موضوع: انتخابات
تاریخ پخش: 71/01/20
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی تقوی»
بحث امشب ما یک بحثی است که شنیدن آن برای مردم لازم است. چون بینندههای عزیز بحث را که میبینند صبح باید پای صندوق رأی بروند. به چه کسی رأی بدهیم. این بحثی است که لازم است همهی ما بشنویم. در خدمت برادرانی هستیم که ناشر هستند. جمعی از ناشرین که شغل بسیار مهمی دارند. انشاءالله راجع به کار شما هم تذکراتی خواهم داد. اما ابتدا دربارهی انتخابات صحبت میکنیم. چون خیلی ضروری است.
1- با تجربه و انقلابی را باید انتخاب کرد
در الغدیر جلد هشتم حدیثی است که میفرماید: امیرالمومنین علی(ع) فرمود: هرکس خودش را برای کاری جلو بیاندازد، نمایندهی مجلس، رئیس جمهور، رهبری، امام جمعهها، هر شغلی هرکس خودش را جلو بیاندازد. ولی میداند که از او بهتر هست. هرکسی خودش را برای شغلی جلو بیاندازد که بداند اهل این شغل نیست یا اگر اهل هست، از او بهتر هست. به خدا و رسول خدا و به تمام امت خیانت کرده است. یعنی آدم برای مطرح کردن خودش باید یک توجیهی داشته باشد. به اسم اینکه مردم به من رأی میدهند، نباید کاندید شود. این دلیل نمیشود که شما کاندید شوی. خوب به من هم رأی میدهند.
مثلاً اگر قرائتی به مجلس برود میخواهد چه کار کند؟ میخواهد چه مشکلی را حل کند؟ نباید گفت: چون مشهور هستم به من رای میدهند. چه آیهای داریم که میگوید: زنده باد شهرت! در روایت داریم کسی را انتخاب کنید. مغزش و قدرت اجراییاش بالا باشد. در نهج البلاغه داریم کسی که تجربهاش زیاد است. این جملات در نهج البلاغه هست. الآن افراد کاندید شدند. ولی در کل باید حساب کرد که دلیل چیست؟ حالا این دوره برای کارهای دیگر تمام میشود. میگویند: آقای فلان شما این سمت را قبول کن. این مسئولیت را قبول کن. باید دید من میتوانم یا نه؟ گاهی وقتها انسان برای یک کاری نمرهاش بیست است، برای کاری دیگر نمرهاش پایین است. ممکن است کسی سابقهی انقلابیاش خوب باشد، مدیریتش کمرنگ باشد. ممکن است کسی سابقهی انقلابیاش متوسط باشد، اما اگر انقلابی نباشد که اصلاً خیانت به خون شهدا است. همه باید انقلابی باشند. آنهایی که به انقلاب پشت کردند خیلی وضع خطرناکی دارند.
نهج البلاغه میگوید: زن زناکار را سنگ باران کنید. ولی بر جنازهاش نماز بخوانید. اما برای مردی که از جبهه فرار کرده است نماز نخوانید. یعنی فرار از جبهه از زنا بدتر است. در نهج البلاغه داریم «اجم» یعنی سنگ باران کنید. اگر کسی همسر دارد ولی با داشتن همسر فساد به بار آورده است، سنگ بارانش کنید. اما برمردهاش نماز بخوانید. اما آن کسی را که از جبهه فرار کرده است، قرآن میگوید: « وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَدا»(توبه/84) به جنازهاش نماز نخوان. آن کسی که به انقلاب پشت میکند، هیچ! اما روی آنهایی که انقلابی هستند باید حساب کرد. انقلابی یک نمره دارد. تجربه چند نمره دارد؟ تقوا چند نمره دارد؟ میانگین را حساب کنید، انشاءالله یک انتخابات خوبی باشد. کسانی که دیر تلویزیون را روشن کردند، گفتم: در جلد هشت الغدیر آمده است که حضرت علی فرمود: کسی که خودش را بر مسئولیتی جلو بیاندازد. میداند که در جامعه افرادی از او قویتر هستند. اما باز هم جلو میآید، این آقا به خدا و رسول خدا خیانت کرده است.
2- کسی رأی آورد بداند نمایندگی امانت است
مسئلهی دیگر این است که آقایانی که رأی آوردند، اگر رأی آوردید، مواظب باش هرکس به شما رأی داد روز قیامت یقهی شما را خواهد گرفت. پیر زن قمی پنبهای را با چرخ نخ کرد. از کاسبیاش سهم امام و خمسش را نزد آیت الله حجت، صاحب مسجد حجتیه آورد. به آقا داد. وقتی این پیرزن خواست از اتاق بیرون برود، پشت پشت رفت. آقا گفت: خانم چرا رویت را برنمی گردانی؟ گفت: میخواهم چهرهی شما را خوب در ذهنم نگه دارم. روز قیامت تو را تحویل خدا بدهم. بگویم: خدایا من جان کندم. خمس و سهم امام را به این آقا دادم تا از دین من حفاظت کند. اگر کم گذاشت یقهی او را بگیر. مرحوم آیت الله حجت مرجع تقلید بود. خمس را زمین گذاشت و زار زار گریه کرد. برای هر یک درهم خمس میخواهند یقهی ما را بگیرند.
