امر به معروف و نهی از منکر – 9- شناخت منکرات
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر – 9- شناخت منکرات
تاریخ پخش: 71/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
ده دوازده جلسه، تقریبا راجع به امر به معروف و نهی از منکر صحبتهایی شد در دو جلسه گفتیم که اشاره کنیم به چیزهایی که قرآن به عنوان منکر بیان کرده، یک چیزهایی را قرآن میگوید اینها منکر است. اینها بد است. منکراتی که در قرآن نام برده شده، قرآن رویش عنایت و توجه دارد، بعد این را دسته بندی کردیم که منکرات سیاسی است، منکراتی است که از نظر سیاسی منکر است، منکرات حقوقی، منکرات اقتصادی، منکرات خانوادگی، اخلاقی، اجتماعی، زاویهها و بعدش فرق میکند.
1- هجرت نکردن از منکرات اجتماعی
حالا در این جلسه منکرات اجتماعی را میخواهیم بگوییم. منکرات اجتماعی. موضوع بحث دنباله بحث امر به معروف و نهی از منکر. یکی از منکرات اجتماعی هجرت نکردن است. یعنی منکری است که قرآن رویش عنایت دارد، کسی هم نمیگوید این گناه است آخر یکسری گناههاست آدم میفهمد گناه است. گناهانی که آدم بفهمد گناه است و اگر خدای نخواسته مرتکب بشود به نجات نزدیک است. چون میداند چه کرده. اما بعضی گناهان میگوید من که کاری نکردهام گناه کرده، خودش هم میگوید گناه نکردهام. این خیلی مهم است. گناهانی که آدم خیال میکند گناه نکرده.
یک روز پیغمبر ما(ص) فرمود از گناهانی بترسید که خدا نمیبخشد ولوله شد، زمزمه شد، هیاهو شد، مگر گناهی هم داریم که خدا نبخشد هر کسی یک چیزی گفت، گفتند از خود آقا بپرسیم. یا رسول الله، پیغمبرا، آن گناهی که خدا نمیبخشد چی است؟ فرمود آن گناهی که آدم انجام بدهد، بگوید چیزی نیست. یکوقت من یک سنگ یک کیلویی میزنم توی کله شما، بعد میگویم این که چیزی نیست. شما ممکن است سنگ یک کیلویی را ببخشی، بیست گرمی را نبخشی. گاهی آدم، «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُه» (وسایل الشیعه،ج15،ص312) روایت داریم بدترین گناه آن گناه است که آدم بگوید چیزی نیست. حالا دو تا مو است. بعضیها اصلا حجاب ندارند. حالا ماهی صد تومان کلاه سرش گذاشتیم، بعضیها میلیون، میلیون کلاه سرش میگذارند، ای بابا یک زنگ دوچرخه که بیشتر ندزدیدهایم. بعضیها اصلا دوچرخهاش را میدزدند، حالا با کفش آمدیم روی فرش مسجد، بعضیها اصلا فرش مسجد را میدزدند، یعنی اصلا گناهکار باشی بگویی گناه کردی، میگوید چون دیگران گناهش مهمتر است پس گناه من چیزی نیست، این گناه را که میگویی چیزی نیست خدا نمیبخشد. حالا یکی از گناهانی که ما انجام میدهیم و میگوییم چیزی نیست ترک هجرت، هجرت نکردن، یکسری باید هجرت کرد هجرت واجب است و ترک هجرت. اتفاقا خداوند بعضی گناهان را توی همین دنیا یقه آدم را میگیرد، بعضی گناهان را هم دنیا، هم آخرت. و بعضی گناهان را فقط آخرت، یکی دو تا گناه داریم که نه در دنیا یقه آدم را میگیرد نه در آخرت، دم مردن یقه را میگیرد.
