امر به معروف و نهی از منکر-11
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر-11
تاریخ پخش: 72/04/17
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- اگر درست امر به معروف شود نتیجه دارد
در محرم امسال جلساتی را راجع به امر به معروف و نهی از منکر صحبت کردیم. این امر به معروف و نهی از منکر یک مسئله عمومی است. انتقاد از بدیها و تشویق به خوبیها و این خیلی پیچیده است و من فکر کردم آنچه از آیه و حدیث پیدا کردم در این زمینه تا آخر ماه محرم و صفر بگویم. چون اینها خیلی مهم است. اگر کسی درست امر به معروف کند چقدر نتیجه میگیرد و اگر کسی درست شیوهاش را بلد نباشد بد است. خود انسان اصل بر همه کارهاست. اگر طرف مکانیک خوبی باشد با ماشین قراضه هم میتواند رانندگی کند و اگر مکانیک خوبی نباشد ماشین صفر کیلومتر را هم بشکه میکند. مسئله توانستن یک چیز خیلی مهمی است. آدمی که میتواند شنا کند با یک خیز سه متر جلو میرود و آدمی که نتواند دائم دست و پا میزند و خودش و اطرافیانش را اذیت میکند. جان میکند جلو هم نمیرود.
2- در امر به معروف توجه به نقطه قوت اثر بیشتری دارد
شیوههای امر به معروف و نهی از منکر، مسئله استفاده از روحیه ملی گرایی، وطن پرستی شرک است. اما وطن دوستی یک کمال است. قرآن میفرماید: فلان قوم بد هستند. میگوییم: چرا؟ میفرماید: «أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ»(ممتحنه/9) شما را از خانه هایتان بیرون کردند. پیداست که علاقه به خانه یک ارزش است و اگر کسی کسی را از خانهاش بیرون کند ظلم است. ما در جبهه افرادی را داشتیم که ارمنی بودند. میگفتند: ایران وطن من است. روی حساب عشق به وطن به کسی که به وطن او هجوم آورده است دفاع کند. گاهی وقتها بچهها در تاریخ تجدید میشوند. ولی اگر تاریخ شهرشان باشد علاقه به خواندن آن دارند. زبان مثل کلید است. از اینطرف بچرخانی قفل میشود. از اینطرف در باز میشود. میشود آدم طوری برخورد کند که ببندد یا باز کند. شخصی خدمت پیغمبر آمد و حضرت فرمود: کجایی هستی؟ گفت: اهل نینوا هستم. تا گفت: اهل نینوا هستم. نفرمود: همانجایی که امام حسین(ع) کشته میشود. فرمود: آنجا شهر حضرت یونس است. بعد فرمود: حضرت یونس هیچ کس را تحقیر نمیکرده است. یعنی شما همشهری او هستی. شما هم باید احترام مردان خدا را داشته باشی.
گاهی وقتها آدم طرف را میکوبد و طرف وقتی کوبیده شد دیگر گوش به حرف نمیدهد. بعضی افراد میپرسند کجایی هستی؟ تا میگوید: فلان جا، فوراً او را میکوبد. خوب ممکن است که هر شهر و روستایی یک نقطه قوت داشته باشد. یک نقطه ضعفی هم داشته باشد. چرا نقطه قوت آنرا نگوییم؟ چرا نقطه ضعف آنرا میگوییم؟ به من میگویند: بچه کجا هستی؟ میگویم: بچه کاشان! میگوید: همان جایی که خیلی میترسند. چرا به من میگویید: ترسو! اولاً دروغ میگویند. دوم اینکه چرا نقطه ضعف را میگویی؟ میگویند: اهل کجایی؟ میگوید: اهل تویسرکان! میگوید: شنیدهام که دسته بیلهای ایران از آنجاست. مثلاً شما آنجا را از طریق دسته بیل میشناسی؟ آنجا گردو هم دارد. هوای خنک هم دارد. انقلابی هم دارد. مثلاً بنده به همدان که میروم، میگویم: اگر شما از درس تجدید شوید هوای همدان حرامتان باشد. این یک برخورد است. یک برخورد هم این است که آدم بگوید: آقا اینجا شهر بوعلی سینا است. شما همشهری بوعلی سینا هستی. شما باید رشد علمیتان بالا باشد.