اگر رأی بیاوری، هریک رأی یک نخی به گردن تو است. باید مواظب باشیم. امیرالمومنین میفرماید: «ان عملک لیس لک بطعمه» (بحارالانوار،ج32،ص361) این رئیس شدن طعمهای نیست. یک امانت است. حالا که رئیس شدی دین تو در خطر است. یوسف در چاه افتاد یک دعا کرد. در زندان افتاد یک دعا کرد. رئیس که شد یک دعای دیگر کرد. وقتی رئیس شد، گفت: خدایا «تَوَفَّنی مُسْلِماً»(یوسف/101) عاقبت ما را به خیر کن. چون خطر کسی که رئیس میشود بیشتر است. هرکس رأی آورد واقعاً خودش را به خدا بسپارد.
مسئلهی دیگر اینکه نمایندهها باید وقت بگذارند. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ»(مطففین/1) وای به کم فروشان! کم فروش چه کسی است؟ ماه رمضان گذشته گفتم: آخوندی که دویست تومان بگیرد، و به مقدار یک استاد دانشگاه حرف حسابی نزند، لقمهی حرام خورده است. نمایندهی مجلسی که اینطرف و آنطرف میرود ولی کارهای دیگر میکند. فقط گاهی در مجلس بلند میشود و مینشیند. اگر نماینده شدید تمام وقت صرف نمایندگی شود. سی و دو تا کار نکنید که سی و سومی آن نمایندگی باشد. اگر به طرحها و لایحهها نرسید لقمهی حرام خوردهاید. با لقمهی حرام بچهی شما بدجنس درمیآید. امام صادق فرمود: «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّهِ» (کافی،ج5،ص124) لقمهی حرام در بچهات اثر میگذارد. من از نمایندگانی که چند کار دیگر هم میکنند ناراحت هستم. چطور به کارهای دیگر میرسید. نمیشود که آدم چند کار را خوب انجام بدهد.
«أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ»(تکاثر/1) برای این است که آدم پول جمع کند. اگر آدم سی و دو پست بگیرد و به هیچ کدام نرسد، آن هم تکاثر است. قرآن میگوید: به مجلس رفتی «لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ» (یونس/14) شما را پست دادیم ببینیم چه کردی؟ حالا که در مجلس رفتی چه کار کردی؟ واقعاً چه دلی سوزاندی؟ چه طرحی دادی؟ چه لایحهای را تصویب کردی. چه مشکلی را حل کردی؟ این چند جمله برای آنهایی که رأی میآورند.
3- خودتان را برای دیگری جهنمی نکنید
حالا سراغ رأی دهندگان برویم. میگویند: آن کسی که پشت موتور مینشیند، از آن کسی که سوار موتور است وزنش مشکلتر است. حدیث داریم بدبخت کسی است، که به جهنم برود. بد بختتر از او کسی است که خودش را برای دیگران جهنمی کند. در یکی از شهرها دیدم یک نفر به یکی از نمایندگانی که رأی نیاورده بود، رسید. خیلی عصبانی بود. کارد به او میزدی خونش در نمیآمد. گفتم: اگر بدانی در این شهر 200 جوان تارک الصلاه است، ناراحت میشوی یا برای اینکه رأی نیاورده است؟ مگر همهی مشکلات به این بود که ایشان برود یا نرود؟ حدیث داریم «من تَعصب او تُعُصِبَ له» (بحارالانوار،ج70،ص283) کسی که تعصب داشته باشد، من اگر خودم را به آب و آتش بزنم باید رأی بیاورم.
سلام و رضوان خدا بر مراجع تقلیدی که از بین رفتند. به خصوص آیت الله عظمی خوانساری که در بازار تهران بودند. ایشان در رسالهاش بر خلاف همهی مراجع یک چیز دیگری نوشته بود. معمولاً علما و مراجع مینویسند این فتواها به نظر بنده رسیده است، عمل به آن مُکفی است. ایشان در اول رسالهاش نوشته بود که مومنین اگر خواستند عمل کنند. خدا امام جمعهی یزد آیت الله خادمی را رحمت کند. ایشان را برای خبرگان کاندید کردند. در تلویزیون آمد و گفت: من که حوصلهام نمیگیرد حالا با زور ما را آوردند. اگر خواستید رأی بدهید، نخواستید هم چه بهتر. چهرهی ایشان وقتی که گفت: چه بهتر، هنوز در ذهن من هست. خیلی خبری نیست.
