قرآن و ماه رمضان
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
در آستانـه رمضان هستیم باید مطالبی راجع به رمضان صحبت کنیم. در میان ماهها تنها ماهی که اسم آن توی قرآن برده شده است ماه رمضان است. اسم آن یازده تا محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی، ذالقعده، ذالحجه، اسم هیچ ماهی برده نشده جز ماه رمضان.
رمضان از رمض است، رمض یعنی سوزاندن، رمضان یعنی گناه سوزی، یعنی ماهی که انسان با توبه و عبادت گناهان خودش را بسوزاند. عظمت ماه رمضان به قرآن است نه به روزه، چون قرآن وقتی میخواهد تعریف ماه رمضان را بکند میفرماید «شَهْرُ رَمَضَانَ» میدانی چه ماهی است؟ «الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» البقره/185 نمیگوید(شهر رمضان الذی انزل کتب علیکم الصیام) یعنی پز رمضان به قرآن است پز رمضان به روزه نیست.
شما عزیزان چون مال تربیت معلم هستید و یا طلبه هستید سر و کارتان با آموزش است من این را چند سال پیش بمناسبت. . . عرض کنم که، بمناسبت شیوه تبلیغ قبلاً گفتهام، وقتی خدا میخواهد بگوید روزه بگیرید با چه لحنی میگوید؟ اول میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» نمیگوید(یا ایها الناس) یعنیای مردم اما «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» یعنیای کسانی که ایمان آوردید، کلاس«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» از(یا ایها الناس) بالاتر است یعنی اگر خواستید کسی حرف شما را گوش بدهد با کلاس او را صدا بزن نگو احمد بگو احمد آقا، نگو زهرا بگو زهرا جان، یعنی اگر خواستید که مردم گوش به حرفتان بدهند اسم آنها را با ادب ببرید.
دوم: اگر میخواهید مردم گوش به حرفتان بدهند قانون و دستوری که میدهید این دستور را آسان جلوه بدهید که آقا این دستوری که میدهم در همهی کشورها هست ما اگر میگوئیم درخت خیابان و جنگل را قطع نکیند در تمام دنیا اینطور است، اگر میگوئیم موتور سوارها کلاه ایمنی بگذارند در همهی دنیا است، اگر میگوئیم کمربند ایمنی، در همهی دنیا است. یعنی اگر مردم بدانند که این قانون را همـﺔ عقلا عمل کردهاند عمل کردن برای آنها آسان میشود اینکه میگویم(بگوئید) این فن معلمی من است، معلم باید حرفهایش را ناقص بزند که نصفش را خودش بگوید و نصفش را آنها، سعدیا مرد نکو نام. . . او بگوید نمیرد هرگز وگرنه اگر من بگویم سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز هم من خسته شدهام و هم آن یخ کرده است نصفش را من بگویم نصفش را شما تا هم تعامل باشد مشارکت در گفتگو باشد شما هم خوابت نبرد شما هم کمک نفس من بکن. اگر مردم در قوانین بفهمند که این قانونی که به آنها گفته شد عقلای عالم این قانون را پذیرفتهاند پذیرفتن این رقم قانون برای مردم آسان است ولذا قرآن میفرماید «کُتِبَ عَلَیْکُمْ الصِّیَامُ» واجب شد که روزه بگیرید بعد میگوید «کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» البقره/183 تمام ادیان روزه داشتند.