قرآن بخوانم، قرآن میگوید ملک الموت، عزرائیل میآید جان بگیرد، لحظه مردن به افرادی میگوید «فیمَ کُنْتُمْ» (نسا/97) تو در جامعه چه خاصیتی داشتی، چه کاره بودی، «قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْض ِقالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَهً فَتُهاجِرُوا فیها» (نساء/97)، ما مستضعف، ما طبقه دوازدهم، ما بدبخت بودیم، هشتمان گرو نهمان بود، نهمان گروی هشت. میگوید «قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَهً فَتُهاجِرُوا فیها»، زمین خدا بزرگ نبود هجرت کنی، خوب اگر مستضعف بودی چرا ماندی، باید پا شوی بروی یکجایی که مستضعف نباشی، نه آقا ما گیر کرده بودیم، چرا گیر کرده بودی، میرفتی جای دیگر، شریکت بد بود شرکت را منحل میکردی، تو مدرسه فاسد بود؟ فوری اعتراض میکردی میرفتی یک جای دیگر. شغلت بد بود عوض میکردی. زنت بچهها را وادار کرد که اینها هم تارک الصلوه شدند این هر چی بدبختی بچه من دارد از زنم است. از شوهرم است، خوب زن و شوهری که سرنوشت نسل را دارند عوض میکنند خوب این ازدواج را چرا ادامه دادی. بدترین چیزها طلاق است اما به شرطی که نسلی فاسد نشود. بهرحال ترک هجرت از گناهانی است که لحظه مردن. آنوقت شما حساب کنید که هجرت نکردن چه بلاهایی بر سر ما میآورد. من چند بار تا حالا یک همچین فکری کردهام. مثلا روز قیامت میتواند خدا بگوید آقای قرائتی تو غلط کردی توی تلویزیون بودی، تو باید زبان رومانی یاد بگیری بروی رومانی، آخر تو بیخود قم و کاشان بودی تهران بودی، تو باید زبان هندو یاد گیری بروی هندوستان. تو باید زبان اسپانیایی یاد بگیری بروی اسپانیا. اصلا بیخود توی ایران بودی شما احتمال نمیدهی که اگر من یک زبانی بلد باشم، یک هجرتی میکردم چند نفر را به اسلام دعوت میکردم بهتر بود که توی تلویزیون باشم، من خودم حدیث میخوانم، سر خودم را بند میکنم، شما میگویید به به، چه چه، من هم گول شما را میخورم شما هم گول مرا میخورید هر دو کلاه سر هم میگذاریم اصلا وظیفه ما همین است؟ روستاییانی که نمازشان غلط است گناهشان گردن افرادی نیست که در حوزهها هستند و هجرت نمیکنند؟ افرادی که در روستاها میمیرند گناهشان گردن دکترهایی نیست که توی شهر بیست تایشان توی یک ساختمان جمع میشوند؟ بهرحال یکخورده آدم دقت کند مایوس میشود. ترک هجرت از گناهانی است که، بسیاری از عوام و خواص انجام میدهند نمیدانند به هر که بگویی گناه.
دیدهاید بعضی زنها و مردها پهلوی هم مینشینند چه میگویند؟ میگویند الحمدلله بچه هایم خوب خوب. نه کفترباز است نه عرق خور است، یعنی فقط گناه را توی کفتر بازی و عرق خوری میبیند. مثلا نمیگوید، آنقدر آدم هست که بچه هایش، میداند چند تا پسر دارد، هیچکدام از بچه هایش هم اهل خمس و سهم امام و مکه و اینها نیستند. اصلا غصه هم نمیخورد، بچه هایش اگر چاقوکش بشود غصه میخورد، یعنی برای چاقوکشی غصه میخورد اما برای این که مکه نمیرود غصه نمیخورد. برای اینکه خمس نمیدهد غصه نمیخورد، یعنی یکسری گناهها پهلوی ما گناه نیست. ترک هجرت، یکی غفلت از دشمن. ممکن است خود غفلت گناه نباشد، اما گناه زاست و مادر گناه-ها است.
2- تهمت زدن حتی به کافر از منکرات اجتماعی
قرآن میفرماید «وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُم» (نساء/102) سرگرمیهای غفلت آور، ورزش خوب است اما غفلت چی؟ ورزش خوب است تا مرزی که انسان غافل نشود، فکاهی خوب است تا تا مرزی که انسان غافل نشود. تهمت از گناهان اجتماعی است. تهمت را میدانیم، «وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطیئَهً» (نساء/112)، حتی اگر تهمت به کافری بزنیم.
یک قصه برایتان بگویم، یکی از مسلمانها دزدی کرد. لو رفت، دید حالا میآیند بگیرندش این چیزهایی که دزدیده بود انداخت خانه یک یهودی، که بگوید دزد یهودی است، یک مشت هم شاهد آمد که بله دزد ایشان نیست و یهودی دزد است. آیه نازل شد پیغمبر یهودی سالم است مسلمان خراب است، قرآن با کسی رودربایستی، مسلمان بد باشد مچش را میگیرد، یهودی سالم باشد تعریفش را میکند. باندبازی نیست حالا هیس، حالا این خودی است، حالا، خودی و بیگانه ندارد. حق، حق است. باطل هم باطل است، اینطور نیست که حالا خودی است بتواند.
اباذر وارد یک مجلسی شد زد به خنده، خوب معاویه و یک عده از سران بنی امیه نشسته بودند، گفتند چرا خندیدی؟ اباذر هم یک چیزی گفت. اباذر گفت از پیغمبر خدا شنیدم که، (حدیث داریم اگر اسم پیغمبر برده شد کسی صلوات نداد جفا کرده) شنیدم از حضرت که اگر سران مملکت از دودمان بنی امیه بودند خاک توی سر مردم کنند، وای بر مردمی که سران حکومت همه از بنی امیه باشند. توی این حدیث یک حدیثی است که پدر بنی امیه را در میآورد، خوب این حدیث ریشه حکومت بنی امیه را در میآورد، گفتند خیلی خوب، یا باید شاهد بیاوری، یا الان میکشیمت، تو با این حدیث ریشه حکومت ما را میزنی، گفت شاهدت کی است؟ یاالله یا اعدام یا شاهد، اباذر هم گفت حالا شاهدم حضرت علی، روی حساب اینکه خوب، امیرالمومنین از مومنین است اباذر هم یار حضرت علی است، گفت شاهدم حضرت علی، حضرت علی آمد، گفتند آقا شما شنیدهای؟ حالا اینجا ما باشیم چه میکنیم؟ میگوییم آره، شنیدهایم، چون اگر بگوییم نشنیدهایم یکی از دوستان عزیزمان را از دست میدهیم امیرالمومنین فرمود نه، من یک همچین حدیثی نشنیدهام، اما این را شنیدهام که رسول اکرم(ص)، این را شنیدهام که فرمود: اگر یکوقتی اباذر حرف زد، اباذر دروغ نمیگوید. نشنیدهام که اگر رئیس حکومت از دودمان بنی امیه بودند وای بحال مردم، این را نشنیدهام که پیغمبر گفته باشد، اما این را شنیدهام که پیغمبر فرمود اباذر درغگو نیست. بالاخره جان اباذر را نجات داد. اما خلاف نگفت.
