اصلاح نیت و عمل -1
موضوع: اصلاح نیت و عمل (1)
تاریخ پخش: 78/09/28
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- تفسیرها و برداشتها دائماً بایستی نو شوند
«اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی» صندوقچهای است پر از اسرار بنام صحیفه سجادیه که دعاهای زیادی دارد ما کلید به یکی از دعاها انداختهایم بنام «مکارم الاخلاق» جمله جمله این دعا را ماه رمضان امسال بینندهها میبینند و انصافش این است که بنده با سابقه 40 سال آخوندی، چون از 15 سالگی طلبه شدیم. دیشب وقتی این نکات را دیدم، لذت بردم گفتم خدا را شکر که ما به کجا وصل هستیم؟ به یک انرژی بی نهایت وصل هستیم. بی خود نیست که علامه طباطبایی فرمود: تفسیر قرآن دوسال به دو سال باید عوض شود چون هرچه علم پیش میرود انسان نکتههای تازه را دسترسی پیدا میکند و تدبر در قرآن هم به این معناست که تدبر باعث فهم نکته جدید و تازه میشود. این طور نیست که بگوییم همه تدبرها را شیخ مفید و شیخ طوسی و ابو علی سینا فهمیدهاند، اگر چنین بود خداوند نمیگفت تو هم که قرآن میخوانی تدبر کن، اگر همه حرفها را آنها بفهمند جایی برای فکر من نیست، معنای دستور به تدبر این است که هرکس تدبر کند یک چیزی گیرش میآید، در این جلسه سه جمله را سعی میکنیم بررسی کنیم.
2- معنی وفور نیت
«اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی» (صحیفه سجادیه/دعاى20) توضیحی درباره کلمه «وَفِّرْ»: خدایا با لطف خود نیتهای مرا وفور بده، وفر یعنی زیادی و کامل و تمام. در قرآن کلمه «وفور» آمد در فارسی هم میگوییم نعمتها به وفور است، وفور یعنی زیادی. گوش بدهید چون بحث بسیار ساده و بسیار عمیق است، سؤال: آیا میشود یک انسان محدود تا بی نهایت رشد کند؟ جواب: بله با نیت، اگر نیت داشته باشی که هر جا کار خیری هست، آن را تأیید کنی؛ تأیید قلبی شما، شما را در آن کار شریک میکند. انسان میتواند یک پیوند روحی و قلبی و مکتبی با همه خوبیهای عالم داشته باشد. روزی پیامبر(ص) به رزمندهها فرمودند: ما اقوام و افرادی را در مدینه باقی گذاشتیم که گرچه با ما برای جنگ نیامدند، و در مدینه خوردند و خوابیدند ولی در هر سر بالایی وسر پایینی با ما بودند و در کار ما شریک بودند، رزمندهها پرسیدند: چگونه چنین چیزی شدنی است؟ حضرت فرمودند: به واسطه نیت هایشان. با ما در جبهه نیستند ولی دلشان با ماست، شما یک دانشجو اینجا نشستهای ولی میتوانی در تمام خوبیهای هستی شریک شوی. در جنگ جمل علی بن ابیطالب(ع) پیروز شد، یکی گفت کاش فلانی هم بود پیروزی ما را میدید. حضرت فرمود: آیا او در فکرش با ما هست و در خط ما هست؟ گفتند: با ماست. حضرت علی(ع) فرمود: اگر با ماست «وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الْإِیمَانُ» (نهجالبلاغه/خطبه12) کسانی در پیروزی این جنگ شریک هستند که در پشت پدرانشان هستند و در شکم مادر هستند. ولی نیتشان این است که اگر این زمان بودند چنین بودند و چون نیتشان چنین است، در ثواب این جنگ جمل شریک هستند.
