یک گنجی را زیر یک دیوار خرابه داشت دیوار شل شد، میخواست بریزد اگر دیوار میریخت گنج لو میرفت مردم میچاپیدند، چیزی از این گنج به بچهها نمیرسید. دو تا پیغمبر را حضرت موسی و خضر فرمود: یا الله بیایید این دیوار خرابه را مفتکی، مفت مفت بسازید برای اینکه قرآن میفرماید: «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» (کهف/82) چون پدر اینها یک آدم صالحی بوده خداوند چون پدرشان «ابو» پدرشان چون آدم صالحی بوده خدا میخواهد چونکه پدر خوب است میخواهد که مال به دست بچهها برسد دو تا نوکری مفت میکنند به خاطر اینکه یک آدم صالحی. . . بنایی مفت میکنند، معذرت میخواهم که کلمهی نوکری تند بود، دو تا پیغمبر مفت کاری میکنند به خاطر اینکه لقمهای به کسی اینقدر میگردد، میگردد، میگردد. . . خیلی خدا. . .
دوستی دارم میگفت: در یک روستایی زندگی میکرد میگفت: این روستا کدخدایی داشت دو قِران، البته دو قران قدیم حالابگو مثلا ًصد تومان، میگفت: دو قران کدخدا به بابام داده بود رسید به بابام، گفت: عمو رحمت گفت: بله. گفت: بده ببینم دو قران را. گفت: ندارم. گفت: نداری، یعنی چی؟ باید بدهی. گفت: آقا ندارم بهت میدهم. گفت: کفشهایت را بده. گفت: کفشهای پدر من را کند و من بچه بودم زدم به گریه که کفشهای بابام را به خاطر دو قران! میگفت: از بس گریه کردم دیگر در آن ده نماندم آمدم در شهر دنبال کار و اینها. بعد میگفت: گذشت و گذشت پسر همان کدخدا آمد پهلوی من وام بگیرد خیلی شیرین است دنیا به شرطی که کسی روابط را بفهمد که این مال چی بود، این مال آن بفهمد، این روابط را درک کند.
5- زکات مال را زیاد و قهر خدا را برطرف میکند
قال امیر المومنین، امیر المومنین فرمود: «الزکاه نقص فی الصوره و زیاده فی المعنی»(شرحنهجالبلاغه ابنابیالحدید، ج20، ص299) این که میگویند: زکات بده نگو کم شد خمس کم نمیشود زیاد میشود. برکتش با خداست. «اللَّهَ اللَّهَ فِی الزَّکَاهِ فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّکُمْ»(کافی، ج7، ص51) امیر المومنین فرمود: از خدا بترسید، از خدا بترسید حتما ً زکات بدهید. دیمی یک رقم زکات دارد گندم و جویی که آبیاری میشود یک رقم زکات دارد، گاودارها، گوساله دارها، گوسفند دارها، شتردارها، «فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّکُمْ» اگر شما زکات بدهید قهر خدا از شما برطرف میشود. باز حدیث داریم حدیث داغی است. فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ أَدُّوا زَکَاهَ أَمْوَالِکُمْ فَمَنْ لَا یُزَکِّی لَا صَلَاهَ لَهُ وَ مَنْ لَا صَلَاهَ لَهُ لَا دِینَ لَهُ وَ مَنْ لَا دِینَ لَهُ لَا حَجَّ وَ لَا جِهَادَ لَهُ»(مستدرکالوسائل، ج7، ص11). زکات بدهید. بعد فرمود: پیغمبر(ص)فرمود: «فَمَنْ لَا یُزَکِّی لَا صَلَاهَ لَهُ»، کسی که زکات ندهد، نمازش قبول نیست، و «لَا دِینَ لَهُ»، دینش قبول نیست، و «لَا حَجَّ»، حجش قبول نیست، «وَ لَا جِهَادَ لَهُ»، جبهه¬ای هم که رفته قبول نیست. آقا اسلام همهاش به هم بند است. مثل یک کسی که آب چهل متری است طنابش سی و نه متر است. بالآخره یک متر باقی دارد این دستش به آب نمیرسد میگوید: آقا ما سی و نه متر طناب داریم میگوید: میفهمم ولی یک مترش را نداری. آقا ما همهی نمازمان را خواندیم فقط «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ» را نگفتیم، گفتیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»، پا شدیم رفتیم یک سلام ندادیم خوب بله یک سلام ندادی.
