امام حسین(ع)، شب اول محرم
موضوع بحث: امام حسین(ع)، شب اول محرم
تاریخ پخش: 12/5/68
بسم الّله الّرحمن الّرحیم
به مناسبت شب اول محرم بحثی دربارهی امام حسین داریم. ولی این بحث مقداری فنی است. دو نفر از دوستان زحمت کشیدند و در این بحث مقداری تغییر و تحول داده شده است و مقداری هم میخواهیم دربارهی عزاداری صحبت کنیم. اما بحث اول؛ هر یک از امامها مطلبی دربارهی امام حسین فرمودهاند. من یکی یکی این مطالب را میگویم.
1- سخنان معصومین درباره امام حسین(ع)
پیغمبر فرمودهاند: «مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَا زَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِ»(کمالالدین، ج1، ص264) حسین جان! تو زینت آسمانها و زمین هستی. «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»(إرشاد مفید، ج2، ص127) یعنی جسم حسین از من است، چون نوهی من است و من از حسین هستم. یعنی دین من از حسین است. این سخن پیغمبر است.
امیرالمؤمنین فرمود: «بِأَبِی وَ أُمِّی الْحُسَیْنُ الْمَقْتُولُ بِظَهْرِ الْکُوفَه»(کاملالزیارات، ص79) پدر و مادرم فدای حسین. جملهی بسیار مهمی است. امیرالمؤمنین فرمود: «بِأَبِی وَ أُمِّی الْحُسَیْنُ الْمَقْتُولُ بِظَهْرِ الْکُوفَه»حسین کسی است که امیرالمؤمنین به او میگوید پدر ومادرم به فدای تو.
امام حسن مجتبی میگوید: «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه»(أمالی صدوق، ص115) حسین جان! هیچ روزی در تاریخ مثل روز تو نیست.
خود امام حسین فرمود: «لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَی»(کاملالزیارات، ص108) حرکتی و نهضتی به وجود آوردم که مومنی نیست که یاد من کند، مگر این که بگرید. من برای فتنه و فساد و پست و مقام حرکت نکردم، بلکه حرکت کردم تا امر به معروف کنم و نهی از منکر کنم. تا امت جدم را اصلاح کنم.
امام سجاد(ع) میگوید: «أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً وَ کَفَی بِذَلِکَ فَخْراً»(المناقب، ج4، ص115) من پسر کسی هستم که به شیوهی صبر کشته شد. «قتل صبر» یعنی یک کبوتر را در یک قفس بیندازند و از سوراخهای قفس با نوک چاقو او را تکه تکه کنند. یعنی حسین مثل پرندهای که در قفس و گرفتار نوک چاقوها بود شهید شد. «وَ کَفَی بِذَلِکَ فَخْراً» و من افتخار میکنم که پدرم در مبارزه با طاغوت تا اینجا مقاومت کرد.
امام باقر(ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَوَّضَ الْحُسَیْنَ(ع) مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْإِمَامَهَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ وَ لَا تُعَدُّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ»(أمالی طوسی، ص317) امام باقر(ع) فرمود: مزد شهادت پدرم این بود که امامان ما بعد از امام حسین همه از نسل او هستند و خوردن هر خاکی حرام است، جز خاک کربلا! (البته به قصد شفا)
امام صادق(ع) فرمود: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَه»(تهذیبالأحکام، ج6، ص113) حسین شهید شد تا مردم آگاه شوند. تامردم از شک بیرون بیایند.
امام کاظم(ع) فرمود: «مَنْ أَتَی الْحُسَیْنَ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ»(کافی، ج4، ص582) هر کس امام حسین را زیارت کند، گناهان قبل و بعدش آمرزیده میشود.
