نقش حضرت زینب (علیها السلام) در مدیریت بحران
بینندگان عزیز بحث در آستانه اربعین حسینى مىبینیم مىبینید بد نیست که یک سلامى به امام حسین (ع) بکنیم چون علامت مؤمن چند تا چیز است یکى زیارت اربعین است و حالا که ما راهمان دور است به کربلا از اینجا سلام بدهیم چون بُعد منزل نبود در سفر روحانى همانطور که قرآن سلام کرده یکى از کارهاى قرآن سلام به بزرگان است. «سلام على ابراهیم» «سلام على نوح فى العالمین» «سلام على موسى و هارون» پس خود خدا هم سلام مىکند ما هم سلامى در آستانه اربعین داشته باشیم (السلام علیک یا ابا عبدالله و على الارواح التى حلت بفنائک علیک منى سلام اللّه ابدا ما بقیت و بقى الیل و النهار و لا جعل اللّه الاخر العهد منى لزیارتکم السلام على الحسین و على على بن الحسین و على اولاد الحسین و على اصحاب الحسین و رحمه اللّه و برکاته).
بحث ما در این جلسه راجع به زینب کبرى (ع) خیلى صحبت کردهاند یکى از دوستانمان که تقریباً 20 سال است که همکارمان است جناب آقاى بهشتى دیروز به من گفت من راجع به حضرت زینب (ع) از نظر مدیریت بحران فکر کردهام دیدم عجب چیز خوبى است چون توى دانشکده مدیریت حتىمن به یکى از آقایان که دکترى مدیریت دارد از آمریکا و اینجا هم از قهرمانان دکتراى مدیریت است در ایران کلاس و برنامه و اینها گفتم شما توى دانشکدهتان مىشود تحت عنوان مدیریت بحران.. آخر بعضى چیزها در زمان عادى مىشود مدیریت کرد مدیریت بحران مهم است مثلاً بم زلزله مىشود اینجا دیگر مدیریت عادى فرماندار و استاندار عادى نمىتواند فکر کند چون همه چیز به هم ریخته آیا اول زندهها را بیرون بیاوریم اول اینهایى که از دنیا رفتهاند دفنشان کنیم تا بوى آنها مثلاً منطقه را چیز نکند بچههاى بى سرپرست را جمع کنیم آب بدهیم نان بدهیم آمبولانس بیاید خاکبردارى بیاید اطلاعات تبلیغى را چطور کنیم جلوى فشار و موج مردم را به بم بگیریم اصلاً یک وقت جورى به هم مىریزد که 20 تا استاندار باید با هم بنشینند فکر کنند چون این مدیریت بحران است.
شما راجع به زینب کبرى (ع) مدیریت بحران امروز صحبت کنید حالا من تقاضا مىکنم اساتید دانشگاه اگر پاى تلویزیون هستند که رشتهشان رشته مدیریت است یا کارشان کار مدیریت است حالا یا مدیر مدرسه، فرماندار، شهردار، استاندار هر کسى مدیر هر جا هست آقایان مدیر این بحث را دنبالش بروند ببینند باید چه کرد.
