بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
روز و شب در دل دریایی خود غم داریم *** اشک ارثی است که از حضرت آدم داریم
شادی هر دو جهان در دل ما پنهان است *** تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم
گاه در هیأت رعدیم و پر از طوفانیم *** گاه در خلوت خود بارش نم نم داریم
تازه آغاز حیات است، شهید تو شدن *** ما فقط غمزهی چشمان تو را کم داریم
ابر در دایرهی شق تو سرگردان است *** عقل و عشق است که در ذکر تو با هم داریم
در قیامت دل ما در پی قد قامت توست *** ما چه کاری به بهشت و به جهنم داریم
از ازل شور حسین بن علی در سر ماست *** تا ابد در دل خود داغ محرم داریم
شریعتی: سلام میکنم به همهی شما دوستان عزیزم. خانمها و آقایان، بینندهها و شنوندههای عزیزمان، انشاءالله در هرکجا که هستید زندگی شما منور به نور سیدالشهداء(ع) باشد. در آستانهی ماه محرم هستیم، انشاءالله ماه محرمی که در پیش روی ماست ماهی سرشار از بهترینها برای همه ما باشد. انشاءالله همه ما سوار این کشتی سریع و وسیع شویم. حاج آقای قرائتی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله.
شریعتی: هفته گذشته از برکات عزاداری برای ما گفتند. انشاءالله این جلسه باز هم از این برکات بشنویم.
حاج آقای قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم. وقتی مسلمانها در احد شکست خوردند، حضرت حمزه، عموی پیغمبر و جمعی در حدود 72 نفر شهید شدند. در سه تاریخ 72 شهید داشتیم. در احد 72 نفر از یاران پیغمبر شهید شدند. در کربلا 72 شهید دادیم. در حزب جمهوری هم 72 نفر شهید شدند. این یک تصادف است یا یک راز است، نمیدانم!
در خانهها عزاداری شد و پیغمبر فرمود: ببینید کسی برای حضرت حمزه عزاداری نمیکند؟ چرا برای حضرت حمزه گریه کن نیست؟ این یک سندی است که برای عزاداری است و ما باید عزاداری کنیم. حتی برای شهید قبل از شهادتش هم میشود عزاداری کرد. جمعهای که ماه رمضان چسبیده است، جمعهی آخر ماه شعبان حضرت خطبهای دارد که میگوید: مردم ماه رمضان نزدیک است. ساعاتش بهترین ساعات است. روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها است. سخنرانیها که داشت تمام میشد، امیرالمؤمنین بلند شد ایستاد. فرمود: این ماه رمضانی که اینقدر خوب است، چه کاری در ماه رمضان بهترین کار است؟ فرمود: ورع! بعد گریه کرد. حضرت علی فرمود: من یک سؤالی کردم. چرا پیامبر گریه کرد؟ فرمود: یا علی در همین ماه رمضان تو را شهید میکنند. یعنی گریه برای شهید قبل از شهادت. این یک سند تاریخی برای ما است.
گریه هم باید بدون رودروایسی باشد. گاهی وقتها ما میخواهیم ریتم و آهنگها و طبل و دهل استفاده کنیم، روح گریهاش کمرنگ میشود. اصل عزاداری اشک است. چون ما دو موتور در داخل و دو چراغ در بیرون داریم. یکی عقل و یکی احساسات است. چراغ عقل، بیان است، کسی که خوب حرف میزند آدم میفهمد این عاقل است. چراغ احساسات اشک است. لامپ عقل، زبان است.