امام رضا(ع) فرمود: «إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثَتْنَا الْکَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَی یَوْمِ الِانْقِضَاءِ»(أمالی صدوق، ص128) شهادت امام حسین اشک ما را جاری کرد، دل ما را خون کرد. (توجه: گوینده این جمله امام هادی(ع) است بر طبق متن کافی)
امام جواد(ع) فرمود: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ حَتَّی أَتَاکَ الْیَقِینُ»(کافی، ج4، ص577) حسین جان! شهادت میدهم نماز واقعی را تو به پا داشتی و زکات واقعی را تو پرداختی. امر به معروف و نهی از منکر واقعی را تو انجام دادی.
امام حسن عسگری فرمود: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاهُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَهُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»(تهذیبالأحکام، ج6، ص52) علامت مومن این است که بتواند خودش را در اربعین امام حسین در شرایط عادی به قبر امام حسین برساند.
امام زمان(ع) فرمود: «وَ أُقِیمَتْ لَکَ الْمَأْتَمُ فِی أَعْلَی عِلِّیِّینَ وَ لَطَمَتْ عَلَیْکَ الْحُورُ الْعِینُ»(بحارالأنوار، ج98، ص322) حسین جان! در عالم بالا، در آسمانها برایت جلسهی عزاداری به پاست. هر امامی حداقل یک جمله برای امام حسین گفته است.
2- جلسه عزاداری برای ما افتخار است
پس اگر ما افتخار میکنیم که در شهر و روستایمان جلسهی عزاداری میگیریم، به خاطر این حدیث که از امام زمان نقل شده است، ما همکار فرشتهها هستیم که فرشتگان برایت جلسهی عزا به پا میکنند. البته امسال یک گریه کن کم داریم. یکی از گریه کنهای امام حسین رهبر کبیر انقلاب و حضرت امام بود. امسال یک گریه کن کم شد. اما آن گریههای خالصش بود که این همه مردم برایش سوختند. مطالبی را که در این جلسه دربارهی امام حسین میخواهم نقل کنم و شما هم در آستانهی سفر تبلیغ هستید.
اصولاً همان طور که سطر اول وصیت نامهی امام را دیدید، «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»(کمالالدین، ج1، ص239) مسأله حسین و قرآن و همسانی امام حسین با قرآن است. لقبهایی را قرآن دارد که عین همان القاب را امام حسین هم دارد. حالا من مقداری را برایتان عرض میکنم.
3- همسانی امام حسین با قرآن در تلاوت
مثلاً دربارهی امام حسین داریم وارث تورات و انجیل. و داریم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ التَّوْرَاهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ»(إقبالالأعمال، ص712) ای حسین جان! ای کسی که تورات و انجیل و زبور را وارثی. در اصول کافی، حدیث داریم قرآن هم کتابی است که وارث تورات و انجیل و زبور است. همین جملهای که برای امام حسین آمده است، عیناً برای قرآن آمده است.
دربارهی قرآن داریم که آرام بخوانید: «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً»(مزمل/4). دربارهی امام حسین داریم وقتی میروید قبر امام حسین را زیارت کنید «وَ امْشِ مَشْیَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ»(کاملالزیارات، ص133) آرام بروید.
دربارهی قرآن داریم که با حزن بخوانید: «فاقروه بالحزن» قرآن را با حزن بخوانید. دربارهی امام حسین داریم «إِذَا أَرَدْتَ زِیَارَهَ الْحُسَیْنِ(ع) فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِینٌ مَکْرُوبٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ وَ سَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ عَنْهُ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً»(کافی، ج4، ص587) با حزن به حرم بروید. برای حرم امام حسین لباس شیک نپوشید. زلفتان را شانه نکنید. با همان گرد و خاک و ژولیدگی راه بروید. قرآن را با حزن بخوانید. حسین را با حزن زیارت کنید.
4- نور بودن قرآن و حسین و کهنه شدن آن دو
دربارهی قرآن داریم که کهنه نمیشود. دربارهی امام حسین هم داریم که کهنه نمیشود. داریم: «فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ»(عیونأخبارالرضا، ج2، ص87). قرآن کهنه شدنی نیست. دربارهی امام حسین هم داریم که: «وَ لَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَی کُرُورِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ»(کاملالزیارات، ص260) حسین جان نامت با گذشت زمان کهنه نمیشود.