برای اینکه مردم به حرف شما گوش بدهند قانون را ساده جلوه بدهید بگوئید خیلی نیست، سی روز است «أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ» سی روز که چیزی نیست تا رویت را آنطرف کنی تمام میشود. بعد هم میگوید تبصره هم داریم بهترین قانون این است که تبصره داشته باشد که آدمهایی که نمیتوانند بروند «فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ» اگر از شما مریض بودید یا مسافر بودید «وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ» البقره/184 کسی که طاقت روزه گرفتن ندارد، یعنی قرآن واجب کرده بود اما برای کسی که اگر روزه بگیرد مریض میشود، اگر روزه بگیرد در شیرش اثر میگذارد و بچهاش نمیتواند شیر بخورد، اگر روزه بگیرد در بچهای که توی شکمش است و حامله است اثر میگذارد، اگر دکتر متدینی گفت روزه برای چشم تو، برای مغز تو و اعصاب تو ضرر دارد، اگر واقعاً ضرر دارد نباید بگیرد و اگر کسی گفت روزه میگیرم چوب میخورد چون به همان دلیلی که میگویند روزه بگیر به همان دلیل هم میگویند گاهی روزه نگیرید ما باید تعبد داشته باشیم.
اعمال ماه رمضان چیه؟ چون ماه رمضان بارانهای ویژهای میآید ما باید ظرف هایمان را پر کنیم قبل از اینکه ظرفهایتان را پر کنید آنرا بشورید. وقتی میدانند که یک منطقهای در یک فصل خاصی باران میآید اینرا حکومت یا مردم سد میبندند که آبها را پشت سد ذخیره کنند برای روز مبادا، اگر بدانند که آب جیره بندی است مثلا روزهای جفت این منطقه آب نیست یا روزهای فرد منطقه آب نیست، تمام زن و مرد آن خانه ظرفهایشان را میشورند آن روزی که آب هست ذخیره بر میدارند برای آن روزی که نیست برای ذخیره برداشتن ظرف پاک میخواهیم. بسم الله، قلبمان را پاک کنیم در اول ماه رمضان اگر کینـﺔ کسی هست فحش داده حلال، تهمت زده حلال، غیبت کرده حلال، ظرفتان را بشورید چون قلبی که توی آن کینه باشد خداوند توی این ظرفی که پشه و سوسک است شیر و شربت نمیریزد توی قلب کینه دار خداوند لطف. . . زمینه میخواهد.
قلب سلیم، توی قرآن سه تا قلب داریم: قلب سلیم «مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» الشعراء/89، قلب منیب «وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ» ق/33، قلب مریض «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» البقره/10، قلب سلیم قلبی است سالم که هیچ شرکی توی آن نیست جز خدا کسی را نمیفهمد. قلب منیب، انابه یعنی گول میخورد منتهی برمی گردد توبه میکند گناه میکند اما بعد میگوید استغفر الله، خدایا بد کردم حلال کن، ببخش، قلب مریض، باز آنوقت مرضها فرق میکند ما چند رقم مریض داریم اینها مهم است که میگویم. گاهی شیطان وسوسه میکند هل میدهد میرود کنار گاهی غیر اینکه هل میدهد میرود توی روح بدن، گاهی هم وقتی میرود تو بیرون میآید، گاهی هم که شیطان میرود تو و بیرون نمیآید همهاش را هم آیه داریم اگر هل میدهد میفرماید «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ» طه/120 بسوی او وسوسه میکنند مثل آدمی که دستش نمیرسد ولی یک سنگی به ماشین پرتاب میکند. بعضی وقتها میرود بغل او، هل هم میدهد «مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّیْطَانِ» الأعراف/201 تماس میگیرد هل میدهد بعضیها نه، شیطان آنها را هل میدهد و تو هم میرود «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ» الناس/5 فی، یعنی میرود تو. گاهی وقتها که میرود تو دیگر بیرون هم نمیآید «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ» الزخرف/36 یعنی همانجا میایستد یعنی انواع نفوذها فرق میکند.
