محیط زیست در اسلام(2)
موضوع: محیط زیست در اسلام(2)
تاریخ پخش: 08/09/86
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما درباره این بود که اسلام یک دین جامعی است و چند هفته است که درباره آن صحبت میکنیم و همه چیز در آن است. دنبال این میگردیم که یک قانون خوب و یک حرف حسابی یک کسی داشته باشد که بهتر آن در قرآن و روایات نباشد. حالا ما به مقدار الفبایی که بلد هستیم، میگوییم. سر سفرهی قرآن نشستیم. یکی از مسائل توجه اسلام به طبیعت است. در این زمینه صحبت کردیم. درست است که بینندههای ما در محیط زیست هستند، ولی چه کسی هست که با محیط زیست رابطه نداشته باشد؟ یعنی برای همهی امت است. موضوع بحث ما جامعیت اسلام، اسلام دین جامع و اسلام و طبیعت است.
1- عناصر طبیعت، نام سورههای قرآن
اصلاً شما میدانید که اسم سورههای قرآن بر اساس طبیعت است؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
از کجا شروع کنیم؟ سورهی بقره! بقره به چه معناست؟ «گاو» یکی از اعضای طبیعت است. مائده به معنی سفره است. انعام چهارپایان هستند. انفال، کویر و جنگل و دریا و دریاچه است. به اینها انفال میگویند. بعد نام دو یا سه انبیا را میگوید. هود و یوسف و… را میگوید. رعد! رعد به معنی رعد و برق است. نحل! نحل به معنی زنبور عسل است. طبیعت است. بعد کهف را میگوید. کهف به معنی غار است. غار هم طبیعت است. مریم! مریم انسان است. بعد میآید سورهی انبیا، حج و مومن ونور را میگوید. نور هم یک چیز طبیعی است. بعد سورهی شعرا و نمل! نمل یعنی مورچه! بعد سورهی قصص را میگوید. بعد سورهی عنکبوت را میگوید. عنکبوت هم طبیعت است. عرض کنم که لقمان اسم آدم است. سجده، احزاب، بعد سبا و فاطر، یاسین، صافات، صاد، زمر، مومن، فصلت، شوری، زخرف، دخان! دخان به معنی دود است. دخان طبیعت است. بعد سورهی محمد، فتح، حجرات، ذاریات و طور را میگوید. کوه طور طبیعت است. نجم به معنی ستاره است. ستاره طبیعت است. بعد از نجم، الرحمن و واقعه و حدید را میگوید. حدید، طبیعت است. بعد سورهی جمعه و منافقون، تغابن و طلاق، تحریم و ملک و قلم را میگوید. قلم طبیعت است. الحاقه و نوح و جن را میگوید. جن از موجودات طبیعی است. مدثر، قیامت، دهر، مرسلات، نبا، تکویر، مطففین، انشقاق، بروج، بروج ستارهها هستند. غاشیه شب است. فجر طبیعت است. لیل طبیعت است. قارعه کوبنده طبیعت است. عصر طبیعت است. بنابراین میشود گفت یا نیمی و یا بین ثلث و نیم، دهها سوره قرآن به نام طبیعت است. پس اسلام دینی است که اسم سورههایش طبیعت است. یعنی ما دور از طبیعت نیستیم. این یک مسئله است.
2- مالکیت انسان در چارچوب ضوابط الهی
مسئله دیگر اینکه بعضیها فکر میکنند که حالا که مالک هستند، حق دارند و میتوانند هر کاری بکنند. اسلام قانونی دارد که میفرماید نه از هر راهی میتوانی مالک شوی – یعنی اگر از راه کمفروشی مالک شوی، حرام است. رشوه حرام است. ربا حرام است. دومیلیون میدهم، ماهی اینقدر بده، حرام است. مگر اینکه بگوییم، دو میلیون به تو میدهم، یا ده میلیون به تو میدهم و با آن کاسبی کن! بعد سودش را تقسیم کنید. اگر ضرر کردید که هیچ! ربا حرام است. کمفروشی و ربا و رشوه و سرقت و اختلاص و کلاهبرداری و… حرام است. یعنی نه میشود از هر راهی درآمد پیدا کرد. – حالا اگر از راه حلال درآمد پیدا کردی، هر طوری بخواهی نمیتوانی آنرا خرج کنی. بگویی آقا برای خودم است. خوب بنده بگویم پیراهن خودم است و میخواهم آنرا پاره کنم. (جر بدهم) مگر میتوانی؟ حرام است. یعنی نه اجازه میدهد از هر راهی مالک شوی و نه اجازه میدهد در هر راهی آنرا مصرف کنی. روز قیامت هم سؤال میکنند که از کجا آوردی و هم سؤال میکنند که در کجا خرج کردی.