دیروز خدمت آقای آخوندی بودیم. جملهای را نقل کرد تکان خوردم. خیلی مهم بود. فرمود: پشت سر شیخ عباس قمی در مسجد گوهرشاد نماز میخواندم. شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح و دهها کتاب دیگر است. منتهی مفاتیح ایشان معروف است. یک نماز را خواند. نماز دوم را بلند شد و رفت. ما گفتیم: حتماً متوجه شده که لباسش نجس است. وضو ندارد. هرچه صبر کردیم نیامد. نماز فرادی خواندیم. بعد از مدتها خدمت ایشان رفتیم و گفتیم: چرا شما یک نماز خواندی؟ گفت: در نماز اول چون جمعیت شلوغ بود، یک نفر از آن عقب گفت: یالله! چنان یک یالله گفت که من در ذهنم گفتم: مریدها تا کجا آمدند. من دیدم غرور مرا گرفته است. گفتم: آدمی که غرور دارد به درد پیشنمازی نمیخورد.
سلام و رضوان خدا بر بنیانگذار جمهوری اسلامی. امام میفرماید: اگر حاکم بر کرهی زمین شوی ولی حاکم بر نفس نشوی، شکست خوردی. ولی اگر حاکم بر هوا و هوس شوی، حاکم بر هیچ کجا نشوی، پیروز هستی. امام حسین(ع) زیر سم اسب بود. امام چون حاکم بر نفس بود، پیروز شد. یزید حاکم بر جهان اسلام بود. ولی چون حاکم بر نفس نبود، شکست خورد.
4- اگر رأی نیاورند میگویند: خدا به ما پشت کرده است
حالا اگر رأی نیاوردید، چه کار کنید؟ افرادی هستند که اگر رأی نیاورند اول به خدا حمله میکنند. قرآن میگوید: افرادی هستند که تا زندگیشان کمرنگ میشود، «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ»(فجر/15) همین که وضعش خوب است، میگوید: «رَبِّی أَکْرَمَنِ» (فجر/15) خدا خواسته است. لطف خدا است. اما اگر یک دوره رأی نیاورد، و رزقش تنگ شد، میگوید: «رَبِّی أَهانَنِ» (فجر/16) خدا به ما پشت کرده است. قرآن از این گونه افراد انتقاد میکنند که چرا وقتی رأی نمیآورند میگویند: «رَبِّی أَهانَنِ» « کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ» (فجر/17) اینطور حرف نزن. شاید یتیمی را اکرام نکردی. شاید در دوره به خانوادهی شهدا سرکشی نکردی. شاید امتحان بوده است. داشتم با یکی از برادران روحانی به اینجا میآمدم. ایشان سالها روحانی حج بود. گفت: نمیدانم چرا امسال اسم من را درنیاوردند. گفتم: شاید شب قدر یک نفر یک آهی کشیده است، گفته: «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام» (بحارالانوار،ج94،ص374) تو خیلی خوب هستی. اما بالاخره تو که تنهایی آه نکشیدی. چهار نفر دیگر هم آه کشیدند. خداوند «نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ»(زخرف/32) این رزق خداست. گاهی نمیدهد. گاهی میدهد. گاهی به یک کسی یک چیزی را میدهد و به یک نفر دیگر مشابه آن را میدهد. گاهی دو برابر میدهد. به هر حال اگر رأی نیاوردی نگویید: «رَبِّی أَهانَنِ» (فجر/16) برویم تحقیق کنیم گیر کجاست؟ یک جلسهای بود که رئیس جمهور ماهی یکبار معاونین و وزرا را دعوت میکند. ما دربارهی مسئلهی نماز گفتیم و ده دقیقه از دکتر حبیبی وقت گرفتیم، ایشان هم لطف کرد و وقت خودش را به ما داد. ما چند جمله آنجا گفتیم. یک جملهاش این بود. گفتم: قرآن دروغ نمیگوید. خدا دروغ نمیگوید. خدا گفته: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (بقره/277) اگر ایمان و عمل صالح تو درست باشد، «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96) خدا قول داده است که اگر طرف مومن باشد، عملش هم صالح باشد، مردم او را دوست میدارند. اگر دیدیم یک موقع مردم ما را دوست ندارند سه معنی دارد. یا «آمنوا» لغو شده است. یا «عملوا الصالحات» لغو شده است. یا خدا دروغ گفته است. پناه برخدا که بگوییم: خدا دروغ گفته است. خدا قول داده است که اگر ایمان و عمل صالح باشد قطعاً محبوبیت است. به همبن خاطر دهها هزار شهید و جانباز دادیم اما ذرهای از عشق مردم نسبت به امام کم نشد. چون «آمنوا و عملوا صالحات» امام لغو نشد. ولذا «وُد» امام در ورودش 5 میلیون بود و در تشییع جنازهاش 10 میلیون بود. اگر ماشین میگذاشتند کل ایران برای تشییع جنازه میآمدند.
بعضی از فلسطینیها با شکم گرسنه پست میدهند. با چوب دستی میایستد و پست میدهد. چون آن بچهی فلسطینی «آمنوا و عملوا الصالحات» درست است، سختیها را تحمل میکند. روز قدس با همهی مشکلاتی که ما داریم، همه را فراموش میکنیم و در راهپیمایی میلیونی شرکت میکنیم. این نیست که شما در راهپیمایی آمدی، آن سوز دل بچه فلسطینی شما را در خیابان آورد. بنابراین گاهی «آمنوا» کج میشود. گاهی «عملوا الصالحات» میلنگد.
