شریعتی:
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
نور تو روح مرا منزل به منزل میبرد *** کشتی افتاده در گل را به ساحل میبرد
مرد صحرایی و با تو شوق باران همسفر *** بوی بارانت مرا منزل به منزل میبرد
عاقل و دیوانه محکومند آری، چشم تو *** هم ز مجنون میبرد دل هم ز عاقل میبرد
اهلبیت نور هستید آسمان وحیها *** جامعه ما را به شرح این فضایل میبرد
ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم *** شهر ری با اذن تو از کربلا دل میبرد
مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را *** گاه سوی تشت و گاهی سوی محمل میبرد
کربلا ظهر عطش گودال سرخ قتلگاه *** اشکهایت عشق را تا آن مراحل میبرد
سلام میکنم به همهی شما، بینندهها و شنوندههای نازنینمان، سالروز شهادت امام هادی(ع) را تسلیت میگویم، انشاءالله همه ما مشمول شفاعت و دستگیری اهلبیت خاصه امام هادی(ع) باشیم و انشاءالله زیارت سامرا نصیب همه ما شود. حاج آقای قرائتی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. بسم الله الرحمن الرحیم، چون بحث روز شهادت امام هادی پخش میشود، من یک خاطرهای از امام هادی بگویم. امام هادی(ع) در سامرا هستند و مرحوم آیت الله العظمی شیرازی حدود یک قرن میشود، بخشی از حوزه علمیه را از نجف به سامرا میبرد. یکبار یک مشکلی برایش پیش آمد و بی پول شد. کنار صحن ایستاد و گفت: یا امام هادی، پدر شما، جد شما امیرالمؤمنین در خانه فقرا چیزی میداد. من هیچی پول ندارم. این صحن خانه شماست، من آمدم کنار خانه کسی خودش بیاید به من پول بدهد. من امروز مهمان شما هستم. آیت الله العظمی شیرازی شبها حرم میآمد، آن روز دو بعد از ظهر آمد. سلام میدهد و برمیگردد، باز از یک نیم دایره در صحن میچرخد به آیت الله شیرازی میرسد. تنگ گوشش میگوید: بار اولت است آمدی مهمان آقا شدی. ما زمان جوانی خیلی مهمان آقا شدیم.
امام هادی(ع) کسی خواسته باشد بشناسد، باید ببیند زیارت جامعه چیست. زیارت جامعه از امام هادی است. شما وقتی خوابت میگیرد نمیتوانی پلک را نگه داری و هی پائین میافتد. خیلی که بگیرد گردنت هم نمیتوانی نگه داری. یعنی نه گردنت را میتوانی نگه داری نه پلکت را، ولی امام هادی در زیارت جامعه میگوید: خدا قدرتی به شما داده که توسط شما «بکم یمسک السّماء ان تقع على الارض» خداوند توسط شما آسمانها و کرات آسمانی را نگه داشته است. پلک را نگه داریم، سرمان را نگه داریم یا آسمانها را نگاه کنیم؟ انصاف این است که خیلی ما نسبت به امامان کم داریم و اگر خواسته باشیم امام شناسی کنیم زیارت جامعه معرفت میدهد. یک سلامی به حضرت بدهیم «السلام علیک یا ابالحسن یا علی بن محمد، السلام علیک و رحمه الله و برکاته» خدایا هرچه به عمر ما اضافه میکنی به معرفت و مودت ما نسبت به خودت و پیغمبر و اهلبیت خودت بیافزا.
چون این بحث در آستانه عید هست من یک نامه دیروز نوشتم، اینها را امروز نشستم به همه مسئولین تلفن کردم که این نامه را بگیرید و ببینید چه میتوانید بکنید؟ سپاه، ارتش، دانشگاه، حوزه، سازمان و دفتر تبلیغات نوشتم. قرآن یک آیه دارد میگوید: اگر یوسف را میخواهید «لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَهٍ» (یوسف/67) از درهای متفرق وارد شوید. نماز جمعه یک عده را جذب میکند. مسجد و حسینیه یک عده را جذب میکند. یک عده هم هنر و شعر جذب میکند. ما نباید تبلیغ را وادار کنیم به تلاشهای رسمی و هزینهدار. یک نامه نوشتم که میخواهم بخوانم.
