راههای تقویت تقوا در جامعه
2- انتخاب محیط سالم برای زندگی
3- بهرهگیری از استعدادها و ظرفیتهای خدادادی
4- تفکر در کارها و عاقبت نیک و بد آنها
5- تفکر در نعمتهای الهی در وجود بشر
6- تفکر در نعمت ولایت و مقایسه با دیگران
7- لعن به قاتلان حضرت علی علیهالسلام در شب قدر
موضوع: راههای تقویت تقوا در جامعه
تاریخ پخش: 05/03/98
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما در مورد گناه و تقوا دیشب رسیدیم، جلسه قبل رسیدیم به این جمله که یکی از راههایی که انسان را به تقوا نزدیک میکند و خواسته باشیم نسل ما نسل با تقوایی باشد، باید به بچههایمان شخصیت بدهیم. یک مثال بزنم، یک کسی عصبانی شده و دارد فحش میدهد. اگر رفتی تنگ گوشش گفتی: تو استاد دانشگاه هستی، یک مرتبه وا میرود. آقا تو روحانی هستی، تو آخوند هستی. تو پدربزرگ هستی، تو مادر هستی، تو رئیس قبیله هستی. تو استاد هستی، اگر توجه کنیم و آن را توجه بدهیم به اینکه تو آدم با ارزشی هستی یک مرتبه خودش را نگه میدارد. یک مثال بزنم.
1- حفظ شخصیت فرزند در ارشاد و موعظه
اگر بچه در خانهاش، در خانه یک استکان شکست، شما اخم میکنی حواست را جمع کن. چشمات کجاست؟ چرا ندیدی؟ توبیخش میکنی. ممکن است کلمات تندی هم به او بگویید. همین بچهای که لیوان شکست کلمه بد گفتیم و توبیخش کردیم، همین بچه اگر یک دیس پلو را بیاندازد و بشکند که قیمتش خیلی از لیوان بیشتر است اما مهمان نگاه کند، شما روبروی مهمان چیزی نمیگویی. میگویید: بچه است دیگر، شکستنی برای شکستن است. چیزی نیست. چرا؟ برای اینکه میگوید: من روبروی مهمان یک شخصیتی هستم، اگر داد بزنم این مهمان میگوید: عجب آدم بی شخصیتی است. چون این یک، یک مثال دیگر.
آدم در خانهاش طبیعی که باشد اگر یک باری سنگین بود حال ندارد بلند کند اما در میدانی که تماشاچیها نگاه میکنند و میخواهد وزنه بلند کند، آخرین زورش را میزند چون میبیند همه دارند نگاهش میکنند. توجه به قدرت خودش دارد، نهایت درجه را انجام میدهد که این وزنه را سر دست بگیرد. شما خودت شیرجه بروی یک مقدار شیرجه میروی و بیرون میآیی، اما اگر بدانی دارند بیرونیها میبینند و میشمارند، تا نفس داری خودت را زیر آب نگه میداری. ما باید توجه داشته باشیم که ما کی هستیم. ما خلیفه خدا هستیم، «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» قاری: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» (بقره/30) آیه قرآن است، میگوید: تو جانشین خدا هستی. این کلمه در حق تو نبود. بد بود این حرف را زدی و بد بود این تصمیم را گرفتی. یک کسی عصبانی میشود با کسی میگویند: بابا جون این عمویت است، این داییات است، این مادرت است، برادر بزرگترت است. حریم نگه دار. روح خدا در توست، «وَ نَفَخْتُ فِیهِ» قاری: «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» (حجر/29) تو ارزش داری و روح خدا در توست. همه موجودات افقی راه میروند، یعنی موجودات دریایی افقی هستند، موجودات صحرایی، موجودات هوایی، تنها موجودی که سیخکی راه میرود انسان است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» (تین/4) قاری: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» بهترین ساختمان را به تو دادم. تو برای ابدیت هستی نه برای دنیای فانی، تو برای همیشه هستی. «وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ» (مائده/18) قاری: «وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ» تو سمت خدا میروی. «و الیه المنتهی» قاری: «و الیه المنتهی»
