امر به معروف و نهی از منکر – 8- شناخت منکرات
موضوع بحث: امر به معروف و نهی از منکر – 8- شناخت منکرات
تاریخ پخش: 71/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
إلهی أنطقنی بالهدی و ألهمنی التّقوی
بحث ما در دنبالهی جلسات قبل راجع به امر به معروف و نهی از منکر است. بعد یکی دو جلسه گفتیم که منکر چیست، کار بدی که میگویند نکنیم چیست. اگر فسادی دیده شد، هیچ کس هیچ چیزی نگفت و روز به زور هی فساد توسعه پیدا میکند. بعد دیگر نمیشود جلویش را گرفت. یک ماشین که دارد خلاف میرود همهی ماشینها مأمورند وقتی بهش رسیدند یک بوقی یک چراغی بگویند: ای متجاوزای متخلف، ای نامرد، یک بوق باید زد. اگر هیچ کس چراغ نزند بوق نزند و این راننده خلاف میرود هیچ کس هیچ چیزی نگوید اصلا ً فردا همهی نظام رانندگی بهم میخورد. منتهی رانندگی را چون خودمان توی ترافیکش میمانیم، میدانیم بد است، باقی گناهها را دردمان نمیآید.
1- دستهبندی منکرات با توجه به آیات قرآن
در جلسهی قبل ما منکرات را گفتیم. منکرات را، ما یک ده بیست جزء قرآن را که موفق شدیم یک تورقی بکنیم. نگاه اجمالی به آیات بکنیم. دسته بندی کردیم. منکرات اخلاقی، منکرات خانوادگی، منکرت اجتماعی، منکرات بازار و اقتصادی، منکرات اعتقادی، منکرات علما و دانشمندان، منکراتی که حکومت میتواند انجام بدهد، منکرات فرهنگی و منکرات حقوقی، منکرات سیاسی، ما یک دسته بندی اینطوری کردیم توی آیات قرآن. حالا یک خورده با هم صحبت کنیم. ممکن هست با مسائل آشنا باشید. اما میارزد که هر مسلمانی بعضی از این آیات را توی ذهنش باشد. ما همه میدانیم غیبت حرام است ولی، حالا اینها را موضوع بحث دنبالهی بحث امر به معروف و نهی از منکر، آن وقت موضوع خاص آشنایی با منکرات، حالا آشنایی با منکرات هم شاید چیز خوبی نباشد، آشنایی با معروف و منکر. منکرات سیاسی را ما در جلسهی قبل گفتیم حالا این منکرات اخلاقی را میگوییم؛
2- غیبت کردن یکی از منکرات اخلاقی
اولین منکر اخلاقی غیبت است. آیهاش را هم بلدیم. سورهی حجرات، آیهاش هم این است که میگوید: «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» (حجرات/12) غیبت نکنید از همدیگر. این هم آیهاش. با غیبت پیوندها گسسته میشود. من و شما به هم علاقه داریم یک کسی میآید غیبت من را پهلوی شما میکند. غیبت شما را پهلوی من میکند. علاقهها از بین میرود و اگر توی جامعه کسی دوست نداشته باشد کس دیگر را هیچ کس نمیگوید که: من کلاه برداری ندارم. من دوستت ندارم. اصلا ً علت اینکه فروشنده کلاه سر مشتری میگذارد چون مشتری را دوستش ندارد. این رقم رانندگی میکند چون مردم را دوست ندارد. میگوید: به درک من برسم هزار نفر هم در راه ترسید بترسد. بد درس میدهد، بد کارگری میکند، بد نجاری میکند، بد معلمی میکند، اصلا ً هر کس هر کار بدی میکند برای اینکه طرف را دوستش ندارد وگرنه مادر که بچهاش را دوست دارد خوب مادری میکند.
اگر دوستی نباشد خیلی چیزها فرو میریزد. بسیاری از خلافها، مثلا ً فرض کنید که این راه بندان که میشود، من شما را دوست ندارم. چه گناهی است که نمیشود کسی همدیگر را دوست داشته باشد و ظلم بکند و غیبت ریشه را قیچی میکند. یعنی علاقه، من و شما همدیگر را دوست داریم کسی میآید عیب شما را به من میگوید و عیب مرا به شما میگوید. علاقه کم میشود، علاقه از بین رفت. نه به مردهی هم رحم میکنیم و نه به زندهی هم. روایت داریم: اگر کسی غیبت بکند عبادتهایش از بین میرود.
یک روز رسول اکرم(ص)فرمود: هر کس یک لا اله الّا الله بگوید، یک سبحان الله بگوید، یک درختی در بهشت اضافه میشود به درختهایش. یک کسی گفت: پس بهشت ما خیلی درخت دارد چون ما خیلی سبحان الله گفتهایم. گفت: بله. گاهی هم یک آتش میفرستی همهی درختها را. . . غیبت آتشی است برای عبادات، غیبت، سخن چینی، دربارهی سخن چینی قرآن میفرماید: من شیفع آیهی سخن چینی است، «وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً سَیِّئَهً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها» (نساء/85)، یعنی شفاعت کند. منتهی شفاعت بد؛ شفاعت دو رقم است. شفاعت خوب، یعنی به خاطر من ببخشش، میآید واسطه میشود که جان من کاریش نداشته باش. سخنچین میآید میگوید: جان من نظرت را به فلانی برگردان، فلانی شفاعت خوب، شفاعت بد، سخن چینی شفیع بدی است، عیب را میآید منتقل میکند.