«بسم الله الرحمن الرحیم به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز؛ نامهی غیر اداری از همکار و دوست شما، ایام عید و همه اعیاد بر شما مبارک باشد. افرادی هستند از همه فرصتها استفاده میکنند و افرادی هستند که فرصتها را از دست میدهند.» امروز ما زمانی زندگی میکنیم که فاضلاب را دور نمیریزند و برای آب زراعت تصفیه میکنند. خرده شیشه را کارخانه شیشه میدهند. خرده نان را گاوداری میدهند و شیر میدهد. خرده کاغذ را کارخانه مقواسازی میدهند. حالا با عمر چه میکنیم؟ با خردههای وقت چه میکنیم؟ تقریباً کشور 20 روز تعطیل است. 20 روز ضرب در دوازده میلیون بچه مدرسهای، بیست روز ضرب در پنج میلیون دانشجو، بیست روز ضرب در 150 هزار طلبه دختر و پسر. چند صد قرن میشود. تعطیلات عید خوب است، اما یک کار نویی بکنیم.
یکوقت در هواپیما نشسته بودم، مهماندار گفت: شما چای میخوری یا قهوه؟ گفتم: چای در خانه خودمان هست، قهوه بده بیاید. تخمه کدو و لباس نو هست، همه جای دنیا عید دارند و یک چیز مشترک است منتهی چه کسی میتواند از عید استفاده کند؟ فرصت عید برای بعضی از شب قدر مهمتر است. شب قدر سه شب و عید بیست روز است. ماه رمضان مذهبیها مسجد میروند، عید مذهبی و غیر مذهبی صله رحم میروند. یک لیمو ترش گیرت آمد دور نیانداز، عرضه داری از همین لیموترش، لیموناد درست کند. خانمهای هنرمند با پوست پرتقال مربا درست میکنند، خانمهای بی هنر بهترین برنج را کوفته میکنند. یک کسی پشم را طوری میبافد آنتیک میشود و یک کسی طوری میبافد پالون خر میشود. با تعطیلات میواهیم چه کنیم؟ بیشترین خسارت ما در عمر است. لذا در سوره عصر میگوید: «وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» به زمان قسم، انسان خسارت میکند. اینکه پهلوی هم آمده آدم میتواند بفهمد و استنباط کند که این بیشترین خسارت ما در از دست دادن زمانهاست.
ما پنج میلیون دانشجو داریم بدون هزینه اضافه در شهر و روستایشان میروند، هر دانشجو به دو تا بچه فامیل کمک علمی کند در این ده پانزده روز و بگوید: پسرخاله، پسرعمو بیایید در درسهایی که مشکل دارید، ممکن است رفوزه شوید من کمک شما کنم. نتیجه این میشود از هزاران بچهای که ممکن بود رفوزه شود جلوگیری میشود. چه بودجهای به نفع میشود. یک کمک علمی هم میشود. طلبهها دلالی کنند، در دید و بازدیدها یک اشکالهایی میکنند، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، این طلبه شبهه را یادداشت کند و زنگ بزند قم و بپرسد و جوابش را بدهد. اگر فرض کنید پنجاه هزار تا دختر طلبه داشته باشیم، پنجاه هزار تا دو ساعت وقتشان را صرف بچههای فامیل کنند و نماز همه درست شود. در هر فامیلی پنج تا پولدار و پنج تا فقیر هست و باقی بخور و نمیر هستند. این پنج پولدار بگویند: بیاییم به یک نفر در فامیل کمک کنیم. جهازیه این دختر را درست کنیم. خیلی کار خیر میشود کرد. داریم اگر پول نداری گوسفند بخری، شریک شوید. عید قربان شریک شوید و شریکی یک گوسفند بخرید. حتی تبلیغ هم داریم که شریکی تبلیغ کنید. خدا وقتی به موسی گفت: نزد فرعون برو، گفت: تنهایی نمیتوانم، شریکی. هارون هم بیاید، «هارون أخی… وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی» (طه/32) شریکی باشد. بعضی پارچهها را باید با نخ ضخیم دوخت و با نخ نازک پاره میشود. مسجدالحرام را یک نفر نمیتواند تطهیر کند، «طهرا» یعنی هردو با هم، پدر و پسر با هم. «طهرا بیتی»!
