امام علی (علیه السلام)، نامه به مالک اشتر – 12

موضوع: امام علی(علیه السلام)، نامه به مالک اشتر -12
تاریخ پخش: 23/1/69

بسم الله الرّحمن الرّحیم

امسال ماه رمضان بنا شد که ما نامه با عظمت حضرت امیر در نهج البلاغه نامه 53 که به فرماندارش مالک اشتر گفته چگونه حکومت داری کند، این نامه را بخوانیم برادران و خواهران دم افطار بنشینند با متن این نامه آشنا بشوند، نامه بسیار پرمایه و پرمطلب است.
‌1- حسن ظن و دوستی با مردم
ای مالک! «وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَیْسَ شَیْ‌ءٌ أَدْعَى بِحُسْنِ ظَنِّ وَالٍ بِرَعِیَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَیْهِمْ» (مستدرک‌الوسائل/ج13/ص148) بدان اگر مى‌خواهى کشور دارى کنى باید مردم را نگه دارى بدون مردم قدرت فایده‌اى ندارد. نخ اگر دنبال سوزن نباشد سوزن خالى هر چند تیز باشد کسى توى فاستونى فروش نمى‌کند. مانور سوزن صدقه سر نخى است که با او هست. اگر مردم را نگه دارى باید به مردم خوش بین باشى اینطور نباشد که بگویى این مردم دزدند، با مردم خوب رفتار کن. این را امیرالمومنین(ع) مى‌گوید با مردم مصر، به مردم ایران نیست، مردم ایران واقعاً خوب مردمى هستند توى راهپیمایى‌ها بیست و دوم بهمنش را دیدیم. روز قدسش را هم خواهیم دید، جبهه‌شان را دیدیم، خانواده شهدا را دیدیم تشیع جنازه امام را دیدیم، پاى صندوق‌هاى رأى را بارها دیدیم، شریفترین مردم جهان مردم ایرانند. این مردم گلِ گُلند. البته میانشان ناخاله هایى هستند که باعث سوء ظن مى‌شوند.
اگر مى‌خواهى حکومت دارى کنى باید حسن ظن داشته باشد مسئول به مردم. باید مردم باورشان باید که دوستشان دارم. (البته شما چون دانشجوى تربیت معلم هستید) اگر شاگرد شما بداند که شماى معلم دوستش دارید، مى‌داند که شما هر شغلى بروى در آمدش از معلمى بیشتر است، مى‌داند که شما روى محبت درس مى‌دهى و زحمت مى‌کشى شاگرد شما اصلاً نگاه که به شما مى‌کند دیدش فرق مى‌کند. مردم که پاى منبر من نشسته‌اند اگر بدانند من دوستشان دارم اصلاً یک طور دیگر حرف‌هاى من را گوش مى‌کنند. برخلاف اینکه بگویند دوستمان ندارد این همه خرج مى‌کند که پول روضه‌اش را بگیرد. اگر دید، دیدى باشد که همه براى امرار معاش دارم کار مى‌کنیم نه من شما را دوست دارم و نه شما من را دوست دارید. اگر اینطور باشد اثرش خیلى کم مى‌شود اما اگر باورمان آمد مثل اینکه مردم باورشان شد که امام(ره) آن‌ها را دوست دارد و امام(ره) هم باورشان آمد که مردم او را دوست دارند چون بین امام(ره) و امت باورشان شد که همدیگر را دوست دارند دیدیم چى چى شد.
2- راهکارهایی برای ایجاد خوش‌بینی
طرح براى ایجاد حسن ظن، : 1– «مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَیْهِمْ» به مردم احسان کنید. 2– «وَ تَخْفِیفِ الْمُؤَنِ عَنْهُمْ» سبک بگیرید بر آنها. مى‌گوید ندارم مجانى اسم بچه‌اش را بنویس. مى‌گوید ندارم کوتاه بیا، نگو دروغ مى‌گویند، ده تا هم دروغ مى‌گویند. ده بار هم مردم به دولت دروغ بگویند ولى ایجاد محبت بشود بین مردم و دولت بهتر از این است که احتیاطاً ما بدبین‌ باشیم. در گرفت و بست و دستگیری‌ها هم همین طور است. ما احتیاطاً چهار نفر را کم بگیریم حالا شاید هم دزد نیست حالا احتیاطاً او را بگیریم.
