هنر قرآن در آمیزش موضوعات گوناگون
موضوع: هنر قرآن در آمیزش موضوعات گوناگون
تاریخ پخش: 26/06/86
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رمضان 86 عزیزان بحث را میبینند.
در استان یزد هستیم خدمت عزیزان یزدی، خواهران و برادران یزدی.در دهه اول ماه رمضان، یکی دو بحث راجع به قرآن داشتیم، شاید امروز هم بتوانیم جمعش کنیم. چون ماه رمضان ماه قرآن است. «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» (بقره/185)
از امتیازات قرآن جملاتی را میگویم: یکی اینکه قرآن و هر کتاب آسمانی را ما مأمور هستیم که باید جدی بگیریم. «خُذْ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ» (مریم/12) یعنی قرآن را جدی بگیرید. متأسفانه به این آیه عمل نشده است. الآن قرآن در میان ما چه جوری است؟ بالاسر مسافر تا ماشین چپه نشود. روی کیف عروس، مراسم، به قرآن قسم میخوریم. شب قدر قرآن را سر میگیریم. با کاشی کاری هنر معماری خودمان را نشان میدهیم. خانه نو میخریم آینه و قرآن میبریم. «وَإِنْ یَکَادُ» (قلم/51) را به طلا نوشته به نوزاد آویزان میکنیم. که عقرب او را نیش نزند. ایه الکرسی را به شاخ گاو میبندیم که شیرش زیاد شود. بعد میبینیم که هنوز جمعیت برای مراسم نیامده اند، به قاری میگوییم که بخواند تا مردم جمع شوند.
1– جدّی گرفتن قرآن در عرصه زندگی
برخورد با قرآن بدین گونه است؟ باید آن را جدی گرفت معنایش این است؟ در ایران چند نفر را داریم در عوام یا در خواص؟ حتی در خواص، من حالا کاری به عوام ندارم. در خواص چند نفر داریم که یک تفسیر دیده باشد. بسیاری از افراد با اسم سوره ها هم آشنا نیستند. اسم فوتبالیست ها را بلد هستند. درصورتی که اسم چهل کشور را که بگویی، پایتختشان را حفظ است. تاریخ تولد بعضی ها را بلد هستند یا اسم کوهها را بلد هستند. اما وقتی میگوییم سوره اسراء نگاهت میکند. یعنی نه با ظاهر آن و نه با باطن آن آشنا هستند. با این حال که قرآن. هزارها رساله دکترا در قرآن است که باید در مورد آنها تحقیق بشود. من به یاد دارم که این را در یک زمانی گفته ام که: چرا قرآن میگوید: «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ» (تین/1)؟ چرا نمیگوید «وَالتِّینِ وَالتَّمر» چرا؟ قسم به انجیر و زیتون. چرا به قسم به انجیل و خرما نخورده؟ رابطه بین آنها چیست؟ علم غذاشناسی ممکن است از این یک حقیقتی را کشف کند. این خیلی مهم است. باید قصه را جدی گرفت. کلماتی در قرآن است که مثلا رنگ لباس باید شاد باشد، بخاطر اینکه رشتهای است در دانشگاه روانشناسی رنگها. یعنی رنگها در روح و روان اثر دارد. «لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (بقره/69) یعنی رنگها ناظرین را مسرور میکند. رنگ باعث سرور است. این یک کلمه است ولی این یک کلمه رشته دانشگاهی میشود. خانم معلم سر کلاس لباس شاد بپوشند. در کوچه و خیابان لباس سیاه بپوشند. این دختر معصوم ما چرا باید 5 ساعت در کلاس به خانم چادر مشکی نگاه کند که هیچ مردی وجود ندارد. کجای این دین است. چادر مشکی برای بیرون است که جاذبه نداشته باشد اما سر کلاس باید رنگ روشن بپوشید.
