جایگاه عدالت در زندگی قرآنی
موضوع: جایگاه عدالت در زندگی قرآنی
تاریخ پخش: 14/02/99
1- تعادل در آفرینش جهان و انسان
2- عدالت، هدف بعثت پیامبران
3- رعایت عدالت در گفتار با دیگران
4- رعایت عدالت نسبت به حیوانات
5- رعایت عدالت نسبت به خریدار
6- رعایت عدالت در اختلافات خانوادگی
7- رعایت عدالت میان فرزندان
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
1- تعادل در آفرینش جهان و انسان
در همه چیز که یکی مسائل اخلاق اقتصاد است، مسأله عدالت محور در دین ماست. امشب میخواهم بحث عدالت را بگویم. عدالت که نداریم لااقل بحثش را بکنیم. مثل اینهایی که ازدواج ندارند ولی حرف ازدواج را میزنند. البته گفتم عدالت نداریم غرض من همه نیست. بعضی دارند و بعضی ندارند و بعضی کم دارند و بعضی اصلش را ندارند. اینها را… در هستی عدالت است. حدیث داریم «بالعدل قامت السماوات و الارض» یعنی چقدر فضا دور زمین است، آن مقداری باید قطر فضای دور زمین باید به قدری باشد که این سنگهای آسمانی که پرت میشود، کلفتی فضا طوری باشد که بتواند این سنگ را آتش بزند. این شهاب، اگر قطر این مقداری که هست کم باشد، این سنگ بر سر ما میخورد ولی این خودش یک تنظیم است. ما اکسیژن میگیریم و کربن پس میدهیم، درختها کربن میگیرند و اکسیژن پس میدهند. تا این تعادل برقرار شود.
سلولهای پا طوری ساخته شده که وزن ما را تحمل کند، سلولهای چشم طور دیگری ساخته شده است. یعنی هستی درونش حکمت و عدالت است. در ساختمان ما کاملاً عدالت است. «الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ» قاری: «الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ» (انفطار/7) جمله جمله بخوان، قاری: «الَّذِی خَلَقَکَ» خدا تو را خلق کرد، «فَسَوَّاکَ» تسویه، مساوی قرار داد، یعنی متوازن، «فَعَدَلَکَ» تعادل در شماست. چشم من از پی ساخته شده است. پی باید در آب و نمک باشد وگرنه کور میشود، لذا اشک ما شور است. یعنی برای پی، آب نمک چشم. دهان ما برای چشیدن است. باید آب دهان شیرین باشد. اما اگر اینها جا به جا شد، اشک ما شیرین بود، چشم ما کور میشد. آب دهان ما شور بود، دائماً در حال شکنجه بودیم. من تو را آفریدم، درست هم آفریدم. چشم را در گودی قرار دادم که اگر آسیب دید، کور نشوید. اگر چشم ما مثل دماغ بیرون بود، نصف ما کور بودیم. «الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ» عدلک یعنی تعادل.
2- عدالت، هدف بعثت پیامبران
بعثت انبیاء بخاطر عدالت است، «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» قاری: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25) انبیاء آمدند تا مردم عدالت را به پا کنند. در حرف زدن میگوید: عادلانه حرف بزنید. «وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» قاری: «وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» (انعام/152) حتی حرف که میزنی، تشکر که میکنی، باید عادلانه باشد. اگر نیم کیلو خوبی دادی و دو کیلو تعریف کردی، پیداست آدم چاپلوسی هستی. متملق هستی. نیم کیلو خوبی میبیند و دو کیلو تعریف میکند، اگر نیم کیلو خوبی دیدی و یک سیر تعریف کردی، معلوم میشود حسود هستی، یعنی تحمل نمیکنی خوبی مردم را که نیم کیلو است بگویی. به زبانت نیم کیلو نمیآید و کم میگذاری. مثلاً یک میلیون برای سیل زدهها داده است. باید بگویی متشکریم، تشکر ندارد. این میلیارد میلیارد پول دارد، یک میلیون چیزی نیست. بابا، به مقدار یک میلیونش تشکر کن. میلیاردها دارد باید بیشتر بدهد خودش میداند اما ما، لذا امیرالمؤمنین میفرماید: اگر یک کمالی دیدی بیش از کمال تشکر کردی، ملق، یعنی تملق، چاپلوس، خالی بندی، اگر کم گذاشتی، حسادت به اندازه. «و اذا قلتم» میخواهی فحش هم بدهی همینطور، سلام میخواهی بکنی، در سلام کردن متعال باش.