3- پرتوقعی از منکرات اخلاقی
پرتوقعی، افرادی هستند پرتوقع، آیه پرتوقع این است؛ میگوید: «وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ» (آل عمران/188)، دوست دارند ستایش بشوند به چی؟ «بِما لَمْ یَفْعَلُوا»، دوست دارند ستایش شوند به کاری که هرگز انجام، کاری که نکرده خوشش میآید. آقا ایشان، بابا تو که هنوز پزشک نشدهای دانشکده پزشکی است ولی میگویند: جناب آقای دکتر، ایشان هم میگوید: بله، مفتخرم، بابا آخر تو که دکتر نشدهای، خوشش میآید ستایش بشود به مدرکی که هنوز نگرفته است. حجت الاسلام است. آن آقای متملق هم میگوید: آیت الله، این آقا هم زیر سبیلی رد میکند. بگذار، هیچی نگو بگذار بگویند. آن کسی که آیت الله نیست و بهش میگویند: آیت الله، قورتش میدهد و چیزی نمیگوید این قطعاً جهنمی است. چون میگوید: کسانی که ستایش میشوند به لقبی که آن لقب را استحقاق ندارند، «فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ»، قرآن میگوید: احتمال نده که اینها رستگارند. قطعا ً بدبختند، قطعا ً بدبخت است کسی که میداند لقبی را بهش میدهند و او میداند که این لقب درش نیست. آقا ایشان بسیار آدم خوبی است، نه آقا اینطور که ایشان میگوید نیست. حالا لازم نیست بگویی من آدم جنایتکاریام آن هم گناه است که آدم بگوید بسمه تعالی من جنایتکارم، نه هیچی نگو، من قابل نیستم، بگو من قابل نیستم. آن تعریفهایی که افراد دوست دارند، توقع دارند ستایش بشوند.
کسی را آورده بودند نهضت سوادآموزی گفتند: آقا ایشان بسیار آدم حزب اللهی است. خیلی هم ما تحویلش گرفتیم بعد معلوم شد ارمنی بوده زنگ زدیم که آقا آخر تو به ارمنی میگویی: حزب اللهی آخر خجالت هم خوب چیزی است. لقب مبارک حزب الله مال مسلمانهای جبهه رفتهی نماز جمعه برو و نماز جماعت برو و ایثارگر و مخلص، اینها حزب الله هستند. تو به یک. . . گفت: نه این توی ارمنیها حزب اللهی است. پرتوقع.
«یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا»، ریاکاری از گناهانی است که. . . ما ریاکار چند رقم داریم، ریای حرام داریم، آنجا که میخواهی بگویی: من خوبم. ریای مباح داریم. خوب مثلا ً آدم شهر را زیبا میکند، فلکه را زیبا میکند، خیابانها را قشنگ میکند، اگر چهار نفر رد شدند نگویند اینجا کشور ورشکسته هاست. کشور فقیرهاست، کشور گداهاست. کشور جنگ زده، نه، ما حالا زمانی که جنگ بود انقلابی بودیم حالا که جنگ نیست کوچه هایمان را آسفالت میکنیم. حالا اینطور نیست. یک وقت آدم جنگ است وقت کوچه آسفالت کردن نیست. برو دشمن را از خانه بیرون کن وقتی هم دشمن نتوانست غلطی بکندخوب به زندگیمان میرسیم اما یک ریایی هم مباح، اصلاً بعضی ریاها مستحب است! مثل اینکه مثلا ً آرایش زن برای شوهر. شوهر هم باید خودش را آرایش کند برای زن، شوهر میآید خانه دستش بوی چربی میدهد، لبش بوی سیگار میدهد، نمیدانم، زلفهایش کج است، اصلا ً بو میدهد، بوی عرق میدهد، خوب آخر بابا این چه رقم است؟ ! این همینطور که دهانت نباید بوی سیگار بدهد، بوی پیاز بدهد، دستت نباید چرب باشد، خوب قصابی، خوب مخلص شما هستیم ولی دستهایت را بشو و بیا، زن هم همینطور و چقدر بدند زنهایی که آنچه لباس زیبا دارند برای غریبه میپوشند و هر وقت شوهرشان میآید ساده ترین لباسها مال شوهر زیباترین لباسها مال بیگانه. بسیار بدند این زنها. زن باید وقتی میآید بیرون هیچ آرایش نکند و همهی آرایشش مال شوهر باشد. ریاکاری، بعضی ریاها ثواب دارد، بعضی ریاها واجب است ما واجب است ریا کنیم. مثلا یک جا طلسم شده است مثلا نماز خواندن زشت است، چرا زشت است؟ خیلیها اینجا نماز میخوانند و مثلا استادیوم ورزشی نشستهاند فوتبال نگاه کنند. بسیاری از اینها نماز میخوانند ولی میگویند پا شویم این بغل نماز بخوانیم زشت است. اینجا اصلش جوانهای حزب اللهی باید بروند فوتبال را تماشا کنند وقت نماز همان بغل هم نماز بخوانند. هم نماز بخوانند هم فوتبال ببینند، اینجور جاها حزب اللهی واجب است بروند توی زمین ورزش نماز بخوانند حالا نه آنجایی که بازی میکنند یکخورده عقبتر. یعنی یکجوری باشد جاهایی که طلسم شده باید طلسم را شکست. بعضی جاها ریا واجب است.