تا مرد سخن نگفته باشد *** عیب و هنرش نهفته باشد
همین که یوسف سخنرانی کرد، گفتند: حکومت برای تو! کسی که اشک ندارد، نشانهی سنگدلیاش است. در بعضی از کلمات مناجات میگوید: خدایا من باید گریه کنم که چرا گریه نمیکنم؟ چرا اشک ندارم؟ امام صادق(ع) به یک نفر گفت: شنیدم مرثیه میخوانی؟ گفت: بله. گفت: بخوان. شروع به مرثیه خواندن کرد، امام صادق چنان صدای گریهاش بلند شد که تا کوچه رفت. گفتند: چه شده که امام صادق اینطور گریه میکند؟
من از حاج احمد آقا شنیدم. میگفت: امام اول با دستمال کاغذی اشکش را پاک میکرد. یک مدتی که گذشت دستمال کاغذی کم بود، با پارچه پاک میکرد. اواخر عمرش با حوله اشکش را پاک میکرد. امامی که به آمریکا میگوید: آمریکا که هیچ غلطی نمیتواند بکند. امیرالمؤمنین هم یتیم را که میدید گریه میکرد، ولی از آن طرف هم در جنگ میجنگید. این ویژگی اشک بود.
خداوند میفرماید: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» (ابراهیم/37) حضرت ابراهیم گفت: خدایا دل مردم را به سمت اهلبیت بکشان. این عاشورا دلها به سمت امام حسین میرود. یک کسانی در کوچهها و کنار جادهها، داربست میزنند. خودشان در طول سال روغن نباتی میخورند، اما اگر دو کیلو روغن خوب باشد برای عاشورا میدهند.
من در هندوستان در عزاداریشان بودم. یک کسی پا برهنه راه میرفت. گفتند: این تاجر دریایی هندوستان است. روز عاشورا پا برهنه میشود. گاندی میگوید: رهبر من امام حسین است. هنوز هم در عاشورا تعطیل رسمی است با اینکه دین هندوستان اسلام نیست ولی عاشورا به احترام امام حسین تعطیل است. این یک ظرفیتی است که «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَک» (شرح/4) ما نام تو را بالا میبریم. خدا خواسته حسین مطرح شود. امام حسین جای خدا نیامده که خدا بگوید: گناه نکن. به اسم امام حسین گناه کنیم. خط امام حسین در طول خط خداست. ما نمیگوییم که گناه کنید و حسین هم میآید دفاع میکند. خود امام حسین چقدر دقت داشت. امام حسین نسبت به لقمه حرام، وقتی در کربلا آمد زمینهای کربلا را خرید و گفت: نمیخواهم خون من در زمین مردم ریخته شود. شب عاشورا آزادی داد. چه کسی شب عملیات لشگرش را آزاد میکند؟ گفت: هرکس میخواهد برود. آزادی دادن در خطرناک ترین وقت! در جنگ فرمود: اول علی اکبر برود، بعد باقی مردم بروند. این خیلی مهم است. این خیلی مهم است که اول آدم بچه خودش را بفرستد و بعد دیگران را میفرستد.
در روز عاشورا ده سخنرانی شد. سه سخنرانی برای خود امام حسین بود. در نصف روز ده سخنرانی کوتاه کرد که مردم غافل نشوند. این خیلی مهم است. نماز ظهر عاشورا خیلی نکته دارد. ما یک مسأله پیش بیاید از نمازمان میزنیم. لاک میزند و میگوید: چون لاک را دوست دارم نماز نمیخوانم. یکی از یاران امام حسین مقابل امام حسین ایستاد که به امام حسین تیر نخورد. سیزده تیر به او برخورد کرد. افتاد، امام حسین نمازش تمام شد بالای سر او آمد. به امام حسین گفت: از من راضی هستی یا نه؟ محور همه آنها رضایت امام حسین بود. هنگام نماز سی تیر به سمت امام حسین پرتاب کردند که سیزده تیر به یار امام خورد.