یکروز به ما گفتند آقا، توی تلفن یک چیزی گفت، گفت شما یک نامه بنویسید منتهی توی نامهات بنویس ضروری است، لباس هم ضروری نیست فقط لنگ ضروری است. ضروری که زود یک چیزی ضروری نمیشود که. ساعت مچی ضروری است؟ پیکان ضروری است؟ گفت اگر ننویسی شصت تا پیکان از دست نهضت سوادآموزی میرود، گفتم خوب برود گفت دیگران مینویسند ضروری است میگیرند، گفتم من زبان دیگران نیستم، شاید دیگران میگویند ضروری است راست میگویند، من نمیتوانم بگویم ضروری نیست، ما اگر بدهید برایمان مفید است، دادید، دادید، ندادید، ندادید، هیچی شصت تا پیکان از دستمان رفت. ولی گفتند بنویس ضروری است. باید مواظب باشیم حق را بگوییم.
3- نجوا و تنگ گوشی از منکرات اجتماعی
«لا خَیْرَ فی کَثیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ» (نساء/114)، نجوا از گناهان اجتماعی است. تنگ گوشی، فقط قرآن میگوید دو جا تنگ گوشی خوب است، یکی اگر خواستید کمکی به یک مسلمان آبروداری بکنید، نگویید آقایان، محسن قرائتی خیلی آدم بدبختی است بیایید یک پول جمع کنیم بهش بدهیم. آبروی مرا نریزید. مثل عرض کردم، اگر خواستید به فقیری کمک کنید تنگ گوشی خوب است، اگر هم خواستید امر به معروف کنید تنگ گوشی خوب است، بگویید آقاجان این کار شما غلط است. نگویید هوی، گناه کردی. امر به معروف را تنگ گوشی انجام بدهید، کمک به مومنین هم تنگ گوشی، دو جا تنگ گوشی جایز است، باقیش تنگ گوشی، «لا خَیْرَ فی کَثیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاس» (نساء/114)، قرآن میگوید تنگ گوشی ممنوع، دو جا فقط تنگ گوشی.
یک حدیث هم داریم که هشت جا بزن توی سر خودت، محکم، یکی از جاهایی که بزن توی سر خودت آنجایی که دو نفر حرف میزنند شما میروی گوش میایستی، اگر گفتند برو کنار، خیطت کردند، «من دخل موضعا من مواضع التهمه فاتهم لا یلومن إلا نفسه»(أمالی صدوق، ص497) یعنی بزن توی سر خودت، بی دعوت رفتی یکجایی گفتند جنابعالی؟ اگر رسوا شدی، «لا یلومن إلا نفسه» بزن توی سر خودت، نجوا ممنوع، جلسه گناه، نشستن در جلسه گناه، عدهای قماربازی میکنند شما مینشینی نگاه میکنی نگاه کردن به قماربازی گناه است. گاهی آدم میگوید ما الحمدلله در عمرمان قمار نکردهایم. بله قمار نکردهای، اما لبخند به قمارباز زدی، آدم نکشتی، اما یک کسی که یک سیلی زد، گفتی دستت درد نکند. من وقتی فهمیدم کتکش زدی جگرم حال آمد، دستت درد نکند. ما یکسری شریک در گناه میشویم بدون اینکه خودمان هم توجه داشته باشیم.
قرآن دارد «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ» (نساء/140)، اگر در یک جلسهای نشستید دیدید گناه است باید پا شوید بروید. اصلا جلسه گناه را باید بهم بزنید.
4- انتقام از منکرات اجتماعی
انتقام از گناهان اجتماعی است، قرآن یک آیاتی دارد که میگوید «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» (مائده/2) اگر با یک کسی خورده حساب دارید انتقام نگیرید، بگویید خیلی خوب. آن زمانی که آن خط حاکم بود ما را از اداره انداخت بیرون، حالا که خط ما حاکم است ما آنها را بیرون میکنیم. انتقام نگیرید. روز فتح مکه مسلمانها شعار میدادند امروز تلافی میکنیم. امروز تلافی میکنیم، «الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَلْحَمَهِ»(شرحنهجالبلاغهابنابىالحدید، ج17، ص272)، یعنی امروز انتقام میگیریم. شما سیزده سال خاکستر سر پیغمبر ریختید، شکمبه شتر پرتاب کردید. تهمت ساحر و مجنون و کاهن و شاعر و تهمت زدید. همه رقم اذیت کردید امروز تلافی میکنیم. پیغمبر فرمود نه، مسلمان نباید انتقام بگیرد. نگویید «الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَلْحَمَهِ» بگویید «الیوم یوم المرحمه»(شرحنهجالبلاغهابنابىالحدید، ج17، ص272) ما امروز رحمت میکنیم. ملحمه نه، مرحمه، ملحمه نه، مرحمه. «الیوم یوم المرحمه» ما نمیخواهیم انتقام کنیم، انتقام میگیریم، امام زین العابدین میفرماید خدایا یک خصلتی به من بده که من انتقام نکنم.