3- معنی خلیفه بودن انسان
بی خود نیست که انسان خلیفه خداست، خلیفه خدا این نیست که نیم کیلو انگور میخورد و با خور و پف میخوابد، این که میفرماید: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خلیفه» (بقره/30). اگر انسان خلیفه خدا در زمین است، یعنی همان طور که خداوند بی نهایت است، انسان هم میتواند به بی نهایت وصل شود. امام سجاد(ع) میفرماید: «اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْیُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ حَتَّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَهٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَکَ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَیِّئَهٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَکَ» (صحیفه سجادیه/دعاى 9) خدایا لرزشهای قلوب ما و حرکتهای عضوها و حرکات چشمها و تکان خوردن زبانهای ما را در راه رضایت و ثواب خود قرار بده تا اینکه خوبی و نیکی از ما فوت نشود. خداوندا میتوانی کاری کنی که همه افعال من عبادت بشود، اگر برای خدا درس بخواند، اگر برای خدا به پادگان و دانشگاه وحوزه علمیه برود، کفش خود را هم که واکس بزند عبادت است، وقتی خط درست باشد همه زاویهها قائمه است. اگر خط ما مستقیم در جهت «کتاب الله» قرآن و «عترت» اهل بیت(ع) باشد در هر موقعیت اجتماعی بالا و پایین که باشیم حرکت ما زاویه قائمه خواهد شد پس حرکت ما صحیح است. و این معنای آن است که میفرماید: ای خدایی که توفیق را بین قوی و ضعیف مساوی قرار دادی. چطور این چنین است؟ برای اینکه یک نفر قوی است صد میلیون پول دارد، یک میلیون میدهد و یکی فقیر است صد ریال دارد، یک ریال میدهد و هر دو میشود یک صدم. در اجر هردو یکسان هستند چون تکلیف هر کدام یک صدم میباشد. حدیث: خداوند نگاه نمیکند چقدر دادی نگاه میکند ببیند نسبت آنچه دادی به سرمایه شما چقدر است. طبق این فرمول هیچ کس عقدهای نمیشود، یکی بو علی سینا و یکی هم… یکی با دو ساعت مطالعه 30 مطلب میفهمد و یک نفر دو ساعت مطالعه میکند، یک مطلب میفهمد. هردو در اجر مساوی هستند چون میفرماید: «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» (نجم/39) نه «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما فَهِمَ» من که قدرت جبهه رفتن ندارم، اگر دل با رزمندگان داری ثواب آنها را به شما هم میدهند، من که پول ندارم افطاری بدهم، اگر دوست داشته باشم، همین علاقه و نیتی که کاش پول میداشتم افطاری میدادم، اگر صادقانه باشد ثواب افطاری را دارد.
4- روایتی در باب صداقت در نیت
«اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی». حدیث داریم: قَالَ الصَّادِقُ(ع): «إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی حَتَّى أَفْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهِ الْخَیْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّتِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ» (المحاسن/ج1/ص261) اگر خداوند بداند که یک نفر صادقانه آرزوی کاری دارد و نمیتواند آن را انجام دهد، برای او اجری مینویسد که اگر او عمل میکرد همان اجر را میبرد. حدیث دیگری داریم: (در صحیح مسلم از اهل سنت آمده): کسیکه از خداوند صادقانه طلب شهادت کند، گرچه در رختخواب بمیرد خداوند اجر شهادت را به او میدهد. حضرت پیامبر(ص) فرمود: «بِلُطْفِکَ». همین «بِلُطْفِکَ» خیلی معنا دارد. یعنی اگر لطف خداوند شامل کسی شود میتواند در همه خیرها شریک باشد و اگر لطف نباشد آدم خیر خودش را هم با ریا و عجب از بین برد. اگر لطف نباشد اعمال ما یا اولش با «ریا» خراب میشود و یا وسط با «عجب» و یا آخرش با «حبط». اعمال ما مثل آبکش سوراخ سوراخ است که داخل آب، پر از آب است ولی وقتی بالا میآوریم چیزی در آن نمیماند. آدم بی عرضه، برنج رشت را هم کوفته میکند، و آدم باعرضه از پوست پرتقال دور ریختنی مربا درست میکند. اگر لطف خدا بود تار عنکبوت در غار محافظ پیامبر(ص) میشود و اگر نبود سنگ چدن هم حفاظت نمیکرد. و اگر لطف خدا بود شنهای طبس، هلیکوپتر آمریکا را سرنگون میکند و اگر نه تمام کامپیوترهای نیروهای مسلح هم نمیتوانند کاری کنند.