4- خودستایی و منت گذاشتن از منکرات اخلاقی است
خودستایی، این همه «رِئاءَ النَّاسِ» (بقره/264) داریم. از منکرات خودستایی است. «یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ» (نساء/49)، آیه قرآن خودستایی، تزکیه میکنند خودشان را، بسیاری از فتنهها و حسادتها روی خودستایی است. منت از منکرات است. اگر کسی به کسی کمک کند، ما زنهای ما خیلی ثواب میکنند. خیلی زنها اهل ثوابند اما گاهی میگوید که این همه مهمانهایت را پذیرایی کردم، غذا پختم، ظرفها را شستم، نمیدانم چی، مینشیند منت میگذارد، تا منت میگذارد تمام ثوابهایش. . . ، مرد خدمت میکند، بعد به خانمش میگوید مشهدت بردم، نمیدانم شمال رفتیم، عمره رفتیم، سوریه رفتیم، گردش رفتیم، چی، چی منت که به همدیگر میگذارند هر دو عمل هم، سعی کنیم یک کاری کردیم نگوییم من آنم که این عمل را انجام دادم، این پول را خرج کردم، برای مادرت، نمیدانم برای پدرت، برای داداشت، داداشت چنین بود، بابایت چنین بود نگویید این را، نمیگذارد که یک کار خوب را که آدم کرد، منت گذاشتن از گناهانی است که تحقیر شخصیت افراد است.
ما در اسلام داریم که اگر آب نداری وضو بگیری، کسی آب بهت میدهد میگوید بگیر وضو بگیر، میدانی که اگر آب بگیری وضو بگیری فردا خواهدت گفت یادت میآید من آب دادم وضو گرفتی، اسلام میگوید تیمم کن نماز بخوان با آبی که ناز تویش است وضو نگیر. بسیاری از اختلافات خانوادگی زن و شوهرها ریشهاش این است که میروند بگویند من آنم که، آن هم میگوید حالا که اینطور شد، رابطههای مثلا لغو، دروغ، خود برتربینی، سوءظن، جسارت، جسارت توی جامعه ما زیاد است با کمال تاسف، میگوید من فوق لیسانسم اما با کمال تاسف به کارمند شهرداری میگوید آشغالی، تو فوق لیسانسی؟ تو چرا به یک مسلمان میگویی آشغالی.
ببین ما چهار رقم آدم داریم، مردمی که فرهنگ دارند، فرهنگ بله ولی علم ندارند، سواد ندارد ولی آدم فرهنگ دارد، یعنی ادبیاتش خوب است، یعنی میفهمد که با کی چه جور برخورد کند، بعضیها فرهنگ دارند بعضیها فرهنگ نه، علم بله، علمش خوب است، مدرکش بالاست اما خیلی آدم بی فرهنگی است پایش را دراز کند، آرق بزند، عطسه بد بکند، حرف زشت بزند، افراد را تحقیر کند، مقدسات را تحقیر کند همه را کوچک بشمارد، سواد بالاست، ما یک کسی را داشتیم، بچه بودیم، یعنی از بچه طلبهها بودیم، اول طلبگیمان بود، آن آقا خیلی مهم بود. میرفتیم خانه آن آقای دانشمند میگفت چه میخوانید؟ مثلا میگفتیم ما سال اول و دوم طلبگیمان است مثلا ادبیات عرب میخوانیم میگفت خوب بگو ببینم که چه صیغهای است؟ یک قلمبه از ما میپرسید ما نمیفهمیدیم، یا میگفت اگر کسی، زن خواهر کسی، پسر دائی خواهرش را شیر داد بهش محرم میشود یا نامحرم، چه میدانم محرم میشود یا نامحرم، یا یک سوال پیچیده از ما میکرد یا یک لغت پیچیده از من میپرسید من را کنف میکرد خیلی ملا بود اما آنی که نداشت فرهنگ بود. بعضی فرهنگ دارند علم ندارند، بعضی علم دارند فرهنگ ندارند، بعضی نه فرهنگ دارند نه علم دارند، سواد، بی سواد، فرهنگ، بددهن است. هم روش زندگیش خیلی پست است هم چیزی، بعضی هم فرهنگ دارند، فرهنگ بله، علم هم بله، اینها خیلی ارزش دارند. آقا تحصیلات، نماز، برای چی نماز بخوانیم، بیا، نماز یاد خداست، تو که سواد داری، حالا که سواد داری آنوقت حالا نسبت به خدا تکبر میکنی؟ یادت رفت یک مگس روی دماغت مینشست توی قنداق بودی طاقت نداشتی مگس را بلند کنی، حالا میپری بالا آبشار میزنی، میگویی فلسفه نماز چیست؟ تو زود مست شدی، یادت رفت.