3- رعایت عدالت در گفتار با دیگران
یک کسی به حضرت رسید گفت: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته، حضرت فرمود: شورش را درآوردی. تو رسیدی به من بگو سلام علیکم، من هم بگویم: سلام علیکم و رحمه الله، حالا میخواهی چربش کنی، بگویی: سلام علیکم و رحمه الله. من هم بگویم: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته! دیگر سلام علیکم و رحمه الله و برکاته، این پیداست در حرف زدن، آقا خدا میداند چقدر دلتنگم، دروغ میگوییم، کی دلتنگ بودیم؟ مشتاق دیدار، حرف میزنیم «وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» بخوانید… قاری: «وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» حتی نسبت به دشمنان گفتند: عادل باشید. حضرت علی فرمود: ابن ملجم، خدایا عذابش را زیاد کن. ابن ملجم یک ضربت به من زده، «ضربه بضربه»، شما هم یک ضربت به او بزنید. نگویید علی را کشته، او را تکه پاره کنید! او به من یک ضربه زده شما هم یک ضربه بزنید. «ضربه بضربه» یکی به یکی.
از امام بگوییم، درباره اینکه جمهوری اسلامی اولین رأی که گرفتند قم، خیابان چهارمندان هست. بنا شد امام بیاید پای صندوق رأی بدهد. این اولین رأی به جمهوری اسلامی آری گفتن است. فیلمبردارها نتوانستند فیلم بگیرند، به امام گفتند: شما یکبار دیگر یک رأی بیانداز که ما فیلمت را برای تاریخ داشته باشیم، فرمود: من یک رأی بیشتر نداشتم. یک رأی را انداختم، میخواهید فیلم بگیرید، میخواهید نگیرید. در تاریخ بماند و اینها معنایش این نیست که من دو رأی دادم. اصل انقلاب برای امام بود. شهدا که شهید شدند به امر امام شهید شدند اما میگوید: من یک رأی بیشتر ندارم. این مهم است. عدالت، داریم قاضی وقتی نگاه میکند به همه مردم یکسان نگاه کند. یک نفر را ده ثانیه نگاه نکند، یک نفر را پنج ثانیه، عدالت حتی از کجا شروع کنیم؟ حتی نسبت به حیوانها، احتمالاً این را بعضی از من شنیدند، نهجالبلاغه کتابی است اندازه قرآن، سخنان امیرالمؤمنین است. سه قسمت دارد. این یک سوم اولش اصول عقاید و خطبه هست، وسطش نامههای حضرت علی به استاندارهاست. کیفیت کشورداری، تقریباً سیاسی است. یک سوم آخرش نصیحتهای حضرت امیر است. کلمات قصار، عقاید و خطبه، نامه و سیاست، نصیحت و کلمات قصار، البته حرفهای حضرت امیر بیش از یک جلد است، سید رضی(ره) این خطبهها را جمع آوری کرده، سید رضی دستش بیشتر نرسیده است. اما بعداً من تا هفت جلدش را دیدم که بعضی از علما هفت جلد نوشتند، آن خطبههای که علی (ع) فرمود و این خطبهها به دست سید رضی بگویید، نرسید. اسمش را مستدرک میگذارند یعنی چیزهایی که عالم اولی به آن برنخورده است.