اینطور نیست که بنشینی و هر فیلمی را ببینی و یا هر جدول روزنامهای را حل کنی. میگویند: آقا! عمرت را داری خرج میکنی، دلیلت چیست؟ باید این دقیقههایی را که میدهی، در مقابلش یک چیزی بگیری. انسان مانند یخ دارد از هر طرف آب میشود. از دیشب تا به حال، 24 ساعت ما آب شدیم. خوب آب شدیم، چه چیزی گیرمان آمده است؟ حالا که یک چیزی به نام عمر و جوانی و سلامتی را میدهیم، باید یک چیزی هم بگیریم. شما مرتب عمرت را میدهی و چیزی نمیگیری، این خسارت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ» (عصر/2) خسارت است که عمرت را میدهی و چیزی نمیگیری.
3- نقش عناصر طبیعت در حفظ محیط زیست
تعجب این است که حیوانات محیط زیست را حفظ میکنند ولی آدمها حفظ نمیکنند. یک حیواناتی به نام لاشخور داریم، این حیوانات لاشخور محافظ محیط زیست هستند. مثلاً میبینید که مار موش میخورد، موش سوسک میخورد، فلان حیوان، حیوان دیگری را میخورد و… چون اگر همدیگر را نخورند، نظم طبیعت به هم میخورد. بنده اکسیژن را میگیرم و کربن میدهم! انسان اینگونه است. درختها کربن را میگیرند و اکسیژن میسازند. پس درختان برای ما محیط زیست میسازند. خیلی بد است که طبیعت و جمادات برای ما محیط زیست میسازند، ولی خودمان نه! باران که میآید، غبار و آلودگیهای هوا را برطرف میکند. پس باران برای ما محیط زیست میسازد. جنگلها برای ما محیط زیست درست میکنند. بادها برای ما محیط زیست درست میکنند. حرکت زمین به دور خودش و به دور خورشید برای ایجاد محیط زیست است. سرما، گرما، حرکت زمین، باران، باد و خورشید برای ما محیط زیست درست میکنند. این نور خورشید بسیاری از میکروبها را از بین میبرد. زمین برای ما محیط زیست درست میکند. اینجا آب زباله پایین میرود و چند متر آن طرفتر آب زلال بیرون میآید. یعنی یک تصفیه خانه! آب کثیف پایین میرود و آب زلال بیرون میآید. یعنی اصلاً زمین تصفیه خانه است. آن وقت چه طور شد که «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند» برای اینکه ما یک نفس راحتی بکشیم. آن وقت خومان برای خودمان محیط زیست را خراب میکنیم.