حر آمد توبه میکند، میگوید: شرمنده نباش! توبهات قبول است. من معتقد هستم باید یک دانشکده امام حسین شناسی راه بیاندازند. مثلاً رشته مدیریت بحران بیاید زندگی حضرت زینب را ترسیم کند. یک زن، یک غریب، اسیر، دو تا از پسرانش در کربلا شهید شدند. دو تا از برادرهایش در کربلا شهید شدند. هجده نفر از فامیلهایش شهید شدند. خیمهاش سوخته شده است. تشنگی و گرسنگی و گرمای هوا، حالا ایستاده سخنرانی میکند. کسانی که مدیریت بحران را میگویند، خودشان در بحران بودند؟
میگویند: در مسافرت باید نماز را شکسته بخوانی. ولی اگر حرم امام حسین آمدی، نمازت چهار رکعت است. این خیلی مهم است. یعنی اینجا خانه خود شما است. اگر به کنار ضریح رسیدی، میتوانی نماز را چهار رکعتی بخوانی. در مسجدالحرام هم نماز کامل است. مسجدالنبی هم نماز کامل است، مسجد الوهیت (مسجد الحرام)، مسجد ولایت مسجد کوفه است. مسجد شهادت، حرم امام حسین است. در این چهار مسجد نماز کامل است. یعنی ولایت و شهادت و نبوت همه کد دارد. خانهی خودت است یعنی نمازت چهار رکعتی است. لب زدن به هر خاکی ممنوع است. ولی لب گذاشتن به خاک کربلا ممنوع نیست. آن هم از اول عمر تا آخر عمر، بچه متولد میشود مهر کربلا بر لبش بزنید. وقتی هم پیر شد و مرد در قبر بگذارید و خاک کربلا به چانهاش بگذارید. یعنی کربلا از تولد تا مرگ است.
کربلا با عطش بود. هروقت آب خوردید، سلام بر حسین بگویید. چقدر این اثر تربیتی دارد. اگر بنده آب خوردم و سلام به امام حسین ندهم، با گربه چه فرقی دارم؟ با گنجشک چه فرقی دارم؟ تو انسان هستی آب خوردی، خودت را به تاریخ گره بزن. سلام بر حسین و لعنت بر یزید بگو. نماز هم همینطور است، نماز مرا بزرگ میکند. شما میگویی: السلام علینا، نمیگویی: السلام علیَّ! وصل به بشریت شو. باید بگویی: اهدنا، حق نداری بگویی: اهدنی! نمیگویی: سمع الله لحمدی، باید بگویی: لمن حمده! باید بگویی: همه آنهایی که حمد خدا را میکنند، خدا میشنود. نباید بگویی: خدایا حمد مرا بشنو. امام حسین خودش را میلیاردی کرد. تو هم بزرگ شو!
امام حسین وقتی میگوید: علی اکبر و غلام یکی است. یعنی چه؟ یعنی وقتی شما دو گوسفند برای امام حسین نذر کردی، دیگر حق نداری یک قابلمه برای خودت ببری. یک بچه نوشته بود: تا آخر عمرم دیگر مسجد نمیروم. برای اینکه در مسجد غذا میدادند، به بچهها ندادند و آخر هم گفتند: غذا تمام شد و بروید.
یک حاج آقایی روضه میخواند. یک عده از این جوانها ایستاده بودند، نه برای نماز آمدند و نه برای سخنرانی و روضه میآمدند. وقتی سفره میانداختند، میآمدند مینشستند. این صاحبخانه دید اینها فقط موقع غذا میآیند. رفت گفت: شما خجالت نمیکشید، اینجا عزاداری است. هیچکدام نمیآیید؟ فقط برای غذا خوردن میآیید؟! بلند شدند و رفتند. شب امام حسین به خواب ایشان آمد. فرمود: اینها مشتریهای من هستند. در وقت دیگر که در خانه تو نمیآیند.چون پرچم امام حسین را به خانهات زدی میآیند. بخاطر من آمدند. چرا اینها را بیرون کردی؟ گفت: من معذرت میخواهم. فردا شب دعوتشان کرد. گفت: من از حرفم شرمنده هستم. گفتند: چه شده؟ گفت: امام حسین دیشب به خواب من آمد و فرمود: اینها مشتریهای من هستند. چرا آنها را رد کردی؟ این خیلی مهم است.