4- رعایت عدالت نسبت به حیوانات
در این نامهها 77 نامه هست. نامه 25 مسئول زکات است. به مسئول زکات میگوید: میروی زکات بگیری این اصول را باید رعایت کنی. اصول را باید رعایت کنی. یک صلوات بغرستید. (صلوات حضار)
یکی از اصول این است که شتر زکات دارد، گاو زکات دارد، طلا و نقره زکات دارد، گندم و جو و کشمش و خرما زکات دارد. این شترهایی که زکات میگیری عدالت رفتار کن و یکطور سوارش شو. نکند شترهایی که میآوری یک شتر را دو ساعت سوار شوی و یک شتر را نیم ساعت، «ولیعدل» عدالت را رعایت کن، عدالت را حضرت علی برای شترها هم گفته است و خیلی مهم است. عدالت نسبت به بچه، عدالت نسبت به بچه. یکبار امام حسن و امام حسین، بچه کوچولو بودند و خوابیده بودند، امام حسن گفت: آب، پیغمبر بلند شد یک ظرف آبی را آورد تا رفت به امام حسن بدهد، امام حسین بیدار بود آب را گرفت. پیغمبر دست امام حسین را پیش کشید و به امام حسن داد. فاطمه زهرا(س) صحنه را دید. گفت: آقاجون امام حسن را بیشتر دوست داری؟ گفت: نه، گفت: پس چرا آب را گرفتی و به حسن دادی؟ گفت: نوبت او بود و اول او گفت. خواستم نوبت را رعایت کنم.
یکبار پیغمبر ظرف آبی را نوشید، سمت راست یک عده پیرمرد از اصحاب بودند، گفتند: یا رسول الله این ظرف را بده باقیاش را ما بخوریم تبرک. گفت: باشد. تا رفت ظرف آب را به اینها بدهد، معذرت میخواهم یک بچه این طرف بود. بچه به پیغمبر کفت: ظرف آبت را به من بده، باقیاش را بخورم. گفت: باشد. تا رفت ظرف را به بچه بدهد، یک مشت پیرمرد این طرف نشستند، گفتند: به ما بده. فرمود: اول بچه گفت، نوبت ایشان است. اگر بچه اجازه داد، به شما میدهم. اگر اجازه نداد، حق با بچه است. به پیرمرد گفت: شما اجازه میدهید من ظرف آب را به این پیرمردها بدهم. بچه گفت: نه!
5- رعایت عدالت نسبت به خریدار
بین بچهها، «اعدلوا بین أولادکم» (کنزالعمّال، 45350) بین بچهها فرق نگذارید. در خرید جهازیه، در بخشش، در بوسیدن، در محبت کردن، بچه احساس نکند پدر و مادر این یکی را بیشتر دوست دارد. عدالت در محبت، عدالت نسبت به مشتری، «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ» (اعراف/85) قاری: «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ» مکرر در قرآن این آیه آمده است، کم فروشی نکنید. قرآن یک سوره دارد برای کم فروشهاست، سوره مطففین، مطفف یعنی کم فروش، جمله جمله بخوان. قاری: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» قاری: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» (مطففین/1) وای بر کم فروشان، «الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ» (مطففین/2) کم فروش کسانی هستند که وقتی میخواهد بگیرد، کامل میگیرد. قاری: «وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ» (مطففین/3) وقتی میخواهد بدهد، کمش میگذارد. خوب میگیرد و کم میدهد. «أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ» (مطففین/4) ای کم فروش، تو فکر نمیکنی روز قیامت، زنده میشوی و باید جواب این لقمههای حرام را بدهی؟ «لِیَوْمٍ عَظِیمٍ» (مطففین/5) بعد چه میگوید؟ قاری: «یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» (مطففین/6) روزی که همه مردم مبعوث میشوند باید جواب خدا را بدهند. کم فروش هستی، کیف نکن درآمدت زیاد شد. الآن هرچه میخری، نمیگوییم حالا هرچه، خیلی از چیزهایی که میخری، کم فروشی درونش است. قالب پنیر میخری میبینی آب است. پر نیست، هرچه میخری، در مغازهها میروی میبینی چراغها را طوری طراحی کردند که آدم فکر میکند درست است، قهوه خانه میروی چای میریزد، در آن شکستنی، چای در شکستنی خودش را پررنگ میکند. چون اگر در شیشه بریزد، پیداست چای کمرنگ است.
استاد سر کلاس کم بگذارد، کم فروش است. واعظ روی منبر کم بگذارد، کم فروش است. بنا، کارگر، نجار، پزشک، من دکتر میروم بیماری مرا تشخیص نمیدهد، پزشک باید سه تا کار کند. 1- بگوید آقای بیمار مرض تو را تشخیص ندادم. 2- چون مرض تو را تشخیص نمیدهم، پولت را پس بگیر. 3- برای این بیماری فلان پزشک از من بهتر است. نزد او برو. چند پزشک داریم که این کار را بکند؟ 1- مرض تو را بلد نیستم. نفهمیدم، تشخیص ندادم. 2- پولت را پس بگیر. 3- فلانی از من بهتر است، سراغ او برو. جامعه ما متأسفانه هرکسی باز نمیتوانم بگویم هرکسی، بسیاری از افراد به وظیفهشان عمل نمیکنند.
