امام علی (علیه السلام)،نامه به مالک اشتر-4
موضوع بحث: امام علی(علیه السلام)، نامه به مالک اشتر-4
تاریخ پخش: 12/1/69
بسم الله الرحمن الرحیم
1- مأموریت خودسازی اطاعت و قرآن محوری
«أَمَرَهُ بِتَقْوَی اللَّهِ» (مستدرکالوسائل/ ج13/ص160) امر کرد امیرالمؤمنین علی استاندار را به تقوی چون استاندار حاکم بر مال و ناموس مردم، زندگی مردم، حکومت میکند و کسی که برجان و مال مردم حکومت میکند چون خیلی بارش سنگین است باید ترمزش را خوب بکشد. هرچه قطار سرعت و مسافر و بارش بیشتر است باید ترمزش قویتر باشد.
«وَ إِیْثَارِ طَاعَتِهِ» تو باید طاعت خدا را مقدم بداری. ایثار مثلا میگویند فلانی ایثار کرد یعنی حق دیگران را برخودش مقدم کرد. «وَ إِیْثَارِ طَاعَتِهِ» یعنی طاعت خدا بر انجام هر کاری مقدم بداریم تا میگویند « قد قامت الصلوه» نماز بر هر چیزی مقدم است. از شهید رجایی نقل شده است که به نماز نگویید کار دارم به کار بگویید نماز نماز دارم.
«وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَهُ بِهِ فِی کِتَابِه» (مستدرکالوسائل/ ج13/ص160) تو باید پیروی و تبعیت کنی آنچه را که خداوند به تو امر کرده در کتاب آسمانی. کتاب آسمانی را بخوان و طبق آن عمل کن.
کارگزار حکومت اسلامی در جمهوری اسلامی باید بتواند حداقل قرآن را بخواند. چقدر زشت است کسانی که 10 سال در ادارهها و سر سفره بیت المال هستند و خیلی راحت میتوانند قرآن را یاد بگیرند اما این کار را نمیکنند.
ماه رمضان ماه قرآن و فقط یک برنامه ریزی میخواهد که چند نفر 5 یا 10 نفر بگویند آقا ما بلد نیستیم قرآن بخوانیم تو که بلدی نیم ساعت خارج از وقت اداری به ما یاد بده. تحمل کنیم شاگردی را، حدیث داریم امام فرمود: کسی که یک ساعت عار شاگردی را تحمل نکند عمری باید عار نادانی را تحمل کند. چه اشکال دارد بگوییم؟ امیرالمؤمنین فرمان داد تو باید «وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَهُ بِهِ فِی کِتَابِه» آنچه خدا در قرآن گفته ما بیایم پیروی کنیم.
قرآن کتاب عمل است نه اینکه ما روی سر بگیریم و بگوییم(بک یا الله) مگر نسخه را باید سر گرفت یانه باید عمل کرد؟ مریض اگر نسخه را سر بگیرد و 10 بار هم بگوید قرص، آمپول که خوب نمیشود.
«مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ» واجبات و مستحباتی دارد واجبات و مستحباتی که «لَا یَسْعَدُ أَحَدٌ» سعادتمند نمیشود هیچ کس مگر اینکه پیروی کند سعادت در این است که فقط باید قانون خدا را عمل کنیم.
2- نصرت خدا در یاری خدا و مؤمنان
«وَ لَا یَشْقَی» شقاوت پیدا نمیکند کسی مگر اینکه انکار کند و ضایع کند «جُحُودِهَا» انکار کند «إِضَاعَتِهَا» ضایع کند. هرکس شقاوت میخواهد حکم را ضایع کند و هرکس سعادت میخواهد پیروی کند حکم خدا را.
ای استاندار من امیرالمؤمنیتم اگر میخواهی مملکت داری کنی تقوی لازم است، ایثار طاعت خدا لازم پیروی از آنچه در کتاب خدا هست لازم است.
«أَنْ یَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ» (مستدرکالوسائل/ ج13/ص160) تو که در مملکت اسلامی مسئولت داری باید یاری کنی خدا، اولیای خدا را، بچه مسلمانها و حزب الهیها را قانون خدا و خانواده شهدا را باید یاری کنی. نصرت خدا در این است که آدم نصرت کند و یاری کند قانون خدا را، بندگان خدا را و باید قلبا دوست داشته باشی با دستت و عملت حمایت کنی خدا حق را با زبانت حمایت کنی.
«فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَکَفَّلَ بِنُصْرَه»(مستدرکالوسائل/ ج13/ص160) خداوند قول داده ضامن شد. یاری کند هرکس او را یاری کند. ای امام خمینی چون تو سوختی برای اسلام با قلبت با قلمت با بیانت چون نصرت کردی خدا را خدا هم تو را نصرت کرد. تمام ابر قدرتها گفتند: خمینی نه، اما خدا گفت: خمینی بله «قَدْ تَکَفَّلَ» تمام ابر قدرتها گفتند حضرت رسول نه، خدا گفت بله. تمام ابرقدرتها گفتند حسین(ع) نه اما خدا گفت بله.
خدا قول داده کمکت میکند، نگو حرف حق زدم کسی گوش نکرد دوبار بگو، 10 بار، بگو کسی گوش نکرد 11 بار بگو دلسرد نشو بگو و از بی عملی در بیابان «ربذه » بمیریم و یک زمانی خواهد شد که بگویند ابوذر حق گفت و تبعید شد و در بیابان غریبانه مرد.
مالک اشتر استاندار نشد حکم را گرفت و در وسط راه او راکشتند اما طرحش الان دارد حکومت میکند و باید پیاده شود مهم نیست من عمل میکنم یا نه راه که درست باشد من نتوانستم دیگران میروند و خواهند رفت.
«قَدْ تَکَفَّلَ بِنُصْرَهِ مَنْ نَصَرَهُ» خدا ضامن شده که هرکس او را یاری دهد خدا نیز او را یاری میکند. «وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّه» خدا قول داده عزیز کند هرکس او خدا را عزیز کند.
«أَمَرَهُ بِتَقْوَی اللَّهِ» تو باید تقوی داشته باشی تراکم کار مانع خود سازی تو نشود، بگویی آقا گرفتارم نه قرآن نه دعائی، هرکس دید زیادی کار دارد از کارش کم کند. حضرت امام از همه بیشتر کار داشت واز همه هم بیشتر به مستحبات میرسید. حضرت امیر میفرماید: روز قیامت مسئول را میآورند همین مسئولی که اتاقش بالاتر است و میزش درازتر است و لوستر و قالی آنچنانی دارد. حدیث داریم که روز قیامت مسئول را میآورند «مَغْلُولَهً یَدُهُ إِلَی عُنُقِهِ» (بحارالأنوار/ج32/ص62) دستهایش به گردنش بسته «عَلَی رُءُوسِ الْخَلَائِقِ» (بحارالأنوار/ج32/ص62) میگویند ایشان رئیس است «ثُمَّ یُنْشَرُ کِتَابُهُ»(بحارالأنوار/ج32/ص62) سپس کتاب عملش باز میشود «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» (تکویر/10) «فَإِنْ کَانَ عَادِلًا نَجَا»(بحارالأنوار/ج32/ص62) اگر عادل بود دستش را باز میکنند «وَ إِنْ کَانَ جَائِراً هَوَی» اگر ظالم بود میکنند. «أَن یَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِیَدِهِ وَ قَلْبِهِ وَ لِسَانِه»(بحارالأنوار/ج33/ص599).
3- ذلت در عزتخواهی از غیر خدا
قرآن میفرماید «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» (محمد/7) اگر شما خدا را یاری کنید خدا شما را یاری میکند «وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّه» ای استاندار در فکر این باشی که خدا را عزیز کنی «أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّه» (نساء/139).
بگذریم از افرادی که میخواستند با پرچم غیر خدا عزیز بشوند. سلام بر آن آیت الهی که دولت کفر به او گفت اگر ایران تو را اذیت میکند، بیا تا ما پرچم خودمان را میزنیم روی خانهات تا تحت حمایت ما زندگی کن، گفت تکه تکه میشوم، میمیرم پرچم کفر بالای سر خانهام نمیزنم این ذلت است. حسین جان دست با یزید بده، فرمود: ولله قسم من با نا اهل دست نمیدهم سر میدهم ن به ذلت نمیدهم «أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّه» افراد عزتشان را از جای دیگر میخواهند اشتباه میکنیم اگر فکر کنیم دختر به فلانی بدهیم یا دختر فلانی رابگیریم عزیزمی شویم انها شرک است، هر فکری غیر خدا توی مغزمان باشد شرک است. مشرکیم؟ باسمه تعالی بله خیلی از مسلمانها مشرکند قرآن میفرماید «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ» (یوسف/106) ایمان ندارند اکثر مردم به خدا «إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» (یوسف/106) الاّ اینکه یک رگه شرک دارند یعنی هم مسلمانند هم مشرک و هم قاطی برای چی با آن خانه ساختی؟ برای چی با این وصلت کردی؟ اصلا ببین توی دلت چه میگذرد؟ غیر خدا شرک است.