5- برخی که رأی نیاوردند میگویند: در انتخابات دستی بود
اگر رأی نیاوردید همه چیز را زیر پا نگذارید. بعضی از افراد همینکه رأی نیاوردند میگویند: آقا در این انتخابات یک دستی بود. البته ممکن هم است که دستی در آن باشد. من ضامن همهی صندوقها نیستم. توجیه گر هم نیستم. چند سال پیش جملهای را گفتم. توجیه حماقت است. ما نمیخواهیم توجیه کنیم. تضعیف جنایت است. تکمیل رسالت است. توجیه نکنیم. ممکن است همه اشتباه کنند. بالاخره یک رانندهی پایه یک هم ممکن است پنچر کند. کسی که معصوم نیست. توجیه نمیکنیم که هیچ جایی هیچ عیبی صورت نگرفته است. اما بیاییم بگوییم: به خاطر اینکه من رأی نیاوردم کل انتخابات چنین است. دستی در آن بوده است. نباید تضعیف کنیم. تضعیف جنایت است. یک آیه برای کسانی که وقتی رأی نمیآورند عقدهای میشوند بخوانم. زمان منافقین داشتیم. اما الحمدلله الآن نداریم. خلقشان تنگ میشود. ولی عقدهای نمیشوند. ولذا خیلی از افراد هستند که وقتی رأی نمیآورند فوری مشغول به کارشان میشوند. قرآن میگوید: «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ» (توبه/58) به رسول الله میگویند: معلوم نیست پولها کجا خرج میشود، معلوم نیست زکاتها و صدقات کجا میرود، قرآن میگوید: میدانی چرا میگوید معلوم نیست؟ معلوم نیست چه کسی به چه کسی است.
یه ماجرا دربارهی همین موضوع بگویم. شهردار یکی از شهرها به طور ناشناس در مغازهی بقالی رفته بود. میبیند فروشنده کاهوها و آشغال هایش را در جوی میریزد. گفت: برادر این جوی مسلمانها است. جوی میگیرد و راه آب بسته میشود. آب از جوی بیرون میریزد و خانهها خراب میشود. فروشنده میگوید: برو! چه کسی به چه کسی است؟ شهردار هم دستور میدهد که مغازهی او را ببندند. صبح میآید و میبیند که مغازهاش را بستهاند. به شهرداری میرود. میگوید: من پروانه دارم. جواز دارم. قانونی است. گفت: برو کی به کی است. فهمید که آنکسی که دیشب آمده بود شهردار بود. ما باید نظم را دوست داشته باشیم. نظافت را دوست داشته باشیم.
مثلاً یک نفر رأی میآورد. میگویند: میدانی چرا رأی آورد؟ ایشان ایام عید رفت و به بچه فقیرها عیدی داد. ممکن است برای خدا عیدی داده باشد. ممکن هم است که از روی سیاست باشد. اما شما چون رأی نیاوردی عیدی او را حمل بر فساد میکنی؟ این ارزش دارد؟ یک نفر به من گفت: آقای قرائتی میدانی چرا منبرت گرفته است؟ گفتم: لطف خداست. گفت: نه! کاشانی حرف میزنی و جک میگویی، مردم نشستند جکهای تو را گوش میکنند و زبان کاشانی یاد بگیرند. مثل اینکه مردم ایران همه کار کردند فقط زبان کاشانیشان مانده است. یعنی من بی مطالعه حرف میزنم؟ عقدهای بودن هم اندازه دارد. همهی حدیث و قرآن را زیر سوال میبرد، برای اینکه چرا مردم گوش میدهند؟
دو نفر نشستند گفتند: بیا دروغ بزرگ بگوییم. یک نفر گفت: پدر من یک طویله داشت. یک اسب که از این طرف طویله میخواست به آن طرف برود، چند دفعه حامله میشد و زایمان میکرد، آخر هم به آخر طویله نمیرسید. گفت: انصافاً دروغ خوبی بود. گفت: پدر من هم یک چوب بلندی داشت. وقتی ابر میشد، با چوب ابرها را تکان میداد. گفت: وقتی ابر نبود چوب را کجا میگذاشت؟ گفت: در طویلهی پدر تو میگذاشت. دروغ هم اندازه دارد.