«وَ تَرْکِ اسْتِکْرَاهِهِ إِیَّاهُمْ عَلَى مَا لَیْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ فَلْیَکُنْ مِنْکَ فِی ذَلِکَ أَمْرٌ یَجْتَمِعُ لَکَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِیَّتِکَ» یعنى اگر احسان کنیم، تخفیف بدهیم چیزهایى که مردم برایشان سنگین است کوتاه بیاییم. اینها سبب مى‌شود که ما در مجموع به مردم حسن ظن داشته باشیم و اگر حسن ظن داشته باشیم آنوقت از ضد انقلاب خبری نیست. یعنى ببینیم تا مى‌گوییم(قد قامت الصلوه) مردم به صحنه مى‌ریزند و از دولت حمایت مى‌کنند، دولت بیمه است و کس دیگر نمى‌تواند کارى بکند. چقدر از زن و شوهرها به خاطر سوءظن زندگیشان تلخ است، زن به شوهر سوءطن دارد، شوهر به زن سوءظن دارد به بچه سوءظن دارند این مسأله سوءظن خیلى بلاى مهمى است.
3- اقسام سوء ظن و بدگمانی
اقسام سوء ظن: 1- سوءظن به خدا. 2- سوء ظن به مردم. 3- سوء ظن به خود. سوء ظن به خدا بد است که قرآن مى‌فرماید افرادى هستند به خدا بدگمانند. آنوقت بدگمانى به خدا عواملى دارد، سوء ظن به قدرت خدا عامل ترک توکل است. سوءظن دارد مى‌گوید از کجا خدا کمکم مى‌کند. مى‌گوئیم بابا برو جلو پایت را پیش بگذار خدا کمکت مى‌کند. مى‌گوید از کجا؟ لذا در حدیث داریم اگر کسى ازدواج نکند از ترس نداشتن خرجى این پیداست که سوء ظن به قدرت خدا دارد مى‌دانى چه مى‌گوید؟ مى‌گوید والله اگر یکى باشم خدا زور دارد که خرجم را بدهد اما اگر دو تا شدیم زور خدا ته مى‌کشد.
سوءظن به حکمت خدا، مى‌گوید بابا معلوم نیست خدا حکیم باشد این چیزها را بیخودى آفریده است، نسبت به هستى اشکال مى‌کند. مرد براى چه همسر مى‌خواهد، درختان براى چه جنگل مى‌شود، لوزتین چیه، کسى که سوءظن به حکمت خدا دارد در توحید و ایمانش لنگ است. کسى که سوءظن به لطف و عفو خدا دارد این مأیوس مى‌شود. مى‌گوید مى‌دانى ما خیلى گناه کردیم دیگر خدا ما را نمى‌بخشد. مى‌گوید خدا تا سیصد گناه را مى‌بخشد اما من بیش از سیصد گناه دارم. سوء ظن به علم خدا اگر داشته باشیم عامل گناه مى‌شود مى‌گوید بالاخره کسى که نفهمید.
کسى که نفهمید، خدا که فهمید. اگر کسى جاى خلوت گناه کند به هواى اینکه کسى نفهمید این پیداست که خدا را شاهد نمى‌داند. اگر کسى سوء ظن نداشته باشد بگوید: خدا مى‌بیند، حیا مى‌کند، خدا کمک مى‌کند توکل دارد، خدا خرجى را مى‌دهد، خدا حکیم است اجمالاً سوءظن به خدا خیلى مهم است حالا سوءظن به کمالات و به صفات خدا حسابش زیاد است. سوءظن به مردم هم صحیح نیست آدم به زنش بد چشم به فرزندش بد چشم باشد.