3- در امر به معروف آمادگی مهم است
مسئله حج از قبل از زمان پیغمبر ما بوده است. از زمان حضرت ابراهیم(ع) بوده است. مردم میآمدند منتهی با عقاید و افکار خودشان میآمدند. مثل احترام نوروز که قبل از اسلام هم بوده است و برای ایران است. پیغمبر در ایام حج در مکه میآمد. به مردم میگفت: «لَا تَجْلِسُونَ أُحَدِّثْکُمْ» (بحارالانوار/ج19/ص25) دوست دارم پیش شما بنشینم و چیزهایی را بگویم. «قَالُوا بَلَى» گفتند: بگو. آنوقت مینشست و آنها را موعظه میکرد. از این چند نکته میفهمیم و آن این است که اگر میخواهید با طرف حرف بزنید، ببینید آمادگی دارد یا ندارد؟ گاهی آمادگی ندارد. پیغمبر میگفت: دوست داری برایت بگویم یا نه؟ علت اینکه پای منبر خلوت میشود این است که آقا میرود بالای منبر قبل از آنکه از مردم بپرسد نیاز دارید یا نه؟ اگر مردم صلوات ختم کردند آقا بالای منبر برود. وقتی میخواهد بالا برود از مردم بپرسد که چقدر حوصله دارند؟ چون گاهی وقتها آدم دو دقیقه حوصله دارد. پیغمبر از کافر اجازه میگیرد و حرف میزند. یعنی اگر در حد پیغمبر هم هستی و اگر طرف تو هم کافر است و آمادگی ندارد، تو امر به معروف نکن. انسان بداند که کجا موعظه کند. استفاده از مکان، استفاده از زمان، اجازه گرفتن از طرف، شروع با قرآن خیلی مهم است.
4- امر و نهی بدون اجازه رهبر نباشد
در امر و نهی بدون دستور حرکت نکنیم. عدهای نزد پیغمبر آمدند و گفتند: یا رسول الله! شما اجازه بده که با شمشیر فلان گروه را از بین ببریم. حضرت فرمود: درباره فلان گروه هنوز وحی نازل نشده است. ما باید سعی کنیم که خودمان فکر کنیم تحریک نشویم. اگر خودمان لخت شویم و زیر دوش برویم با اراده میرویم. اما اگر یک کسی یک لیوان آب در یقهات ریخت، زیر گوشش میزنی. چون تحمیل است. اما دوش اختیاری است. ما باید برویم نه اینکه ما را ببرند. بسیاری از گناهان گناه صغیره است. اما پیش ما گناه کبیره است و بلعکس! متر ما باید متر اسلام باشد. در زمانی که دشمن مشترک داریم، بحث شیعه و سنی بزرگترین منکر است. بله! یکوقت بحث علمایی است درها را میبندیم. اشکالی ندارد.
امام فرمود: اوجب واجبات حفظ نظام است. یعنی گاهی وقتها از نماز هم بالاتر است. حالا رشوه گرفته قبول است. ما بینیم که افرادی خلاف میکنند اما این به شما اجازه نمیدهد که شما نظام را تضعیف کنید. چون نظام با دو تا رشوه درست نشده است. با صد هزار شهید درست شده است. با صد هزار جانباز درست شده است. هشت سال در آتش سوختند که این نظام را ساختند. حالا چون فلانی رشوه گرفته است نظام خراب شود. ماشین و رانندهای که با خون و دل حرکت میکند با اینکه چهار تا از مسافرها ته سیگار میاندازند، آدم نباید با راننده و ماشین قهر کند. جمهوری اسلامی که با تکه تکه بهترین جوانان ما درست شده است نباید حالا که چهار تا نامرد گناه میکنند آدم دست از جمهوری اسلامی بکشد. شما وقتی دویست تومان میدهی و سوار ماشین میشوی میبینی که کنار دستیات سیگار میکشد، شما پیاده نمیشوی. چون دویست تومان دادهای. از نظام جمهوری اسلامی نباید پیاده شد. حتی اگر همه مسافرهایش هم سیگاری باشند و امر به معروف و نهی از منکر نکنند. یعنی حالا که ماشین سالم است. حالا که راننده سالم است. مقام معظم رهبری است، از این ماشین نباید پیاده شد. منتهی مسافرها را باید با امر به معروف و نهی از منکر اصلاح کنیم. نباید از ماشین پیاده شد چون ماشین دیگر رانندهاش صدام است. ماشینهای دیگر یا ماشینش ماشین نیست یا اینکه رانندهاش مست است.