ما یک عمر مراعات بهداشت کردیم، یک قاشق سم خوردیم خوب باشد همین یک قاشق سم کافی است که یک عمر مراعات بهداشت کردی، یک قاشق سم. . . گاهی برای یک نمره. . . نمایندههای مجلس گاهی به خاطر یک رأی به مجلس نمیروند یا میروند. یک رأی است. یک نفر است. یک کلمه است.
اگر میّت نداده اول باید زکاتش را بدهند و بعد مالش را تقسیم بکنند. خوب روایت دربارهی زکات زیاد است.
باز داریم: عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص: «أَنَّهُ لَعَنَ مَانِعَ الزَّکَاهِ وَ آکِلَ الرِّبَا»(دعائمالإسلام، ج1، ص248) پیغمبر دو نفر را لعنت کرده؛ یک: کسی را که ربا میخورد، مواظب ربا باشید، اخیرا ً بعضیها چون حقوق کمی دارند چون خرجی کم میآید، گرانی شده و خوب حالا همه گیج شدند، خوب حالا گیج شدند کاسبی طوری نیست. آدم مثلا ً 50 تومان 100 تومان پول دارد میدهد به یک کسی میگوید: تو کاسبی کن هر چه گیرت آمد یک خوردهاش را تو بردار و یک خوردهاش را بده به من این مضاربه حلال است. اما آنکه حرام است اینکه به کسی بگویی ما صد هزار تومان به تو میدهیم تو ماهی سه تومان به ما بده این رباست و ربا مثل زنای با مادر است. رباخوار جنگ با خداست. مضاربه باید باشد، آقا برو کاسبی کن یک بار میبینی بیست هزار تومان گیرت آمد بیشتر بده یک وقت میبینی چیزی گیرت نیامد اصلا ً نده. اینکه من صد تومان میدهم شما ماهی سه تومان به من بده و خودت هر کاری میخواهی بکنی بکن، این گیر دارد، مواظب باشید لقمهی حرام. . . لااقل شما برادران عزیز که کارگر هستید شما حیف است که حرام بخورید، بگذارید یک کسی حرام بخورد که بالآخره یک دق و دلی از دنیا داشته باشد، آخر یک کسی که اینجا روی موکت مینشیند و فوقش وقتی وضعش خوب شد یک قالی ماشینی گیرش میآید کسی که اینجا زندگیش کمرنگ است، شما دیگر حیف است مواظب باشید، «آکِلَ الرِّبَا» کسی که رباخوار باشد و یا کسی که زکاتش را نمیدهد. خوب «مَا ضَاعَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِتَضْیِیعِ الزَّکَاهِ»(کافی، ج3، ص505) روایت در کافی است امام صادق فرمود: هر مالی که در دریا و یا در زمین از بین میرود حواست را جمع کن معلوم میشود که زکاتش را نداده. راننده همینطور است میگویی: آقا نگه دار. میگوید: وقتم تلف میشود. اینجا به خاطر یک مظلوم که در جاده است نگه نمیدارد میرود یک جایی دو ساعت نگه میدارد. یک مومنی را از او پذیرایی نمیکند خانم میگوید: آقا مهمان نیاور. من حوصلهام نمیگیرد پذیرایی کنم این خانم به شوهرش میگوید: فلانی نیاید من حوصلهام نمیرسد آن وقت افرادی میآیند چند برابر آن خرج میشود و حوصلهاش هم میرسد. «وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ» (ماعون/7) «أَ رَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِکَ الَّذی یَدُعُّ الْیَتیمَ» (ماعون/2-1)، یکی از سورههای قرآن سورهی ماعون است، ماعون چیست؟ ماعون از این چیزهایی است که بعضی از خانهها هست بعضی از خانهها نیست مثل نردبان، دیگ، سماور بزرگ، نمیدانم شلنگ طولانی؛ از این چیزهایی که در خانهها هست، همهی خانهها ندارند میگوید: همسایهها به ما دارید بدهید؟ میگوید: نخیر، و یکی از کارهایی که در شهرهای کوچک میشود و از برکات جاهای کوچک است این است که این چیزها را به هم قرض میدهند. «وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ»، آمد چیزی بگیرد بهش ندادی یادمان نرود.