حالا نسبت پولی هم همینطور است. بعضی پول دارند سخاوت ندارند، بعضی سخاوت دارند پول ندارند. بعضی نه پول دارند نه سخاوت، بعضی هم پول دارند، هم سخاوت. ما داریم آدمی که مثلا یک باغ دارد، کلیدش را به افرادی میدهد، میگوید خودش زنگ میزند به بنیاد شهید که آقا ما هفتهای سه روز این باغمان را در اختیار بنیاد شهید، پنجاه تا صدتا بچههای خانوادههای شهید را بیاور اینجا توی باغ من از میوهها بخورند فقط درختها را نشکنند، از میوهها بخورند توی استخرش هم زیر نظر مربی شنا یاد بگیرند. باغ دارد در اختیار میگوید حالا که خودم و خانمم از باغ استفاده کردم، بچههای شهدا هم بچههای محل هم، یک روز هم مال بچههای محل، یک روز هم مال جلسه، یک روز هم مال همشاگردیها. خوب خدا به ما داده، استخر است، آبش هم میرود توی باغ حالا که من استفاده میکنم دیگران هم استفاده کنند.
اینها خدا انشاء الله، و لذا هر نعمتی از خدا خواستید بگویید خدایا اول ظرفیتش را بده بعد خودش را. اگر ظرفیتش نباشد نعمت بدهد مثل قیف تنگی است که نفت سر میرود. قیف کوچک است، اگر خدا نفتش کند با قیف کوچک میریزد بیرون، و لذا حضرت موسی اولین دعایش این بود: که «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری» (طه/25)، خدایا اگر بناست من پیغمبر بشوم اول ظرف را بزرگش کن، «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری»، خدا ظرف مرا بزرگ کن، «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» (انشراح/1)، خدا به پیغمبر نمیگوید چیزیت دادیم. میگوید ظرف را بزرگ کردیم. ظرف که بزرگ شد آدم توان دارد.
پشت ماشین که نشسته آرام میراند. تمام اینها که توی رانندگیشان ویراژ میدهند یا ماشینشان قرضی است یا مال دیگران است یا تازه ماشین خریده. آدمهایی که سابقه دارد ماشین داشتنشان، پول داشتنشان ویراژ نمیدهند. تمام این مشکهایی که لق لق میکند پیداست که آب کم تویش است. تمام جرق و جروقها مال پول خورده است. اسکناس هزاری اصلا صدا ندارد، اینهایی که تازه توی بانک حساب باز میکنند، سبزی هم که میخرد چک میکشد. این پیداست که تازه، اینها که تازه ساعت مچی میخرند با یک عطسه و سرفه همچین میکنند. ظرفیتش کم است، وگرنه شما اگر بزرگی با ماشین ساده برو، اصلا که چی؟ دلت میخواهد توی ماشین قشنگ بنشینی، ماشینت قشنگ است ننشین، این که من زور میزنم آقا این عبا پشم شتر است میدانید یعنی چه؟ یعنی خودم ارزش ندارم، میخواهم با زور پشم شتر، یعنی اگر تو بزرگی با لباس ساده هم بزرگی تمام اینهایی که زور میزنند برای مد، برای ماشین، برای تجمل، برای این که آخرین اتاقشان، ماشینشان، دکورشان. اینها پیداست چیزی ندارند. ظرفیت «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ».
5- توهین و با اسم بد صدا کردن دیگران از منکرات اخلاقی است
توهین و بی ادبی، به بچه میشود توهین کرد؟ به بچه نمیشود توهین کرد، اصلا پدر به بچهاش میتواند بگوید الاغ؟ شما پدری، چه حقی داشتی با بچهات اینطوری حرف زدی. متاسفانه کسانی که فرهنگشان پایین است جسارت به همه میکنند و خیال میکنند که اختیار جسارت دارند. احمق میشود به کسی گفت؟ نه، یک کسی به یک کسی بگوید احمق باید خواباند شلاقش زد. بله، نسبت ناروا، برای اینکه هشتاد تا، مثلا اگر کسی نسبت زنا، لواط، شراب، اگر نسبت بدهد که حد هم هست، یعنی هشتاد تاست. اما اگر نه، آن نسبتها را ندهد فقط بگوید خلی، دیوانهای، نمیفهمی. اگر این تعبیرات را بکند، میشود کاریکاتور کسی را کشید؟ مثلا یک مومنی را بیاییم دماغش را مثل دودکش حمام درست کنیم که بهش بخندند. مثلا میشود یک مومنی را کاریکاتورش را کشید؟ بهرحال باید مواظب باشیم. اینها همه منکرات است. ما اگر بناست نهی از منکر بکنیم باید اینها را به اینم اینها منکر است کاریکاتور منکر است، نفتی، بابا این نفت فروش است چرا میگویی نفتی. اصلا اسم بد میشود روی بچه گذاشت؟ آدم اسم بچهاش را بگذارد کنیز. غلام، ا، شما چه حقی داشتی، که اسم بچهاش را اسم بد بگذارد. یکی از حرکتهایی که برای فرهنگ جامعه پیغمبر اسلام کرد این بود که کسانی که اسم بد روی بچهشان گذاشته بودند عوض میکرد اسم را، اسم شهر را، این منکرات اخلاقی نمونهاش بود.