گاهی میگوید: من پول ندارم. یک برگ زرد ارزشی ندارد ولی اگر در آب بیافتد کشتی پنجاه مورچه میشود. نباید بگوییم: من قابل نیستم. حضرت فرمود: در بیابانی بروید هیزم جمع کنید. گفتند: هیزم نیست. حضرت فرمود: بروید هرچه توانستید جمع کنید. اصحاب در بیابان پخش شدند و هرکدام هیزم جمع کردند و روی هم ریختند. گفت: اول میگویید ندارم، دقت که کردید میبینید هست. دیروز حضرت عبدالعظیم بودم، در حرم یک روحانی به من رسید و گفت: تبریک میگویم. گفتم: چه شده؟ گفت: شما یکبار در تلویزیون گفتی: آقایی که سه تا پسرهایت داماد شده است. فرض کن چهار پسر داشتی، یکی از این جوانها را داماد کن. خانمی که چهار دخترت را جهاز دادی، فرض کن پنج دختر داشتی، یکی از این دخترها را جهاز بده. این به دل من نشست و رفت جوانی را داماد کرد. تعطیلات عید وقت خوبی است. پولدارها فقرا را کمک کنند. حدیث داریم اگر خواستی به کسی پول بدهی، نگو خمس و زکات است. غصه میخورد، بگو: عیدی است ولی نیت زکات کن. دروغ بگو که آبروی طرف حفظ شود.
بیست روز تعطیل است، در فامیلها افرادی با هم قهر هستند، اینها را آشتی بدهید. حدیث داریم اگر دو نفر که قهر هستند را آشتی بدهید، از نمازهای مستحبی و روزههای مستحبی بیشتر ثواب دارد. حدیث داریم اینها را آشتی بدهید. حتی اگر میتوانی دروغ بگویی که اینها را آشتی بدهی، با دروغ اینها را آشتی بده. دروغ گناه کبیره است اما برای اینکه دو تا مسلمان با هم رفیق شوند این دروغ را بگو. تمام چیزهایی که علاقه را زیاد میکند مستحب است یا واجب؟ هدیه، عیدی، دید و بازدید، اطعام، انفاق، کمک مالی، حدود پانصد آیه در مورد کمک مالی در قرآن است. انفاق، صدقه، اعطی، ایتاء، کفاره، خمس، زکات، در قالبهای مختلف است، هدیه، در واژههای مختلف هست. انفاق به فامیل بهترین انفاق است. حدیث داریم «لا صَدَقَهَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج» اگر فامیل تو محتاج است، پولت را جای دیگر خرج نکن. اول دور و اطرفیان، یکوقت از پیغمبر سؤالی کردند و گفتند: چه بدهیم؟ «یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ» (بقره/215) جواب اینها را نداد و فرمود: «قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ» او سؤال کرد چه بدهیم، عدس بدهیم یا برنج بدهیم؟ مهم نیست چه هست، مهم این است که به چه کسی بدهیم. به خصوص پیرمردها و پیرزنها خجالت میکشند به بچه بگویند: پول بده.
یک پدر و پسر با هم دعوایشان شد، آمدند نزد حضرت، پدر گفت: آقا این بچه بود هروقت پول خواست به او دادم. حالا پولدار شده و من از کار افتاده شدم، رویم نمیشود به بچه بگویم: پول بده. خجالت میکشم. پیغمبر فرمود: جا دارد سنگ اشک بریزد. اینقدر سنگین است. پدر و مادرهایی که پیر هستند را کمک کنید. یک کار بدی که در ایران شده این است که بعضی پیرها را سالمندان میبرند. قرآن میگوید: پیرها باید بغل خودت باشند. «إِمَّا یَبْلُغَنَ عِنْدَکَ الْکِبَرَ» (اسراء/22) یعنی کنارت باشد. پیرزن و پیرمرد کنارت باشند. بگو: زن من جوان است، میخواهد فیلم ببیند و پیرزن میخواهد بخوابد. در یک آپارتمان تنگ نمیشود یک پیرزن و عروس با هم زندگی کنند، مثل پیوند اسفناج و گلابی است. شهرداری بیاید در هر محله، سه چهار سوئیت در محله بسازد اگر در خانه نمیتوانم پدر و مادرم را نگه دارم، یک سوئیت باشد که هر روز بتوانم سر بزنم. شهرداران و معماران ما باید طوری ساخت و ساز کنند که کنار هر خانه یک اتاقک بسازند، من اتاقک را یا میخرم یا اجاره میکنم ولی مادرم کنارم باشد. ما از قرآن رد میشویم. این «عندک الکبر» نکته دارد. در سوره ابراهیم شش هفت مورد «سَخَّر» هست. سَخَّر یعنی در اختیار تو است. شاعر میگوید: ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند! «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» (ابراهیم/33) «وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» (ابراهیم/33) «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْک» (ابراهیم/32) باران فرستادیم. میگوید: گیر در مدیریت توست و عرضه نداشتی از این «سَخَّر»ها درست استفاده کنی.