6- علامت منافق
بعضیها میگویند: برو بابا چه کسی به چه کسی است؟ «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها» (توبه/58) بعضی از منافقین اینطور بودند که وقتی از صدقات عطا میشد، اگر یک چیزی به او میدادی، راضی بودند. «إِنْ لَمْ یُعْطَوْا»(توبه/58) اگر به آنها داده نمیشد، «إِذا هُمْ یَسْخَطُون»(توبه/58) عصبانی بودند. این علامت منافق است. که وقتی پول میدهی راضی است، وقتی پول نمیدهی عصبانی است. ما باید ساخته شویم. من متاسف هستم چون خود من هم هنوز ساخته نشدم. یک موقع در حرم امام رضا حالی داشتم. دعا و مناجاتی کردم. به نظر خودم سیم من وصل شده بود. همینطور که مشغول دعا بودم، یک نفر آمد گفت: آقای قرائتی این پولها را به فقیر بده. من گفتم: خودت بده. من زوار هستم. «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» (فقیه،ج2،ص613) داشتم دعا میخواندم. چند دقیقهی دیگر دوباره گفت. گفتم: من زوار هستم. خودت بده. باز دوباره شروع به دعا خواندن کردم. دوباره گفت: آقای قرائتی این پول را به فقیر بده. دفعهی سوم من خیلی عصبانی شدم. پول هایش را تا کرده بود. من فکر کردم بیست تومان است. گفتم: بیست تومان دست گرفتی و سه بار حواس من را پرت کردی. من را رها کن. گفت: بیست تومان نیست. هزار تومان است. من تا دیدم هزار تومان است یک خرده فشار خونم کم شد و آرام شدم. پول را داد و رفت. وقتی رفت من فکر کردم این یک سیلی از امام رضا بود. امام رضا میخواست بگوید: قرائتی سی سال است که آخوند هستی. دو لیتر هم گریه کنی. تا مادامی که فشار خونت با بیست تومانی و هزار تومانی پایین و بالا میرود زیر صفر هستی. گول عمامهات را نخور. گول آخوند بودنت را نخور. روح بزرگ از نعمتهایی است که خدا به پیغمبرش میگوید: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» (شرح/1) روح بزرگ به تو دادم. قرآن میگوید: وقتی به منافق میدهی راضی است. همینکه به او نمیدهی عصبانی است. انشاءالله ما اینطور نباشیم.
گاهی آدمهای خوب رأی نمیآورند، حدیث داریم اگر آدم خوبی هستی رأی نیاوردی غصه نخور. «لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ أَهْلُ مِصْرِک» (بحارالانوار،ج75،ص162) اگر تمام اهل شهر جمع شدند. همهی شهر گفتند: آدم بدی هستی. «لم یحزنک» (بحارالانوار،ج75،ص162) ناراحت نشو. امیرالمومنین میگوید: اگر در دست تو طلا است، همه گفتند: سفال است. خودت که میدانی طلا است. اگر در دست تو سفال است. همه گفتند: طلا است. خودت که میدانی سفال است. یعنی حرف دیگران تو را گیج نکند. اگر همه گفتند: خوب هستی خوشحال نشو. «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَهٌ» (قیامت/14) من وارد جلسه میشوم. میگویند: صل علی محمد یار امام خوش آمد. من یار امام هستم؟ نماز من مثل امام است. روحیهی من مثل امام است. مردم میگویند. اما من خودم باید بدانم که مثل امام نیستم. گاهی آدم خوبی است امام رأی نمیآورد. امیرالمومنین میفرماید: اگر همهی مردم شهر گفتند: آدم بدی هستی. ناراحت نشو. روحت بزرگ باشد.
7- رأی فاسد از نظر قرآن
چند نوع رأی داریم. بعضی رأیها انتقامی است. رأی فاسد که رأیی است که خود وزارت کشور درمورد آن عمل میکند. من از لحاظ قرآنی رأی فاسد میگویم. میگوید: برو به او رأی بده. میگوییم: چرا او را کاندید کردی؟ میگوید: خودمان هم میدانیم رأی نمیآورد. فقط میخواهیم رأی او را بشکنیم. برای اینکه رأی او را بشکند، از روی انتقام با آقای(الف) به آقای(ب) رأی میدهد. وگرنه به آقای(ب) ایمانی ندارد. فقط میخواهد دو رأی از او کم کند.
گاهی رأی انتفاعی است. نماینده گفته است: اگر من وکیل شوم، چه میکنم. این کار را میکنم. اما بعضی کارها را نمیشود کرد. من خودم دیروز خدمت رئیس جمهور رسیدم، گفتم: آقا این گوشت گران است. مردم داد میزنند. هرچه هم مردم خوب باشند، گاهی جیغ میزنند. حضرت موسی خیلی خوب بود. پیغمبر اولوالعزم بود. ولی از کارهای خضر جیغ میزد. حضرت خضر کار میکرد، حضرت موسی توجیه نبود داد میزد. من فرمول اقتصادی شما را نمیدانم. ولی مردم جیغ میزنند. ایشان بیانهایی داشت. گفتم: وقتی مردم جیغ میزنند اثر میگذارد. من به مقداری که سواد داشتم، بالاخره قابل این هستم که بحث کنم. راحت نشستیم و با هم صحبت کردیم. گاهی بچهها میگویند: ما آدامس میخواهیم. شکلات میخواهیم. پدر هم میگوید: حالا برای بعد باشد. بچهها داد و فریاد میکنند. پدر میبیند اگر هرچه را که بچهها میخواهند برایشان بخرد، اصلاً نمیتواند پس انداز کند. صلاح میداند که بچهها بد بگذرانند اما در آینده یک قطعه زمین داشته باشند. ایشان میگفت: من اگر بخواهم همهی گوشت و نان را سوبسیت بدهم، من برای نان میتوانم سوبسیت بدهم. اگر بخواهیم نفت بفروشیم و پولش را نان نگه داریم، آن وقت ده سال دیگر آن کسی که خواست رئیس جمهور شود زندگی ما مثل زندگی شوروی میشود. اگر سی میلیارد دلار الآن به شوروی بدهی دیگر نمیتواند بلند شود. چون نظامش، نظام فاسدی بود.