آن خانه ما نمیآید من خانهاش بروم، «صِلْ مَنْ قَطَعَکَ»(منلایحضرهالفقیه، ج4، ص177)، حدیث داریم هر کس با تو قطع رابطه کرد تو برو خانهاش، نگو آقا ایشان نمیآید ما هم نمیرویم، او میکشید و من میکشیدم، چی چی؟ او نمیرود و من هم نمیروم. انتقام نگیرید مرد آن است که انتقام نگیرد، نه آن که مرد آن است که انتقام بگیرد. اصلا مرد آن است که انتقام نگیرد. امام زین العابدین میگوید خدایا روحیهای به من بده که هر که پشت سرم حرف زشت میزند، من پشت سرش حرف خیر بزنم، «وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْرِ، وَ أَنْ أَشْکُرَ الْحَسَنَهَ، وَ أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَهِ»(صحیفه سجادیه، دعاى20)، کسی غیبت میکند من خوبیاش را بگویم. «وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ»، هر کس قطع رابطه میکند من وصل رابطه بکنم. «وَ أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَهِ»، قرآن داریم «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ» (رعد/22)، یعنی آدم خوب کسی است که بدیها را با خوبی جواب میدهد.
یک عده از طرفداران شاه قبل از پیروزی انقلاب آماده تیراندازی بودند، امام دستور داد که شما به اینها گل بدهید، او آماده بود که تیراندازی کند، همین که این راهپیماییها گل دادند، یکمرتبه اصلا اینها وامی رفتند، در یکی از راهپیماییها من دیدم که بعضی از راهپیماها سلام میکردند به آنها، اینها اصلا همه تار و پود وجودشان تو میریخت، یعنی اصلا از تو آب میشدند، بالاخره چون درونشان مسلمان بود، روح و ذاتشان مسلمان بود، ماموریت چیز دیگر بود، اما این برخوردها اینها را از تو منقلبشان میکرد. با خانم دعوا شده شب که میروی خانه اصلا انگار نه انگار که صبح چه گفتهای، بگویی حالا که صبح به من حرف زدی من اصلا اتاق خانم نمیروم میروم یک اتاق دیگر. مرد آن است که اگر زشتی دید با خوبی دفاع کند، انتقام از گناهان اجتماعی است.
5- رییس دزدها کسی است که از نماز بدزدد
حرام خواری، که این توی گناهان اقتصادی است. سرقت، دزدی، گاهی آدم دزدی میکند توجه هم نمیکند دزدی است، یکی از چیزهایی که اسلام میگوید دزدی هست ولی، آن را دزدی نمیدانیم این است که آدم از نمازش کش برود، داریم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَسْرَقُ السُّرَّاقِ مَنْ سَرَقَ مِنْ صَلَاتِهِ»(دعائمالإسلام، ج1، ص135)، یعنی رئیس دزدها کسی است که از نمازش بدزدد اما فرمود آقا اینها فلان جور نماز میخوانند فرمود متاسفانه اینها بزرگترین آیه قرآن را دزدیدند.
6- تقلید کورکورانه از منکرات است
از گناهان تقلید کورکورانه، آداب و رسوم. رسم ما این است، فرهنگ ما این است آداب و رسوم. آیات زیادی داریم که ما چهار رقم تقلید داریم، تقلید عالم از عالم بد، جاهل از جاهل بد، فقط یک تقلید خوب است، آن تقلید چی است؟ جاهل از عالم، ما چهار رقم تقلید داریم، عالم از عالم، جاهل از جاهل، عالم از جاهل، شما بگویید چهارمیاش را، جاهل از عالم. فقط جاهل از عالم تقلیدش خوب است، رجوع به کارشناس، اما تقلید، اصل تقلید بد نیست. آدم که خودش میفهمد چه کار داریم که دیگران چه میگویند. پیروی از تمایلات مردم. مردم دوست دارند، آیات زیادی داریم که «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ» (مائده/48)، مردم اینطوری راضیند، خوب مردم، اصولاً رهبر خوب رهبری نیست که مردم را راضی نگهدارد، رهبر خوب رهبری است که مردم را رشد بدهد، نه راضی نگهدارد، ممکن است مردم را خواسته باشی راضی نگه داری که، راضی نگهداشتن مردم هنر نیست، رشد دادن مردم هنر است. وگرنه پزشک خوب پزشکی نیست که هر چه بیمار دوست دارد بهش بدهد، پزشک خوب پزشکی است که غذایی به بیمار بدهد که بیمار را از مرض نجات بدهد. رشد مردم مهم است نه رضایت مردم.