ماه رمضان ماه گناه سوزی است ماهی است که ما قلبمان را پاک کنیم و اگر قلبمان را پاک کردیم خدا ما را میبخشد قرآن میفرماید «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا» ببخشید همدیگر را «أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» النور/22 ما زن داریم مرد داریم که جمکران میرود، روضهی هفتگی میرود، سینه میزند، قمه میزند، دو سه لیتر گریه میکند، اما کینـﺔ مردم توی دلش هست. قرآن میفرماید اگر میخواهی تو را ببخشم کینـﺔ مردم را از توی دل خودت بردار «وَلْیَعْفُوا» از نظر ما طلبهها، از نظر ادبیات عرب امر است، امر هم یعنی واجب است، باید عفو کنند همدیگر را «وَلْیَصْفَحُوا» یعنی باید پرده را برگردانند میگویند صفحـﺔ کتاب یعنی برگردانند «وَلْیَصْفَحُوا» یعنی صفحـﺔ قلبت را برگردان شتر دیدی ندیدی «أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» نمیخواهی خدا تو را ببخشد؟ اگر میخواهی خدا تو را ببخشد تو هم مردم را ببخش.
ماه رمضان ماه عبادت است ماه قرآن است. یک آیه قرآن خواندن ثواب یک ختم قرآن دارد بسیاری از خانمها و برادرهایی که قرآن بلد نیستند همین ماه رمضان شبهای طولانی چقدر آدم داریم که قرآن میتواند بخواند این بشود معلم همان توی خانه و توی همسایه و فامیل یک آپارتمان چهار پنج طبقه کمتر یا بیشتر، توی اینها یکی قرآن بلد است باقیها هم بلد نیستند آنکه بلد است ماه رمضان بعد از افطار بشود معلم آن هم که بلد نیست بشود شاگرد، آرام بخواند اینها هم عقب او بخوانند الحمدلله تلویزیون و رادیو معارف و رادیو قرآن و رادیو سراسری چند دفعه یک دور قرآن را میگذارند نوارهایی هست که از طرف سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات اوقاف، الحمدلله الان با این شرایط خیلی زیاد راحت میشود قرآن یاد گرفت خیلیها باسوادند، الحمدلله خیلیها قرآن بلد هستند الان ما چندین هزار جوان و نوجوان داریم که حافظ قرآن است.
یک زمانی ما رفتیم یکی از کشورها، اول انقلاب بود خیلی بد بود آبرویمان رفت، با من مصاحبه کردند بعنوان شخصیتی که از ایران آمده گفتند آقا بفرمائید که در کشور جمهوری اسلامی چند تا حافظ قرآن است؟ خوب، اول انقلاب بود، ما خیلی هم حافظ قرآن نداشتیم، گفتم اگر بگویم کم داریم آبروی نظام میرود بگوئیم زیاد داریم دروغ گفتهایم، گفتم تکرار کن سؤالت را، من وقتی جواب بلد نیستم میگویم تکرار کن سؤالت را، توی این تکرار فکر میکنم میگوئیم یکبار دیگر بفرما چه سؤالی کردی، و اما چند تا حافظ قرآن داریم، ما در ایران خیلی حافظ قرآن نداریم ما در ایران محافظ قرآن خیلی داریم، بنده خدا گیج شد گفت حافظ چیه؟ محافظ چیه؟ گفتم حافظ این است که شما قرآن را حفظ میکنی همینطور تند تند میخوانی محافظ بسیجیهای ما هستند تکه تکه میشوند ولی یک تکه زمینشان را به صدام نمیدهند اما ممکن است حمد و سورهاش هم غلط باشد، اینرا میگویند محافظ قرآن، ما حافظ نداریم اما محافظ داریم یعنی هشت سال بمباران شدیم اما یک سانتی متر زمین به دشمن ندادیم.
