موضوع: توسل
تاریخ پخش: 73/05/20
بسم الله الرحمن الرحیم
1- توسل
در خدمت برادران هستیم. بحث ما راجع به توسل به اولیاء خداست. اصولاً، توسل در طبیعت هست، یعنی واسطه گری، تنه درخت، مواد غذایی را، از ریشه میگیرد، به شاخه میدهد. پس این تنه درخت، وسیله است. واسطه است. سیم برق را از مرکز میگیرد، به لامپ میدهد، پس این سیم واسطه است. برگ نو را از ریشه میگیرد، تحویل ریشه میدهد. یعنی آن مواد غذایی را میفرستد بالا، آن نور میفرستد پائین. وساطت در آفرینش هست. این یک.
دو با اینکه خداوند خودش میفرماید « یُدَبِّرُ الْأَمْرَ» (یونس/3) تدبیر کارها و مدیریت دست خداست. امّا خود خداوند متعال، برای کارهاش، واسطه قرار داده است. گفته «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (نازعات/5) یعنی به یک عده فرشته گفتهام، دست اندر کار باشید.
2- چرا در حرم امام رضا بمب گذاشتند؟
حالا، ما بحثمان، بحث توسل به اهل بیت است. که خیلی هم کارساز است. بگم، ماهها و چندین ماه، نمیدانم. بگم سالها و چندین سال، نمیدانم. امّا آمریکا و عراق و منافقین، برنامه ریزی میکنند، یک جنگ شیعه و سنی راه بیندازند. ولی، بعد هم که بمب در حرم امام رضا میگذارند. پایگاههای اعتقادی را شُل کنند. که برو بابا، نمیخواهد، متوسل به امام رضا (ع) شوید. امام رضا اگر هنر داشت، حرم خودش را حفظ میکرد. اصلاً، گاهی وقتها، بمب گزاری، علاوه بر اینکه، جنگ شیعه و سنی راه میافتد. اصول اعتقادات بعضیها را ممکن است، زیر سؤال ببرد. ولی ما باید ببینیم پیروزی با چه کسی است. بالاخره منافقین، چی گیرشان آمد، جزء لعنت. بله، ما، بیست و پنج نفر، یا کمتر یا بیشتر شهید شدند. اینها هم شهید نمیشدند، بالاخره هیچکس نیامده، که بماند. حالا یکی سه شنبه میرود، یکی سال دیگه میرود. یکی ده سال دیگه میرود، یکی بیست سال دیگه میرود. یکی دو روز دیگه میرود. یکی یک ساعت دیگه میرود. هیچکس در دنیا نمیماند، همه میروند. منتها بیست و پنج نفر از دروازه شهادت میروند. یک توفیقی است برای آنها که روز مقدس، در مکان مقدس میروند. امّا لو رفتن توطئه چندین ساله آمریکا، خیلی رسوایی است. رسوایی عراق خیلی ارزش دارد. تحقیر بیش از این منافقین خیلی ارزش دارد. الآن تمام کشورها میگویند جمهوری اسلامی از نظر قدرت نظامی و انتظامی و اطلاعاتی، به قدری قوی است، که یکنفر را میان شصت میلیون، میگیرد. و ما عزیز شدیم، با این ترور و با این انفجار، اینطور نیست که پس امام رضا، چکاره است. امام رضا خیلی نقشش را به خوبی ایفا کرد.
بله، بگذارید سر امام حسین بریده شود، شمر هم روی سینهاش بنشیند. امّا بالاخره، صدها سال میگویند؛ مرگ بر بنی امیه، لعنت بر بنی امیه. میارزد که انسان یک مقداری زجر بکشد. امّا یک رژیم و یک خط فکری و برای دهها قرن محکوم کند، چون این را من شنیدم، یک کسی گفت: بابا، ما که میرویم متوسل میشویم به امام رضا، امام رضا، مشکلمان را حل کند. خودش که ضریحش خراب شد. شما چکار به ضریح امام رضا دارید. این ضرری به توسل نزده است،
ما همین افتخارمان و بس، که تمام دنیا، علیه ما توطئه کردند، هشت سال جنگ، و یک قیفی درست کردند، بنام حذب بعث، تمام شرق و غرب اسلحه هایشان را ریختند در این قیف، از ته قیف اسلحه ریخت سرما، از زمین و آسمان بمباران شدیم. هشت سال جنگ کردیم و یک وجب خاکمان را به دشمن ندادیم. نیروهای غیر متخصص ما، متخصص شدند. دوستانمان را شناختیم، دشمنانمان را شناختیم. قدرت پیدا کردیم، تشکیلات پیدا کردیم. در کنار ارتشمان یک قدرتی به نام سپاه ثبت شد. در کنار سپاه، قدرتی به نام بسیج ثبت شد. قوی شد، متخصص شد. در این جنگ، یک وجب خاکمان را ندادیم، امّا در خودمان قدرت پیدا کردیم. الآن دنیا، اگر بگویند؛ قوی ترین کشور از نظر اطلاعاتی، سابق میگفتیم: آقا، ماهوارههای آمریکا، نمیدانم چه چیزهای اروپا. الآن میگویند؛ نه، مثل اینکه این بچههای بسیجی و انتظامی و اطلاعاتی، مثل اینکه بچههای ایران هم، نه دست کمی از آمریکا ندارند. قطعاً اگر یک مجرمی در آمریکا باشد، به این زودی دستگیر نمیشود. ما از نظر اطلاعات الآن تثبیت شدهایم. به هرحال توسل کار خودش را کرد. ما اهل توسل بودیم در جبههها، لشکر بعث هم اهل توسل نبود، معلوم است چه کردیم.