4- حفظ محیط زیست در در همه شرایط و مکانها
در محیط زیست هم اکثریت مطرح نیست. عقل مهم است، نه اکثریت. چه طور؟ اگر در یک مسافرتی، هتلی، تاکسی، اتوبوسی، هفت نفر سیگاری هستند و سه نفر هم سیگار نمیکشند، آیا میتوانند بگویند که اکثریت با ماست، شما سه نفر بیرون بروید. میگوییم: نه خیر! شما هفت نفر بیرون بروید، چون اینجا عددی و کیلویی نیست، و حق تنفس با هوای سالم است. شما که میخواهی با دود نفس بکشید، شما بیرون بروید. اگر در یک اتاقی هفت نفر سیگاری هستند و دو نفر سیگاری نیستند، آن هفت نفر باید بیرون بروند و سیگار بکشند. نه اینکه به این سه نفر بگویند چون اقلیت هستید، بیرون بروید. یعنی در محیط زیست همیشه حق با اکثریت نیست. آیا پدر و مادر حق دارند در خانهای که بچه شیرخواره است، سیگار بکشند؟ قطعاً ظلم میکنند، چون هوای اتاق را آلوده پر از دود میکند و این نوزاد در گهواره خوابیده است، و پدر و مادر حق طبیعی بچه را میگیرند و ظلم میکنند. در تجاوز به حریم هوایی فقط لازم نیست که دیوار صوتی را بشکند. این هم تجاوز به حریم هوایی بچه است. بچه در گهواره خوابیده است و میخواهد تنفس کند، و این پدر و مادر سیگار میکشند. میگوید: من پدر هستم! خوب پدر باش! درست است، پدر هستی، ولی کار تو غلط است. آدم خوبی هستی و کارت غلط است. احترام به پدر لازم است، ولی کار پدر لازم نیست مورد قبول باشد. خیلیها آدم خوبی هستند ولی کارشان غلط است. یک آیهای در قرآن داریم که میفرماید: «قالَ إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقالینَ» (شعراء/168) من عمل شما را کار دارم. خودتان آدم خوبی هستید، ولی عملتان درست نیست. مثل اینهایی که به روضه میروند و در روضه سیگارمیکشند. هوای مسجد و حسینیه برای همه است. شما شانزده نفر میآیید و سیگار میکشید و هوای حسینیه را دودی میکنید و این ظلم به تنفس دیگران است.
باید دقت کنیم. اسلام دقیق است. اسلام میگوید که کسی که میخواهد به نماز جمعه برود، پیاز نخورد. حتی از شب جمعه پیاز نخورد. چون ممکن است مقداری از بوی پیاز از شب جمعه تا ظهر جمعه بماند و وقتی حرف میزنی، مردم در نماز جمعه اذیت شوند. برای اینکه مردم در نماز جمعه اذیت نشوند، از 20 ساعت قبلش میگوید، پیاز نخورید. اسلام دقیق است. اینهایی که من میگویم، الفبای اسلام است. منتها ما اینها را بلد نیستیم. البته کلاس علمی ما بالاست و فقط در کلاس اسلام رفوزه شدهایم.
مالک هستم! بله مالک هستی، ولی این مالکیت، به شما اجازه تلف کردن نمیدهد. هر مالکی حق تصرف در مال خود را ندارد. یک قانون است که من آن را قبلاً و در چند سال پیش در تلویزیون گفتهام. ولی چون مورد نیاز است، اجازه بدهید که من آنرا تکرار کنم. نصفش را من میگویم که ببینم شما حفظ هستید یا نه! البته فکر میکنم در کتابهای دانشگاه و دبیرستان آمده است. حالا اگر من نصفش را گفتم و شما نصف دیگرش را گفتید، معلوم است که اطلاع دارید.
5- نفی ضرر رسانی به دیگران در همه امور زندگی
«لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ فِی الْإِسْلَام» خوب اگر بلد هستید که هیچ! آیا قصهاش را هم کسی هست که بلد باشد. این قانون یک قصهای دارد. «لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ فِی الْإِسْلَام» (وسائلالشیعه/ج26/ص14) در اسلام کسی حق ضرر رسانی ندارد. حتی به اسم مسجد. اگر مسجدی میسازید که این مسجد کمر مسجد بغلی را میشکند، این مسجد را باید خراب کرد. مسجدی را در مدینه ساختند پیغمبر گفت برویم و این مسجد را خراب کنیم. با بیل و کلنگ رفتند و گفتند که این مسجد را خراب کنیم چون این مسجد کمر مسجد قبلی را میشکند. الان اگر شما یک چاه بزنی که آب این چاه، آب چاههای اطراف را کم کند، ضرر است. مسجد هم اگر ضرر بزند باید جلویش را گرفت. ما حق ضرر زدن نداریم. آیا به اسم امام حسین(ع) میشود در خیابان راهبندان کرد؟ نه خیر! گناه است. به اسم سحرخوانی میشود مناجات کرد؟ نه! حرام است. آقای قرائتی! چه میگویی؟ مواظب دهانت باش! من مواظب دهانم هستم. بسم الله الرحمن الرحیم. قبل از اذان هیچ کس حق ندارد داد بزند. چه قرآن، چه مناجات و چه دعا و چه عروسی و چه فاتحه! چه بوق عروس و چه مناجات سحر! فقط آنجایی که به ما گفتهاند داد بزن و آن هم با صدای خوب، اذان است. اذان را گفتهاند که داد بزن. قبل از اذان به چه دلیل تو داد میزنی؟ حالا اسمش را مناجات و سحرخوانی گذاشتهای، کلمه مناجات حرام خدا را حلال نمیکند. به یک جوان گفتم که حلقه طلا برای مرد حرام است، گفت نامزدی است، گفتم نامزدی که حرام خدا را حلال نمیکند. بعد یک مثال هم برایش زدم که این مثال را همه شنیدهاید. گفتم یک جگرفروشی جگر را روی منقل گذاشت و آنرا باد میزد، همینطور که جگر را باد میزد، گربهها دورش جمع شدند، شروع کرد به گفتن: «بلاله، بلال» فکر کرد که مثلاً اگر به جگر بلال بگوید، گربهها میروند. اگر به جگر که بلال بگوییم، گربهها نمیروند. به حلقه طلا اگر گفتیم، نامزدی است، حرام خدا حلال نمیشود. بیدار کردن مردم قبل از وقت اذان ممنوع است، حالا شما اسمش را امام حسین یا مناجات یا عروسی یا سحرخوانی بگذارید. با این الفاظ اسلام به شما اجازه نمیدهد.
طبیعت زینت است. قرآن میفرماید: «انَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَهً لَها…» (کهف/7) هر چه که بر روی زمین است، زینت است. چرا زینت را از بین ببریم؟ سفارشهایی که شده است:
6- نقش مردم در حفظ محیط زیست
1- سفارش به مردم: درختکاری بسیار کار خوبی است. حدیث داریم که اگر قیامت میخواهد به پا شود و شما یک نهالی در دست دارید، و فقط چند لحظه وقت دارید و میتوانید این نهال را بکارید، بکارید. «إِنْ قَامَتِ السَّاعَهُ» اگر قیامت به پا شود «وَ فِی یَدِ أَحَدِکُمُ الْفَسِیلَهُ» و در دست شما یک نهالی است. «فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَهُ حَتَّى یَغْرِسَهَا فَلْیَغْرِسْهَا» (مستدرک…/ج13/ص460) این روایات را از زمان طاغوت در ذهن دارم. زمان طاغوت یک دانشکده کشاورزی در اهواز بود، که ما به آنجا برای سخنرانی رفتیم و آیات و روایات درختکاری را خواندیم. کسی حق ندارد درختی را ببرد و جای آن ساختمان بسازد، جز اینکه در مقابل این درختی که برید، جای دیگر یک درخت بکارد که محیط سبز فضایش از نظر مساحت کم نشود.
آلوده نکردن آب دشمن، حتی آب دشمن را حق ندارید آلوده کنید. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در جبهه فرمود شما که به جبهه آمدهاید، مواظب باشید، آب آشامیدنی رودخانهای را که دشمن هم از آن آب برای خوردن برمیدارد، آلوده نکنید، تا چه برسد به آب دوست. تخلی و ادرار در نهر و پای درخت میوهدار و کوچه بنبست ممنوع است.