الان هم حاضر هستیم که همین جوانهای ما که بعضی هایشان هم بعضی جاها از آنها گله دارد راجع به بعضی چیزها که چرا قیافهاش اینطور است، چرا فکل او اینطور است، بعضیها را هم که آدم دلش نمیخواهد که اینطور باشد همینها هم چنان ته دلشان به خدا بدهکار است، چنان معتقداتی دارند که اگر احساس کنند خطر جدی است همانها با همان شرایطی که ما فکر میکنیم حزب اللهی نیستند میبینی عجب نیروهایی هستند، چقدر جوهر دین توی اینها قوی بود و ما خبر نداشتیم خیلی هم به ظاهر نمیشود قضاوت کرد اما ما میگوئیم تو که باطنت خوب است چرا ظاهرت. . . قشنگ بگو آقا من میخواهم کتاب آسمانی را بلد باشم من معتقدم که. . . پنج تا دستور توی قرآن هست که چطور قرآن بخوانیم چون خود قرآن گفته که با من چه جوری برخورد کن اول گفته بی وضو نباش لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» الواقعه/79 یکی از معناهایش این است که بی وضو نباش یک معنای بالاترش هم این است که واقعیات و انوار قرآن را روحهای مطهر درک میکنند. یعنی تا روح مطهر نباشد معارف نورانی را درست درک نمیکند. قرآن پشت و پیش هم دارد ظاهر و باطن هم دارد گاهی وقتها ظاهر قرآن یک چیزی میگوید باطن قرآن کلاس بالاتری میدهد.
اول میگوید با وضو باشیم، بعد وقتی که وضو گرفتیم میگوید: «فَاقْرَءُوا» المزمل/20 بخوان، بعد میگوید شیوهی قرآن هم «وَرَتِّلْ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا» المزمل/4 یعنی با صوت خوب، با حزن، یعنی با ترتیل کلماتش را نه هم جویده بخوان، حالا ترتیل هم معنا شده. بعد میگوید هر چی هم میتوانی بیشتر بخوان «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْ الْقُرْآنِ» المزمل/20 یعنی هر چه نشاط داری. بعد هم میگوید تدبر کن این آیه چه میگوید؟ یعنی به سراغ تدبر و تفسیر بروید بعد از تدبر هم میگوید حالا که فهمیدی عمل کن بعد از عمل هم میگوید به دیگران ابلاغ کن «وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِنْ الْجِنِّ» الأحقاف/29 گروهی از جن آمدند بروند صوت قرآن را شنیدند گوش دادند همین چند تایی که شنیدند فوری رفتند به دیگران منتقل کردند، یعنی لازم نیست کسی که میخواهد تبلیغ کند تمام دین را بلد باشد این مقداری که بلد است برود بگوید چهار تا آیه بلدی همین چهار تا را بگو یک برگ زرد وقتی میافتد توی حوض این برگ زرد هم کشتی چهار تا مورچه میشود بابا تو برگ زرد، این برگ زرد هم میتواند کشتی چهار تا مورچه بشود همین یک کلمهای را که بلدی همین یک کلمه را به دیگران بگو، بگو که آقا من این یک کلمه را امروز یاد گرفتهام میخواهم منتقل کنم. جلسات طولانی نباشد تا خسته کنند نباشد بزرگها بچهها را به جلسات قرآن دعوت کنند اصلاً اشکال ندارد که. . . ما حدیث داریم که وقتی میخواهید پول بدهید به فقیر بده به بچهات که او بدهد به فقیر، یعنی چه؟ یعنی این انفاق را به نسل بعد هم منتقل کن. پدرانی که تا حالا جلسات قرائت داشتهاند ممکن است که سال دیگر جلسه قرائت نداشته باشند پول بدهند به پسرشان بگویند تو جلسـﺔ قرائت درست کن مگر نمیخواهی که جلسـﺔ قرآن تشکیل بدهی این پول، هم شاگردیهایت را دعوت کن استاد قرائت را من میآورم، مگر افطاری نمیدهی آقا جان من افطاری نمیدهم تو هم شاگردیهایت را دعوت کن تو امسال افطاری بده، یعنی این انفاق و این افطاری و این جلسات این عزاداریها به یک نسل بعد هم منتقل بشود اگر نشود میبینی که پدر دو ضربه سینه میزند پسرش هم کنار خیابان دارد نگاه میکند یعنی شکاف بین این دو نسل نباید باشد. انتقال این جلسات این مسئلـهی مهمی است ولذا داریم مسجد که میروید دست بچهتان را بگیرید ببرید توی مسجد بچهها باید توی مسجد بیایند کسی نباید بگوید بچه میآید چه میشود اذیت میکند.