بیش از 200 مرتبه قرآن فرمود « دونه» و «دون الله» یعنی عزت میخواهید «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعا» (یونس/65) قوت میخواهید «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعا» (بقره/165) آقا برو من پشتیبانتم، تو از ترس پشه داخل پشه بند میروی من با تو هستم، تو کی هستی که با من باشی؟ تو خودت را با یک تلفن بر میدارند.
«لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ» (منافقون/8) خدا عزیز است و همه عزت پیش اوست به هرکس بخواهد عزت بدهد «تُعِزُّ مَنْ تَشاء» و «تُذِلُّ مَنْ تَشاء» (آل عمران/26) «بِیَدِکَ الْخَیْر» (آل عمران/26) «لَا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نُقْصَانِی» (بحارالأنوار/ج87/ص80) زیادی من و نقص من فقط دردست توست. امیرالمؤمنین فرمود «لَا یَزِیدُنِی کَثْرَهُ النَّاسِ مَعِی عِزَّه وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّی وَحْشَه» (بحارالأنوار/ج34/ص21) در نامه 36 فرمود: تمام مردم کره زمین دور من جمع شوند احساس عزت نمیکنیم و مردم کره زمین از دورم پخش بشوند احساس وحشت نمیکنم من خودم هستم. ما هستیم که اگر 20 ماشین پشت سر عروس بوق زد عجب عروسی اگر با پیکان عروس را ببرند میگویمای بدبخت با پیکان. . . ما عزتمان را از بوق ماشین مردم میخواهیم ریشه عزت آنست که آدم بند به خدا باشد.
4- تقوا، اهمیت و آثار آن
تقوا چیست؟ وقایه: یعنی حفاظت چرا شما کفش میپوشید برای اینکه تیغ به پایتان نرود همانطور که پا را محدود میکنیم برای آنکه حفظ شود انسان نیز روح را محدود میکند تا تیغهای گناه به روحش نرود کلاه سر میگیریم که سرما نخوریم، خیلیها یکی از انگشتانشان را انگشتانه میگذارند تا سوزن توی انگشتشان نرود. زره، سپر، کلاه خود، همانطور که انسان جسم خودش را حفظ میکند، باید یک حالتی هم داشته باشد که خودش را از ترکش گناه حفظ کند، این معنای تقوی است.
اما آثار تقوی و تقوی در اسلام خیلی به آن اهمیت داده شده به نحوی که امام جمعه هر جمعه در مورد تقوی لازم است صحبت کند همین روزه این که به ما میگویند بگیر «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/21) امیرالمؤمنین میفرماید: «التقوی عتق» یعنی تقوی آزادیست، آدم وقتی بند به خدا شد دیگر اسیر هرکس و ناکسی نمیشود اما دستش را که از دست خدا کشید بیرون هرکسی میتواند با یک پولی، زوری اورا میخرد اما آدمی که متقی است به هیچ قیمتی نمیشود او را خرید. آدم بی تقوی هر لحظهای اسیر آن جاذبهای است که او را میکشد اما کسی که بند به خدا شد آزاد است یعنی دامها دیگر او را نمیگیرند.
تقوی هدف بعثت است، تقوی هدف انبیاست، قرآن میفرماید «جاءَکُمْ رَجُلٍ» (اعراف/63) پیغمبر برای شما آمد «لِیُنْذِرَکُمْ وَ لِتَتَّقُوا» (اعراف/63) تا به شما روحیه تقوا بدهد. تقوی رمز قبولی عمل است ماه رمضان مردم تلفنی به هم میگویند(قبول باشد) اگر میخواهیم عملمان قبول باشد باید تقوی داشته باشیم. آقا جان آبی که در آن مگس هست، شما قبول نمیکنید عملی که تقوی در آن نیست. یا آلوده به گناه هست مثل آبیست که درآن مگس است «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ» (مائده/27) فقط از آدم با تقوا کار قبول است.
شخصی دو تا انار و دو دانه نان دزدید، داد به فقیر رفت. امام صادق(ع) فرمود: چه کردی؟ گفت: دو تا دزدی کردم دو تا انار دو گناه و دو دانه نان این هم دو گناه و جمعا 4 گناه میشود، دادم به فقیر. خدا در قرآن میگوید هرکس ثواب کند 10 تا به حسابش مینویسم 4ضرب در10 چهل ثواب و چهار گناه از آن کسر پس 36ثواب به حسابم نوشتهاند امام صادق(ع) فرمود: شنیدی هرکس ثواب کند ده ثواب به حسابش مینویسند به شرطی که از خودت باشد سرمایه آن از دزدی نباشد.