6- رعایت عدالت در اختلافات خانوادگی
در قضاوت، اگر زن و شوهری با هم اختلاف دارند، اول که اختلافشان را به هیچکس نگویند و خودشان حل کنند. «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما» قاری: «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما» (حجرات/9) یعنی خودشان دو نفری قصه را حل کنند. اول اختلافات را خودشان حل کنند. عروس به پدر و مادرش نگوید، او به پدرش نگوید. هیچکس به هیچکس نگوید، خودشان حل کنند. اگر نه نتوانستند حل کنند، میگوید: یک داور از فامیل مرد، یک داور از فامیل زن بیایند، کدخدا منشی حل کنند. اینجا هم باز عدالت است، «حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ» قاری: «حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها» (نساء/35) مثل ارث نیست. در ارث مرد دو برابر میبرد. حالا آن را هم میگویم چرا. ارث را مرد دو برابر میبرد. ولی اینجا مثل ارث نیست، اختلاف شده، یک داور از فامیل مرد بیاید و یک داور از فامیل زن، اینجا زن و شوهر حقوق مساوی دارند. اما چرا ارث زن نصف است؟ یک حساب ریاضی برای شما میکنم، ببینید اسلام چطور قشنگ حلاجی کرده است.
سی تومان پول روی کره زمین است. صاحب سی تومان میمیرد. ده تومانش را به دخترها و بیست تومان به پسرها میدهند. پسر دو برابر دختر میبرد. دختر ممکن است بگوید: چرا سهم ما ده تومان است؟ جوابش این است که دخترخانم درست است ده تومان دادیم، اما هیچ خرجی در خانه به دوش تو نیست. کرایه منزل، خوراک، پوشاک، مسکن و لباس، آب و برق و گاز و تلفن، سفر، تمام خرج تو با پسر است. بنابراین این ده تومانی که داری پس انداز کن، برو با آن پسرها ازدواج کن، از آن بیست تومانی که پسرها دارند ده تومان بالا بکش. ده تومان یواشکی داری، ده تومان از بیست تومان بالا کشیدی، میشود چقدر؟ گرفتید یا نه؟ یکبار دیگر… سی تومان داریم، صاحب سی تومان مرد، ده تومان به دخترها و بیست تومان به پسرها میدهیم منتهی به دختری که ده تومان دادیم، میگوییم: هیچ خرجی نداری، زندگیام را چه کنم؟ برو از آن بیست تومان بردار. بنابراین دخترها ده تومان دارند، یا گفت: ممکن است دختر بپرسد چرا ما نه سالگی نماز میخوانیم و پسرها پانزده سالگی، اینها تفاوتهای حکیمانه هست. دخترها منتهی اسم نمیتوانند ببرند. دخترها از دوازده سالگی تا 52 ساله، 12 تا 52 میشود 40 سال. دخترها در این چهل سال، یک چهارم عمرشان نماز ندارند. یعنی از این چهل سال دخترها ده سال نماز ندارند. ماهی پنج، شش روز. این ده سالی که نماز ندارند اسلام گفته: دخترخانم، چون تو ده سال از نماز عقب هستی، شش سال زودتر از پسرها نماز را شروع کن، مثل ماشینی که کند میرود، میگویند: تو زودتر برو. تو ماشینت، زودتر برو که…
دخترها چهار سال هم بیش از پسرها عمر میکنند، مربوط به ایران نیست. روی کره زمین در همه جهان میانگین، یکوقت ممکن است یک زن زودتر مرد. اما تصادف است. معمولاً صد تا زن بیوه پیدا میشود، مرد بیوه ده تا هم پیدا نمیشود. قبرستان هم که آدم میرود زنها سر قبر شوهر نشستند. بنابراین چهار سال بعد از شوهرت زنده هستی، شش سال هم زودتر نماز شروع کن، شش سال و چهار سال ده سال، جبران آن ده سال. این…
خدا رحمت کند آیت الله صدوقی را، امام جمعه یزد، اول انقلاب در خبرگان اول، بحث بود که رئیس جمهور میتواند زن باشد یا نه؟ یک عده گفتند: زن هم مثل مرد است، آره نه، ایشان با همان لهجه یزدی خودش، گفت: فردا یک مشکلی برای کشور پیش میآید میگویند: رئیس جمهور زایشگاه است!! باز زن یک مشکلاتی دارد و براساس مشکلاتش باید کارش را کم کرد. «حکما حکماً» عدالت در قضاوت.