حدیث داریم که میفرماید: «فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ» (نهجالبلاغه/خطبه167) هر انسانی حتی نسبت به حیوانات و حتی قطعات زمین مسئول است. میگویند: چرا این قطعه را خراب کردی. چرا این حیوان را بیخود کشتی. اگر کسی محیط زیست را خراب کند، مثلاً زبالههایش را بدون کیسه زباله در خیابان بریزد، حوادثی که به واسطه این کار رخ میدهد، این فرد ضامن است. این فتوای امام است که در تحریر الوسیله است. صبح این مطلب را دیدم. پوست خربزه، پوست موز، پوست خیار را در کوچه میاندازد، اگر کسی پایش را روی آن پوست خیار و هندوانه و موز و خربزه گذاشت و افتاد و استخوانش شکست، آن آقایی که پوست میوه را انداخته است، ضامن شکستن استخوان این فرد است. اصلاً قرآن میفرماید که من میخواهم شما زمین را آباد کنید، نه اینکه خراب کنید. «الله اکبر» قرآن میفرماید یکی از دلایلی که بشر را آفریدم، این است که «… أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ…» (هود/61) «انشأ» یعنی به وجود آورد. یعنی شما را از زمین آفرید، بعد میفرماید: «…وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها…» (هود/61) از شما خواست که زمین را آباد کنید. میفرماید من شما آفریدم که زمین را آباد کنید. آن وقت خدا ما را آفریده و ما زمین را خراب میکنیم. استعمار به معنی آباد کردن است. منتها اینکه به بعضی از کشورها میگوییم که استعمارگر هستند، برای این است که به اسم آباد کردن میآیند ولی خراب میکنند. مثلاً آمریکا میگوید که آمدهام به عراق دموکراسی بدهم، ولی میبینید که عراق را خراب کرد. اینکه میگویند: استعمار، لفظ استعمار خوب است. مانند لفظ تمدن، تمدن به معنای مدنیت خوب است، منتها این فکر میکند که تمدن به این است که لخت شود. روشنفکر خوب است، اما معنای روشنفکر بیاعتنایی به مقدسات نیست. میگوید: ایشان آدم روشنفکری است… خوب روشنفکر یعنی چه؟ اصلاً ما باید یک کلاسی بگذاریم و الفاظ را معنا کنیم. روشنفکران ما در الفاظ گیر هستند. بعضی از مقدسین ما هم در الفاظ گیر هستند.
نمیدانم اینرا گفتهام یا نه! اول انقلاب منزل یک بزرگواری رفتیم. حالا اگر اسمش را بگویم چون همه شما او را میشناسید، آبرو ریزی است. ما در یک اتاق بودیم و آقا هم در یک اتاق و خانه دیگر بود. چون یک خانه مخصوص ما و مهمانها بود و یک خانه هم مخصوص آقا و خانواده بود. ایشان آمد و گفت: آقای قرائتی! غذا خوردید؟ گفتم: آقا! یک سوپ آوردند و ما سر کشیدیم. گفت: خوب غذای ما همان است. گفتم: خوب میگفتید که ما با نان میخوردیم. ما فکر کردیم که این مقدمه یک غذایی است. گفت: ما انقلاب کردیم، که زهد اسلامی را پیاده کنیم. گفتم: زهد اسلامی یعنی اینکه خودت نخور! نه اینکه به مهمانت نده! این بخل است. روایات میگوید که حضرت علی(ع) خودش نان خالی میخورد. ولی هیچ روایتی نداریم که حضرت علی(ع) به مهمانش نان خالی میداد. گفت: عجب! راست میگویی! من زهد و بخل را با هم قاطی کردهام. این برای خواص مذهبی است. روشنفکرهای ما هم قاطی میکنند. فکر میکنند که روشنفکر حتماً باید حجابش چنین باشد و نمیدانم چنان باشد و… نه اینطور نیست. بیاییم و بازی با الفاظ نکنیم. مثلاً متقی یعنی چه؟ خودسازی یعنی چه؟ تقوا یعنی چه؟ علم چیست؟ خیلی از چیزهایی که ما میخوانیم، علم نیست و علم نما است. اصطلاحات را عوض میکنیم و یک چیزهای فطری را قالب علمی به آن میپوشانیم، در صورتی که چیزهایی است که آدم به طور فطری آنها را میداند.
7- تأکید خداوند بر پاکیزگی محیط زیست
قرآن به دو پیغمبر میفرماید که مسجدالحرام را تطهیر کنید. میفرماید: «… إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِی…» (بقره/125) مسجدالحرام را تطهیر کنید. چه خبر است؟ مردم برای اعمال طواف و اعتکاف و نماز میآیند، یعنی دو پیغمبر عزیز مسئول پاکسازی میشوند. این مهم است. خادم مسجد حضرت زکریا بود که پیغمبر بود. مریم در شکم مادرش بود، نذر کرد که ایخدا اگر این بچهای که در شکم من است، اگر به دنیا آمد، من این را خادم مسجد و خادم بیت المقدس میکنم. نذر میکردند که مسجد را تمیز کنند، چون مسجد محل اجتماع است.