بیست روز لباس نو میپوشیم و صله رحم داغ میشود. بیست روز هوا مناسب است، نه سرد یخ است و نه داغ گرمی است. فراغت و هوای خوب و دید و بازدید است. عید همه خانه هم میروند. بیاییم فکری کنیم و این گفت و شنودها را هدفمند کنیم. آب هست بیاییم جدول بندی کنیم مزرعهای سبز شود. لابه لای دید و بازدیدها برای افرادی همسریابی کنیم. خیلیها دنبال همسر خوب و داماد خوب هستند. «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً حَسَنَهً» (نساء/85) یعنی اگر کسی دلالی خوب کند، بهترین دلالی این است که بین عروس و داماد واسطه شود. در بسیاری از جلسات مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی گفته میشود. دفاع نکنید! عیب داریم، مسئولین همه عادل و کاردرست نیستند. ولی زود قبول نکنیم و یک مقدار تحقیق کنیم. هرچه شنیدیم تأیید نکنیم چون ممکن است تهمت باشد. چند وقت پیش کسی چند مرغ دم خانه ما آورد. گفت: من یک مرغداری دارم در جاده اصفهان- شیراز، سالهاست سودش را میخورم ولی مردم میگویند: برای قرائتی است. دلم برایت سوخت و گفتم: یکبار تهران بروم برایش دو سه تا مرغ ببرم. وارسی کنیم هست یا نیست! قبول کنید ممکن است آبروی یک مؤمن بریزد.
یکی از دوستان ما پدر شهید بود، خدا رحمتش کند. میگفت: توجیه حماقت است. ما خواسته باشیم کارهای هرکسی را تأیید کنیم و بگوییم: درست است، خیلی آدم باید احمق باشد. ما احمق نیستیم. تضعیف هم جنایت است. صدها هزار جوان و شهید و جانباز و اسیر تا انقلاب درست شد. بگوییم: حالا که تخم مرغ درست شد، ما نیستیم. اگر اینطور باشد زینب کبری(س) عصر عاشورا باید کافر شود چون همه مشکلها سر حضرت زینب ریخت. پس حضرت زینب باید دست از خدا میکشید. دین را کنار بگذاریم خوراک و پوشاک و مسکن است. باقی موجودات هم خوراک دارند، مسکن دارند. از کارهایی که عید میشود کرد، در دید و بازدیدها به منکراتی میرسیم که افراد صاحب نفوذ باید نهی از منکر کنند. گاهی یک جوانی، یک دختری، عیبی دارد. صدایش میزنیم خصوصی، میگوییم: این حرفی که زدی درست نبود، گناه بود، نهی از منکر کنیم و در گناه هضم نشویم. بهشتیها از جهنمیها میپرسند: چطور شما جهنمی شدید؟ «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ» (مدثر/42) چطور به دوزخ گرفتار شدید؟ میگویند: به چهار دلیل، یکی این است «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ» (مدثر/45) در جامعه هضم شدیم، همه نماز نخواندند ما هم نخواندیم. هر گناهی پیش آمد، ما هم سر گناه نشستیم و اراده نداشتیم برویم.
دو برادر بودند به نام زین الدین که سردار بودند. برادر کوچکشان را میآوردند وسط خیابان اذان بگوید. همه فکر میکردند دیوانه است چون عصر بود، اذان میگفت. آخر گفتند: این عروس میبردند، جوانها دنبال این عروس بودند که عروس را ببینند، من خواستم حواس مردم را پرت کنم و مردم متوجه من شوند. قرآن میگوید: اگر میبینی جلسه گناه است برو، یا جلسه را عوض کن یا برو. مواظب باشیم در جامعه هضم نشویم. یکسری آدمها در جامعه هضم میشوند و یکسری جوانها در جامعه خودشان را نگه میدارند مثل اصحاب کهف، دیدند محیط فاسد است، رفتند در بیابان و گفتند: از خیر شهر گذشتیم. یکسری جوانها هستند که جامعه را عوض میکنند، «فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ» (انبیاء/60) حضرت ابراهیم یک جوانی بود که جامعه را عوض کرد. پس سه تا جوان داریم، افرادی که در جامعه هضم میشوند. افرادی که در جامعه هضم نمیشوند، افرادی که سعی میکنند جامعه را عوض کنند. گاهی هم تنهایی نمیشود، با یک مدیر مدرسه، استاد دانشگاه، طلبه، تاجری شریک شوید. امام خمینی روز عاشورا شریکی جلسه را اداره میکرد، مینشست و کوثری روضه میخواند. خیلی وقتها کارهای جزئی را با همین میشود انجام داد.