6- سوء استفاده کردن از دارایی همسر از منکرات است
حالا برویم سراغ منکرات خانوادگی. سوء استفاده از پول خانم. یک آیه داریم توی قرآن میفرماید که «لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً» (نساء/19)، حلال نیست که، چون قدیم افرادی را که، زنهایی که پول داشتند مردها میرفتند سراغشان اینها را به ازدواج در میآوردند برای این که مثلا از ارثشان، از ارث پدرشان، سوء استفاده از مال. مهر خانم زیاد است. متاسفانه این کار هی دارد پیش میرود. مهریهها هی بالا میرود. پریشب آمدم یک عقدی بخوانم گفتم من که نمیخوانم، این همه سکه میخواهی چه کنی؟ حدیث داریم بهترین دختر، دختری است که شکلش خوب باشد مهرش کم باشد. این حدیث وقتی حضرت موسی میخواست داماد پیغمبر بشود. حضرت شعیب هم پیغمبر بود، حضرت موسی هم پیغمبر، پیغمبر جوانی میخواست داماد پیغمبر پیری بشود. با هم خودشان، بله برونشان را خودشان بله برون کردند. در جلسه بله برون گفت پیغمبر ما، یعنی حضرت شعیب گفت: و ما، این آیه مال پدر زن است، «ما أُریدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْک» (قصص/27)، آیه قرآن است، آیه مال پدر زن است، «ما أُریدُ» یعنی اراده ندارم، «أَشُقَّ عَلَیْک» یعنی تو را به مشقت بیندازم من نمیخواهم به مشقت بیفتی.
اصلا بعضی از مهریهها پیداست دروغ است. کسی میآید میگوییم چند تا سکه میگوید پانصد تا سکه، میگویم شغلت میگوید فلان. آقا ماهی چقدر داری، ماهی دوازده تومان. پانصد تا سکه میفهمی چند است؟ آخه میگویند ناصرالدین شاه به یک کسی گفت ببرید هزار تا شلاقش بزنید. گفت یا شلاق نخوردهای یا نمیدانی هزار تا چند تا است. هزار تا شلاق بخوری، باید مراعات او را کرد، گفتم شما پانصد تا چهارده تومان حساب کن ببین چقدر میشود و با حقوق دوازده تومان ببین تا کی، اصلا بعضی وقتها پیداست که مهریه شوخی است و چرا ما اول زندگی را بر اساس شوخی زندگی میکنیم. ما میخواهیم جدی زندگی کنیم. مهریههایی که به ژست طرف نمیآید یعنی پیداست که این جوان با این درآمد این مهریه را یا نمیتواند بدهد یا هر که ببیند میخندد. این پیداست شوخی است چرا اول زندگی با شوخی زندگی کنیم. آدم حساب میکند، دارد میگیرد، ندارد نمیگیرد «ما أُریدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْک»، این آیه مال پدرزن است.
دخترهایی که میگویند اگر مهر ما کم باشد ارزش ما کم است باز دخترهایی است که سطح فکرشان، یعنی ممکن است دیپلم و لیسانس باشد، علم دارد اما فرهنگ فکریاش این است که میگوید نرخ من و ارزش من با مهریه من است. ارزش شما با مهریه است؟ اگر ارزش به پول است پس حضرت زهرا را باید بگوییم ارزشش کم است چون مهرش کم است. افرادی هستند برای اینکه مهر خانم را بشکنند یا ندهند به خانمشان تهمت میزنند و با تهمت از هم جدا میشوند و خلاصه یک کاری میکنند مهر را ببخشد جانش آزاد بشود.
ازدواج با محارم ازدواج با محارم آشناست، یعنی معلوم است دیگر آدم نباید مادر و خواهر و خاله و اینها پیداست اما یکسری ازدواجهاست که زبانم لال یک وقت پیش میآید و طرف هم نمیداند. اگر کسی با پسری عمل زشتی انجام بدهد بعدا خواهر آن پسر را نمیتواند بگیرد و بوده افرادی که این عمل انجام شده و بعد هم خواهر آن پسر را گرفته بعد از سه چهار تا بچه گفتهاند باید جدا بشوید. ازدواجهایی که حرام است باید آدم بداند.
