الگوهای قرآنی، برای رشد و تربیت انسان

1- همسر فرعون، الگوی صبر و استقامت در ایمان
2- حضرت سلیمان، الگوی حکومت صالحان
3- حضرت ایوب، الگوی صبر در مشکلات
4- اهل بیت علیهم السلام، الگوی اخلاص و ایثار
5- حضرت ابراهیم، الگوی توحید و تسلیم
6- پیامبر اکرم، الگوی همه خوبی‌ها وکمالات
7- حضرت یوسف، الگوی عفت و پاکدامنی

 

موضوع: الگوهای قرآنی، برای رشد و تربیت انسان
تاریخ پخش: 11/03/96

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث این جلسه این است که خداوند برای تربیت غیر از اینکه گفته: این کار را بکنید که بهتر شوید. این کار را نکنید که بهتر شوید. تا بهتر شوید،خوب شوید غیر از امر و نهی و دستور، الگو معین کرده است، گفته: مثل فلانی باش. گاهی انسان در دانشگاه، سر کلاس در دبیرستان یک چیزی را می‌خواند. گاهی او را آزمایشگاه می‌برند یا اگر پادگان است او را رزم شبانه و روزانه می‌برند. آنچه در کتاب‌ها خواندند، می‌گویند: حالا عملی انجام بده. گاهی دانشجوی پزشکی است و سر کلاس یک چیزهایی را می‌خواند، گاهی او را می‌برند بیمارستان سر عمل جراحی، نزد یک پزشک متخصص و می‌گویند: حالا ببین. قرآن هم دستوراتی داده، گفته:حالا ببین، نمونه‌ها…
1- همسر فرعون، الگوی صبر و استقامت در ایمان
در این یادداشت‌های من 28 رقم نمونه نوشتم که، نمونه در شجاعت، نمونه در سخاوت، نمونه در علم، نمونه در زهد، نمونه در… یکی از نمونه‌ها، در این نمونه‌ها هم زن است. می‌گوید: همه مردها از این خانم یاد بگیرید. مرد هستی بله،ولی از این خانم باید یاد بگیری. این خانم یک نمونه است. همه شما مثل این زن باشید. یکی از نمونه‌ها زن فرعون است. در سوره تحریم می‌گوید: مردم، زن و مرد از این خانم یاد بگیرند. «وَ ضَرَبَ‏ اللَّهُ‏ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» (تحریم/11) یک کلمه، یک کلمه بخوانید. «وَ ضَرَبَ‏ اللَّهُ‏ مَثَلًا» خدا یک مثل زده است. یعنی یک نمونه می‌گوید. «لِلَّذِینَ آمَنُوا» یعنی همه مردها و زن‌ها از این نمونه یاد بگیرید. «امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» زن فرعون، از این زن فرعون یاد بگیرید. این نمونه است. در جلسه قبل هم گفتم، طلا او را جذب نکرد. زور او را جذب نکرد. دل به خدا بست و ایمان آورد در راه ایمانش هم شهید شد. ولی جذب هیچ چیزی نشد. این برای زن خوب، حالا یک زن بد!
