تفسیر سوره یوسف (ع) – 1
موضوع: تفسیر سوره یوسف1- آیه 1 تا 3
تاریخ پخش: 79/09/08
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
ماه رمضان امسال میخواهیم تفسیر سوره یوسف را بگوییم که خیلی سوره خوب و بسیار نکته، لطیفه و درس در آن است، درسهای اخلاقی، مدیریت، اجتماعی، طراحی، من حدود 820 لطیفه از آن گرفتهام که روزی چند نکته آن را انشاء ا… میگویم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» «المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ» (رعد/1) شنیدهاید که میگویند همه قرآن در سوره حمد و آن در «بِسْمِ اللَّهِ» و آن در بأء «بِسْمِ اللَّهِ» است «باء» استعانت یعنی کمک است یعنی به نام خدا.
به نام خدا یعنی از تو کمک میخواهم، و هستی بند به توست و تکیه گاه و امید و معشوق من تویی و هستی بر میگردد به خداوند، انبیاء هم آمدهاند تا مردم را به خداوند برسانند، در آیات معاد هم انسان به خدا میرسد، توحید هم یعنی سرچشمه هستی خداست.
دردنیا فرمانی که میخواهند کاری را شروع کنند شخصیتی میرود کلنگ میزند و افتتاح میکند و اگر بناست کاری را به نام شخصیتی شروع کنیم چه بهتر که به نام خدا باشد.
1- «الله» کاملترین نام خداوند است
بهترین اسمها برای خداوند است که اسماء زیادی هم دارد، و سه مرتبه این آیه تکرار شده که «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى» (اعراف/180) بهترین اسمها برای خداوند است اسمای خداوند در دعای جوشن کبیر هزار تاست و هر ده تا یک مرتبه «الغوث، الغوث» (البلدالأمین، ج411) میگویند و صد تا ده تا میشود هزار تا و اسماء الحسنی 99 تا است و در میان اسماء حسنی کلمه «الله» مستجمع جمیع صفات کمال است که کلمه آخوندی است یعنی همه چیز در اوست مثال شیر مادر برای نوزاد همه ویتامینهایی که احتیاج دارد مثل قند و چربی و آب و فسفر و کلام خداوند در آن قرار داده و یک غذای کامل است. در نامهای خدا کلمه «الله» کاملترین اسم خداست، یعنی همه معانی و کمالات در آن هست «رحمن» میبخشد، منتهی بخشنده مهربان.
بعضی بخشنده هاحقه باز هستند علف میدهد که شیر بدوشد و فندق میدهد که گردو برگردد کادو میبرد که سوغاتی بگیرد البته نمیشود گفت حقه باز، حسابگر، البته بخشنده حقه بازهم داریم، کسی که میخواهد دختری را گول بزند ممکن است پول بستنی و سینمای او را هم بدهد، یا یک تاجر اول جنس ارزان داده تا بعد کلاه برداری کند، داریم کلاهبرداری در سینما و پارک و بازار، کلک میزند خداوند بخشنده مهربان است نه بخشنده الکی، کلکی، و چپکی، بخشنده مهربان است.
خداوند به همه میبخشند و دیگران به حزب و باند خود همیشه میبخشد و دیگران ایامی خاص، عید و ماه رمضان و افطاری
قرآن 114 سوره دارد 29 سوره آن به این شکل شروع میشود، المر، المر، حم، با این حروف میخواهد بگوید قرآن با همین حروف است شما از این حروف چه مینویسی و خداوند از این حروف قرآن را درست کرده.
مثال: مقداری خاک به فردی میدهند میگویند چه چیز درست میکنی میگوید، خشت و آجر، کاشی و سرامیک این نهایت هنرماست.
ولی خداوند از این خاک پانصد رقم انگور، شیرین مثل توت و خرما، ترش مثل لیمو و ترش و شیرین مثال انار و پرتقال، رنگها و بوها، مزه ها. دهها هزار رقم رنگ و بو و مزه و برگ، خدا از خاک و شما از خاک، خدا از حرف الف، با و شما از این حروف چه چیز درست میکنیم. «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» (یوسف/3)
این آیات کتاب روشن است، قرآن خود را معرفی میکند، آیات روشنگر یعنی برفک ندارد برخلاف آنچه میگوید: که قرآن «ظنی الدلاله» است چیز غلطی است، بله در قرآن ممکن است معنای بعضی از آیات را نفهمیم.