3- توسل یک مسئلهی عقلی است
امیرالمؤمنین (ع) گریه داشت، ابن ملجم قدرت داشت و شمشیر داشت. و بعد معلوم شد که شمشیر او پیروز شد و یا اشک علی. من میخواهم، راجع به توسل صحبت کنم، انشاء الله. امّا اصل زیارت شیعه و سنی، راجع به زیارت مسئلهای ندارد. فقط یک گروه نحس هستند بنام وهابیها که اینها، وهابیها مثل بهائیهای ما میمانند. نه شیعه هستند و نه سنی. خودشان را به سنیها میچسبانند. امّا، بعد از قرآن، مهمترین کتاب سنیها، کتاب نجاری است. حتی از ابوبکر حدیثی است، که ابوبکر متوسل میشد به پیغمبر. سنیها از نظر مدرکی توسل را قبول دارند. ما باید بدانیم، توسل شیعه و سنی ندارد. توسل یک چیز عقلایی است. اصلاً آنهایی هم که دین اسلام را ندارند. احترام به قبور بزرگهایشان میگذارند.
من، شاید سی تا کشوری رفته باشم. در بسیاری از کشورها، میدانی هست. و یک برجی به نام سرباز گمنام و هر صبح و شام میآیند اونجا، با دسته گل، با مراسم، با موزیک، اصلاً احترام خون شهید، یک چیزی است که تنها مربوط به دین اسلام نیست. یعنی حتی آنهایی که منکر معاد و قیامت هستند، برای شیهدشان یک احترامی قائل هستند، یک پایهای، برجی را عَلم میکنند، میگویند: نمیدانم، این سرباز گمنام. برای شهید احترام قائل هستند. حالا، الآن حدودا صد و پنجاه، شصت کشور است. هر کشوری پرچم دارد. گنبد یعنی پرچم. منتها پرچم در مقابل باد و باران، خراب میشود. گنبد چون گرد است، خراب نمیشود. سیمانی است و آجری است و چون اگر دیوار باشد، دیوار در مقابل باد، متزلزل میشود، امّا گنبد چون گرد است، باد را، سرازیری میچرخاندش، یعنی بهترین ساختمانی که در مقابل، برف رویش، نمیایستد، یک باد را گردونهای رد کند. مقاوم ترین ساختمانها، در مقابل حوادث طبیعی گنبد است. منار و گنبد بهترین آرم است. و ما در پاریس هم، سر قبر، ناپلئون، گنبد داریم. گنبد قبر ناپلئون، گنبدش مثل گنبد امامزادههای ما میماند. خیلی قشنگ، گنبد رسمی، مسئله گنبد و بارگاه و مسئله طاق و مسئله مناره، و مسئله برج، برای شهید، اصلاً کاری به اسلام ندارد. منتها حالا این احمقها، یک چیزی گیرشان آمده، حالا میگویم که این به چیزی توسل کردن، اصل زیارت، از نظر شیعه و سنی، مورد قبول است.
4- فواید زیارت
روایاتی که راجع به زیارت است. علامه امینی از چهل و یک نفر، در چهل کتاب معتبر، دلایلی نقل کرده است. لازم نیست، از تلویزیون بگویم. رفتن به زیارت، مثل رفتن به کتابخانه است. شما کتاب مطالعه میکنی، غیر از این است که چیزی یاد میگیری، اصلاً بالای سر مزار شهید، به شما درس میدهد. این بود که جانش را داد و تو آزاد شدی، این بود که فدای تو شد. فدای کشور شد. فدای مکتب شد. به همین خاطر، متوکل هفده بار، قبر امام حسین را خراب کرد. گفتند: چرا؟ گفت: هر کس میرود زیارت امام حسین (ع) انقلابی میشود. من دیگر، حریف مردم انقلابی نمیشوم. بروند مسجد، ذکر بگویند، خوابشان ببرد. یعنی میگفت: مسجد بسازید کاری به من ندارد. حکومت من متزلزل نمیشود. البته مسجدی که باید پیشنمازش درباری باشد و امام فرمود، مساجد سنگر است، در مساجد ما هم آدم بیدار میشود. هفده بار متوکل، قبر امام حسین را خراب کرد. دلیل آن هم این بو که مردم سر قبر شهید، داغ میشوند. داغ شدند. من حریف مردم داغ نمیشوم. رفتن به زیارت ارزش است.
فقط قرآن میفرماید: منافقینی که در تبوک، پیغمبر فرمود: بسیج شوید، بروید جبهه، نیامدند جبهه. فرمود: منافقین اگر مردند. سر قبرشان نرو. «وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ» (توبه/84) یعنی سر قبر منافق نرو، غیر از سر قبر منافق، باقی مؤمنین زیارتشان، ارزش است. قرآن میفرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ» (مائده/35)
5- بودن واسطه در طبیعت و اقوام دیگر
موضوع بحثمان، توسل، یک، حرفهایی که زدم، یک توسل در طبیعت، مثال زدم به تنه درخت، که میوه را میگیرد، مواد غذایی را میدهد به شاخه، این تنها درخت واسطه میشود. بین شاخه و درخت. دوم، گفتم: احترام شهید عقلی و عرفی است. یعنی اصلاً لازم نیست که مسلمان باشد. کشورهایی هم که مسلمان نیستند، برای شهیدانشان و سربازان گمنام، احترام قائل هستند. امّا از نظر قرآن میفرماید «وَ ابْتَغُوا» یعنی دنبال کنید، «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ» یعنی وقتی میخواهید بروید سراغ خدا، با وسیله بروید. وسیله چی است. روایت داریم، که فرمود: وسیله ایمان به خداست. نماز است، زکات است، روزه و حج و عمره و صله رحم و صدقه است و هر کار خیری. یعنی وقتی میخواهید در خانه خدا بروید، یک کار خیری بکنید. یک پولی بدهید به فقیر، بعد دعا کنید. روزه گرفتهاید، دم افطار دعا کنید. در حج دعا کنید. در ماه رمضان دعا کنید.
