تفسیر سوره حمد – 1
موضوع: تفسیر سوره حمد – 1
تاریخ پخش: 22/02/67
بسم الله الرحمن الرحیم
شب جمعه آخر ماه رمضان است. خیلی فکر کردم که چه بحثی را مطرح کنم؟ شب قدس است. گرچه راجع به روز قدس تلویزیون برنامههای زیادی دارد ولی ما گفتیم که یک مقداری به سوره حمد ساده نگاه بکنیم که این یادگاری باشد. چون هر روز هر مسلمانی ده مرتبه میخواهد در نمازش بخواند. بد نیست یک خورده روی سورهی حمد عمیق شویم.
البته تفسیر سوره حمد نه آن تفسیری که رهبر کبیر انقلاب گفتند یا تفسیرهای مهمی که نوشتهاند. یک تفسیر روان و فشرده، در سطحی که همه بفهمند و برای عموم باشد.
اول سوره حمد را میشنویم: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّین، إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم، صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم، غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِم، وَ لاَ الضَّالِّینَ»(فاتحه/7-1) اول این که خدا به ما گفته است که هر وقت خواستید قرآن را بخوانید «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم» بگویید. آیهاش را بخوانید: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ»(نحل/98) این آیه قرآن است. لذا مستحب است که انسان در نماز هم «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم» بگوید.
1- اهمیت شروع کارها با نام خدا
خوب این «بِسْمِ اللَّهِ» چیست. ما میگوییم آدم ضعیف وقتی میخواهد یک کاری را بکند خوب است که به یک قوی بند شود. اگر شما خواستید ده کتاب را وقف کنید اما میترسید که در یک محله و کوچه این کتابهای وقفی از بین برود، بالای آن مینویسید که این کتابها را وقف کردم. مثلا وابسته به کتابخانه آستان قدس رضوی است. چرا؟ چون کتابخانه مشهد مهم است. این کتابخانه کوچک را هم به آن کتابخانه مهم متصل میکنی. خوب است که وقتی میخواهیم کارهایمان را شروع کنیم، شروعمان با اتصال به خدا باشد. به قدرت بی نهایت متصل باشد. نمونه قرآنی هم دارد. قرآن میگوید: حضرت سلیمان وقتی میخواست نامه بنویسد، اول نامهاش چه بود؟ آیهاش را بخوانید: «إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»(نمل/30) حضرت سلیمان هم پیغمبر بود. به آن خانمی که ملکه بود نامه نوشت و او را دعوت کرد برای اینکه بیاید و مسلمان بشود. حضرت سلیمان هم در نامهاش «بِسْمِ اللَّهِ» نوشت.
وقتی حضرت نوح سوار کشتی شد، همین که کشتی به تلاطم در آمد به مردم گفت: ای مردمی که ایمان آوردهاید و سوار کشتی شدهاید. حالا که سوار کشتی شدهاید «بِسْمِ اللَّهِ» بگویید که مجری و توقف کشتی و حرکت کشتی به نام خدا باشد. «وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ»(هود/41) به همین خاطر ما در هر کاری «بِسْمِ اللَّهِ» میگوییم.
2- سیمای سوره حمد
حدیث داریم که هر کار مهمی را با «بِسْمِ اللَّهِ» شروع کنید. اگر کاری با نام خدا شروع نشود، برکت ندارد. نا فرجام و ابتر است. شما ضعیف و محدود هستید، برای کارهایتان به یک قدرت بی نهایت بند شوید. اما حالا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» را یکی یکی معنا کنیم. سوره حمد چند اسم دارد. به آن فاتحه الکتاب میگویند. چون افتتاح کتاب با آن سوره است. به این سوره فاتحه که به معنی افتتاحیه است، میگویند. به آن «سبع من المثانی» میگویند. یک آیه هم داریم که اسم سوره حمد «سبع من المثانی» است. «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیم»(حجر/87) خدا به پیغمبرش میگوید: پیغمبر اگر کفار تو را اذیت میکنند «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ»(حجر/85) از این کفار بگذر. به خاطر این که اگر اینها به تو نیش میزنند، در عوض من چند چیز خوب به تو دادهام. یک سوره حمد در قرآن است. وقتی خداوند بر پیغمبر منت میگذارد. سوره حمد را یک سمت حساب میکند و تمام قرآن را هم یک سمت میگذارد. میگوید: اگر کفار تو را اذیت میکنند حوصله کن و بگذر. به خاطر این که در مقابل این زحمتها به تو دو چیز مهم دادهام. «سَبْعاً مِنَ الْمَثانی» شیعه و سنی گفتهاند که همان سوره حمد است «وَ الْقُرْآنَ الْعَظیم» این سوره نصف قرآن است. یعنی سوره حمد در یک کفه قرآن است و تمام قرآن هم در یک کفه دیگر است. چون ابتدای آن «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» میگوییم، به آن سوره حمد میگویند. به آن سوره فاتحه میگویند. «سَبْعاً مِنَ الْمَثانی» میگویند. ام القرآن میگویند. ام الکتاب میگویند. همهی اینها روایت دارد. تلویزیون باید مثل آب جوش باشد که به همه معدهها بخورد. بحث ما یک خورده تخصصی میشود. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» میخواهیم سوره حمد را شروع کنیم. چرا به آن «سَبْعاً مِنَ الْمَثانی» میگویند؟ سوره حمد هفت آیه دارد. به هفت آیه آن «سَبْعاً» میگویند. سبع به معنی هفت است. مثانی به معنی دوبله است. هفت آیه یکی دو بار نازل شده است. چون سوره حمد دو بار نازل شد. یکبار در مکه نازل شد و یکبار هم در مدینه نازل شد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ»(فاتحه/7-1) این هفت آیه دو بار نازل شد. خیلی از کلمات هم در این سوره دو تا است. مثلا کلمه «الله» دو بار تکرا شده است. «عَلَیْهِمْ» دو بار تکرار شده است. دو بار «صراط» تکرار شده است. «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» «الرَّحْمنِ» دو بار تکرار شده است. «إِیَّاکَ» دو بار تکرار شده است. خیلی از حرفهای این سوره دو تا است. دوبار هم نازل شد. هفت آیه هم بیشتر نیست.