پشت سر زن خوب، زن بد را هم می‌گوید. «ضَرَبَ‏ اللَّهُ‏ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ» (تحریم/10) «ضَرَبَ‏ اللَّهُ‏ مَثَلًا» خدا یک مثل دیگر برای کفار زده است. زن فرعون نمونه مؤمن بود. حالا نمونه کافر، ببینید نمونه کافر چقدر پست بود. او که بود؟ «امْرَأَتَ نُوحٍ» زن حضرت نوح، «وَ امْرَأَتَ لُوطٍ» زن حضرت لوط، نمونه بدجنسی، کفر، لجبازی، بدی زن پیغمبر بود. زن پیغمبر بود ولی بد بود. این دو نمونه برای دو زن است. افراد مرفه نمونه دارد. اگر دید امروز وضعش خوب است، نمی‌گوید: زرنگی، تقدیر، اقتصاد، هیچی… «قالَ هذا مِنْ‏ فَضْلِ‏ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر‏» (نمل/40) کلمات را قیچی کنید…
2- حضرت سلیمان، الگوی حکومت صالحان
«قالَ هذا مِنْ‏ فَضْلِ‏ رَبِّی» سلیمان حکومتش را می‌دید، نمی‌گفت: زرنگی خودم بود. من درس خواندم شاگرد اول شدم. از شما تیزهوش‌تر هم بود. درس خواند و به جایی نرسید. رفتم تهران شهر بزرگ، هجرت کردم وضعم خوب شد. خیلی‌ها تهران رفتند ‌به گدایی افتادند. نگو تمرین کردم، بعضی‌ها بیش از تو تمرین کردند، موفق نشدند. به خودتان وصل نکنید. خدا خواسته است. «قالَ هذا مِنْ‏ فَضْلِ‏ رَبِّی» سلیمان می‌گوید: هرچه هست از فضل خداست. حالا به ما داده برای اینکه کیف کنم؟ نه، «لِیَبْلُوَنِی» خدا می‌خواهد مرا امتحان کند. برای چه؟ «أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر‏» شکر می‌کنم یا کفران نعمت می‌‌کنم. یعنی این یک نمونه است، اگر خدا شما را به جایی رساند، در ورزش، در تحصیل، در تجارت، در زراعت، در ازدواج، اگر یکجایی موفق شدی، نگو: من! از تو باسوادتر، زوردارتر، پولدارتر، خوشگل‌تر، قوی‌تر، تیزتر بودند.
یک حدیث داریم خدا می‌گوید: من بعضی از آدم‌هایی که خیلی زرنگ هستند، هی زندگی‌شان را کج می‌کنم تا به آنها بفهمانم به زرنگی نیست. بعضی هم اگر خواسته باشند نزد آدم بیایند حتی در حدی که شیشه اتاق را پاک کنند، آدم می‌گوید: این حالش را ندارد. این بی‌عرضه است. افرادی هستند واقعاً بی‌عرضه هستند، می‌بینید عجب زندگی مرفهی دارند. خدا می‌گوید: من گاهی چنین می‌کنم تا حال زرنگ‌ها را بگیرم و هی به زرنگی خودشان پز ندهند. «قالَ هذا مِنْ‏ فَضْلِ‏ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر‏»
3- حضرت ایوب، الگوی صبر در مشکلات
نمونه صبر، ایوب! «نِعْمَ‏ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص/30) ایوب نمونه صبر بود. انواع تلخی‌ها را روی سرش ریختند بلکه از خدا جدا شود، جدا نشد. نمونه صبر حضرت ایوب است. نمونه زن خوب، زن فرعون است. کمک کنید… نمونه زن بد، با هم بگویید… زن نوح، نمونه مرفه متدین، حضرت سلیمان، نمونه صبر حضرت ایوب بود. نمونه وفا «وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّى‏» (نجم/37) قرآن می‌گوید: ابراهیم وفادار بود. بچه‌ات را بده، چشم! مالت را بده، چشم، هجرت کن، چشم! پای کار ایستاد و وفادار بود. «وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّى‏»
نمونه تسلیم، اسماعیل، «یا أَبَتِ‏ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» (صافات/102) حضرت ابراهیم به پسرش اسماعیل می‌گوید: من مرتب مأمور می‌شوم تو را بکشم. «فَانْظُر» نظر بده. «فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏» (صافات/102) رأی تو چیست؟ من مأمور شدم سر تو را ببرم. «فَانْظُر» نظر بده، «ما ذا تَرى‏» رأی تو چیست؟ گفت: «یا أَبَتِ‏ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» بابا جون خدا گفته انجام بده. «سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» انشاءالله خواهی دید که صبر کردم. نمونه تسلیم است.
