کربلا، صحنه گذشت و فداکاری
2- حرم امام حسین(علیهالسلام)، خانهی همه زائران
3- نقش تاسوعا و عاشورا در پیروزی انقلاب اسلامی
4- نماز شب حضرت زینب(سلاماللهعلیها) در شام عاشورا
5- اقامه نماز، حتی در میدان جنگ و جهاد
6- بهرهگیری دشمن از عناوین دینی و ظواهر مذهبی
7- تکرار جریان کربلا در طول تاریخ
8- نقش احزاب سیاسی در ماجرای کربلا
موضوع: کربلا، صحنه گذشت و فداکاری
تاریخ پخش: 25/09/89
بسم الله الرحمن الرحیم
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»
به عنوان درسهایی از قرآن، در شام غریبان چه بگوییم. عاشورا چه گذشت و شام غریبان چه گذشت و چه درسهایی به ما میدهد؟
من در قرآن 29 رقم گذشت پیدا کردم. 29 رقم گذشت، البته شاید بیشتر باشد، حالا اینهایی که به عقل بنده رسیده است و میتوانم بگویم که تقریباً در کربلا تمام این 29 رقم گذشت و باقی آنهایی که به عقل من نیامده است، واقع شد. یعنی نمایشگاه گذشت. گذشت از جان، گذشت از جوان، گذشت از همسر، گذشت از شکم، گذشت از رفاه، گذشت از خواب، همهی گذشتها یکجا در یک روز واقع شد. بحث امشب، ضمن اینکه یک روضهی قرآنی است، یک مقایسه هم بکنیم ما در عمرمان از چه گذشت کردیم؟ البته داشتیم و داریم آدمهایی که واقعاً گذشت دارند.
در جبهه بمباران میشد، یکی از دوستان میگفت، گفتم که ممکن است ما امشب شهید شویم. هرکس وصیت دارد وصیت کند. میگفت: همه وصیت کردند. جوانها نشستند وصیتنامه نوشتند. یک پیرمردی همینطور نشست نگاه کرد و بعد آمد تنگ گوش من گفت: من سواد ندارم که وصیت نامه بنویسم. به روحانی گفت. به روحانی که همیشه در سنگر بود گفت: شما برای من بنویس. یک قلم و کاغذ دست گرفت. خوب… «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، شهادت میدهم خدا یکتاست. پیغمبر، اهل بیت، قرآن، کعبه، دین، گفت: حالا وصیت تو چیست؟ گفت نمیدانم من وصیت نامه بلد نیستم. تو آخوندی! چه باید نوشت؟ گفت: مال چقدر داری؟ گفت: هیچی! هیچی ندارم. گفتم: اولاد… گفت: یک اولاد داشتم آن هم در جبهه شهید شده و از مال دنیا هم هیچی ندارم. گفتم: اصلاً تو وصیت نامه نداری. داشتیم آدمهایی را که یک پسر داشتند، دادند. دو تا داشتند، دادند. سه تا داشتند، دادند.
من پریشب دزفول بودم. میگفت: در یک خانه بیست و یک شهید، یکجا. بحث امشب بحث گذشت است و در کربلا همهی گذشتها یکجا جمع شد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم». درسهایی از قرآن و اهل بیت را هم اضافه کنید که حقش همین است. موضوع: گذشت. از چه؟ از جان…
1- گذشت از جان، در راه حفظ دین
امیرالمؤمنین جای پیغمبر خوابید. آیه نازل شد. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ» (بقره/207) بعضی از مردم خودشان را پیشمرگ پیغمبر میکنند. از جان گذشت. میدانید خدا چه کرد؟ خدا به فرشتهها گفت: کدامیک از شما حاضر هستید جانتان را فدای دیگر فرشتهها کنید؟ ببینید علیبن ابی طالب، امیرالمؤمنین(ع) جانش را فدا کرد. گذشت از جان! این هم نه گذشت طبیعی، هم از سر گذشت، هم از قلب گذشت، چون در قلبش زدند. گذشت از جان…
اصلاً امام حسین فقه را زیر و رو کرد. لب زدن به خاک حرام است. کسی خاک بخورد ولو یک ذره، اما به ما گفتند: بچه که به دنیا میآید، لبش را به خاک کربلا بمالید. سفارش شده آن خاکی که پیشانیتان را برای عبادت خدا میگذارید، خاک کربلا باشد. مسافر نمازش دو رکعتی است، اما میگویند: در حرم امام حسین نمازت چهار رکعتی است. یعنی آنجا خانهی خودت است.