«بِسْمِ اللَّهِ» جزء سوره حمد است. عدهای از مسلمانها که میگویند «بِسْمِ اللَّهِ» جزء سوره نیست، شش آیه میشود. حال آن که خود قرآن گفته است، سوره حمد باید هفت آیه باشد. پس باید «بِسْمِ اللَّهِ» جزء سوره باشد. از امام باقر و یکی از ائمه دیگر(ع) نقل شده است که برای تبرک «بِسْمِ اللَّهِ» بگویید. حتی در خوردن «بِسْمِ اللَّهِ» بگویید. در مسائل جنسی اگر زن و شوهر خواستند آمیزش کنند «بِسْمِ اللَّهِ» بگویند. در تجارت، در کشاورزی، هر کاری که میخواهید انجام دهید، با نام خدا شروع کنید. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» «بِسْمِ اللَّهِ» جزء سورهها است. یک نفر نماز میخواند. در نماز گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» و «بِسْمِ اللَّهِ» نگفت. بعد از نماز به سراغ او آمدند. گفتند: بسم الله را دزدیدی یا یادت رفت؟ احمد حنبل، امام حنبلیها و از دانشمندان رده بالاست. مسندی دارد که کتاب مهمی است. من دیشب کتاب «مسند احمد» را میخواندم. در جلد سوم و چهارمش دو حدیث بود. در این حدیثها نوشته بود که کسی میتواند «بِسْمِ اللَّهِ» را نگوید. عدهای هم در سنیها این را میگویند. اما اهل بیت گفتهاند که «بِسْمِ اللَّهِ» را باید گفت و ما همیشه طرفدار اهل بیت هستیم. چرا؟ چون قرآن اسم اهل بیت را برده است و اسم غیر اهل بیت را در قرآن نبرده است. بعد هم گفته «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»(احزاب/33) اهل بیت معصوم هستند. غیر اهل بیت معصوم نیستند. ما خط اهل بیت را قبول میکنیم، چرا؟ به دو دلیل، قرآن اسم اهل بیت را برده که اینها معصوم هستند. پس ما باید هر وقت که اهل بیت چیزی گفتند، حرف اهل بیت را بگیریم. اهل بیت صد سال جلوتر هستند. اهل بیت قبل از تولد دیگران بودند و معصوم بودند. دیگران با همه مقام عظمتی که دارند و از علمای درجه یک هستند، اما هم بعداً بودند، هم خداوند در قرآن نگفته است که اینها معصوم هستند. روایات اهل بیت میگوید «بِسْمِ اللَّهِ» جز سوره هست.
3- تفسیر آیه «بسم الله»
یک مقدار روی کلمه «بِسْمِ اللَّهِ» صحبت کنیم. امروز ما کلمه الله را شمردیم. این کلمه در قرآن دو هزار و ششصد و نود و هفت بار آمده است. 2697 بار و کلمه الله غیر از باقی صفات است. وقتی میگوییم: خدا رازق است، یعنی رزق میدهد. قادر است، یعنی قدرت دارد. علیم است، یعنی علم دارد. ستار العیوب است، یعنی عیبها را میپوشاند. هر لقب خدا یک بعد از اوصاف خدا را میگوید. اما کلمه الله همه اوصاف را میگوید. و لذا قرآن میگوید: «الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ». میگوید: الله همه کمالات است. اگر رازق یک کمال است، عالم یک کمال است، علیم یک کمال است، حی یک کمال است، قادر یک کمال است. الله همه کمالات را دارد. دلیل ما آیه قرآن است. میگوید: خداوند همه کمالات را دارد. یعنی کلمه الله غیر از کلمه حی، قادر و علیم و عظیم است. حی و علیم و عظیم یک معنا دارد. الله همه معانی را دارد. آیهاش را بخوانید. «هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ»(حشر/23)، ملک، قدوس، سلام یک صفت است. قدوس یک صفت است. سلام یک صفت است. «الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ»، وقتی میخواهد بگوید: الله، میگوید: الله چه کسی است؟ الله، سلام، قدّوس، مؤمن، مهیمن، عزیز، جبّار، متکبّر، یعنی تمام صفاتی که تک تک اسمها دارد، الله یکجا همه را دارد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» «بِسْمِ اللَّهِ» از روی رحم است. خدا خیلی روی رحم حرف زده است. اصلا خدا «الرَّحْمنِ» است. خدا «الرَّحیمِ» است. «کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ»(انعام/12) قرآن میگوید: من بر خودم واجب کردم. خدا میگوید: من واجب کردم که رحم کنم. پیغمبرش «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» است. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ»(انعام/107) هم خدا رحمان است هم پیغمبرش «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» است. هم کتاب و قرآنش رحمت «و بُشْرى لِلْمُسْلِمینَ» است. «هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمینَ»(نحل/89) ماه رمضان هم ماه رحمت است. روایت داریم که ماه رمضان ماه رحمت است. امام سجاد در روزهای آخر ماه رمضان یک دعایی دارد. چه طور با ماه رمضان خداحافظی میکند؟ خداحافظ ای ماه خدا. خداحافظای ماهی که قرآن در تو نازل شد. خداحافظای ماهی که چشم مرا تر کردی. خداحافظ ای شب قدر. خداحافظای ماهی که امام زین العابدین منتظر آمدنت بود. خداحافظ ای ماهی که نرفته دلتنگت شدم. خداحافظ ای ماهی که هنوز در غمت نشستم. خداحافظای ماهی که در تو خدا افراد گنهکار را میبخشید. خداحافظای ماه بزرگ خدا. با اشک و ناله خداحافظی میکند. ماه رمضان ماه رحمت است. قرآن رحمت است. خدا رحمن و رحیم است و پیغمبرش هم «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» است. اول هر کاری هم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» میگوییم.