پیغمبر(صل الله علیه و آله) سخنرانی میکرد امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) کوچولو بودند تازه راه افتاده بودند بعد هم میافتادند پیغمبر(صل الله علیه و آله) دید اینها وارد مسجد شدند هی میافتند از منبر پائین آمد رفت اینها را بغل کرد آمد روی منبر نشست بچهها را هم روی زانو نشاند شروع کرد به سخنرانی کردن. این یعنی احترام به بچه. بچه باید مسجد را ببیند، بچه باید موعظه را بشنود، تاریخ را باید بشنود، امام حسین(علیه السلام) بچه هایش را که برد کربلا میخواست جنایات بنی امیه را ببینند برگرددند سخنرانی کنند آن زمان که نه ضبط صوت بود و نه دوربین این بچهها مثل دوربین با چشم هایشان فیلمبرداری کردند با گوشهایشان ضبط صوت بودند اینها آمدند گرفتند منتقل کردند این جلسات قدیمی را خیلی به آن عنایت داشته باشیم.
من فرانسه بودم سفیر ما خاطرهای نقل کرد خیلی تکان دهنده، گفت یک کسی آمده پهلوی من گفت ببین من مذهبی نیستم خانمم هم میدانی که وضع حجابش چه جوری است خودم هم اصلاً مذهبی نیستم اما خیلی به غرورم بر میخورد که بیائیم مسیحی شویم ولی بچهمان آمده میگوید بابا جان نمیشود ما مسیحی شویم؟ من گفتم که ولله ما مسلمان نیستیم اما اینقدر هم غیرتم اجازه نمیدهد که بیایم مسیحی بشوم خلاصه وارسی کردیم که ببینیم بچهی ما از کجا علاقمند شده است، بعد دیدیم این مسیحیها یک جلساتی دارند فامیلی دور هم میگویند و میخندند بعد هم یک اصطلاحات مذهبی به آنها تزریق میشود بعد روز که میشود این بچه مسیحیها میآیند توی مدرسه خاطره دیشب را برای بچه مدرسه ایها میگویند این مسلمانها. . . بعد میگفت حالا فهمید م که این جلسات فامیلی و خود جوش و این جلسات محلی چقدر مردم را بیمه میکند یعنی دور هم جمع میشوند یک آدم اسلام شناسی بیاید یک آدمی که تحصیلات بالاتری دارد محور جلسه را به خودش بگیرد جلسات خود جوش و فامیلی به شرطی که رنگ سیاسی نگیرد نمیخواهم بگویم دین از سیاست جداست، رنگ سیاسی نگیرد یعنی توی آن جلسه، جلسه تبدیل به خانه تیمی و پایگاه حزبی نشود. این جلسات را راه بیندازیم شبهای طولانی. . . حضرت فرمود: نفس کشیدن در ماه رمضان عبادت است، خوابیدن عبادت است، شب هایش بهترین شبها است، روزهایش بهترین روزها است، بعد یک کارهایی را باید دولت بکند البته من چند سال است که گفتهام باز هم میگویم چون من مسئول مملکتی که نیستم که کسی به حرف من گوش بدهد ولی خوب به عنوان کسی که چیزهایی. . . چه اشکال دارد که نانواهای جمهوری اسلامی شبها پخت کنند هر که نان میخواهد شب بگیرد برای فردا روز نانوا پای تنور نایستد چون ایستادن پای تنور نانوا نمیتواند روزه بگیرد روزه میگیرند خیلی از آنها ولی سخت است چه اشکالی دارد الان که فریزر آمده خیلیها نان کهنه میخوردند توی روستاها که نان کهنه میخوردند یعنی یکی دو من آرد میگرفتند چند هفته میخوردند در روستا که قدیم کهنه خور بودند شهریها هم الان کهنه خور شدهاند حالا باقیها هم یک ماه نان بیات بخورند بگذارند روی چراغ گرم بشود. ما میتوانیم مثلاً ورزش توی ماه رمضان تعطیل بشود آخر مگر میشود که جوان دبیرستانی یا راهنمایی ورجه ورجه کند روزه بگیرد ورجه ورجه کند تشنهاش میشود بعد میرود آب میخورد ما میگوئیم آقا ورزشها تبدیل بشود به نقاشی، وزیر آموزش و پرورش میتواند کاری بکند که بچهها روزهشان را نخورند شهرداریها میتوانند کاری کنند که نانواییها روزهشان را نخورند کارگرها و بناها میتوانند برنامه هایشان را جوری تغییر بدهند که روزهشان را نخورند اگر روزه گرفتن برّ است قرآن میفرماید «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى» المائده/2 اینکه میگویی بچهام نه سالش است رنگش زرد میشود طوری نیست رنگ زرد اشکالی ندارد بله، اگر مریض میشود بخورد، اما صرف اینکه بچهام از حال میرود. . . اصلاً خدا گفته که روزه بگیر تا از حال بروی خدا میخواهد که از حال بروی مثل اینهایی که میدوند بگویند عرق کرد اصلاً میدویم تا عرق کنیم. روزه بگذار یک خورده رنگش زرد بشود یک خورده بی حال بشود طوری نیست بعداً خوب میشود.
