سوال– امام حسین در ازای از دست دادن جان خود و خانواده اش، چه چیزی بدست آورد؟
پاسخ– امسال عزاداری ها خیلی خوب بود. نماز روزعاشورا هم با شکوه برگزار شد. بعد ازعاشورا، نباید شعله ی عاشورا خاموش بشود و باید از عاشورا استفاده کرد.
وقتی علی اصغر امام حسین(ع) روی دستش به شهادت رسید امام فرمود که این شهادت برای من آسان است زیرا خدا آنرا می بیند. (خدا بصیر است) بلند کردن وزن های سنگین خیلی سخت است ولی وزنه بردار تمرین می کند تا جلوی چشم مردم آنرا از زمین بردارد. تاریخ، هستی و فرشته ها کار امام حسین(ع) را می دیدند، پس این شهادت ها برای امام آسان بود. انگیزه ی بعضی از کارها بخاطر دیدن مردم است. انسان باید بداند که درمشکلات خدا او را می بیند. در کربلا آرامش بود. در قرآن داریم که خدا آرامش را برقلب پیامبر نازل کرد. دل امام حسین(ع) آرام بود و امام دغدغه نداشت. البته ما امام حسین(ع) نیستیم ولی می توانیم شبیه یاران امام بشویم. زُهیر جزو اصحاب امام نبود ولی در راه به امام ملحق شد. زهیر شهامت داشت و تغییر ایدئولوژی داد. آقایی می گفت که من مطمئن هستم که این فردی که نذری می دهد رباخوار است. به او گفتم پس شما نمی توانی از این نذری بخوری. امام صادق(ع) فرمود: هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند مستکبر است. فرعون بهترین ساحرها را دعوت کرد تا آبروی موسی را بریزد. ساحران گفتند که اگر ما بر موسی پیروز شدیم پول هم به ما می دهی ؟ فرعون گفت: بله. ساحران برای پول می خواستند که آبروی پیامبر را بریزند.( همانطور که وعده دادند که هرکس امام حسین(ع) را بکشد حکومت ری را بدست می آورد.)قرار شد که در وسط شهر، در یک روز تعطیل و در هنگام صبح این اتفاق بیفتد. ساحران طناب ها را انداختند و طناب ها مثل مار تکان خوردند و موسی هم عصایش را انداخت و به مار تبدیل شد و مار همه ی طناب ها را قورت دارد. تمام ساحران به موسی ایمان آوردند. فرعون گفت: اگر شما به موسی ایمان بیاورید، من شما را تکه تکه می کنم، یک دست راست و یک پای چپ شما را قطع می کنم و به شاخه درخت آویزان می کنم. آنها گفتند که توکسی نیستی و تو فقط قضاوت می کنی. انسان چنین موجودی است که تا یک ساعت پیش سکه برایش مهم بود ولی ساعتی بعد تغییر پیدا می کند و دنیا برایش کوچک می شود. پس ما نمی دانیم که درآینده چه می شود. ممکن است که انسان خوش عاقبت باشد. یکی از کارهایی که انسان را خوش عاقبت می کند عزاداری است. افرادی که در این مدت عزاداری کرده اند، این مراسم ها را ادامه بدهند. در قدیم خانم ها روضه ی هفتگی داشتند. نگذارید که این چراغ عاشورا یک دفعه خاموش بشود. در سرای محله عده ای هستند که به افراد محله کمک می کنند. آنها می توانند افراد محله را با قرآن و معارف دینی آشنا کنند. امام سجاد(ع) سی سال هر وقت آب می دید متاثر می شد و خاطرات کربلا را بیان می کرد و نمی گذاشت که امام حسین(ع) فراموش بشود. خدا به پیامبر می فرماید که نگذار که یاد ابراهیم فراموش بشود. خوب است که جلسات مفید نیم ساعتی برگزار بشود. هرکس به مسجد برود به علم نو می رسد. اگر شما در سخنرانی من چیزی یاد نگیرید من به شما خیانت کرده ام. حدیث و شعر باید محتوا داشته باشد و مفید باشد. ما نباید دنبال پژوهش های غلط برویم. مثل اینکه ما بدانیم حضرت علی اکبر هجده ساله بوده یا نوزده ساله ؟ دانستن این مطلب سودی ندارد. ما در قرآن پژوهش های غلط داریم که مثلا می گفتند که اصحاب کهف چند نفر بوده اند. یکسری تحقیقات خاصیتی ندارد. بعضی علم ها ضرر دارد. پس بعضی پژوهش ها واجب، بعضی مستحب و بعضی لغو هستند. در قرآن داریم: پناه می برم از اطلاعات بی خاصیت. خوب است که در مراسمها چند احکام گفته شود، داستانی بیان شود، بعد سخنرانی و پنج دقیقه هم مصیبت خوانده شود. مستحب است که ما با مهر تربت کربلا نماز بخوانیم. ما نباید بعد از عاشورا همه چیز را فراموش کنیم. عاشورا یک جریان است. در قرآن کلمه ی کذالک زیاد آمده است. کذالک (یعنی جریانی است). وقتی در قرآن داستان یوسف گفته می شود خدا می فرماید اگر زنها عاشق تو شدند و تو هم مثل یوسف فرار کردی، همان چیزی که به یوسف دادیم به تو هم می دهیم. داستان یوسف جریان تاریخ است. کبریت یک جرقه است و زود تمام می شود ولی اگر آنرا به چراغ گاز وصل کنیم برای ما غذا می پزد.