2– دعوت قرآن برای نظر به پدیده های آسمان
هنر قرآن این است که آمیختگی در قرآن است که: «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ» (بقره/178) آدم را گیج میکند. با چفت و بند همه را به هم وصل میکند. «أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ…» (غاشیه/17) خلق آیا نگاه نمیکنند که چگونه آفریده شد. آیا نگاه نمیکنند به آسمان چگونه برافراشته شد یک نگاه به شتر و آسمان میاندازد یعنی تلفیقش مهم است. امیرالمومنین به استاندار میگوید:ای استاندار یکوقت نگویی که من استاندار هستم و فقط به فکر کلان مملکت باشی نباید از مسائل ریز غافل شوید. اگر شما رفتیدخدمت مقام معظم رهبری، ایشان پرسیدند پسرخاله تان، حسن آقا چطور است؟ شما میگویید ماشاءالله ایشان با این همه مشکلات مملکتی، اسم پسرخاله من را هم میداند. یکوقتی ایشان از پاسدارش پرسیده بود که شما که بچه دار شدید مادر بچه شیر دارد یا شیر خشک برایش میگیرید؟ این پاسدار ایشان کلافه بود. و میگفت آقا با این همه گرفتاری از شیر خشک زن من هم احوالپرسی میکند. آسمانها کجا شتر کجا. گاهی از کهکشان به دکان بقالی میرود. مثلا «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ» (رحمن/7) آسمان را برافراشت. «وَوَضَعَ الْمِیزَانَ» و توازن در آسمان ها برقرار کرد. فاصله ها حساب شده است. جاذبه ها، دافعه ها، گریزها. همه آسمان ها را برافراشت وبین ستارگان و کرات آسمانی توازن برقرار کرد. «أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ» (رحمن/8) از آسمان به دکان بقالی میآید این یک میزان واین هم یک میزان به بقالی میگوید در کشیدن جنس در میزان طغیان نکن. در فروش جنس در کشیدن طلا و زعفران و سیب زمینی و پیاز، در میزانت طغیان نکن. شتر، آسمان. کهکشان، بقال.
3– توجه به مبدأ آفرینش انسان در قرآن
در افرینش میگوید میدانی از چه هستی؟ در جایی میگوید «مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى» (قیامه/37) آیهای دیگر «مِنْ صَلْصَالٍ» (حجر/26) آیهای دیگر «مِنْ تُرَابٍ» (آلعمران/59) آیهای دیگر «مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ» (سجده/8) آیهای دیگر من مریون آیهای دیگر «مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ» (طارق/6) سلسله وجودی را میگوید سفال لجن خاک نطفه منی نطفه پست نطفه جهنده . وارد میشود کجا فیه بعد از مرحله دوم «فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ» (زمر/6) در آیهای دیگر «فِی قَرَارٍ مَکِینٍ» (مؤمنون/13). «فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ» (زمر/6) از کجا در کجا برایت میگوید به سوی کجا میگوید «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» (بقره/156) کجا بودی کجا هستی کجا میخواهی بروی؟ چگونه فکر کنم آیه داریم. چه بگویم آیه داریم. مقدار مطالعه آیه داریم. شرایط استاد آیه داریم. چه بخوریم آیه داریم. چه نخوریم با کی رفیق شویم. انتخاب همسر. زایمان. تغذیه زن زائو. شیر دادن. مقدار شیر دادن. چه کسی شیر بدهد. مجانی باشد یا با پول. حق شیر دادن بازی با بچه. تعلیم بچه. تنبیه و تشویق بچه. تربیت بچه.
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن»
قرآن را باید جدی گرفت. اساتید دانشگاه و دانشجویان دیر شده است یک درس جدی از قرآن بدون ترم و واحد. قرآن را مثل باقی درسها با ترم و واحد نکنید. یک مخلوق هستیم تا بدانیم خالق چه گفته است. البته به لطف خدا یک جرقه های شاد آوری هست. من در دانشگاه تهران تفسیر میگویم استقبال خوبی هم میشود و دانشگاه پر است. اساتید دانشگاه تهران جلساتی دارم که همه استاد دانشگاه هستند و استقبال خوبی هم میشود. یعنی الآن هم فهمیده ایم که سرمان کلاه رفته است هم ما فهمیده ایم و هم اساتید.