یکی از پزشکهای کمونیست کتابی نوشته که به زبان فارسی هم ترجمه شده میگوید نوزده رقم مرض را با روزه خوب کردم میگوید من مسلمان نیستم میگوید امساک، یعنی همان چیزی نخوردن. همین دیروز مجلهای به دست من آمد که این رکوع و سجودی که ما میکنیم برای شکم، برای معده، برای روده، برای خون رسیدن به مغز، ما نمیدانیم هنوز اسلام را نشناختهایم. میشود سحری بچه را جوری غذا داد که زود هضم نشود مثلاً بعضی از غذاها هست که دیر هضم است آن دقیقههای آخر بچه هایمان را صدا بزنیم که مثلاً نزدیک صبح باشد یک مقدار هم آموزش و پرورش ورزشش را کم کند سحریاش را یک غذایی باشد که زود هضم بشود اشتها آور نباشد یک مقدار هم رنگش زرد شود ولی بالاخره یک مقدار هم نسلمان باید دست نماز و روزه باشد.
آنوقت دعای ماه رمضان چقدر مستجاب میشود، امام سجاد(علیه السلام) وقتی ماه رمضان تمام میشود التماس میکند با ماه رمضان خداحافظی میکند میگوید خداحافظای ماه رمضان نیامده منتظر تو بودم، خداحافظای ماه رمضان که نرفته دلتنگ تو میشوم، خدا حافظای شب قدر چه عیدی برای اولیاء بودی، خداحافظای ماهی که برای دشمنان و افرادی که معرفتشان کم بود سنگین بودی، چقدر سنگین بودی برای آدمهای ناجور، چقدر زود گذشتی برای آدمهای خوب، یک خداحافظی میکند عین عاشق و معشوق و بزرگان ما از ماه رجب به استقبال میرفتند.