یکبار کسی خدمت پیامبر(ص) آمد، گفت: یک کمکی بکن. گفت: برو خانه یک چیزی بیاور بفروش، از مردم گدایی نکن. گفت: خانه ما چیزی نیست. گفت: نگاه کن هرچه هست بیاور. این هم ناراحت شد و رفت یک پلاس، یک موکت پاره آورد. گفت: یا رسول الله! میگویم چیزی نیست، همین است. گفت: باشد، به اصحاب فرمود: چه کسی این را میخرد؟ یکی از اصحاب گفت: یک درهم. یک نفر گفت: دو درهم. به دو درهم فروخت و دو درهم را به این فقیر داد. گفت: یک درهم را نان و گوشت بخر، یک درهم را کله تبر بیاور، رفت یک تبر آورد. پیغمبر فرمود: کسی هست چوبی داشته باشد که در این تبر فرو کنیم؟ یک نفر گفت: ما در خانه داریم. چوب را آوردند و پیغمبر نجار شد و چوب را در این تبر جاسازی کرد و گفت: این ابزار تولید، برو کار کن! از صفر میشود چیزی درست کرد. منتهی باید بخواهیم.
در سفر که میرویم در تعطیلات عید، از کنار کسی بی اعتنا رد نشویم. ابن سبیل هستند. در قرآن چند بار گفته: ابن سبیل، یعنی کسی که در جاده مانده است. من غصه دو نفر را زیاد میخورم یکی پلیسهایی که باید از عید و سال تحویل و سفره هفت سین محروم باشند. میارزد که یک بوق برای تشکر برای آنها بزنیم. این خادم ماست، خادم ما سید ماست. پیغمبر فرمود: این کسی که خدمت میکند آقاست. «سید القوم خادمهم» کسی که خدمت میکند این آقاست. کارمندهای شهرداری، پنج فشار روی اینهاست. یکی اینکه دور از زن و بچه هستند. بسیاری از جاهای دور میآیند. روی پا هستند. تنفسشان با گرد و خاک است. سطل زبالههایی که بو میدهد، حقوقشان هم کم است. ولی اینها حق حیات دارند. کارشان شبانه است. شغلشان بسیار سخت است. عید امسال را مکتبی قرار بدهیم. عید هدفمند، مشکل گشا، خانه فقرا بیش از خانه اغنیاء برویم. چرا سفارش یتیم شده است؟ چون یتیم پدر و مادر ندارد. گفته به یتیم برس چون کمبود پدر و مادر را باید جبران کنیم. آقایانی که صله رحم میروید، خانهای که فقیر هستند بهترین لباسهایت را نپوش. این درست نیست. اگر لات باشد فحش میدهد و میگوید: اینها دزد هستند. مؤمن باشد، نفرین میکند و آه میکشد. با ماشین قشنگ در شهر مانور ندهید. به ما گفتند: در تشییع جنازه نخندید. گاهی ممکن است آدم در تشییع جنازه خندهاش بگیرد.
یک کسی زیر تابوت زنش خندهاش گرفت. گفتند: چرا میخندی؟ گفت: یاد چیزی افتادم، در عمرمان که زن و شوهر بودیم تنها جایی که دوش به دوش هم رفتیم و نق نزد الآن است. در عین حال در تشییع جنازه نخند. همسایه فقیر است کباب نخور. اگر غذای نوبر میخری به بچهات اجازه نده در کوچه بخورد. این نگاهها اثر وضعی دارد. دل را بسوزانیم، دل را میسوزانند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَهُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَهِ» (همزه/6و7) قرآن میگوید: آتش جهنم دل را میسوزاند. چون در دنیا دل را سوزاندی. اینهایی که مدرک دارند، مهندس، دکتر، آیت الله یک مقدار باید بیشتر تواضع داشته باشند. پیغمبر ما اشرف مخلوقات بود اما به بچهها هم سلام میدهد. این در شأن ما نیست. این به ما نمیخورد. در ازدواج میگویند: فلانی به فلانی نمیخورد. چرا؟ میگوید: او فوق لیسانس است و این سیکل است. مگر ازدواج مدرک است؟ اگر اینطور باشد همه آیت الله باید زنهایشان را طلاق بدهند. یک آیه الله چهل سال درس خوانده آیت الله شده و همسرش یک زن خانهدار است.