2- حرم امام حسین(علیهالسلام)، خانهی همه زائران
امام حسین کاری کرد که خانهی او خانهی همهی ما شد. همینطور که هرکسی در خانهی خودش چهار رکعتی میخواند میتواند. خانهی الوهیت مسجدالحرام، خانهی نبوت مسجد النبی، خانهی ولایت مسجد کوفه، خانهی شهادت. ما پنج تا خانه داریم. یکبار دیگر میگویم. خانهی ولادت یعنی خانهای که در آن متولد شدیم، به دنیا آمدیم. خانهی ولادت، خانه الوهیت، خانهی نبوت، خانه ولایت، خانهی شهادت. شما پنج جا میتوانی نماز چهار رکعتی بخوانی. این چه بود که همهی غریبهها را خودی کرد؟ آدم در محل غریب نمازش شکسته است ولی امام حسین میگوید اینجا غریب نیستی، اینجا خانهی خودت است.
گذشت از مال؛ میدانید امام حسین چه کرد؟ وقتی کربلا آمد زمینهای کربلا را خرید. گفت: نمیخواهم خون من در زمین مردم ریخته شود. نمیخواهم زوارهایی که زیارت من میآیند، پایشان را در زمین مردم بگذارند. حق مردم است. این خودش یک درس است که عزادارهای امام حسین باید حق مردم را نادیده نگیرند. حق زن، حق شوهر، حق همسایه، باید من تبریک بگویم و تشکر کنم. من کسی نیستم ولی حالا به عنوان یک طلبه تشکر کنم از آنهایی که ظهر عاشورا وسط خیابان نماز خواندند. با هیچ قدرتی نمیشد وسط خیابان نیویورک و واشنگتن، وسط خیابان نماز خواند. اما امام حسین نیویورک و واشنگتن را هم سوراخ کرد. تمام مراسمهایی که در کشورهای غربی میگیرند، چه اروپا، چه آمریکا، چه جای دیگر، صد تا، دویست تا، من بودم. من محرم، شبهای قدر در مراسم کشورهای غربی بودم. با افطاری صد و پنجاه تا، دویست تا، سیصد تا جمع میکنند. امام حسین در دانمارکی که کاریکاتور پیغمبر را کشیدند، وسط خیابان چهل هزار نفر را جمع کرد. هیچ قدرتی نمیتواند وسط خیابان دانمارک چهل هزار تا آدم جمع کند.
3- نقش تاسوعا و عاشورا در پیروزی انقلاب اسلامی
امام بنیانگذار جمهوری اسلامی، انقلابش را روی دوش امام حسین گذاشت و جلو رفت. اگر خود امام میخواست انقلاب را دوش بگیرد نمیشد. از عاشوراها و تاسوعاها و اربعینهاست. هرچه امام صادق روایاتش پخش شد، در روضهها پخش شد. یعنی مذهب جعفری را امام حسین دارد میبرد. «کلهم سفن النجاه» همهی اینها کشتی نجات هستند، ولی کشتی امام حسین تندتر میرود. «کلهم باب الله» همهی ائمهی ما درگاه لطف خدا هستند. ولی درگاه امام حسین بزرگتر است و «باب الحسین اوسع» گذشت از خواب؛ دیشب امام حسین نخوابید. فرمود: میخواهم تا صبح نماز بخوانم. من نماز را دوست دارم. من نماز را دوست دارم. دیشب تا صبح احیا داشت.
4- نماز شب حضرت زینب(سلاماللهعلیها) در شام عاشورا
من معمولاً مستحبات را به بچههایم اصرار نمیکنم که انجام دهید. ولی غروب عاشورا به عنوانی که پدر اگر به بچهاش سفارش کرد یک کاری را بکن، واجب میشود، سفارش میکنم شام غریبان نماز شب را بخوانید. شبهای دیگر هم نمیخوانید، نماز شب مستحب است ولی شام غریبان بخوانید چون زینب کبری شام غریبان هم نماز شبش را خواند، منتهی آمد بلند شود، افتاد. زانویش طاقت نداشت. یعنی او این رقمی نماز شب میخواند، لا اقل دخترهای ما در سال یک شب به این بیبی تکیه کنند. گذشت از خواب…
قرآن ستایش میکند. «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع» (سجده/16) افرادی هستند خودش را از رختخواب میکند، برای مناجات. بعد میگوید: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْس» (سجده/17) کسی نمیداند چه اجری برایش گذاشتیم. بعضی از آیات قرآن میگوید: «ضِعف» یعنی دو برابر. بعضی آیات میگوید: «اَضعاف» چند برابر. بعضی آیات می گوید: «فَلَهُ عَشْر» ده برابر، بعضی آیات میگوید: هفتصد برابر، اما راجع به کسی که خودش را از خواب بکند، میگوید: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْس» آیهی قرآن است که میخوانم. هیچکس نمیتواند بفهمد پاداش این کسی که خودش را از رختخواب برای مناجات کند، هیچکس نمیتواند حسابش را بکند. هیچکس حسابش را ندارد، از بس مهم است. گذشت از خواب…
بعد جالب این است که امام حسین شب عاشورا هم نماز شب میخواند، هم شمشیر تیز میکند. یعنی چه؟ یعنی نماز شما را از دشمن غافل نکند. سرگرم نشوید در مسجدها مشغول نماز شوید، بعد ببینید شرفتان رفت، عزتتان رفت، حکومتتان رفت.