آمد به خدمت امام گفت: حرفهایى مى‌شنوم فلانى چه جوره، اما از خودش که مى‌پرسم مى‌گوید والله بالله اینطور نیست، چکار کنم، حرف خودش را قبول کنم یا حرف مردم را؟ امام مى‌فرماید: حرف خودش را، بعد امام فرمود اگر 50 شاهد گفتند الف خودش گفت ب شما باید بگوئید ب. یک وقت جامعه اصلش فاسد است، یک وقت امت، امت طاغوتى است اصل فساد است مثلاً اگر آمریکا گفت آمدم آقا ببوسمت مى‌گوئیم آمده گاز بگیرد. اگر امت یا فردى خط فکرى و بافت اجتماعیشان فساد بود اینجا نباید آدم حسن ظن داشته باشد اما اگر نه بافت، بافت امت حزب الله بود، بافت، مذهبى بود کافی است. بازار، بازار مسلمان است اگر چهار تا هم غیر مسلمان در آن هست جوّ، جوّ اسلامى بود حساب جداست.
سوءظن به مردم خوب نیست قرآن مى‌فرماید »إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ« (حجرات/12) بعضى از سوءظن‌ها گناه است. اما سوء ظن به خود، این خوب است به خودتان سوءظن داشته باشید، نگوید آقا مى‌دانى من که مخلصم خدا مى‌داند که هیچ هدفى جز خدا ندارم آه، آه! چه حسن ظنى به خودت دارى، چطور جرأت مى‌کنى بگوى خدا مى‌داند من هدفى جز خدا ندارم، خیلى خودتان، خودتان را خوب ندانید مردم را خوب بدانید خودتان را خوب ندانید «فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ» (بحارالانوار/ج64/ص315) یعنى خودشان به خودشان تهمت مى‌زنند. علامت آدم با تقوا این است که خودش به خودش تهمت مى‌زند یعنى مى‌گوید معلوم نیست قبول شده باشد. معلوم نیست کارهایت صد در صد خالص باشد. عفو خدا زیاد است یک یا الله صادقانه بگویى خدا مى‌بخشد، واقعاً اگر پشیمان بشویم خداوند خیلى از گناهان را مى‌بخشد روایت داریم یک وجب رو به طرف خدا بروید خدا یک گام طرف شما مى‌آید، آرام طرف خدا بروید، خدا با سرعت طرف شما مى‌آید. در دعاى کمیل داریم «یا سریع الرضا» خدایا تو زود راضى مى‌شوى.
عوامل حسن ظن: (احسان) همین ماه رمضان افرادى با شما کدورت دارند، مى‌گویند مى‌دانى فلانى با ما خوب نیست، یک شب افطارى دعوتش کن یک افطارى بده و این را از دلش بیرون بیاور که او خیال مى‌کند تو با او بدى و وقتى یک افطارى او را دعوت کردى مى‌گوید نه ما بیخودى فکر مى‌کردیم ایشان با ما بد است. نزدیکترین راه براى ایجاد حسن ظن، احسان است یک گلى، سلامی، ماه رمضان است بگو آقا جان بین شاگرد و استاد، کارگر و رئیس کارگر و عمله و بنا، مدیر و شاگرد. بگو آقاجان چونکه ماه رمضان است و شما روزه هستید من کمى به شما تخفیف مى‌دهم من مقدارى اضافه کار مى‌کنم تا تو برسى. وام دادن، مشورت، احسان، یک جایى کوتاه آمدن، یک سلام کردن، یک هدیه دادن، سوغاتى، احسان و آرام گرفتن و اینکه مردم چیزى ندارند کوتاه آمدن این ایجاد حسن ظن مى‌کند.