5- توجیه حماقت و تضعیف جنایت و امر به معروف تکمیل کننده است
توجیه حماقت است. بیاییم بگوییم: مملکت ما هیچ ایرادی ندارد. چنان حرف بزنیم که آب از آب تکان نخورده است. منتهی تضعیف جنایت است. چون میدانی که چقدر خون داده شده است اما تکمیل رسالت است. امر به معروف یعنی بیاییم تکمیل کنیم.
مردم مثل میوه میمانند که بعضی از میوهها هفته اول میرسند و بعضی هفته دوم میرسند. تا حالا نبوده است امروز میخواهد بیاید. نگو: تا امروز کجا بودهای؟ مردم ما مردم خوبی هستند. ما آدم بد ذات خیلی کم داریم. ظهر عاشورا امام حسین(ع) سر نماز بود. ولی ما سینه میزنیم. امسال حرکت خوبی شد که مردم وقت نماز در خیابانها نماز بجا آوردند. امام حسین(ع) برای نماز کشته شد. برای سینه زدن کشته نشد. برای شله زرد کشته نشد. شما یکی دو سال است که به نماز امام حسین(ع) لبیک میگویید. یکی از چیزهای شیرینی که در جلسات امام حسین(ع) است، این است که هرکس با هر سلیقهای که هست امام حسین(ع) آنها را جمع میکند. یعنی روز عاشورا میبیند که همه با هم هستند. البته نقاط ضعفی هم هست که باید برطرف بشود.
6- محور باید قرآن و جدیت پیامبر و روایات اهل بیت باشد
محور باید قرآن و پیغمبر و روایات اهل بیت باشد. چند وقت پیش جایی بودیم. شخصی میخواست عدهای از بازاریها را بکوبد. گفت: حدیث داریم سگ یهودیها از بازاریها بهتر است. گفتم: از آن حدیثهایی است که باید آنرا آتش زد. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»(حجرات/13) من بازاری سراغ دارم که به شاگردش گفت: اگر یک وقت گفتند: اینرا چند خریدهای و من دروغ گفتم، همان جا روبروی مشتری آب دهان در صورت من بیانداز. اگر نیاندازی تو را اخراج میکنم. بازاری داریم که در طول عمرش احیاء داشته است. بازاری داریم تا صدای اذان را میشنود مغازه را میبندد.
هیچ موجودی را نمیشود تحقیر کرد. حتی برای حیوانات حدیث داریم که امام علی(ع) میفرماید: اگر شترهایی را گرفتی و خواستی آنها را جایی ببری، اگر مثلاً ده تا شتر هستند، ببین راه تو چند ساعت است؟ اگر پنج ساعت در راه هستی روی هر شتری نیم ساعت سوار شو. نکند که روی یک شتر نیم ساعت سوار شوی و روی یک شتر اصلاً سوار نشوی. اگر کسی حتی بین حیوانات عدالت جاری نکند این آدم فاسقی است.
