دشمن شناسی

از جمله موارد مهمی که در قرآن بیان‌شده، شناخت دشمنان انسان است. بخش قابل توجهی از آیات قرآن به مسئله دشمن‌شناسی اختصاص دارد و این نشان از اهمیت این مقوله مهم دارد، تا آنجا که به تعبیر قرآن، برخی از این دشمنان از ابتدای خلقت انسان به همراه او بوده‌اند و تا آخر هم او را رها نخواهند کرد.

دشمن، یا درونی است یا بیرونی،

یا آشکار است یا پنهان،

یا دشمنی خود را ابراز می‌کند یا مخفی می‌سازد،

یا کوچک و کم اهمیت است، یا بزرگ و خطرناک،

یا چهره دوست به خود می‌گیرد و یا با صراحت به میدان می آید.

این است که شناخت دشمن و ویژگی های او نیز ضروری است.

دشمن، گاهی در عرصه سیاسی، گاهی در عرصه اقتصادی، گاهی دشمن فرهنگی و اخلاقی، گاهی خصومتش را در عرصه نظامی نمایان می‌کند و گاهی از راه فرهنگ و اندیشه وارد می‌شود. پس شناخت میدان‌ها و زمینه‌های هجوم و ضربه‌زدن هم متفاوت است و نیاز به شناخت دارد.

مصادیقی از دشمنان

1- شیطان

دشمن بودن شیطان آشکار است. قرآن می‌فرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»[1] آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!

البته مراد از عبادت شیطان، اطاعت شیطان است، در حدیث مى‏خوانیم: «مَنْ أَطَاعَ رَجُلًا فِی مَعْصِیهٍ فَقَدْ عَبَدَه‏»[2] هرکس در گناه از کسى اطاعت کند، بندگى او را کرده است.

2 – کفار

دشمنى کفّار با شما، ریشه‏دار و پرسابقه و دائمى است. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِینا»[3] همانا کافران، دشمنان آشکار شما هستند.

3- یهود و مشرکان

دشمنى یهود با مسلمانان نیز، تاریخى و ریشه‏دار است. قرآن می‌فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَهً لِلَّذِینَ‏ آمَنُوا الْیهُود»[4] قطعاً سرسخت‏ترین مردم را در دشمنى نسبت به اهل ایمان، یهودیان و مشرکان خواهى یافت‏.

4- بعضی از اطرافیان

همسر و فرزندى که مانع انجام وظیفه شوند، آخرت و بهشت انسان را مى‏گیرند و لذا این گونه همسران و فرزندان دشمن شمرده شده‏اند. قرآن می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُم‏»[5] ای کسانی که ایمان آورده اید، بعضی از همسران و فرزندان شما دشمن شمایند، پس از آنان برحذر باشید.

امام باقر علیه‌السلام فرمود: هنگامى که مسلمانان مکه بناى هجرت را گذاشتند، بعضى همسران و فرزندان، مانع آنها شده و با سوگند مى‏گفتند: تو را به خدا هجرت نکن و عده‏اى مى‏پذیرفتند و مى‏ماندند.[6] لذا این آیه نازل شد و مردان را از پذیرش این خواستِ همسران و فرزندان‏ که مخالف فرمان رسول خدا بوده برحذر داشت. با توجه به شأن نزول، معیار شناخت دوست از دشمن، تشویق به کارهاى خیر یا مانع تراشى در برابر انجام عمل خیر است. کسى که به خاطر منافع خود، دیگرى را از انجام وظیفه‏اش باز مى‏دارد، دشمن اوست.

بر این اساس تعادل میان وظیفه و غریزه در زندگى خانوادگى لازم است، نه به خاطر عواطف و غرایز، دست از وظیفه و هجرت و جهاد بردارید و نه به خاطر انجام وظیفه، عواطف خانوادگى را نادیده بگیرید.

5 – نفس اماره

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «أَعْدَى‏ عَدُوِّکَ‏ نَفْسُکَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیکَ‏»[7] دشمن‌ترین دشمن تو، همان نفسی است که در درون توست.

6 – غضب و شهوت

امام علی علیه‌السلام فرمود: «أعدى عَدُوٍّ لِلمَرءِ غَضَبُهُ و شَهوَتُهُ»[8] دشمن ترین دشمن انسان، خشم و شهوت اوست.

از موانع اصلی پیشرفت هر مکتبی نیز، دشمنان آن مکتب و توطئه‌ها و نقشه‌های شومی است که به کار می‌گیرند. قرآن، از کسانی که در راه خدا سنگ‌اندازی می‌کنند مذمت کرده و می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّـهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعِیداً»[9] قطعاً کسانی که کافر شدند و (با القای شبهه و تهمت و تحقیر) مردم را از راه خدا باز داشتند، به تحقیق گمراه شدند، گمراهی دور (از نجات).

و در آیه دیگر می‌فرماید: «الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّـهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یفْسِدُونَ»[10] کسانی‌که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به سزای فساد مداومشان عذابی بر عذابشان افزودیم.

بنابراین بر عهده‌ی هر مسلمانی است که نسبت به دشمنان و عملکردشان شناخت کافی داشته باشد و راهکارهای مقابله با آنان را فراگیرد.

در اینجا به بیان برخی از ابعاد دشمنان اسلام، برگرفته از آیات قرآن، می‌پردازیم:

افکار و آرزوهاى دشمن

1- دوری مسلمانان از خیر و خوبی

قرآن می‌فرماید: «مٰا یوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتٰابِ وَ لاَ الْمُشْرِکِینَ أَنْ ینَزَّلَ عَلَیکُمْ مِنْ خَیرٍ مِنْ رَبِّکُمْ»[11] نه کفّار از اهل کتاب ونه مشرکان، هیچ کدام دوست ندارند که ازطرف پروردگارتان به شما خیرى برسد.

این آیه، از کینه توزى و عداوت مشرکان و کفّار از اهل کتاب، نسبت به مؤمنان برمى‏دارد. آنان حاضر نیستند، ببینند که مسلمانان صاحب پیامبرى بزرگ و کتابى آسمانى هستند و مى‏خواهند نداى توحید را به تمام جهان رسانده و با تمام تبعیضات نژادى و اقلیمى و با تمام خرافاتِ مشرکان و تحریفاتِ اهل کتاب مبارزه کنند و مانع عوام‏فریبى بزرگان آنان شوند.

2- سستی و سازش مسلمانان

عقب نشینى از اصول، خواسته دشمن است و دشمنان تلاش مى‏کنند تا شما را به سازش بکشانند. قرآن می‌فرماید: «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیدْهِنُونَ»[12] آرزو دارند که شما نرمشى نشان دهید تا با شما سازش کنند.

«تُدْهِنُ» از «دهن» به معناى روغن و مراد، روغن مالى و سازش و انعطاف‏پذیرى است.

3- رنج و سختی برای مسلمانان

قرآن می‌فرماید: «وَدُّوا مٰا عَنِتُّمْ»[13] آرزو دارند که شما در رنج قرار گیرید.

«عَنَت» به معنى سختى و رنج‏ است.

4- غفلت از اسلحه و امکانات

قرآن می‌فرماید: «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ…»[14] آرزو دارند که شما از اسلحه و سرمایه خود غافل شوید.

5- ارتداد و بازگشت از دین

قرآن می‌فرماید: «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً»[15] بسیارى از اهل کتاب (نه تنها خودشان ایمان نمى‏آورند، بلکه) از روى حسدى که در درونشان هست، دوست دارند شما را بعد از ایمانتان به کفر بازگردانند.

دشمن که در دل آرزوى کفر شما را دارد، در عمل از هیچ توطئه و نقشه‏اى خوددارى نخواهد کرد. روشهاى اقدام آنها همان طرح سؤالات بى‏جا، وسوسه‏ها، القاى شبهات و … مى‏باشد که باید نسبت به آنها هشیار بود.

توطئه‌هاى دشمن

دشمنان به دنبال غافلگیری مسلمان هستند. قرآن می‌فرماید: «إِنَّهُمْ یکِیدُونَ کَیداً»[16] مخالفان هرگونه توطئه‌اى را بر ضدّ شما بکار مى‌برند.

در آیه دیگر می‌فرماید: دانشمندان منحرف، از علم و مقام خود سوء استفاده کرده و در کمین انحراف و گمراهى دیگرانند. «یشْتَرُونَ الضَّلاٰلَهَ وَ یرِیدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِیلَ»[17] آنان گمراهى را مى‌خرند و مى‌خواهند شما نیز گمراه شوید.

رفتار دشمن

1- خدعه و نیرنگ

دشمنان همواره در حال خدعه و نیرنگ هستند. قرآن می‌فرماید: «یخٰادِعُونَ اللّٰهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا»[18] با خدا و مؤمنان خدعه مى‌کنند.

دشمن به خصوص منافقان، همواره در فکر ضربه زدن هستند. (کلمه «خدعه» به معنای پنهان‌کردن امری و اظهارنمودن امر دیگر، به منظور ضربه‌زدن است.)

2- دشمنی آشکار در زمان ضعف مسلمان

به گفته قرآن مخالفان اگر بر شما چیره شوند، دشمنی خود را آشکار می‌کنند. پس خاموشی دشمن، نشانه‌ی دوستی او نیست، بلکه فرصت ضربه زدن نیافته است. قرآن می‌فرماید: «إِنْ یثْقَفُوکُمْ یکُونُوا لَکُمْ أَعْدٰاءً»[19] اگر آنان بر شما مسلّط شوند، دشمن شما مى‌گردند.

3- طراحی و برنامه‌ریزی

دشمنان برای انحراف مسلمانان، طراحی و برنامه‌‌ریزی می‌کنند. قرآن می‌فرماید: «آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهٰارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»[20] به آنچه که بر مؤمنان نازل شده صبح‌گاهان ایمان بیاورید و شامگاهان از ایمان برگردید (تا شاید مؤمنان نیز در حقانیت دین مردّد شده و) برگردند.

در شأن نزول این آیه آمده است: دوازده نفر از دانشمندان یهود، تصمیم گرفتند برای ایجاد تزلزل و تردید در عقاید مسلمانان، صبح‌گاهان نزد حضرت محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده، اظهار ایمان کنند، ولی در آخر روز از اسلام برگردند و بگویند: ما محمّد و آیین او را دیدیم، ولی با آنچه در تورات و انجیل آمده، مطابقت ندارد. آنها با این نقشه‌ی ماهرانه می‌خواستند به هم‌کیشان خود این طور وانمود کنند که اگر اسلام مکتب خوبی بود، اهل علم و کتاب از آن دست برنمی‌داشتند، با این کار هم در عقاید مسلمانان تردید بوجود آورند و هم سایر یهودیان را از مسلمان شدن بازدارند. ‏خداوند متعال نیز با نزول این آیه، نقشه‌ی آنان را برملا ساخت.

4- افشای اسرار

دشمن در ضربه زدن به فکر و اندیشه کوتاهى نمى‏کند. قرآن می‌فرماید: «لاٰ تَتَّخِذُوا بِطٰانَهً مِنْ دُونِکُمْ لاٰ یأْلُونَکُمْ خَبٰالاً»[21] از غیر خودتان همراز نگیرید. آنان در تباهی شما کوتاهی نمی‌کنند.

«بِطانَه» به لباس زیر گفته مى‏شود که به «بَطن» و شکم مى‏چسبد. این کلمه، کنایه از مَحرم اسرار است. «خَبال» به معناى نابودى فکر و عقل است‏.

بنابراین رازدارى، یک وظیفه‏ى قطعى است و نباید بیگانگان را مَحرم اسرار خویش قرار دهیم.

5- تلاش برای تسلیم‌شدن بی‌چون و چرای مسلمانان

قرآن می‌فرماید: «وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ‏ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم‏»[22] (اى پیامبر!) هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا (آنکه تسلیم خواسته آنان شوى و) از آئین آنان پیروى کنى.

بعد از تغییر قبله، ناراحتى یهود از مسلمانان بیشتر شد و احیاناً بعضى از مسلمان‏ها نیز تمایل داشتند قبله همان بیت‏المقدّس باشد تا بتوانند با یهود در الفت ودوستى زندگى کنند، غافل از اینکه رضایت اهل کتاب با حفظ آن حاصل نمى‏شد و انتظار آنان، پیروى از تمام آیین آنها و نه فقط قبله آنان بود.

این آیه در عین این‏که خطاب به پیامبر اسلام صلى‌الله‌علیه‌وآله است، خطاب به همه مسلمانان در طول تاریخ نیز هست که هرگز یهود و نصارى از شما راضى نخواهند شد، مگر آنکه تسلیم بى‏چون و چراى آنان شوید و از اصول و ارزش‌هاى الهى کناره بگیرید. ولى شما باید با قاطعیّت دست رد به سینه‏ى آنها بزنید و بدانید تنها راه سعادت، راه وحى است نه پیروى از تمایلات این و آن.

6- تلاش برای خاموش‌کردن نور خدا

قرآن می‌فرماید: «یرِیدُونَ لِیطْفِئُواْ نُورَ اللّٰهِ بِأَفَوَاهِهِمْ وَاللّٰهُ مُتِّمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»[23] آنان تصمیم دارند که نور خدا را با دهان‌ها (و سخنان و افتراها)‌ى خود خاموش کنند، در حالى که خداوند کامل کننده نور خویش است، هرچند کافران ناخشنود باشند.

مراحل برخورد با دشمن

در اسلام براى برخورد با دشمن مراحلى تعیین شده است:

1- فرصت برای اصلاح

به عنوان نمونه قرآن می‌فرماید: به درخواست پناهندگى دشمن براى تحقیق و شناخت عقاید و افکار اسلامى، پاسخ مثبت دهید و به او فرصت فکر و انتخاب بدهید. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یسْمَعَ کَلامَ اللَّـهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»[24] ‏و اگر یکی از مشرکان از تو امان و پناه خواست، پس به او پناه بده تا کلام خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان.

این یعنی، راه فکر و تعقّل، حتّى براى مشرکان مهدورالدّم باز است و براى احتمال هدایت یک نفر هم باید حساب جداگانه باز کرد.