کسى که سوء ظن دارد واقعیات را نمى‌فهمد چرا چون ما به هم بد بینى داریم و همین باعث مى‌شود که ما واقعیات را درک نکنیم. مثل آدمى که عینک سرخ گذاشته و همه چیز را سرخ مى‌بیند، شلغم را خیال مى‌کند لبو است. عینک سبز بزنى همه چیز را سبز مى‌بینى کاه را خیال مى‌کنى علف است. اگر سوء ظن باشد آن آقایى که نشسته مى‌خواهد مالیات تصویب کند، چون سوءظن دارد به بازار و بازار هم سوءظن دارد به دولت هردو روى بغض هم آن فشار مى‌آورد و این هم فشار مى‌آورد. قهراً وقتى سوء ظن بود به همدیگر کمک نمى‌کنند.
4- مفاسد و پیامدهای منفی سوء ظن
فسادهاى سوء ظن: 1- عدم درک واقعیات. 2- عدم تعاون، وقتى به شما بدبین هستم کمکت نمى‌کنم. 3- تجسس و دنبال این کینه پیدا مى‌شود، دنبال این غیرت نابجا بکار گرفته مى‌شود. مرد به خانمش سوءظن دارد و به خاطر سوءظن هى غیرت نشان مى‌دهد کجا بودى؟ به کى تلفن زدى؟ کى تلفن زد؟ و غیرت نابجا که امام مى‌فرماید هر کس غیرت نابجا نشان دهد زن سالمش را فاسد مى‌کند.
«فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَهَ مِنْهُنَّ إِلَى السَّقَمِ وَ لَکِنْ أَحْکِمْ أَمْرَهُنَّ فَإِنْ رَأَیْتَ عَیْباً فَعَجِّلِ النَّکِیرَ عَلَى الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ فَإِنْ تَعَیَّنْتَ مِنْهُنَّ الرَّیْبَ» (کافی/ج5/ص537) گاهى مواقع ما باید سوء ظن داشته باشیم، نسبت به دشمنان بایستى سوء ظن داشته باشیم، نباید بگوئیم ظاهراً آمریکا با ما رفیق شد. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (انفال/60) نگو آقا فعلاً جنگ نیست نسبت به دشمن همیشه سوءظن داشته باش.
نسبت به منافقین همیشه سوء ظن داشته باشید «فَحَذَّرَهُمُ» یعنى برحذر باش نگو آقا اینها دیگر دست به ترور نمى‌زنند و مدتى است انفجار دیگر نیست. سوءظن باعث عوارضى براى خود انسان نیز مى‌شود اول اینکه سوءظن باعث مى‌شود اعصاب آدم ناراحت بشود.
آدم وقتى حسن ظن دارد آرام زندگى مى‌کند بانفسى مطمئن و قلبى آرام زندگى مى‌کند. سوءظن به مردم گاهى به سوءظن به خدا کشیده مى‌شود بعد مى‌گویم خدا من و او که یکى هستیم چرا به من ندادى به او دادى؟ مایه غیبت مى‌شود. مى‌گوید فلانى چنین و چنان کرد روى سوءظن تحلیل مى‌کند روى تحلیل قضاوت مى‌کند. رفیقى که بدبین است پهلوى شما اگر بنشیند شما را هم بدبین مى‌کند مثل سیگارى که اگر پهلوى کسى بایستد او را سیگارى مى‌کند.
گاهى سوءظن به خاطر بى خبرى است. امیرالمومنین(ع) مى‌فرماید: آى مسئولین هر کارى کرده‌اید به مردم بگویید تا مردم نگویند این اداره‌اى‌ها مفت خورند. حتى گاهى اگر آدم خواب هم هست باید به کسى بگوید. زنگ مى‌زنند خوابه، به! این آقا هم که همیشه خوابه مردم گرفتارند و اینها هم بى خیالند به حضرت عباس. آقا جان بیا یک آدم زنده چقدر باید بخوابد، خوب ما دیشب 4 ساعت خوابیدیم امروز هم یک ساعت که پنج ساعت خوابیدیم حالا تصادفاً که این ساعت ما خواب بودیم شما تلفن کرده‌اید و گفتند ایشان خوابه. گاهى نمى‌داند که آقا چقدر خوابیده دارد فحش مى‌دهد. ایشان روزه مى‌خورد نمى‌دانم شاید هم مریض باشد شاید هم مسافر باشد. می‌گوید دین ندارد، من خودم دیدم دارد روزه مى‌خورد.