درباره قرآن داریم: «نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ»(نهجالبلاغه، خطبه 198). امیرالمؤمنین میفرماید: قرآن نوری است که خاموش نمیشود. در کامل الزیاره دربارهی امام حسین هم داریم: «کُنْتَ فِیهَا نُوراً سَاطِعاً لَا یُطْفَیء»(کاملالزیارات، ص230) حسین جان تو مثل نوری هستی که خاموش نمیشوی.
5- عدم انحراف در قرآن و حسین(ع) و مبارک بودن هر دو
در بارهی قرآن داریم که انحراف ندارد: «وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً»(کهف/1) قرآن انحراف ندارد. دربارهی امام حسین هم داریم: «لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلَی بَاطِلٍ»(کافی، ج4، ص572) حسین جان در کل حرکتت سر سوزنی از حق به باطل گرایش پیدا نکردی.
آیت الله العظمی اراکی سال 43 یا 44 فرموده بود: اگر کسی احتمال بدهد حرکت امام و رهبر کبیر انقلاب بر اساس تقوا و خدا نیست، باید به خاطر احتمالش استغفار کند. این را یک آیت الله صد ساله میگوید که 60، 70 سال با رهبر کبیر انقلاب آشنا بوده است. اگر کسی تصور کند که یک سر سوزن انحراف به هوس بوده است. قرآن انحراف ندارد. حسین جان تو هم ذرهای انحراف نداشتی.
دربارهی قرآن داریم: «وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ»(انعام/92) کتابی است با برکت. دربارهی امام حسین هم داریم که حضرت رسول(ص) فرمود: «اللَّهُمَّ فَبَارِکْ لَهُ فِی قَتْلِهِ»(اللهوف، ص16) شهادت با برکتی داشت. دعا میکند که این شهادت برکت داشت.
دربارهی قرآن داریم: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ»(واقعه/77) دربارهی امام حسین هم داریم: «وَ بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدِینَ»(بحارالأنوار، ج98، ص322) پدرم فدای توای اکرم شهیدان. حسین و قرآن هر دو کرامت دارند. البته این را چند نفر از دوستان زحمت کشیدند. تقریبا 350 ساعت روی این 20 دقیقه بحث، کار شده است. تمام القاب قرآن بررسی شده است و در تمام زیارتنامهها از هر کتابی تحقیق شده است. آن وقت این کلمات مشترک استخراج شده است. بعد معلوم میشود اینها واقعاً مثل دو کفهی ترازو هستند.
6- هم قرآن و هم حسین عزیز وریسمان محکماند
دربارهی قرآن داریم: «إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزیزٌ»(فصلت/41) قرآن نفوذ ناپذیر است. امام حسین هم فرمود: «هیهات منا الذله»(اللهوف، ص97) من هم عزیز و نفوذ ناپذیر هستم. دربارهی قرآن داریم: «ریسمان محکم» «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَی»(تفسیرالإمامالعسکری، ص449) یعنی ریسمان محکم! در زیارت امام هم داریم: «أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَهُ التَّقْوَی وَ أَعْلَامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّهُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا»(تهذیبالأحکام، ج6، ص113) عیناً لقب «عروه الوثقی» برای امام حسین هم آمده است. کفار میگفتند: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ»(فصلت/26) به قرآن گوش ندهید. تا امام حسین روز عاشورا رفت صحبت کند، گفتند: «فَأَبَوْا أَنْ یَنْصِتوُا»(بحارالأنوار، ج45، ص7) ابا کردند از گوش کردن، یعنی به قرآن گوش ندادند. به حسین هم گوش ندادند.
7- قرآن و امام حسین هر دو دلیل روشن و آمر به معروفند
دربارهی قرآن داریم که بینه و دلیل روشن و معجزه است. «فَقَدْ جاءَکُمْ بَیِّنَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ»(انعام/157) من کتاب روشنگر هستم. دربارهی امام حسین هم داریم که «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکَ»(تهذیبالأحکام، ج6، ص114) هر دو بینه و روشنگر هستند و وجود هر دو معجزه است. قرآن امر به معروف میکند، امام حسین هم امر به معروف میکند «فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ»(نهجالبلاغه، خطبه 183) امیرالمؤمنین میفرماید: قرآن امر به معروف میکند، امام حسین هم که میخواهد برود به کربلا میگوید: «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ»(بحارالأنوار، ج44، ص329) هر دو امر به معروف هستند. قرآن مردم را به خوبیها و خیرها دعوت میکند. امام حسین هم میفرماید: برای امر به معروف به کربلا میروم. قرآن میگوید: «وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ» اگر شما شک دارید که قرآن وحی و معجزه است «وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»(بقره/23) خوب اگر شک دارید که از طرف خداست یا نه، یک سوره مثل آن را بیاورید. امام حسین هم فرمود: «فَإِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ هَذَا أَ فَتَشُکُّونَ أَنِّی ابْنُ بِنْتِ نَبِیِّکُم»(إرشاد مفید، ج2، ص97) آیا شک دارید من پسر فاطمهی زهرا هستم؟
8- توحید ما را به علی و علی ما را به خدا میرساند
شب اول محرم در میان برادران طلابی هستیم که اهل جبهه و جنگ و شرکت در عملیات هستند و الآن هم آماده برای سفر تبلیغی هستند، راه انقلاب ما، راه امام حسین است. نقل شد که امام فرمود: اگر یک قطرهی خون حسین در بدنم باشد، که در بدن من هست و همان یک قطرهی خون حسین که در بدن رهبر انقلاب بود، مملکت را به این حماسه و شهامتها رسانده است. بعد به مناسبت شب اول محرم در تیپ امام صادق برادران و طلبههایی که اهل رزم و جبهه هستند و اهل تحصیل و تحقیق و حالا هم در آستانهی سفر تبلیغی هستند، گفتیم: بحث حسین و قرآن را بکنیم. «تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْن» البته این بحث درمورد امیرالمؤمنین هم هست. علی و قرآن؛ هر لقبی که علی دارد، قرآن هم دارد و هر لقبی قرآن دارد، علی هم دارد. نه علی و قرآن، علی و خدا. چون داریم: «کَلِمَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِی وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»(کشفالغمه، ج2، ص308)، «وَلَایَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»(عیونأخبارالرضا، ج2، ص136) معلوم میشود اگر سراغ خدا برویم، ما را تحویل رهبری علی میدهد و اگر به سراغ علی برویم، علی ما را تحویل خدا میدهد. معلوم میشود ترکیبات شیمیایی اینها یکی است. اگر گفتند: آمپول بزنی خوب میشوی، قرصش را هم بخوری، خوب میشوی. مریض میفهمد که ترکیبات شیمیایی قرص و آمپول یکی است. چون پزشک میگوید: قرصش را بخوری یا آمپولش را بزنی خوب میشوی. دستتان در دست علی باشد، در امان هستید. موحد باشید، در امان هستید. رهبرتان علی باشد، در امان هستید. پیداست خط توحید، ما را به علی میرساند و خط علی ما را به خدا میرساند.
9- قرآن و امام حسین(ع) شفا و هادی هستند و در روز قیامت شکایت میکنند
دربارهی حسین داریم که تربتش شفا است. در بارهی قرآن هم داریم «نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینَ»(اسراء/82) قرآن شفا است، خاک حسین هم شفا است. در بارهی قرآن داریم: «یَهْدی إِلَی الرُّشْدِ»(جن/2) قرآن شما را هدایت میکند. امام حسین هم روز عاشورا فرمود: «إِنَّمَا أَدْعُوکُمْ إِلَی سَبِیلِ الرَّشَادِ»(بحارالأنوار، ج45، ص8) برایتان حرفهایی بزنم که باعث رشد شما شود. پیغمبر روز قیامت میگوید: خدایا مردم قرآن را رها کردند «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»(فرقان/30) پیغمبر روز قیامت میگوید: خدایا مسلمانها قرآن را رها کردند و امام حسین هم فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ مَا یُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ»(إرشاد مفید، ج2، ص108) پیغمبر شکایت میکند که قرآن رها شد. حسین شکایت میکند که مردم او را رها کردند. هردو رها شدند. منتهی امام این را زمانی گفت که از بدنش خون جاری بود، در دعای روز عاشورا است. در آن زمان که از بدنش خون جاری بود، گفت: خدایا به تو شکایت میکنم که اینها با پسر فاطمه چه کردند.
10- به قرآن و امام حسین نسبت دروغ دادند
گفتند: قرآن دروغ است و نسبت دروغ به قرآن دادند. گفتند: «إِنْ هَذا إِلاَّ إِفْکٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً»(فرقان/4) قرآن دروغ است. ابن زیاد هم در مسجد کوفه گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَظْهَرَ الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ وَ نَصْرَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْیَاعَهُ وَ قَتَلَ الْکَذَّابَ ابْنَ الْکَذَّابِ»(إرشاد مفید، ج2، ص116) خدا را شکر که حسین دروغ گو کشته شد. هم به قرآن و هم به امام نسبت دروغ دادند.
11- قرآن سید الکلام و امام حسین سید الشهداء
دربارهی قرآن داریم: «الْقُرْآنُ سَیِّدُ الْکَلَامِ»(مستدرکالوسائل، ج4، ص336) در بارهی امام حسین هم داریم: «سید الشهداء» دربارهی قرآن داریم: «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ»(حشر/21) اگر قرآن بر کوه نازل شود، قطعه قطعه میشود. امام صادق(ع) فرمود: کوهها در عزای حسین قطعه قطعه شد. البته این جزء معارف بالاست. حاشا نکنیم. من باید بدون خجالت در مورد یک سری مسائل بگویم، چون قرآن میگوید: در این عالم هستی غیر از انسانها دیگران هم علم و شعور دارند.
12- غیر انسانها هم علم و شعور دارند
قرآن میگوید: «وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ»(بقره/74) یعنی بعضی از سنگها «یَهْبِطُ» پایین میافتند «وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ» بعضی از سنگها هبوط میکنند و از ترس خدا پایین میافتند «خَشْیَهِ اللَّهِ». این آیه قرآن است که میگوید: سنگ کوه از ترس خدا پایین میافتد و حال آن که قرآن میگوید: ترس از خدا مخصوص علماست. فقط عالم خشیه دارد. پس یک آیه میگوید: فقط عالم میترسد. آیهی دیگری میگوید: کوه هم میترسد. از کنار هم گذاشتن این دو آیه به این معنا میرسیم که سنگ هم علم دارد. اگر گفتند: آسمان گریه کرده است، تعجب نکنید.
13- خاطرهای از مادر شهید
من خاطرهای برایتان بگویم و عنایت کنید. داشتیم با برادران میرفتیم، در یکی از کوچههای تهران به حجلهای رسیدیم، عکس شهید بود. گفتیم این جا شهید دادند. بیا برویم به عنوان ناشناس و بدون مقدمه فاتحهای بخوانیم. ماشین را پارک کردیم و وارد خانه شدیم. صاحب خانه کمی به ما نگاه کرد، خیره شد و گفت: شما آقای قرائتی هستی که در تلویزیون صحبت میکنی؟ گفتم: بله! گفت: بنشین! رفت و به مادرش گفت و او آمد. مادر شهید گفت: اول بگو ببینم چطور شد به این جا آمدی؟ گفتم: دیدیم خانهی شهید است، حجلهای دیدیم و آمدیم. خانهی شهید دعوت نمیخواهد. خانهی شهید مثل مسجد میماند. باید در خانهاش را بوسید و رفت سلام داد. گفت: آخر من یک پیام دارم. گفتیم: بفرما! گفت: پسر من اهل کفتر بازی بود. کبوتری را در قفس رنگآمیزی کرده بود و به آن عشق میورزید. یک روز با خودش گفت: این کبوتر بال دارد برای پرواز، خدا به آن بال داده است که پرواز کند. من چرا او را در قفس انداختهام و حق پرواز را از او گرفتهام؟ خدا به او بال داده که بپرد، چرا من به خاطر کیف و لذت خودم حق طبیعی این حیوان را گرفتهام؟ در قفس را باز کرد و او را آزاد کرد. گفت: خدایا او را آزاد کردم. بعد گفت: خود من هم در این دنیا در قفس زندانی هستم، رفت مسجد و پایگاه مقاومت بسیج اسمش را نوشت و دورهی رزمی دید، رفت جبهه و از بچهی خود خبر نداشتیم. مدتها طول کشید، یک روز دیدم کبوتر پسرم آمده روی دیوار و مرتب صدا میکند، کمی خیره شدیم. دیدیم باز هم صدا میکند. همین طور بیشتر متحیر و هیجان زده شدیم. کبوتر دور خانه چرخ زد و چرخ زد. ما بیشتر کلافه شدیم. آمد داخل اتاق و ده، بیست بار دور اتاق هم چرخ زد. ما آتش گرفتیم، رفت روی طاقچه اتاق نشست و گردنش را به عکس پسرمان مالید، تا گردنش را به عکس پسرمان مالید، گفتیم بچهی ما شهید شده است. این کبوتر که چند ماه پیش رفته است، معنا ندارد بیاید روی دیوار این قدر بخواند و ده، بیست بار دور خانه و بعد اتاق طواف کند. بعد بیاید و سرش را به عکس پسر ما بمالد. ساعت را دیدیم و روز را معین کردیم. همان روز و همان ساعت بچهی ما در جبهه شهید شده بود.
ما نمیفهمیم چه خبر است؟ اگر گفتند: پرنده در عزای حسین گریه کرده است، دروغ نیست. قرآن میفرماید: «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماء»(دخان/29) آسمان بر فلان گروه مجرم گریه نکرد. معنایش این است که دیگران گریه میکنند. ما نمیدانیم در این عالم چه خبر است؟ امام زمان فرمود: برای حسین در آسمانها عزاداری میکنند. فرشتهها و محتشم کاشانی این را به شعر در آورده است.
14- قرآن و امام حسین ناطق صادق و هردو راهنما هستند
دربارهی قرآن داریم: «ناطق صادق» دربارهی حسین داریم: «أَنْتَ النَّاطِقُ بِالْهُدَی»(کاملالزیارات، ص230)، «أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّق»(کاملالزیارات، ص194) قرآن نطق میکنی و راستش را میگوید. در زیارت نامهی امام حسین هم داریم: «أَنْتَ النَّاطِقُ بِالْهُدَی»، «أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّق» و درباره قرآن داریم: «القرآن الدلیل علی خیر السبیل» تا میگوید: «وَ الدَّلِیلَ عَلَی اللَّهِ»(کاملالزیارات، ص212) قرآن و امام حسین هر دو دلیل و راهنما هستند. داریم: «حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ»(نهجالبلاغه، حکمت 399) همین طور که پدر بر بچه حق دارد، بچه هم بر گردن پدر حق دارد. حق فرزند بر پدر این است که به او قرآن بیاموزد. بعد داریم «حَنِّکُوا أَوْلَادَکُمْ بِتُرْبَهِ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّهَا أَمَانٌ»(تهذیبالأحکام، ج6، ص74) همین طور که میگوید: به بچه قرآن یاد بدهید، میگوید: لب بچه را با تربت حسین باز کنید.
15- توجه به کیفیت عزاداری
برادران عزیز روحانی، اول این که در عزای حسین خوب عزاداری کنید. عمامه را کنار بگذارید و قشنگ میان هیئتها عزاداری کنید. استاد امام، حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزهی علمیهی قم عبایش را زیر بغلش میگذاشت و در اراک به دنبال سینه زنی میگشت. برای ایمان عار نیست، باید خوب عزاداری کنیم. امام زمان(ع) سید بحرالعلوم، جد آقای بروجردی که مرجع تقلید بود، گاهی خدمت امام زمان میرسید. از ایشان نقل شد که من در جلسات عزاداری حضرت مهدی را دیدم. آقایانی که عزاداری میکنید، برای خدا عزاداری کنید. وای بر هیئتی که باید کمیته و شهربانی از آن حفاظت کند، اینها لات نیستند، عزادار هستند. ما نباید کاری بکنیم که بین دو هیئت یک مشت کمیتهای و پاسدار مواظب باشند، که یک مشت پاسدار هم کتک کاری نکنند. اصلاً محلهی پایین و محلهی بالا نکنید. اصلاً هیئتها را حسینی و ابوالفضلی نکنید. تو و من باید کنار بروند. همه هیئتها یکی است. سعی کنیم عزاداری را خوب مطرح کنیم. امام عزیز هر روز به جماران تشریف میآورد و میخواست صحبت کند، روی صندلی مینشست. تنها روزی که امام روی زمین مینشست، روز عاشورا بود. «طَأْطَأَ کُلُّ شَرِیفٍ لِشَرَفِکُمْ»(منلایحضرهالفقیه، ج2، ص615) امام زمان را بدون عمامه در جلسات دیدند. شما دیدید روزی که امام از دنیا رفت، یک روز بعد که مردم در حسینیهی جماران جمع شدند، تا در حسینیه باز شد، دیدند صندلی هست و امام نیست. تلویزیون نشان داد که مردم از این پایههای حسنیه جماران رفتند بالا و صندلی را بوسیدند. وقتی انسان صندلی بی امام را میبیند، قشنگ تصور میکند که اسب امام که آمد، بچهها دیدند اسب از قتلگاه برگشته است ولی حسین نیست، چون امام سوار اسب شد و با اهل بیت خدا حافظی کرد و رفت جبهه و اسب بی سوارش برگشت.
ما سالها میشینیدم که از امام زمان پرسیدند: بیشترین دل سوزی شما در کدام زمان بود؟ گفت: وقتی که بچههای حسین دور اسب را گفتند و دیدند اسب هست و حسین نیست. مردم وارد جماران میشوند و میبینند امام نیست و صندلی امام هست. منتهی بین حسین و امام ما خیلی فرق است. بدن مطهر امام در سردخانه بود. بدن مطهر حسین در آفتاب داغ بود. بدن امام روی دست بود، بدن حسین زیر سم اسب بود. وقتی بدن امام را دیدند اشک ریختند، حسین را که کشتند پایکوبی کردند. به حاج احمد آقا محبت کردند و دلداری دادند، بچههای حسین را کتک زدند. امام زین العابدین را اسیر کردند. ما هر چه برای کربلا مایه بگذاریم میارزد. حیف که نمیتوانم روضه بخوانم.
خدایا به تمام عزاداران ما که در طول تاریخ اشک ریختند، همه را با امام حسین محشور بفرما. خدایا این کشور امام حسین را از بلا حفظ کن. خدایا هر کمالی که به امام دادی که رهبری انقلاب را به خوبی انجام داد، به آقای خامنه ای عطا بفرما. به وحدت و عزت و قدرت و عبادت و علم و تحصیل ما، ایمان ما، روز به روز بیفزا. راه کربلا را به روی علاقمندان باز بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»