مثال: در ساختمانی که تابلوهای زیادی است ندانیم مفهوم بعضی از آنهارا نباید بگویی ساختمان گیج است. وجود چند آیه متشابه دلیل نمیشود که بگوییم، قرآن کتاب روشنگر است. من بحث نبوتی داشته باشم در چند دقیقه. سوال: آیا نیاز به انبیاء و دین داریم؟
2- انواع نیازهای انسان
جواب: بله انسان سه رقم نیاز دارد: الف: شخصی ب: اجتماعی ج: عالی
الف: شخصی مثل خوراک، پوشاک، مسکن، یک نفر هم روی کره زمین باشد گرسنگی دارد و لباس میخواهد و مسکن.
ب: اجتماعی: فردی احتیاج ندارد ولی با وجود اجتماع نیاز هست، جامعه رهبر و رئیس میخواهد اگر ماشین زیاد شد پلیس و مقررات میخواهد، نیاز به قانون و رهبر.
ج: نیاز عالی: شناخت، وقتی پوشاک و مسکن، قانون و رهبر درست شد، شناخت میخواهد که سرچشمه هستی چیست؟ از کجا آمده و به کجا میرویم و هدف چیست؟ و برای چه آفریده شدیم؟ پس شناخت، هدف، سرچشمه و پایان کار، شناختها نیاز عالی است. دین برای آمدن این نیاز است، مردم دنیال خوراک، پوشاک، مسکن و جوامع بشری دنبال مقررات و قانون.
همه چیز آمد ولی شناختها چه میشود؟ مسئول آن دین است «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» (یوسف/2) ما قرآن را نازل کردیم. کسانی که میگویند عقل کافی است قرآن بعلاوه عقل است، چون میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (یوسف/2) یعنی، وحی و عقل، باید با هم باشد تا نتیجه بدهد میگوید لیسانس هستم، لیسانس که سواد نیست با صد کتاب که سواد نمیشود، و دانشمند و فوق لیسانس هم دو بیت، در این زمان که این سواد نیست از همه گذشته پرفسورهای عالم تا حال پشیمان نشدهاند به عدد هر کس که پیشمان میشود دلیل بر این است که عقل تنها کافی نیست و اگر عقل کافی بود هیچ کس پشیمان نمیشد. همه مخصوصاً آقازادهها گوش بدهند که پاسخ به سؤالات هم هست. به یکسری مطالب عقل انسان نمیرسد، مثل اینکه آینده چه میشود، عقل از گذشته میتواند عبرت بگیرد، علم غیب که ندارد، و ما از عالم ملکوت هم خبر نداریم، و این کار وحی است اگر عقل کافی بود نباید در آمریکا 25 بار قانون آسایش و بلژیک یا مکزیک یک کشور غربی 119 بار قانونش عوض شده است. «عربی» «عرب» دو معنا دارد یکی «روشن» در مقابل «عجم» یعنی مبهم، «عرب» اشاره به زبان است که زبانی عربی از نظر زبان شناسها خیلی نکته دارد.
مثال: در فارسی مثلاً از کلمه «سر» چه چیز درست میکنیم مثل«سر» «سرسره» و «سرسربگیر» سراسر، سرازیر تا شاید 20 تا 30 کلمه. ولی کلمات عربی دهها استفاده از آن میشود و هیچ زبانی اینچنین قابل گسترش و استفاده نیست. مثلاً در صورت میگوییم«جیرجیر» «قارقار» «عرعر» «مومو» تا مثلا 20 تا ولی در عربی اگر 700 حیوان است صدا هم دارد. پس زبان مهمی است.
3- زبان اهل بهشت عربی است
حدیث داریم زبان اهل بهشت عربی است زبان عربی، بهتراست ماهم این زبان را یاد بگیریم و میشود راحت یاد گرفت چون در ایران کلمات عربی در فارسی هست مثال: اداره دخانیات و بسیاری کلمات، کمی جوانان توجه کنند میتوانند یاد بگیردند پس قرآن «عربی» است چون مخاطبینش عرب هستند شاید بهترین زمان است. چون برای یادگیری گرا میدهد. کمی درباره قرآن بگویم چون ماه مبارک رمضان پخش میشود.