گاهی وقتها میگوییم آقای فلانی، میگوییم بله، میگوید فلانی بسیار آدم خوبی است، میگوییم به چه دلیل، میگوید همه مردم دوستش دارند، اگر همه مردم دوستش دارند باید شک کرد، این پیداست هیچوقت یک حرفی نمیزند که مردم ازش ناراحت بشوند، خوب باید آدم گاهی هم رک حرف بزند. ممکن است طرف هم توی ذوقش بزند ولی باید رک حرف بزند.
7- شخصیت گرایی از منکرات اجتماعی
شخصیت گرایی از گناهان اجتماعی است، فلانی آدم خوبی است بله آدم خوبی است اما من، هیچوقت در هیچ معدهای هضم نشویم. امروز صبح یکجایی بودیم گفتیم آقا فلانی، گفتیم فلانی را ما مخلصشیم، اما حالا مثلا سیگار میکشد، سیگار کشیدنش بد است. آقا ایشان خیلی مهم است، آقا گفتم من مخلصشم، یک دور تسبیح مخلصشم، اما سیگار کشیدنش بد است، ما گاهی وقتها شخصیت زده هستیم. یعنی مثلا خیال میکنیم اصلاح صورتمان، ژستمان، کیفمان، خانهمان، بناییمان، رانندگیمان، اصلا تمام ادا و اطفارمان، تمام حرکت و سکونمان، اصلا یکجوری خودمان را باختهایم نسبت به ایشان، نه خوب ایشان کارش غلط است، باقی کارهایش درست است، درست نمیشود تسلیم یکنفر شد، شخصیت زدگی از گناهانی است که توی جامعهها هست.
بی تفاوتی، گاهی آدم غصه میخورد مثلا الان که این صربها حمله میکنند مسلمانهای بوسنی را قتل عام میکنند، جمعیت زیادی از بچه مسلمانهای بوسنی را مسیحیها میبرند توی خانهشان، پدر و مادرشان تار و مار شدهاند، این بچهها مثلا ماندهاند، بچه هایشان را میبرند و بچهها را ارمنی میکنند. آن وقت ما اصلا فکر نمیکنیم که این هم یکی از گناهان است که زمانی که ما حکومت دستمان است، زمانی که ماام القری هستیم، مثلا مسیحیت بچه مسلمانها را میبرد توی خانه و اینها را تربیت میکند و مسیحی میکند و ما داریم لوستر اتاقمان را عوض میکنیم، مدل ماشینمان را عوض میکنیم. فکر دلار و سکه و نمیدانم. یک گناهانی آدم ممکن است انجام بدهد که اصلش توجه نداشته باشد که مثلا امروز این یک منکری است یا یک معروف است.
بعضیها خیلی فکرشان بالاست، شخصی وقف کرده بود یک مزرعهای را درآمدش را گفته بود، این درآمدش را هدیه بخرید روزهای جمعه بروید بیمارستان مریضهایی که عیادت کننده ندارند، بدهید به آنها. این را میگویند روشنفکر یعنی یکجایی را دست میزند که کس دیگری توجه به آنها ندارد. چند روز پیش بحث بود راجع به این که توی جاده و سفرها رستورانهایی که میرویم چلوکبابی یا رستورانها، نمازخانه هایشان بسیار کثیف و کوتاه، من گفتم آقا این صاحبان رستورانها را کسی توی این ده سیزده ساله، ما این همه سمینار داشتیم، یکجا، یک سمیناری، گردهمایی، یکجا یک جایی شده ما این رستوراندارها را دعوت کنیم، اینها صبح تا شام سر و کارشان با بیابان و مسافر و دور از زن و بچه و توی بیابان یک رستورانی بده برای زندگیش و امرار زندگیش، اصلا کسی با ایشان حرف زده تا حالا؟ ممکن است ما با ایشان حرف بزنیم، دو ساعت حرف بزنیم بگوید آقا من توجه نداشتهام، من نمازخانه را تمیز درست میکنم. خیلی¬هایشان هستند که اگر باهاشان حرف بزنی راه میافتند. اصلا کسی با اینها تا حالا حرف نزده.
مثلا ما برای این رانندهها تا حالا چقدر حرف زدهایم، بنده خدا صبح تا شام خودش است با یک مشت اثاثیه و بیابان. ما برای راننده چقدر حرف زدهایم. چه کار فرهنگیای برای راننده تا حالا شده؟ خیلی کار مانده، اما مثلا فرض کنید یک جلسه میگیرند توی بازار سه تا واعظ درجه یک این از منبر پائین میرود آن یکی میرود بالا، آن یکی، یعنی یک بدن را شانزده بار صابون میزنیم، یک بدن را هم سی و دو سال است صابون به بدنش نخورده، ما بد هستیم او بد نیست، اسراف این نیست که یکی دو پرس بخورد یکی هیچی نخورد، یکی از اسرافها این است که یکنفر را سه تا آقا برایش حرف بزند، یک کسی اصلا آقا نداشته باشد. در یک خیابان دیدم سه جا روضه، به واعظی که میرفت بالای منبر گفتم واقعا امام زمان راضی است که توی یک خیابان سه جا روضه باشد ولی فلان جا اصلش نباشد، آدمهایی هستند سال میآید و میرود هیچکس را ندارند.