اگر بچه را تا پانزده سالگی بغل کردی دیگر وقتی زمین گذاشتی، دیگر زانویش خشک شده است. ما برای بچهها هرچه هم گریه و داد و فریاد کنند، باید دندان سر جگر بگذاریم، خودمان را فدا کنیم پایهی مملکت را یک طوری بنا میکنم که بیست سال دیگر ایران روی پای خودش بایستد. نفت فروختن و سوبسیت دادن وزندگی درست کردن این اقتصاد اضطراری است. اقتصاد سالم نیست. زندگی در سنگر زندگی اضطراری است. ما باید به جایی برسیم که کشاورز با اطمینان کشاورزی کند. یک سال سیب زمینی میکاشتند، کیلویی یک تومان بود میپوسید. همه از بین میرفت. گفتیم: اینها را یک قیمت جمع کنیم، تا کشاورز سود کند و کشاورزها در روستا دست به تولید بزنند. گفتیم: چه کنیم که کشاورز سود کند؟ گفتیم: سیب زمینی را هشت تومان کنیم حتی اگر برای خودمان ضرر داشته باشد و ما مجبور باشیم سیب زمینی را به افغانستان و شوروی یا جاهای دیگر مفت بدهیم. ما اگر خواسته باشیم یک مقدار اقتصاد سیب زمینی را میزان کنیم که کشاورز با اطمینان کشاورزی کند، اگر خواسته باشیم چند کار مطمئن بکنیم، یکجا باید از یک سوبسیت صرف نظر کنیم. مدت زیادی ایشان با ما صحبت کرد و گفت: گاهی وقتها فشار دوسال است اما آینده راحتتر است. بیانهایی را کرد که من قانع شدم. گفتیم: خوب بیا بگو. گفت: بله باید بگوییم. چون مردم وقتی نمیدانند جیغ میزنند. قرآن هم میگوید: حق با مردم است که جیغ میزنند. کسی که خبره نیست صبر هم ندارد.
8- رأی دادن واجب است
کسی که در انتخاب نرود مسلمان نیست. کسی که صبح شود و نسبت به امور مسلمین بی توجه باشد مسلمان نیست. مجلس شورای اسلامی از امور مسلمین است. کسی که صبح از خواب بیدار شود و بگوید: به ما چه که رأی بدهیم، کسی که نسبت به امور مسلمین بی توجه باشد، مسلمان نیست. همه میرویم به یک کسی رأی میدهیم. نه! باید تحقیق کنیم. شما اگر خودت شناخت داری که قرائتی ضعیف است، اما همه گفتند: خوب است. یعنی خودت با من یک سفر حج آمدی، چهار بار معامله کردی مثال عرض میکنم. برخوردهایی با من داشتی و متوجه شدی که من ضعیف هستم. اگر در ودیوار گفتند: فلانی خوب است. اما شما خودت خوب مرا میشناسی حرام است رأی بدهی. یعنی در اینجا اصل اجتهاد خودت است.
9- با شخص با تجربه دارای تقوا مشورت کن
اما اگر واقعاً نمیدانی باید مشورت کنی. مشورت کن با کسانی که خداترس هستند. اصلاً آدم نمیگوید: با کسانی که با تقوا هستند. رأی شما کلید کشور است. کلید کشور را میخواهی در دست چه کسی بگذاری؟ اگر بخواهید دخترتان را به یک پسر جوان بدهید، چقدر تحقیق میکنید؟ مملکت از دختر شما مهمتر است. اگر بخواهی کلید خانهات را به کسی بدهی به چه کسی میدهی؟ اگر شناخت داری اول اجتهاد خودت، دوم مشورت کن با کسی که خداترس است. خداترسی کافی است؟ نه! بعضی از افراد تقوا دارند ولی مغزشان کار نمیکند. بینش ندارند.