مردم یک باطن خوبی دارند. یک هیأتی از کنار خانه ما رد میشد. در را باز کردم، قیافهها یک قیافههای عجیبی بود. ولی زنجیر میزدند و حسین حسین میکردند. من گفتم: با اینها همراه شوم. چه کار به قیافههای اینها دارم! با اینها رفتم و در خیابان قدم زدم و عزاداری کردم. آمدم خانه دیدم چند تا جگر آوردند. گفتند: رئیس هیأت گفته به احترام اینکه آقای قرائتی آمده در هیأت ما سینه زده است، هرچه گوسفند کشتید جگرهایش برای آقای قرائتی باشد. این خیلی برای من جالب بود. ای کاش این نقصهای ظاهری هم بر طرف شود. طبل ما بیوقت نزند. مراعات کنیم. مراعات حال بیماران را بکنیم. عزاداریها در خیابان راه بندان نکند. سد معبر گناه است.
یک آیه در قرآن داریم، «إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقالِین» (شعرا/168) پیغمبر به مردم میگفت: من با عمل شما مخالف هستم. ولی خود شما آدمهای خوبی هستید. یک وقت مقام معظم رهبری نسبت به بعضی از زنهایی که حجابشان خوب نیست، فرمود: نقص ظاهری دارند. ضد انقلاب و بیدین نیستند. حتی به کسی که بسیار بدحجاب است، بگویی: آقا ایشان خانم شماست؟ من اجازه دارم یک دل سیر ایشان را نگاه کنم؟ یکی در گوش شما میزند! یعنی همان کسی که بدحجاب است، به غیرتش برمیخورد!
به جوانی بگوییم: اگر کسی به خواهرت اینطور نگاه کند، چه میکنی؟ میگوید: او را میزنم! میگوییم: اگر این بد است، خودت هم نگاه نکن. تبعیض نباید در عزاداریها باشد. من یکوقت در یکی از استانها رفتم، قبل از نماز جمعه سخنرانی کنم. دیدم هرچه قالی است زیر پای مردها است. سمت زنها نگاه کردم دیدم همه روی موکت نشستند. من هم مهمان ویژه بودم. گفتم: من تقاضا میکنم همه بلند شوید. گفتم: ده تا از این قالیها را به زنانه بفرستید. قالیها را فرستادند، گفتم: باز کنید بنشینید. اصلاً بحث عدالت هم نمیکنیم، جلسه را تمام کردم.
چون ما مردها روی قالی مینشینیم، زنها روی موکت مینشینند، آنوقت سخنرانی که میکنیم از عدالت اجتماعی میگوییم. ما یک مقدار راه را اشتباه میرویم. به همین خاطر باید ده بار «اهدنا الصراط المستقیم» بگوییم. هفده رکعت نماز که میخوانیم، ده رکعتش که حمد و سوره دارد «اهدنا الصراط المستقیم» دارد. پیغمبر ما دو برابر ما «اهدنا الصراط المستقیم» میگفت، چون نماز شب بر پیامبر واجب بود. با اینکه پیغمبر سوار بر راه مستقیم بود. «یس، وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ، إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ،عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» (یس/1-4) چند جای قرآن خدا به پیغمبر میگوید: «علی صراط المستقیم» تو سوار بر راه مستقیم هستی. ولی بیست بار باید «اهدنا الصراط المستقیم» بگویی.
گاهی میگویند: نذر کردم در این خیابان شتر بکشم! نذرت باطل است. مثل اینکه آدم نذر کند با سرش راه برود. این نذرها غلط است. وسط خیابان کشتن حیوان غلط است. باران باشد خیابان نجس میشود. باران نباشد کلی آب مصرف میشود. این نذرها از نظر فقهی باطل است. گاهی برای تاسوعا نذر میکنند. در تاسوعا و عاشورا خیلی نذری هست. دو روز بعد از محرم نذر کنید. باید با اسلام شناس مشورت کنید. چه اشکالی دارد نذرمان را ببریم در یک دبیرستان بدهیم؟ الآن در تهران و خیلی از جاهای دیگر به نانوا میگویند: این پول را بگیر، امشب هرکس میآید نان بگیرد، بگو مهمان امام حسین مجتبی هستی. مهمان امام حسین هستی.