6- امامان و پیامبر وسیلهاند
یکی از وسیلهها، افراد است. که امیرالمؤمنین فرمود: «أَنَا وَسِیلَتُهُ»(المناقب، ج3، ص75) یعنی وسیله در خانه خدا من هستم. «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ» در خانه خدا با وسیله بروید، یعنی با نام امیرالمؤمنین بروید، یعنی بگوئید: خدایا به آبروی امیرالمؤمنین قسم، فاطمه الزهرا فرمود: «فنحن وسیلته فی خلقه»(دلائلالإمامه، ص32) فاطمه فرمود: وسیلهای که شما را به خدا نزدیک کند، اهل بیت هستند. پیغمبر فرمود: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ هُمُ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَى وَ هُمُ الْوَسِیلَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»(عیونأخبارالرضا، ج2، ص58) پیغمبر فرمود اهل بیت پیغمبر وسیله هستند. داریم «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً» (آل عمران/103) به ریسمان خدا چنگ بزنید، ریسمان خدا چی است؟ امام صادق (ع) فرمود: «نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ»(شواهدالتنزیل، ج1، ص169) ما هستیم ریسمان خدا، قرآن میگوید: «وَ ابْتَغُوا» یعنی سراغ کنید. بروید به سراغ خدا، منتها با وسیله بروید. وقتی میخواهید، در خانه خدا بروید، ما که آبرویی نداریم.
یک کسی بود، پیغمبر را اذیت کرده بود. حضرت از دستش ناراحت بود. میخواست برود پهلوی پیغمبر، روش نمیشد، یکروز در خیابان، در کوچه، دید، حسن و حسین، امامان کوچولو، بازی میکنند، این دو تا را بغل کرد، رفت پهلوی پیغمبر، دیگر پیغمبر دید، هیچی نگفت. «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ» معناش این است. شما که شب قدر، قرآن سر میگیری. یعنی خدایا من آبرو ندارم. زیر سایه قرآن، مثل آدمهایی هستند، بی دعوت میخواهند، بروند یکجایی، لب در میایستند، یک آدم حسابی که میرود، قایم میشوند، میروند. این «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ» یعنی جیم شو. یعنی لای عباش قایم شو. بقالها هستند، جنسهای آشغال است، میخواهند بفروشند، زیر جعبه میگذارند. جنسهای خوب را میگذارند رو، پرتقال پوسیدهها را هم رد میکنند. و این کار خیلی غلط است، بقّالها میکنند. خوب، به هرحال، بخاری.
7- فقط وهابیها توسل را قبول ندارند
گفتم اسم مهمترین، کتاب سنیها. شیعه مهمترین کتابش قرآن است، بعد نهج البلاغه، بعد صحیفه سجادیه، بعد از قرآن و نهج البلاغه، چهار تا کتاب درجه یک دارد. سنیها بعد از قرآن، صحیفه و نهج البلاغه، نه، ولی، بعد از قرآن شش تا کتاب مهم دارند، مهمترین کتاب، در این شش تا، باز بخاری است. در صحیح بخاری باز حدیث داریم. که میفرماید: پیغمبر بعد که وضو میگرفت. آب پیش مانده وضو را، مردم هجوم میآوردند برای تبرک، برمیداشتند، تبرک میجستند. در صحیح مسلم هم باز روایت داریم که پیغمبر وقتی سر خودشان را میتراشیدند اصحاب موسی پیغمبر را برای تبرک برمیداشتند. یعنی تنها فرقهای که، مخالف توسل است، وهابیها هستند. البته خیلی خل هستند. اینها، یعنی زیادی، آدم میماند چی بگوید، کلمه خُل، زیادی است برای اینها. یک کسی چند تا بچه داشت. از بچه هاش عصبانی شده بود. گفته بود؛ حاضرم، همه بچه هایم را بدهم، یک کره خر بگیرم. بعد میگفت: من میترسم، صاحب خر بیاید، بگوید: کلاه سرم رفته است. واقعش این است، که آدم نمیداند چه لقبی بدهد. میگوئیم: آقاجان آیا این قبر امام حسن نیست؟ میگوید: چرا، میگوئیم. آیا امام حسن جزء اهل بیت نیست؟ میگوید: چرا. میگوئیم: اهل بیت را خدا نگفته است. «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»(احزاب/33) معصوماند. میگوید: چرا؟ میگیم، بنویس، «هذا قبرُ الحسن» اصلاً امام هم نگو. بگو این قبر حسن است، میگوید: هان شرک است. آخر اگر روی قوطی شکر، بنویسیم قوطی شکر است، شرک است. آخه آدم، من نمیفهمم بگویم چه، در عین حال صحیح مسلم، مهمترین کتاب اهل سنت، تبرک را قبول دارد.
یکی از ایرانیهای عزیز، ضریح پیغمبر را رفت ببوسد، این پیشنماز مسجد مدینه آمد گفت: این، شرک است. بهش گفتم: چرا شرک است. گفت: آهن میبوسد. گفتم: قرآن که بلد هستی. قرآن میگوید: پیراهن یوسف را انداختن، روی چشم یعقوب، کور بود، بینا شد. پیراهن یوسف هم پنبه بود. منتها پنبهای که به بدن یوسف بخورد، فرق میکند. این آهن است، آخه چرم، چرم است. یک چرم است، جلد قرآن میشود، آدم میبوسد، یک چرم است کفش میشود. آدم هیچ وقت کفش را نمیبوسد. کفش و جلد قرآن، هر دو چرم است. ما اگر قرآن را میبوسیم، نه بخاطر چرم، بخاطر جلد. دیگه این را هم که باید بفهمی.
اینکه میگویم: آدم خیلی غصّه میخورد. این است. یعنی آبکیترین حرفهایی که، هر عوام، عوام میفهمد. اینها میگویند: نه، شرک است.