(انسان عادى مختصر چیزى او را از پاى در مىآورد به ما گفتهاند قاضى اگر کفشش تنگ است قضاوت نکند چون فشارى که به پایش مىآید در قضاوتش اثر دارد به ما گفتهاند جلوى درِ باز مکروه است نماز بخوانیم چون اینهایى که مىآیند و مىروند حواس تو را پرت مىکنند حتى روى پرده گل نباشد چون ممکن است چشم تو به گل بیفتد در نماز حواست پرت بشود به ما مىگویند زنها آرایش توى خانه داشته باشند براى شوهرشان بیرون خانه آرایش نکند چون بیرون خانه هیجان را تحریک مىکنند یکى دارد درس مىخواند یکى دارد رانندگى مىکند یعنى تمرکزها را از بین مىبرد کارى به حرام و حلال بودنش هم نداشته باشیم یعنى فرض کنید آرایش زن بیرون خانه جایز، جایز هم باشد این رقم آرایش و این رقم لباسها یک تنشهایى و یک اضطرابهایى و یک دغدغههایى در یکى کسى… یعنى شوکه وارد مىکند یک جوان یک تیکه خیابان را مىخواهد برود 10 بار به رویش شوکه وارد مىشود حلال هم باشد این همه شوکه وارد کردن به یک جوان جایز نیست از نظر علمى انسان طبى عاطفى. گیرم حلال هم باشد. غذا خوردن حلال است ولى حالا که مردم یا گرسنهاند یا روزهاند گیرم هم که روزه بر شما واجب نباشد مریضى یا مسافرى وقتى مردم روزه هستند کنار پیاده رو چرا دارى غذا مىخورى این هم غذاى بودار و عطردار هر که مىبیند دهانش پر آب مىشود ایجاد شوکه خلاصه ما چند دقیقهاى… البته ما روى این کار نکردهایم از اصل طرح من خوشم آمد شما بیایید زینب کبرى (ع) را بررسى کنیم تمام مسائلى که داشته و بعد بیائیم تحت عنوام مدیریت بحران مسئله را حل کنیم.) خوب بحرانهاى حضرت زینب (ع) چیه؟ یکىاش در تحصیل کردگان و مدیران و برجستهگان ما یکى باشد به هم مىریزد خیلى بساط جز آنهایى که دلشان دست خداست «الا بذکر اللّه تطمئن القلوب». مسئله کمى نفرات خودش یک بحران است چند نفر بین دهها هزار نفر در کربلا خیلیه. مسئله گرسنگى و تشنگى. مسئله قساوت دشمن مسئله انواع داغها چقدر داغ دید چند تا برادر.
مصیبت هاى حضرت زینب سلام الله علیها در روز عاشورا
شرائط خودش زینب کبرى (ع) مادرش شهید شد پدرش شهید شد برادر بزرگش شهید شد برادر دیگرش امام حسین (ع) امروز شهید شده مثلاً یعنى عاشورا ابوالفضل (ع) شهید شد برادر دیگرش دو تا پسرهاى زینب کبرى (ع) خیلى قشنگه در کربلا دو تا جوان داشت آمد پهلوى امام حسین (ع) گفت این دو تا جوان مرا بعنوان قربانى قبول کن.
یک چیزى برایتان بگویم خیلى مهم است اللّه اکبر امام حسین (ع) جوانش شهید شد زینب کبرى (ع) دوید توى معرکه هم برادرش را تسلیت داد هم فریاد زد دو تا جوانهاى خودش که شهید شد از خانه بیرون نیامد مىدانید چرا؟ تا امام حسین (ع) خواهرش را نبیند و از خواهرش خیلى است دو تا جوانش شهید شده از خیمه بیرون نمىآید ولى جوان برادرش که شهید مىشود مىآید اینجا این خیلى مهم است.
مسئله حفظ رهبر آینده باید امام سجاد (ع) را حفظ کند ریختند توى خیمه که امام سجاد (ع) را بکشند زینب کبرى (ع) افتاد روى امام سجاد (ع) گفت اول من را بکشید هم جان امام زین العابدین (ع) را نجات داد پاسدارى، پاسدارى اینها چه پاسدارهایى هستند.
بعد هم علم امام سجاد (ع) را از بن بست کشید بیرون چون مردم مىخواستند رابطه پیدا کنند با امام معصومشان امام سجاد (ع) هم در محاصره بود با کسى ملاقات نداشت بخصوص بعد از حادثه کربلا آن وقت زینب کبرى (ع) پهلوى امام سجاد (ع) علوم را مىگرفت مىآمد به مردم… یعنى هم واسطه فیض بود علمى هم جان یعنى هم جان امام زمان (ع) هم شخصاش هم شخصیتاش.
بى خوابى یک بى خوابى باشد اصلاً استاد دیگر نمىتواند درس بدهد شاگرد هم نمىتواند درس بخواند همه چیزى به هم مىریزد. کودکان، یک مشت بچه دور آدم را مىگیرند… یک چیزى برایتان بگویم شاید تازگى داشته باشد زینب کربى (ع) در کربلا چند بار غش کرد اما بعد از شهادت دیگر اصلاً گریه نکرد چون مىدید اگر گریه کند بچهها مىپُوکند یعنى مقابل بچهها هى خودش را نگه مىداشت.