خوب روایت داریم: بنای اسلام بر چند تا چیز است. یعنی اسلام چند تا پایه دارد یکی از آنها زکات است. روایت داریم: کسی اگر زکات بدهد مالش زیاد میشود. روایت داریم: اگر کسی زکات ندهد باران رحمت قطع میشود، روایت داریم: زکات پلی است که اگر کسی ندهد نمیتواند رد شود، اینها همهاش حدیث است از آن شصت تا حدیث ها.
حدیث داریم: حضرت مهدی(عج)وقتی تشریف بیاورند، «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخَذَ مَانِعَ الزَّکَاهِ فَضَرَبَ عُنُقَهُ»(المحاسن، ج1، ص88) امام زمان که تشریف بیاورند افرادی که زکات ندهند زکاتشان را میگیرد و افرادی که گردن کلفتی کنند گردنشان را میزند. هیچ زمانی باندازهی امام زمان اموال مصادره نمیشود چون یک عده خیلی خوردند و یک عده آهی در بساط نداشتند. این طور نیست کهای امام زمان زودتر تشریف بیاور، خوب بیاید که چه کنیم؟ خوب امام زمان بیاید خواهد گفت: آقای قرائتی دو تا قبا داری یکی از آنها را بده، خوب من نمیدهم، فورا ً گردن میزند. عدالت. . . حدیث داریم که: هر کس منتظر امام زمان است خودش را آماده کند برای زندگی کمرنگ چون وقتی بناست عدالت شود زندگی کمرنگ شود از پررنگ میگیرند و به کمرنگ میدهند. ما آدم داریم روزی چندن هزار تومان سودش است، واقعا ً درآمدش سر به فلک میزند و آدم هم داریم الی آخر شاید دو ماه دو ماه هم نتواند گوشت بخورد. روایت داریم که: امام زمان که بیاید اینطور برخورد میکند. بخیل چه کسی است؟ حضرت فرمود: تمامُ اسلامکم أداءَ الزّکوه، اگر میخواستید ببینید که مسلمان تمام هجده عیار هستید ببینید که زکات میدهید یا زکات نمیدهید. حالا: «لِکُلِّ شَیْءٍ زَکَاهٌ».
6- موارد زکات و مقدار آن
تا اینجا گفتیم حالا یک مقداری، زکات بر چه چیزی است؟ گفتیم بر نه چیز زکات است. نه هر کس هر چیزی که دارد ما این را گفتیم و یکی از برادران نوشته است که این را در تلویزیون نشان دهیم، نگاه کنید به تابلو، توجه کنید، زکات گوسفند، تلویزیون فقط ورقه را نشان دهد، چیز دیگر را نشان ندهد. چهل تا گوسفند یک گوسفند صد و بیست و یکی، دو تا گوسفند، کسی که چهل تا گوسفند دارد باید یک گوسفند زکات بدهد. حالا ببینیم گوسفندداران ما چقدر افرادی هستند چند هزار گوسفند دارند، گاهی برای ابوالفضل بیست تا گوسفند میدهد اما برای خدا نمیدهد
گاهی اوقات ابالفضل بازارش از خدا گرمتر است. مهمان میآید، آخر عشایر ما خیلی سخاوت دارند، تو جبهه خیلی عشایر واقعا ً مردانگی کردند، انصافا ً عشایر خیلی خوب آمدند. برای امام حسین میدهد، برای جبهه میدهد اما این برادر عشایر باید توجه داشته باشد چهل تاگوسفند دارد باید یک گوسفند صد و بیست و یک گوسفند، دو تا گوسفند، دویست و یکی، سه تا گوسفند، چهارصد و یکی، چهار تا گوسفند، بعد چهارصد تا به بالا هر صد تا گوسفند. . . حالا واقعا ً خدا خیلی هم تعاونی حساب میکند میگوید: صد تایش مال خودت یکیش. . . واقعا ً اگر ندهد باید گیر ادارهی دارایی بیفتد. هر صد تا یکی خیلی ارزان است. حالا زکات گاو، زکات گاو این است، سی تا گاو یک گوسالهی دو ساله، چهل تا گاو یک گوسالهی سه ساله، از چهل تا به بالا سی تا سی تا حساب کنید. آقا بروید بپرسید از آقا هر کس میخواهد زکات بدهد باید. . . .