8- توسل شرک نیست
علامّه امینی میفرماید: هیچ یک از، ائمه بعد اهل سنت، نگفتهاند، تبرک حرام است. و مرحوم مجلسی در جلد، هجدهم بهار، از صفحه بیست و سه تا چهل و پنج. بابی باز کرده است بر این جهت. و جالب اینکه امروز، یک کتاب است، مال ششصد سال پیش، بنام «وفاءُ الوفاء» اهل سنت نوشته، یکی از علمای مهم شافعی، کتاب «وفاءُ الوفاء»، چهار جلد است. در اونجا هم، دیدم بابی باز کرده است. باب، یعنی عنوان، عنوانش این است. باب توسل، زائرین قبر پیغمبر به قبر پیغمبر، و اونجا روایتی آورده است که، ابوبکر آمده، سر قبر پیغمبر گفت: خدایا به آبروی پیغمبر قسم. یعنی خود ابوبکر هم به پیغمبر متوسل شد. اصلاً اینکه جنازه ابوبکر و عمر را در کنار پیامبر دفن کردند، بخاطر تبرک بود. و اگرنه میبردند، یک جای دیگه دفن میکردند. اینکه میگویند: جنازه را اونجا دفن کردند، به احترام خاک. پیغمبر بود. اصلاً دفن اینها، دلیل بر توسل است. واگرنه خوب، زمین که زمین است، هر کجا میخواهد، باشد. میگم: آقا شما میگوئید: «السلامُ علیک یا رسول الله، رسول الله»، مات، شرک. من میگویم، اگر سلام به پیامبر، شرک است، اول مشرک، خود خداست. چون خود خدا سلام کرده است. میگوید:
«وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلینَ» (صافات/181)، خدا «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» (صافات/120) آیه قرآن است، «سَلامٌ عَلى إِبْراهیمَ» (صافات/109)، اگر سلام کردن به پیغمبر شرک باشد. اول مشرک خود خداست. چون خود خدا در آیات زیادی به پیغمبر، سلام کرده است. «وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلینَ» آیه قرآن است. «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» آیه قرآن است، «سَلامٌ عَلى إِبْراهیمَ» قرآن است. «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ» (صافات/79) قرآن است. بگذار، ما سلام کنیم شرک است. میگوید: پیغمبر مُرد. وقتی مُرد. پیغمبر با یک جماد یک جور است. میگوییم: پس این آیه چی است، سر قبر پیغمبر هنوز هم یک آیه هست. ممکن است بعد از این بحث تلویزیونی ما، اگر یکوقت عاقل بشوند، ممکن است آن تابلو را بردارند، حالا تا آن را برنداشتهاند، گوش دهید. چون گاهی هم از ما چیز میگیرند. یاد میگیرند. سر قبر پیغمبر میگوید: «لا تَرْفَعُوا» آیه قرآن است. «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی» (حجرات/2) یعنی کنار پیغمبر داد نزن. میگیم: چطور تو که میگوئی: پیغمبر مُرد. بگذارد پهلوی مُرده داد بزنم. میگوید: نه، داد نزن، بی احترامی است. میگیم: پس زنده است. السلام علیک یا میگوید: نه، شرک است. ما نمیفهمیم چکار کنیم. بالاخره، اگر مُرد بگذار من داد بزنم. اگر زنده است، بگذار من سلام کنم. اصلاً ما نفهمیدیم، اینها چه میگویند. بالاخره زنده است، یا مُرده. اگر مُرده است، پس چرا تابلو زدهای. بالا سر پیغمبر، تابلو، قاب کردهاند. «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی» کنار پیغمبر داد نزن. خوب اگر پیغمبر مُرد. خوب من میخواهم، کنار سنگ داد بزنم. اگر من کنار یک سنگ داد بزنم. تو میگوئی داد نزن. اگر میگوئی احترام دارد، خوب اگر احترام دارد. اصولاً ما که توسل میکنیم. به پوست و گوشت که توسل پیدا نمیکنیم. به مقام توسل میکنیم، مقام مُرده و زنده ندارد. مقام بوعلی سینا، ارزش است. چه نفس بکشد، چه نفس نکشد. وقتی ما میگوئیم به مقام امیرالمؤمنین قسم، خدایا به آبروی حسین، آبرو زنده و مُرده ندارد. خودم و حسین، بگو انسان زنده و مرده دارد. به عقیده تو، به عقیده ما که مُرده ندارد. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذین قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آل عمران/169) پهلوی ما که شهیدها، زندهاند. به دلیل قرآن، امّا حالا بر فرض میگوئیم: شهید از دنیا رفت، شد مثل جماد، امّا من به آبرو، قسم میدهم و آبرو زند. و مرده ندارد.
9- توضیح یک برداشت غلط
یک جمله هست. یک نفر هست و اسمش را هم نمیدانم، بگویم یا نه. شخصی است به نام ابل حیاج، یکی از اصحاب پیغمبر، اسمش این است. در کل کتابهای شیعه و سنی، یک نفر هست، آنهم فقط یک حدیث گفته است، که حدیث این است که قبرها را صاف کنید. پیغمبر فرمود: به امیرالمؤمنین که قبرها را صاف کن. خوب من میگویم، حالا که میگویند: قبرها را صاف کن، پس باید هرچه گنبد و بارگاه است ما باید منفجر کنیم. صاف صاف کنیم، مثل قبرستان بقیع. روایت هم این است. میآید، میگوید: که گفت که «وَ لَا قَبْراً إِلَّا سَوَّیْتَهُ»(کافی، ج6، ص528) «سَوَّیْتَهُ» یعنی مساوی کن. صاف کن. بنابراین چون یک حدیث داریم که مساوی کن، ما باید قبرها را خراب کنیم. هر جا قبر است، شرک است. خوب، گوش بدهید. 1- یکدانه حدیث است. این جناب، ابوالحیاج، از وقتی مادرش زائیدتش، تا مُرده، بیش از یک حدیث از آن نقل نشده است. یعنی جزوء علما و راویها نیست. مثل بچهای که وقتی به دنیا میآید، تا میمیرد، فقط یک سرفه میکند. اصلاً حرف نمیزند. یکنفر است، یک، و در طول عمرش، یک حدیث نقل کرده است، دو، تازه این «سَوَّیْتَهُ» یعنی خراب کردن نیست، مساوی کن، یعنی روی قبر را، چون روی قبر، مثل گرد ماهی نباید باشد. یعنی صاف باشد. یعنی روی قبر را صاف کن. صاف کردن روی قبر، یعنی گُرد ماهی نباشد. بلند بودن قبر طوری نیست، امّا رویش، باید صاف باشد. صاف کردن یعنی خراب کردن «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى الَّذی خَلَقَ فَسَوَّى» (اعلى/2-1) «خَلَقَ فَسَوَّى» یعنی بعدش خراب کرد. «خَلَقَ فَسَوَّى»، «سَوَّى»، «سَوَّیْتَهُ»، «سوی» یعنی صاف و صوفش کرد. نه، یعنی «خَلَقَ وَ انْهَدَمَ» ساخت و خراب کرد. شما حاضر هستی به یک کوزه گر خل، بگوئی این کوزه گر، کوزه را ساخت و شکست. اِ، ساخت و شکست که هنر نیست، این خل است. ما نمیخواهیم، بگوییم: خداوند، ساخت و خراب کرد. «خَلَقَ فَسَوَّى»، «سَوَّى» یعنی خراب کردن نیست. «سَوَّى» یعنی از افراط و تفریط، جلوگیری کرد. یعنی هر چیزی را به اندازه، «وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدى» (اعلى/3) «سَوَّى» به معنای خراب کردن نیست. بسیار خوب، قرآن میگوید: «الَّذی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ» (انفطار/7) خدا تو را آفرید؛ خدا تو را آفرید و تصفیه کرد. میدانی یعنی چه؟ یعنی میزان درستت کرد. اینطور نشد که بدنت یک کیلو، سرت سه کیلو. یعنی ساق پا را جوری درست کرد که وزن هیکل تو را، تحمل کند، قلب تو را جوری درست کرد که بتواند، خون بدن تو را، تصفیه کند. کلیههای تو را به اندازه، «خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ» یعنی، نه. یعنی «خَلَقَکَ وَ خَربَکَ» سوی به معنای خرابی نیست. پس یک، یک آدم است. راوی دیگه نیست، فقط همین هیکلش تک است. این آقایی که هیکلش تک است از اول عمرش تا آخر عمرش همین عروق و زده،
دوم این کلمهای را که گفته. معناش این نیست، قصّه همان سگ است. یک کسی آمد، پهلوی یک کسی گفت: سگ خانه شما، هم بی وقت میخواند، از خواب بیدار میشویم. هم گاز میگیرد. گفت: اولاً سگ تربیت شده است، بی وقت نمیخواند. دوماً سگمان را بستهایم، از خانه بیرون نمیآید، گاز هم نمیگیرد. سوماً من اصلاً سگ ندارم. حالا اولاً یکی است، دوماً این آقا در عمرش یک حدیث گفته است. سوماً این حدیث، معناش، این نیست. بسیار خوب.
البته ما وقتی میگوئیم توسل، همه توسلها را قبول نداریم. نخ بستن به ضریح بسم تعالی غلط است. سینه خیز رفتن، لوس بازی است.
10- در توسل افراط و تفریط نکنیم
پریروز، یک زنی به من تلفن کرد. راجع به وسوسه. گفت: آقا گرفتارم، گفتم: ببین، پیغمبر میگوید، پاک شد. امام حسین و امام صادق هم میگویند: پاک شد. علما و مراجع تقلید هم میگویند، پاک شد. شما میگوئی: پاک نشد. یعنی با رسول الله دروغ میگوئی. حسین جان دروغ میگویی. ای علما، همه شما دروغ میگوئید. چون همه میگویند: پاک شد. این خانم میگوید: پاک نشد. گفتم: اگر میخواهی گوش دهی پیغمبر که میگوید پاک شد. اگر هم نمیخواهی، بیش از این خودت را لوس نکن. نمیدانم هم که خانم که بود. اما در تلفن بهش گفتم: خودت را لوس نکن.
اگر، بعضیها در توسل خودشان را لوس میکنند. میخواهد توسل پیدا کند. این سینه خیز رفتن لوس بازی است. توسل یعنی، برو احترام کن. بگو: یا رسول الله، یابن رسول الله، حرفت را بزن، نعره کشیدن، سینه خیز رفتن، از رو کله همدیگر، بله گاهی رو عشق است. امّا گاهی هم نه، ما وقتی وارد حرم میشویم، سجده رو به قبله بکنیم، که الحمدالله که توفیق پیدا کردم، زیارت کردم سجده بر امام حرام است. سجده بر غیر خدا حرام است. سجده، فقط برای خداست. منتها من سجده میکنم. برای خدا، به شکرانه، اینکه، توفیق زیارت پیدا کردم. واگرنه، سجده بر امام رضا، سجده، . . .
اخیراً یک مشت افرادی خواب میبینند، دیروز یک کسی، نهضت سوادآموزی بود. گفت: من خواب دیدم، امام رضا را که گفته است، برو پهلوی قرائتی، برات زن پیدا میکنیم. بنده گفتم که، آخه دو تا زن هم طلاق داده بود. گفتم: به امام رضا بگو، این گرههای کور را خودت باز کن. آقا قربونت شوم، آخه من زن سراغ ندارم. بروم به چه کسی بگویم، که تو دو تا زن طلاق دادهای، من اگر یک، به هرحال، آخه این. از این خوابها، ببینید، بند به خواب نباشید.