واقعاً چقدر… دختر می‌گوید: من لاک زدم دلم نمی‌آید پاک کنم نماز بخوانم. می‌گویند: خدا را بیشتر دوست داری یا لاک؟ یعنی گاهی افراد اینقدر فکرشان به جایی می‌رسد که اگر بنا باشد خدا باشد و لاک، لاک را انتخاب می‌کند. یک نمونه هم اسماعیل است به او می‌گویند: تو باید ذبح شوی، می‌گوید: در اختیار هستم، ذبح شوم. یکی از جان سیزده ساله خودش می‌گذرد، یکی: 18 ساله و 22 ساله از لاک نمی‌گذرد. یکی از جان خودش می‌گذرد، یکی از یک نگاه نمی‌گذرد. جوان گفت: من دختر خوشگل می‌بینم نمی‌توانم نگاهش نکنم. چشمم می‌رود. گفتم: نذر کن که غیر از نگاه اول اگر دوباره چشمت خورد، فلان مبلغ خودت را جریمه کنی. دو تا پنجاه هزار تومان بدهی چشمت مثل میخ سفت می‌شود.
بابا حالا جوش آوردی غیظ نکن. تلخ است خودت را نگهدار.
4- اهل بیت علیهم السلام، الگوی اخلاص و ایثار
نمونه اخلاص و ایثار، «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیرا» (انسان/8) امام حسن و امام حسین کوچولو بودند مریض شدند، پیغمبر و اصحاب عیادت آمدند و به حضرت علی پیشنهاد کردند که نذر کن اگر بچه‌ها کوچکت خوب شدند روزه بگیر. حضرت علی هم نذر کرد، زهرا(س) همه نذر کردند. بچه‌ها خوب شدند، روزه گرفتند، در خانه غذا نبود، گندم تهیه شد، آرد شد، خمیر شد، نان شد، نماز خواندند تا رفتند بخورند، در خانه را زدند. چه کسی است؟ مسکین است. نان را به مسکین دادند. فردا هم همین شد. سه روز روزه نذر کرده بودند. روز دوم تا رفتند غذا بخورند. چه کسی است؟ یک شب مسکین، «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیرا» یک شب هم اسیر بود. اینها سه شب با آب افطار کردند. مهم نان دادن نیست. نگو ما هم افطاری می‌دهیم و گرسنه را سیر می‌کنیم. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ»، «وَ یُطْعِمُونَ» به قول ما طلبه‌ها فعل مضارع است برای استمرار است. یعنی کارشان اطعام است. آخر گاهی وقتها کسی پدرش می‌میرد و یک سوری به افراد می‌دهد. این سخی نیست، مرگ پدرش است و آمده فاتحه، خوب یک سوری هم می‌دهد. ارزش انسان این است که سخاوت جزء کارش باشد. اینکه جزء کارش باشد مهم است.
«عَلى‏ حُبِّهِ» دم افطاری، ما که چیزی می‌دهیم ممکن است سیر شده باشیم و زیادی‌اش را بدهیم. اما اینها دم افطار بودند. «علی حُبّه» را می‌شود سه جور معنی کرد. «علی حب الله»، «علی حب الطعام»، «علی حب مسکین». یعنی هر غذایی را دوست دارند، با اینکه غذا را دوست دارند دادند. یا چون خدا را دوست دارند بخاطر خدا دادند یا یتیم هم که می‌دهند، دوستش دارند به او می‌دهند. یتیم برای ما عزیز است. «علی حُبّه» به هر معنا. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیرا» بعد می‌گویند: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» (انسان/9) اینها گفتند: ما غذایی که به شما می‌دهیم، «لِوَجه الله» برای خدا می‌دهیم. «لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً» (انسان/9) نه از شما جزا می‌خواهیم و نه تشکر. فقط برای خدا باشد. این خیلی مهم است که فقط برای خدا باشد. چون گاهی انسان یک چیزی را می‌دهد. ولی انتظار هم دارد.