فرق بین رحمان و رحیم چیست؟ رحمان به معنی این است که به همه رحم میکند. رحیم به معنی این است که همیشه رحم میکند. بعضیها رحم میکنند اما به همه رحم نمیکنند. به پنج نفر افطاری میدهد. به ده نفر عیدی میدهد و به همه رحم نمیکند. خدا رحمن است یعنی به همه میدهد. رحیم است یعنی همیشه میدهد. ممکن است بعضیها به همه یک سوری بدهند اما یک شب دیگر خبری نیست. خدا هم به همه لطف میکند و هم همیشه لطف میکند. پس رحمن است. رحیم یعنی همیشه است. بعضیها از روی شیطنت رحم میکنند. فندق میدهد که گردو برگردد. از روی کلک میبخشند. اما خدا بخشنده مهربان است. یعنی اگر لطف میکند برای این است که یک چیزی برگردد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» یعنی بنام خداوند بخشنده مهربان. دیگران بخشنده مهربان نیستند. فندق را میبخشد که گردو برگردد. کاسهای را میبخشد که قدح برگردد. اما خدا بخشنده مهربان است. به همه میدهد، نه اینکه فقط به بعضی بدهد. همیشه لطف میکند و لطف او موقتی نیست. برای لطف میبخشد. بعضی از افراد برای این به حیوان علف میدهد که شیرش را بدوشد. بخششهای خدا اینطور نیست. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» خدا میگوید: ما خودمان را در رحمت داخل کردیم. «وَ أَدْخَلْناهُمْ فی رَحْمَتِنا»(انبیاء/86) البته این را به شما بگویم. وقتی خدا میگوید: پیغمبرها را در رحمت خودمان بردیم. معنایش این نیست که پیغمبرها مشکلات ندارند. پیغمبران ما انواع مشکلات را داشتند اما رحمت خدا چه بود؟ رهبر کبیر انقلاب فرمود: این انقلاب یک نعمتی است. یکوقت نگویید: اگر این یک نعمت است، پس این مشکلات چیست؟ هم نعمت است و هم مشکلات دارد. زایمان برای زن نعمت است. اما درد زایمان هم سرجای خودش هست. نعمت است معنایش این نیست که درد نیست. هم نعمت است هم درد است. باید مشکلاتی را در راه پیشرفت انقلاب تحمل کند. تحمل همه مشکلات رحمت هم هست. دلیل حرف ما این است. خداوند انبیاء را در مشکلات گذاشت اما همین انبیا که وسط مشکلات بودند. خداوند میفرماید «وَ أَدْخَلْناهُمْ فی رَحْمَتِنا» هم رحمت است هم مشکل است. اگر مشکلاتی به تو رو کرد، نگو: خدا با ما قهر کرده است. خدا کسی را که دوست دارد، در مشکلات قرار میدهد. خدا دوستمان دارد. در دعای خداحافظی ماه رمضان امام زین العابدین میگوید: خداحافظ ای ماهی که اولیای تو میگویند: حیف است که تمام شوی. ولی آدمهای بد بخت میگویند: خوب شد که تمام شد. سه روز دیگر مانده است که تمام شود. این را نشانه بد بختی میداند. اصول دین خوراک، پوشاک، مسکن که نیست. خدا در قرآن میگوید: پیغمبرها را در رحمت بردیم در عین این که پیغمبرها دارای انواع مشکلات هم بودند.