شریعتی: امروز سوره مبارکه تکویر را تلاوت خواهیم کرد. چقدر خوب است در سالروز شهادت امام هادی(ع) ثواب تلاوت این آیات را هدیه به روح حضرت کنیم و از برکاتش بهرهمند شویم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ «1» وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ «2» وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ «4» وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ «5» وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ «6» وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ «7» وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ «8» بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ «9» وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ «10» وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ «11» وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ «12» وَ إِذَا الْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ «13» عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ «14» فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ «15» الْجَوارِ الْکُنَّسِ «16» وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ «17» وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ «18» إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ «19» ذِی قُوَّهٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ «20» مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ «21» وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ «22» وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ «23» وَ ما هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ «24» وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجِیمٍ «25» فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ «29»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان، آنگاه که خورشید در هم پیچیده و تاریک شود. و آنگاه که ستارگان به خاموشى گرایند. و آنگاه که کوهها به حرکت درآیند. و آنگاه که شتران باردار به حال خود رها شوند. و آنگاه که حیوانات وحشى، برانگیخته و گرد هم آیند. و آنگاه که دریاها به جوش آیند. و آنگاه که جانها جفت و قرین شوند. و آنگاه که از دختر زنده به گور شده پرسیده شود. که به کدامین گناه کشته شده است؟ و آنگاه که نامههاى عمل گشوده شود. و آنگاه که آسمان از جاى کنده شود. و آنگاه که دوزخ شعلهور شود. و آنگاه که بهشت (براى اهلش) نزدیک آورده شود. هر کس بداند که چه حاضر کرده است. سوگند به ستارگانى که بازمىگردند. در حرکت هستند و پنهان مىشوند. و سوگند به شب آنگاه که برود. و سوگند به صبح آنگاه که بدمد. که همانا قرآن، کلام پیامآورى گرامى است. آن که نزد خداوندِ صاحب عرش، داراى قدرت و مقام والا است. (فرشتهاى که) فرمانش برند و امینش شمرند. و همانا مصاحب شما (پیامبر،) جنّ زده نیست. و قطعاً آن (فرشته وحى) را در افق روشن دیده است. و او بر غیب بخیل نیست (و آنچه را دریافت کرده، دریغ نمىکند). و آن قرآن، از القائات شیطانِ رانده شده نیست. پس به کجا مىروید؟ آن (قرآن) جز پند و تذکّرى براى جهانیان نیست. براى هر کس از شما که بخواهد راستى و درستى پیشه کند. و شما نمىخواهید جز آنچه خداوند، پروردگار جهانیان بخواهد.
شریعتی: نکات شما را خواهیم شنید و بعد هم دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای قرائتی: سفرهایی که میرویم کسانی که نمیتوانند بروند را کمک کنیم. آستان قدس رضوی پارسال پنجاه هزار جوانی را که تا حالا مشهد نرفته بودند، رفتند. آخوند با ما بود و شام و ناهار با آستان قدس. کاری کنیم که خدایا توفیق بده آنهایی که کم دارند به خودم برسانم، انشاءالله خداوند سال را مبارک کند، این مبارک بودن عید ما مربوط به این است که خودمان مبارک شویم. مبارک برکت است و برکت خیر زیاد است. صدقهای که میدهید برای سلامتی همه مسافرها بدهید. اداره بیمه در سفرهایی که تصادف کم نیست، صبح به صبح دو تا گوسفند بکشد و به فقرا بدهد، یکوقت همین دفع بلا میکند. پلیس راهبر روزی یک گوسفند بکشد و در دیگ پادگان بیاندازد تا سربازها بخورند ولی به قصد دفع بلا باشد. در سفرها نماز یادمان نروید. بیش از هزار مسجد در جادهها هست. زمان شاه در رستورانها یک اتاق کثیف نمازخانه بود. در دید و بازدیدها نماز را فراموش نکنیم.
شریعتی: «والحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»