8- بیتفاوتی و تجسس و گوش ایستادن از منکرات اجتماعی است
گناه هجرت، یکی از گناهها بی تفاوتی است. یکی از گناهها تجسس است. توی خانهها مساله تجسس هست. گوش دادن به تلفن، دو نفر با هم صحبت میکنند شما تلفن را برمی داری، چه را گوش میدهی، گوش دادن تلفن گناه است، دو نفر حرف میزنند پشت اتاق میایستی گناه است، مستاجر با هم حرف میزنند صاحبخانه میایستد گوش میدهد، صاحبخانه حرف میزند مستاجر گوش میایستد، اصلاًَ از این گناهانی است که ما انجام میدهیم نمیدانیم هم گناه است، میگویند آقا بیا شما. . . ، چه گناهکاری، میگوید من گناهکارم؟ بابات گناهکار است، ننه و جد آبادت گنهکار است. من صبح تا حالا چه کار کردهام؟ مال مردم را دزدیدهام؟ عرق خوردهام؟ باز تا میگوییم گناه میگوید عرق خوردهام، دزدی کردهام، نه آقا گوش ایستادهای، گوش ایستادن هم یکی از گناهان است، گوش ایستادن گناه است.
ما حق نداریم گوش بایستیم، حتی اگر دو نفر با هم حرف بد میزنند فقط اگر توطئه برای نظام است آن یک حرف دیگر است، دارند دو نفر با یکدیگر قرار داد می¬گذارند که مثلا یک مسجدی را منفجر کنند. یکسری کارها اصلاً رابطه با جامعه اسلامی دارد، آنجا باید از طرف دادستانی، از طرف وزارت، ممکن است مثلا فرض کنید که یک روابطی باشد که این روابط براندازی نظام اسلام باشد آن مربوط به نظام اسلام است، اما نه، حالا یک کسی با یک کسی حرف میزند، ما نباید گوش بایستیم، آقا حرف بد میزنند، حرف بد میشود گوش ایستاد ببینیم چی چی میگویند؟
9- پخش اخبار تأیید نشده از گناهان است
پخش اخبار تایید نشده از گناهان است. یک چیزی را آدم میخواند پخش میکند، میدانید دارم چه میگویم؟ آقایانی که دیر پیچ تلویزیون را باز کردهاید، گناهانی را که مرتکبش هستیم، فکرش را هم نمیکنیم که اینها گناه است، گناهان مخفی. یکی از گناهان پخش اخبار تایید نشده، قرآن دستور داده که «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» (حجرات/6) خبر را که میشنوید تحقیق کنید، آقا یک کسی گفت که، گاهی وقتها ما یک چیزی را عامل میشویم بدون این که ما توجه داشته باشیم.
دیروز یک جایی بودیم یکی از معاونان یکی از از وزرا میگفت: مثلاً فلان کارخانه ماشین، میگوید ما به کارمندها ماشین را به این قیمت دادهایم قسطی، خوب حالا یک نامه مدیر عامل نوشته به مدیرکل مثلا یا معاون فلان وزیر، ایشان هم نامه را با کاغذ همان وزارتخانه پخش میکند به همه دفاتر، دفاتر به معاونتها. یکوقت میبینی به طور ناآگاه تمام کاغذهای این وزارتخانه برای تبلیغات ماشین فلان مدیرعامل شد. این از گناهان است.
10- بیمطالعه حرف زدن از منکرات اجتماعی است
یکی از گناهان این است که آدم بی مطالعه حرف بزند. حرام کردن وقت مردم. از بین بردن زمان مردم. یکی از علما را گفتند صلوات ختم کنید برود منبر، گفت من امروز مطالعه نکردهام. گفتند هر که میخواهد آقا برود منبر صلوات دوم را بلندتر ختم کند، گفت آقا من مطالعه نکردهام، گفت که آقا من مطالعه نکردهام، گفتند صلوات سوم بلندتر، گفت بابا من مطالعه نکردهام آخرش این آقا را با زور صلوات منبر فرستادند، گفت بسم الله الرحمن الرحیم، حالا که بناست زورکی با زور صلوات منبرم کنید، پس گوش بدهید، بسم الله الرحمن الرحیم، بی مطالعه حرف زدن ظلم به افکار امت است، و ظلم به افکار است نظیر ظلم به مال مردم، ظلم به جان مردم، ظلم به عمر مردم هم ظلم است، و السلام علیکم و رحمه الله. ما اصلا توجه نداریم که بی مطالعه رفتیم سر کلاس این هم جزء گناهان است، مدیرعامل میخواهد ماشینش را قسطی بفروشد یکمرتبه، گاهی وقتها یک چیزی را رونوشت میدهیم برای آدمهایی که هیچ کار اجرایی، پیاز گران است. ایشان نامه نوشته به مسئولین که آقا پیاز گران است. بعدش نوشته است رونوشت: دفتر نهضت سوادآموزی، آقای قرائتی جهت پیگیری. حالا مثلا بنده، مثلا پیگیری کنم که چرا پیاز گران است. بابا آخر این کاغذ را چقدر رونوشت میزنی. رونوشت به کی، به کی، به چند نفر رونوشت: خیلی از این کارها کارهایی است که منکر است و ما توجه نداریم که منکر است. خوب، حیله، گاهی وقتها به شوخی یک کسی را میترسانیم، چاله می¬کَنیم یک کسی بیافتد، یک جایی پنهان میشویم یک کسی را بترسانیم. یا یک شبی یک تلفن میزنیم، میخواهد شوخی کند یک تلفن میزند به، بله، خانم مرد شما نیامده؟ نه، شاید هم رفته خانه آن خانمش، هیچی، میخواهد خوشمزگی کند، یک تلفن میکند به خانم، به آقا، تهدید، تشر، یکی از گناهان هم همین ترساندنها است. حدیث داریم «مَنْ أَخَافَ مُؤْمِناً» (کافی،ج2،ص368) اگر کسی یک مومنی را بیخود بترساند خدا روز قیامت او را میترساند. ما عزت و ذلت را از جسم نباید بگیریم.