بسیارى از سوءظن‌ها به خاطر اینست که خبر نداریم، بسیارى از سوءظن‌ها به خاطر اینست که رفیق سوءظنى بغلمان نشسته به همین خاطر قرآن مى‌فرماید »وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ« آنجا که علم ندارى مانور نده. »إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً« (اسراء/36)
استاد ما مى‌گفت زنى در حرم امام حسن(ع) مى‌رفت قبر مطهر را ببوسد یک مردى از عقب مى‌دوید و این زن را بغل مى‌کرد این زنه از زیر دست مرد در مى‌آمد مى‌رفت جاى دیگرى را ببوسد باز مرده نمى‌دانم چى. . این زنه هر جا مى‌رفت حرم را ببوسد این مرد چنین مى‌کرد. استاد ما مى‌گفت مرد را صدا زدم مى‌خواستم بزنم توى گوشش گفتم بى غیرت، گفت: چیه؟ گفتم: چکار دارى با زن مردم؟ گفت بابا زن خودمه او مى‌رود که حرم را ببوسد من مى‌ترسم مردها تنه بزنند من مى‌روم چنین مى‌کنم کسى تنه‌اش نزند! مى‌گفت ما چنان خجالت کشیدیم که چطور زود قضاوت کردیم.
چرا امام(ره) وقتى مى‌خواهد از دنیا برود مى‌گوید با قلبى آرام اینکه مى‌گوید با قلبى آرام یعنى اینکه من به امت ایران خاطرم جمع است. اگر امام(ره) با قلبى آرام از دنیا رفت و نسبت به مردم ایران خاطرش جمع است شما دیگر خیلى با مردم بدبین نباشید.
مردم هم خوب است که با دولت صادقانه برخورد کنند بیاید بگوید آقا ما اینقدر در آمد داریم و این هم باید نمونه هایش باشد یعنى اگر چهار نفر بیایند بگویند آقا ما درآمدمان اینقدر است راستش را بگویند آنوقت یک جورى شده همه به هم دروغ مى‌گوییم. حتى به بنده آخوند گفتند مى‌روى توى مجلس دروغ بگو. گفتم چه بگویم، گفتند بگو بودجه نهضت سوادآموزى سه میلیارد، بگو سه میلیارد خود کمیسیون دو میلیاردش را قیچى مى‌کند. آخر بابا توى کمسیون آخوند من هم که آخوندم دو تا آخوند توى جمهورى اسلامى به هم دروغ مى‌گویند. گفتم بابا این نمى‌شود حکومت اسلامى برویم راست بگویم ببینیم چه مى‌شود یک چوب مى‌گیریم اگر آسمان افتاد پائین نگه‌اش مى‌داریم. خیال مى‌کنیم اگر دروغ نگویم کار از کار گذشته. رفتیم گفتیم آقا ما آمدیم راستش را بگوئیم ما هم خرجمان توى نهضت سوادآموزى اینقدر است دادید الحمدلله ندادید هم هیچى.
جوانى آمد خواستگارى خانه پدر زنش و گفت ما آمدیم دختر شما را بگیریم و داماد شما بشویم «ان تزوجنا» اگر دخترت را به ما دادى الحمدلله «وان تمنعونا» و اگر هم ندادى الله اکبر، خدا بزرگ است. نگفت من را به نوکرى بپذیر. من را افتخار بده و اگر هم دخترت را ندادى اعصابم خرد بشود! ما بگوئیم این جنس را اینقدر خریدم مشترى هم بگوید متشکرم این هم سود. به خدا مى‌شود توى اداره و بازار راست گفت. پس امام(ره) و امت به هم حسن ظن داشتند و امام(ره) قلبش آرام است مى‌توانیم در خط امام(ره) باشیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1873

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.