عاشورا یک جایی منبر بودم. مسئولین کشوری و لشگری هم بودند. رئیس هیأت خواست احترام بگذارد، بچهها را از جلوی منبر بلند کرد، گفت: بلند شوید بلند شوید! مسئولین را نشاند و من روی منبر فهمیدم و دیدم گناه شد. یک کسی را که نشسته نباید بلند کرد. بچه دوساله نشسته باشد بلندش کنی، رئیس جمهور هم نماز بخواند، باطل است. گفتم: آقایان از اینکه آمدهاید تشکر میکنم. ولی این رئیس هیأت میخواست به شما احترام بگذارد، بچهها را بلند کرد. جای شما غصبی است. محبت کنید بلند شوید. بچهها برگردید بیایید سر جایتان بنشینید. بچهها آنقدر خوشحال شدند که مرا میبوسیدند. امام رضا فرمود: اگر دین درست معرفی شود، عاشق دین میشوند. هرکجا مردم نسبت به دین بد هستند، بد عمل میشود. مثل چای در آفتابه است. چای باید در فنجان باشد. ما بد عرضه میکنیم.
یک وقت رئیس جمهوری در یکی از کشورهای کمونیست درخت کاشته بود. عکسش را آوردند که بگوید: رئیس جمهور هم درخت میکارد. یک خرده نگاه کردم و گفتم: تو دیگر چرا. حضرت امیر بیل دستش بود دائماً درخت میکاشت. این برای دو دقیقه یک بیل مصنوعی دست گرفته است. چاههایی که حضرت امیر در اطراف مدینه زده است، هنوز هست. آب این چاهها با آب مدینه فرق دارد. من یک ماه رمضان مدینه بودم، دیدم میآمدند با ماشین آب میبردند. میگفتند: آب اینجا شیرینتر است. ما اسلام را نشناختیم.
شریعتی: امروز صفحه 356 قرآن کریم، آیات 44 تا 53 سوره مبارکه نور برای شما در سمت خدای امروز تلاوت خواهد شد.
«یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ «44» وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ ما یَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ «45» لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ «46» وَ یَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ «47» وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ «48» وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ «49» أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ «50» إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «51» وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ «52» وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَیَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَهٌ مَعْرُوفَهٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ «53»
ترجمه: خداوند، شب و روز را جا به جا مىکند. همانا در این امر براى اهلبصیرت، عبرتى قطعى است. و خداوند هر جنبدهاى را از آب آفرید، پس برخى از آنها بر شکم خویش راه مىرود و برخى بر دو پا راه مىرود و بعضى بر چهار پا راه مىرود. خداوند هر چه بخواهد مىآفریند، زیرا خدا بر هر چیزى تواناست. به راستى که آیاتى روشنگر نازل کردیم و خداوند هر که را بخواهد به راه مستقیم هدایت مىکند. و مىگویند: ما به خدا و رسول ایمان آوردیم و پیروى نمودیم. امّا گروهى از آنان بعد از این اقرار، (به گفته خود) پشت مىنمایند و آنان مؤمن واقعى نیستند. و هرگاه به سوى خدا و رسولش خوانده شوند، تا پیامبر میانشان داورى کند، آن گاه است که گروهى از آنان، روى گردان مىشوند. و (لى) اگر حقّ با آنان (و به سودشان) باشد، با رضایت و تسلیم به سوى پیامبر مىآیند. آیا در دلهایشان بیمارى است، یا دچار شک شدهاند، یا بیم آن دارند که خداوند و پیامبرش حقّى از آنان ضایع کنند؟ (نه)، بلکه آنان خود ستمگرند. (ولى) هنگامى که مؤمنان را به خدا وپیامبرش فراخوانند، تا میانشان داورى کند، سخنشان جز این نیست که مىگویند: شنیدیم واطاعت کردیم، اینان همان رستگارانند. و هر که از خداوند و رسولش پیروى کند و از خدا بترسد و از او پروا کند، پس آنان همان رستگارانند. و سختترین سوگندها را به نام خدا خوردند، که اگر (براى جبهه و جهاد) دستور دهى، از خانه خارج مىشوند. (به آنان) بگو: سوگند نخورید، اطاعت پسندیده (اطاعت در عمل است، نه سوگند به زبان)، همانا خداوند به کارهایى که انجام مىدهید آگاه است.