صبر و پایدارى حضرت زینب سلام الله علیها در واقعه عاشورا
خیلى بحران است امام حسین (ع) شب عاشورا بود وقتى دید () مىگوید و امام حسین (ع) دارد خداحافظى مىکند معنایش اینست که دیگر فردا شب نیستم زینب کبرى (ع) غش کرد ولى بعد از شهادت دیگر مسأله غش کردن و مسأله… یکى از اینها بعضى از بزرگانمان را از پاى در آورده حالا من اینها را باز هم مىنویسم ببینید مدیریت بحران را ببینید.
زینب (ع) یک زن داغدیده نیست بت شکن است. به جا ماندن جسد شهدا این خودش یک بحران است اگر به ما بگویند جنازه پدرت… یک کسى توى خیابان تصادف کرده مثلاً ماشین خورده به خانمت به برادرت به پسرت اصلاً ما دیگر نمىتوانیم طبیعى رانندگى کنیم یعنى فقط بدانیم یک ماشینى خورده به یکى از نزدیکانمان و توى خیابان افتاده اگر شما سر کلاس باشید و بگویند ماشین به یکى از بستگانتان خورده و توى خیابان افتاده اصلاً شما دیگر درس مىفهمید استاد دیگر مىتواند درس بدهد؟ خودت، جنازه توى بیابان مسأله مهمى است. خطر گم شدن اطفال (شما سه تا پرتقال دیدهاید اینهایى که توى تلویزیون هى بازى مىکنند سه تا پرتقال را… تمرکز مىخواهد یک لحظه غافل بشوى یکىاش مىافتد یک مشت بچه، بچههاى کوچولو. شنیدن نیش اصلاً یک کسى صبح یک متلک به آدم بگوید اصلاً من مىآیم سخنرانى کنم یک کسى لب در یک کاغذى به من بدهد یک متلک بنویسد آقاى قرائتى اصلاً من همه سخنرانىهایم به هم مىریزد یک متلک کافى است که. نیش و دشنام دیدن شادىها مثلاً من دارم سخنرانى عمامهام بیفتد اگر شما نخندید بر مىدارم روى سرم مىگذارم و باز صحبت مىکنم اما اگر عمامهام از سرم افتاد و همه خندیدید من دیگر حرفهایم یادم مىرود یعنى کافى است که مثلاً روى منبر یک کسى یک کلمه اشتباه بگوید مثلاً بگوید شمر علیه السلام یک کلمه این را اشتباه بگوید و پا منبرىها به او بخندند این تا آخر منبر نمىتواند خودش را جمع کند یک متلک یک نیش یک لبخند.)
سر بریده جلوى چشم: یک استاد دانشگاه دارد درس مىدهد یک فرمانده نظامى توى جبهه است یک مرتبه عکس عزیزش را که مثلاً سرش بریده شده نشانش بدهند این به هم مىریزد بحران هست یا نه؟ یکىاش کافى است حالا دیگر چى؟ حالا این بحران است وظایف زینب (ع): واقعاً اینهایى که دکتراى مدیریت دارند اگر امشب پاى تلویزیون باشند دیگر هر کدام خدا یک دختر به آنها بدهد اسمش را مىگذارند زینب (ع) دکترایش را ما داریم او مدیریت کرد.
1- توجیه آسیب دیدگان، توجیه و تحلیل براى خود و دیگران یک حادثهاى که رخ داد آدمى بود که خودش را توجیه کند و مردم را هم توجیه کند چرا هم چنین شد، من اینجا دارم سخنرانى مىکنم اگر 5 نفر از شما پاى منبر من بلند شوید و بروید من روى منبر دست و پایم را گم مىکنم که چرا اینها از پاى منبر من رفتند. یک استاد دارد درس مىدهد یک مرتبه 10 نفر از سر کلاس بلند شوند و بروند استاد حرفهایش را گم مىکند.