حدیث داریم، کسی که هم تقوا داشته باشد و هم بینش داشته باشد. دین و دید لازم است. آن کسی که با او مشورت میکنی تقوا و بینش داشته باشد و آن کسی که تجربه دارد. تا خودت شناخت داری اجتهاد خودت درست است. نمیتوانی به اطمینان حرف این و آن باشی. اگر من گفتم: به آقای(الف) رأی بده ولی خودت میدانی که او چطور شخصیتی است اجتهاد خودت درست است. مثل ماه، اگر تو ماه را دیدی فردا عید فطر است. روزهات را بخور. حتی اگر همهی مراجع ماه را ندیدند فردا برای تو عید است. اصل در انتخاب اجتهاد خودت است. تقوا، عقل، تجربه یک مثلثی برای مشورت با دیگران است. اگر تقوا داشت و تجربه نداشت با او مشورت نکن. اگر رأی نیاورد، چه بهتر. «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»(بقره/216) خدا میداند که من بارها یک چیزی را خواستم و مستجاب نشده است. خدا را شکر کردم چه خوب شد که مستجاب نشد. جوان عاشق دختری است. دلش پر میزند که با او ازدواج کند. ولی نمیشود. بعد هم معلوم میشود که چه خوب شد که نشد. مثلاً معلوم شد که این دختر سرطان دارد. اگر خواسته باشد به شما عزت بدهد، در مجلس هم نباشی عزیز هستی. اگر خدا خواسته باشد خوارت کند وکیل هم شوی در آنجا یک حرفی میزنی که تو را بیرون میکنند.
امام خیلی به مناجات شعبانیه تکیه داشت. در مناجات شعبانیه هست، خدایا زیادی و کم من دست تو است. اینطور نیست که اگر به مجلس بروم عزیز باشم. آدم نمیفهمد. من رفتم اول طلبگی روضه بخوانم اما منبر من نمیگرفت. یادم است که شب عاشورا بود، در حسینیه بودم گفتم: ابالفضل، مردم خندیدند. گفتم: علی اصغر، دیدم مردم میخندند. همهی حرفهایی که آقای کوثری میزد من هم میزدم، ولی مردم میخندیدند. حتی رفتند نامه نوشتند که ما این شیخ را نمیخواهیم. شب هفتم محرم میخواستند من را بیرون کنند. بعد که پای تخته آمدم، فهمیدم که چه خوب شد که منبر ما نگرفت. آدم نمیداند. گاهی وقتها شکستی که میخورد برایش مفید است. داروین پدرش پزشک بود. او را دنبال پزشکی فرستاد. شکست خورد. دنبال آخوندی رفت. کشیش شد. شکست خورد. در دو رشته شکست خورد. در رشتهی علوم طبیعی رفت موفق شد. گاهی وقتها انسان یکجا موفق نیست ونمی داند اما به نفعش است.
10- کار نماینده تصویب قانون است
مسئلهی دیگر این است که کار نمایندهها تصویب قانون است. میگویند: آقا اگر ما به تو رأی بدهیم کجا را لوله کشی میکنی؟ این که لوله کش نیست. کجا را آسفالت میکنی؟ مگر وزارت راه است. اصل کار نماینده این است که قانون تصویب کند. درود و سلام بر دکتر بهشتی باشد. وقتی میخواست قانون اساسی را بنویسد، قانون دوازده کشور مترقی را مطالعه کرد. گفت: ما میخواهیم یک قانونی وضع کنیم، که تمام کمالات قانونهای جهان را داشته باشد، اضافه هم داشته باشد. اصل کار نماینده قانون است. منتهی اگر توانست خدمات جنبی هم برساند که بهتر است. اما اینکه من به تو رأی میدهم به شرطی که دوچرخهی من را موتور کنی، درمانگاه را بیمارستان کنی، اینها کارهای نماینده نیست و اگر نمایندهای قول بدهد، شاید نتواند و اگر هم توانست هنر خودش است. اصل کار این نیست.
حرف هایم را جمع کنم. چه گفتم؟ فردا واجب است همه پای صندوقها بروید. دلیل وجوب کسی اگر صبح از خواب بیدار شود، و به فکر امور مسلمین نباشد مسلمان نیست. در انتخاب افراد اجتهاد بر هر تقلیدی مقدم است. حتی اگر همهی مردم گفتند فلانی خوب است، ولی شما میدانی که او چطور آدمی است حرام است که به او رأی بدهی. اگر واقعاً شناخت نداری مشورت کن. در مشورت مثلث داریم. مثلث تقوا، عقل، تجربه، این هم یک اصل بود. بعضیها انتقامی رأی میدهند. درست نیست. برای اینکه فلانی رأی نیاورد به او رأی میدهند. وجداناً در قیامت گیر هستیم. بعضیها انتفاعی رأی میدهند. یعضیها از روی عاطفه رأی میدهند. دلم سوخت. صنفی رأی میدهند. چون آخوند است به او رأی میدهند. چون کت و شلواری است به او رأی میدهند. از همه مهمتر اینکه یک اقیانوس حدیث داریم که روز قیامت اولین سوال، سوال از ولایت است. میپرسند ولایت چه کسی را قبول کردی؟ ولایت رسول خدا و ائمهی معصوم و در زمان غیبت ولایت فقیه، باید به کسی رأی بدهی که خط ولایت فقیه او از درون و بیرون، هم ایمان و عملکردش و هم قلم و بیانش، خط ولایت را تقویت میکند. ولایت مراد ولایت اهل بیت است و در زمان غیبت خود امام زمان فرمود: ولایت از مجتهد عادل واجب است.