یکی از آقایانی که کتاب‌های مختلفی نوشته است و از دانه درشت‌ها هم هست، می‌گفت: بیماری در بیمارستان بود و ما به عیادتش رفتیم و یک جعبه گزی هم برایش بردیم. دور تخت بیمار شلوغ بود و ما این جعبه گز را در کمد کوچکی که کنار تخت بیمار بود گذاشتیم. وقتی بیرون آمدیم گفتیم: ما جعبه گز را دادیم ولی بیمار نفهمید این برای ماست. غصه خورد که چرا جعبه رفت و اسمش معلوم نشد. «لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً» ما از شما جزاء نمی‌خواهیم. «وَ لا شُکُوراً» نه تشکر می‌خواهیم نه…
آخر گاهی آدم پول نمی‌گیرد ولی تشکر می‌خواهد. این خیلی مهم است که انسان چیزی نخواهد. یک سال مهدیه تهران از ما دعوت کردند که شب‌های ماه رمضان صحبت کنیم. گفتیم: مهدیه خانه امام زمان است پس من پول نمی‌گیرم. گفتند: بودجه داریم. گفتم: جای دیگر خرج کنید. من می‌خواهم این ماه رمضان مجانی باشد. گفت: نه ما پول می‌دهیم به فقرا بدهید. هرجا دلت خواست خرج کن. گفتم: نه! اجازه بدهید من مجانی کار کنم. سی شب سخنرانی کردم و فیلم‌برداری کردند و روز آخر هم در مهدیه را بوسیدیم و بیرون آمدیم. دو سه ماه که گذشت، گفتم: من گفتم پول نمی‌خواهم اینها یک تلفن و تشکر هم از ما نکردند. دیدم خراب شد… از اینها پول نمی‌خواستم ولی توقع تلفن داشتم.
اینکه انسان واقعاً در دلش توقع تشکر هم نداشته باشد. «لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً» نمونه اخلاص است. الگوی اخلاص.
5- حضرت ابراهیم، الگوی توحید و تسلیم
الگوی توحید! قاری: «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی‏ وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» (انعام/162) حضرت ابراهیم می‌گفت: «إِنَّ صَلاتِی» صلاه را می‌دانید یعنی چه. نماز! «وَ نُسُکِی» عبادت‌هایم،‏ «وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی» زندگی‌ام و مرگم، زندگی و مردن من، نماز و عبادت من، هرچه هست و نیست برای تو «لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» این اخلاص است.
عید قربان یک کسی به ما زنگ زد، گفت: حاج آقا گوسفندی می‌خواهم بکشم. دعای قربانی چیست؟ گفتم: دعای قربانی این است که کله پاچه‌اش را برای فردا صبحانه خودت نگذاری! سیراب و شیردانش را برای پس فردا عصرت نگذاری. گوشت هم که تقسیم می‌کنی نگویی: این را به احمد آقا بده. این را به حسن آقا بده. آنهایی که دوستشان داری گوشت خوب به آنها بدهی، آنهایی که دوستشان نداری یا ندهی یا پاره پوره بدهی. همه گوسفند را یک جور تقسیم کن. یا یک کیلو، یا دو کیلو، یا نیم کیلو، همه را یکسان در نایلون بگذار و در کوچه هرکس آمد به او بده. اینکه انتخاب می‌کنی این قسمت گوشت را به فلانی بدهی پیداست داری رفیق بازی می‌کنی. البته حساب فقرای فامیل و والدین هم جداست. گفت: حاج آقا شما چرا چیز دیگر جواب مرا می‌دهی؟ من می‌گویم: دعای قربانی چیست؟ تو می‌گویی: یک جور    تقسیم کن! گفتم: خدا هم همین را می‌گوید. گاهی از پیغمبر یک چیزی را می‌پرسیدند، پیغمبر یک چیز دیگر پاسخ می‌داد. مثلاً قرآن می‌گوید: «یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ» (بقره/215) از پیغمبر پرسیدند: چه چیزی انفاق کنیم؟ عدس بدهیم. برنج بدهیم. نان بدهیم. خرما بدهیم. چه چیزی بدهیم؟«قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ» می‌گوید: هرچه می‌خواهی بدهی، بده. مهم این است که اگر می‌خواهی بدهی به پدر و مادرت بده. مردم می‌گفتند: چه بدهیم؟ پیغمبر پاسخ نمی‌داد. می‌گفت: به چه کسی بده. او می‌گفت: پتو بدهیم یا سرویس ملامین یا شکستنی بدهیم. برنج بدهیم،روغن بدهیم، لباس بدهیم؟ آنها می‌گفتند: چه بدهیم. پیغمبر می‌گفت: به چه کسی بده. یعنی گاهی سؤال هم که می‌کنند شما باید سؤال کننده را به جای مهمتر پرت کنی. مهم نیست عدس باشد یا لپه، مهم این است که به چه کسی بدهی. اولویت کیست. تا پدر و مادرت فقیر هستند، «لا صَدَقَهَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج» حدیث داریم اگر فامیل‌های تو فقیر هستند، به غریبه‌ها صدقه بدهی، ارزش ندارد. الگوی اخلاص!