شریعتی: نکات پایانی را بفرمایید.
حاج آقای قرائتی: به لطف خدا در نسل نو افرادی پیدا شدند که هم شاعر و هم مداح هستند و معرفتشان هم بالا است. الحمدلله روز به روز هم این دارد اضافه میشود. چون کار عبادی است، نماز عبادت است، میگوید: خوب بهتر است که عطر هم بزنید. بهتر است که موها را هم شانه کنید. قرآن نگفته وقتی جایی میروید زینت برای خودت ببر، اما به مسجد که میرسد میگوید: مسجد که میروید بهترین لباس را بپوشید. «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» (اعراف/31) مسجد میروید بهترین لباس را بپوشید، عطر بزنید. این مسألهی مهمی است. عزاداری ما باید اسلامی باشد. پیغمبر فرمود: « حسین منی و أنا من حسین» (إرشاد مفید/ ج2/ص127) حسین از من است، چون نوه پیغمبر است. اما پیغمبر فرمود: من هم از حسین هستم. یعنی دین من از حسین است. حسین الگو است. دین من از حسین است. به همین خاطر باید مواظب باشیم در تبلیغها دروغ نباشد. خواب نقل نکنیم مگر اینکه یک هفتادم حرف ما خواب باشد. چون حدیث داریم خواب یا دروغ است یا راست است. اگر خواب راست باشد، یک هفتادم وحی است. حالا کل قرآن وحی است. چرا چیزی که صد در صد وحی است کنار میگذاریم، یک چیزی میگوییم که یا دروغ است یا یک هفتادم وحی است. گاهی وقتها یک چیزهایی گفته میشود که معقول نیست.
یک کسی را خواستند به جهنم ببرند. امام حسین فرمود: همه جایش را بسوزانید ولی دست و سینهاش را نسوزانید. چون برای من سینه زده است. وقتی همه بدن من سوخت، دیگر این دست و سینه چه محبتی از امام حسین است. یک چیزهایی که آدم را برق میگیرد. روایت داریم به مردم چیزی نگویید که فرار کنند. میگوید: هرکس ایستاده شولوار بپوشد به بلایی گرفتار میشود که دیگر دوا ندارد. این یعنی چه؟ چرا به مردم چنین چیزهایی میگویید؟ مثلاً میخواهیم امام حسین را بالا ببریم حضرت موسی و عیسی را پایین میآوریم. یک بحثهایی میکنیم ضرورت ندارد.
من خانهی یک بزرگواری رفتم. عزاداری بود. یک عالمی منبر رفت. هردو آخوند بودند. هم صاحبخانه و هم منبری هردو آخوند بودند. گفتم: امشب استفاده خواهم کرد. رفت بالای منبر گفت: من ده شب اینجا سخنرانی میکنم. شب اول اینکه حضرت علی از آدم بهتر است. شب دوم حضرت علی از نوح بهتر است. از ابراهیم بهتر است. از یونس بهتر است. از یوسف بهتر است. من گفتم: مشکل مملکت ما این است؟ کسی تا به حال شک داشته که علی برتر است؟ چرا وقت مردم را میگیری؟ وقت ارزش دارد. یک مسائلی را بگویید مورد نیاز باشد. رب گوجه استاندارد است. تبلیغ هم باید استاندارد باشد. مداحها و شعرای ما باید شعرشان استاندارد باشد.