7- رعایت عدالت میان فرزندان
امیرالمؤمنین فرمود: «وَاسِ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ بِوَجْهِکَ وَ مَنْطِقِکَ وَ مَجْلِسِکَ» (کافی، ج 7، ص 413) یعنی طوری باشد که اگراز بچههایت پرسیدی: کدامها را دوست دارم، بچهها نتوانند. گاهی متأسفانه آدمهایی سؤالهای غلط میکنند. یکبار تلویزیون آمد مصاحبه کرد که شما کدام بچههایت را بیشتر دوست داری؟ گفتم: سؤال شما غلط است. مثل اینکه آدم بگوید: کدام انگشتت را بیشتر دوست داری؟ انگشتها متفاوت است. آدم همه انگشتهایش را دوست دارد. بعد من بگویم فلانی را بیشتر دوست دارم، کینه بین بچههای من پیدا نمیشود؟ آبروی من در تلویزیون نمیرود که قرائتی دیدی گفت: یکی از بچههایم را بیشتر دوست دارم؟ انحراف فکری برای مردم پیش نمیآید که پس آدم یک بچهاش را بیشتر دوست داشته باشد، عیب ندارد. بعضی سؤالهایی که انجام میدهند حالا یا غافل هستند، خوبهایشان غافل هستند و بدهایشان هم مریض هستند. مریض است. شما اگر لهجه خانمت چنین باشد با او ازدواج میکنی؟ مگر لهجه اشکال دارد؟ هر لهجه برای خودش محترم است. قرآن میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ» قاری: «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ» (روم/22) از نشانههای قدرت خدا لهجههاست. هیچ لهجهای بر لهجه دیگر ترجیح ندارد که من کرد هستم، ایرانی هستم، عرب هستم، عجم هستم، فارس هستم، برای هر منطقهای میخواهی باش. البته عدالت معنای مساوی نیست.
دیشب گفتم، معلم عادل کسی نیست که به همه یک آمپول بزند… معلم عادل کسی نیست که به همه یک نمره بدهد. پزشک عادل کسی نیست که به همه یک آمپول بزند، اینجا گاهی تفاوتها حق است و طبیعی است و باید هرکسی در جای خودش، عدالت یعنی هرچیزی جای خودش، چشم جای خودش، خدا در قفس گذاشته، در گودی گذاشته، اشکش هم شور است و مژه و ابرو هم گذاشته که نور خورشید به چشم فشار نیاورد و ابرو سایبان برای چشم است. چشم ظرافت دارد، حفاظتهایی دارد. دماغ این ظرافتها را ندارد و حفاظت هم ندارد. معنای عدالت این نیست که همه یکسان باشند. این بحث عدالت را شما بگذارید پیش جنایتهایی که آمریکا میکند و اسرائیل میکند و جنایتهایی که دنیا میکند. مال مسلمانها را بفروشند، هم نفس به… قرآن میگوید: «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» قاری: «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (مائده/51) اگر کسی کفار را دوست داشته باشد، این هم کافر است. یک آیه در قرآن داریم میگوید: بعضی مسلمانها به کفر نزدیکتر از اسلام هستند. «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ» قاری: «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ» (آلعمران/167) اینها به کفار نزدیکتر هستند. سعودی با اسرائیل هماهنگ شود، علیه یمن.