5- اقامه نماز، حتی در میدان جنگ و جهاد
آیهی 102 سورهی نساء میگوید: در مقابل دشمن اگر وقت نماز شد، همه نماز را به جماعت اقتدا نکنید. صد تا اقتداء کنید و صد تا سر پست باشید. آقا رکعت دوم «بِحَوْلِ اللَّهِ» که گفت، آنهایی که رکعت اول بودند قصد فرادی کنند سریع بروند رکوع و سجود را انجام بدهند، چون نمازشان دو رکعتی بود. بروند اسلحه را از آنها بگیرند، آنهایی که سر پست هستند، بیایند به رکعت دوم برسند. بعد میگوید: نکند غافل شوید. «وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون» (نساء/102) دشمن دوست دارد شما غافل شوید. امام حسین فرمود: یک دست به قرآن، یک دست به اسلحه. امام حسین بر لبش نماز بود، در دستش اسلحه. گذشت از خواب…
گذشت از جوان؛ خیلی علی اکبر شبیه پیغمبر بود. یعنی ابروهایش شبیه ابروهای پیغمبر بود. چشمهایش مثل چشمهای پیغمبر بود. پیشانیاش، صورتش، هروقت میخواستند یاد پیغمبر بکنند، به علی اکبر نگاه میکردند. این جوان را فرستاد. گذشت از جوان. گذشت از بچهی شیرخواره، گذشت از فامیل، هجده نفر از این هفتاد و دو نفر فامیل امام حسین بودند. گذشت از برادر، الله اکبر! روز عاشورا چه روزی بود! گذشت از مسکن، خیمههایش را هم آتش زدند. در تاریخ نداریم که مهمانی دوازده هزار نامهی دعوت برایش آمده باشد جز امام حسین. این همه نامهی دعوت و بیوفایی. «لَا دِینَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَه» (بحارالانوار/ج69/ص198) قرآن میگوید: کسی اگر وعده بدهد، و خلاف وعده کند «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقا» (توبه/77) کم کم به نفاق کشیده میشود. امام حسین گذشت از جان، گذشت از برادر، گذشت از فرزند، گذشت از طفل، گذشت از خواب، گذشت از آب، تشنه بود. گذشت از فامیل، روز عاشورا چه شد؟ بیخود نیست گفتند: «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه» (بحارالانوار/ج45/ص218) هیچ روزی مثل روز تو نیست.
قبل از تولد امام حسین انبیاء وقتی تاریخ امام حسین را میشنیدند گریه میکردند.
6- بهرهگیری دشمن از عناوین دینی و ظواهر مذهبی
گذشت از آبرو؛ به امام حسین نسبت دادند که خروج کرده است. در فقه ما داریم اگر کسی بر امام زمانش خروج کند، باید خونش ریخته شود. گفتند: امام زمان یزیدبن معاویه، امیرالمؤمنین یزید است. و هرکس علیه یزید اقدامی کند، خروج کرده است. حالا که خروج کرده قتلش واجب است.
انسان چطور خط را گم میکند. عمرسعد وقتی میخواهد به لشگرش بگوید: سوار شوید حسین را بکشید. میگوید: «یَا خَیْلَ اللَّه» (بحارالانوار/ج44/ص391) ای لشگر خدا! «اللَّهُ أَکْبَر»! پست و پول چه میکند؟ به لشگر یزید میگوید: لشگر خدا! چه خبر است؟ میخواهد فرماندار ری شود. یعنی به خاطر پست آدم اینقدر جنایتکار باشد. حالا یک سؤال…این جنایتهایی که کوفیها کردند جرقه بود یا جریان است؟ فرق بین جرقه و جریان چیست؟ جرقه یعنی یک حادثه واقع شد و تمام شد. دیگر مشابه ندارد. جریان یعنی همیشه هست.