حدیثی دیدم میگوید: هرکس در نماز سوره توحید را نخواند، به دین ابولهب مرده است. به ما نگفتند: در نماز حتماً سوره توحید را بخوان. یکی میخواهد سر نماز سوره «انا انزلناه» بخواند این مشرک است. حرف محکم بزنیم. «قَوْلًا سَدِیداً» (نساء/9) سدید همان سد سازی است. «قَوْلًا کَرِیما» (اسراء/23)، «قَوْلًا مَعْرُوفا» (بقره/235)، «قَوْلًا لَیِّنا» (طه/44)، «قَوْلًا بَلِیغاً» (نساء/63) قرآن میگوید: لب تو بیخود تکان نخورد. باید کسی وقتی به مسجد میآید جذب شود. طولانی نشود، صوت گوشش را اذیت نکند. بلندگو همسایه را اذیت نکند. رشد درونش باشد. «یَهْدِی إِلَى الرُّشْد» (جن/2)
مسألهی دیگر اینکه سر امام حسین روی نی قرآن خواند. این پیام دارد. قرآن باید محور باشد. زینب کبری سخنرانی که کرد، اینقدر آیه قرآن درونش بود، فاطمه زهرا سخنرانی کرد اینقدر آیه قرآن درونش بود، محور باید قرآن باشد. غیر محرم هم ما باید قرآن را مطرح کنیم. حدیث داریم که پیغمبر فرمود: قرآن و اهلبیت. بعد فرمود: «لَنْ یَفْتَرِقَا» یعنی هرگز جدا نمیشوند. قرآن و اهلبیت آنی از هم جدا نمیشوند. الآن چند تا جلسه عزاداری در ایران است؟ دهها هزار جلسه عزاداری است. الآن در هر شهری باید یک جلسه تفسیر باشد. اخیراً تفسیرهای یک جلدی چاپ شده است. خیلی راحت میشود با قرآن آشنا شد. باید با دو بال پرید. ایمان و عمل باید با هم باشد. سوزن بدون نخ نمیدوزد. قرآن وقتی میگوید: صلوات بفرست. میگوید: هم با زبانت صلوات بفرست، هم در عمل باید تسلیم باشی. «صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیما» (احزاب/56) وگرنه اگر حسین حسین کنی و نماز نخوانی، تسلیم حسین نباشی، در نمازت کوتاهی کردی.
کارهای خوبی در عزاداری شده است. مداحیها خوب شده، شعرا شعرهای خوبی گفتند. خیلیها با مطالعه حرف میزنند. در انتخاب استاد دقت میکنند. البته بعضیها میگویند: نه، ما عزاداری میکنیم و کاری به انقلاب هم نداریم. آن کسی که میگوید: امام حسین شهید شد و زیر بار زور نرفت، نباید بگوید: ما هم باید شهید شویم و زیر بار زور نرویم. به واعظ میگوید: از انقلاب چیزی نگویی، روضهات را بخوان و برو. یعنی حسین زنده را هم باید دید. امام رضا فرمود:«و أنا من شروطها» أنا یعنی باید امام زنده باشد. گاهی برای اینکه حق فدک را از حضرت زهرا گرفتند، گریه میکنیم. میگوییم: تو خودت حق امام زمان را غصب نکردی؟ حق سادات فقیر را غصب نکردی؟ حق بیت المال را غصب نکردی. یعنی ما گریه میکنیم که 1400 سال پیش حق را دزدیدند و اما خودمان الآن دزدی میکنیم. در جنگ طالوت و جالوت، داود رهبر کفر را کشت. «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوت» (بقره/251) داود رهبر کفر را کشت، «وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَه» پس در خندق هم که علی بن ابی طالب عمروبن عبدود را کشت، پس «وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَه» حکومت حق علی است. حکمت حق علی است. وگرنه به من چه که طالوت و جالوت را بخوانم. چند هزار سال پیش جنگی بوده که داود جالوت را کشته است. وقتی میگوید: حکومت برای داود است. حکمت برای داود است. علم برای داود است. یعنی در خندق هم علم برای علی است. علم برای علی است. حکمت برای علی است.
شریعتی: دعا بفرمایید.
حاج آقای قرائتی: خدایا تو را به آبروی امام حسین و اصحابش قسمت میدهیم مزه دین را به ما بچشان. مزه عمل به دین را به ما بچشان. بر ما منت بگذار و توفیق بده که مزه دین را به نسل نو بچشانیم.
شریعتی: این خبر را برسانید به کنعانیها *** بوی پیراهن خونین کسی میآید
والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.