این مال گندم است آقایانی که گندم را. . . حالا من نمیدانم سیلوهایی که گندم میخرند بالآخره در جمهوری اسلامی نمیدانم باید چه کرد؟ ! باید این را من اصلش یک خورده خودم هم گیج شدم این کشاورزانی که گندمشان را میفروشند اگر زکات ندهند آن وقت ما گندمشان را مصرف کنیم حکمش چه میشود؟ من فعلا ً یک جرقهای روشن میکنم یک ولولهای بیفتد بعد خودشان بروند وارسی کنند. میگویند: یک کسی یک سنگ میاندازد توی چاه و بعد عاقلها میروند درش میآورند، فقط یک قلقلکی ما بدهیم، این سیلوها که ماهی گندم میخوریم زکات اینها چی شد این وسط؟
از ده هزار تا کشاورز کدامشان زکات میدهند؟ مگر قرآن دروغ است که میگوید: زکات واجب است؟ میگوید: زکات ندهید جبهه اثر ندارد یعنی اجر ندارد، نمازت اجر ندارد، رشد ندارد. حالا نصاب. نصاب یعنی اندازهای که باید باشد. اگر هشتصد و چهل و هفت کیلو و پانصد گرم حالا 840 کیلو، مثلا ً تا 840 کیلو گندم زکات ندارد. 847 کیلو که شد اگر دیم است باید بیشتر بدهی یک دهم یعنی مثلا ً 840 کیلویش میشود 80 کیلو چون دیم است کاری نکردی زمینش از خداست، بارانش هم از خداست، اما اگر غیر از دیم است آبیاری کردی، پول آب دادی، یک بیستم یعنی 40 کیلو. طلا هم همینطور است. از 15 مثقال به بعدبه هر سه مثقال که رسید یک خورده اضافه میشود.
7- فرق خمس و زکات
منتها فرق خمس و زکات چیست؟ خمس را یک بار که دادی بس است. شما مثلا ً 100000 تومان گیرت آمده، ماشینی خریدی، فروختی، جابجا کردی، خانه جابجا کردی، یک 200000 تومانی تهش مانده اگر یک پولی تهش مانده صد هزار تومانی تهش ماند بیست هزار تومان را خمس میدهی هشتاد هزار تومان مال خودت است. اما طلا، طلا اگر زکات بدهی سال دیگر هم باز باید زکات بدهی، خلاصه اسلام نمیخواهد که کسی طلاها را نگه دارد. یعنی هر سال بهش مالیات میبندد چون پول باید. . .
اسلام در مسأله اقتصادی میگوید که: همه چیز باید در حرکت باشد. زمین و آب در حرکت حدیث داریم اگر کسی آب دارد، خاک هم دارد، چیزی ندارد بخورد وای مجال این ملت که آب و خاک را معطل کرده. آدم بیکار نیرویش معطل است. مورد نفرین اسلام است. پول بیکار، پولی که گنج بشود، پول را خوابانده، قایم کرده در خانه اش، نمیگذارد هیچ در جریان. . . خوب بابا این پول را شما بده به بیست تا جوان، ما جوان داریم که اگر یک چرخ خیاطی بخری و بهش بدهی این میتواند روزی چهار تا پیراهن بدوزد و کارش را راه بیاندازد. نه من پولم را قایم میکنم. اینهایی که پول را بخوابانند، زمین را بخوابانند، آب را بخوابانند، نیروی خودشان را بخوابانند، بیکار است. هیچ چیزی در اسلام اجازه نمیدهد که راکد باشد. اسلام دین حرکت است، حتی بندگی خدا همراه با حرکت است و الّا آدم میتواند بگوید: سبحان ربّی العظیم و بحمده، سبحان میگوید: نخیر، باید خم شوی و بگویی، دین، دین حرکتی، جهادش حرکت دارد، حجش جنب و جوش دارد. نمازش جنب و جوش دارد، طلا و نقره منتها خانمها آنقدر طلا که دارند برای زینت، طلای زینت زکات ندارد، حالا خانمها نگویند: پس آقا گردنبند من هم از طلاست، طلای سکه نخورده هم زکات ندارد اینها را در توضیح المسائل وارسی کنید.