4– خطر تحریف حقایق در تاریخ و شعر
تاریخ را باید شناسایی کرد مثل بعضی آبها که باید ازمایش شوند. آب باران آزمایش نمیخواهد ولی آبهایی که از زمین هستند باید آزمایش بشوند. این گوگرد دارد یا گچ دارد چه موادی دارند؟ شعرها سوراخ دارد. یکمرتبه شاعر اوج میگیرد و شعر میگوید. عبادت به جز خدمت خلق نیست. خدمت خلق یکی از عبادات است. حالا شما هیجانی شدی و میگویی که عبادت به جز خدمت خلق نیست. نه این دروغ است. دید موسی آن شبانی را به راه. آقای مثنوی ببین یکبار دلتان برای یک چوپان نسوزد که نبوت را زیر سئوال ببری. که خدا به موسی دعوا میکند که برو بگو هر چه که میخواهی بگو. پس هر کس هرچه که میخواهد بگوید در نتیجه هر کس هر طور که میخواهد نماز بخواند. هیچ دلیلی ندارد که ما حمد و سوره مردم را درست کنیم. حاجیها هر طور که بخواهند بروند مکه. اگر یک لبیک یک حاجی غلط باشد گیر میدهیم یعنی همه مراجع تقلید گیر میدهند. همه مراجع میگویند که آدم باید نمازش را درست بخواند. اصلاً موسی آمده که اگر یک چوپانی هم کج میگوید… اسمانها تکه تکه میشود از چرندی هایی که بعضی مردم میگویند. میگویند خداوند اولاد دارد و اولاد های خدا دختر هستند. پسرها برای ماست و دخترها برای خدا است. اگر آسمان بشکافد جا دارد. آنوقت موسی یک چوپانی یک حرف چرندی میزند موسی که میرود نصیحتش کند.. حالا بله یکوقت میگوییم آرام بگو، دلش را بدست بیاور. این قبول است. اما اگر بگوییم هر چه دل تنگت میخواهد بگو. این حرف غلط است. زیبایی قرآن
5– طرح عفو و احسان در آیه قصاص
آیهای در قرآن است که میگوید بکش بکش است. میگوید آدم قاتل را باید گرفت و کشت. همان آیه بکش بکش به قدری لطیف است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى» ای کسانی که ایمان آورده اید قصاص واجب است قاتل نباید آزاد باشد. باید آن را کشت. چطوری باید کشت؟ میگوید: «الْحُرُّ بِالْحُرِّ» اگر انسان آزادی را کشت تو هم آزاد بکش. «وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ» برده با برده. «وَالْأُنثَى بِالْأُنثَى» (بقره/178) زن به زن. البته به معنای این نسیت که مقام زن کمتر است. چون در طول تاریخ و به طور طبیعی، تولید اقتصادی مرد بیشتر از زن است. کما اینکه در تربیت مهر و عاطفله زن بیشتر از مرد است. برای تربیت زن بهتر است برای تولید و پول در آوردن مرد.
و لذا اگر کسی مرد را کشت در حقیقت یعنی نان آور را کشته است. حالا شما نگو که آقا بعضی از زنها نان آور هستند. ما همیشه وقتی که میخواهیم قانون وضع کنیم کاری به بعض نداریم. میگوییم هوای تابستان گرم است بنابراین مدرسه ها تعطیل است. حالا شما نگویید که آقا در روستای ما یک روستایی است به نام تزرجان در آنجا هوا خنک است. ما وقتی که میخواهیم قانون وضع کنیم نباید فکر یک دماوند و همدان باشیم. قانون کلی است. در قانون میگویند هوای تابستان داغ است و در هوای داغ مدارس تعطیل میشود. در قانون مسائل جزئی را نباید در نظر گرفت. وقتی بنا است که این شهر خیابان داشته باشد نباید بگوییم که اینجا یک خانه یتیم است یا یک مسجد است. اگر در خیابان کشی به خانه یک یتیم و یک مسجد هم که رسید خرابش کنید چون نمیشود که یک مصلحت عمومی فدای یک مصلحت جزئی بشود.
6– اعتدال در احکام و قوانین اسلامی
قصاص: حالا این بکش بکش است. حر را کشت حر را بکشید. برده را کشت برده بکشید. زن کشت زن را بکشید. در همین آیه بکش بکش ببینید که چقدر عاطفه است. «فَمَنْ عُفِیَ» (بقره/178) یعنی اگر عفو شد. ببینید یهود میگوید حتماً بکش. مسیحیت هم بخشیدن را ترویج میکند. یهود میگوید فقط کشتن. مسیح میگوید ترحم. و اسلام میگوید اختیار با صاحب خون است. پدر مرا کشته است من پسرش هستم اختیار داری که یا بکشی یا هم ببخشی. و خون بها بگیری. این یک امتیاز است بر مکتب یهودیت. بعد میگوید برادرت است با اینکه پدرت را کشته است از دایره برادری بیرون نرفته است. ببینید خیلی مهم است که به قاتل میگوید باز هم برادرت است. وقتی از صلیب سرخ مسیحی ها آمدند عراق، بغداد و رفتند پیش اسرا و ابوترابی گفتند اینجا شکنجه هست یا نه ابوترابی نگفت. رئیس شکنجه گرها گفت من تو را شکنجه کردم چرا به صلیب سرخی ها نگفتی؟ گفت صلیب سرخی ها مسیحی بودند. تو ولو شکنجه گر و بعثی هستی ولی مسلمان هستی و قرآن میگوید که «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» (نساء/141) قرآن اجازه نمیدهد که من یک حرفی بزنم که کافران بر مسلمانان راه نفوذ داشته باشند. من باید طوری حرف بزنم که کافران روی مسلمان ها نقطه فشار پیدا نکنند.
حالا اگر من قاتل پدرم را بخشیدم و گفتم من میبخشم باید سی میلیون یا چهل میلیون باید بدهی. میگوید اگر میخواهید 40 میلیون بگیرید آرام آرام بگیرید ممکن است یک مرتبه نداشته باشد به طور معروف در مقابل منکر. یعنی چیزی که پسندیده است. آقایی که قاتل است باید با احسان پول را بدهید. نباید طفره برود. آخر آیه میگوید: «ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَهٌ» (بقره/178) ببینید تخفیف، رحمت، احسان، معروف. تو را به خدا چه کسی میتواند. میدانی چه کسی پای تخته کیف میکند؟ اگر دکترای حقوق باشند، اساتید دانشگاهی که رشته دانشگاهی آنها حقوق است. و عالی ترین درجات را گرفته اند. بعضی از آنها به منزل ما آمده اند و گفته اند که حقوق قرآن یک لطیفه هایی دارد. در کتاب های حقوق میآید تبصره فلان از ماده فلان. یا بند یک باید. بند دو نباید. خیلی قانون خشک است. اما قرآن در همان آیه بکش بکش میگوید: عفو، برادر، پسندیده، محبت، تخفیف، رحمت، یعنی در آیه بکش بکش چند واژه عاطفی جاسازی کرده است. این مهندسی قرآن آدم را گیج میکند. خیلی قشنگ است. مثل اینکه سرکه فروش در فروش سرکه ها مواد قندی هم به شما میدهد.
7– جامعیت اسلام در نماز و نیایش
به مسجد که میروی هم عبادت است. هم سیاست هست. نماز جمعه اش میتینگ است، عبادت هم هست، سیاست هست. یعنی همه با هم. سجده میکنید، بهترین حال در نماز سجده است، بهترین نوع خون رسانی به مغز همان حالت سجده است. سجده برای بندگی است. اما در همان سجده بهترین وقتی است که خون به مغز انسان میرسد. یعنی قرب به خدا با سلامتی اش به هم جوش خورده است. میروی که نماز بخوانی، میگوید مسواک بزن که یک رکعت برابر با هفتاد رکعت است. با آب سرد وضو بگیر که هر چقدر که آب سرد روی پوست بدن باشد نشاطش بیشتر است. «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاه» همه حضور در صحنه. همه کنار هم بایستید. یاد شهدا، مهر کربلا. در یک نماز از خونرسانی به مغز تا یاد شهدا، ورزش کمر، تا مسواک، تا آب سرد، حقوق. اگر دگمه با نخ دزدی باشد نماز شما باطل است. سیاسی، عمری نماز بخوانی اما اگر رهبرت رهبر الهی نباشد نمازت قبول نیست. اگر همسر ها همدیگر را اذیت کنند نمازشان قبول نیست. مشروبات الکلی بخوری نمازت قبول نیست. اگر بول خود را نگه داری نمازت قبول نیست. درست هست یا صحیح هست ولی نمازت قبول نیست. چون ضمن اینکه نماز میخوانی به خودت ضرر میزنی. زیبایی های قرآن: «خُذْ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ» (مریم/12)، قرآن را جدی بگیریم. یعنی یکخورده داخل قرآن برویم و از پوست بیرون بیاییم. خدایا مزه قرآن را به ما بچشان و توفیق بده که به دیگران بچشنانیم.