7- بد زن داری از منکرات خانوادگی
بد زنداری از منکرات است. قرآن میفرماید «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً» (بقره/231) اینها گناهان خانوادگی است. «لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً». اگر کسی تمام کارهای خوب را داشته باشد اما زن داریش بد باشد اول قبر فشار دارد. یکی از اصحاب پیغمبر از دنیا رفت. پیغمبر ما چون خیلی از یاران خوب بود پابرهنه دوید تشییع جنازه. از اصحاب درجه یک بود وقتی توی قبرش گذاشتند مادر این مرده گفت خوشا به حالت بقدری تو نزد خدا آبرو داری که رسول خدا پابرهنه تشییع جنازه تو آمد، چقدر تو آدم خوبی هستی پیغمبر فرمود زود قضاوت نکن، الان یک فشار قبری دارد میبیند، گفت آقا این از بهترین اصحاب شماست فرمود همه خوبی دارد اما چون زن داریش بد بود فشار قبر دارد. اسلام یک چیزی است همهاش به هم بند است. مثل ماشین. استارت را میزنی اگزوزش دود میدهد یعنی همهاش به هم. اینطور نیست که، زن داری بد.
8- ضرر رساندن به فرزند از منکرات خانوادگی
ضرر به بچه، گاهی پدر و مادر به خاطر اختلاف یک برنامه و نیتی میکنند تصمیم میگیرند که ضرر به بچه میزند، قرآن میفرماید «لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها» (بقره/233). میشود برنامه شیر دادن را یکجوری قرار بدهیم که سهم بچه کم باشد، «حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ» (بقره/233)، دو سال کامل بچه باید شیر بخورد. اگر برنامهای ریخته شد که از این دو سال کم شد ضربه به بچه میخورد. اختلاف افکنی «یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ» (بقره/102). آمیزش بی وقت، ما بعضی کارها را سبک میگیریم و حال آن که این کارهای سبک آثار سنگینی دارد. از بهزیستی یک نفر آمده بود پهلوی ما، چقدر گریه کرد، گفت آقا شما بیا بهزیستی ببین چه افرادی افرادی که، بچههایی که، افراد ناقص الخلقه، آدمهایی که درب و داغان. میگفت رفتم یک خانه دختر بزرگ حدود بیست ساله بخاطر یکسری کمبودهایی، هم زیباست، ولی خوب کمبودهایی دارد. این برهنه میآید توی کوچه خواهر دومش بخاطر خجالت خودکشی کرده. خواهر سومش، این که کمبود دارد خواهر سومش را از پشت بام پرت کرده پائین، خواهر چهارمش، آقا هفت تا دختر چه مشکلاتی دارند. این کمبودها چی است؟ این مشکلات چی است؟ ما نمیدانیم که اگر بدون کلاه سوار موتور شویم و پرت شویم و ضربه ببینیم بیمارستان، باید تمام امت خرج خل گیری من را بدهند، که چرا من سوار موتور، با حفظ مراعات سوار نشدهام، واقعا بعضی کشورهای غربی را ما خجالت میکشیم بگوییم ولی اگر بی کلاه خواست سوار موتور بشود جریمه است. بی کلاه سوار میشود بعد آن وقت تمام جمهوری اسلامی باید سالها خرج ایشان را بدهد بخاطر این که ایشان بی احتیاطی کرده.
منتهی من این را یکبار دیگر هم چند سال پیش گفتم، ما باید جمهوری اسلامیمان، حالا نمیدانم کار کی است، کار ارشاد است، کار سازمان تبلیغات است، اصلا من نمیدانم کار کی هست، ولی یک کسی باید این کار را بکند، حالا خوب است دفتر ازدواج این کار را بکند، من نمیدانم دادگستری این کار را بکند، اصلا من خودم هم نمیدانم باید کی این کار را بکند ولی باید برای عروس و دامادها کلاس گذاشت، چه نوع مسائلی است که بچه کم هوش میشود، در چه شرایط غذایی و حالی و روانی و مکانی، در چه شرایطی بچه ناقص الخلقه میشود. لااقل آن مقداری که قابل پیشگیری است، پیشگیری بشود، بعضی افراد را هم یک چیزی پیش میآید آدم دلیلش را نمیداند، هر چی نمیدانیم، نمیدانیم. اما یکسری چیزهایی که میدانیم آمیزش بی وقت یکی از منکرات است، وقتی ما میگوییم نهی از منکر خیال میکنیم منکر همین، نه بخاطر یکسری مراعات نکردنها، ما گاهی اوقات میگوییم بچه نمیفهمد. حدیث داریم اگر بچه توی قنداق باشد، توق قنداق، توی گهواره، ببیند پدر و مادرش چه عملی انجام میدهند، پسر باشد زنا کار و دختر باشد زنادهنده بار میآید، این قصه چی است؟ اگر اسلام میگوید در گوش بچه اذان بگو، این پیداست صدای اذان روی روح بچه اثر میکند، اگر میگوید بچه یکسری مسائل را اصلا نباید ببیند اثر میکند، منکرات خانوادگی، شوخیهایی که روبروی افراد با هم میکنند بچه کوچولو نشسته، دو تا بزرگ با هم شوخی میکنند. ما خیلی کمبود داریم.