7- تکرار جریان کربلا در طول تاریخ
فکر نمیکنید در جمهوری اسلامی هم این حادثه رخ داد. آدم تعجب می کند، کسانی که یکوقتی مسئول مملکتی بودند، 180 درجه برگردند. آخوند و غیرآخوند! به امیرالمؤمنین گفتند: تو که راهت مستقیم است. چرا اینقدر میگویی: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» گفت: من خبر از آینده ندارم. ممکن است فردا برگردم. ما چه تضمینی داریم که ما مسلمان بمانیم؟ من قبلاً فکر میکردم یکبار حضرت امیر از پیغمبر پرسید: «أَ فِی سَلَامَهٍ مِنْ دِینِی» (بحارالانوار/ج34/ص338) بعد از کامپیوتر وارسی کردیم دیدیم سه بار، یعنی سه مرتبه تا آنجایی که ما بلدیم. شاید بیشتر باشد. در سه برهه از زمان حضرت علی از پیغمبر پرسید: من وقتی بمیرم، دین خواهم داشت یا بیدین خواهم بود. امیرالمؤمنین دلواپس دینش بود. ما که دیگر هیچی! انسان هیچ اطمینان ندارد. قصهی کوفه یک جرقه نیست یک جریان است. آدم هست انقلابی بوده و ضد انقلاب میشود. نماز خوان بوده و نماز را رها می کند.
دیشب یکجایی بودیم گفت: فلان جوان گفته: من قبلاً نماز میخواندم، به خاطر فلانی و فلانی دلسرد شدم. گفتم: به ما دستور دادند دینتان را از مردم نگیرید. بگذار یک مثال بزنم. اگر یک نانوایی خراب شد، نانش بهداشتی نبود، یک کلهپاچه، یک کبابی، یک رستورانی، اگر یکی از این مغازهها بهداشتی نبود، دولت آمد مهر و موم کرد، شما تا آخر عمرت دیگر نان و کلهپاچه و شیرینی و میوه نمیخری؟ میروی یک دکان دیگر. ما نباید یک طوری باشد که اگر یک نفر خراب شد، فردا قرائتی خراب شد، یکی دیگر… من مثل یک نانوایی هستم. نانوایی من را بستند، یک نانوایی دیگر. اگر یک داروخانه بسته بود، نمیگویی: حالا این داروخانه بسته بود، زن و بچهی من از بیدارویی بمیرند. یک داروفروشی دیگر… برو پیدا کن ببین کدام داروفروشی دیگر باز است. ما نباید اگر از یک پیش نمازی، از یک آخوندی، از یک کت و شلواری، از یک مذهبی، از یک مسئول مملکتی بدمان آمد دست از خدا برداریم. مسئولهای مملکتی کسی نیستند که ما دینمان را از آنها بگیریم. خودشان هم از ترس پشه در پشهبند میروند. دینمان را باید از خدا بگیریم. تا خدا هست، دین هست. دین یعنی راه خدا. دین یعنی راه. چون غیر خدا هم میگوید: «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (کافرون/6) به کفار هم میگوید: شما دین دارید. «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» یعنی شما کفار هم دین دارید. دین یعنی کسی هر راهی را میرود. ما راهی را که انتخاب کردیم، به خاطر افراد نیست.
در خود کربلا میدانید نقش احزاب سیاسی چه بود؟ بد نیست یک چیزی را برایتان بگویم.
8- نقش احزاب سیاسی در ماجرای کربلا
مرحوم میرزا خلیل کمرهای از علمای بزرگ بود و مجتهد تاریخ هم بود. ملا بود و مجتهد تاریخ هم بود. ایشان یک کتابی دارد، یک وقتی من از آیتالله رضوانی پرسیدم ایشان که بوده کتابهایش را میخوانم خیلی پرمایه هست؟ گفت: امام به حاج احمد آقا گفت: اگر میخواهی ببینی ملا چه کسی است، کتابهای میرزا خلیل کمرهای را بخوان. این را آیتالله رضوانی میگفت. مرد مُلایی بود. ایشان یک تحقیقی کرده میگوید: جمع کثیری از اینهایی که کربلا آمدند، به خاطر مسائل سیاسی بود. یعنی پدران اینها استاندار و فرماندار بودند زمان حضرت علی، دسته گل آب دادند، حضرت علی عزلشان کرد. اینها ناراحت شدند که چرا از پست افتادند؟ گفتند: حالا که از پست افتادیم یک دفتر سیاسی ، یک حزب سیاسی راه میاندازیم، رژیم اهل بیت را واژگون میکنیم. یکبار دیگر بگویم. جمعی از کسانی که کوفه آمدند، کسانی بودند که پدرشان استاندار بوده است. به خاطر خرابکاری حضرت علی او را از استانداری برداشته است، ناراحت شده که چرا پست به من نرسید، دفتر سیاسی، حزب سیاسی، بسم الله کربلا بروید… ولذا وقتی هم کربلا آمدند، به امام حسین گفتند: «بغضا لابیک» حالا که پدرت پدر ما را برداشت، ما انتقام پدرمان را از تو … مسألهی سیاسی هم در کربلا بود. یعنی چند چیز قاطی شد. اینطور نبود که همه بصیرت نداشتند. میفهمیدند. پست میخواستند.
همهی گذشتها در کربلا بود. چقدر قشنگ بود. ما باید از کربلا درس بگیریم. وقتی میگوییم: ابوالفضل آب را بالا آورد، یاد تشنگی بچهها افتاد آب را نخورد، یعنی چه؟ یعنی شما یاد فقرا بیافت، پولهایت را از بانک بیرون بکش. چهار تا جوان را داماد کن. چهار تا دختر را جهازیه بده. چهار تا وام بده. مگر تو سپرده در بانک نداری؟ این پول بانک برای شما آب کربلا است. میخواهی کام بگیری، میبینی فلانی وضعش خراب است. با یک مبلغ کم راه میافتد. ما دو لیتر گریه میکنیم، ولی کار یک مسلمان را هم راه نمیاندازیم. وقتی میگوییم: امام حسین زمین کربلا را خرید، که مال مردم تصرف نشود، ما هم باید این کار را بکنیم.
به هر حال اشک خیلی فایده دارد. امام حسین یک انرژی هستهای است. یک یاحسین بگو، هفتاد میلیون سیاهپوش در خیابان بریزند. تمام رییس جمهورها یک راهپیمایی 5 میلیونی نمیتوانند راه بیاندازند. در یک کشور هفتاد میلیون سیاهپوش. بدون اضافهکار، بدون مأموریت، روی عشق، امام حسین امتحانش را داد. حرفم را جمع کنم.
آیا ما از جان گذشتیم؟ یک متلکی به ما گفتند حاضر هستیم از این متلک بگذریم؟ حالا فحش داده حلالش کن. غیبت حلالش کن. حالا شریک هستید، او را ببخش. توهین کرده او را ببخش. ما از چه گذشتیم؟ امام حسین از همه چیز گذشت. ما لااقل از یک چیزی بگذریم. آقای صالحی ما را به فیض برسانید…
{مداحی….}
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» یکبار دیگر سلام بکنیم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»
خدایا به آبروی امام حسین و اصحابش و مادرش و پدرش، و جدش و نسل معصومش هرچه خلاف کردهایم، ببخش. هرچه از عمر ما باقی مانده ما را در راه مستقیم قرار بده.در امتحانها ایمانی بده که سالم و رو سفید بیرون بیاییم. مردههای ما را بیامرز و مریضهای ما را شفا بده. مشکلات فرد و جامعه و دولت و ملت ما را حل بفرما. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضی بدار. هرکس در طول تاریخ برای امام حسین عزاداری کرده و مرده است با امام حسین محشورش کن. نسلشان را از بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. شر دشمنان به خودشان برگردان. و آخرین دعا کسانی که حق اهل بیت را غصب کردند و انبیا و اولیا و اهل بیت را کشتند، آن به آن بر عذابشان بیافزا. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
1- آیه 207 سورهی بقره در شأن چه کسی نازل شده است؟
1) پیامبر اسلام(ص)
2) امام علی(ع)
3) امام حسین(ع)
2- مسافر، در چه مکانهایی میتواند نمازش را کامل بخواند؟
1) مسجد الحرام، مسجد النبی
2) مسجد کوفه، حرم امام حسین
3) هر چهار مورد
3- قرآن در سوره سجده، پاداش چه عملی را خارج از محاسبه دانسته است؟
1) اقامه نماز جماعت
2) اقامه نماز شب
3) اقامه نماز جمعه
4- حضرت علی(ع) دربارهی پایان عمرش، چه دغدغهای داشت؟
1) سلامت دین
2) شهادت در مسجد
3) شهادت در جبهه
5- آیه 102 سورهی نساء، چه خطری را گوشزد میکند؟
1) سازش با دشمن
2) غفلت از دشمن
3) نفوذیهای دشمن