چاه آب باید با چاه فاضلاب فاصله داشته باشد. مثلاً نهر آب آشامیدنی است و نهر آبی است که به تصفیه خانه میرود. دیدند که یک کسی، در آب در حال غسل کردن است. حضرت فرمود: چه میکنی؟ گفت: در حال غسل کردن هستم. حضرت فرمود: بیخود! این آب آشامیدنی است. تو حق نداری در آب آشامیدنی غسل کنی. «لا تفسد علی الناس مائها» شما آبی که مورد شرب مردم است را حق نداری، در آن غسل کنی.
یک کسی میخواست تیمم کند، با خاک کوچه تیمم کرد. فرمود: چه میکنی؟ گفت: دارم تیمم میکنم. فرمود: غلط است. «نَهَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع» نهی کرد امیرالمؤمنین «أَنْ یَتَیَمَّمَ الرَّجُلُ» اینکه انسان تیمم کند، «بِتُرَابٍ» به خاک «مِنْ أَثَرِ الطَّرِیقِ» (الکافی/ج3/ص62) با خاک کوچه حق ندارید تیمم کنید. خاک کوچه آلوده است. قرآن میفرماید: «… فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا…» (نساء/43) صعید از صعود به معنای بالا رفتن، یعنی از خاکهایی که در دامنه کوه است و در بلندی است، – چه میگویند؟ سراشیبی که پایین، سربالایی، همان سربالایی از خاک قسمتهای مرتفع تیمم کنید. بعد میفرماید: «طیباً» یعنی دلپسند. یعنی باید یک خاکی باشد که اگر دستت را برای عبودیت به خاک گذاشتی و به پیشانیات مالیدی، این دلپسند باشد. آخر ما بد تیمم میکنیم و میگوییم این بهداشتی نیست. بر روی خاک کثیف دست میگذاریم و چنین تیمم میکنیم. نگاه به صورت من کنید. میگوید: آقا این دین بهداشتی نیست. چه کسی گفت که اینطور تیمم کنید؟ نه این خاک خاک است و نه آن تیمم، تیمم است. اسلام میگوید به خاک دلپسند و تمیز دستت را بزن و بعد به پیشانیات بزن! چه کار به چشمت دارد؟ تیمم این است. چشم من را ببینید. اصلاً کار به چشمتان ندارد. همانطور که پیشانیتان را به خاک میمالید، این هم یک نوع عبودیت است. خدایا من بنده تو هستم، خودم را برای اظهار بندگی خاکمالی میکنم. خاک تمیز به پیشانی و نه خاک کوچه به چشم. ما اصلش را کج میکنیم و بعد هم اشکال میکنیم. مانند همان لیوان فروش! یک کسی به دکان لیوان فروشی آمد. لیوان فروش لیوان را دمر گذاشته بود. مشتری آمد که رد شود، گفت که حاج آقا! گفت: بله! گفت: این لیوان شما چرا درش بسته است؟ بعد بلند کرد و گفت که ته این هم که سوراخ است. گفت: آقا! تو چرا این طوری نگاه میکنی؟ لیوان را از این طرف بگیر، اشکالت برطرف میشود. ما خیلی جاها که به اسلام اشکال میگیریم، اسلام را بد معنا میکنیم و شروع میکنیم به اشکال گرفتن از اسلام! خاک را خاک کوچه میکنیم، تیمم را هم با چشم انجام میدهیم، بعد میگوییم آقا این چه دینی است که میگوید خاک کثیف را به چشمت بمال؟ این میکروب دارد و اسلامی نیست. نه آقا! اسلام میگوید: خاک تمیز دلپسند، آن هم مسح با پیشانی… پس این دو اشکال برطرف شد. خیلی از اشکالهایی هم که به خدا میگیریم همین طور است. مثلاً چرا همچین است، چرا همچین است و… باید درست دید.