آمدند سنگهای مرمر مسجدالحرام را بدهند گفتند آقا ما قالی آنرا میدهیم، کاشی کاری میکنیم. فرمود نمیخواهد «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه»(توبه/18) فقط کسی میتواند برای مسجد پول بدهد که ایمان داشته باشد. فلان ارتشبدی که زمان شاه جنایتی کرده بود به دستور شاه، حال هم برود کفاره بدهد و رفوی کارهایش فلان جا را سنگ مرمر بدهند فایدهای ندارد. «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ» از آدم با تقوی «مِنَ الْمُتَّقینَ» قبول میکند.
امام حسین(ع) به شخصی فرمود: بیا کربلا گفت: ولله من خودم نمیایم اما اسبم را میدهم فرمود: اگر نمیخواهی بیایی اسبت را هم نده.
عاقبت رفاقتها:
تقوی رمز بقای رفاقت است. قرآن میفرماید: همه اینهایی که با هم شریک میشوند و مغازه میزنند روز قیامت با هم شاخ شاخ میشوند این میگوید تقصیر تو بود این میگوید نه تقصیر تو بود میگوید من گفتم خمس بده و… «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» (زخرف/67) تمام رفاقتها تبدیل به کینه میشود «إِلاَّ الْمُتَّقینَ» (زخرف/67) تنها دوستیهایی که میماند افراد با تقوا هستند، افراد با تقوا تا روز قیامت با هم شریکند و گرنه تا اینجا سود میدهد با هم شریکند و رفیقند سود ندهد آنجا. . . تقوی ملاک ارزش است «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم» (حجرات/13) «الْعاقِبَهُ لِلتَّقْوی» (طه/132) پایان کار «الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ» (قصص/83).
5- گستره و ابعاد تقوی
ابعاد تقوی، تقوی در مسایل مالی افرادی بودند که میرفتند جبهه میجنگیدند شمشیر میزدند دشمن را میکشتند اما همین که غنیمت جنگی بدست میآوردند آیه نازل شد خمس بده، حال نداشتند حاضر بودند جان بدهند اما حاضر نبودند خمس بدهند. خدا میفرماید اگر دین دارید باید خمس بدهید «واعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُم» (انفال/41) پشت سرش میفرماید اگر ایمان دارید، تقوی در خصوص مسائل مالی «وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئا» (بقره/282) اگر تقوی دارید کم فروشی نکنید «اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا» (بقره/278) تقوی دارید نباید ربا بگیرید.
«فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ» (عبس/24) نگاه کنید به غذایی که میخورید؟ نگاه کنید با چه چیزی افطار میکنید؟ کم فروشی نکردیم کم کاری نکردیم؟
مال حرام در بچه اثر میگذارد اگرتقوای مالی نباشد من که قرائتیام اویک طلبه آیت الله، آیت الله چیست؟
امام حسین(ع) نصیحت کند اثر ندارد در روز عاشورا هرچه نصیحت کرد دید فایده ندارد. فرمود «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ» (بحارالأنوار/ج45/ص8) لقمه حرام خوردهاید که موعظه حسین در شما اثر نمیکند. و فوری نگوییم فلانی زد و برد عجب جایی چه دکانی چه خانهای. شخصی در حکومت جور مامور دولت بود در دستگاه بنی عباس، شیعه بود از ارادتمندان امام صادق(ع) بود ولی بالاخره توی آن دستگاه خیلی وضعش خوب شده بود. یک روز یکی از این شیعهها گفت نمیخواهی یک روز وقت بگیریم برویم محضر امام تو که شیعه هستی برویم دست آقا را ببوس، بالاخره رابطهات را قطع نکن. یک بیعتی، تجدید عهدی. گفت: ولله ما غرق شدهایم توی آن دستگاه نمیتوانم. گفت: وقت میگیرم وگفت: حالا که وقت میگیری حرفی ندارم این رفیق خوبی داشت دلال خوبی بود خوش بحال آن کسانی که رفیق خوب دارند آدم را میکشند به مسجد نماز جمعه بالاخره این رفیق واسطه شد و یک وقتی از امام گرفت آدم آن طرفی را کشاند این طرف، آمدند پیش امام صادق(ع) گفت سلام علیکم امام صادق(ع) نگاهی کرد و گفت آقا شما به ما اجازه بفرمایید ما توی آن دستگاه هستیم من علاقمند به شما هستم امام فرمود بلی اگر مثل شماها دور بنی عباس را نمیگرفتید، بنی عباس ما اهل بیت را خانه نشین نمیکرد. خانه نشستن ما بخاطر آنست که شماها آنها را کمک کردید کمک به ظالم بوده است. این طرف یک کمی مبهوت شد. یک نگاهی به امام صادق(ع) کرد یک معنویتی حالی به او دست داد کلافه شد، گفت: آقا میشود من توبه کنم راه توبهای هست؟ فرمود: توبه تو دعای کمیل و گریه نیست. هرچه مال حرام است باید پس بدهی توبه تو یک انفجار و انقلاب است. گفت مثلا؟ فرمود: تمام اموالی که از راه ظلم گرفتی هر که را صاحبش شناختی پس بده که این حلقه طلا را کی آورد این ساعت را کی داد و. . . هرچه هم صاحبش را نمیشناسی من امام صادقم ولی امر هستم بده به فقرا. باید یک انقلابی بوجود بیاوری. گفت: حالا من یک همچین انقلابی کردم همچین توبهای کردم چه میکنی گفت من امام صادق(ع) ضمانت میکنم برای تو بهشت را. گفت باشد، عجب جوانمردی بود. گذاشت رفت یک پست حساسی داشت در دستگاه. اول استعفا داد، تمام اموالی که میدانست مال کی هست به صاحبش رد کرد. و آن مقداری هم که صاحبش را نمیشناخت فروخت تبدیل به پول کرد وبه فقرا داد. و در خانه نشست. گفت عجب برخوردی چه ملاقات با برکتی به نفسی چه تأثیری چه لیاقتی. رفت توی بازار به رفقا و شیعهها گفت: رفقا، یک نفر از آن خط آمده توی این خط این استعفاء داده و همه اموالش را هم داده بیایید برویم سراغش. دسته دسته میآمدند سراغش مدتها گذشت تا اینکه ایشان در کوفه و امام صادق(ع) در مدینه. دلال هرچند وقت یک بار میآمد ببیند این پشیمان شده یا نه. آخر بعضیها پشیمان میشوند میگویند: ای کاش ما همان روز اول حواسمان را جمع کرده بودیم بی خود رفتیم جبهه کاش بجای جبهه رفته بودیم دانشگاه یا دبیرستان. اصلا ما بیخود در راه حزب الهی کار کردیم از همان روز اول ما کلاه سرمان رفت. همینکه یک خرده نان و آبشان قطع میشود و میبینند که هم دوره هایشان به یک جایی رسیدهاند، پشیمان میشوند.
دلال هرچه آمد پیش این که ببیند آیا پشیمان شده یا نه؟ دید نه تا اینکه همین فرد مریض شد تند تند میآمد عیادت. یک روز دید عجب این حالش بد است دارد میمیرد پایش را کشید طرف قبله دید در لحظات آخر مرگ میدوید بیرون میگفت بدوید رفیق خودمان است.
آن خطی بود آمده این خط اگر آن خط بود الآن با چه ماشین و تجملاتی میرفتند عیادتش. یک روز میگفت آمدم دیدم رو به قبله لحظات آخر دارد نفس میکشد چشمش را باز کرد آخرین رمقش من را دید گفت: خدا خیرت بدهد از امام صادق(ع) وقت گرفتی من را بردی خدا اجرت بدهد آفرین من را نجات دادی بعد از چند لحظهای دوباره چشمش را باز کرد و گفت امام صادق به وعده خودش وفا کرد که فرموده بود اگر تو به این شکل توبه کنی من بهشت را برای تو تضمین میکنم. ایشان فوت کرد تشیع جنازه بعد مراسم، مراسم که تمام شد این دلال پا شد از کوفه رفت مدینه، تا در خانه امام صادق(ع) فرمود: فلان روز و ساعت و دقیقه ما به وعدهمان وفا کردیم. یعنی همان دقیقهای که ایشان در کوفه از دنیا رفته بود.
بالاخره معنای تقوی این است که گاهی انسان بگذرد، دلی از زنی بکند دلی از خانهایی بکند. شما تا این پست را داشته باشی گناه میکنی. استعفا بده نیاز به انقلاب است، آنوقت خداوند جبران میکند، چون یکی از اسمهای خدا(جبار) است(جبار) یعنی جبران میکند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»