شما هر چقدر هم باسواد باشید بگوئید والله من بابام وصیت نوشته آنرا نخواندهام مردم میگویند تو باسواد هستی وصیت بابات را نخواندهای؟ عجب آدمی هستی، بالاخره هر کس هیچی نخواند وصیت باباش را باید بخواند. بابا ما مخلوق هستیم این هم وصیت خالق است «ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ» الأنعام/153 یعنی این وصیت خداست این سفارش خداست مخلوق باید کتاب خالقش را بخواند بعد هم کتابی که اینقدر نکته دارد، همین امسال ماه رمضان ما سوره یوسف را به مسابقه گذاشتیم بد نیست بشنوید بنده سوره یوسف را با نهصد تا نکته نوشتم یازده صفحه قرآن است نهصد نکته گیرم آمده از کتابها یک مقداری هم خدا به ذهنم انداخته ولی بیشترش از کتابها است گفتیم هر که نهصد تا را هزار تا بکند یک عمره، هفتاد نفر توی امتحان شرکت کردند نکاتی گفتند توی اینها بعضی هاش غلط بود دوشاخ تلفن را به برق زدند دو شاخ برق را به تلفن زدند غلط و غلوط و تفسیر به رای هم خیلی بود که گفتیم معلوم میشود که کار خطرناک است، ولی بعضی از آنها حرفهای نوی زده بودند ما حرفهای نو را که جمع کردیم سیصدوهفتاد حرف نو، جوانهای ایران بر اثر فکر گیرشان آمده بود که توی کتابهای تفسیر قبلی وجود نداشت آن سیصدوهفتاد تا را اضافه کردم به نهصد تای خودمان شد هزار و دویست و هفتاد تا جیبی چاپ کردیم گفتیم هر کس هم میخواهد فیلم با زینگ را میدهیم خودش چاپ کند یعنی نگوید کتاب فروشی راه انداخته ستاد تفسیر این تفسیر را که قیمتش حدود دویست تومان است یعنی پول سه تا سیب زمینی با سه چهار تا سیب زمینی شما هزار و سیصدوهفتاد تا نکته یاد میگیرید پنج تا نیم ساعت هم وقت میگیرد تا مطالعه کنید شما چه کتابی سراغ دارید که دو ساعت و نیم بخوانی بیش از هزار و سیصد نکته گیرت بیاید؟ قیمتش هم پول سه تا سیب زمینی باشد، دیگر با این شرایط اگر کسی نیاید سراغ قرآن پیداست که نمیخواهد بعد آنوقت اگر از قرآن پر نشویم از ضد قرآن پر میشویم از حرفهای یاوه پر میشویم مثل بچهای که اگر بیسکویت نخورد ممکن است غذاهای مسموم میخورد.
ما لااقل روخوانی قرآن را، منتظر دولت هم نباشید این نهضتها هنوز چند سال است که توی دست اقدام است هنوز به جایی نرسیده نهضت خودت بلند شو حرکت کن. امسال ماه رمضان جوری است که تقریباً با اول مهر تطبیق میکند و هنوز درسها خیلی داغ نیست، امتحانات نیفتاده، شبها طولانی است، هوا نسبتاً خنک است، یعنی شب طولانی یک نعمت، هوای نسبتاً خنک یک نعمت، درسها فشار ندارد یک نعمت، آخر گاهی وقتها ماه رمضان به آخر ماه مرداد میخورد که هم هوا داغ است هم امتحانات فشار میآید. در این سرازیری اگر ماشین خواب رفته را روشن نکنیم پیداست راننده بی عرضهای هستیم چون تمام رانندههای بی عرضه ماشینهایی که خفه شده توی سرازیری روشنش میکنند این سرازیریهایی که خدا امسال گذاشته اگر ماشین قرآن توی این سرازیریها روشن نشود باید بگوئیم بسم الله الرحّمن الرحّیم اینجانب محسن قرائتی بی عرضه هستم توی سرازیری نتوانستم ماشینم را روشن کنم. جلسات نیم ساعته همراه با پذیرایی به حد قدرت حالا چای بود بستنی بود هر چی بود این جلسات خود جوش را راه بیندازیم یک نهضت قرآن آموزی زشت است بعد از بیست و پنج سال که از انقلاب میرود و هنوز دانشجو و دبیرستانی ما، فرهنگی ما، بازاری ما، خانه دار ما، از روی قرآن نمیتواند بخواند خیلی بد است. یک نهضت راه بیندازیم نه آن نهضتی که در دست دولت است چهار سال است که هنوز تصویب نشده است یا تصویب شده ما خبر نداریم نهضت درونی یعنی چاه خودتان باید آب داشته باشد اگر منتظر باشید لوله کشی کنند حالا حالاها چاه آب ندارد از خودتان بجوشد جلسات پنج نفر و شش نفر نیم ساعته همراه با پذیرایی ساده امیدواریم افرادی به پا خیزند و از این ماه رمضان بهترین استفاده را بکنند.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته