خانواده، اختلافات خانوادگى -1
موضوع: خانواده، اختلافات خانوادگى -1
تاریخ پخش: 28/10/68
بسم الله الرحمن الرحیم
الهى انطقنى بالهدى و الهمنى التقوى
1- یکی از عوامل اختلافات، توقعات بیجا زن و شوهر از یکدیگر است
بگو آقا تا حالا هر چى بوده گذشته مىخواهیم از حالا، از حالا مىخواهیم شروع کنیم. این که آدم روى غرور خودش بگوید من نمىروم او باید بیاید، من گفتم نباید این حرفها را بگذاریم کنار، تک بزن، او قطع کرده تو گره بزن. پا روى هوس بگذار، ما فکر کردیم، ذرهاى اختلاف با شوهرش پیدا نکردند. یک زندگى با صفایى داشت امیرالمؤمنین و فاطمهى زهرا گفتیم بیاییم بحث اخلاق در خانه و کنار گذاشتن اختلاف خانوادگى را مطرح کنیم.
گرچه تلویزیون بحثى دارد بحث اخلاق در خانواده برادر عزیزمان جناب حجت الاسلام و المسلمین حسینى بحث اخلاق در خانواده را دارد. من بهش تلفن کردم گفتم که من پایم را مىخواهم توى کفش شما کنم این هفته بحث اختلاف خانواده را بگویم ولى دیدم که مسائل اختلاف باز هم حرف تمام عروس خانم یا خانم توى ذهنش از شوهر یک چیزى ساخته که مىگوید شوهر چیست؟ مىگوید شوهر یک کسى است که شغلش در وطن باشد توى ذهنش این است، تمیز باشد پر درآمد باشد ایام فراغت داشته باشد پر درآمد و اول غروب هم بیاید خانه اول غروب هم در خانه باشد اصلاً تصورش از شوهر این است آرزوى ایدهآلش این است. تا دید شوهرش مسافرت مىرود به این هم شد زندگى، تا مىبیند شوهره خوب یک روز دستش با آن شغلى که دارد به مناسبت شغلش یک رقم لباسش دستش، اوه این هم که درآمد نشد زن عجب گدایى شدیم ما آخه تو که به ما نمىرسى این چه وقت آمدن توى خانه است. اصلاً خانم پهلوى خودش یک چیزى ساخته است و بافته نمىرسد شروع مىکند به درگیرى به خانم باید گفت خانم و مرد هم همین طور است مرد هم خیال مىکند خانمى که مىآید توى خانه یک قهرمانى است که امیرالمؤمنین توى نهج البلاغه فرمود خانم است قهرمان نیست یک کلفتى است، خانم است کلفت نیست. خیال میکند یک توقعاتى مرد دارد،
ریشهى این توقعات است یکوقت یک مثلى توى بحث عدل زدم نمىدانم کى بود یکسال، دو سال پیش بود یک مثل زدم مثل راحتما آن هایى که پاى تلویزیوناند یادشان است حالا اون مثل را اینجا هم تکرار مىکنم گفتم یک کسى آمد دکان لیوان فروش این لیوان فروش لیوانها را دمر گذاشته بود مشترى یکخورده نگاه به لیوان کرد و یک دستى مالید به لیوان گفت که آقاى لیوان فروش این لیوانها چرا درش بسته است؟ بعد بلند کرد و گفت که تهش هم که سوراخ است گفت آقاجان اصلاً تو چرا همچین مىبینى اصلاً اشکالى اگر لیوان را از این ور دست بگیرى دوتا اشکالت برطرف مىشود اصلاً اشکالى که مىکند به لیوان چون دیدش این است که لیوان اینجورى است. از اول خیال مىکند لیوان اینجورى است شروع مىکند اگر بگوییم آقا لیوان این است، این لیوان است مشکلش حل مىشود.
گاهى یک توقعى داریم باید گفت آقاجان اینجا قهوه خانه است فقط چاى هست و ممکن است قلیان هم باشد این رفته است توى قهوه خانه نشسته است توى عالم خیال، خیال مىکند اینجا چلو کبابى است هى مىگوید باز هم که دیر شد چلو کباب، بابا اینجا چلوکبابى نیست. یک توقعى داریم این توقع است بسیارى از افرادى که یکوقتى نسبت به جمهورى اسلامى یک اشکالى دارند البته نقص، کم کارى، بدکارى، ضعف یک چیزى هایى هست اما خیلىها هم از ما توقعشان بالا است. آقا جمهورى اسلامى شد هیچ کس دروغ نمىگوید، مىگوید آقا جمهورى اسلامى هم دروغ مىگوید خوب بابا آدمهایش که عوض نشدهاند. بله، طاغوت بوده رفته، مجتهد عادل آمده قانون آمریکایى رفته قانون خبرگان آمده. قانون شوراى نگهبان آمده قانون مجلس شوراى اسلامى آمده قانون عوض شده رهبر هم عوض شده ترسو هم بودهاند شجاع شدهاند پنجاه شصت شاخه کارمان عوض شده اما ممکن است دروغ هنوز هم باشد غیبت هنوز هم باشد این خیال مىکند همین که گفتیم جمهورى اسلامى دیگر هیچ کس غیبت هیچ کس گرانفروشى نمىکند.
آقاجان شما بگو من روزى چقدر حق استراحت دارم بگو روزى چند نفر را جواب بدهم. یکخورده توقع بالاست. ریشههاى توقع اینها بخاطر این است که خانمى که مىگوید من مىخواهم شوهرم شغلش در وطن باشد مسافرت نرود شغلش تمیز باشد پر درآمد باشد فراغت داشته باشد اول غروب بیاید حالا اصل خودش را مىبیند. شما که تنهایى نیستى که شوهر شما هم که خلق نشده که فقط شوهر شما باشد اگر مىگفتى خداوند ایشان را خلق کرده فقط براى من نخیر قرآن مىگوید که «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) شوهر شماباید بنده ى خدا هجرت تویش است.
بندگى خدا گاهى خون تویش است گاهى گلى شدن تویش است گاهى نمىدانم خاکى شدن تویش است بندگى خدا گاهى درآمد زیاد است گاهى درآمد کم است بنده ى خدا خوب پیغمبر بنده ى خدا بود. گاهى سوار الاغ مىشد گاهى سوار براق مىشد. گاهى خدا به او سلام مىکرد زندگى و بنده ى خدا شدن همه ى حوادث را دارد. آن خانمى که یک توقعى دارد و به توقعش نمىرسد و ناراحت است این خانم دیدش این است: خداوند این شوهر را براى من خلق کرده. پاسخش این است که بسمه تعالى این شوهر شما هم باشد خداوند گفته «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/19) با خانمها معاشرت کنید به معروف به طور خوب زندگى کنید.
2- چگونگی رفتار شوهر با همسر جهت رفع اختلاف
در اسلام خوب زندگى کردن هم داریم. حدیث داریم اگر کسى پهلوى خانمش بنشیند اختلاط کند مثل این است که در مسجد پیغمبر اعتکاف کند. اعتکاف یعنى بنشیند و عبادت کند. حدیث است. نشستن پهلوى خانم و اختلاط کردن ثواب کسى را دارد که توى مسجد پیغمبر عبادت کند. این ثواب است اما خانم من اگر از اول غروب تا ساعت 11 شب بنشینم با تو اختلاط کنم فردا چیزى ندارم توى تلویزیون بگویم. خوب اجازه بفرماید حالابرویم توى کتابخانه من اگر بنشینم پهلوى تو اختلاط کنم فردا توى دانشگاه من باید مطالعه هم بکنم من استاد دانشگاهم. اون مىگوید من دبیرم اون مىگوید من طلبهام اون مىگوید من نمىدانم کاسبم بالاخره پهلوى خانم نشستن حدیث داریم ثواب دارد اما نگفته همه ى ثوابها توى این است یک مقدارى.
مثلا ًحدیث داریم که مرد گاهى اوقات لقمه بگیرد حالا نگویید این حدیثها چى چى است مىخوانى اتفاقاً من آمدهام این حدیثها را بخوانم چون بعضى حدیثها را فقط من باید توى تلویزیون بخوانم چون نه توى خطبههاى نماز جمعه مىشود خواند نه مقام معظم رهبرى خوب است بخواند بالاخره بعضى حدیثها هم باید گفته بشود هم باید یک آدمى بگوید که رسمى نباشد و ما اینجا اینکارهایم. هم حدیث مىگوییم هم مقام رسمى نیستم.
حدیث داریم شب تولد حضرت زهرا خوشمزه است آدمى حدیث را گوش بدهد به شرطى که روى قوز خودت هم نیافتىها گاهى وقتها مىگوید اگر به این حدیث عمل کنم خواهد گفت که حالا امشب حدیث را شنیدى عمل کردى بگو بله، من امشب حدیث را شنیدم افتخار مىکنم که حالا که شنیدم عمل مىکنم. گاهى افراد مىگویند اگر عمل کنیم خواهند گفت از کى یاد گرفت خوب بله بگو من امشب حدیث را شنیدم یادگرفتم حدیث داریم مرد وقتى غذا مىخورد گاهى یک لقمه بگیرد بدهد به خانمش، حدیث است و حدیث داریم گاهى به خانمت بگو خانم من تو را دوست دارم و حدیث داریم که اگر کسى به خانمش بگوید من تو را دوست دارم این کلمه هیچ وقت از قلب این خانم بیرون نمىرود اینها هست.
اما از آن ور هم به خانم بگو خانم به نظر شما اگر من پزشک هجرت نکنم به روستا پس روستایى که مریض مىشود چه کند؟ اگر من شب کشیک توى بیمارستان نمانمپس بیمار نیمه شب چه کند؟ بنابراین خودت راببین محبت سر جایش محفوظ اما جامعه اصل است نه اصالت فرد نه اصالت جامعه بعضى مىگویند اصالت جامعه هیچ چیزى به زن و شوهر به همسر نمىرسد. و بعضى هم مىگویند اصالت فرد یعنى شب را کشیک است رها کن مسافرت را رها کن جبهه رها کن هجرت رها کن. هرچى هست رها کن. فقط تو خلق شدهاى براى چى؟ همسر من باشى. توقع نابجا ولى طول کشید من باید باقى حرف هایش را تند بزنم. عوامل اختلاف توقع نابجاست.
3- بیاحترامی به فامیل از عوامل اختلافات خانوادگی
عوامل اختلاف دیگر چى است؟ بى احترامى به فامیل دو بى احترامى به فامیل. اگر عروس یک چایى بریزد بدهد به مادرشوهرش چایى راداد به مادرشوهر اما علاقهى شوهر را به خودش زیاد کرد. اگر مادرزن که آمد داماد پیش پایش بلند شود پیش پاى مادر خانم پا شده است اما خانم علاقهاش به شوهرش زیاد مىشود احترام بگیرید. بد نیست یک چیزى بگویم. حالا الحمدالله همه مسلمانیم انشاءالله همه حزب اللهى مىخواهیم بشویم. اما اگر هم غیر مسلمان است مىگوید احترامش را بگذارید. یک حدیث بخوانم که آدم رئیس یهودىها را هم احترام بگیرد. رئیس مسیحىها را هم احترام بگیرد. داریم «أَکْرِمُوا» عجب حدیثى «أَکْرِمُوا کَرِیمَ کُلِّ قَوْمٍ»(دلائلالإمامه، ص81) یعنى احترام بگذارید بزرگ هر قبیلهاى را. رئیس کشتى گیرها آمد پیش پایش پاشو. ممکن است تو فوتبالیست نیستى. کشتى گیر نیستى اما این کشتى گیر پهلوى باند و تیپ و علاقمندان به کشتى و علاقمندان به ورزش این پهلوى آنها یک مقام بالایى دارد و اگر شما به رئیس اینها یک احترامى گذاشتى به کل آنها احترام گذاشتهاى. احترام بگذاریم.
بد نیست یک حدیث بخوانم چقدر داریم. الله اکبر. حدیث داریم که گاهى حضرت رسول خانهشان یک گوسفند مىکشت مىگفت گوشتش را بدهید به رفیقهاى خدیجه. چون من به خدیجه علاقه داشتم حالا هم که از دنیا رفته خدیجه من دوستان خدیجه را باید اینها احترام است. رسول اکرم مگر شما امت پیغمبر نیستید به پیغمبر ما به دوستان خدیجه احترام مىکرد. این حسابش «أَکْرِمُوا کَرِیمَ کُلِّ قَوْمٍ» احترام به فامیل. این خیلى مهم است.
4- سوء ظن زن و شوهر نسبت به هم از عوامل اختلاف
مسأله ى دیگر عوامل اختلاف سوءظن، گاهى زن و شوهرها با هم زندگیشان از بین مىرود به خاطر سوءظن کى بود بهش سلام کردى، کى بود پشت تلفن، چى چى بهت گفت این کى بود توى مغازهات این کى بود توى اداره؟ سوءظن خیلى وقتها سوءظن کى پول سر کیسه من برداشته؟ آمده بود اینجا چه کند؟ اینها غیرت نیست. غیرت جا دارد. گاهى وقتها اگر انسان در جایى که نباید غیرت نشان بدهد و بسیارى از بى حجابهاى ما بخاطر اصولا مثل فنر، فنر را هر چى شما دستت را بگذارى رویش فشار بدهى خوب که فشار دادى دستت را که برداشتى فنر مىپرد بالا غیرت اندازه دارد و کجا جاى غیرت است کجا جاى این است که آدم غیرت را سوءظن زندگىها را بهم مىزند.
5- عدم ارضاء یکدیگر یکی از عوامل اختلاف
دیگر چى؟ عدم ارضاء عدم ارضاء یکى از چیزهایى که اختلافات خانوادگى است زن و شوهر همدیگر را ارضاء نمىکنند آن مىآید خانه با یک لباس هایى با یک وضعى مرد مىآید خانه مىبیند بهترین لباسها را زن براى عروسى غریبهها مىپوشد. لباس خوبش را براى شوهرش نمىپوشد. و مرد هم همین طور است. بگذار حدیث بخوانم. حدیث داریم که یک روز شخصى آمد خدمت امام دید امام خیلى خودش را درست کرده. حنایى و رنگى و عطرى و به امام یک خورده نگاه کرد و گفت شما خیلى به خودتان رسیدهاید فرمود بله اگر مىخواهید زنهایتان عفتشان حفظ شود مردها به خودتان برسید مردى که خودش را ول مىکند هر لباسى هر بویى مردى که نظیف نیست مردى که به خودش نرسد. درعفت زنش خطرناک است اگر مىخواهید امام فرمود اگر مىخواهید زن هایتان عفیف باشند مردها به خودتان برسید یک روزى یک کسى آمد خانه ى امام صادق دید امام صادق یک لباسى پوشیده یک خورده رنگش سرخ است نه سرخ سرخها، سرخ را ما مىگوییم فرض کنید صورتى. سرخ کمرنگ یک سرخ کمرنگى پوشیده بود یک خورده نگاه کرد گفت آقا این لباس براى شما سبک است. بالاخره شما امامید. فرمود من تازه داماد شدهام. چون تازه داماد شدهام عروس دوست دارد که من این لباس را بپوشم. خیلى خوب بپوش. البته حالا دیگر عروس هم توقع کروات نداشته باشد در همین حدى که وابستگى به شرق و غرب نباشد اما همین مقدارى که هست.
یک حدیثى داریم من این حدیث را یک جورمعنى مىکردم پریشب زنگ زدم به یکى از علماى بزرگوار قم گفتم من این حدیث را این طور معنى مىکنم گفت این معنى به ذهن من نیامده اما من تا حالا این حدیث را یک جور دیگر معنى مىکردم حالا حدیثى دارم که دور قم معنى هست یکى آن عالم یکى معناى خودم حدیث داریم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ بِشَهْوَهِ أَهْلِهِ»(کافى، ج4، ص12) من این حدیث را این طور معنى مىکردم: یعنى مومن غذا که مىخورد به شهوت خانمش غذا مىخورد یعنى هرچى خانم دوست دارد هر رقم یعنى صبح آخر بعضى شوهرها هستند مىآید مىگوید امروز عدس بار کن سیب زمینى تویش نندازىها دیگر اختیار سیب زمینى به خانمش نمىدهد. اگر گفت پلو و عدس، پلو و ماش درست کند توى خانه کودتا مىشود توى خانه یعنى ریز پردهها را این جا آویزان کن دوتا میخ بزن این چراغ را روشن کن یعنى یک جورى مردهایى هست ریز چیزهاى خانه را دخالت مىکنند و فضولى حدیث داریم مومن یا کل غذا که مىخورد اختیار غذا با خانم است. من این طور معنى مىکردم آن عالم گفت من این طور معنى مىکنم حالا شاید هم هر دو درست باشد که مومن وقتى غذا مىخورد زمان غذا خوردنش میل خانمش است. یعنى اگر خانم سفره انداخته نگوید من حالا سیرم بابا دیگر خانم مىگوید غذابخور بیا دست به دست کن یعنى آقا حالا وقت غذا نیست بگذارید من کارهایم تمام شود بعد آقا بچهها مدرسه دارند خوابش مىآید مىخواهد بخوابد این لباسشویى کرده خیاطى کرده خسته این حدیث معنایش یکى از این دوتا معنى است یا این که فضولى در غذا دخالت در پختن غذا نکنید چى بپزد بگذارید خانم آزاد باشد یا این که خانم هر وقت سفره انداخت تو هیچ چیز نگو الآن خوابم مىآید. الآن مطالعه دارم هر وقت غذا و سفره بیاید اختیار با خانم است «الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ بِشَهْوَهِ أَهْلِهِ»
عدم ارضاء در لباس و حالاحدیث بخوانم چقدر گناه مىکنند خانم هایى که یا مردهایى که چقدر گناه مىکنند زن و مرى که براى دیگران آرایش مىکنند خودشان براى خودشان آرایش نمىکنند. گناهشان را نمىگویم حالا خلقتان تنگ مىشود چون بینندهها شب تولد حضرت زهرا بحث را مىبیند حالگیرى است خیلى تلخ است که چه عذابى مىکشد آن زنى که لباس خوبش را براى غریبهها مىپوشد.
6- بد حجابی در جامعه عامل اختلاف زن و شوهر
مسئله دیگر بدحجابى بدحجابى عمل اختلاف است. بدحجابى درجامعه. بد حجابى در جامعه. جامعه وقتى بد حجاب است مرد مىرود بیرون همه رنگ و وارنگى مىبیند از بس رنگ و شیک و پیک دیده وقتى بر مىکردد دیگر با خانم خودش دلگرم نیست چون اینقدر نمره شانزده و هفده و هجده دیده مىآید خانه مىبیند خانم خودش دوازده بى حجابى بى حجابى زیاد ست اختلافات خانودگیش هم بیشتر است آن خانم نوشته بود در آمریکا طلاق گرفتن مثل این است که آدم در ایران تاکسى بگیرد. یک ده دقیقه یک ربع معطلى دارد البته درتهران نیم ساعت با کم و زیادش. بد حجابى باعث اختلاف است. اگر همهى زنها حجاب داشته باشند مرد که مىآید از خانه بیرون هرچى مىبیند خانم پوشیده مىبیند هرچى مىبیند پوشیده مىبیند برمى گردد باز خانم خودش چون هرچى دیده نمره ده دیده چون اگر هم بیستاند زیر چادرند پیدا نیست بالاخره چیزى به چشمش ندیده برمى گردد همان دوازده خانهى خودش را نمره بیست منظور مىکند. این یک واقعیت است. بى حجابى باعث مىشود که اختلاف خانوادگى زیاد شود.
7- یکی از عوامل اختلاف مقایسه کردن است
مقایسه به قولی چشم و هم چشمى یکى از اختلافات مقایسه است. آدم هى مقایسه کند فلانى ماشین گرفت ما نداریم فلانى خانه گرفت ما نداریم فلانى نمىدانم چى دارد ما نداریم. آدم زندگیش را مقایسه کند با دیگرى خیلى حالگیرى است. شما بالاخره به هر کس برسى باز یک کس دیگرى است یعنى همیشه باید غصه بخورى. خودتان را مقایسه نکنید در کمالات داریم مقایسه کنید. در دعاى کمیل داریم «حتى أسرح إلیک فی میادین السابقین»(مصباحالمتهجد، ص849) امیرالمومنین مىگوید خدایا من مىخواهم در میدان مسابقهها باشم منتهى مسابقه درخیرات. در قرآن داریم «سارِعُوا» سرعت بگیرید در خیر «سارِعُوا» (آل عمران/133)، «سابِقُوا» (حدید/21) داریم سابقوا داریم «میادین السابقین» در دعاى کمیل داریم. رقابت و چشم و همچشمى داریم منتهى در کمالات به امام سجاد گفتند خیلى عبادت مىکنى. گفت من کجا على کجا. امام سجاد مىخواست به امیرالمومنین برسد. مقایسه خوب است اما درکارهاى خیر بسیارى از خانودهها زندگیشان تلخ مىشود چون ببینید خانم برادر شما انسانى اون که ماشین دارد جماد است. بخاطر جماد زندگى انسانى خودتان را از بین نبرید آقا من گفتم لباس پشمى شما لباس پنبهاى خریدهاى. بالاخره یا پشم یا پنبه. پشم و پنبه ارزش این را ندارد که دوتا انسان صفاى زندگى یکى از امتیازات حضرت زهرا این بود که نه سال که توى خانه ى شوهرش بود زندگیشان نورانى بود. یکى از مسائل اختلاف اینها حرف هم زیاد دارد چشم و همچشمى که چشم و همچشمى چه بلایى بر سر انسان مىآورد. خودش را به آب و آتش مىزند که این کار را بکند. بهر حال یک صلوات هم برستید. اللهم صل على محمد و آل محمد.
8- زخم زبان زدن از عوامل اختلاف
مسأله دیگر هم زخم زبان یکى از چیزهایى که عامل این است که اختلاف بشود زخم زبان است. بد نیست یک آیه ى قران بخوانم قرآن مىگوید «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّه» (انعام/108) به بت پرست فحش نده ِ بله اگر به بت پرست فحش دادى توهین به بت پرست کردى قرآن مىگوید «فَیَسُبُّوا اللَّه» آن هم توهین به خدا مىکند جریحهدار نکنید روحیه و روان و عقائد حتى بت پرست را بله استدلال داریم «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» (بقره/111) بیایید استدلالى صحبت کنیم «إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فی ضَلالٍ مُبینٍ» (سبأ/24) بیایید بحث کنیم برهان طورى نیست اما توهین نکنید متن قرآن است سوره ى انعام آیه ى 107، 108 «لا تَسُبُّوا» سب نکنید زخم زبان قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مَنْ قَذَفَ امْرَأَتَهُ بِالزِّنَا خَرَجَ مِنْ حَسَنَاتِهِ کَمَا تَخْرُجُ الْحَیَّهُ مِنْ جِلْدِهَا وَ کُتِبَ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَهٍ عَلَى بَدَنِهِ أَلْفُ خَطِیئَهٍ»(جامعالأخبار، ص157) اگر مردى به خانمش نسبت زنا بدهد خداى نخواسته این مرد هرچى عبادت کرده کل عبادتهاى مرد نابود نابود مىشود براى این که به خانم خودش نسبت ناروا داد به عدد هر مویى که در بدن این مرد هست هزار جنایت پایش مىنویسند چون به زنش نسبت ناروا داد امام صادق فرمود که خداوند مىفرماید هرکه اهانت کند ولى از اولیاء خدا را زن و مرد با من طرف است «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» (همزه/1) واى به کسى که نیش مىزند بسیارى از اختلافات خانوادگى که به هم زخم زبان مىزنند متلک مىگویند.
9- بیکاری از عوامل اختلاف
یکى از مسائل بیکارى گاهى اختلافات و دعواها سر این است که کار نیست درباره بیکارى روایت زیاد داریم. پیغمبر فرمود «نِعْمَ اللَّهْوُ الْمِغْزَلُ لِلْمَرْأَهِ الصَّالِحَهِ»(عللالشرائع، ج2، ص582) چقدر خوب است که زن کار بکند توى خانه امام فرمود به دخترها حتماً بافندگى ریسندگى یک کار دستى یاد بدهید اما چرا بیکارى بافندگى و ریسندگى در این زمینه هم آیات زیادى داریم که حالا روایات زیادى داریم که ام سلمه فرمود زن پیغمبر فرمود زن بیکار فتنه درست مىکند کما این که مرد بیکار هم فتنه درست مىکند. بسیارى وقتهایى که ایام تعطیلى است وقتهاى فراغت آمار جنایت بیشتر است «أَیُّمَا امْرَأَهٍ رَفَعَتْ مِنْ بَیْتِ زَوْجِهَا شَیْئاً مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ تُرِیدُ بِهِ صَلَاحاً نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ لَمْ یُعَذِّبْهُ»(أمالى صدوق، ص411) هر زنى توى خانه کار بکند حتى چیزى را جابجا بکند اتاق آشپزخانه همین کارهایى که زنها توى خانه مىکنند تمام حرکاتش ثواب دارد. یک روز فاطمه زهرا آمد گفت یا رسول الله من گرفتارم چهارتا بچه دارم پشت سرهم کوچولو شوهرم حضرت على همیشه توى جبهه یک کسى بیاید توى خانه گاهى کمک ما بکند رسول خدا فرمود حرفى ندارم به هر که بگویم بیاید کمک دختر پیغمبر کند افتخار مىکند اما یک غصه مىخورم مىترسم اجر کار توى خانه از تو کم بشود آن وقت اجرهایى هم هست که آن ماجرایش را هست که پیغمبر فرمود حالا که برایت همکار نمىفرستم لااقل بیا سى و چهار بار «الله اکبر» سى و سه مرتبه «الحمد الله» سى و سه مرتبه «سبحان الله» آن آمده بود کمک بگیرد پیغمبر چیز دیگرى جوابش را داد آخه گاهى وقتها یک چیزى مىگویند یک کس دیگر یک چیز دیگرى مىگوید. ما حضرت زهرا را شناختیم به امید این که آموزش و پرورش ما بخشنامه کند منتهى ما هیچ مسؤلیتى نداریم توى مملکت ولى اگر مىشد دخترهاى دبیرستانى ما یک دوره زندگى فاطمه زهرا را مىخواندند عوض تعلیمات دینى یک دوره زندگى حضرت زهرا را مىخواندند. این خیلى مهم است که آدم با همهى ابعاد زندگى آشنا بشود.
عیب جویى به پیغمبر گفتند فلانى زن خوبى است روزها روزه مىگیرد شبها عبادت مىکند خیلى آدم خوبى است ولى اخلاقش یک خورده تند است. فرمود هیچ خوبى ندارد صف اول حدیث داریم صف اول مردها خوب است اما صف اول جماعت زنها خوب نیست چون معمولا زنهایى مىآیند صف اول که هیچ کارى ندارند و این پیرزنها یى هم که مىآیند صف اول خدا و میداند چى چى مىگویند تا وقت نماز حدیث است. حدیث داریم مرد که مىآید صف اول این نشانهى آن است به شرط این که باز مردها هم بیکار نباشند مردى که دل از تجارت بکند تا مىگویند «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» دکانش را ببندد صف اول براى مرد خوب است اما صف اول براى زن گفتند فلان حاج خانم خیلى عبادت مىکند اما گاهى اخلاقش تند است پیغمبر فرمود هیچ خوبى ندارد.
خوب ریشه اختلافات نپذیرفتن مدیریت گاهى یک کسى یک خلافى کرده خود طرف هم خلاف کرده شما هیچ چیزى نگو اصلا گاهى وقتها اگر مرد توى خانه هیچ چیزى نگوید قصه تمام مىشود اما اگر گفت فتنه مىشود سکوت و گاهى اگر هم آدم نبایست همسر خودش را تنبیه کند به نحوى که باز تنبیه از راه سکوت خیلى مهمتر از راه داد و بیداد زدن است. غذا شور شده خوب همه مىفهمند شور است دیگر اگر خوردى هیچ چیزى نگفتى این خانم نگاه مىکند مىبیند هیچ چیزى نگفتى بیشترمى سوزد اما اگر گفتى این هم غذا بود پختى تمام مىشود اختلاف سر چى است؟
10- پز دادن از عوامل اختلافات زن و شوهر
پز دادن گاهى وقتها افتخار مىکند خویش و قوم هایش را داداشم همچین گفت مامان جانم همچین گفت بابام همچین است. این پز مىدهد که من فوق لیسانسم من دیپلمم تو دیپلم ندارى من نمىدانم یا پز مىدهد بامدرک یاپز مىدهد با جهازیه یاپز مىدهد باسمت پز است که مىدهد پز دادن عامل اختلاف است. چون وقتى پز میدهى مىخواهى او را کوچکش کنى او هم قبول نمىکند کوچکى را اصولا هر که پز مىدهد فرعون است چون قران مىگوید «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ» (زخرف/54) این آیه ى قران است فرعون خفیف مىکرد قومش را وقتى خفیف مىکرد قومش را واطاعوه مردم هم مىگفتند بله قربان. حالا کوچک کردن مردم دوتا راه دارد یا خودت را بزرگ کن تا آنها کوچک شوند یا نه آنها را کوچک کن فرق نمىکند کوچک کردن مردم دو راه دارد یا آدم مستقیم مردم را کوچک مىکند یا بقدرى خودش را بزرگ مىکند که قهراً مردم کوچک مىشوند. چه صاف به مردم بگویند کوچکى یعنى یک وقت مىگویند برو تو که سواد ندارى یا دیپلم بیشتر ندارى یک وقت صاف و مستقیم کوچک مىکنم شما را یا نه مىگویم من کسى هستم که اینقدر هر دویش استخفاف است. استخفاف قوم براى چى این پز را مىدهى براى این که او تسلیم تو بشود فرعون هم همین کار را مىکرد فرعون براى این که مردم اطاعت کنند کوچک مىکرد آنها را پز دادن و افتخار کردن امام سجاد در دعاى مکارم الاخلاق مىگوید «وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ»(صحیفه سجادیه، دعاى20) خدایا توفیقم بده اخلاقم خوب باشد اما پز ندهم هرچى دارید نگویید پز دادن.
11- از عوامل اختلاف زن و شوهر دخالت بیجای دیگران
مسأله دیگر دخالتها نابجاى اطرافیان. دخالت دیگران یکى از عوامل اختلاف زن و شوهرها این است که مادر خانم مادر شوهر برادر خانم برادر شوهر دیگران مىآیند دخالت مىکنند دخالت دیگران خیلى عامل فتنه مىشود. یکى از عوامل اختلاف مسأله دختر آوردن است. متاسفانه بعضى البته باید بگویم اینجا باید بگویم هزار تاسف باعث هزار تاسف بعضى مردها چه لقبى روى این مردها بگذارم هیچى بى لقب باشد چون بى لقب شامل همه چیزى مىشود. بعضى مردها همین که دیدند خانمش بچه دار شده دختر زاییده این از نظر ایمانى و شرک خیال مىکند دختر و پسر فرق مىکند و از دختر زاییدن خانمش ناراحت است چهارتا سه تا پنج تا هفت تا یکى دو تا دختر زاییدن بسیارى یا بعضى از خانوادهها بخاطر این که خانم بچه دار شده و بچهاش دختر است شیرینى زندگى از بین مىرود بخاطر و این شرک است. کسى اگر فرق بگذارد بین دختر و پسر شرک ست. قرآن بخوانم «لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً» (نساء/11) شما چه مىدانید کدام بهتر است. حضرت زهرا یکى بود دختر بود. شما بیایید لیست بده که پسر بهتر است ما هم زیرش را امضا مىکنیم حالا که خانم دختر زاییده برو باهاش قهر کن. یا ژست بگیر یا قیافه بگیر چه مىدانیم کدام بهتر است. حدیث داریم از سعادت مرد این است که اولاد اولش دختر باشد.
12- مشورت نکردن از عوامل اختلاف زن و شوهر
مسأله دیگر ترک مشورت دوازدهم از اختلافات این است که ترک مشورت چون روایت داریم با زنهاى خوب مشورت کنید. اگر هم یک جایى مىگوید مشورت کنید ولى کار خودتان رابکنید براى این که مشورت کردى بیشتر زن قسمتهاى عاطفهاش را ترجیح مىدهد چون آدم نمىداند این کار که مىخواهد بکند عقلش بر عاطفهاش مىچربد یا عاطفهاش بر عقلش مىچربد. چون معمولا زن قسمت عاطفى را ترجیح مىدهد براى این زن خدا زن را براى تربیت نوزاد خلق کرده و تربیت نوزاد صبر زیاد مىخواهد و عاطفه ى زیاد و چون باید نوزاد را برساند به یک انسان کامل صبر و عاطفه باید زیاد داشته باشد و خدا اینچنین کرده.
13- ناهماهنگی در وضع مالی باعث اختلاف است
ناهماهنگى در وضع مالى باعث اختلاف است. خدیجه خیلى سرمایه دار بود تمام اموالش را در راه اسلام داد. هیچى نداشت به پیغمبر گفت یا رسول الله من از دنیا مىروم همه چیزى داشتم اتفاقاً نه که مالش را بدهد آخر گاهى وقتها خانم مالش را در راه مثلا درآمدش را حقوقش را پس اندازش را ارثش را هدایایش را جهازیهاش را گاهى هم ممکن است یک چیزى ببخشد اما منت تویش نیست خدیجه آمد پهلوى حضرت رسول گفت این اموال من خودم هم کنیزتو این جمله دومش مهم است. همه اموالش را داد وقتى خدیجه مىخواست از دنیا برود هیچى نداشت گفت یا رسول الله همه چیزى داشتم همه را در راه اهداف مقدس تو دادم اما حالاکه مىخواهم بمیرم خواهش مىکنم که عبایت را به من بده من را توى عباى تو کفن کنند. یک خورده از خدیجه یاد بگیرید. آن وقت جبران این فداکارى این است که دختربهش مىدهد حضرت زهرا جبران مىکند خدیجه چى داد؟ پول. چى گرفت؟ زهرا. قرآن مىگوید شکور است خدا تشکر مىکند اگر انسان ایثار کند درآمدش را حقوقش کمک کند.
14- ازدواج تحمیلی از عوامل اختلاف
مسأله دیگر ازدواجهاى تحمیلى. گاهى اختلافها به خاطر این است که از روز اول این دختر و پسر خودشان همدیگر را نخواستهاند. ازدواج تحمیلى بوده در فامیلها ازدواجهاى تحمیلى شاید هنوز هم باشد. دخترى آمد پهلوى پیغمبر گفت یا رسول الله پدرم مرا با فلانى عقد بسته بدون این که از من بپرسد یا بدون این که بالاخره بدون مشورت من عقدمان را با پسر فلانى خوانده حضرت فرمود حالا گفت نه من شکایت پدرم را مىکنم. پیغمبر فرمود عقد برگردد. بعد دختر گفت که یا رسول الله نه من داماد را دوستش دارم حرفى هم ندارم فقط مىخواستم شکایت بابایم را بکنم که این در تاریخ بماند که پدرها خود سرانه داماد انتخاب نکنند. فقط من مىخواستم یک حرکتى انجام بدهم که تو این را از بفرمایى که حق ندارد که ازدواج تحمیلى باشد دور دختر را بگیرید. آقا خوب پسرى است بهتر از این نیست بابا بگذارید فکر کند. خوب زنى است از این بهتر گیرت نمىآید.
انگار دلال هایى هست مىبرند خونه بعضى از این دلالها بنگاه معاملاتىها وقتى مىبرند خانه مىگویند آقاى فلانى خدا مىداند این خانه را مىبینى چه تاریخى است؟ دو ماه دیگر یک چهل و پنج مترى از آن ورش رد مىشود توى نقشهى جامعهى شهر هم یک هشتاد و پنج مترى از این ور خانه ى شما دو سه روز دیگر دروغ و راست پایینش را پاساژمى کنى بالایش را نمىدانم آرایشگاه آن ورش را چلو کبابى یک از یک خانه ى چهل و پنج مترى توى کوچه یک اتوبان مىکند یک چهل وپنج مترى درست مىکند این دلالها خدا مىداند چه مىکنند. از پیرزن عروس مىسازند این حسابش است خدا مىداند چه مىکنند این است که آدم وقتى مىرود توى بنگاه معاملاتى البته بعضى هایشان باید اصل را بگذارد که این هرچه مىگوید هفتاد درصدش نه دروغ است دروغ که نمىگوید دیگر بعضىهایشان مبالغه و فلان. یک خورده کوتاه بیاید یک مقدارى ازدواج هایى که دور آدم را مىگیرند نمىگذارند آدم فکر کند ازدواجهاى تحمیلى.
15- از عوامل اختلاف زن و شوهر شنیدن حرف سخنچین است
خوب شنیدن حرف از سخن چین گاهى میان اختلافات زن و شوهى این است که یک کسى مىآید به قول قرآن مىگوید «یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ» (بقره/102) آیهى قرآن است. مىآید یک چیزى مىگوید که بین اینها را حسادتها سخن چینى و بالاخره اختلافات خانوادگى حالاباید چه کرد. توى چه خانهاى است که این اختلافات نیست.
16- اختلافات را باید کنار گذاشت و از یکدیگر بگذریم تا خدا گذشت کند
روزى که بحث را مىشنوید شبى که بحث را مىشنوید تولد حضرت زهراست بیایید هرچى بوده، هرچى بوده کنار بگذارید از حالا شروع کنید بسم الله الرحمن الرحیم دیگر حرفهاى گذشته را پیش نکشید آقا تو بودى که گفتى آقا گفتم که معذرت مىخواهم تو هم بزرگوارى کن بر گذشتهها صلوات از امشب زندگى را شروع کنیم قرآن حدیث داریم بسیارى از انسانها یک کارهایى را که مىکنند. روایت میگوید: «کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»(منلایحضرهالفقیه، ج2، ص98) اگر فلان کار را بکنى مثل کسى مىشوى که مادر الآن شما را به دنیا آورده افراد آقا بگذار هرچه گذشته پس بگیرم فحشم داد تهمتم زد توى سرم زد فحشم داد نفرینم کرد آقا همه را اقاله کن اقاله یعنى چه؟ یعنى شتر دیدى ندیدى فایدهاش چى است؟ فایدهاش این است درباره ى تجارت داریم اگر یک جنسى را فروخت شترى آمد گفت آقا این را پس بردار داریم «أَیُّمَا عَبْدٍ أَقَالَ مُسْلِماً فِی بَیْعٍ أَقَالَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»(کافى، ج5، ص153) اگر کسى پس برداشت «أَقَالَهُ اللَّهُ» خداهم روز قیامت تا مجرم را مىآورند مىگویند خیلى گناه کردى مىگوید خدایا من توى دنیا کاسب بودم اگر یک جنس را پس مىآوردند من پس بر مىداشتم خدایا تو هم گناهان من را پس بردار حدیث داریم کسى که توى دنیا پس بردارد خدا هم روز قیامت پس برمىدارد.
بیایید امشب که شب جمعه است اختلافات خانوادگى را گفتیم توقع نابجا هست بى احترامى به فامیل سوءظن ارضا نمىکنند همدیگر را بد حجابى جامعه چشم و همچشمى زخم زبان بیکارى پزدادن دخالت دیگران دختر زاییدن ترک مشورت از این چیزها اختلافات است بخاطر حضرت زهرا خیال نکنید حضرت زهرا کم است حضرت زهرا خیلى مهم است من یک وقت یک طرحى داشتم چند سال پیش طرحم این بود گفتم که کل هستى، کل هستى براى انسان کل انسان براى عبادت بهترین عبادت انبیاکردند بهترین انبیا رسول ما است و حضرت زهرا یگانه فرزند پیغمبر ما است قرآن مىگوید: «خَلَقَ لَکُم»، «سَخَّرَ لَکُمْ» ابر و باد و مه و خورشید مال بشر است قرآن مىگوید هستى مال بشر است یک قران مىگوید بشر مال عبادت است دو بهترین عبادت را انبیا کردند بهترین انبیاء رسول خداست و رسول یک دختر داشت به همین خاطر تولد حضرت زهرا بزرگترین جشنها ست شما در نیمه شعبان جشن مىگیرى حضرت مهدى فرزند حضرت زهراست و او مادر است تنها خانوادهاى است که هم زن معصوم است و هم شوهر به افتخار حضرت زهرا بیاییم در این شب جمعه آن چه بوده کنار بگذاریم «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ» قرآن مىگوید انسان صفات مومن این است که غیظش را فروکش کند گذشتهها را به رخ نکشد «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاس» (آل عمران/134) انسان ممکن است تصمیم خطرناک بگیرد پشیمان بشود ولى خیلى کم احتمال دارد که آدم از عفو پشیمان بشود چرا بخشیدم در بخشیدن پشیمانى نیست گذشته را بروى خودمان نیاوریم و تک بزنیم همین الآن اگر تلفن بغل دستت هست بخاطر حضرت زهرا تلفن کن سلام و علیک کن در آستانه ماه رجب قرار داریم ماه رجب آماده باش براى ماه شعبان و هر دو ماه آماده باش براى ماه رمضان است و این بهترین حرکتى است که انسان انجام مىدهد زشت است که توى خانههاى مذهبى این طور باشد.
17- حل اختلاف زن و شوهر از نگاه قرآن
اما اگر اختلاف شد پنج دقیقه وقت داریم پنج دقیقه حالا اگر اختلاف شد چه کنیم یک آیه هم براى حل اختلافات بگوییم که این آیه را هم خیلى فشرده مىگویم حالا اگر اختلاف شد چه کنیم قران مىگوید که «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیراً» (نساء/35) اگر ترسیدید اختلاف بین عروس و داماد بیافتد فورى اقدام کنید. انتخاب کنید «فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها» یک حکم و داور از فامیل مرد بیاید جلو و حکم یک داور هم از فامیل خانم بیاید جلو بعد قرآن مىگوید «إِنْ یُریدا إِصْلاحاً» اگر این دوتا داور تصمیم داشته باشند بین عروس و داماد اصلاح کنند «یُوَفِّقِ اللَّهُ» خداوند توفیق مىدهد آشتى مىکنند «یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما» آیه قرآن است اگر خوف دارید شقاق بین عروس و داماد بیافتد اگر ترسیدید بین عروس و داماد اختلاف بیافتد چه کنید؟ دادگاه خانواده دادگاه خانواده چه دادگاهى است؟ هیچى مىگوید یک حکم حکم یعنى داور یک داور از فامیل مرد یک داور از فامیل زن اگر ترسیدید عروس و داماد اختلاف پیدا کنند یک داور از این فامیل یک داور از آن فامیل بیایند آشتى کنند.
حالا این دادگاه خانواده چندتا امتیاز دارد یک امتیازات امتیازات دادگاه خانواده چى است؟ چندتاست. 1- فورى است عروس و داماد ساعت هشت دعوا مىکنند اگر طرفى گیر نکنند هشت و نیم مىشود دادگاه را تشکیل داد فورى. 2- مفت است عروس و داماد دعوا مىکنند فامیل پهلوى هم مىنشنینند یک چاى یک پرتقالى چیزى مفت. 3- آبروریزى ندارد چون خودىاند آخر گاهى زن وشوهر نیشابورى دعوا مىکنند مىروند پهلوى قاضى و رئیس دادگاه شیرازى زن و شوهر شیرازى دعوا مىکنند مىروند پهلوى فرض کنید قاضى اصفهانى. آبروى همدیگر را مىریزند این خودى است آبروریزى ندارد فورى مفت. 4- اضافه کار ندارد خارج از مرکز ندارد مرخصى ندارد ساعت کار ندارد آن وقت آدم به خودى مىتواند بگوید عروس چهاش است داماد چهاش است آخه گاهى وقتها عروس و داماد دعوا مىکنند مىروند توى دادگاه اصلا رویشان نمىشود. به غریبه بگویند آخر این کى است؟ ولى او «مِنْ أَهْلِهِ وَ مِنْ أَهْلِها»
تازه این جا زن و شوهر مساویند چندجا در قرآن مىگوید زن و شوهر مساویند از جاهایى که زن و شوهر مساوى هستند اینجا است نمىگوید مرد دوتا داور زن یک داور حکم «مِنْ أَهْلِهِ» باقیش را شما بگویید حکم «مِنْ أَهْلِها» تو یکى من هم یکى از جاهایى که زن و شوهر مساویند این است تازه مىگوید همه جامعه هم حالا نمىدانم چقدر ادبیات عرب را حفظید قران مىگوید «وَ إِنْ خِفْتُمْ» یعنى شما یعنى همه جامعه اصولانمى گوید «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما» چرا قران نگفت «وَ إِنْ خِفْتُمْ اختلاف بَیْنِهِما» مىگوید «شِقاقَ بَیْنِهِما» چون اختلاف مال این است که دوتا باشند باهم دعوا کنند شقاق مال این است که یکى باشد بشکند. مىخواهد بگوید اصلاً عروس و داماد یکىاند چطور شده شکستهاند کلمه «شِقاق» هر وقت یک چیزى بشکنى مىگویند «شِقاق» هر وقت دو تا بود مىگویند اختلاف قرآن نمىگوید «وَ إِنْ خِفْتُمْ اختلاف بَیْنِهِما» مىگوید «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما» یعنى عروس و داماد یکىاند تازه نمىگوید وقتى کار به جاى باریک رسید بیایید مىگوید خفتم خف یعنى خوف خف کلمه خف یعنى خوف یعنى نگذارید که کارد به استخوان برسد حالابیایید ببینید چهاش است تا مىترسید زود اقدام کنید پس ببیند اگر مىترسید نگذارید کار از کار بگذرد علاج واقعه را قبل از وقوع کنیم. و تم یعنى همه جامعه مسئول است «شِقاق» یعنى عروس و داماد یکىاند «فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها» یعنى انتخابات با خودتان. فامیل باشد فامیل که شد فورى است مفت است آبروریزى تویش نیست سوزدارند سوز تویش است بعد مىگوید «إِنْ یُریدا إِصْلاحاً» اگر این عروس و داماد اراده کردند زود نگویید آقا من شکایتت را مىکنم خانم گیرم از شوهرت ناراحتى چرا بروى پهلوى غریبهها توى فامیل شما یک آدم پخته بیاید فامیل مرد هم یک آدم پخته بیاید قصه را داخلى حل کنیم. اصلا توى خانه حل کنید نگذارید به فامیل برسد و اگر کار به استخوان رسید خودى باشد چرا مىروى دادگاه. دادگاه پرونده درست میکند زمستان دعوا مىکنى مىگوید برو تابستان بیا. بعد هم این قدر دنگ و فنگ و بودجه و نمىدانم سکرتر و تلفنچى و چاى ریز و راننده و نمىدانم اضافه کار و حقوقى و آن وقت بالاخره دادگاه خانواده پول مىخواهد پول مىشوداز کجا بیاوریم سیگار را گران کنیم پول از کجا بیاوریم بلیط هواپیما راگران کنیم پول آب را گران کنیم آقا پول آب چند برابر شده خوب بله تو که گفتى بنده الآن مىروم دادگاه پدرت را در مىآورم دادگاه هم خرج دارد پول آبت را گران مىکنند. خرج دادگاه را مىدهند. خودمانى حل کنید بهتر است. نگذارید به دادگاه کشیده بشود. بچههاى ما را که توى خانهها هست به آتش اختلافات پدر و مادر مىسوزند.
خدایا بچههاى مارا نسل ما را حفظ بفرما. ضمناً تولد حضرت زهرا تولد حضرت امام رهبر کبیر انقلاب هم بود خدایا روحش را از ما راضى بفرما. خدایا به مقام معظم رهبرى آیت الله خامنهاى تمام الطافى که به حضرت امام کردى همه الطاف را به آیت الله خامنهاى مرحمت بفرما.توطئهها خنثى وتوطئه گران نابود بفرما. امیدوارم بحث ما یک کمى امشب توى خانهها اثرى بگذارد اگر اثرى گذاشت اگر امشب آشتى شد، اختلافات کنار گذاشته شد، ثواب این صفا را هدیه کنید به روح حضرت زهرا تا حضرت زهرا بگوید امیدوارم خیر ببیند. اگر شما آشتى کنید، اگر شما اختلافات را کنار بذارید، با هم زندگى شیرین بشود، بگویید ثواب این اصلاح هدیه روح حضرت زهرا و بهترین هدیهاى که روز تولد حضرت زهرا به حضرت زهرا مىدهیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»