اگر انسان توجه کند، جوان که نشسته، جوانیاش را هرز میدهد یادش رفته چقدر میارزد. باید بگوییم: جوان تو خیلی مهم هستی. حرام میشوی و حیف هستی. به هر حال اگر بگویند: حیف هستی، حرام میشوی، قدر خودت را داشته باش، خلیفه خدا هستی. بهترین ساختمان را داری. روح خدا در توست، توجه به اینکه انسان توجه به مقام خودش داشته باشد، الآن یک خانمی بد حجاب است. در تهران خواسته باشی بگویی: حجابت خوب شود ممکن است بی اعتنایی کند اما در حرم بگویی: خانم شما مهمان امام رضا هستی. تا گفتی مهمان امام رضا هستی، این روسریاش را جلو میکشد. اینجا خانه امام رضا هست. در مشهد هم تو دروغ میگویی؟ یک حریمی برای زمین… این توجه به مقام و موقعیت انسان را از گناه باز میدارد. هم برای خودمان خوب است و هم برای بچه ما، این یک فاز از حرف ما بود. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
2- انتخاب محیط سالم برای زندگی
از چیزهایی که انسان را از گناه باز میدارد محیط خوب است. محیط خوب، خانه میخرید، خانه اجاره میکنید نگاه کنید این خانه چه خانهای است. محیط چه محیطی است. محله مذهبی است، سر و کله اذان آنجا پیدا میشود، نمیشود. این مدرسهای که میخواهم بچهام را ثبت نام کنم، رشتهای که در دانشگاه میخواهم انتخاب کنم، مسأله محیط و همسایه و محله در شخصیت انسان اثر میگذارد. مسأله دیگر تعلیم قرآن و آشنایی با روایات است. ما دوازده میلیون بچه مدرسهای داریم، تقریباً پنج میلیون هم دانشجو داریم تقریباً، پنج میلیون و دوازده میلیون، هفده میلیون. یک میلیون هم معلم داریم، هجده میلیون، طلبهها را حساب نکردیم، اساتید دانشگاه را هم حساب نکردیم. دور و بر بیست میلیون نیروی فرهنگی داریم. بیست میلیون ضرب در نود روز، تابستان هم سه ماه تعطیل است، ماشین حساب اگر دارید حساب کنید. بیست میلیون نیرو نود روز بیکار هستند. نود روز را اگر صد روز کنیم دیگر ماشین حساب هم نمیخواهد. بیست میلیون هفت تا نقطه دارد، صد تا هم دو تا. میشود نه تا چند… دو میلیارد. دو میلیارد روز، یک و هشتصد میلیارد روز، خیلی سرمایه است. توجه به سرمایه نداریم. همینطور الکی یک زنجیر دست میگیریم چهل سانت چنین میکنیم، تمام که شد چنین میکنیم. نمیفهمند که دارد هرز میرود. قرآن میگوید: لحظهای پیش میآید که عزرائیل میآید روح را بگیرد میگوید: ده دقیقه به من فرصت بده. «ربّ ارجعونی» قاری: «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً» (مؤمنون/99 و 100) خدایا مرا برگردان، ده دقیقه یک روز به من مهلت بده من توبه کنم و حساب و کتابهایم را جمع و جور کنم. به او میگویند: نخیر، فایده ندارد.
3- بهرهگیری از استعدادها و ظرفیتهای خدادادی
زمانی میآید که برای یک دقیقهاش آدم التماس میکند. توجه داشته باشیم به ارزش عمر، توجه داشته باشیم که اگر محروم شدیم همه چیز حرام میشود. بگذارید یک مثال بزنم. وزارت نفت باید نفت استخراج کند و بفروشد و پول کند. وزارت بازرگانی، وزارت، همه وزارتخانهها تلاش میکنند برای مملکت یک درآمدی تولید کنند. این درآمد را به آموزش و پرورش بدهند. آموزش و پرورش هم مدرسه و آزمایشگاه و اردوگاه و تربیت معلم و استخدام و بازنشستگی و حالا اگر یک بچه گفت: من نمیخواهم درس بخوانم. نمیتواند بگوید: من نمیخواهم درس بخوانم. آقا زاده تو که درس نخوانی معلم هم حرام شده است. آموزش و پرورش هم حرام شده است. ابر و باد و مه و خورشید، آموزش و پرورش و نفت و دلار و کلاس و مدرسه و امتحان و کامپیوتر و آزمایشگاه همه برای این است که تو درس بخوانی، اگر تو درس نخوانی نمیتوانی بگویی من درس نخواندم، تمام بودجه حرام شده است. اگر من تعلل کنم و نیایم برای شما سخنرانی کنم، شما جمعیتی هستید هرکدام یکی دو ساعت وقت صرف کردید آمدید و رفتید. اینجا چون کنار امام رضا هستید، هرکس هم نبود زیارت میروید. اما وقتهای دیگر اگر معلم خوب درس ندهد، کل زحمات وزرای دیگر را هم خراب کرده است. چون همه بسیج شدند برای اینکه این نسل نو درس بخواند. نسل نو درس نخواند همه خراب شدند. ما اگر حرام شویم هستی را حرام کردیم.