همه چیز ما برای خداست. «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی‏ وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» شما اگر یک شهیدی را، یک عالمی را شناختی و برایش فاتحه خواندی خوب شناختی و رفقای تو بودند. اما داری رد می‌شوی یک تابلوی عکس می‌بینی این عکس شهید است. نمی‌دانم چه کسی است، هرکس می‌خواهد باشد. یک صلواتی برای او    می‌فرستی و می‌گویی: خدایا ثواب این صلوات برای صاحب این عکس باشد. (صلوات حضار)
چون قرآن می‌گوید: شهید زنده است. می‌فهمد، درک می‌کند، هدیه شما ولو با همین صلوات تحویل می‌گیرد. هدیه شما که رسید او هم «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها» (نساء/86) قرآن می‌گوید: اگر کسی به شما هدیه داد، شما هدیه‌ی بهتری به او بدهید. اگر ربع سکه آورد، نیم سکه بدهید. نیم سکه آورد، سکه بدهید. یک چیزی بیشتر از آنچه به شما داده است، به او بدهید. حالا یا کم یا زیاد. شما صلوات هدیه می‌کنی، او… شما امشب حرم می‌روید، یک زیارت بکنید برای کسانی که به گردن شما حق دارند. انبیاء، اوصیاء، شهدا، اهل‌بیت، پدران و مادران، نیاکان، اساتید، بگویید: خدایا ثواب زیارت امشب من برای فلانی باشد. خیر زیارت به آنها که رسید، آنها می‌گویند: انشاءالله از عمرت خیر ببینی. خیر بدهید خیر می‌بینید. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ‏ أَحْسَنْتُمْ‏ لِأَنْفُسِکُم‏» (اسراء/7) اگر خوبی کنید، خوبی به شما می‌رسد. «وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» (اسراء/7) اگر بدی کنید، بدی به خودتان می‌رسد.
«مَن حَفر بئراً لاخیه‏ وقع‏ فیها» (تحف العقول/ص88) داریم اگر کسی برای رفیق خودش چاه بکند خودش در همان چاه می‌افتد. اگر یک شن در دیگ آش بیاندازید. دیر یا زود همین شن زیر دندان تو می‌رود، یا از این دیگ یا دیگ کنار آن. خواستی شن زیر دندان کنی، دندان خودت زیر شن رفت. از هر دستی بدهیم از همان دست می‌گیریم.
بحث ما چیست؟ الگوها، کمک کنید. با هم بگویید. نمونه انسان خوب زن… با هم بگویید… فرعون! نمونه انسان بد زن نوح! نگویید: هرکس زن پیغمبر است آدم خوبی است. در قرآن می‌گوید: زن پیغمبر بودند ولی خیانت کردند. نه خیانت جنسی و خدای نکرده مسأله زنا و اینها نه! پیغمبر گفت: این یک راز است و به کسی نگویید، اینها رفتند گفتند. می‌شود آدم زن پیغمبر هم باشد ولی بد باشد. نمونه اخلاص اهل‌بیت، نمونه وفا ابراهیم.