آنهایی که من خیلی رویش حساسم این لقمههایی است که ما میخوریم، چون ما نان را از نانوایی میگیریم، خوب گوش بدهید، نان را از نانوا میگیریم، نانوا آرد میگیرد، آرد از سیلو است، این گندمهایی که به سیلو فروخته میشود زکات اینها چه میشود؟ این فعلا ً سوال من است. زکاتی که صدها آیه و حدیث داریم، این زکات در جمهوری اسلامی چه شد وضعش؟ مورد غفلت است. حالا راجع به گوسفند هم همینطور است. پنج تا شتر، زکات شتر، پنج تا شتر یک گوسفند. ده تا شتر دو تا گوسفند، پاتزده تا شتر سه تا گوسفند، بیست تا شتر چهار تا گوسفند، بیست و پنج تا شتر پنج تا گوسفند، آن وقت از 26 تا، 26 تا یک شتر دو ساله، 36 تا یک شتر سه ساله، 46 تا همینطور اضافه میشود. آقایانی که دامدار هستند حساب نکنند که اسلام زکات آورده بله اسلام زکات آورده و حکومت هم باید بگیرد چون قرآن میفرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً» (توبه/103)، پیغمبر برو بگیر و از جاهایی که دولت هم باید به زور بگیرد زکات است.
خوب حالا آقای قرائتی این بحث به چه درد ما میخورد، ما که دختر دبیرستانی، ما که پسر دبیرستانی هستیم ماکه کارگر و نمیدانم کارمند هستیم این بحث اصلا ً مال کسانی بود که گندمدار هستند و شتر دارند و گاو دارند. این بحث به هیچ درد ما نخورد. انصافا ً آقای قرائتی عمر ما را امشب حرام کردی، بسم الله الرحمن الرحیم، اما عمر شما امشب حرام نشد آشنایی با حدود خدا چون ممکن است شما خودت ماشین نداشته باشی ولی الآن هر کس خانه میسازد باید در ماشین رو هم بگذارد چون خود آدم ماشین نداشته باشد همهی کس و کار آدم ماشین دارند شما ممکن. . . ولی بالآخره با دامدار با کشاورز سر و کار داریم باید حکم را بدانیم و به آنها هم بگوییم البته اینطور نیست که آقا من ماشین ندارم البته من ماشین دارم یک پیکان دارم مثل میگویم اگر کسی هم خودش ماشین ندارد ولی در خانه باید در آشنایی با احکام الهی باشد.
اما برای اینکه شما هم خیلی حوصلهتان سر نرود چند تا حدیث برایتان میخوانم، حدیثهای قشنگ، این حدیثها را چندتایشان خودم دارم. من تقریبا ً هفت و هشت تا دارم، الحیاه خیلی بهتر از من جمع کرده به خاطر اینکه نویسندهاش خیلی سوادش از من بیشتر است. بنابراین چون نویسندهی کتاب سوادش از من بیشتر است تتبعش هم بیشتر است. حدیثهای بهتری جمع کرده است. حالا من حدیثها را برایتان میخوانم.
8- زکات بدن و زکات آبرو
اما زکات بدن، آقایان کشتیگیرها، فوتبالیستها، آقایان سالم زکات بدن چیست؟ «زَکَاهُ الْبَدَنِ الْجِهَادُ وَ الصِّیَام»(غررالحکم، ص176) جبهه رفتی یا نه؟ نرفتی زکات بدنت را ندادی، روزهی مستحبی و روزه. زکات آبرو ممکن است کسی جانی هم ندارد اما اگر یک تلفن کند تلفنش کارساز است. آبرو دارد. «زَکَاهُ الْبَدَنِ»، امیر المومنین میفرماید: «من الواجب علی ذی الجاه أن یبذله لطالبه»(غررالحکم، ص377) کسی آبرو دارد باید با آبرویش کمک کند. آقا بنده آبرو دارم منتها متأسفانه گاهی وقتها افرادی هستند آبرویشان را گرو میگذارندآن آقا میآید آبروی طرف را از بین میبرد.
صندوق قرض الحسنهای به من زنگ زد که آقای قرائتی ما شما را میشنایم اگر شما نامه بنویسی که به کسی وام بدهیم، وام میدهیم. گفتیم: خوب، الحمد لله خدا به ما آبرو داده. ما هی نامه نوشتیم، ده هزار تومان به این، بیست هزار تومان به آن، فرضا ً بردند و خوردند. بسم تعالی خوردند، یکمرتبه دیدیم که از همان صندوق قرض الحسنه زنگ زدند که آقای قرائتی بس است خواهش میکنیم دیگر کسی را نفرستید برای اینکه اینها همه خوردند و بردند. رویمان نمیشود که بیاییم دستبند به دست تو بزنیم، رویمان نمیشود برای تو نیروی انتظامی بفرستیم، کاری هم نمیشود کرد هم پولمان را خوردند با تلفن تو خوردند، و هم کاری نمیشود کرد.
این است که دوست باید خوب باشد. گیر این است که اگر به کسی هم تلفن میکند کاری میکنند که دیگر نکند، الآن میگوید: آقا خانهات خالی باشد مستأجر نیاوری! برای اینکه پا نمیشود وقتی مستأجر بد باشد صاحبخانه را هم بد میکند. گاهی وقتها صاحبخانهی بد مستأجر را بد میکند. گاهی وقتها مستأجر بد صاحبخانه را پشیمان میکند. کتاب میدهی برود مطالعه کند وقتی برمیگردد کتاب را خراب کرده. فرش میدهی ظرفش میدهی میشکند. اموال مردم را خوب نگه نمیداریم گاهی وقتها هم بخور بخور راه میاندازیم یک مرغ گرفته بودند پرهایش را میکندند زنده زنده. یک کسی گفت: چرا این کار را میکنید؟ گفت: میخواهیم حاجیش کنیم. این یعنی مثل اینکه حالا که حاجی است باید سرخش کرد. داریم حاجیش میکنیم. گاهی وقتها هم یک چیز را دست یک کسی دادند. . .
آقا خانم ما زایشگاه است میشود ماشینت را به من بدهی؟ بله ما مفتخر هستیم که گاهی ماشینمان به درد همسایهها بخورد. حالا کلید را بهش میدهی خانمش را میبرد زایشگاه، خواهرش را میبرد پارک، برادرش را هم میبرد، بچه هایش را هم میبرد. یعنی تمام کارهای دیگر، هندوانه و خربزه، سیب زمینی و پیاز، همهی کارهایش را هم از این ماشین میکند. اینطوری است زکات آبرو.
زکات شکل چیست؟ یک کسی شکلش خوب است. زکوه الجمال امیر المومنین فرمود: «زَکَاهُ الْجَمَالِ الْعَفَافُ»(غررالحکم، ص256)، دختری که شکلش خوب است زکات این است که خودت را نشان ندهی، دلی را نبری، حواسی را پرت نکنی، شما نمیدانید که این دخترها بخصوص وقتی که دیپلمهها برای کنکور درس میخوانند این دخترهای بیحجاب چه ضرر علمی میزنند به جوانها. جوان دارد مطالعه میکند یکی میآید از بغلش رد میشود نگاه میکند بعد هم میرود مطالعه کند یکی از آن طرفش میآید میرود. آدمی که شکلش خوب است خودش را نشان ندهد.
9- زکات شکل و معرف عقل
امیر المومنین فرمود: زکات شکل این است که عفت داشته باشی البته بعضیها که خودشان را نشان میدهند کمبود دارند. ما زن داریم چادری است یا مانتویی خوب پوشیده، واقعا لباسش لباس محترمی است بلوزش هم بلوز خوبی است. آدم داریم که تا یک بلوز خوب میپوشد تا این بلوز را نشان ندهد آرامش پیدا نمیکند. کمبود دارد. آدم هست ماشینش قیمتی است بوق نمیزند، آدم هست که یک موتور قراضه میخرد هی بوق میزند. بسیار است بلوزی که این خانم پوشیده حضرت عباسی خانمهای چادری هم از این بلوزها را دارند اینطور نیست که حالا خودت را نشان میدهی زکات شکل این است که خودت را حفظ کنی. زکات حلم. حلمت خدا داده، یک متلکی دادند قورتش بده، زکات شجاعت، «زَکَاهُ الشَّجَاعَهِ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّه»(غررالحکم، ص333)، زکات شرف، تواضع، آقا خیلی این خانوادهی مهمی است اگر مهم است خوب دخترت را بده به یک جوان بی پول. . . این به ما نمیخورد ما خاندان شریفی هستیم، خاندان شریف هستی پس گوش بده. امیر المومنین فرمود:
اگر شریف هستی تواضع کن، اگر بالا هستی صندلی پایین بنشین، اگر خیلی مهم هستی به آشپز بگو: دست شما درد نکند. نخیر ما باید شصتی را زورش کنیم خودش میآورد، بابا بگو: دست شما درد نکند. هر چه بالاتر هستی تواضعت بیشتر باشد. ما شریف ترین مرد در مملکتمان امام بود. فرمود: من دست رزمنده را میبوسم، ای کاش یک پاسدار بودم، هر چه شریف هستی تواضعت. . .
بنده همین که مشهور شدم آقای قرائتی اگر چهار تا دکتر و مهندس بیایند بگویند: آقای قرائتی عکس برداریم؟ میگویم: سلام علیکم بفرمایید عکس بردارید. اما اگر چهار تا مثلا ً فقیر آقای قرائتی میخواهیم با تو عکس برداریم آقا میدانید آنقدر من گرفتارم بگذارید من بروم حوصلهام نمیرسد همین که یک خورده مشهور شد حتما ً باید صف اول باشد حتما ً باید فلان ماشین باشد و دارم حرف را تمام میکنم. زکات عقل این است که اگر آدم از جاهلی چیزی دید به رخش نکشد، زکات علم این است که به دیگران یاد بدهی، دانشجو، دبیرستانی، دیپلم را امسال میگیری؟ الحمد لله شما شدی دیپلمه. خوب حالا زکاتش چیست؟ شبی بیست دقیقه بنشین پدر و مادرت را باسواد کن. زکات پیروزی، احسان نگو: حالا که خط ما از نظر سیاسی حاکم شد آن خط رقیب را تا آنجا که میشود بمالانیمش. همچین نابود کنیم آن خط را. اینطور نیست آقا. «زَکَاهُ الظَّفَرِ الْإِحْسَانُ»(غررالحکم، ص334). حالا شما چهار تا کرسی بیشتر در مجلس آوردید دود نکنید. «زَکَاهُ الظَّفَرِ» گاهی وقتها میگوید: حالا که ما رأی آوردیم پس آن ستاد انتخاباتی را هر وقت که دیدیم مسخرهاش کنیم، یک نیشی بهش بزنیم.
10- زکات ظفر و نعمت و دست و گوش و زبان و مردم
زکات ظفر احسان است. حالا که پیروز شدی احسان کنی. زکات نعمت این است که به همسایه به فامیل برسی. زکات دست بخشش است. زکات چشم این است که به حرام رسیدی چشمت را ببندی. زکات گوش این است که حرف حسابی بشنویم. زکات زبان این است که خوب بگویی. زکات دست خوب بنویسی. خدایا خیلی به ما نعمت دادی زکات رهبر عادل چیست؟ الآن کل کرهی زمین زهبرانشان فاسق است. روی کرهی زمین یک گوشه است به نام جمهوری اسلامی که رهبرش عادل است. زکات رهبر عادل این است که آدم اطاعت کند. روی کرهی زمین بهترین مردم، مردم ایران هستند. زکات این مردم این است که تا آدم میتواند به این مردم خدمت کند. آقا کلاه سرش گذاشتیم. کلاه سر چه کسی گذاشتی؟ این یا پدر شهید است، یا عموی شهید است، یا همسایهی شهید است، یا معلم شهید، کلاه سر چه کسی گذاشتی؟ باشرف ترین مردم کرهی زمین مردم ایران هستند. به این مردم نباید خیانت کرد. بهترین رهبر کرهی زمین رهبر ایران است. از این رهبر باید اطاعت کرد. سواد داری، زکات علم، زکات چشم، خانم یک بار دیگر میگویم: شکلت خوب است نشان نده، نشان دادن، دلربایی، این زکات شکل نیست، به شکرانه¬ی اینکه شکلت خوب است خودت را حفظ کن و دلی را نبر.
زکات اینکه مسجد نزدیکمان است برویم مسجد. نمیدانم گفتم یا نگفتم. در موزامبیک یک زن و شوهر شیعه پیدا کردم گفتم: شما چه میکنید؟ زن و شوهر گفتند: شب عاشورا یک ورقه داریم تاریخ کربلا رویش است. من میخوانم خانم گریه میکند بعد خانمم میخواند من گریه میکنم. دونفری در آن طرف آفریقا. زکات مسجد، زکات نماز جعه این است که آدم شرکت کند، ما چیزهایی که داریم، حرامش نکنیم.
خدایا آنچه حرام کردیم و غفلت شد از ما بگذر. به ما توفیق بده که خودت و اولیای تو، راه تو، نعمتهای تو را بشناسیم و شکرش را انجام بدهیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»