11- به افرادی که در خط ولایت فقیه هستند رأی دهید
واجب است ما به کسی رأی بدهیم که در خط مقام معظم رهبری باشد. البته مواظب باشید که تهمت نزنید. ممکن است یکجا بگویم: چرا عبای مقام معظم رهبری کج است؟ یکدفعه یک نفر میگوید: این ضد ولایت فقیه است. من نمیدانم این چه خباثت و حرامزادگی است. اینطور نیست که هرکس میگوید: من طرفدار ولایت فقیه هستم راست بگوید. هرکسی هم اگر حرفی زد، اینطور نیست که ضد ولایت فقیه باشد. ماعاشق امام بودیم. ولی یک موقع که به جماران میرفتیم و خسته میشدیم، میگفتیم: قربانش بروم کجا خانه ساخته است. حالا ما اگر گفتیم: چرا خانهی امام سربالایی است دلیل بر این نیست که ضد ولایت فقیه هستیم. میشود که رقابت سالم باشد. متاسفانه رقابتها تخریبی است. میگویند: اگر پیغمبر سفارش کرده بود، زهرا را اذیت کنید، بهتر از این نمیشد اذیت کرد. اگر امام یک فتوا میداد، اگر در توضیح المسائلها هم یک فتوا بود، اگر بود: تا میتوانید همدیگر را خراب کنید، اگر امام چنین فتوایی میداد از این بهتر نمیشد.
بعضی از ما لذت میبریم که همدیگر را خراب کنیم. مرحوم مدرس، امام، آیت الله کاشانی، همهی مجتهدین انقلابی ما میگفتند: دین از سیاست جدا نیست. بنابراین فردا ضمن اینکه کار سیاسی است کار دینی است. چون کار دینی است قصد قربت میخواهد. شما فردا وضو بگیر، وقتی پای صندوق میروید انگار نماز جمعه میروید. انگار مسجد میروید تا بک یا الله بگویید. بگو: خدایا من مقداری که فهمیدم این است. بقیهاش را هم خودت درست کن. اگر برای رضای خدا جلو رفتی، اگر چهار نفر نا جنس به مجلس رفتند قرآن قول داده است و گفته تو برای خدا قدم بردار. اگر هم یک موقع تفالهای به مجلس رفت، یعنی اگر تو برای خدا قدم برداشتی، اگر چهار نفر بد هم وارد مجلس شدند خدا پتهی آنها را روی آب میریزد. تو برای خدا قدم بردار، خدا درست میکند. مگر مملکت ما چطور درست شد؟ امام برای خدا قیام کرد. نه اسلحه و توپ و تانکی داشت. نه حزب و بودجهای داشت. فقط قصد قربت کرد خدا همهی کارهای امام را اصلاح کرد. واجب است که شما فردا شرکت کنی. برای خدا شرکت کنی. زود هم نگویی: ضد ولایت فقیه، زود نگویی: این طرفدار است. آن طرفدار نیست. افرادی هستند که تمام جلسات، حرکتها، قلمها، بیانها اصلاً معلوم است که این ضد ولایت فقیه است. آدمی هم هست مردی است. حالا یک کلمه حرف زده است. اما واقعاً مرید است. بنابراین زود کسی را وصله دار نکنید.
خدایا ما دهها هزار شهید دادیم، انتخابات ما را طوری قرار بده که حضرت مهدی بگوید: دست شما درد نکند. امام و شهدا بگویند: دست شما درد نکند. خدایا روح ما را بزرگ قرار بده. آنهایی که رأی میآورند اصلح باشند. کسانی هم که رأی نمیآورند به کارهای مفیدتری بدون هیچ ناراحتی مشغول کار دیگر شوند. به حرکتهای ما رنگ خدایی بده. بر رشد مملکت ما روز به روز بیفزا. خدایا مقام معظم رهبری را، امت عزیز ما را تایید بفرما. خدایا کسی را که خیانت میکند، برای اینکه کسی دیگر رئیس شود خدایا ایمانش را زیاد بفرما. اگر باند خیانتکاری هستند و قابل هدایت نیستند، خدایا همینطور که نا الآن هرچه استخوان بین گوشتها بوده است بیرون انداختی، هر نوع نقشهی دیگر هم در نظام ما در کار است که ما خبر نداریم، خودت آن استخوانهای ساکت را از بین گوشتها بیرون بکش. مملکت ما را از همهی کارهای فاسد دور بدار. رأی واجب است. انتخاب خود شما لازم است. کسی که با او مشورت میکنی سه شرط عقل، تقوا و تجربه را داشته باشد. عزت و ذلت با مجلس نیست. رأی آوردید الحمدلله! رأی نیاوردید یک کار دیگر کنید. خیلیها در مجلس ذلیل هستند. خیلیها هم بیرون مجلس عزیز هستند. قدم را برای خدا بردار. خدا درست میکند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»