تفرقه – ریشه ها
موضــوع: تفرقه – ریشهها
تاریخ پخش: 14/9/58
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
بحث ما در این برنامه این است که از نظر قرآن ریشههای تفرقه را بیائیم بررسی کنیم چون همه میدانیم که تفرقه بد است و همه میدانیم که اتحاد خوب است اما چطور بین مردم تفرقه بوجود میآید؟ اما آشنا شدن با ریشههای تفرقه، شاید رمزی باشد که تفرقه را از بین ببرد.
یکی از ریشهها این است، 1- وجود رهبران خود رو 2- برداشتهای غلط، مثلاً تفسیرهای به رأیها و برداشتهای غلط باعث میشود که هر کسی برداشتی را میپسندد و آن برداشتی که با مزاج او جور در بیاید، استنابط نابجا، 3- امتیازات موهوم، گروه گروه شدن، نژاد سفید و نژاد سیاه را مطرح کردن، شهری و دهاتی را مطرح کردن، اقشار را عَلَم کردن، اینها هیچکدام امتیاز نیست ولی ما امیتازات موهومی را علم میکنیم و باعث تفرقه میشویم 4- طوفان غرائز و خودخواهیها 5- اِخبار فاسد و پذیرش آن از طرف مردم.
معیارهایی که قرآن فرموده عزل و نصب و دادن پست و مقام به آن معیارها نه تا است: علم، بازو، تقوا، سابقه، هجرت، ایمان، اخلاص، اینها معیارهاست روی این معیارها و روی این خط کش… حضرت یوسف پست میگیرد ولی نه بخاطر اینکه زیباست و نه بخاطر اینکه پیغمبر زاده است بخاطر اینکه امانت دار است. این معیارها همه اش توی قرآن است و هر کدام یک آیه دارد ما روی این معیارها اگر افراد را آزمایش کنیم… یک افرادی سبز میشوند که معیارهای قرآنی افراد سبز شده را درو میکند این قرآن و این معیار خود روها را درو میکند.
1- برداشتهای غلط از قرآن عامل تفرقه است
برداشتهای غلط، مثلاً میبینیم کلاسهایی است برنامههایی هست و هر کسی از قرآن یک جوری برداشت دارد مثل آن بنده خدایی که مرحوم مطهری نقل میکند که شخصی از ایران رفته بود جایی گفته بود وقتی ایرانیها به هم میرسند میگویند آیا بینی جنابعالی کلفت است؟ خوب کی ایرانیها اینرا به هم میگویند؟ اینها به هم میگویند دماغت چاق است؟ این دماغ چاق را به بینی کلفت ترجمه کرده بود خوب این برداشت کج… دماغ بمعنای مغز است و چاق هم بمعنای آماده است نه کلفت، مثلاً قلیان را چاق کن نه یعنی اینکه قلیان را کلفت کن فلانی کار چاق کن است نه یعنی اینکه کارها را کلفت میکند، چاق یعنی آماده، دماغت چاق است یعنی مغزت آمادگی دارد یا نه، حوصله ات میرسد یا نه؟ شخصی به من میگفت میدانی چرا خدا به ما بینی داده؟ گفتم نه، گفت برای اینکه هر کس عینک میزند عینک اش نیفتد تفسیرش از بینی اینست.
گروه فرقان آیهای را میبینند بدون اینکه بدانند این آیه چی میگوید در چه موردی است چه میخواهد بگوید مثلاً «فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» (اسراء/33) یعنی اسراف نکن در آدمکشی پس یکی را میشود کشت، بنابراین برداشتهای غلط… قرآن میفرماید «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/18) گفتار را بشنوید و بهترین آنرا پیروی کنید یعنی کسی حق دارد تمام نظریات را بررسی کند که قدرت انتخاب احسن را داشته باشد هر کسی حق ندارد هر کتابی را ببیند. تشخیص خوب و منطق حق و منطق باطل کار هر کسی نیست.
افرادی هستند تحت یک مذهب و ایسمی بودهاند مدتی بدلیل اینکه با مخالفین برخوردی نداشتهاند همان حاضر نیست با یک اسلام شناس عمیق ده دقیقه بحث کند، بنابراین برداشتهای غلط هم عامل تفرقه است، و رمز ترور امثال مطهری این بود که اینها دزدگیر بودند اینها جلوی افکار غلط را میگرفتند، چون دزد که میخواهد بیاید توی خانه اول باید برق را قطع کند تا نوری توی خانه نباشد چون نور که نبود وقتی صاحبخانه از خواب بیدار شد دستش به جایی بند نیست، باید افرادی که نورافکن هستند… بسیاری از جوانان ما گول این مسائل را خوردهاند گول برداشتهای غلط «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ» (تین/1) یعنی زندگی باید در حد انجیر باشد، این آیه در حدی نیست که بگوید سطح زندگی چطور باشد البته آیات و روایاتی دیگر هست ولی لازم نیست که ما اینرا از این آیه بیرون بکشیم.
2- گاهی خودسازی، جامعه سازی امتیاز است
اسلام میگوید امتیاز براساس سه مرحله است اول آگاهی است، بعد هم خودسازی است، بعد هم جامعه سازی است، فقط این سه دسته امتیاز دارند باقی دستهها مرخص هستند، آگاهی «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» (زمر/9) با سواد و بی سواد یکی نیست، خودسازی «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات/13) جامعه سازی «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً» (نساء/95) کسانی که در راه خدا جهاد کنند گرامی هستند و بر دیگران فضیلت دارند.