خداوند محبوبیتی به امام حسین(ع) داد که این خیلی مهم است. ابراهیم دعا کرد که تاریخ نام او را گرامی بدارد. قرآن می فرماید: ابراهیم نه یهودی بوده است نه نصرانی، او موحد بوده است. همه به ابراهیم افتخار می کنند. امام حسین(ع) هم همین طور بوده است. کار امام حسین(ع) مقاومت بود. امام زیر بار اسب رفت ولی زیر بار زور نرفت. در نماز عید داریم که خدا جبران می کند. اگر شما جوان، دختر نامحرمی را می بینی ولی نگاه نمی کنی و چشمهایت را می بندی، خدا این کار شما را جبران می کند و دختر خوبی نصیب شما می کند. روایت داریم که اگر ما یک وجب به سمت خدا برویم خدا یک گام به سمت ما می آید و اگر ما آرام به سمت خدا برویم خدا با سرعت به سمت ما می آید. امام حسین(ع) جانش را داد و عزت گرفت. ما حاضر نیستم که برای سنگ قبر جدمان پول بدهیم ولی مردم برای ضریح امام حسین(ع) طلا و نقره می دهند.
امامان ما از نسل امام حسین(ع) شدند. و امامت در نسل امام قرار گرفت. سه کار باعث می شود که نماز مورد قبول واقع بشود یکی اینکه در نماز حواس انسان پرت نشود، نافله خوانده شود یا نماز با مهر تربت خوانده شود. کربلا از تولد تا مرگ با انسان است. در شبهای مختلف و مراسم ها، زیارت کربلا خوانده می شود. ما نباید بترسیم و باید با خدا معامله کنیم زیرا خدا جبران می کند. بیاییم بعد از عاشورا توبه کنیم و دست از گناه برداریم. اینکار سخت است ولی خدا آنرا جبران می کند. داریم که اگر در مکه احتمال خطر می دهید نروید ولی در کربلا اگر احتمال خطر هم می دهید بروید. در شب عرفه، خدا اول به زائرن کربلا نظر می کند و بعد به زائران بیت الحرام نظر می کند. بعضی مراجع قبه را همان خیمه می دانند. دعا تحت قبه مستجاب است. آیت الله فاضل لنگرانی می فرمود: هر کجا خیمه ی امام حسین(ع) است آنجا قبه ی امام حسین(ع) است. بیایید با خدا معامله بکنید تا پیروز شوید.
سوال – صفحه ی 159 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – در آخر این صفحه داریم که از حضرت صالح خواستند که شتری از کوه بیرون بیاید و حضرت صالح دعا کرد و شتری از کوه بیرون آمد. خدا فرمود که این شتر از طرف خدا آمده است و اگر به او ضربه بزنید دچار عذاب می شوید.
امام هادی(ع) فرمود: کسانی که به ناقه ی شتر ضربه زدند نابود شدند پس کسانی هم که به اهل بیت ظلم می کنند نابود خواهند شد.
سوال – چرا ما باید همیشه یاد امام حسین(ع) را زنده نگه داریم ؟
پاسخ – در حج، ما دور کعبه و حجر اسماعیل می گردیم و نمی توانیم از حجر اسماعیل میانبُر بزنیم. همه باید دور قبر اسماعیل بگردند زیرا او به پدرش گفت که اگر خدا دستور داده که مرا بکشی، پس مرا بکش. امام حسین(ع) هم خودش و هم خانواده اش را تسلیم خدا کرد. پس ما باید دور ضریح امام حسین(ع) بگردیم. بعضی ها می گویند که ما بجای اینکه گریه کنیم باید فکر کنیم. کسانی که گریه می کنند، فکر هم می کنند. در فرانسه سنگ های یادبودی وجود دارد که مردم آنرا تکریم می کنند. در حج ما جای قدم ابراهیم را احترام می کنیم. ما باید یاد امام حسین(ع) را زنده نگه داریم. حضرت امیرالمومنین هزار تا برده را آزاد کرد و تمام نخله های بدست آورده را وقف کرد ولی دخترش باید اسیر بشود و خرما به او صدقه بدهند.
پیامبر برای یک زن اسیرکافر، سفارش کرد که دل او را نسوزانند و شوهر مرده اش را به او نشان ندهند. در کربلا مسیر راه اسرا را طوری انتخاب کردند که آنها کشته های خودشان را ببینند. همه ی این کارها برای این بود که عمربن سعد وزیر بشود. بقول شهید رجایی: انسان های کور با هر قدمی که برمی دارند فکر می کنند زیرا نمی بینند. پس ما هم باید در پشت هر حرف مان، فکری هم داشته باشیم و قدم های مان را با فکر برداریم.
انشاءالله در این عاشورا همه ی ما یک قدم به امام حسین (ع) نزدیک شده باشیم، از حرام ها دوری کنیم و خودمان را به برکت حسینی وصل کنیم.