5- نیت عامل شراکت در ثواب
فردی بعد از جنگ آمد خدمت امیرالمؤمنین علی(ع) که از غنائم به من هم بدهید، حضرت فرمود: شما که درجبهه نبودهاید، گفت دل من با شما بود و برای من مشکلی پیش آمده که نتوانستهام شرکت کنم حضرت دید راست میگوید، فرمود: سهمی از غنائم به شما تعلق نمیگیرد ولی من سهم خودم را به شما میدهم. بخوانید: «اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی». حدیث: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «نِیَّهُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ» (کافی/ج2/ص84). نیت مؤمن از عملش بهتر است.
6- برتری نیت مؤمن بر عمل او
سؤال: چرا نیت بهتر از عمل برای مؤمن است؟
جواب) الف: برای اینکه عمل محدود است و نیت نا محدود. ب: برای اینکه عمل آفت پذیر است ولی نیت آفت پذیر نیست. عمل ممکن است با عجب و ریا و… خراب شود ولی نیت اینچنین نیست، چون با عمل غرور میآید نه با نیت.
7- حسن نیت موجب عنایت خداست
ازبرکات نیت خوب این است که خداوند صاحب نیت را حفظ میکند. حدیث: قَالَ الْبَاقِرُ(ع): «إِذَا عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَى حُسْنَ نِیَّهٍ مِنْ أَحَدٍ اکْتَنَفَهُ بِالْعِصْمَهِ» (اعلامالدین/ص301). اگر خداوند از کسی حسن نیت را ببیند او را حفظ میکند. اگر کتابی را خوانده و خوب بوده، به دیگری هم بدهد یا معرفی کند. یا شاعر و مداحی شعر خوبی دارد برای نشر آن را در اختیار دیگران هم قرار دهد. جنس خوبی خریده به دیگران هم محل آن را اطلاع دهد. نه اینکه حسادت و خباثت کند که بگذار دیگران بروند گرانتر بخرند این آدمها را خدا به کارشان گیر میدهد. اگر برای مردم سوز داشتی خدا به کار شما برکت میدهد. «اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی» میفرماید: خدایا کمکم کن همه کارهای من رنگ خدایی داشته باشد. پیامبر (ص) فرمود: «یا أباذر لیکن لک فی کل شیء نیه صالحه حتى فی النوم و الأکل» (مکارمالاخلاق/ص463). در همه کارها حتی خواب و خوردن نیت خوب داشته باش. چون انسان برای خوردن میتواند یکبار بگوید: چون مفت است بخوریم، یا برای گرسنگی بخوریم، یا برای اینکه کاری و خدمتی انجام دهیم، بخوریم. همهاش خوردن است ولی با هم فرق دارد. پیراهنی که عید نوروز برای خانم میخری، بگذار تولد حضرت زهرا(س) بخر این میشود عبادت، مثلاً طلبه درس میخواند که پز بدهد «سیوطی» یا «الفیه» را از اول به آخر حفظ است، یا مهمان میآید میبرد در کتابخانه که وقتی آن را دیدند نزد مهمانها پز بدهد. کسانی که عزت خود را از کتابخانه و عنوان میخواهند سخت در اشتباهند: «أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ» (نساء/139). حضرت امام خمینی(ره) 200 کتاب بیشتر نداشت، مرجع شد. من چند هزار کتاب دارم به جایی نرسیدهام. اشتباه میکنیم که فکر میکنیم اگر در عروسی این پیراهن را بپوشیم نگاه خواهند کرد بعد عزیز خواهیم شد. چه افرادی لباسهای زیبایی پوشیدند که عزیز بشوند ولی ذلیل شدند. مناجات شعبانیه: «وَ بِیَدِکَ لَا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضُرِّی» (اقبالالاعمال/ص685). عزت و ذلت دست