3- گروه گروه شدن و حزبهای گوناگون عامل تفرقه
گاهی تفرقه بخاطر یک مسئله جزئی است یک نفر به او برخورده است میگوید حالا که اینطور شد من هم در مقابل او حزبی تشکیل میدهم این حزب و گروه شدنها بخاطر این است که افراد ساخته نشده و افرادی که تقوا ندارند غرائزشان… در یک برخورد فوری جدا میشود و یک دار و دستهای را تشکیل میدهد در بهشت وقتی بهشتیها وارد میشوند میگویند سلام حرفی ندارند مگر اینکه «إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا» (واقعه/26) ولی در جهنم «کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا» (اعراف/38) دسته به دسته لعنت میکنند، جامعه بهشتی جامعهای است که همه برای هم سلامتی خواسته باشند اما در جهنم همه به همدیگر لعنت میفرستند، این نشان میدهد که جامعه بهشتی نیست.
4- پخش شایعه و پذیرش آن عامل تفرقه
گاهی یک فرد فاسق شایعهای بوجود میآورد یکی میگوید امت مسلمان اگر شخصی شایعهای را پخش کرد تحقیق کنید، چون الان ترور شخص داریم، یک ترور شخصیت هم داریم، که آنقدر پر و بال اش را میبرند، آنقدر تهمت ناجوانمردانه به او میزنند که اگر هم هست دیگر از خاصیت میافتد، اینرا میگویند ترور شخصیت است.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» (حجرات/6) اگر فاسقی برای شما خبری آورد تحقیق کنید، یکی از همین کج فهمها میگفت توی قرآن گفته است که «أموالِکُم» با جمع آمده است یعنی اموال مال همه است کسی حق شخصی و مال شخصی ندارد آقا این چه برداشتی است؟ «کُم» یعنی شماها، ولی همه جا بمعنای شماها نیست ولذا قرآن هم میگوید «نسائکم» خانم هایتان «أبنائکم» پسرهایتان پسر یعنی بچه همه مال همه، زن همه مال همه، هر جا «کُم» شد بمعنای همه نیست.
5- دادگاه خانواده از نظر قرآن
گاهی اختلافات خانوادگی پیش میآید یک زن و شوهر سر یک مسئلهای ناراحتی پیدا میکنند، قرآن درباره ناراحتی میفرماید قرآن یک دادگاهی دارد تحت عنوان دادگاه خانواده میفرماید «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقْ اللَّهُ بَیْنَهُمَا» (نساء/35) یک داور از فامیل مرد را انتخاب کنید و یک داور را از فامیل زن انتخاب کنید بنشینند کدخدا منشی تفرقه و ناراحتی را برطرف کنند، این دادگاه خانواده قرآن است. این دادگاه خانواده پنج امتیاز دارد امتیاز اول این دادگاه خانواده بودجه لازم ندارد، زن و شوهر ساعت هشت دعوا میکنند ساعت هشت و نیم یک فامیل از این و یک فامیل از او میآید به شرطی که فامیل تعصب فامیلی نداشته باشد و لیاقت داوری داشته باشد، اگر کسی لیاقت داوری داشته باشد این خرجی ندارد زن و شوهر دعوا میکنند یک فامیل میآید آنرا حل میکند.
دوم اینکه این دادگاه محبت و سوز دارند، فامیل مرد و فامیل زن دلش میسوزد اما اگر زن و شوهر قمی با هم دعوا کنند قاضی بندرعباسی دلش به حال آنها نمیسوزد و بعکس ولذا قرآن گفته دو نفر از فامیل بیایند امتیاز سوم این است که فوری حل میشود، اگر سه شنبه دعوا کردهاند چهارشنبه میشود آنرا بررسی کرد، اما گاهی وقتها دادگاههای بیرون به قدری پرونده هایشان طول میکشد که زن و شوهر با هم صلح میکنند.
یک کسی برفها را ریخته بود خانه همسایه این هم رفت شکایت کرد اینقدر این پرونده اینقدر طول کشید که تابستان حکم دادگاه آمد که این باید برفها را بیرون ببرد! گفت بابا برو برفها آب شد. امتیاز چهارم اینکه آبروریزی کمتری توی آن هست، وقتی زن و شوهر میروند اداره، بازار و افرادی که به اداره مراجعه کردهاند دادستان یک گروهی زیادی اینها را میبینند یکوقت میبینی در یک شهر پنجاه هزار نفری یک زن و شوهر دعوا کردهاند چندین هزار نفر از دعوای آنها باخبر شدهاند چون مراجعه به غیر کرده اند.
این دادگاهی که اسلام گفته است چهار امتیاز داشت و این است که اسلام گفته تفرقههای داخلی را زود حل کنید اسلام میگوید اگر دو تا مسلمان با هم اختلاف پیدا کردند سه روز بیشتر با هم قهر بودند اینها مسلمان نیستند، مگر اینکه بغض بغض الهی باشد، مثل اینکه آدم از دست جنایتکاری ناراحت است ولی ناراحتی شخصی نیست، انسان باید روح بزرگ داشته باشد و ناراحتیهای شخصی را زود حل کند. اسلام درباره تفرقه گفته است که اگر کسی اهل تفرقه باشد توحید ندارد آدمهایی که گروه گروه میشوند اینها مشرک هستند گروه گروه شدنها از توحید بیرون رفتن است و به مرز شرک نزدیک شدن است، قرآن میفرماید «لَا تَکُونُوا مِنْ الْمُشْرِکِینَ مِنْ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ» (روم/32) مشرک کسی است که در مکتب تفرقه میاندازد. مشرک تنها خورشید پرست نیست کسانی که با آرم و ایسمی عکس و پرچمی گروه گروه بکنند ملت را، اینها از توحید بیرون میروند این قرآن است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»