8- نقش حکومتهای فاسد در تخریب محیط زیست
اما سفارش اسلام به حکومت در مورد طبیعت. اسلام به حکومت هم در مورد محیط زیست سفارش و دستوراتی دارد. اصولاً قرآن میفرماید که حکومتهای باطل یکی از کارهایی که انجام میدهند، این است که محیط زیست را خراب میکنند. «…وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْل…» (بقره/205) حرث به معنای کشاورزی، یعنی اینکه کشاورزی را از بین میبرند. یادم نمیرود که در زمان طاغوت در خوزستان ما گفتیم که این رود کارون است، و این هم زمین خوزستان است، زمین خوزستان هم که زرخیز است، آب کارون هم که آب شیرین است، این آب را به زمینها بکشید و کشاورزی را توسعه بدهید. گفتند: زیبایی رودخانه به هم میخورد. من این را زمان طاغوت از مسئولین کشاورزی شنیدم. که گفتند: زیبایی رودخانه به هم میخورد چقدر باید مخ نکشد. بابا! اگر این آب رودخانه آمد و کشت شد، زمین سبز میشود. زمین سبز که از زمین خشک زیباییاش بیشتر است. یک مقدار آب از رودخانه بیرون میآید، در عوض یک دامنه بیابان سبز میشود. برنامه حذف کشاورزی و تخریب محیط زیست بود. که گاهی مستقیم است، مثل اینکه جنگل را آتش میزنیم. گاهی هم غیر مستقیم است، مثلاً اسراف در کاغذ، وقتی من این کاغذ را اسراف میکنم، خوب قهراً باید از همین پنبه و کائوچو و چوب کاغذ درست کنند. یعنی باید باز درختهایی را ببرند، و از همان درختها برای من کاغذ تهیه کنند. من که کاغذ زیادی مصرف میکنم، به محیط زیست ضربه میزنم.
9- حفظ عناصر معنوی در محیط زیست و زندگی
حالا آیا محیط زیست فقط طبیعت است؟ نه ما محیط زیست معنوی هم داریم. محیط زیست معنوی چیست؟ محیط زیست معنوی این است که جامعه هم محیط سالم داشته باشد. این جوان که دارد میرود، راحت برود. و لذا قیافههایی که حواس آدم را پرت میکند، حالا چه دختر فکلی و زن آرایش کرده و چه یک پسر با موتور سواریش! اصلاً یک آخوند با قیافهاش! هر قیافه و هر حرکتی که حواس مردم را پرت کند، این یک نوع ضربه زدن است. چون دارد طرف رانندگیاش را میکند، یک مرتبه میگوید: «اوه!!!» و حواس مردم را پرت میکند. و لذا همه مراجع میگویند که لباس شهرت حرام است. لباس شهرت یعنی چه؟ یعنی من یک لباسی بپوشم، که مردم بگویند: «اوه!!!» و سوت بکشند. در این محیط زیست هم باید تابلوها، تابلوهای خوبی باشد. قیافههای زننده، عکسهای نازیبا! میخواهی صورتت را پاک کنی، حوله عکس گربه دارد، و سبیل ما با سبیل گربه قاطی میشود. پتو روی خودمان میاندازیم، پتوهای ما عکس پلنگ دارد. کفشمان عکس… دارد. بابا چیز دیگری نیست؟ ما گل نداریم؟ بلبل نداریم؟ اینهمه رنگهای زیبا و گلهای زیبا و اسمهای زیبا! اسمهای زیبا! شهر اسلامی، کشور اسلامی و جمهوری اسلامی، باید زیبایی از سر و تهش ببارد.
گفتند: امام سجاد(ع) کجا نماز میخواند. گفتند بروید و آنجای مسجد که بوی عطر میآید، همانجا امام سجاد(ع) نماز میخواند. یعنی به قدری اینها عطر میزدند که هر جا نماز میخواندند، تا مدتی، فرشها بوی عطر میداد. این محیط زیست است. امامان ما اینطور بودند. پیغمبر ما مسواکش پشت گوشش بود. لباس باید سفید رنگ باشد که تا چرک شد برود و بشوید. ما میگوییم سیاه، سرمهای و قهوهای خوب است. چون هر چه که چرک شد، پیدا نیست. اسلام میگوید سفید باشد که چرک شد، پیدا باشد و برویم بشوییم، ما میگوییم لباسی بپوش که چرک شد، پیدا نباشد. اینها همه اش مخلوط شده است. یک بازنگری باید در نامها و تابلوها و شعرها و فیلمها و آدمها و طبیعت و در تحصیلها و در اطلاعات و… بکنیم. و مقداری باید این خودباختگیها را کنار بگذاریم تا بعد ببینیم چه میشود.