4- حمد و ستایش و ربوبیت خداوند
سراغ آیهی دوم برویم. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» حمد و ستایش برای خداست. اینقدر پهلوی هرکس و ناکسی مثل فنر گردنت را خم نکن. «الْحَمْدُ» حمد و ستایش برای خداست. چرا؟ برای این که «رَبِّ الْعالَمینَ» است. همه عالم را تربیت کرد. به زنبور عسل یاد داد که چه چیز را بمکد و چه چیز را بو کند. به مورچه یاد داد که چه جنسی را در کجا، برای زمستانش ذخیره کند. به کودک یاد داد که پستان مادر را بمکد. «رَبِّ الْعالَمینَ» همه عالم را تربیت کرد. با یک برنامه ریزی خوبی تربیت کرد. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» نه اینکه فقط انسان را تربیت کند، بلکه همه هستی را تربیت کرد. ضعف بچه را با پدر و مادر جبران کرد. هم تربیت تکوینی کرد و هم لاشهها را رشد داد. جسم و فکر را رشد داد. نهنگ در دریا ماهی میخورد. آشغالهای ماهی که لای دندانش میرود، ناراحت میشود. میخواهد مسواک کند. نهنگ میآید و دهانش را روی آب باز میکند. پرنده در هوا گرسنه میشود. در دهان نهنگ مینشیند. اما این پرنده مثل کلنگ دو سر و دو شاخ دارد که یکی بالا و یکی پایین است. این پرنده در دهان نهنگ میآید و آشغالهای لای دندان نهنگ را میخورد. وقتی میخورد، شکم پرنده سیر میشود. نهنگ میخواهد این پرنده را ببلعد، شاخکهای پرنده به بالای دهان نهنگ فرو میرود. و نهنگ مجبور میشود که دهانش را باز بگذارد و به این ترتیب دندانهای نهنگ مسواک میشود. خدا اینطور تربیت میکند. یعنی روزی پرنده را در فضا لای دندان نهنگ در اقیانوس قرار میدهد. تربیت جسمی و فکری میکند. مشکلات ما را تربیت میکند. اگر جنگ نبود بسیاری از رشدهایی هم که الان هست نبود. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» امروز یک نکته را یاد گرفتهام و میخواهم برایتان بگویم. با کمال تاسف بیست ونه سال است که آخوند هستم ولی این نکته را امروز یاد گرفتهام و این خیلی زشت است. شاید شما هم امشب یک نکتهای را یاد بگیرید. باز من یک ساعت از شما جلوتر هستم ولی با هم یاد بگیریم. در قرآن بسیاری از وقتها کلمه حمد و تسبیح با هم است. شما در رکوع نماز چه میگویید؟ میگویید: «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ»، بحمده را در کنار سبحان میگویید. در سجده میگویید: « سبحان رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ» بحمده را در کنار سبحان میگویید. قرآن کلمه حمد را با کلمه سبحان الله میگوید. حداقل در رکوع و سجود همه میفهمیم که چرا حمد و تسبیح با هم است؟ برای این که حمد و ستایش است. آدم وقتی میخواهد یک کسی را ستایش کند باید بی عیب باشد. اول میگوید: سبحان، یعنی خدا بی عیب است. خدا منزه است. حالا که خدا منزه است، پس او را ستایش کن. یعنی آدمهایی را که ستایش میکنی به درد ستایش نمیخورند. خیلیها که قربانشان بروم، پر از عیب هستند. اگر میخواهی کسی را ستایش کنی، از کسی ستایش کن که عیب نداشته باشد. هم سبحان باشد، هم منزه باشد و عیب نداشته باشد. ضعف و نقص و جهل و فقر و عیب نداشته و پاک باشد. حالا که پاک است پس او را حمد و ستایش کن. این به ما درس میدهد. هر وقت خواستی از کسی شکایت کنی از آدمهای پاک ستایش کنید. آدمی را که پر از عیب است، بزرگ نکن. «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى و بحمده» منزه است. «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ»(بقره/30) شما هم همه قرآن را حفظ هستید. من حفظ نیستم و صدایم هم خوب نیست. قرائت من اصلا خوب نیست. اتفاقا لقب من قرائتی است اما چیزی که بلد نیستم، قرائت قرآن است. امروز پهلوی یک قاری برای قرائت رفتم. تا رفتم بخوانم آنهایی که آنجا نشسته بودند، خندیدند. به خاطر آنکه صدایم بد است. نمیدانم چرا آنقدر صدایم بد است؟ پدرم میگفت: وقتی تو به دنیا آمدی، گفتند: اگر در گلوی هر بچهای که به دنیا بیاید، آب انار شیرین بریزند خوش صدا میشود. من هم در زمستان، کاشان را زیر و رو کردم تا اینکه انار شیرین پیدا کردیم. آبش را در حلق تو ریختیم اما الآن هم هیچ صدایی ندارم.
حالا شما که صدایت خوب است، بخوان. «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدینَ»(حجر/98) «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ»(بقره/30) «نَحْنُ نُسَبِّحُ»، «فسبح بحمدک» خلاصه درسی که این آیه به ما میدهد این است که بسیاری از وقتها حمد و تسبیح با هم است. به امام الهام میدهد که اگر خواستی کسی را ستایش کنی، باید سبحان باشد. یعنی منزه و بی عیب باشد.
5- رحم و مهربانی لازمه تربیت است
خوب «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»، «رَبِّ الْعالَمینَ»، حالا یک رب النوعهایی هم بوده است که تاریخش گذشته است و میترسم که دیگر رب النوعها را بگویم. من میخواهم سوره حمد را در یک جلسه بگویم. وقت کم است. به کسی که به منبر میرفت گفتند: برو بالا نیم ساعت وقت داری که درباره علی صحبت کنی. او هم گفت: علی بن ابیطالب تقوایی داشت اوه. . . شجاعتی داشت اوه. . . علمی داشت اوه. . . هی فوت میکرد. از منبر که پایین آمد گفتند: آقا این چه سخنرانی بود؟ گفت: علی بزرگ بود. وقت من کم بود. جز یک فوت نمیرسیدم که چیز دیگری بگویم. حالا تفسیر سوره حمد را بگویم. ما یک تفسیر داریم که فوتکی است. حالا غصه میخورم که همین تفسیر فوتکی را هم خیلیها بلد نباشند. زشت است که بلد نباشیم. پس گوش بدهید.
سراغ «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» برویم. کلمه «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»را معنا کنیم. خوب گوش بدهید. وزارت ما وزارت آموزش و پرورش است. هرکس میخواهد آموزش بدهد باید رحمانیت داشته باشد. چون قرآن میگوید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»(الرحمن/2-1) یعنی کسی که میخواهد معلم باشد، باید قبل از معلمی(الرحمن) رحم داشته باشد. معلم مهربان معلم موفقی است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ»، کسی که میخواهد معلم باشد باید رحمت داشته باشد. پرورش هم همینطور است. برادرها و خواهرهایی که در امور تربیتی هستند، کسی که میخواهد امور تربیتی و مربی بچهها باشد باید رحم داشته باشد. چون خدا مربی است. میگوید: «رَبِّ الْعالَمینَ» خدا «رَبِّ الْعالَمینَ» است. میخواهد تربیت کند. پس اگر خدا «رَبِّ الْعالَمینَ» است پس باید «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» باشد. یعنی کسی که مربی است باید «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» باشد. کسی هم که معلم است باید «الرَّحْمنُ عَلَّمَ» باشد. یک نکته لطیف قرآنی است. معلم باید «الرَّحْمنُ عَلَّمَ» باشد. مربی باید «رَبِّ الْعالَمینَ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» باشد.
حالا خدا مربی است. دیگران هم مربی هستند ولی کتک هم میزنند. تاریخ نشان میدهد که چقدر بردهها را کتک میزدند. با زنجیر میزدند. اما خدا که «رَبِّ الْعالَمینَ» است. «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» است و با مهربانی تربیت میکند. «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» خدا رحمان است. گناه را میبخشد.
برادرها و خواهرهایی که امشب پای تلویزیون به بحث گوش میدهید. چهار پنج شب دیگر بیشتر از ماه رمضان نمانده است. پیغمبر فرمود: اگر ماه رمضان تمام بشود و خدا کسی را نبخشد خیلی بدبخت است. حداقل این شبها را نخوابیم. شب آخر ماه رمضان، شب عید است. خدا به اندازه تمام ماه رمضان بخشیده است ولی شب عید یکجا میبخشد و این ماه رمضان چشم و گوش کنترل شد، بقیه ماه رمضان هم کنترل کن. دیدی چطور میشود که ماه رمضان کم خورد؟ دیدی چطور میشود که در ماه رمضان سحر خیز بود؟ دیدی در ماه رمضان میشود که از کم خوردن و از حرف چرند گفتن، جلوگیری کرد. پس بعد ماه رمضان هم همینطور باش. خدا رحمان است. توبه را قبول میکند. گناه را میبخشد. ثواب کارها را چند برابر میکند. یک آیه خواندن در ماه رمضان، ثواب تمام قرآن خواندن را دارد. شما یک سوره قل هو الله میخوانی. سواد هم نداری. اگر یک سوره قل هو الله را بخوانی، انگار تمام قرآن را خواندهای. خدا خیلی مهربان است. قیمت را چند برابر میخرد. عیبها را میپوشاند. توبه را قبول میکند.
6- تفسیر «مالک یوم الدین»
سراغ «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» برویم. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» یعنی چه؟ من این را برای دوستان تعریف کنم. اخیراً ما به چند کتاب خوب رسیدهایم. یک کتاب تفسیری گیرمان آمده است. مدتی است که این کتاب چاپ شده است. نام این کتاب اطیب البیان است. طیب البیان برای آیت الله طیب که از علمای اصفهان هستند، است. ایشان هنوز هم زنده هستند. خدا طول عمر و سلامتی به ایشان بدهد. عالمی است که حدود صد سال سن دارد. تفسیری به نام طیب البیان دارد که چهارده جلد است و بسیار تفسیر خوبی است. من اخیرا با این تفسیر آشنا شدهام و از آن خیلی استفاده کردهام. یک کتاب دیگری هم هست که تازه درست شده و اسم آن التحقیق است. این کتاب برای روحانیون خوب است. التحقیق در لغات قرآن برای آقای مصطفوی است. مولفش زنده است و از محققین است. بسیار تفسیر خوبی است. کتاب التحقیق چند جلد است. طیب البیان تفسیری خوب است. التحقیق لغاتی را معنا میکند. میگوید: دین یعنی چه؟ کلمه دین یعنی من تسلیم اوامر هستم. میگویند: فلانی دین دارد. یعنی تسلیم فرمان خداست. روز قیامت را روز دین میگویند. یعنی انسان تسلیم فرمان خداست. چون در روز قیامت هیچ کاری دست ما نیست. باید ببینیم خدا چه میکند. در سوره انفطار میگوید: روز دین چه روزی است؟ «وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ»(انفطار/17) «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» یعنی خدا مالک روز قیامت است. «وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ»(انفطار/18-17) روز دین روز قیامت است. نمیدانی چه روزی است؟ تو هم که پیغمبر هستی، نمیدانی روز قیامت چه روزی است؟ «وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ» نمیدانی روز «یَوْمُ الدِّینِ» چه روزی است؟ «یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»(انفطار/19)، خود قرآن «یَوْمُ الدِّینِ» را معنا میکند. میگوید «یَوْمُ الدِّینِ» یعنی روز قیامت «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» یعنی خدایا تو صاحب روز قیامت هستی. روز قیامت چه روزی است؟ خدا به پیغمبرش میگوید: تو هم نمیدانی که روز قیامت چه روزی است؟ روزی است که احدی به درد احدی نمیخورد.
خدا «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» است. مالک روز قیامت است. مالک این دنیا هم هست. ما به مالک دنیا توجه نداریم. چون میگوییم: زرنگی بود. زور بود. پول بود. پلو بود. تلفن بود. پدر بود. در دنیا خیال میکنیم که این وسیلهها کار میکند. در قیامت هیچ وسیله دیگری نیست. آدم آنجا میفهمد که راستی راستی هیچ کاره است. هیچ کاره است و همه کاره خدا است «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»(غافر/16) در قیامت گفته میشود: امروز زور و قدرت دست چه کسی است؟ میگویند: برای خداست. اگر هم خدا در دنیا به من بدهد، میگویم: مخ بود. به قارون گفتند: پولهایت را بده. گفتند: اینها را خدا به تو داده است؟ گفت: بله. خدا به من داده است. ولی مخ، مخ اقتصادی است. «إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی»(قصص/78) با مخ اقتصادی پول پیدا کرده است. در دنیا میگوییم: مخ بود. زور بود. فکر بود. روز قیامت میگوید: حالا چه کسی بود؟ میگوییم: هیچ کس! ما در دنیا مست بودیم. اینجا میفهمم. «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» یکبار دیگر اینها را ترجمه کنم. الله اکبر: به معنی این است که خدایا تو بزرگ هستی. بزرگتر از سودها، پولها، نوشتنیها، گفتنیها، فکر کردنیها، وصف شدنیها، بزرگتر از همه چیز هستی. دیگر آمریکا بزرگ نیست. کسی که خدا پهلویش بزرگ است، آمریکا پهلوی آن بزرگ نیست. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» به نام تو ای خدا که منبع رحم هستی. به همه لطف میکنی و همیشه لطف میکنی. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» حمد و ستایش برای تو است. چرا؟ تو همه هستی را تربیت میکنی. هم جسمشان را رشد میدهی. هم فکرشان را رشد میدهی. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» چون «رَبِّ الْعالَمینَ» هستی باز هم در مقام تربیت «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» هستی. باز هم لطفت را ادامه میدهی. به همه و همیشه لطف داری. خدایا همه را تربیت میکنی. در دنیا همه را تربیت میکنی. در آخرت هم «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» هستی. دستور کار همه دست توست. در گذشته تربیت میکنی. یک تک سلول اسپرم و نطفه در شکم مادر در آن تاریکیهای سه گانه «فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ»(زمر/6) یک قطره منی، یک اسپرم در تاریکی رحم مادر، یک انسان میشود. خدایا تو این یک سلول را انسان کردی. الان هم «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» هستی و لحظه به لحظه به او لطف میکنی. فردا هم «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» هستی. هم در گذشته در شکم مادر به قدرت تو متصل بودیم. الان هم لحظه به لحظه به ما لطف میکنی و فردای قیامت هم به ما لطف خواهی کرد. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» گذشته ما، الان ما، آینده ما دست توست.
7- خدا تنها شایسته پرستش است
حالا که اینطور است پس بی خود سراغ کس دیگر میرویم. بیایید در خانه خودش برویم «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»، «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ»، ما فقط بنده تو هستیم. «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» یعنی تو منبع رحم هستی. تو مربی هستی. تو مالک قیامت هستی. پس من هم فقط بنده تو هستم. «ایاک نعبد» فقط بنده تو هستم. من از بندگی بتها، طاغوتیها، شهوتها جدا هستم. مگر غیر از او کسی به گردن ما حق دارد. مگر غیر از او کسی عزت دارد. «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً»(نساء/139) عزت برای خداست. نمیخواهد در خانه کس دیگری بروی. حجاز و کشورهای دیگر مثل کویت، میخواهند تحت پرچم آمریکا عزیز بشوند. آنها اشتباه میکنند. عزیز به معنی نفوذ ناپذیر است. اینها میخواهند با تکیه به آمریکا عزیز بشوند. قرآن میگوید «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ»، اینها «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»شان ضعیف است. مسجد الحرام پر از حاجی میشود. نماز میخوانند اما در «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» مردهاند. بد نیست یک چیزی از یکی از آخوندها بگویم. یک آخوندی از آخوندهای درباری، یک دوره تفسیر نوشت و خدمت شاه برد که جایزه بگیرد. در راه به یک نفر رسید و گفت: کجا میروی؟ گفت: یک دوره تفسیر نوشتهام و میروم که از شاه جایزه بگیرم. گفت: شما تفسیر«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ»، را هم نوشتهاید؟ گفت: بله. گفت: یعنی چه؟ گفت: یعنی فقط بندگی خدا. فقط کمک از خدا. گفت: اگر فقط بندگی خدا، پس چرا میروی تملق میکنی؟ اگر فقط کمک از خدا میگیری، پس چرا میروی که از شاه جایزه بگیری؟ وسط راه برگشت. گفت: تو تفسیر را از من بهتر فهمیدی. بعضیها یک دوره تفسیر مینویسند ولی تفسیر را نمیفهمند. به همین خاطر امام صادق به یک نفر گفت: با اینکه مفسر قرآن هستی ولی از قرآن هیچ چیز نمیفهمی. یعنی ممکن است مفسر باشد ولی از قرآن هیچ چیز درک نکند. ممکن است پیر زنی در خانهی عوام، بی سواد باشد اما روح قرآن را خوب درک کند. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» عزت فقط برای اوست. قدرت فقط برای اوست. در قرآن داریم. «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً»(بقره/165) عزت فقط برای خداست. پس «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»، قدرت فقط برای خداست. اصلا اگر همه قدرتها جمع شوند، نمیتوانند یک مگس خلق کنند. قرآن میگوید: اگر همه ابرقدرتها جمع شوند، نمیتوانند یک مگس خلق کنند. «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً» «إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ»(حج/73) پس «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»، بندگی فقط برای تو است. حالا ما میتوانیم بگوییم: خدایا ما بنده تو هستیم. تو چه کاره هستی که بنده خدا باشی؟ باید کمکت کند تا بنده او باشی. اگر کسی نماز خوان است نگوید: نماز خواندم. بگوید: خدایا تو به من توفیق دادی که من نماز بخوانم. اگر کسی نماز نمیخواند، نگوید: ما که نماز نخواندیم. بگوید: معلوم میشود که خدا لطفش را از من بریده است که من با هرکس و ناکسی حرف میزنم ولی هنگام نماز حال حرف زدن با خدا را ندارم. اگر کسی روزهاش را خورد، نگوید: ما که خوردیم. بگوید: توفیق روزه را از من گرفت. اگر ما هدایت هم داریم، به خاطر خداست. «وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ»(اعراف/43) خدا ما را هدایت کرده است. بنابراین وقتی میگوید: «ایاک نعبد» یعنی فقط بنده تو هستیم. در ادامه هم میگوید: «وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ». خدا کمکت کرد که تو توانستی عبادت کنی. اگر نماز شب خواندی، بیا ببین چه کردی؟ نماز شب خواندی؟ آبی که وضو گرفتی از چه کسی بود؟ حافظه از چه کسی بود؟ ایمانت از چه کسی بود؟ توفیقی که بلند شدی از چه کسی بود؟ لذا «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»، اگر بلند میشوی و مینشینی از زور او است. اگر یک لحظه لطفش را قطع کند، مثل لامپی است که برقش قطع شود. تمام این شیشهها با یک سنگ میشکند و اگر به سیم وصل نباشد، هیچکدام از این لامپها برقی از خود ندارد.
8- راه مستقیم کدام است؟
«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» خدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن. راه مستقیم راه بندگی خداست «وَ أَنِ اعْبُدُونی»، «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»(یس/61). راه خدا، راه مستقیم است. راه بندگی خداست. طاغوتها آدم را این طرف و آن طرف میکشند. دوست، بچه را این طرف و آن طرف میکشد. راه مستقیم راه خداست. راه مستقیم راه اتصال به خداست. «وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»(آل عمران/101) راه مستقیم راه پیغمبر است. که میگوید: «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»(یس/4-3) «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» یعنی خدایا مرا در راه صاف ببر. راه صاف راه خودت است. «إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»(هود/56) خدایا مرا در راه مستقیم ببر. راه مستقیم راه خودت است. راه پیغمبر، راه بندگی تو است. راه اتکای به خدا است. بعد راه مستقیم است. کوچکترین فاصله بین دو نقطه خط مستقیم است. راه نزدیک، راه خدا است. راههای دیگر دور است. خدا با یک توبه فوری تو را میبخشد. اما اگر از دیگران دو ساعت عذر خواهی بکنی، آخرش میگویند: تا ببینیم چه میشود. در دست بررسی است. باید برود کمیسیون تا بینیم چه میگوید؟ دیگران طولش میدهند. خدا میگوید: اگر ده مرتبه یا الله بگویی. به تو لبیک میگویم. اگر هم ماه رمضان تمام شد، شب آخر ماه رمضان، یک شب به آخر ماه رمضان باز بگو: خدایا ما در ماه رمضان باختیم. این شب آخر تو ما را ببخش. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، وقت دارد تمام میشود ولی ما خیلی فشرده به آن اشاره میکنیم. «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ» الان در دنیا هرکسی هر راهی میرود، میگوید: راه ما درست است. ما چه کنیم؟ خدا خودش میگوید: راه مستقیم کدام است؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» خدایا مرا در راه مستقیم ببر. بعد نمیداند راه مستقیم چیست؟ «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، راه مستقیم راه شهدا و انبیاء و صدیقین است. راه اینها راه مستقیم است. راه اینهایی که به آنها «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» را گفتی. راه باقی مسلمانها مستقیم نیست. فردا هم راهپیمایی قدس است. حجاز، اردن، مصر، کویت، اصولا اسلامی نما هستند. آیا این کشورها بازوی قرآن هستند یا بازوی مجرمین هستند؟ قرآن میگوید: راه اینها راه مستقیم نیست. «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، چون خدا میگوید: «قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ»(قصص/17)، «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» «قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ»(قصص/17)، کسی که مورد لطف خداست، یار مجرم نیست. کسی که یار مجرم است معلوم میشود «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» نیست.
9- برائت از ظالمین و گمراهان
تکرار میکنم در نماز میگوییم «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، یعنی من میخواهم در راه انعمت باشم و در راه مغضوبین و راه ضالین نباشم. سه راه داریم: ضالین، مغضوبین، انعمت. در نماز میگویید: انعمت زنده باد. بر مغضوبین و ضالین هم مرگ باد. حالا راهپیمایی قدس هم همینطور است. وقتی شما میگویی: مرگ بر اسرائیل. همه با او غضب میکنند. قرآن در مورد اسرائیل میگوید: با او به غضب درآیید. درباره اسرائیل میگوید: با او به غضب مرگ بر اسرائیل بگویید. از متن قرآن است. شعارهای ما متن قرآن است. حالا زیر موشک هم هستند ولی باز هم میگویند: نه سازش نه ذلت، یا فتح یا شهادت. این آیهی قرآن است. آیه این است «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»(قلم/9)، مخالفین دوست دارند سازش کنی ولی تو سازش نکن. آیهاش این است «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»(نساء/141)، نباید مسلمانها زیر بار کفار بروند. «إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ»(توبه/52)، نه سازش نه ذلت، یا فتح یا شهادت. فردا در راهپیمایی قدس میگویید: این متن وحی است. نه سازش، «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ» نه ذلت، «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ» یا فتح یا شهادت. «إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» شعارهایمان برخاسته از قرآن است. مرگ بر اسرائیل. اسرائیل مغضوب است. در نمازت بگو: مرگ بر اسرائیل. همهی ما در نماز مرگ بر اسرائیل میگوییم. چون هر مسلمانی در نماز «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» میگوید. خدایا من جزء مغضوبین نیستم؟ مغضوبین چه کسانی هستند؟ آیه دیگر میگوید: مغضوبین «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»(بقره/61)، یهودیها و بنی اسرائیل هستند که مغضوب هستند. البته وقتی میگوییم: یهودی، مرادمان یهودیهای ایران نیستند. اسرائیل یک خط سیاسی است و گرنه صرف عقیده به تورات، حسابشان از اسرائیل جداست. برادرها ماه رمضان دارد تمام میشود. از این شبها قدردانی کنید. در انتخابات میان دورهای شرکت کنید. به هرکس که میخواهید رای بدهید و در جرو بحثها نیفتید. اختلاف بزرگترین عذاب است. اگر هم یک وقت شک کردید که آقای(الف) درست میگوید یا آقای(ب)، نه گوش به حرف آقای(الف) بده، نه گوش به حرف آقای(ب) بده. خدا به رهبر انقلاب سلامت بدهد. ببین جماران چه صدایی دارد؟ شما که به مشهد میروی، هر وقت در کوچه پس کوچهها گم شدی، دم سقاخانه میروی. قرآن هم میگوید: محکمات و متشابهات. هر وقت در آیهها گیج شدید، سراغ محکمات بروید. هر وقت نمیدانید آقای(الف) درست میگوید یا آقای(ب) درست میگوید، بگو: نه آقای(الف) نه آقای(ب)، ببینم امام چه میگوید؟ تمام شد و رفت. مثل «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»، نمیدانیم روز جزا چه روزی است؟ خودش میگوید: «وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ»(انفطار/17)، «یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً»(انفطار/19) خود قرآن معنا کرده است. «وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ»(طارق/1) طارق چیست؟ هر کدام از این مفسرها یک چیزی گفتهاند، خود قرآن میگوید: «النَّجْمُ الثَّاقِبُ»(طارق/3)، گاهی خود قرآن آیهها را معنا کرده است. خود امام حرفهای خودش را معنا میکند. مواظبت باشید که در فتنه وارد نشوید. در انتخابات، در راهپیمایی، در نماز جمعه شرکت کنیم.
خدایا به ما اخلاصی بده که قرآن را درست بفهمیم. به آن خالصانه عمل کنیم. با بیان روان به دلهای آماده بگوییم. خدایا ما را از همه فتنهها حفظ و عبادتهای ما را قبول بدار. امام عزیز ما را حفظ بفرما. قلب مبارک امام زمان را از ما راضی بگردان. مملکتمان را متحد کن. قدرتها را بسیج کن. رزمندگان را پیروز بگردان. اسرا را آزاد کن. گناهان را ببخش و بیامرز. کمبودهایمان را تامین بفرما. همهی طرحهایی که به ضرر اسلام و مسلمین است، خنثی و طراحهایش را نابود کن. نمیدانم ماه رمضان دیگر هستیم یا نیستیم. شب جمعه آخر است. من که در این ماه رمضان دعا نکردم که سال دیگر هم باشم. نمیدانم باشم یا نباشم ولی شما اینطور دعا کنید: خدایا اگر بودنمان خیر است، عمرمان را طولانی کن. اگر بودنمان خیر نیست ما را بیامرز و به عمرمان پایان بده. این که آدم باشد و گناه بکند چه فایدهای دارد؟ حالا گیرم دو هزار کیلو آب خوردیم. چه فایدهای دارد؟ برای چه باشیم، اگر باشیم برای حق ارزش دارد اما اگر برای حق نباشیم ارزش ندارد. خدایا تا هستیم عمر ما را در راه رضای خودت قرار بده و ما را از محرومین ماه رمضان قرار نده. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»