این گوسفندی که میچرد بخاطر اینکه پروار شود و گوشت شود و ما بخوریم، حالا اگر ما خوردیم و عمرمان را تلف کردیم، گوسفند هم یقه ما را بگیرد، میگوید: حیف من، این همه روی پا ایستادم و چریدم و پروار شدم و تو خوردی و آروق زدی و هیچ خاصیتی نداری. مواظب باشیم آدمهای مفیدی باشیم. همه مشکلات را میتوانیم حل کنیم. چقدر ما استاد قرآن داریم. تابستان کلاسهای قرآن بگذاریم. یک کسی که در منطقه ما، در محله ما، یک استاد قرآن است یک خرده بریز و بپاش کنیم. خدا رحمت کند بعضی از قدیمیها را، بابای من بازاری بود. قبل از غروب مغازه را میبست و در محله ما میرفت. فاصله خانه با مغازه خیلی بود منتهی محله ما محله مستضعفی بود. مقدار زیادی دو ریالی برمیداشت و میبرد در… دو ریالی قدیم، در نلبکی میریخت و به بچههای محل میگفت: هرکس بیاید نمازش را بخواند، دو ریال میدهم. یک مشت بچه دور خودش جمع میکرد و حمد و سوره بچهها را درست میکرد. یک وقت رفتم سر قبر پدرم دیدم کسی آمده خیلی با حال است. دعا میکند. گفتم: شما پدر مرا میشناسی؟ گفت: حمد و سوره مرا بابای تو با دو ریالی درست کرد. چه اشکال دارد یک تاجر با یک استاد دانشگاه و با یک طلبه شریک شوند و بچههای محله را جمع کنند تابستان استفاده کنند. چرا تابستان هدر میدهیم؟ تابستان از دو ظهر داغ است تا چهار بعد از ظهر. شش ساعت داغ است. صبح دو سه ساعت میشود کاری کرد. دم غروب یکی دو ساعت میشود کار کرد. چرا قدر خودمان را نداریم. قدر زمان را نمیدانیم.
خداوند به همه قطعات زمان قسم خورده است. به فجر قسم خورده است. قاری: «والفَجر» (بجر/1) به صبح قسم خورده است «والصبح» قاری: «وَ الصُّبْحِ»، به چاشت قسم خورده است، «وَ الضُّحى» قاری: «وَ الضُّحى»، به ظهر قسم خورده است «وَ النَّهار» قاری: «وَ النَّهار» به عصر قسم خورده است «وَ الْعَصْرِ»، به شب قسم خورده است، «وَ اللَّیْل» (مدثر/33) منتهی به سحر سه بار قسم خورده است. یکجا گفته: «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ» قاری: «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ» (تکویر/17) یکجا گفته: «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَر» قاری: «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَر» (مدثر/33) یکجا گفته: «وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْر» قاری: «وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْر» (فجر/4) لیل یعنی شب، «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ»، «أَدْبَر»، «یَسْر» یعنی قسم به شب وقتی دارد تمام میشود، یعنی قسم به سحر. اینکه خدا به فجر و صبح و و روز و عصر و شب و سحر به همه قطعات زمان قسم خورده، میخواهد بگوید: زمانتان را از دست ندهید.
4- تفکر در کارها و عاقبت نیک و بد آنها
لازم نیست انسان کامپیوتر داشته باشد یا امکانات و کتابخانه داشته باشد. نه، بنشینیم فکر کنیم. داریم اکثر عبادتهای ابیذر فکر بود. فکر چه؟ فکر کنیم در عاقبت گناه، این گناهی که کردیم چه میشود؟ لقمه حرام خوردی؟ زرنگ هستی؟ «مال الحرام یبینُ فی الذریه» لقمه حرام در نسلت اثر میگذارد. لقمه حرام خوردی یک سیلی از بچهات خواهی خورد. نه سیلی ظاهری، یعنی خدا حال تو را خواهد گرفت. فکر کنیم در عاقبت گناه، نگاه خائنانه به دختر مردم کردی، نگاه خائنانه به خواهرت خواهند کرد. اینهایی که میگویم شعار نیست. «مَنْ غَشَ غُش» (کافی/ج5/ص160) حدیث داریم نگاه بد به دختر مردم بکنی به دخترت نگاه بد خواهند کرد. قرآن انتقام میکشد، «ذُو انْتِقام» قاری: «وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقام» (آلعمران/4) خدا انتقام میکشد. نارو زدی به تو نارو میزنند. تفکر در عاقبت گناه، تفکر در اینکه دنیا میگذرد. یک مثل از خودم بزنم.
تقریباً چهل سال است که من در تلویزیون هستم. از آدمهای مشهور کشور هستم. الآن اگر سکته کنم اینهایی که مرا دوست دارند میگویند: قرائتی مرد! عه… عه بس است. یک عده ممکن است مثل شما بگویند: قرائتی مرد؟ دیشب در رواق امام خمینی بود. عه عه، دوبار میگویید: عه، آنهایی که خیلی با ما رفیق هستند، مثل این عزیز حافظ و قاری، میگوید: قرائتی مرد؟ عه عه عه! این خبر مرگ یک آدم مشهور است. حالا یک فوتبالیست میخواهد مشهور شود. خیلی مشهور شوی مثل من میشوی. من چه کردم؟ خبر مرگ من پخش شود، مردم میگویند: عه. آدم چهل سال آرزویش باشد مشهور شود، که خبر مرگش مردم بگویند: عه! احترامهای دنیا هم همینطور است. مثلاً من وارد میشوم مردم احترام میگیرند و بلند میشوند. آدم خوشش میآید. اما یک خرده که در احترام، مثلاً در این احترام چه هست؟ نشستنگاه مردم چسبیده بود به زمین، به احترام آقا تکان خورد. دوباره رفت به زمین چسبید. آخر جای نشستن مردم به زمین بچسبد یا نیم متر از زمین فاصله بگیرد این احترام است.
کف زدن، چه شد؟ سوت کشیدن چه شد؟ زنده باد و مرده باد، چقدر مردم جاوید شاه گفتند؟ پس از مردن شاه گفتند: مرگ بر شاه! فکر کنیم که چه دادیم و چه گرفتیم؟ جوانی دادم چه گرفتم؟ سلامتی دادم چه گرفتم؟ نشاط دادم چه گرفتم؟ فکر کنیم، فکر کردن عبادت است. آدم بعد از نمازش میتواند بنشیند پنج دقیقه فکر کند. ده دقیقه فکر کند. فکر در نعمتها، شما، تا حالا در مورد شَصت دستت فکر کردی؟ میدانی اگر شَصت نبود همه وزارتخانهها میخوابید؟ شما این شَصت را کنار بگذار، وزارت آموزش و پرورش خوابید چون با این چهار تا نمیشود نوشت. وزارت کار با این چهار تا نمیشود پیش گوشتی دست گرفت. وزارت کشاورزی، با این چهار تا نمیشود بیل دست گرفت. وزارت بهداشت با این چهار تا نمیشود آمپول زد. صنایع دستی، با این چهار انگشت دکمه یقهات را هم نمیتوانی ببندی. ما فکر میکردیم قدت کوچک است بی خاصیت هستی، نه! همه وزارتخانهها در من کوچولو جاسازی شده است.
برای جان امام خمینی نشستند طراحی کردند چه کنیم امام را حفظ کنیم؟ یک محافظ گفتند باید در اتاق باشد تا یکوقت کسی سمی در استکان چای نریزد. در اتاق باید یک نفر مواظب باشد. یک محافظ گفتند: لب در باشد که کسی با چاقو وارد نشود. 3- یک محافظ سر کوچه باشد که ماشین نیسان با مواد منفجره وارد نشود. 4- یک محافظ پشت بام باشد کسی از پشت بام چیزی پرت نکند. یک محافظ هم نیروی هوایی باشد که این خلبانها به فکرشان نیافتد یکوقت بمبی بردارند و به جماران بیاندازند. پنج رقم حفاظت نشستند طراحی کردند برای جان امام، تمام این پنج تا حفاظت را خدا برای چشم شما گذاشته است. تازه خانه امام بعدش کوه بود. یعنی خانه امام به کوه چسبیده بود یعنی ته کوچه بود. آخرین خانه، خانه امام در جماران بود.
5- تفکر در نعمتهای الهی در وجود بشر
تمام این حفاظتها را خدا به چشم ما گذاشته است. اول در گودی گذاشته است. چشم ما در گودی است. طوری نمیشود. اگر چشم ما مثل دماغ بیرون بود کور میشدیم. خدا چشم را در کوچه بن بست گذاشته است. در چشم اشک شور گذاشته است. چون چشم ما با پی قاطی است، پی اگر در آب نمک نباشد، خراب میشود. چون چشم ما از پی است، اشک ما شور است. این هم دو تا، یک محافظ لب در گذاشته است. مژه، یک محافظ سر کوچه گذاشته است، پلک. تا حالا گفتی: الحمدلله پلکم فنر دارد؟ من کسی را سراغ دارم چشمش سالم است اما فنر پلکش پاره شده و هرکس را میخواهد ببیند چنین میکند. حال شما خوب است؟ خیلی خوشحالم. چایتان را نخوردید. یعنی هرکس را میخواهد ببیند… شما تا حالا یک مرتبه گفتی: الحمدلله پلکم فنر دارد؟ تا حالا گفتی: الحمدلله ابرویم مشکی است؟ اگر ابرو مشکی نباشد نور اذیت میکند. این ابروی مشکی سایبان جلوی فشار نور را میگیرد. غرق در نعمت هستیم.
تا حالا گفتی: الحمدلله به دنیا آمدم مکیدن بلد بودم؟ اگر وقتی ما به دنیا میآمدیم به جای مکیدن سینه مادر را فوت میکردیم؟ عزیز بخور. میلیاردها آدم مکیدند و این یکی فوت میکند. تمام کارشناسها، پزشکان، خبرگان و اساتید دانشگاه، تمام سیاسیون و اقتصادیون و دانشمندان جمع شوند، بگویند: این زن زاییده است و این بچه فوت میکند. چه کنیم؟ فکر کنید در نعمتهای خدا، همین که ما اسلام را دوست داریم. من رفتم بهزیستی دیدم یک جوان را دستهایش را بستند. گفتم: چرا دستهایش را بستید؟ خودش را میزند؟ گفتند: نه. هم بندیهای خودش را میزند؟ گفتند: نه، گفتم: پس چرا دستش را بستید؟ یک چیزی گفت: بهت زده شدم. گفتم: واقعاً اینطور است؟ گفت: هرچه میدهیم نمیخورد و فقط نجاست خودش را میخورد. دستش را بستیم! یک لحظه عقل را از ما بگیرد چه میشود؟ اگر ما دندان داشتیم سینه مادر را گاز میگرفتیم، اگر سینه مادر ما استخوان بود نمیتوانستیم بمکیم. هرچه بدن نیاز دارد در همین شیر مادر است. بدن شما چه میخواهد؟ قند میخواهد، آب میخواهد، چربی و کلسیم میخواهد، فسفر میخواهد، هرچه بدن نوزاد نیاز دارد خدا در شیر جاسازی کرده است. از ستارگان آسمانی گاهی سنگهایی جدا میشود، دور زمین مقداری هواست که این سنگها به هوا که خورد مشتعل میشود، این شهابهایی که میبینیم برخورد سنگهای آسمانی است با فضای دور… اگر این فضا کم بود، سنگ به سر ما میخورد. باید این مقدار فضای دور زمین کلفت باشد، ضخامت داشته باشد که سنگ را آب کند.
فکر در نعمتها، نعمتهای خصوصی، ایران چه نعمتهایی دارد؟ بعضی کشورها نفت ندارند. بعضی کشورها نفت دارند و دریا ندارند. نفت و دریا دارند و جنگل ندارند. نفت و دریا و جنگل دارند، خاک و آب ندارند. هرچه میخواهید، هر رقم معدنی میخواهید در ایران هست. استعداد ایرانی، ایرانی استعدادش بالاست. نعمت است، تمام کره زمین طاغوت حکومت میکند.