اول مفاتیحها با کمال تأسف، متأسفم این حرفها را میزنم. پانزده سال از انقلاب میرود، ما باید حرفهای دیگهای بزنیم. امّا همین اینها گرفتارند. مردم ما را دارند کج میبرند. هم گرفتارند و هم مقام معظم رهبری که خوب نیست، این حرفها را بزند. رئیس جمهور هم که نباید این حرفها را بزند. این حرفها را هم نزنیم هی دارد، روز به روز، زیاد میشود. میگوید: من خواب دیدم، فلانی گفته بود، این دعا را بنویس و به هفت نفر بده، و آن هفت نفر هم بخوانند، به هفت نفر دیگه، به هفت نفر دیگه، آقا امام صادق (ع) زنده بود. دعا میخواست به کسی بده، داد.
11- در مشکلات سراغ قرآن برویم
یک کسی آمد گفت: آقای قرائتی، من میخواهم تو را یک دعایی برایت بخوانم که تا آخر عمر، هیچ مصیبتی به تو، نرسد. گفتیم: خوب، بخوان. یکبار، دستش را گذاشت، روی سر من، گفت گفتم: آقا من میخواهم تکه تکه شوم. ولی این دعا را نمیخواهم. چون دعا که ما داریم آیت الکرسی است. که میگوئیم «ولایؤدُه و حفظهما» خدا، این همه کرات در آسمانها را حفظ میکند. خدایی که هستی را حفظ میکند. من را حفظ کند، آیه قرآن داریم، دعا هم داریم، این پیچی، پیچی را هم من قبول ندارم. خانقاه را من قبول ندارم. چون پیغمبر رفت در مسجد، امیرالمؤمنین هم رفت در مسجد، حضرت مهدی «عج» هم میرود در مسجد کوفه، ما هیچ امامی در خانقاه نمیرود، من قبول ندارم. دو ساعت ورد بگو، اگر ورد راست بود، علی جویم، علی پویم، امام صادق (ع) ورد میگرفت. دین ما ِ «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» (بقره/256) دین ما، دین راست و حسینی است. دین ما، پیچ پیچی نیست، یواشکی نیست. دین ما، یک دینی است که حرفهایمان را اگر پشت بلندگو گفتیم، خجالت نکشیم. بسیاری از اینهایی که میروند، در خانقاه و ذکر و ورد و خانههای، بعضی از توسلها، مثل خونه یتیمی است. در را میبندند، میگویند، کسی نیاید. خوب این چه دین یواشکی است. دین که ما یواشکی نداریم. پیغمبر در منبر داد میزد. تو چرا رفتهای یواشکی. یکوقت اسمش را نمیبرم کجا بود. یک نهاد انقلابی بود. سران آنجا، از من دعوت کردند، گفتند: یک درس اخلاق، کسی هم نباشد. چون اینها، همه سران هستند. گفتم، اصل حدیثی که امام صادق بگوید: سران گوش بدهند، سربازهای عادی گوش ندهند، این حدیث، حدیث نیست. دین ما، یک دینی است که همه مردم، نیاز به مؤعظه دارند. اینکه شمع ما صوتکی و فوتکی است. خودش ضد اخلاق است. آنوقت چهار تا که جمع شدند، یک کسی هم آمد، اخلاق گفت، اینها، یک ذره، یک ذره، غرور میگیردشان، خیال میکنند اینها، «سبوح و ملکوتٌ» نه خیر هیچی، آدم عادی هستید. شما را هم اگر درجهات را یک خورده پائین و بالا کنند، اعصابت خورد میشود. اخلاق راست، و صاف حسینی این است که همه بنشینند، امام صادق چی گفته، گوش دهند. ذکر صنفی، اخلاق صنفی، اینها یک چیزهایی از توش درمیآید. اینها، کم کم، یک چیزهایی از توش درمیآید. توسل، همین توسل عزاداری ولذا، یکی از طلبهها از من پرسید، کدام روضه بروم، گفتم: همان روضهای که مردم میخوانند وسط خیابان. در این خانههای کوچولو، موچولوها نرو. چون اینها یک چیزهایی، توش درمیآید، یک مرتبه میبینی، تحت عنوان، ولای علی، سر از صوفیها در آوردند. تحت عنوان عشق به اهل بیت، سر از نمیدانم چی درآوردند.
12- مقیاس حق بودن
ما دو تا خط کش داریم. یک، کی رفت جبهه، دو، کی رفت جماعت، سه، کی رفت جمعه. جبهه و جماعت و جمعه، اینها خط کشهای ما است. هر کس با این خط کشها خط کشی کند، ایشان پایش را جبهه نگذاشته است. ایشان در هیچ نماز جماعتی نیست، ایشان در هیچ نماز جمعهای هم نیست. با این سه تا خط کش، مترش کن. از رده خارجش کن. حالا بگه: آقا ایشان از خوف خدا، شبی دو لیتر گریه میکند. دو لیتر گریه کسی که، اصل جبهه و جماعت و جمعه نیست. دو لیتر گریهاش، پهلوی من، با آب حوض یکی است. ما دینمان، راست حسینی دارد. «حَی عَلَی الصَّلوه» نماز جماعت. نماز جمعه، نماز جماعت، جبهه، ما دلمان روشن است. حالا، توسل معناش، این است.
13- یاد کردن بزرگان خواری دشمن است
بعضی از خانمهای اشراف، غذاهایی میپزند، فقط از اشراف. این چه توسلی است که اشراف به اشراف میدهد. افطاریها، پول دار به پول دار میدهد. چه توسلی است. اصلاً باب اطعام برای اینکه، فقرا، بیایند بخورند، شما که همیشه میخوری، در را نبندید، روضه باید، دوش باز باشد. توسل باید درش باز باشد. کتابخانه، باید درش باز باشد. بله گاهی وقتها، حرفهای فنی است ممکن است، یک حرفی است سرتیپ باید بفهمد سرگرد نباید بداند. رده بندی داریم از نظر علمی. گاهی کلاس دوازده یک چیزی را میفهمد، کلاس اولی نمیفهمد. اگر حرف علمی و فنی و صنفی بود، درست است. امّا مؤعظه، همه گوشها، نیاز به موعظه دارد. حتی رسول اکرم. پیغمبر گاهی به اصحابش میگفت: «عِظْنِی» یعنی مؤعظه کن من را، یعنی پیغمبر هم میگفت: من مؤعظه میخواهم بشنوم حالا، آیا این روضهها، پاش به جایی بند است، بله، اول روضه خوان، خود خداست. روضه خواند، آیه روضه میدانی چی است، این است، میفرماید که «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ» (آل عمران/146) چه انبیاء بودند، چه افراد وارستهای بودند، که در راه خدا شهید شدند. جبهه میرفتند. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ» تیر به آنها میخورد، اینها سست نمیشدند. «وَ ما ضَعُفُوا» احساس ضعف نمیکردند. «وَ مَا اسْتَکانُوا» احساس کسالت نمیکردند. یعنی، در اینکه افرادی، در تاریخ بودهاند، حامی انبیاء، در جبههها تکه تکه میشدند. ولی اینها عقب گرد نداشتند. تاریخ فداکاری را شنیدن، این متن وحی است. بسیار خوب. نفرین و لعنت «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ»(کاملالزیارات، ص177) این لعنت داریم، بله، در قرآن خیلی داریم. که قرآن میگوید: «أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (بقره/159) لعن در قرآن داریم. پس ببینید، تاریخ مشکلات، که روضه همین است. در روضه میگوید: ابوالفضل العباس رفت آب بیاورد، تیر زدند، شمشیر زدند، دست راستش قطع شد. مشک را به دست چپ داده یعنی اینکه آدم، خاطرات، بزرگواران را بگوید، که اینها مقاومت کردند، تن به ذلت ندادند. بیان مقاومتها، آیهاش در قرآن هست. «وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا» آیهاش است. لعنت کردن به دشمنان در قرآن، آیه هست. توسل یعنی چه؟ یعنی خط رهبری را من دارم. توسل یعنی چه؟ یعنی کفار و طاغوتیان بدانند. با ریختن خون اینها، نامشان محو نمیشود. چون، آن طاغوتی که این عزیز را میکشد میخواهد، بگوید. تو باید در خارج نباشی، و ما وقتی عکسش را زیاد درست کردیم. یعنی به کوری چشم، . . . اصلاً علّتی که ما برای امام، سه تا صلوات میفرستیم این است. چون شاه میگفت: اسم امام را نیاورید، ما میگفتیم: به کوری، چشم شاه، سه مرتبه صلوات، ما برای پیغمبر یک صلوات میفرستادیم، نمیخواهیم. بگوییم امام از پیغمبر بالاتر است. امام، بچه او است. نمیدانم، یک قطره است، پهلوی دریا، امّا چون شاه میگفت: اسم امام را نبرید، ما به کوری چشم شاه، سه تا صلوات میفرستادیم. این برای کوری چشم او است.
توسل یعنی، یزید تو را کشت، به کوری چشم یزید، من پیاده میآیم، کربلا، هارون الرشید تو را کشت. به کوری چشم بنی عباس، من پیاده میآیم. بوسیدن ضریح، اشکال ندارد. اصلاً بوسیدن، رمز محبت است. اصلاً در دنیا، اصلاً بوسیدن، حدیث نمیخواهد، هر کسی بچهاش را میبوسد. آنکه میگوید: بوسیدن شرک است، خُل است. و اگر نه هر کس در تاریخ نفس کشیده است، یک کسی را بوسیده است. چه مسلمان، چه مارکسیسم، چه ارمنی، چه یهودی. هر کس یک جو عقل دارد، یک کسی را بوسیده است. منتها، آنکه میگوید: بوسیدن، شرک است. او دارد از گردونه انسانیت، و اگر نه، بوسیدن نشان دهنده علاقه است.
حالا اولیاء خدا که، علاّمه طباطبایی، یک سیب که به آن میدادند، مدّتی بر این سیب نگاه میکرد اصلاً مثل اینکه، میگفت: این سیب محبوب است. چطور مثلاً یک عروس، یک چیزی را بدهد به داماد. آدم با پوست و دم نمیخورد که، عروس داده، علاّمه طباطبایی وقتی سیب را برمیداشت، میگفت: خدا به ما هدیه کرده است. این هدیه الهی است. و با دید هدیه نگاهش میکرد ولذا میبوئید و میبوسید. یک تکّه نان را ما وقتی بو میکنیم و میبوسیم، این یعنی هدیه خداست. با نعمتها باید، بعنوان هدیه خدا نگاه کرد. میدانی چرا میگویند، وقتی نان آمد در سفره، منتظر غذا نباش، آخه بعضی سر سفره نان هست، میگویند: والا هنوز که برنج نیامده. حدیث داریم. نان که آمد، منتظر ننشین، شروع کن. چون، یعنی وقتی منتظر هستی، یعنیای نان تو قابل نیستی. توهین به نان است. حدیث داریم، نان که آمد، منتظر چیز دیگهای نباشید. احترام نان.
امام یک تکه نان را برداشت احترام کرد، گفتند: یک تکه نان، فرمود: شما نمیدانید که چقدر برای این نان، زحمت کشیدهاند. این نان، دست خورشید در کار بوده است. خورشید تابیده، دست، آب، دست هوا، دست زمین، دست کشاورز، دست سیلو، کامیون، اوه، حالا کامیونش چند تا دست، سیلوش چند تا دست.
14- انواع توسل
خیلی خوب. توسل در طبیعت هست. سیم برق توسل است که برق را به لامپ برساند. شاخه درخت، وسیله است که غذا را به میوه برساند. در خلقت توسل هست. در تکوین توسل هست. خداوند همه کاره خودش است. «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ» (شعراء/80) شفاء دست خداست، امّا با اینکه شفا دست خداست. خدا میگوید: در عسل شفاءست. شفاء دست خداست امّا خود خدا گفته است، من در عسل شفاء قرار دادم. تدبیر دست خداست، امّا خود خدا گفته. جان گرفتن دست خداست «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ» (زمر/42) یعنی خدا، جان را میگیرد امّا خدا که جان را میگیرد، از طریق ملائکه، «یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ» (سجده/11) اینها آیه قرآن است. خدا جان را میگیرد، امّا به واسطه «مَلَکُ الْمَوْتِ». واسطه بودن طوری نیست. خدا به من چیزی میدهد امّا از طریق امام رضا، اما از طریق. . . ، اصولاً وقتی توسل درست شد. رابطه ما با رهبران معصوم، قوی میشود. و بعد هم نیست بگم، او که میگوید: توسل به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا، شرک است، خودش متوسل به پرچم آمریکا میشود. میگوید: برای عبور کشتیهایم، جالب اینکه، کسی که از توسل به زهرا جدا شد. باید متوسل به پرچم، آمریکا بشود.
15- توسل به امامان توسل به خداست
هرکس گلی زد خراجات شام، بارکش غول بیابان شود. «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ» (یونس/32) کسی که، حالا، یک چیزی آخر حرفهام بزنم و حرفهایم را جمع کنم. سنی و شیعه گوش دهید. یک حرف محکم میخواهم بزنم. باقی حرفهام هم انشاء الله محکم است. اصلاً هر کسی که نماز میخواند، «قل هوالله» را میتواند، سوره دیگری بخواند. امّا، الا و لابد، « لَا صَلَاهَ إِلَّا بِفَاتِحَهِ الْکِتَابِ»(عوالیاللآلی، ج3، ص82) نماز بدون حمد نمیشود. حمد باید باشد، قل هوالله را میخواهی، چیز دیگه بخوان. امّا حمد باید باشد. در حمد هم میگوئیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) صراط مستقیم چی است. توسل به اهل بیت، صراط مستقیم است. فقط دو تا تیکه است، من باید این دو تا تیکه را بهم بچسبانم. از دو جای قرآن و حدیث، در زیارت جامعه، میگوئیم. «مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ»(منلایحضرهالفقیه، ج2، ص613) یک خورده آخوندی است و فنی است، ولی، دقت کنید، معلوم میشود. ببینید، هر کس متوسل به شما شد، متوسل به خدا شده است. مثل اینکه میگویم، هر کس بچه من را احترام کند، انگار من را احترام کند. هر که اطاعت از مقام معظم رهبری کند، در خط امام است. و «مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ» «اعْتَصَمَ» یعنی متوسل میشود. چنگ بزند. «اِعْتَصِمُوا» یعنی چنگ بزنی، متوسل شوی. هر کس متوسل به شما شود. متوسل به خدا شده است. این کجاست، این در زیارت جامعه است. بعد، هر کس متوسل به خدا شد. «وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» (آل عمران/101) این هم آیه قرآن است و در نماز میگوئیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ». یکخورده فنی و آخوندی شد. یکبار دیگه تکرار میکنم. هر کس متوسل به اهل بیت شود. انگار متوسل به خدا شده. این در زیارت جامعه است. و هر کس متوسل به خدا شود، به راه مستقیم هدایت شده است. و ما که میگوئیم خدایا ما را به راه مستقیم ببر، یعنی خدایا ما را متوسل به خودت کن، ما را متوسل به خودت کن. یعنی ما را متوسل به اهل بیت کن. توسل به اهل بیت، توسل به خداست. و توسل به خدا، راه مستقیم است. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» به همین خاطر روایت داریم، که وقتی میگوید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، امیرالمؤمنین میگوید: راه مستقیم، راه اهل بیت است. من شرمندهام از مستمعین، یکبار دیگه، برای دفعه سوم تکرار میکنم. چون حدیث داریم، حضرت زهرا(س) یک کسی که از آن سؤال میکرد. گاهی سه بار جواب میداد. میگفت: ممکن است، دفعه اول و دوم، حرف را نگیرد. هر کس متوسل به اهل بیت شود، متوسل به خدا شده، در زیارت جامعه، در قرآن هم آمده، و هر کس متوسل به خدا شود، در راه مستقیم است. و ما که میگوئیم: خدایا ما را راه مستقیم ببر، یعنی ما میخواهیم، متوسل به تو شویم و راه توسل به خدا، توسل به اهل بیت است. یعنی هر کس آب چاه را میخواهد، باید از طریق لوله باشد. قلب عالم هستی، امام است «وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»(بحارالأنوار، ج57، ص213) حجت نباشد، زمین در هم میریزد. مثل اینکه ما در انقلابمان اگر امام حور نبود، همه به هم میریخت. به امام انقلاب، پا گرفت و به امام زمان (عج) هستی وجود دارد. توسل، و نقش توسل این است. کسی نگوید: اگر امام رضا (ع) توسلش اثر دارد. چطور ضریح مبارکش، در روز عاشورا، بمب گزاری شد. همین اشکها و توسلها، باعث شد که نقشه، چندین ساله، آمریکا و منافقین و عراق، نقشه چندین سالهاش، چند روزه، فاش شد، این نقش گریه و توسل است و تا حالا هر کس به اهل بیت ضربه زده است. سیلی آن را خوردهات و جالب اینکه، اخیراً، بشارت بدهم، چون بعضیها غصه میخورند، از تبلیغات وهابیها، یک خبر خوش بدهم، اخیراً بیش از صد هزار جوان، وارد خط اهل بیت شدهاند. از کشورهای مختلف دنیا، این هم بشارت داشته باشید و کتابهای اخیراً نوشته شده است، به زبانهای مختلف ترجمه شده، بخصوص، کتاب دکتر تیجانی، و این کتابها، مثل بمب منفجره دارد منفجر میکند. خط اهل بیت گرم، گرم است. الحمدالله رب العالمین. صلوات بفرستید.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»