آیه 60 سوره یونس که تازه به آن توجه کردهام خیلی مهم است میفرماید خداوند به سه چیز گواه است:
1- به تلاوت قرآن
2- به همه کارهای پیامبر(ص)
3- به همه کارهای مردم
یعنی همه کارهای پیامبر و همه کارهای مردم یک طرف، تلاوت قرآن هم یک طرف. باید با هم تناسب داشته باشد چون ما نمیگوییم: شما را دوست دارم و به گریه را، این توهین است باید طرف کسی باشد که ارزش داشته باشد. ارزش همه کارهای پیامبر(ص) و همه کارهای مردم مساوی با ارزش تلاوت قرآن است وی فرماید: «وَ ما تَکُونُ فِیشان وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودا» (بحارالأنوار،ج4،ص74) اینکه همه کارهای پیامبر صل الله علیه و اله و سلم و دیگران یک طرف و تلاوت هم یک طرف دلیل بر اهمیت قرآن است که من حقیقت آن را نمیدانم مثال: یک پزشک از یک طرف دو کیلو دوا و سی، چهل آمپول(یک قرص) بگوید هر کدام را میخواهی مصرف کن معلوم میشود تمام ویتامین دو کیلو دوا در این یک قرص هست و گرنه نمیگوید یا همه اینها یا این. این نکته در تفسیر فرقان است. برادران و خواهران را توصیه میکنم به قرآن در ماه رمضان که الحمدلله صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم برنامههای قرآنی دارد، حتی آنها که سواد هم ندارند سوره قل هو الله را تکرار کنند.
حدیث: یک آیه قرآن در رمضان ثواب ختم قرآن دارد. و گرچه واجب نیست انسان در حال تلاوت قرآن با وضو باشد ولی خوب است.
4- قصههای قرآن واقعیت و حقیقت دارد
من بار دیگر گفتهام باز هم چون ماه رمضان بیننده بیشتر داریم میگویم: آنها که برای افطار به منزل میآیند و وقتهای دیگر نیستند. من مسئله وضو را بار دیگر بگویم خیلیها زمانی که آب میریزند دست را تا مچ میکشند، آب باید تا نوک(انگشتان) بیاید میگوید من دستم را قبل از شروع به وضو شسته ام، آن شستن از وضو کفایت میکند و باید در وضو آب تا نوک(انگشتان) بیاید. حدیث: اگر با آب سرد وضو بگیریم و خشک نکنیم ثوابش 30 برابر است قرآن را آرام بخوانیم و در خوابگاه و تربیت معلم و پادگان آنها که بلد هستند معلم دیگران شوند و زشت است بعد 20 سال ما قرآن را نتوانیم بخوانیم و انشاءا…. باید یک نهضت قرآن آموزی در ایران راه بیافتد.
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلینَ» (یوسف/3) «نَحْنُ» ما «نَقُصُّ» قصه میگوییم. ما نقل و بازگو میکنیم بر تو بهترین قصهها را. در زمانهای گذشته و الان که زمان پیشرفت علم و دانش است، هیچ کتابی پرفروشتر از کتاب قصه نیست. قصههای دیگر بافتنی و خیال و قصههای قرآن واقعیت و حقیقت دارد.
5- امتیازات داستانهای قرآن
قران حدود دویست و شصت قصه دارد، اگر میخواهیم قصه بگوییم، قصههای قرآن را بگوییم:
1- گوینده خداست «نَحْنُ»
2- مطلب حق است.
3- علمی است. «فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْم» (اعراف/7)
بعضی مثل استاد دانشگاه و دیگران فکر میکنند اگر قصه بگویند زشت است خدا میگوید من قصه میگویم عار داری از اینکه بگویی پدرم کشاورز است؟ خداوند میفرماید: «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُام نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/64) وسیله تفکر است نه تحذیر، «لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (اعراف/176) ولی بسیاری از قصهها وسیله تحزیر است مثل قصه مادر برای خوابیدن فرزند است موعظه است نه سرگرمی، «لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ» (یوسف/111)
احیاء و تاریخ انبیاء است. تاریخ بزرگان را بازگو و از آنها تجلیل میکند مثل حضرت مریم و ابراهیم و موسی و عیسی (علیهم السلام) یادگار و تجلیل بزرگان است. تمام آن وحی است «بِما أَوْحَیْنا» (یوسف/3)
سوره و قصه یوسف را فرموده: «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» (یوسف/3) چون محور آن یک نوجوان است و مبارزه و جهاد اکبر و تمام چهرههای داستان یوسف هم خوش عاقبت شدند. پدر نابینا، بینا، یوسف در چاه به جاه رسید و زندانیها آزاد، برادران توبه کردند، عاقبت به خیر شدند.
خدایا عاقبت همه را را به خیر بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»