6- تفکر در نعمت ولایت و مقایسه با دیگران
یک گوشه از دنیا یک ولایت فقیه پیدا شد یک مجتهد عادل حکومت میکند. نمیخواهم بگویم: ایران مسأله ندارد. هزار و یک مسأله با کم و زیادش دارد. اما بالاخره یک مثالی را قبلاً زدم بگذار تکرار کنم. شما یک ماشینی که سوار میشوی، کی سوار میشوی؟ اول نگاه به قیافه ماشین میکنی که قراضه است یا نو است؟ اگر ماشین نو است یک نگاه به شوفر میکنی. این شوفر خواب آلود است؟ معتاد است یا نه، نشاط دارد؟ اگر دیدی شوفر قبراق و بانشاط است. ماشینش هم لوکس است سوار میشوی. ولی وقتی سوار میشوی یک صندلی مینشینی میبینی به، بچهاش ادرار کرد. بلند میشوی یک صندلی دیگر، این هم که سیر و پیاز خورده است. بلند میشویم یک صندلی دیگر میبینیم این هم پوست پرتقال را در ماشین میاندازد، پوست تخمه که میشکند را پرت میکند. روی هر صندلی مینشینی میبینی بغل دستیات دسته گلی آب میدهد. سؤال از من آیا شما از اتوبوس پیاده میشوی؟ نه. میگویی: درست است هر مسافری که سوار میشویم یک مشکلی دارد، ولی ماشین سالم است. رانندهاش هم سالم است. حالا او آروق میزند، او سیر خورده، او سیر و پیاز خورده، او سیگار میکشد، دود سیگارش اذیت میکند. ممکن است هر مسافری یک خلافی بکند، اما ماشین سالم است و راننده هم سالم است. اگر از این ماشین پیاده شوی ماشینهای دیگر فرمانده کل قوایش صدام است. خانم بینظیر بوتو است، از مردهها بگوییم. از این ماشین پیاده شویم ماشینهای دیگر رانندهاش کیست؟ این آل سعود راننده هستند؟
یک خانواده صد سال باید در سعودی حکومت کند، هیچکس نمیگوید: شما چه کاره هستی؟ مردم شما را انتخاب کردند؟ کمالی داری؟ سوادی داری؟ چه ارزشی شما دارید بر دیگران؟ مثل پهلوی خودمان، چه ارزشی داشت بر باقی مردم، بالاخره ما مسئولینمان منتخب خودمان هستند. ماشین ما اسلام است و راننده ما امام است، مقام معظم رهبری است. حالا این وزارتخانه رشوه گرفت. آن بازاری کلاهبرداری کرد، آن بانکی اختلاس کرد. آن… روی هر صندلی مینشینی میبینی یک مشکلی دارد ولی اگر از جمهوری اسلامی پیاده شویم ماشینهای دیگر یا ماشین گیر دارد یا راننده، صد رحمت به گور پدر ما که ماشین و راننده ما سالم است.
یک کسی اسمش مخفی بود موهای سرش ریخته بود. مثل من که موهای سرم دارد میریزد. یک کسی گفت: مخفی خان! گفت: بله، گفت: چرا داری کچل میشوی؟ گفت: برو دنبال کارت، من باید مرده باشم. باز هم خوب است ماندم و حالا موهای سرم ریخته است؟ گفت: چطور؟ گفت: من اسمم مخفی است، هرکس به دوستش نامه مینویسد، در نامهاش مینویسد مخفی نماند. حالا باز خوب است من ماندم! منتهی موهای سرم ریخته است. دیدید در نامهها به هم مینویسند: مخفی نماند. گفت: این مخفی نماند در دهان همه هست. به قول ما میگوییم: از شما چه پنهان، از شما چه پنهان یعنی چه؟ یعنی مخفی نماند.
توجیه نمیکنیم، اختلاس میشود. رشوه میشود. پارتی بازی میشود. حق و ناحق میشود. چون اگر راضی باشیم به این کارها ما هم در گناه شریک هستیم. در قرآن یک آیه داریم میگوید: اگر کسی به گناه کسی راضی باشد، در گناه شریک است. «فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ» قاری: «فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها» (شمس/14) عقروها یعنی شتر حضرت صالح را کشتند. شتر را یک نفر کشت، یک نفر که کشت باید بگوید: عَقَر، ولی قرآن نمیگوید: عَقر، میگوید: عقروا، همه کشتند. در تفسیر آمده، شتر را یک نفر کشت اما چون باقیها هم راضی بودند خدا نمیگوید: یک نفر، میگوید: همه کشتند. از این آیه استفاده میکند که اگر کسی گناهی بکند، کسی راضی باشد به گناه کسی در گناهش شریک است.
7- لعن به قاتلان حضرت علی علیهالسلام در شب قدر
شب نوزدهم، صد بار به ما گفتند این ذکر را بگویید، ثواب دارد. ذکر این است «اللهم العن قتله علی بن ابی طالب» باید بگوییم: «اللهم العن قاتل علی» خدایا قاتل حضرت علی را لعنت کن. ابن ملجم، نمیگوییم: «اللهم العن قاتل» میگوییم: «اللهم العن قتله» قَتَله یعنی قاتلها، قاتل حضرت علی یک بود. چرا میگویید: قاتلها، داریم بخاطر اینکه یکی مثل ابن ملجم حضرت علی را کشت و جمعی هم به کار او راضی بودند. چون راضی بودند در گناه او شریک هستند. در کار خیر هم همینطور است.
در یکی از پیروزیها یک نفر به حضرت علی گفت: کاش فلانی بود و پیروزی ما را میدید. حضرت گفت: دلش با شماست؟ گفت: بله. دلش با ماست. فرمود: اگر دلش با ماست در پیروزی ما شریک است. ما میتوانیم در همه خیرهای هستی شریک باشیم. میتوانیم در همه شرها هم شریک باشیم. اگر گناهی میشود ما نباید راضی باشیم، ولی باید حساب کنیم نباید بگوییم: حالا که پیاز گران شد، حالا که سیب زمینی گران شد. حالا که میوه گران شد، حالا که، حالا که، پس ما دیگر نماز جمعه نرویم. پس ما دیگر نماز جماعت نرویم، راهپیمایی قدس را نرویم. در انتخابات شرکت نکنیم. انتخابات شرکت نکنید، چه نظام و رژیمی را میخواهید قبول کنید؟ مثل اینکه بگوییم: حالا که این مسافر سیگار کشید، آن مسافر پوست تخمه پرت کرد، این مسافر هم سیر و پیاز خورده بود، پس ما دیگر سوار این ماشین نمیشویم. خیلی خوب پیاده شوی کجا سوار میشوی؟ ماشینهای دیگر رانندهاش کیست؟ باید عیبها برطرف شود با امر به معروف، با نعره، با طومار و با نمایندگان مجلس و با ائمه جمعه، باید بگوییم و بسوزیم و جان بکنیم، عیبها باید برطرف شود اما نمیشود از این ماشین پیاده شد چون راننده ماشینهای دیگر چه کسانی هستند؟ مثلاً بحرین پادشاهش چه کسی است؟ دبی کیست؟ قطر کیست؟ سعودی کیست؟ صدام کیست؟ ماشینهای دیگر فرانسه کیست؟ آمریکا رئیس جمهورش کیست؟ کدام ماشین را میخواهیم سوار شویم؟
بس است… به شب قدر نزدیک میشویم. چند دعا میکنم شما مهمان امام رضا هستید. 1- ثواب زیارت امام رضا از ثواب زیارت امام حسین بیشتر است. 2- ماه خدا هست. ماه رمضان مهمان امام رضا، ده مرتبه یا رب میگوییم. بسم الله الرحمن الرحیم، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب. اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا خود ما، اموات ما، ذوی الحقوقین را بیامرز. همه مشکلات فرد و جامعه ما را حل بفرما. خیانت کنندگان را اگر قابل هستند هدایت و قابل نیستند نابود کن. شر آمریکا و اسرائیل و شر هر صاحب شری را به خودشان برگردان. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. هرچه شب قدر برای خوبها مقدر میکنی به آبروی همان خوبها همه آنها را برای همه ما مقدر بفرما.