۲- قطع روابط دوستانه

جامعه ایمانى حق ندارد با دشمنان خدا، رابطه دوستانه و صمیمانه داشته باشد، قرآن می‌فرماید: «یٰا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیٰاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِمٰا جٰاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ»[25] ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید. ‏شما با آنان طرح دوستی می‌افکنید، در حالی که آنان نسبت به حقّی که برای شما آمده است، کفر ورزیده‌اند.

۳- قهر و بى‌اعتنایی

مسلمانان باید به کارشکنى‏هاى کفّار و منافقان بى‌اعتنا باشند و در برابر خواسته‏هاى آنان با توکل مقاومت کنند. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ دَعْ أَذاهُم‏»[26] و کافران و منافقان را اطاعت مکن، و به آزارشان اعتنا مکن‏.

البته بى‏اعتنایى به آزار و اذیّت دشمنان به معناى سستى و کوتاهى در برخورد با آنان نیست، بلکه به معناى توکّل و امیدوارى به رحمت الهى، دلسرد نشدن از برخوردهاى آنان است.

۴- اعراض و روی‌گردانی

«وَ إِذا رَأَیتَ الَّذِینَ یخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»[27] و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما (به قصد تخطئه، ) کندوکاو می‌کنند، از آنان روی بگردان.

«خوض» به معناى کندوکاو وگفتگو به قصد تمسخر و تحقیر است، نه براى فهم و درک حقیقت.[28]

مشابه این مطلب، در سوره‏ى نساء آیه‏ى 140 نیز آمده است: «إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ» اگر شنیدید که به آیات الهى کفر مى‏ورزند یا مسخره مى‏کنند با آنان منشینید تا سخن را عوض کنند.

در روایات متعدّدى از معصومین علیهم‌السلام از همنشینى با اهل گناه، یا شرکت در جلسه‏اى که گناه مى‏شود و انسان قدرت جلوگیرى از آن را ندارد، نهى شده است، حتّى اگر آنان از بستگان انسان باشند. رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله با استناد به این آیه فرمودند: کسى که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، در مجلسى که در آن امامى سبّ مى‏شود و یا از مسلمانى عیب‏جویى مى‏گردد نمى‏نشیند.[29]

حضرت على علیه السلام فرمود: «مُجَالَسَهُ الْأَشْرَارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْیَار»[30] همنشینى با بدان، سبب سوء ظنّ به نیکان مى‏شود.

۵ – سخت‌گیری و شدت عمل

رهبر مسلمانان باید در برابر استکبار قاطع باشد. قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید: «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم‏»[31] و بر آنان سخت بگیر و خشونت به خرج ده.

پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله پیش از این آیه، با منافقان رفتارى کریمانه داشت، امّا پس از نزول این آیه، برخورد حضرت شدّت یافت.[32]

۶ – مبارزه و جنگ

قرآن می‌فرماید: «وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ الَّذِینَ یقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ الْمُعْتَدِین»[33] ‏و در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند، بجنگید ولی از حدّ تجاوز نکنید، که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد.

البته هدف از جنگ در اسلام، گرفتن آب و خاک و یا استعمار و انتقام نیست، بلکه‏ هدف، دفاع از حقّ با حذف عنصرهاى فاسد و آزادسازى افکار و نجات انسان‏ها از خرافات و موهومات مى‏باشد.


[1]. (یس، 60)

[2]. (کافی،‌ ج2، ص398)

[3]. (نساء، 101)

[4]. (مائده، 82)

[5]. (تغابن، 14)

[6]. (تفسیر نورالثقلین)

[7]. (مجموعه ورام، ج1، ص59)

[8]. (غررالحکم، ج1، ص210)

[9]. (نساء، ۱۶۷)

[10]. (نحل، ۸۸)

[11]. (بقره، ۱۰۵)

[12]. (قلم، ۹)

[13]. (آل عمران، ۱۱۸)

[14]. (نساء، ١٠٢)

[15]. (بقره، 109)

[16]. (طارق، ۱۵)

[17]. (نساء، ۴۴)

[18]. (بقره، ۹)

[19]. (ممتحنه، ۲)

[20]. (آل‌عمران، ۷۲)

[21]. (آل عمران، ۱۱۸)

[22]. (بقره، 120)

[23]. (صف، ۸-۹)

[24]. (توبه، ۶)

[25]. (ممتحنه، ۱)

[26]. (احزاب، ۴۸)

[27]. (انعام، ۶۸)

[28]. (تفسیر مجمع‏البیان)

[29]. (وسائل‌الشیعه، ج16، ص266)

[30]. (امالی صدوق، ص446)

[31] (تحریم، ۹)

[32]. (تفسیر فى‏ظلال‏القرآن‏)

[33]. (بقره، ۱۹۰)

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=9322

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.