زمان شاه یک کسی میخواست برود منبر، آبادان. از قم که میخواست برود راحت میتوانست بنشیند توی قطار برود قم قطار مینشت میرسید اهواز و آبادان، راحت میآمد تهران چند ساعت میخوابید بعد با هواپیما میرفت اهواز و آبادان. ما بهش گفتیم آقا اینطوری زودتر میرسی، گفت تو حالیت نیست، گفتم مثلا چی چی است که حالیم نیست، گفت آخر وقتی با قطار رفتی میگویند این از این شیخ شعبانها و طلبههای عادی است، اما اگر آمدی تهران د و شب خوابیدی با هواپیما رفتی میگویند آن هیات میگوید آقا با هواپیما آمد، برای شما یک حسابی قائلند ما مثلا عزتمان را از پرواز میخواهیم. ما با پرواز آمدهایم، عزتمان را از پرواز میخواهیم.
11- جمهوری اسلامی امام کشورهاست، باید مشکلاتش حل شود
وقتمان دارد تمام میشود من یکی دو دقیقه آخر به مناسبت این که اوائل مهر است هر سال یک جملهای میگفتم امسال هم این جمله را بگویم، برادرها و خواهرها توی دنیا ما الان امام شدهایم، نه امام، امام بود فقط، امام ما را هم امام کرد، یعنی امام خودش امام بود، امام انسانها، ایران را هم امام کشورها کرد، به حق میگویم این را و بدون تملق و رودربایستی، تمام کشورها، مسلمانهایش که جنب و جوش دارند به عشق ایران جنب و جوش دارند، یک زمانی هرجا چپی، چپ میزد به عشق مارکس و مارکسیسم بود، به عشق مائو و مائوئیسم بود، به عشق نمیدانم کشورهای، الان این کشورها الحمدلله سقوط کرده سر و کله اسلام پیدا شده و اسلام چون دین شخص نیست که سقوط کند، خداوند توی قرآنش سه مرتبه گفته «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه/33)، (فتح/28)، (صف/9) سه بار این آیه تکرار شده، یعنی اسلام کره زمین را خواهد گرفت. نه یک کلمه کمتر، نه یک کلمه بیشتر، «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» سه بار تکرار شده. اسلام دنیا را خواهد گرفت، «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» (حج/47)، خدا وعده داده و خلف وعده هم نمیکند، ما از نظر ایمانی معتقدیم اسلام دنیا را میگیرد، برای دنیا گرفتن هم یک قانون جهانی میخواهیم یک رهبر جهانی، یک آمادگی جهانی، همهاش را داریم، رهبر جهانی ذخیره است، حضرت مهدی(ع)، رهبر جهانی داریم امام زمان، قانون جهانی هم داریم باید آمادگی جهانی پیدا کنیم، ما در دنیا امام کشورها هستیم.
در جمهوری اسلامی باید مشکلات حل بشود. یکی از مشکلاتی که باید حل بشود مشکل اعتیاد باید حل بشود. مشکل تروریست و ناامنی باید حل بشود، حل شد، اعتیاد بخش مهمیاش حل شده، یکی از مشکلاتی که پارسال حل شد مشکل بی سوادی بود، ما از اول زمانی که ایران تاریخی داشته تا سال قبل، در طول تاریخ ایران، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب همیشه رشد جمعیت با رشد بی سوادی یکجور بوده. یعنی هر چه نهضت سوادآموزی مثلا یک میلیون آدم باسواد میکرد دو میلیون بی سواد به نظام، مثل یک حوضی که یک پارچ برمی داری دو تا پارچ میریختند تویش پارسال برعکس شده یعنی ما تا حالا سربالایی میرفتیم، پارسال نهضت سوادآموزی آمد سرپائینی بخاطر حمایت آموزش و پرورش و ائمه جمعه و استاندارها و فرماندارها و جناب آقای رئیس جمهوری که دستور بسیج عمومی دادند و یک حرکت خوبی شد، پارسال دو سه میلیون آدم توی ایران باسواد شد. خواندن و نوشتن را یاد گرفتند البته این نهضت سواد آموزی نیست، سواد نیست، دیپلمش هم سواد نیست. نهضت سواد آموزی جلوگیری از بی سوادی است نه سواد، مثل گونی، گونی که فرش نیست، منتهی همین مقدار که رویش مینشینی خاکی نمیشوی. گونی نجات از خاکی شدن است و گرنه گونی فرش نیست.