اوست. حضرت زهرا(س) لباس ساده پوشید و لباس عروسی را هم در راه رفتن به خانه داماد به فقیر داد و زهرای کم لباس عزیز شد و افرادی که لباسهای کذایی دارند، عزیز نشدند. عزت دست اوست. قَالَ الصَّادِقُ(ع): «وَ لَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خَالِصِ النِّیَّهِ فِی کُلِّ حَرَکَهٍ وَ سُکُونٍ» (مصباحالشریعه/ص53) در هر حرکتی و سکونی نیت لازم است. در دعای کمیل است: «حتى تکون أعمالی و أورادی کلها وردا واحدا و حالی فی خدمتک سرمدا» و حال خوب و خوش من در خدمت تو همیشگی باشد به صورتی که همه اعمال و ورد و ذکر من یکی شود برای تو. انسان مخلص همه کارهایش میشود «ذکر». برای خدا میخواهی برای یک مریض سوپ درست کنی عدس پاک کردن شما عبادت است، کبریت زدن و قابلمه گذاشتن و سبزی خورد کردن، همه میشود عبادت گرچه آن مریض مسلمان هم نباشد. امیرالمؤمنین میفرماید: «اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی» وقتی انسان نیتش خوب شد، تماماً خدایی میشود. حاج آقا یک عمر اذان گفتی اگر برای هوس بوده بس است برو توبه کن و اگر برای خدا هم بوده بس است بلندگو را بده به این جوان اذان بگوید. برای چه بوق مسجد را گرفتهای؟ فکر میکنی ارث پدرت است. برای ما اذان هم پست و همچنین رییس هیأت و هیأت امناء پست است، حتی میدانیم امام جماعتی را بدهیم به فلانی جمعیت بیشتری میآیند ولی برای نگهداشتن پز این کار را نمیکنیم. واقعا اینها برای خدا نیست، دکان است. اگر انسان مخلص باشد در مسجد صف اول یا چهارم فرق نمیکند. به چه دلیل مسجدی که احترام میگذارند، میخواهی بروی، ومسجد گمنام نمیروی؟ از این محل به محل دیگر میرود که دوستان قدیمی باشند. حتی حاضر است برود یک روستایی که مردم نگاه با عظمت به او بکنند و البته گاهی هم برای صله رحم، خدمت و دیدن، که کار خوبی هم هست انجام میشود، اما گاهی نیت شر هم هست. اصلاً بهشت و جهنم بستگی به نیت انسان دارد.
8- بهشت و جهنم تابع نیت اعمال است
سؤال: سؤال میکنند که چرا اهل بهشت همیشه در بهشت و اهل جهنم در جهنم همیشه هستند؟ جواب: الف: گاهی گناه کم است مدت آن زیاد، مثل اینکه یک دقیقه چاقو به چشم میزند ولی تا عمر دارد حتی اگر صد سال طول بکشد کور است. چند ثانیه بیشتر نبود ولی عمری کوری را باید تحمل کند. و مثل یک لحظه شیشه را میشکنی ولی تا ابد شیشه شکسته است. پس نمیشود گفت گناه دو دقیقه است پس عذاب و کیفر وپاداش هم دو دقیقه باشد. ب: روایت داریم که آنها که همیشه در جهنم هستند چون نیتشان این بود که تا در دنیا هستند گناه کنند و همچنین بهشتیها به خاطر این که نیتشان این بود که تا هستند کار خیر انجام دهند. علی(ع) در نهج البلاغه استاندار خطاب کرده به مالک اشتر میفرماید: «وَ اجْعَلْ لِنَفْسِکَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَفْضَلَ تِلْکَ الْمَوَاقِیت وَ أَجْزَلَ تِلْکَ الْأَقْسَامِ وَ إِنْ کَانَتْ کُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِیهَا النِّیَّهُ» (نهجالبلاغه/نامه53) بین خود و خدا وقتی را خلوت کن و با او حرف بزن و راز و نیاز به درگاه او. بعد میفرماید: «وَ إِنْ کَانَتْ کُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِیهَا النِّیَّهُ» و اگرچه در غیر وقت عبادت اگر برای خدا کار کرده و نیت خوب داشته باشی کارت عبادت است. پس حتی نجار که برای خرجی زن و بچه کار میکند حتی میخی هم که میکوبد عبادت است. و بنا همین طور… ما هم میتوانیم تمام کارهایمان عبادت باشد و هم میتوانیم عبادتها را با ریا خراب کرده که چه خسارتی است. لذا این قیامت چند اسم دارد، یکی از آنها: «یَوْمَ الْحَسْرَهِ» (مریم/39). روز حسرت و خسارت. حسرت میخورد که میتوانستم به کارها رنگ الهی بدهم این کار را نکردم. از من میخواهی تشکر کنی، دو رقم تشکر داریم یکی کف زدن، این یک تشکر است و یکی هم اینکه میگویی: برای سلامتی امام زمان(ع) صلوات. این هم تشکر است، هر دو تشکر است یکی ذکر خدا ولی دیگری نه. تکبیر برای یک حرف خوب یعنی آفرین، کف زدن هم یعنی آفرین، هر دو تشکر است ولی یکی از آنها عبادت است. «اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی» گاهی انسان به کاری یقین دارد ولی کارش غلط است، به قولی میگویند: «جهل مرکب» دارد، یقین دارد ولی مثل خوارج یقین کردند که علی بن ابیطالب(ع) کافر شده است، ولی یقینشان غلط بود، این یقین جهل مرکب بود. یقین پیدا میکند که اگر با این ازدواج کند سعادتمند میشود ولی یقینش غلط است، البته با توجه به اینکه این بحث در زمانی پخش میشود که مصادف است با رحلتام المؤمنین حضرت خدیجه(س)است.
9- نیت خیر حضرت خدیجه و آینده اندیشی او
این خانم یک معامله قشنگی کرد. مال کثیر داد، اموال زیادی داشت در راه خدا داد، خداوند به او کثیر داد «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1). این را میگویند درست فکر کردن، که از سرمایه هرچه داشت در راه اسلام داد، به پیامبر(ص) عرض کرد: وقتی من فوت کردم عبایت را به من بده. و من جایی ندیدهام که پیامبر(ص) وسلم سالگرد بگیرد ولی در رابطه با حضرت خدیجه از ایام آن یادآوری و گوسفندی را ذبح کرده و گوشت آن را بین دوستان حضرت خدیجه تقسیم میکرد. و شب عروسی حضرت زهرا(س) حضرت فرمود: همه خانمها بروند بیرون. یک خانم بیرون نرفت حضرت علت را پرسید آن زن گفت: زمانی که خدیجه میخواست از دنیا برود به من وصیت کرد: دخترم زهرا مادر ندارد، شب عروسی به نزد او باش. حتی اگر پیامبر(ص) فرمود: نباش. بگو: خدیجه مرا سفارش کرده برای اینکه او بی مادر نباشد. این درست فکر کردن است که سرمایه فانی را میدهد «فاطمه» را میگیرد و او مادر یازده عیسی میشود. خدایا به آبروی خدیجه و فرزندش زهرا(س)و یازده امام(ع) در همه کارها به ما توفیق بده با حسن نیت در همه کارهای خیر ما را شریک بفرما. اگر من در تلویزیون حدیث میخوانم شما هم گوش میدهی، میگویی: کاش من هم میتوانستم برای مردم حدیث بخوانم. شما هم ثواب میبری، ممکن است من نیت ریا داشته و کار را خراب کنم شما با نیت پاک به ثواب کار من میرسی و من با خباثتم ثواب را از دست میدهم. خیلی دنیا معاملاتش خطرناک است. خدایا در این دنیایی که خطرناک است در فکر و عمل دست ما را بگیر.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»