این در نامه بیست و پنج نهج البلاغه هست. امام علی(ع) در دادگاه آمد. قاضی امام را بالا برد. تا امام را بالا برد امام بلند شد و رفت و فرمود: قاضی باید بین افراد فرق نگذارد. یکی از چیزهایی که جاذبه ایجاد میکند این است که مردم بدانند ما هیچ فرقی قائل نیستیم. بعضیها میگویند: ما این کار را میکنیم. پیغمبر شخصی را برای جنگ فرستاد. این هم آمد و یک نفر را به نا حق کشت. بعد آمد و گفت: یا رسول الله! من یک غلطی کردهام. دسته گلی آب دادم. شما ای پیغمبر برای من شفاعت کنید. فرمود: من برای قاتل شفاعت کنم؟ شفاعت نمیکنم و نفرین هم میکنم «لا غفر الله لک» خدا تو را نبخشد. خون بی گناهی را ریختهای. این هم گریه کنان بیرون رفت و بعد از چند روز به درک واصل شد. اینطور نیست که اگر خودی باشد کوتاه بیاییم و اگر خودی نباشد کوتاه نیاییم. همه را با یک چشم ببینیم. اگر کسی دسته گلی آب داده است برای خوبی هایش که هیچ! اما برای بدی هایش هم باید حساب باز کرد. وقتی فهمیدی که امام جماعت گناه کبیره میکند دیگر نمیشود که پشت سر او نماز خواند. مثل اینکه یک راننده میزند و تصادف میکند به پلیس میگوید: من بیست و دو سال است که تصادف نکردهام. میگوید: ما مخلص بیست و دو سال تو هستیم ولی حالا باید جریمه شوی. اینها حسابش جداست.
مجرمی را پیش امام علی(ع) آوردند که شلاق بزند. شلاق را به قنبر داد و گفت: بزن. قنبر جوش آورده بود سه تا بیشتر زد. فرمود: سه تا اضافه زدی. شلاق را از او گرفت. قنبر را خواباند. آن سه تا را به خودش زد.
7- امر به معروف با موعظه خوب باشد
امر به معروف فقط دعوت باشد. کسی را نترسانیم. مردم با ترس کمتر خوب میشوند. بیشتر با موعظه خوب میشوند. «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»(نحل/125) موعظه خوب، موعظهای است که طرف بداند که او را دوست دارند. من تو را دوست دارم. من دلم برای شما میسوزد. این کاری که شما میکنی گناه است. حیف نیست جوان زنجیر طلا گردنش باشد؟ شما چه کیفی میکنی؟ نه نشان دهنده پول است. نه نشان دهنده سواد است. تو حیف هستی. یک مقداری در امر به معروف بگوییم: ارزش تو از گناه بالاتر است. حیف است که تو این کلمه را گفتی.
8- رعایت اصول اخلاقی در جنگ
گاهی میخواهند جلوی فساد را بگیرند دست به یک کارهای غلطی میزنند. پیغمبر فرمود: اگر میخواهید جلوی شرک و کفر را بگیرید، یکوقت با آب مردم را مسموم نکنید. این شیوههای ناجوانمردانه است. مرد این است که به طرف اطلاع بدهد. جنگ هم اخلاق دارد. در جنگ فحش ندهید. امام علی(ع) دید که در جنگ یارانش به یاران معاویه فحش میدهند. فرمود: من ناراحت هستم که شما فحش میدهید. گفتند: آقا معاویه است. فرمود: باشد. ما حرف داریم. کسی که منطق دارد نباید فحش بدهد. یعنی در جنگ هم بکشید اما به او فحش ندهید. درخت را قطع نکنید. آب آنها را سمی نکنید. به بچههای کوچک کاری نداشته باشید. با زنها کاری نداشته باشید. با پیرمردها کاری نداشته باشید. کسی که دارد از جنگ فرار میکند با گلوله به کمرش نزنید. مجروحین را بازسازی کنید. وقتی کسی مجروح شد او را مداوا کنید. اگر کسی را اسیر کردی غذا و خوراک به او بده. از همان غذایی که خودت میخوری از همان غذا به اسیر بده. اسم اسیر را محترمانه ببر. حیف که دو میلیون افغانی اینجاست. اگر برخوردهایمان با اینها خوب بود، وقتی این دو میلیون افغانی به افغانستان برمی گشتند، ما در افغانستان دو میلیون عاشق داشتیم. الان نداریم. برخوردهای ما طوری نیست که اگر کسی دو روز با ما بود عاشق ما بشود. با امر به معروف میشود کره زمین مسلمان باشند. با امر به معروف میتوانیم تمام مشکلات را حل کنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»