9- مخلوط بودن دانشگاهها از منکرات است
یک چیزی بگویم خیلی خوشمزه، ما بچه کوچولوها توی دبستان از هم جدا میکنیم، دختر، دبستان دخترانه سوا، پسرانه جدا، کوچولویند هیچ شهوت نمیدانند یعنی چه از هم جدا، توی راهنمایی کم کم یک چیزهایی میفهمند باز هم از هم جدا، دبیرستان دیگر میفهمند باز هم از هم جدا، دانشگاه که خوب میفهمند، میروند قاطی هم، ما نفهمیدیم این برنامه ریزی، اصلا پایش به کجا بند است، یکذره آدم فکر کند میبیند از این نازیباتر نمیشود برنامه ریزی کرد. که آنوقتی که شهوت ندارند از هم جدایند، آن وقتی که شهوتشان گل میکشد، ما نمیدانیم چی است، این وزارت علوم مقصر است میتواند، این از منکرات است. ما اگر بخواهیم نهی از منکر کنیم باید اول دانشگاه را حل کنیم، دختر دانشگاه باشد ولی خوب خواهرها یک سمت درس بخوانند، صبح خواهرها باشند عصری پسرها برادرها، یا اصلا دانشگاه خواهرها جدا باشد، یک رشتههایی درس میخوانند.
امروز معاون یک وزیری آمده بود میگفت چه مشکلاتی من دارم، گفتیم چه مشکلاتی، گفت پنج تا خانم مهندس من دارم، همینطور فلج فلج، نه میتوانم بفرستمش شهرستان، چون شهرستان با کی برود، با چه ماشینی برود، با چه رانندهای برود. توی شهرستان کجا بخوابد هتل برود یا غیر هتل، توی تهران، میگفت آقا گیر افتادم عجب پدرم درآمد، بابا آخر خانم مهندس راه و ساختمان میشوی چه کنی؟ حالا بالاخره اسمش است لیسانس داریم، این از منکرات است، که پول جمهوری اسلامی را خرج یک کسی میکنند وبعدش هم آقا میشود فلج، یک تحصیلکرده فلج، ما منکراتمان اینطور نیست که آقا شما اگر یک سیب را نصفش را خوردی، نصفش را دور انداختی اسراف کردهای، بله نصف سیب و گلابی اسراف است اما لیسانس فلج تربیت کردن، این هم اسراف است حجه الاسلام فلج، آن هم اسراف است.
10- رشتههای تحصیلی که کارایی ندارد از منکرات است
آقا درس میخواند بدرد هیچ کاری نمیخورد، نه منبرش خوب است نه قلمش خوب است، بابا اگر خوب نیست برو دنبال یک کار دیگر. حجه الاسلام فلج، لیسانس فلج، فوق لیسانس فلج، پول فلج. پول دارد توان این که از این پول کار بکشد ندارد خوب باید بدهی مضاربه، شک داری بده به کسی که اطمینان داری، نمیشود پول را خواباند. پول خواباندن کنز است. پول خواباندن، استعداد خواباندن، علم خواباندن، چقدر ما آدم داریم توی خانهاش قفسههای کتاب است، بسیاری از افراد خانه هایشان کتاب است، اخیراً هم مده شده، آمدهاند دکان کتاب فروشی میگفت آقا سی سانت کتاب بده برای این که من قفسهها را که چیدهام سی سانت خالی است. اصلا مد شده کتاب، حالا کار نداریم باز از قوطی کبریت بهتر است. حالا باز خوب است یکقدم آمده جلو، حالا، بسیاری از خانهها کتابهای مفید است توی همان منطقه هم جوانهایی هست که میشود آدم جوانها را جمع کند بگوید آقا من سی تا کتاب دارم میتوانم در اختیارتان بگذارم، اگر مطالعه کردید برگردانید و خدا حفظش کند آیت الله مشکینی را، یکبار همچین کرد، ایشان توی خانهاش یک کتابخانه داشت گفت که خوب من این کتابخانه را توی خانهام مطالعه میکنم، کتابخانهاش را برد توی مسجد خودش هم میرفت توی مسجد مطالعه میکرد توی قم. بعد هم به آقایان گفته بود که آقا اگر میخواهید مطالعه کنید کتاب ندارید بیایید اینجا مطالعه کنید. حالا این لامپ را چرا من زیرش بنشینم، شما هم بیا زیرش بنشین. اینها همهاش منکرات است.
رشتههای تحصیلی که کارآیی برای خانمها ندارد، بعضی رشتههای تحصیلی که کارآیی برای مردها ندارد، مرد میشود ماما، زن میشود مهندس راه و ساختمان این منکرات است. آمیزش بی وقت، این را باید یک کلاسهایی باشد، باید یک کتابهایی باشد. منتهی گیر این است که اگر کتابش کنی جوانهای غرب هم همان کتابها را میخرند و میخوانند. یعنی جلوی سوء استفاده، بنابراین باید یک کلاسی باشد که دفتر عقد را بیاورند ببینند اینها واقعا عروس دامادند، خوب حالا عروس و داماد اینها را ببینند مسالهای نیست.