آیت اللهی و حجت الاسلامی و پروفسوری و دانشمندی و اینها هیچکدامش، قرآن میفرماید «وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً» (اسراء/85)، همهتان با هم کم سوادید. اما اینها سواد نیست فقط ما میگوییم چهار ماه بیایند چهارصد کلمه یاد بگیرند، اینها از بی سوادی نجات پیدا کنند، مثل شنایی که آدم بلد است، میگویند شنا بلدی، گفت اینقدر بلدم که غرق نشوم. وگرنه شنا که نه، غرق نشوم. آقا پول داری؟ یک بخور و نمیری. آب باریکی، بخور و نمیری، ما یک بخور و نمیری از سواد میخواهیم یاد بدهیم.
امسال هم دو سه تا کار نو شده، یکی از کارهای نو که شده این است که شبکه دو روش آموزش به بزرگسالها را یاد میدهد. افرادی هستند دکتراند مهندساند، بازنشستهاند، فرهنگیاند، کاسبند، بازاریند، کشاورزند، محصلند، سواد دارد اما بلد نیست چه جوری درس بدهد، چگونه با بزرگسال حرف بزنیم، روش تدریس را تلویزیون پخش میکند، شما نگاه کن ببین چه جوری باید درس داد. توی خانه که نشستهای نگاه کن ببین بعد طبق همان فرمول به بیسوادی که توی خانهات است درس بهش بده. ما میتوانیم بگوییم بسم الله الرحمن الرحیم، جمهوری اسلامی مشکل بی سوادیش را حل کرد و این افتخار است یعنی حضرت مهدی خوشحال میشود. امام و شهدا خوشحال میشوند. شاد میشوند که عجب جمهوری اسلامی دارد مشکلاتش را حل میکند. ما اگر بتوانیم با دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد و دانشگاه دولتی و ملی، اگر بتوانیم با این دانشگاهها، بتوانیم لیسانسمان زیاد بشود، دیپلمان زیاد بشود. اصلا آدم بیکار نداشته باشیم، هر جوانی یک هنری هم داشته باشد، اینها از افتخارات نظام است.
بهرحال چون وقت اسم نویسی نهضت سواد آموزی است آموزش و پرورش میتواند کمک کند، کمک آموزش و پرورش به چهار دلیل، من امروز جلسهای بود مسئولین آموزش و پرورش تهران بودند. برایشان گفتم، گفتم شما اگر کلاس توی مدرسه باز کنید به پنج دلیل کمک خوبی میتوانید برای ما باشید. یکی این که به بچهها وقتی گفتی به پدر و مادرهای بیسواد بگو بیایند، بچه میگوید باباجان خانم معلم گفته است بیا، مامان خانم معلم گفته است بیا، بابا آقا معلم گفته بیا، وقتی دعوت شما از طرف بچه شد شما احساس میکنی باید بروی. بنابراین شما از طریق بچهها میتوانید پدر و مادرهای بیسواد را دعوت کنید توی خود مدرسه کلاس بگذارید، دیگر تخته سیاه و نفت و پنکه و موکت و نمیدانم مشکلات تدارکاتی ندارد، معلم هم دارید، و حالا که روز از این مدرسه استفاده شد، اگر هر دبستانی که توی جمهوری اسلامی است یک کلاس درست کند دهها هزار کلاس توی جمهوری اسلامی اضافه میشود. هر دبستانی یک کلاس، دهها هزار کلاس اضافه میشود. اگر هر باسوادی که توی محله است یکنفر را باسواد کند مشکل حل میشود.
امسال کار نویی که نهضت سوادآموزی کرده این است: روش تدریس بزرگسالان را تلویزیون نشان میدهد. کتابش هم تهیه میکنیم، ما میتوانیم با تشویق مشکل بی سوادی را حل کنیم. اول مهر آموزشیارها میآیند در خانه، ما دیگر حالا یک افراد خیلی دیر رسیدهاند که حالا باید بیایند، چون الحمدلله خیلیها آمدند و باسواد شدند. اگر شما پارسال میآمدی امسال خواندن و نوشتن را بلد بودی، حالا دیر نشده، اگر امسال نیایی سال دیگر غصه خواهی خورد کسانی که سواد ندارند در خانهشان زده میشود، اینها آموزشیارها را جواب بدهند.
این را چون اول هر سال، اول مهر میگفتیم امسال هم باید بگوییم. خدایا ما را از گناهان علنی و آشکار و گناهانی که خودمان هم نمیدانیم گناه است ما را از همه رقم گناه حفظ بفرما. به ما توفیق بده تمام مشکلات نظام را با لطف الهی و اراده امت یکی پس از دیگری مشکلات را حل کنیم و کشور ما را امام مسلمین قرار بده طاغوت را در ایران شکستنی در دنیا طاغوت را بشکن.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»