این راهپیمایی که ما میکنیم اینها ریشه قرآنی دارد، بعضی فکر میکنند همین که نماز میخوانند و روزه میگیرند مسلمان هستند. من وارد مسجدی شدم دیدم مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل نمیگویند. بعضی در راهپیمایی نمیآیند، گفتیم: چرا؟ اینها که نماز میخوانند، گفت: اینها مقدس هستند، کار به سیاست و انقلاب ندارند. من بلند شدم گفتم: اگر مرا قبول دارید من ثابت کنم که شما مسلمانهای درست و حسابی نیستید. شما پنجاه درصد مسلمان هستید. حالا پنجاه درصدها گاهی اثر دارد، مثل اینکه ادم بیست تا قرص میدهند،پنجاه درصدش را میخورد و ده تا نمیخورد، ممکن است آن ده تا اثر… بعضی پنجاه درصدها هیچ فایدهای ندارد. به کسی گفتند: شنا بلد هستی، گفت: پنجاه درصد. گفتند: یعنی چه؟ گفت: شیرجه میزنم و بیرون نمیآیم. گفت: هیچی…
یک کسی میگفت: دعاهای من پنجاه درصد مستجاب میشود. گفتند: چطور؟ گفت: داماد خرپول میخواستم، گفتم: خدایا دخترم بزرگ شده، یک داماد خرپول قسمت من کن. داماد قسمت من کرده خر هست ولی پول ندارد. (خنده حضار) گفتم: شماها که نماز میخوانیدولی روز قدس در راهپیمایی نمیآیید یا مرگ بر آمریکا نمیگویید، شما پنجاه درصد مسلمان هستید. دلیل؟ جمله جمله معنا کن، «اشداء» جمله جمله، قاری: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» (فتح/29) نسبت به کفار خشن باشد. «اشداء» یعنی شدید، تند باشد. قاری: «رُحَماءُ بَیْنَهُم» نسبت به خودیها مهربان باشد. قاری: «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً» اهل رکوع باشد، اهل سجده هم باشد. یعنی مرگ بر آمریکا بگوید، به سید حسن نصر اللهها دعا کند، رکوع کند و سجده هم بکند. شما در مسجدتان رکوع هست، سجده هست، آیه «اشداء علی الکفار» در مسجد شما عمل نمیشود. این راهپیمایی قدس اسرائیل را میسوزاند. اسرائیلی که غزه را بمباران میکند، این عذاب شدید است. ما او را به عذاب الیم، الیم با الف، جواب میدهیم.
گاهی وقتها این سه تا را معنا کنم… وقت هم گذشته است. بگویم این راهپیمایی کجای قرآن آمده است. در قرآن سه تا عذاب است. عذاب الیم، عذاب شدید، عذاب مهین، عذاب شدید مثل بمبی وارد شود. صدا میکند و میترکاند و میشکند، این عذاب شدید است. عذاب الیم این است که بغل شما بیاید و یک سنجاق فرو کند. ولی صدا ندارد. این عذاب الیم است. عذاب مهین این است که کسی بیاید تف بیاندازد به آدم، نه سر و صدا دارد نه درد، ولی مهین است، اهانت به من شد. اسرائیل نسبت به غزه عذاب شدید انجام میدهد بمباران، و ما با راهپیمایی روز قدس عذاب الیم تحویل میدهیم. یعنی ببخشید… عذاب… بلند بگویید… مهین! بالاخره اسرائیل خودش را ابر قدرت میداند. بعد میبیند بچههای ایرانی هم در خیابان میآیند و مرگ بر اسرائیل میگویند. میسوزد! مواظب باشید با زیارت و دعا و قرآن سر گرفتن و خمس و زکات همه خوب است. اما باید در این مسائل هم بود. اگر مرا قبول دارید به شما بگویم. صدها آیه سیاسی در قرآن داریم که من اینها را جمع کردم و یک کتاب هم کردم، «سیمای سیاست در قرآن» کسی که میگوید: دین از سیاست جداست باید این صدها آیه را کنار بگذارد. حالا اگر بعضی از مسئولین ما بعضی از شرایط خوب عمل نشده گیر در ما هست، دین سر جایش هست. قرآن سر جایش هست، عملکرد من بد است، یکی دیگر.
خدایا هرچه به عمر ما اضافه میکند به علم و عقل و ایمان و تقوا و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیافزا. روز به روز بر عزت اسلام و مسلمین و بر ذلت کفار بیافزا.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»