11- مانع دیدار عروس و داماد عقد شده از منکرات خانوادگی است
یک کسی به من گفت آقای قرائتی تو خیلی به گردن من حق داری، ما خیال کردیم پای تلویزیون حدیث یاد گرفته، گفتیم خوب متشکریم، گفت نه، حقی داری که هیچکس ندارد، گفتم خوب میشود بگویی، گفت ما نامزدی داشتیم اصفهان، پدر زنمان یک تعصب بیخودی داشت، میگفت نامزد، داماد نباید بیاید خانه ما. البته فکر غلطی است داماد وقتی عقد کرد اختیار عروس با شوهر است. گفت که بهرحال ما میخواستیم زنمان را ببینیم، زن هم میخواست ما را ببیند، اما پدر میگفت، «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (اعراف/45)، جلوی راه خدا را گرفته بود بهرحال البته «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» اشکال ندارد ولی میگفت که، آخر راه خدا چند تاست.
یک آقا میگفت رفتم پشت سر یک آقایی نماز خواندم این آقا هی قنوت را طولش داد، هی ما هرچه دعا خواندیم خسته شدیم آن آقا من نمیدانم چه دعایی میخواند ولی من ته کشید دعایم. خسته شدم، آخرش گفتم «رَبَّنا لَا تُسَلِّطْ عَلَیْنَا مَنْ لَا یَرْحَمُنَا»، خدایا یک کسی را پیش نماز ما کن که به رحم به ما کند، این آقا به ما رحم نکرد، و لذا باید مراعات ضعیف ترین ماموم را کرد.
بعد میگفت خیلی به گردن من حق داری من گفتم چی؟ گفت که بالاخره عروس به بابایش میگوید میخواهم بروم کلاس آقای قرائتی، میگوید، کلاس آقای قرائتی برو، من هم میگویم میروم کلاس آقای قرائتی، آن وقت میرویم پارک مینشینیم بستنی میخوریم آخرش هم رد میشویم و بهرحال اسم کلاس تو برای ما یک برکتی دارد، گفتم من نمیدانستم یکی از آثار کلاس من یک همچین برکاتی تویش هست، حالا بهرحال، از منکرات این است، اگر داماد میخواهد عروس را ببرد، مادرش میگوید نه، هنوز سال شوهر عمه زن پدر من نشده، به من چه که مرد. این عروس را میخواهد ببرد، زنش است، یکسال داماد را پشت دروازه نگه میدارند بخاطر. . . ، اینها منکرات است، منکرات خانوادگی است.
12- سقط جنین از منکرات است
ما گناهمان فقط دروغ و غیبت نیست. آن کسی که میتواند امروز امضا کند میگوید برو فردا بیا گناه کرده. طفره رفتن به مراجعین توی اداره منکر، از منکر کوچک گرفته تا منکرهای بزرگ، منکرهای مرموز. گاهی منکر مرموز را آدم نمیداند منکر است. توجه هم ندارد فرزندکشی. مثلا حامله شده، بهش میگویند اولاد کمتر زندگی بهتر، میگوید خوب میرویم، خوب اگر اولاد کمتر زندگی بهتر را میخواستی عمل کنی قبلا باید عمل کنی، بعدا بگذاری که بچه خلق شد دیگر شما نمیتوانی با قرص و آمپول اصلا جریمهاش بیست بیست میرود بالا. بیست، چهل، شصت، هشتاد، صد، اگر کسی با قرص و آمپول نطفه را کشد پائین بیست مثقال طلا جریمهاش است. خون بسته شده چهل تا، گوشت نرم شد شصت تا، توی گوشت نرم استخوان بود هشتاد تا، روی استخوان پوست بود صد تا، روح بود هزار مثقال. یعنی یکمرتبه صد تا میشود هزار تا، 20، 40، 60، 80 سقط جنین از منکرات است.
دیگر حالا اشاره میکنند وقت تمام شده. ما برادرها باید مواظب باشیم هم با دینمان آشنا بشویم، با دستورات اسلام آشنا بشویم. رابطهمان را با خدا گرم کنیم، با مکتب گرم کنیم، خدا هم انشاء الله به حق محمد و آل محمد به ما توفیق بده معروف و منکر را بشناسیم. به معروف عمل کنیم، از منکر دوری کنیم و جامعهمان را از منکرات باز داریم. خدایا روح امام عزیز و شهدا از ما راضی بفرما. من در دقیقه آخر این جمله را بگویم. اول مهر است. نهضت سواد آموزی دارد اسم نویسی میکند. ما اگر بتوانیم بگوییم جمهوری اسلامی ایران کم سوادیش، بیسوادیش دارد حل میشود عزت است برای اسلام، عزت است برای ایران. شبها شش غروب میشود تقریبا، ده به طور میانگین مردم میخوابند، از شش تا ده چهار ساعت است. دو ساعت برای شام و صحبت با خانم و فیلم و اینها دو ساعت میشود انسان مطالعه کند یا به پدرش درس بدهد، به مادرش درس بدهد. ما میتوانیم همه ایران را همانطور که امام فرمود مدرسه کنیم. بنابراین تقاضا میکند از برادرها و خواهرهایی که آموزشیارها میآیند در میزنند برای ثبت نام کمک کنید و ما پارسال در سوادآموزی در دنیا، کشور دوم شدیم انشاء الله امسال هم قصه، تنور را داغ نگه داریم.
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»