زیبایى شهادت در راه خدا
10 تا مشترى بیایند درِ دکان یک یکى قیمت کنند نخرند و بروند تاجر حالش گرفته مىشود. توجیه خود بگوید (ما رأیت الا جمیلا) هر چه مىبینم زیبایى است تلخىها هم زیبایى است من یک وقت مثل زدم حالا یا توى تلویزیون بود یا جاى دیگر نمىدانم کجا بود ببینید سر سفره بچه فلفل را دوست ندارد ترشى را دوست ندارد حلوا را دوست دارد اما مادر بچه که به سفره نگاه مىکند فلفل و حلوا هر دو پهلویش زیباست بچه مىگوید فلفل بد است حلوا خوب است اما مادر بچه چى؟ پیاز، بچه دندان روى پیاز مىگذارد دور مىاندازد بزرگ مىشود دور نمىاندازد مىخورد بزرگتر مىشود اصلاً پول مىدهد پیاز مىخرد اصلاً این که این سختىها در عالم هستى ارزش است توجیه خود.
(اطلاع رسانى به مردم ما الان روابط عمومىها چه مىکنند فقط سالروز یک جشنى را تبریک مىگویند به یک پارچه این پارچه هم یک پارچهاى را نوشتهاند بعد با یک میخ مىچسبانند یا تبریک مىگویند یا تسلیت مىگویند حالا بعضىهایشان هم کارهاى بهترى مىکنند بعضىهاشان هم واقعاً کارهاى ابتکارى مىکنند اما خود اطلاع رسانى، تازه خود روابط عمومى خطاطش یک کسى دیگر است نقاشش یک کسى دیگر است خیاطش که این پارچه را بدوزد یک کسى دیگر است این پارچه را… زینب کبرى (ع) باید ببیند 1 بشنود 2 تحلیل بگذارد 3 سخنرانى بکند 4 یک وقت یک کسى مطالعه مىکندد به من مىگوید مىآیم این آسان است یک وقت مىگویند خودت هم باید مطالعه کنى خودت هم باید سخنرانى کنى خودت هم قبل از آن که فیلمات پخش بشود باید بازبینى کنى که اگر نقطه ضعفى هست بگویى تا آن تکهاش را قیچى کنند خود سانسورى یعنى تحقیق، تبلیغ، نظارت مسأله تفقد از داغدیدگان مسأله غافل نشدن از نماز چون دیگر کم کم هوا گرم مىشود وقتى هم هوا گرم مىشود وضع بى حجابى توى مملکت ما بیشتر مىشود. یک چیزى مىگویم خواستید گوش بدهید نخواستید گوش ندهید آخرین کلمه امام حسین (ع) راجع به عفت بود توى گودى قتلگاه افتاد شک کردند که حضرت شهید شده یا هنوز نشده گفتند امتحان کنیم گفتند به خیمهها حمله کنید اگر ایشان یک ذره یک هزارم رمق توى بدنش باشد از حریم و عفت خودش دفاع مىکند. رفتند سمت خیمهها ایشان پا شد آخرین کلمهاش این بود گیرم دین ندارید مرد باشید به بچههاى من چکار دارید آخرین سخن حضرت راجع به عفت همسرش بود چطور بعضى مردان ما این رقمى دخترشان را مىفرستند توى خیابان ما دین هم نداشته باشیم غیرتمان نباید اجازه بدهد که دخترمان و پسرمان آسیبپذیر باشند. البته نمىخواهم بگویم هر کس بد حجاب است آسیبپذیر است ولى بد حجابى زمینه آسیب پذیرى هست ممکن است کسى بد حجاب باشد عفیف هم باشد آدم خوبى هم باشد نماز خوان هم باشد خیلى هم کمال داشته اما ما مىگوییم تو که این همه کمال دارى چرا مىگذارى این کمال کمرنگ بشود. بعد هم ممکن است شما بخاطر کمالات دیگر این کم حجابى چون کمالات دیگرى دارى این کمالات تو را حفظ کند همه دخترها که این طور نیستند ممکن است دخترها نگاه به شما بکنند آن کمالات شما را نداشته باشند ولى از فرم لباس شما تقلید بکنند یعنى کار شما را یاد گیرند. مثل اینکه کسى بیاید جوکى از من یاد بگیرد این مىگوید اما آیه و حدیث من را یاد نمىگیرد مىگویند قرائتى چه گفت جوک را مىگوید بعضىها هستند این طوریند ما داریم آدمهایى را که کمالات زیاددى دارند حجابشان آن طورى که خدا مىخواهد نیست ولى کمالات دیگر دارند بعد دخترهاى دیگر نگاه به این کمال مىکنند آن کمالات این را ندارند اما آن فرم لباس آن را… اینطورى است. توجه به حجاب.)
مسأله قبول نکردن صدقه، کنترل هدایا بالاخره توى کوفه، شام، مىآمدند به اینها غذا مىدادند بچه داغدیده گرسنه آن وقت باید مواظب باشد چیزى نگیرند از دست کسى خود… یک بچه مىخواهد چیزى را از کسى بگیرد شما مىخواهید جلویش را بگیرید توجیه مىخواهد که…
این شرح وظایف اما خطبهها: رسوا کردن حکومت هفتم بیدار کردن مردم، زنده کردن عقلها و عاطفهها این هم شرح وظائف است مدیریت بحران 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، حالا اینها از باب نمونه است من تحقیقى نکردهام 10، 12 بحران دو سه تا وظیفه دارد بسم اللّه مرد بیاید ببینیم کى مىتواند این را حل کند آن وقت زینب کبرى (ع) چه سخنرانى کرد یک خورده سخنرانىاش را برایتان بگویم.
خطبه حضرت زینب سلام الله علیها براى مردم کوفه
عرض کنم که اول توى سخنرانیش رسوا کرد این رسوا کردن جایز است یا نه؟ بله قرآن مىفرماید یکى از وظایف انبیاء اینست که طاغوتها را رسوا کنند «و لتستبین سبیل المجرمین» یعنى پیغمبر تو باید راه مجرمین را براى مردم بگویى حالا بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اول جملهاش این بود (الحمدللّه) خدا را شکر خیلى است! این همه آدم داغ ببیند بعضى وقتها یک کسى عصبانى بود و ناراحت بود گفتند شکر خدا را بکن بله خوب الحمدللّه یعنى الحمدللّهاى گفت که از صد تا فحش بهتر است این الحمدللّهاى با تمام وجود.
یکى از این کوچولوها مىخواست الحمدللّه بگوید این رقمى گفت، گفت (الحمدللّه عدد الرمل و الحصاء) به عدد دانههاى شن الحمدللّه ما خوب خوبهایمان درجه یکهایمان وقتى بخواهند الحمدللّه بگویند وقتى شکمش سیر شد دو تا هم آرق زد مىگوید 100 هزار تا شکر یعنى بیش از صد هزار مخاش بالا نمىرود آن وقت کوچولوى امام حسین (ع) این همه داغ دیده اسیر شده کتک خورده مىگوید به عدد دانههاى شن الحمدللّه آدم گاهى احساس خجالت مىکشد که او… امام سجاد (ع) فرمود (لقد حَسُن بلائهُ عندنا) بلاهاى خدا نزد ما زیباست همان (ما رأیت الا جمیلا) بعد از حمد گفت (و صلاه على ابى رسول اللّه) درود بر پدرم پیغمبر (ص) نگفت درود بر پدرم على بن ابى طالب (ع) زینب کبرى (ع) دختر على (ع) است ولى چون جدش پیغمبر است و مىخواست بگوید شما امت پیغمبرید چرا هم چنین کردید خیلى مهم است. مىخواست احساسات مردم را به جوش بیاورد.
(یا اهل الکوفه و اهل الخطل و الغدر و الخزل) اى اهل کوفه اهل خطل خُدعه غدر خیانت تحقیر (اتبکون) حالا گریه مىکنید چون مردم کوفه شروع کردند به گریه کردن فرمود حالا گریه مىکنید؟ برادرم کشته شد حالا وقت گریه است (فلا رقعه الدمعه) اشکتان خشک نشود (و لا حدائه رنه) نالهتان سکوت پیدا نکند (انما مثلکم کمثل الذى نقضت غزلها من بعد قوه انکاسا) یک زن احمقى صبح تا ظهر پشم و پنبه را مىریسید ظهر تا غروب آنچه ریشته بود پنبه مىکرد مىگویند در ضرب المثل فارسى هم مىگویند رشتهها را پنبه کردى این آیه قرآن است که این زن معروف شد به زن حمقاء معروف شد این مثلى است براى پیمان شکنى شما 12 هزار نامه اصلاً در تاریخ مهمانى کره زمین در هیچ زمانى و مکانى نداشتهایم مهمانى که 12 هزار نامه دعوت داشته باشد این همه نامه دعوت این رقمى کردى اشکتان خشک نشود جیغتان آرام نگیرد.
استفاده از آیات قرآن در خطبه کوفه
«أتتخذون ایمانکم دخلاً بینکم» تا حالا یک آیه خوانده است اللّه اکبر فاطمه زهرا (ع) اینطور که توى ذهنم است اگر اشتباه نکرده باشم یک سخنرانى کوتاه کرد بیش از 50 آیه قرآن خواند.این خطاب به ما آخوندها است ما روى منبر باید بدنه و به قول کاشانىها مىگویند بوم، مىگویند بوم قالى قرمز است یعنى… ما باید بدنه سخنرانىهایمان قرآن و نهج البلاغه باشد گاهى اگر یک چیزى مىگوییم در حد ترجمه تفسیر تحلیل.
الان سخنرانىها این طور نیست الان سخنرانىها اکثراً سخنراین است گاهى هم یک آیه قرآن توى آن پیدا مىشود مىگفت ما دو تا آبگوشت داریم بعضى آبگوشتها همهاش آب است گاهى یک گوشت توى آن پیدا مىشود مثل خانه فقیرها آبگوشت بعضى آبگوشتها آبگوشت همهاش گوشت است بدنه سخنرانى باید قرآن و نهج البلاغه است بعد حالا یک مقدارى هم توضیح بدهیم طورى نیست نه اینکه یک آیه را بخوانیم یک قطره چاى چهل لیتر آب زینب کبرى (ع) خیلى پر مایه حرف مىزد هنوز اول حرف (الحمدللّه) اینکه مال (الحمدللّه رب العالمین) است بعدش «نقضت ها» آیه قرآن است بعد فرمود شما «تتخذون ایمانکم» آیه قرآن است «دخلاً بینکم أن تکون امه هى اربا من امه» شما پیمان را شکستید بخاطر اینکه «اُمه اربا» اربا از همان ربا که مىگویند ربا گرفته یعنى یک میلیون شده یک میلیون و نیم بخاطر اینکه جمعیت فلانى بیشتر است رفتید آن طرف «امه هى اربا» بخاطر اینکه امت یزید جمعیتش بیشتر بود شما به آن سمت غلتیدید چقدر بد رفتار کردید.
«و هل فیکم الى سلف» سخنرانىهایش ریتم دارد مثل قرآن، قرآن ریتم دارد سوره حمد ریتم دارد «رب العالمین، الرحمن الرحیم مالک یوم الدین، نستعین، مستقیم، ضالین» ریتم دارد «احد، صمد، یلد، یولد» ریتم دارد. سخنراین زینب کبرى (ع) ریتم داشت ببینید «هل فیکم الى سلف، و التنف و الشنف» ریتم دارد یعنى شماها اهل وقاحت و تملق و چاپلوسى هستید تنف) اهل فساد اخلاق و تهمت هستید شنف) اهل دشمنى نابجا هستید (ملق الاماء امرالعداء) باز ریتم دارد شما کنیز ذلیل و متملق هستید شما مثل دشمنان با زبان بدگویى مىکنید (کمرّها على دمنه) شما مثل گل قشنگى هستید که ریشهاش توى کود است ظاهرتان نماز مىخوانید آخر عمر سعد هم نماز خواند لشکر امام حسین (ع) نماز خواندند نماز بى ولایت مىشود نماز عمر سعد نماز جماعت مىخواند تیراندازى مىکند به امام حسین (ع).
هشدارى است براى ما وقت تمام شد وقت تمام شد، دو مرتبه قرآن مىخواند «على بئس ما قدمت لکم انفسکم أن سخط اللّه علیکم و فالعذاب انتم خالدون» چه بسیار بد انجام دادید در عذاب ابدى باز آیه قرآن است.
من دیشب این خطبه را که نگاهش مىکنم دیدم قدم به قدم هى قرآن مىخواند توبیخ مىکند یک زنى که این همه بحران دارد این همه وظایف دارد سخنرانىاش کوبنده طوفان اصلاً سخنرانى نبود نارنجک بود.
(اصلاً ما هم باید نارنجک باشیم قرآن مىگوید شما چرا دینامیت نیستید خود قرآن مىگوید من دینامیتم آیه دینامیت را مىدانید چیه؟ آیه دینامیت را حفظ هستید الان من بگویم نصفش را مىخوانید «لو انزلنا هذا القرآن على جبل» اگر قران به کوه نازل بشود تکه تکه مىشود یعنى چه؟ یعنى من دینامیتم. قرآن دینامیت است سخنرانى نبود دینامیت بود منفجر کرد.) آن وقت نیتجهاش چى شد؟ در کوفه توابین پیدا شدند در شام گریه کردند در کاخ یزید زنِ یزید علیه یزید شورید خود یزید عذرخواهى کرد در مدینه مرم شورش کردند از شام تا مدینه اینها را با احترام بردند 7 روز عزاى عمومى در شام پایتخت یزید. کودتا کرد این زینب (ع) این را مىگویند مدیریت بحران یک زن این همه بحران این همه وظایف فاصله کمى توانست یک حکومت 30، 40 ساله را تاریخش را در هم بپیچد.
بررسى کنید رساله دکترایتان را مدیریت بحران استفاده از زینبِ… زندگى زینب کبرى (ع).
خدایا تمام کسانى که در طول تاریخ انبیاء و اوصیاء و مؤمنین و مؤمنات را کشتند با علم و عمد آن به آن به عذابشان بخصوص قاتلین کربلا که اهل بیت را کشتند امام حسین (ع) را کشتند آن به آن بر عذابشان بیفزا. (الهى آمین)
تمام کسانى که در طول تاریخ در جبهه حق حمایت کردند از خدا و قانون خدا و اولیاء خدا همه را با اولیاء خدا محشور بفرما. (الهى آمین)
(این دو سه روزى که ما زنده هستیم همیشه ما را در حزبى قرار بده که حمایت از راه تو و قانون تو و اولیاء تو ما را در حزب خودت قرار بده. (الهى آمین)
آنى و کمتر از آنى ما را از راه مستقیم دور قرار نده. (الهى آمین)
خدایا روز به روز بر معرفت ما 1، مودت ما 2، اطاعت ما 3، مودت باشد بى معرفت درست نیست معرفت باشد بى مؤدت درست نیست معرفت و مودت باشد ولى گوش به حرفها ندهد باز هم درست نیست سه چیز اسلام از ما مىخواهد شناخت، عشق، اطاعت خدایا روز به روز بر معرفت و ولا… معرفت و مودت و اطاعت ما نسبت به خودت و اولیائت بیفزا. (الهى آمین)
قلب آقا امام زمان (عج) را از ما راضى بفرما. (الهى آمین)
خدایا طاغوتهاى دنیا را همین طورى که طاغوت عراق صدام و طاغوت ایران شاه را شکستى و ما دیدیم خدایا جورى برنامه ریزى کن بدست بندگان صالحت روز به روز طاغوتها را یکى پس از دیگرى در هم بشکن. (الهى آمین)
به ما رهبر عاددل دادى رهبر عادل جهان امام زمان (عج) به جهان عرضه کن. (الهى آمین)
گول خوردههاى ما را نجات بده. (الهى آمین)
و السلام علیکم و رحمه اللّه