6- پیامبر اکرم، الگوی همه خوبی‌ها وکمالات
نمونه در همه چیز، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (احزاب/21) در هر جهت نمونه بخواهید شخص پیغمبر است. حضرت محمد بن عبدالله. (صلوات حضار) دیگر نمونه در وفا و در علم و در… ندارد. تمام حرکاتش الگو است. عفو او، اخلاص او، عبادت او، خیلی مقید بود. به قدری به مسواک زدن مقید بود که چوب مسواکش را پشت گوشش می‌گذاشت. وقتی بدن پیغمبر را بلند کردند وقتی از دنیا رفت، دیدند زیر متکای ایشان چوب مسواک است. عطر زدن او، پول عطر پیغمبر از پول خوراک و لباس‌هایش بیشتر بود. فرمود: هیچکس به اندازه من زن‌هایش را دوست ندارد. با اینکه بعضی زن‌ها هم گاهی بی‌ادبی می‌کردند اما پیغمبر می‌فرمود: نه، من می‌خواهم در همسرداری نمونه باشم. حالا ما اینطور نیستیم. گاهی که من در تلویزیون در مورد زن‌داری صحبت می‌کنم که احترام خانم را بگیرید، زن می‌گوید: ببین قرائتی چه می‌گوید! به زن‌ها می‌گوییم: شوهرداری شما خوب باشد. می‌گوید: ببین قرائتی چه می‌گوید!
چند روز پیش یک فرودگاهی در یکی از این شهرها بودیم. رئیس فرودگاه آمد گفت: آقای قرائتی به گردن من حق داری. گفتم: نمی‌دانم چه حقی دارم! گفتم: لابد یا بحث کتاب‌ها بوده یا بحث‌ها. گفت: نه من یک دختری را می‌خواستم. گاهی هم خانه طرف می‌رفتم و می‌آمدم. پدر دختر هم با من آشنا بود. به عنوان مهمان می‌رفتم ولی من به این دختر علاقه پیدا کردم. می‌خواستم دخترش را بگیرم، این پدر عروس هم می‌گفت: خانه نداری، شغل نداری، می‌گفت: یک مرتبه وارد خانه شدم، تو در تلویزیون گفتی: آقایانی که دختر دارید، اگر پسر، پسر خوبی است گیر ندهید به اینکه خانه نداری. ماشین نداری. سرمایه نداری. می‌گفت: تا دیدم این را می‌گویی من تند تند دکمه‌اش را زدم و صدای تلویزیون را زیاد کردم. صدا زیاد شد و پدر دختر فهمید و گفت: با قرائتی قراردادی بستی، گفتم: نه بخدا. من آمدم تصادفاً تلویزیون را باز کردم و دیدم این را می‌گوید. گفت: خیلی خوب، باشد. می‌گفت:همین که صدای تو را بلند کردم، این برای ما یک… خلاصه می‌گفت: دلالی کردی به طوری که خودت هم بدانی. گاهی انسان دست خودش نیست.
7- حضرت یوسف، الگوی عفت و پاکدامنی
الگو در عفت، یوسف! جوان و زیبا، زلیخا آرایش کرده و درها را هم سفت بست. قرآن می‌گوید: «وَ غَلَّقَتِ الْأَبْواب‏» (یوسف/23) غَلَقَ یعنی بست. «وَ غَلَّقَ» یعنی سفت بست. نمی‌گوید: «وَ غَلَّقَتِ الباب» می‌گوید: «الْأَبْواب‏» یعنی همه درها را بست، سفت هم بست. خودش هم بست که خاطرش جمع باشد که سفت بسته است. «وَ قالَتْ هَیْتَ لَک‏» بیا با هم باشیم. «قالَ مَعاذَ اللَّهِ» گفت: پناه بر خدا! حالا کارهای خدا را ببین. زلیخا درها را بست هیچکس نفهمد، همه دنیا فهمیدند. در را می‌شود بست ولی روی خدا نمی‌شود بست. اگر بنا باشد ضایع شوی، ضایع می‌شوی. این را ببیند و او را ببیند، با این شریک شود، با آن چه کند. اینقدر دست و پا نزنید. زندگی بدون حرص خوب است. تلاش معمولی کنیم حرص نزنیم. امروز حدیث دیدم حرص رزق کسی را زیاد نمی‌کند. نمونه عفت حضرت یوسف!
نمونه در خوراک، «فَمَنْ شَرِبَ‏ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی‏» (بقره/249) در یک جبهه‌ای فرمانده نظامی حزب الله به رزمنده‌ها گفت: داریم جنگ می‌رویم. در راه یک نهر آبی هست نخورید. یک تحریم اقتصادی، یک امتحان شکم، «فَمَنْ شَرِبَ‏» کسی از این آب شرب کند، بخورد. «مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» از من نیست. «وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی‏» اگر نخورد از من است. یک آزمایش، به نهر آب رسیدید، نخورید. می‌گفت: به نهر آب رسیدند نتوانستند نخورند. همه خوردند. «الا قلیلا»
گاهی انسان ماه رمضان گرسنه می‌شود. می‌گویید: آقا دو ساعت دیگر صبر کن. یک ساعت دیگر صبر کن. نقل شد حضرت امیر رفت گوشت بخرد. به قصاب گفت: مقداری گوشت بده. قصاب که مشغول تهیه گوشت بود. حضرت امیر یادش آمد پول در جیبش نیست. گفت: دست نگهدار. فردا گوشت می‌خرم. گفت: چرا امروز نخریدی؟ گفت: پول در جیب من نبود! گفت: اختیار دارید. گوشت را ببرید و فردا پولش را بیاورید. گفت: به جای اینکه بگویم فردا پول، به شکمم می‌گویم: فردا گوشت! چرا به تو بگویم: فردا پول! به شکمم می‌گویم: فردا گوشت!
ماه رمضان برای این است که انسان دست به خانم خودش هم دراز نکند. چون اگر دست به خانم خودت هم دراز نکردی، آنوقت به ناموس مردم رسیدی می‌توانی دست درازی نکنی. غذای حلال خودت هم نخوردی، به غذای مردم رسیدی می‌توانی خودت را کنترل کنی. الگو در خوراک!
ما ده مورد گفتیم. 28 شماره باید می‌گفتیم. توفیقی باشد هجده مورد بعد را فردا شب خواهیم گفت. توفیق هم نبود هیچ…
خدایا هم برای ما دستور دادی و هم برای ما الگو تعیین کردی. الگوی وفا ابراهیم، الگوی عفت یوسف، الگوی اخلاص اهل‌بیت که نانشان را به یتیم و مسکین دادند. الگوی زن، الگوی مرد، الگوی نوجوان، همه الگویی برای ما تعیین کردی و حجت بر ما تمام است. خدایا به آبروی این الگوها آنچنان کمالات را در ما احیاء کن که خود ما برای دیگران الگو باشیم. «وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» (فرقان/74) آیه قرآن است یعنی بندگان خوب خدا دعایشان این است که الگوی دیگران باشند. «وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» یعنی ما برای افراد با تقوا الگو باشیم. نگوییم: چرا او اینطور کرد؟ ما یک راهی را برویم که ما برای دیگران الگو باشیم. چرا دیگران الگو باشند. نمونه‌هایی داریم که یک آدم‌های خیلی ساده با حرکات ساده برای دیگران الگو می‌شوند. ایشان با این شغلش، پول و عنوانی هم ندارد اما یک حرکتی انجام می‌دهد که همه می‌گویند: آفرین! آفرین! خدایا ما را امام متقین و الگوی دیگران قرار بده. هرچه ماه رمضان به خوب‌ها می‌دهی، به آبروی آن خوب‌ها همه آنها را به همه ما مرحمت بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


 «سؤالات مسابقه»

1- قرآن چه کسی را به عنوان الگوی مؤمنان معرفی می‌کند؟
1) همسر فرعون
2) همسر نوح
3) هر دو مورد
2- حضرت سلیمان، قدرت و حکومت خود را چگونه می‌دید؟
1) فضل الهی
2) آزمایش الهی
3) هر دو مورد
3- آیه 37 سوره نجم به کدام ویژگی حضرت ابراهیم اشاره دارد؟
1) تسلیم بودن
2) وفاداری
3) بت شکنی
4- بر اساس آیه 9 سره انسان، نشانه اخلاص چیست؟
1) عدم توقع پاداش
2) عدم توقع سپاس
3) هر دو مورد
5- آیه 21 سوره احزاب، چه کسی را به عنوان الگوی مؤمنان معرفی می‌کند؟
1) حضرت ابراهیم
2) حضرت موسی
3) پیامبر اکرم

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3785

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.